اگر انصراف آنان به این دلیل است نگران تفاوت روحیه خود با شما هستند، وجهی دارد؛ اما اگر صرفا به جهت تعداد زیاد خانواده شما منصرف می‌شوند منطقی و عاقلانه نیست. آنان شاید بر این باورند که در خانواده کم‌جمعیت، محبت والدین بین تعداد کمی تقسیم شده و سهم بیشتری به هر یک رسیده؛ بنابراین، انتظار دارند که همسرشان هم به همان اندازه، بلکه افزون‌تر از آن به ایشان محبت کند و در خانواده‌های پرجمعیت، محبت والدین بین تعداد زیادی تقسیم شده و سهم کمتری به هر یک رسیده؛ بنابراین نگرانند که اگر همسرشان اندکی به آنان محبت کند، منت بگذارد. از طرفی کسانی که در خانواده‌های کم تعداد بزرگ شده‌اند، به فضایی ساکت و آرام و کم‌هیاهو عادت کرده‌اند و برعکس آنان که در خانواده‌های پرجمعیت زندگی کرده‌اند، به شلوغی و مهمانی‌های شلوغ عادت دارند و خواستگاران، نگران این تضاد هستند. ) برخی هم برعکس دوست دارند وارد خانواده‌های پرجمعیت شوند تا از سکوت سرد خانه خود رهایی یابند گاهی کمبودهای اقتصادی و مالی در خانواده‌های پرتعداد و ایجاد عقده‌های احتمالی، آنان را نگران می‌کند. اگر به واقع چنین تضادها و مشکلاتی وجود داشته باشد، دلیلی برای انصراف از چنین ازدواجی هست؛ زیرا اصل همتایی از بین می‌رود؛ اما در مواردی خلاف این باور وجود دارد؛ یعنی خانواده‌های کم‌تعدادی هستند که مورد محبت والدین خود قرار نگرفته‌اند و برعکس، خانواده‌های پرجمعیتی که سرشار از عشق و محبت بوده‌اند. حتی گاهی مشکلاتی از قبیل وابستگی، عدم استقلال، پرتوقعی و... که در برخی تک‌فرزندها یا خانواده‌های کم فرزند دیده می‌شود، در فرزندان خانواده پرجمعیت کمتر مشاهده می‌شود. در موارد فراوانی، کمبودهای اقتصادی و مالی در خانواده‌های پرتعداد )البته اگر بوده باشد(، فرزندان آنان، افرادی کم‌توقع و سازگار ساخته است که زندگی با آنان بسیار راحت‌تر از کسانی است که در ناز و نعمت بزرگ شده‌اند؛ پس ملاک در ازدواج نباید مسائلی از این قبیل )تعداد فرزندان خانواده( باشد.
برخی از خواستگارانم وقتی میفهمند خانواده پرجمعیتی هستیم، منصرف میشوند. آیا تعداد زیاد افراد خانواده میتواند عیب و نقص باشد؟
اگر انصراف آنان به این دلیل است نگران تفاوت روحیه خود با شما هستند، وجهی دارد؛ اما اگر صرفا به جهت تعداد زیاد خانواده شما منصرف میشوند منطقی و عاقلانه نیست.
آنان شاید بر این باورند که در خانواده کمجمعیت، محبت والدین بین تعداد کمی تقسیم شده و سهم بیشتری به هر یک رسیده؛ بنابراین، انتظار دارند که همسرشان هم به همان اندازه، بلکه افزونتر از آن به ایشان محبت کند و در خانوادههای پرجمعیت، محبت والدین بین تعداد زیادی تقسیم شده و سهم کمتری به هر یک رسیده؛ بنابراین نگرانند که اگر همسرشان اندکی به آنان محبت کند، منت بگذارد.
از طرفی کسانی که در خانوادههای کم تعداد بزرگ شدهاند، به فضایی ساکت و آرام و کمهیاهو عادت کردهاند و برعکس آنان که در خانوادههای پرجمعیت زندگی کردهاند، به شلوغی و مهمانیهای شلوغ عادت دارند و خواستگاران، نگران این تضاد هستند. ) برخی هم برعکس دوست دارند وارد خانوادههای پرجمعیت شوند تا از سکوت سرد خانه خود رهایی یابند
گاهی کمبودهای اقتصادی و مالی در خانوادههای پرتعداد و ایجاد عقدههای احتمالی، آنان را نگران میکند.
اگر به واقع چنین تضادها و مشکلاتی وجود داشته باشد، دلیلی برای انصراف از چنین ازدواجی هست؛ زیرا اصل همتایی از بین میرود؛ اما در مواردی خلاف این باور وجود دارد؛ یعنی خانوادههای کمتعدادی هستند که مورد محبت والدین خود قرار نگرفتهاند و برعکس، خانوادههای پرجمعیتی که سرشار از عشق و محبت بودهاند. حتی گاهی مشکلاتی از قبیل وابستگی، عدم استقلال، پرتوقعی و... که در برخی تکفرزندها یا خانوادههای کم فرزند دیده میشود، در فرزندان خانواده پرجمعیت کمتر مشاهده میشود.
در موارد فراوانی، کمبودهای اقتصادی و مالی در خانوادههای پرتعداد )البته اگر بوده باشد(، فرزندان آنان، افرادی کمتوقع و سازگار ساخته است که زندگی با آنان بسیار راحتتر از کسانی است که در ناز و نعمت بزرگ شدهاند؛ پس ملاک در ازدواج نباید مسائلی از این قبیل )تعداد فرزندان خانواده( باشد.
- [سایر] من پیشتر ازدواج کرده و جدا شدهام. چرا وقتی خواستگارانم این مطلب را میفهمند، از ازدواج با من منصرف میشوند؟
- [سایر] والدینم از هم جدا شدهاند و تحت سرپرستی مادربزرگ و پدربزرگم بودهام. آیا این مسأله میتواند علت منصرف شدن خواستگارانم باشد؟
- [سایر] خواستگارانی برایم میآیند و پس از طی مراحلی منصرف میشوند. علت انصراف آنان چه میتواند باشد؟
- [سایر] با سلام آیا خداوند میتواند سنگی را بهوجود بیاورد که خود قادر به بلند کردن آن نباشد؟ اگر بتواند که نقص است و اگر نتواند باز هم نقص است. چگونه و به چه صورت توجیه میشود. ضمناً این سؤال از سؤالاتی بوده که توسط بعضی از افراد بین جوانان پخش شده است. با تشکر
- [آیت الله مظاهری] در صورت جواز پیوند اعضاء به جای اعدام، اگر متّهم توجیه شده باشد و رضایت بدهد که جان چندین انسان نجات پیدا کند، و افراد گیرنده پیوند یا مؤسّسات خیریه یا سازمانهای بیمهگر وجهی را بپردازند، آیا این وجوه میتواند به وارثین یا خانواده متّهم برسد؟
- [سایر] پسری 33 ساله دارم . از سن 23 سال تا سن 33 سال برایش خواسگاری رفته ام . بیشتر وقت ها نشده است اما در چند مورد تا مراحل پایانی پیش رفته است اما ان ها به دنبال قباله های بالای 100 ملیون بوده اند اما با خودم فکر کرده ام اگر زندگی انها دوام نداشته باشد باید خانه یمان را بفروشیم و منبع مالی دیگری نداریم به خاطر همین موردخواسگاری جدیدی که برایش رفته بودیم هم به هم خورد پسر من روز به روز سنش بالا می رود و نمی دانم چه کنم. مشخصات پسر: شغل : ازاد حقوق ماهیانه : 200 هزار تومان تعداد افراد خانواده :6 نفر
- [سایر] سلام . من یه سوالی داشتم که ممنونم اگه جواب بدین.من دختری 24 ساله هستم.خواستگاری برام اومده که 27 سالشونه و... و ... هستند. ...ایشون 5 سال پیش ازدواج کرده اند و خانمشون را طلاق دادند و دلیلی که ایشون می گن به خاطر نداشتن علاقه به ایشون و اجباری بودن ازدواج و تحمیل شدن اون از طریق خانواده هست. ...حالا می خواستم بدونم آیا این ازدواج برای من صحیح هست و اگر هست ما چگونه مطمئن شیم که ایشون آدم سالمی هستند چون من ترس این را دارم که نکنه من را هم مثل اون خانم بعد یه مدت بخوان طلاق بدن!خواهش می کنم من را راهنمایی کنید. با توجه به اینکه تعداد خواستگارانم کم است.با تشکر
- [سایر] با سلام من جوانی 23 ساله هستم همیشه وقتی در جمع قرار می گیرم احساس بدی دارم و برایم قابل تحمل نیست بخصوص محفلی که خانوادگی است یا جنس مخالف حضور دارد . وقتی جلوی آینه می استم احساس می کنم که چهره زشتی دارم و از چهره م خوشم نمیاد و تو جمعم که قرار میگیرم احساس می کنم بقیه افراد نیز همین حس و به من دارن . خانواده ما هم جوری که پدرم زیاد اهل معاشرت نیست و بیشتر تو خونه هستیم حتی وقتی من با دوستانم بیرونم میرم از من عیب میگیره با اینکه خودش بازنشست شده ولی خیلی کم به دیدوبازدید میریم از بچگی هم همین طوری بزرگ شدم - 2 خواهر و 1 برادر دارم رابطه مادرم با پدرم نیز زیاد تعریفی نیست و همیشه وقتی کسی مارو دعوت میکنه اونا سر رفتن یا نرفتن با هم بحث میکنن لطفا کمکم کنید تا بتونم رفتارم و اصلاح کنم و احساسات بدی که دارم رو مثبت کنم البته فکر می کنم همه اینها ریشه در کودکیم داره چون کودکی خوبی نداشتم و همیشه شاهد دعوای پدر و مادرم بودم کمکم کنید ممنون
- [سایر] باسلام و عرض خسته نباشید؛ شهر محل سکونت تهران. سن 22. تحصیلات خود را در مقطع لیسانس ب اتمام رسانده برای فوق میخوانم. مجرد. تعداد افراد خانواده 4 نفر. قشر متوسط جامعه. قریب به یک سال و نیم هست ک با پسری آشنا شدم و نزدیک به شش ماه است که حرفهایی مبنی بر ازدواج که پیشنهادش از طرف خودشون بود بیمان رد و بدل شده. 25 سال سن دارند و ترم اخر فوق لیسانس هستند اما هنوز سربازی نرفتند. یکی دوباری ک ازش پرسیدم کی قراره بیای میگه درسم تموم شه تکلیف سربازیم مشخص شه کار خوب پیدا کنم بعد و من فقط میگم باشه. تا بحال تو منگنه نذاشتمش که فکر کنه من هول هستم چون خودم هنوز شرایط ازدواج رو ندارم اما موضوع اینجاست ک من این موضوع رو با مادرم درمیان گذاشتم که چنین فردی در زندگی من وجود داره و اون هم میگه این قضیه بیشتر از یک سال نهایتا دوسال نباید ادامه پیدا کنه، از طرف دیگه خواستگار هم دارم و علاقه ای به هیچ کدومشون ندارم. الان سوال من اینجاست که چه رفتاری باید با این فرد داشته باشم ک هم تو منگنه نذاشته باشمش هم وادارش کنم زودتر به خودش بجنبه و تصمیمش رو بگیره چون چند ماه پیش میگفت شاید واسه دکتری بخونم. قبلا از راهنمایی شما سپاس گذارم.
- [آیت الله نوری همدانی] از قرار معلوم کنوانسیون ( محو کلّیه اشکال تبعیض علیه زنان ) بزودی جهت بررسی در دستور کار مجلس شورای اسلامی قرار خواهد گرفت . از آنجا که این معاهده بین المللی متضمن مواردی است که از نظر فقهی قابل تأمل است ، مستدعی است نظر مبارک خود را نیبت به موارد زیر بیان فرمایید : 1 بر اساس ماده 1 این معاهده باید هر گونه تمایز ، استثناء و یا محدودیت بر اساس جنسیت در زمینه های ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، و یا هر زمینه دیگر لغو گردد . با توجه به این ماده تفاوت زن و مرد در مواردی چون ، میزان پوشش واجب بدن ، نظر و لمس بدن جنس مخالف ، قصاص ، شهادت ، ارث ، طلاق ، تعداد همسران ، امامت جماعت ، لزوم تمکین جنسی ، ولایت بر فرزندان ، سرپرستی خانواده ، حق حضانت ، عیوب موجب فسخ نکاح ، نشوز ، لزوم سپری شدن عده برای ازدواج بعدی ، مرجعیت و قضاوت تبعیض تلقی می گردد و باید از میان برداشته شود . آیا تساوی زن و مرد در موارد ذکر شده با احکام شرع مطابقت دارد ؟ 2 با توجه به اینکه ماده 15 بند 4 در مورد کسب ، تردد ، تغییر و یا حفظ تابعیت خود و فرزندان ، زن و مرد را مساوی میداند ، الف آیا زن بدون موافقت همسر می تواند برای فعالیتهای اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی از منزل خارج شود ؟ ب آیا زن بدون رضایت همسر می تواند برای فعالیتهای اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی از منزل خارج شود ؟ 3 با توجه به ماده 14 بند 2 ب و ماده 16 بند ه که حق تصمیم گیری در مورد تعداد فرزندان ، فواصل بارداری و تنظیم خانواده را برای زنان مطرح می کند ، آیا زن بدون رضایت همسر می تواند اقدام به بستن لوله رحم ، استفاده از داروها و روشهای ضد بارداری و تنظیم فواصل بارداری کند ؟ 4 با توجه به ماده 16 بند الف و ج که ازدواج را فقط موکول به رضایت طرفین دانسته است : الف: آیا ازدواج با مردان غیر مسلمان جایز است ؟ ب : آیا ازدواج طرفین برای بار چهارم بدون وجود محلل جایز است ؟ ج : آیا پدر در امر ازدواج بر فرزند صغیر ولایت دارد؟ د : آیا زن در صورت یقین به عدم انعقاد نطفه می تواند قبل از سپری شدن ایام عادت اقدام به ازدواج کند ؟ 5 با توجه به اینکه بر طبق ماده 16 بند 2 ازدواج کودک غیر قانونی اعلام شده است و کودک در عرف بین الملل به افراد کمتر از 18 سال اطلاق می شود ، آیا ازدواج افراد بالغ کمتر از 18 سال نافذ است ؟ 6 با توجه به اینکه طبق ماده 15 بند 3 کلیه قراردادها و اسناد خصوصی که در جهت محدود کردن خیارات و اهلیت قانونی زنان است ملغی اعلام می شود ، آیا زن و مرد هنگام ازدواج می توانند شروطی را در ضمن عقد بگنجانند که مفاد آن محدود کردن اختیارات همسر باشد ؟ 7 با توجه به مفاد کنوانسیون ، آیا موارد تعارض این معاهده بین المللی با احکام اسلامی را به کونه ای ارزیابی می نمایید که با حذف برخی موارد جزیی آن به گونه ای که با روح کنوانسیون یعنی رفع هر گونه تمایز منافات نداشته باشد ، بتوان موارد تعارض آن را با احکام اسلامی از میان بر داشت و به این معاهده پیوست ؟
- [آیت الله اردبیلی] انسان میتواند زکات را در هشت مورد مصرف کند: اوّل: فقیر و آن کسی است که مخارج سال خود و افراد تحت تکفّلش را ندارد و کسی که صنعت، ملک یا سرمایهای دارد که میتواند از منافع سرمایه، مخارج سال خود را به دست آورد، فقیر نیست. دوم: مسکین و آن کسی است که زندگی را سختتر از فقیر میگذراند. سوم: کسی که از طرف امام علیهالسلام یا نایب امام مأمور است که زکات را جمع آوری و نگهداری نماید و به حساب آن رسیدگی کند و آن را به امام علیهالسلام یا نایب امام یا مصرف فقرا برساند. چهارم: کافرهایی که اگر زکات به آنان بدهند، به دین اسلام مایل میشوند یا در جنگ و دفاع به مسلمانان کمک میکنند. پنجم: خریداری بردگان و آزاد کردن آنان. ششم: بدهکاری که نمیتواند قرض خود را بدهد؛ به شرط آن که قرض در معصیت مصرف نشده باشد. هفتم: سبیل اللّه؛ یعنی کاری مانند ساختن مسجد که منفعت عمومی دینی دارد یا مثل ساختن پل و اصلاح راه که نفع آن به عموم مسلمانان میرسد و آنچه برای اسلام و مسلمین نفع داشته باشد، به هر نحو که باشد. هشتم: ابن السّبیل، یعنی مسافری که در سفر درمانده شده است، اگرچه در وطن خود غنی باشد. احکام این موارد در مسائل آینده گفته میشود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . حق به هم زدن معامله را خیار میگویند و خریدار و فروشنده در دوازده صورت میتوانند معامله را به هم بزنند: اول آن که از مجلس معامله متفرق نشده باشند و این خیار را خیار مجلس میگویند. دوم آن که فروشنده یا خریدار مغبون شده باشد (خیار غبن). سوم در معامله قرار داد کنند که تا مدت معینی هر دو یا یکی از آنان بتوانند معامله را به هم بزنند (خیار شرط). چهارم فروشنده یا خریدار، مال خود را بهتر از آنچه هست نشان دهد، و طوری کند که قیمت مال در نظر مردم زیاد شود (خیار تدلیس). پنجم فروشنده یا خریدار شرط کند که کاری انجام دهد، یا شرط کند مالی را که میدهد طور مخصوصی باشد، و به آن شرط عمل نکند که در این صورت، دیگری میتواند معامله را به هم بزند (خیار تخلف شرط). ششم در جنس یا عوض آن عیبی باشد (خیار عیب). هفتم معلوم شود جنسی که فروخته شده میان فروشنده و دیگری به طور مشاع مشترک بوده؛ خواه فروشنده مال غیر را هم فروخته باشد یا فقط مال خودش را فروخته باشد و نگفته باشد با دیگری مشاع است، که در این صورت خریدار اگر به معامله راضی نشد میتواند معامله را به هم بزند (خیار شرکت). هشتم اگر فروشنده مال خود را که جدا است با مال شخص دیگری بفروشد و آن شخص رد کند، خریدار میتواند پول آن را از فروشنده پس بگیرد، یا اصل معامله را فسخ نماید (خیار تبعض صفقه). نهم فروشنده خصوصیات جنس معینی را که مشتری ندیده به او بگوید، بعد معلوم شود طوری که گفته نبوده است یعنی ناقصتر است، که در این صورت مشتری میتواند معامله را به هم بزند، و نیز اگر مشتری خصوصیات عوض معینی را که می دهد بگوید، بعد معلوم شود طوری که گفته نبوده است، فروشنده میتواند معامله را به هم بزند، و همچنین است اگر با رؤیت سابقه معامله شود و بعد معلوم گردد که جنس یا عوض آن تغییر به نقص نموده که در صورت اول خریدار، و در صورت دوم فروشنده میتواند معامله را به هم بزند (خیار رؤیت). دهم مشتری پول جنسی را که نقد خریده تا سه روز ندهد و فروشنده هم جنس را تحویل ندهد که اگر مشتری شرط نکرده باشد که دادن پول را تأخیر بیندازد، فروشنده میتواند معامله را به هم بزند، ولی اگر جنسی را که خریده مثل بعضی از میوهها باشد که اگر یک روز بماند ضایع میشود، چنانچه تا شب پول آن را ندهد و شرط نکرده باشد که دادن پول را تأخیر بیندازد، فروشنده میتواند معامله را به هم بزند (خیار تأخیر). یازدهم حیوانی را خریده باشد که تا سه روز میتواند معامله را به هم بزند، و اگر در عوض حیوانی که خریده، حیوان دیگری داده باشد، فروشنده هم تا سه روز میتواند معامله را به هم بزند (خیار حیوان). دوازدهم فروشنده نتواند جنسی را که فروخته تحویل دهد، مثلاً اسبی را که فروخته فرار نماید که در این صورت مشتری میتواند معامله را به هم بزند (خیار تعذر تسلیم). و احکام اینها در مسائل آینده گفته میشود.
- [آیت الله علوی گرگانی] نماز جمعه مانند نماز صبح دو رکعت است و امتیازش از نماز صبح این است که دو خطبه در پیش دارد و در این زمان باید نماز جمعه را به رجأ مطلوبیّت بخواند و واجب است که نماز ظهر و عصر هم خوانده شود. و واجب شدن آن به نحو مذکور چند شرط دارد: اوّل داخل شدن وقت: و آن عبارت از زوال آفتاب است تا گفتن اذان و خواندن دو خطبه و نماز جمعه پس اگر خواندن نماز بیش از این مقدار به تأخیر بیفتد، بنابر احتیاط واجب نمیتواند نماز حمعه را بخواند. دوم شماره افراد: و آن هفت نفر است با امام و هرگاه هفت نفر از مسلمانان جمع نشوند، نماز جمعه واجب نمیشود بلی نماز جمعه از پنج نفر که یکی از ایشان امام باشد، صحیح است. سوم بودن امام جامع الشرائط از عدالت وغیره که در امام جماعت معتبر است. وصحیح بودن نماز جمعه چند شرط دارد: اوّل جماعت بودن، پس فرادی صحیح نیست پس هرگاه مأموم قبل از رکوع رکعت دوم نماز به امام برسد مجزی خواهد بود و در غیر این صورت محلّ اشکال است. دوم خواندن دو خطبه پیش از نماز که در خطبه اوّل حمد وثنای الهی را گفته ووصیّت به تقوی وپرهیزکاری شود ویک سوره از قرآن بخواند سپس نشسته وبرخیزد وباز هم حمد وثنای الهی را به جا آورد وبر پیغمبر اکرم و ائمّه مسلمین صلوات فرستاده و برای مؤمنین و مؤمنات استغفار )طلب آمرزش( کند، و لازم است خطبه پیش از نماز باشد، پس اگر نماز را پیش از دو خطبه شروع کرد، صحیح نخواهد بود و خواندن خطبه پیش از زوال آفتاب جائز نیست و باید کسی که خطبه را میخواند هنگام خواندن ایستاده باشد ونشسته خواندن صحیح نمیباشد، و فاصله انداختن بین دو خطبه به نشستن لازم و واجب است و باید نشستن مختصر وخفیف باشد و لازم است امام جماعت وخطیب یک نفر باشد و احوط آن است که خطبه را با طهارت بخواند، و مقدار واجب از خطبه باید عربی باشد ولی در مازاد آن معتبر نیست و اگر حاضرین زبان عربی ندانند میتواند برای آنان ترجمه نماید. سوم آن که مسافت بین دو نماز جمعه کمتر از یک فرسخ نباشد، پس هرگاه نماز جمعه دیگری در مسافت کمتر از یک فرسخ بر پا باشد ومقارن هم بودند هر دو باطل میشوند و اگر یکی سبقت بر دیگری داشت هر چند به تکبیرْ الاحرام باشد صحیح ودومی باطل خواهد بود. ولی هرگاه پس از برگزاری نماز جمعه کشف شود که نماز جمعه دیگری بر او سابق یا مقارن به کمتر از یک فرسخ بر پا بوده، اشکالی ندارد چه در وقت معلوم شود یا در خارج آن، ومانع بودن کمتر از یک فرسخ در صورتی است که هر دو نماز بجز این جهت صحیح باشد ومانعیّت نماز غیر صحیح، محلّ اشکال است.