اصولاً باید دانست که مراد از آزادی چیست . اینجا منظور از آزادی این است که انسان به گونه ای قرار داده شده و قوانین برای او بوجود آمده که بتواند از آزادی تکوینی که اختیار او است، استفاده کند . ابتدا باید این سوال را مطرح کرد که چنین چیزی آزادی است یا سلب آزادی ؟ واضح است که این آزادی است . یعنی قوانینی بوجود بیاید که انسان از اختیار خود استفاده کند . اینکه از اختیار خود به چه منظوری استفاده کند ، تفاوت بین دین اسلام و سایر ادیان است . اگر کمال انسان را قرب الهی و آن چیزهایی بدانیم که خداوند برای انسان تعیین کرده و در آخرین دین توسط خاتم پیامبران به صورت کامل آورده است ، منظور آزادی در اسلام مشخص می شود . شاید سایر ادیان این تعریف را از کمال انسان نداشته باشند . همه قانون را قائل هستند . اما تحریفاتی در دین ایجاد شده است . دین به معنای اعم است . ما دین آسمانی و دین زمینی داریم . اینکه در ادیان مختلف انسان ها چگونه هستند و این قوانین چگونه بوجود می آید ، محدوده ی آزادی مشخص می شود . اینکه انسان در مسیر کمال خود قرار گرفته یا نه . ما در دین کامل اسلام ، کمال را سعادت و نزدیک شدن به خدا می دانیم . لذا قوانین به گونه ای بوجود می آید که انسان با اختیار و اراده ی خود این مسیر را طی کند . ممکن است در دین دیگری اینگونه نبوده و لذت گرایی مد نظر باشد . اصولاً آزادی یعنی وضع قوانینی که من بتوانم از اختیار خود استفاده کرده و به کمال برسم . این یعنی آزادی تشریعی که برای انسان قرار داده شده است . محدوده ی آن کمال انسان است و کمال انسان از ناحیه ی خدا به انسان می رسد . آزادی برای اختیار است . یعنی من آزاد هستم که از اختیار خود استفاده کرده و متکامل شوم . اختیار همان آزادی تکوینی است . خداوند انسان را به گونه ای خلق کرده که با اختیار و آزاد باشد . این مسئله را خدا در خلقت انسان قرار داده است . اما آزادی تشریعی، وضع قانون است . یعنی قوانینی که وضع می شود تا من با استفاده از این اختیار خود ، به کمال برسم . اینجا این سوال پیش می آید که آیا این آزادی هایی که به نام ادیان دیگر وجود دارد ، واقعاً دین به افراد داده است یا نه . در واقع این جوامع هستند که آزادی ها را به افراد می دهند . وگرنه ممکن است ادیان دیگر خیلی از مواقع، از اسلام هم سخت تر گرفته باشند . مثلاً در مورد حقوق زنان و آزادی هایی که ادیان به زن ها می دهند . اتفاقاً الان اسلام بهترین شکل آزادی را به زن داده است . اگر نگاه کنید می بینید که چه محدودیتهایی در ادیان دیگر در خصوص زنان در عهد عتیق ، در عهد جدید و در اوستا وجود دارد . محدودیت هایی که در بخشی از کتاب اوستا به زنان داده شده ، حتی پیروان آن دین نیز نمی توانند بیان کنند . چون در این صورت بخاطر محدودیتی که داده شده مواخذه می شود . در عهد عتیق ، در صفر پیدایش و یا سایر صفرهایی که جزئی از کتاب تورات است بررسی کنید ، متوجه می شوید که محدودیت های زیادی برای زنان قائل هستند . بنابراین باید توجه کرد که گاهی اوقات آزادی هایی که ما تصور می کنیم برخی از ادیان به پیروان خود داده اند ، در واقع از طرف جوامعی داده شده که پیرو آن دین هستند . مثلاً این حجابی که در دین اسلام به آن تأکید شده در ادیان دیگر هم وجود دارد . شما اگر به تصاویری که در کلیساها از حضرت مریم کشیده شده نگاه کنید ، می بینید که ایشان با حجاب کامل هستند . راهبه ها همگی به طور کامل با حجاب هستند . بنابراین این دین یک سری قوانینی را برای افراد و مصونیت آنها ایجاد کرده که امروزه پیروان آن به آن پشت کرده اند . خود آنها چیزهای دیگری را اختیار کرده و به میدان آورده اند که ما نباید آنها را جزئی از این دین بنوسیم .
اصولاً باید دانست که مراد از آزادی چیست . اینجا منظور از آزادی این است که انسان به گونه ای قرار داده شده و قوانین برای او بوجود آمده که بتواند از آزادی تکوینی که اختیار او است، استفاده کند . ابتدا باید این سوال را مطرح کرد که چنین چیزی آزادی است یا سلب آزادی ؟ واضح است که این آزادی است . یعنی قوانینی بوجود بیاید که انسان از اختیار خود استفاده کند . اینکه از اختیار خود به چه منظوری استفاده کند ، تفاوت بین دین اسلام و سایر ادیان است . اگر کمال انسان را قرب الهی و آن چیزهایی بدانیم که خداوند برای انسان تعیین کرده و در آخرین دین توسط خاتم پیامبران به صورت کامل آورده است ، منظور آزادی در اسلام مشخص می شود . شاید سایر ادیان این تعریف را از کمال انسان نداشته باشند . همه قانون را قائل هستند . اما تحریفاتی در دین ایجاد شده است . دین به معنای اعم است . ما دین آسمانی و دین زمینی داریم . اینکه در ادیان مختلف انسان ها چگونه هستند و این قوانین چگونه بوجود می آید ، محدوده ی آزادی مشخص می شود . اینکه انسان در مسیر کمال خود قرار گرفته یا نه . ما در دین کامل اسلام ، کمال را سعادت و نزدیک شدن به خدا می دانیم . لذا قوانین به گونه ای بوجود می آید که انسان با اختیار و اراده ی خود این مسیر را طی کند . ممکن است در دین دیگری اینگونه نبوده و لذت گرایی مد نظر باشد . اصولاً آزادی یعنی وضع قوانینی که من بتوانم از اختیار خود استفاده کرده و به کمال برسم . این یعنی آزادی تشریعی که برای انسان قرار داده شده است . محدوده ی آن کمال انسان است و کمال انسان از ناحیه ی خدا به انسان می رسد . آزادی برای اختیار است . یعنی من آزاد هستم که از اختیار خود استفاده کرده و متکامل شوم . اختیار همان آزادی تکوینی است . خداوند انسان را به گونه ای خلق کرده که با اختیار و آزاد باشد . این مسئله را خدا در خلقت انسان قرار داده است . اما آزادی تشریعی، وضع قانون است . یعنی قوانینی که وضع می شود تا من با استفاده از این اختیار خود ، به کمال برسم .
اینجا این سوال پیش می آید که آیا این آزادی هایی که به نام ادیان دیگر وجود دارد ، واقعاً دین به افراد داده است یا نه . در واقع این جوامع هستند که آزادی ها را به افراد می دهند . وگرنه ممکن است ادیان دیگر خیلی از مواقع، از اسلام هم سخت تر گرفته باشند . مثلاً در مورد حقوق زنان و آزادی هایی که ادیان به زن ها می دهند . اتفاقاً الان اسلام بهترین شکل آزادی را به زن داده است . اگر نگاه کنید می بینید که چه محدودیتهایی در ادیان دیگر در خصوص زنان در عهد عتیق ، در عهد جدید و در اوستا وجود دارد . محدودیت هایی که در بخشی از کتاب اوستا به زنان داده شده ، حتی پیروان آن دین نیز نمی توانند بیان کنند . چون در این صورت بخاطر محدودیتی که داده شده مواخذه می شود . در عهد عتیق ، در صفر پیدایش و یا سایر صفرهایی که جزئی از کتاب تورات است بررسی کنید ، متوجه می شوید که محدودیت های زیادی برای زنان قائل هستند . بنابراین باید توجه کرد که گاهی اوقات آزادی هایی که ما تصور می کنیم برخی از ادیان به پیروان خود داده اند ، در واقع از طرف جوامعی داده شده که پیرو آن دین هستند . مثلاً این حجابی که در دین اسلام به آن تأکید شده در ادیان دیگر هم وجود دارد . شما اگر به تصاویری که در کلیساها از حضرت مریم کشیده شده نگاه کنید ، می بینید که ایشان با حجاب کامل هستند . راهبه ها همگی به طور کامل با حجاب هستند . بنابراین این دین یک سری قوانینی را برای افراد و مصونیت آنها ایجاد کرده که امروزه پیروان آن به آن پشت کرده اند . خود آنها چیزهای دیگری را اختیار کرده و به میدان آورده اند که ما نباید آنها را جزئی از این دین بنوسیم .
- [سایر] آزادی مورد نظر اسلام با آزادی غربی چه تفاوتی دارد؟
- [سایر] چرا اسلام اجازه دارد و لازم میداند که دین خود را در جامعه غیر مسلمان تبلیغ کند، اما اجازه نمیدهد به ادیان دیگر که در جامعه اسلامی دین خودشان را تبلیغ کند در صورتی که شهید مطهری در کتاب پانزده گفتار در بحث نهضت آزادیبخش اسلام میگوید حکومت اسلامی عین آزادی است و اسلام دین آزادی است. آیا اینکه ادیان دیگر اجازه تبلیغ ندارند آزادی است یا محدودیت است؟ و اینکه نمیگذارد مردم با عقل خویش دین خود را از بین ادیان دیگر انتخاب کند(در صورتی که همه ادیان دین خود را تبلیغ کند).
- [سایر] آیا آزادی مستلزم وحدت ادیان نیست؟
- [سایر] آیا آزادی مستلزم وحدت ادیان نیست ؟
- [سایر] چه تفاوتی بین ادیان الهی وجود دارد؟
- [سایر] دیدگاه اسلام و قرآن درباره حقانیت ادیان و پلورالیسم دینی چیست؟ آیا اسلام پیروان دیگر ادیان را اهل دوزخ میداند؟
- [سایر] معنای آزادی در اسلام چیست ؟
- [سایر] دلیلهای برتری آزادی اندیشه در اسلام بر آزادی اندیشه در غرب چیست؟
- [سایر] امتیاز اسلام بر دیگر ادیان چیست؟ چرا باید مسلمان بود؟
- [سایر] نظر اسلام درباره آزادی انسان چیست ؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] غسل و کفن و نماز و دفن میت مسلمان واجب کفائی است یعنی، اگر بعضی انجام دهند، از دیگران ساقط می شود چنانچه هیچ کس انجام ندهد، همه معصیت کرده اند و در این مسأله تفاوتی میان فرقه های مختلف مسلمانان نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . سلب آزادی های مشروعه مردم و تحکم و استبداد بر امور آنها، جایز نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مسافری که قصد دارد ده روز در محلی بماند می تواند قصد کند در چند جا توقف کند به شرط این که فاصله آنها کم باشد (مثلاً یکی دو کیلومتر و یا بیشتر) بطوری که بگویند او مسافر نیست، همچنین هیچ تفاوتی میان شهرهای بزرگ و کوچک نیست یعنی (بلاد کبیره) و (صغیره) تفاوتی در احکام مسافر ندارد.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر کافر ذمّی زمینی را مانند زمین کشاورزی، باغ، عرصه مسکن، مغازه و مانند آن از مسلمانی خرید, باید خمس آن را بپردازد. تفاوتی در مورد این زمین نیست، چه (مفتوح العنوه) باشد؛ یا زمینی باشد که اهلش با رغبت و بدون جنگ , اسلام آورده باشند و چه غیر این ها، در همه آنها کافر ذمّی باید خمس آن را بپردازد . مصرف این خمس، مصرف خمس مصطلح, یعنی ائمه(ع) و سادات هستند. شروط و محدوده خمس کافر ذمّی
- [آیت الله مکارم شیرازی] کافر یعنی کسی که خدا، یا پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) را قبول ندارد، یا برای خدا شریکی قرار می دهد بنابر احتیاط نجس است، هرچند به یکی از ادیان آسمانی، مانند آیین یهود و نصاری ایمان داشته باشد.
- [آیت الله بروجردی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [آیت الله خوئی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلًا نمیتواند زن مسلمان بگیرد و باید در قبرستان مسلمانان دفن نشود.
- [آیت الله مظاهری] اگر کافر به هر لغتی شهادتین بگوید مسلمان میشود و بعد از مسلمان شدن احکام اسلام بر او بار میشود گرچه ندانیم قلباً مسلمان شده یا نه، ولی اگر بدانیم قلباً مسلمان نشده است مسلمان نیست و احکام اسلام را ندارد و همچنین است هرگاه شهادتین نگوید ولی قلباً به معنای او ایمان داشته باشد. 8 - تبعیّت
- [آیت الله فاضل لنکرانی] دفن مسلمان درقبرستان کفار ودفن کافردرقبرستان مسلمانان جائز نیست.
- [آیت الله بهجت] مسلمان از کافر ارث میبرد، ولی کافر اگرچه پدر یا پسر میت باشد از مسلمان ارث نمیبرد. ولی اگر میت مسلمان پسر کافری دارد و او پسری مسلمان دارد، آن پسر مسلمان از جدّ خود ارث میبرد، و همچنین اگر پسر میت مسلمان، کافر باشد ولی عموی میت یا برادر میت مسلمان باشد ارث به آنها میرسد، و در صورت کافر بودن این دو، پسران مسلمان عمو و برادر ارث میبرند.