دلیلهای برتری آزادی اندیشه در اسلام بر آزادی اندیشه در غرب چیست؟
فیلسوفان آزادی را تقسیم بندی کرده‌اند به: 1.آزادی اندیشه و تفکر 2.آزادی عقیده 3.آزادی بیان 4. آزادی سیاسی 5آزادی رفتار یا آزادی اجتماعی 6.آزادی فلسفی. آزادی فکر و اندیشه - که مورد سوال نیز هست - بسیار مورد تأکید اسلام قرار گرفته است. قرآن کریم در جای جای آیات نورانی‌اش؛ انسان را دعوت به تعقل کرده و دستور به تفکر و به جریان انداختن شعور و فهم خود نموده ‌است. اما باید به این نکته نیز اشاره شود که با اینکه اندیشه و تفکر در اسلام قلمرو وسیعی دارد، اما هر اندیشه‌ای پسندیده نیست. (آزادی که نتیجه‌اش بیهوده یا مضر به خود اندیشه است، یا موجب سقوط و بی اعتباری اندیشه می‌گردد، ناپسند است(اما اندیشه در واقعیات عالم هستی، اعم از واقعیات جهان برون ‌ذاتی و درون ذاتی و دیگر واقعیات عالم هستی)[1] پسندیده و میمون است. استاد علامه جعفری می‌نویسند: (آیا می‌توان از آن آزادی اندیشه دفاع کرد که ثابت‌ترین اصول معرفت و علم را مورد تردید و اخلال‌گری قرار بدهد؟ آیا منطقی است که من در اندیشیدن چنان خودم را آزاد تلقی کنم که به اندیشه یا به آزادی اندیشة دیگران صدمه وارد سازم؟[2] مسلما نه! بنابراین آنچه که باید انجام داد اندیشة مفید است به طوری که پیشرفت بشر در گرو این آزادی اندیشه باشد. به تعبیر استاد مطهری: (آزادی تفکر ناشی از همان استعداد انسانی بشر است که می‌تواند در مسائل بیندیشد. این استعداد بشری حتما باید آزاد باشد و تکامل بشر در گرو این آزادی است).[3] بنابر آنچه گفته شد اسلام طرفدار آزادی اندیشه است اما اندیشه‌ای که در راستای سعادت انسان باشد و از روی تدبر و تعقل باشد نه از روی احساسات و عواطف. اسلام آزادی اندیشه را مایه ترقی و پیشرفت بشریت می‌داند. دستور به تعقل و تفکر از شاخصه‌های دین مبین اسلام است. به اعتقاد شهید مطهری: (وجه امتیاز اسلام با مذاهب دیگر مخصوصا مسیحیت همین است که از نظر اسلام اصول عقاید جز از طریق تفکر و اجتهاد فکری جایز نیست، اما اصول دین مسیحی، ماورای عقل و فکر شناخته شده است) (و اجتهاد، مجتهدان نوعی حریت و آزادی فکری است)[4]آزادی فکری مایه پیشرفت و رشد اسلام است منتها باید بحثهای فکری و علمی، آشکارا و به صورت منطقی انجام گیرد و از نفاق کاری و پنهان کاری پرهیز شود. (این که فردی پنهانی بصورت اغوا، و اغفال بخواهد دانشجویان ساده و کم مطالعه را تحت تاثیر قرار دهد و برایشان تبلیغ کند قابل قبول نیست)[5] پس بین آزادی فکری و آزادی در اغفال انسانها فرق است. آزادی اندیشه در قالب امر به تفکر، تعقل، تدبر و مانند آن در بیش از سیصد آیه از آیات قران کریم مطرح شده است و مهم آنکه ذات مقدس الهی، نزول قرآن را برای هدف تعقل و تدبر معرفی می‌نماید(إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ) یوسف/2 یا(کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ) ص 29 و در مقابل افرادی که تدبر ندارند را توبیخ می‌کند: (افلا یتدبرون القران ام علی قلوب اقفالها) محمد/ 24 البته از دیدگاه اسلام آزادی اندیشه فی نفسه یک هدف نیست بلکه یک طریق و ابزاری است جهت تعقل و تدبر در آیات الهی و انتخاب بهترین‌ها در اندیشه و عمل و بیان اما در اندیشه غرب که بیشتر لیبرالیستی است آزادی فی نفسه یک هدف است و بالاترین هدف است(آزادی وسیله رسیدن به یک هدف متعالیتر نیست بلکه فی نفسه عالیترین هدف است).[6] و در واقع این واژه معمولا به صورت(آزادی از چیزی) تعریف می‌شود و نه (آزادی برای منظوری)[7]به این سخن‌ها در مورد آزادی توجه کنید وی می‌گوید: (انسان آزاد کسی است که اگر میل به انجام کاری داشته باشد و زکاوت انجام آن را داشته باشد با مانع مواجه نشود)[8] اما از دیدگاه قرآن و اسلام انسان مجاز نیست فکر و اندیشه دیگران را به مخاطره اندازد یا تهدید کند یا به صرف اینکه اندیشه آزاد است در اندیشه خود این را بپروراند که علیه دیگران چگونه توطئه کند، یا تهمت بزند و یا جان و مالش را به خطر بیندازد. این اندیشه‌ها در نظر قرآن گناه است و اجازه داده نشده است و انسان را در مقابل این اندیشه‌ها و تفکرات مسئول دانسته است، بنابراین از دیدگاه اسلام اندیشه و تعقل آزاد است منتها به قید پسندیده و احسن بودن، مسئولانه بودن و دیگر اینکه تفکر و اندیشه برای هوسبازی و شهوترانی و گناه نباشد. اما در اندیشه غرب آزادی هیچ محدودیتی از درون ندارد و در بیرون نیز مسئول نیست. بنابراین آزادی اندیشه با وجود مسئولانه بودن آن، از مختصات و از افتخارات اسلام است که شرافت و کرامت انسانها در گرو آن محفوظ می‌ماند و این همان است که از اندیشه‌ی مسئولانه عقاید و بیانات و ایده‌های سازنده و مسئولانه تراوش می‌کند. -------------------------------------------------------------------------------- [1]. جعفری، محمد تقی، حقوق بشر از دیدگاه اسلام و غرب، تهران، دفتر خدمات حقوقی بین‌المللی ج. ا. ا. ص 417، 418. [2]. همان. [3]. مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، انتشارات صدرا، 1372، ص 7. [4]. همان، ص 94، 95. [5]. همان، ص 64. [6]. آربلاستر، آنتونی، لیبرالیسم غرب، ظهور و سقوط، ترجمه عباس مخبر، تهران، نشر مرکز، چاپ سوم، 1377 ص 83. [7]. همان، ص 84. [8]. همان.
عنوان سوال:

دلیلهای برتری آزادی اندیشه در اسلام بر آزادی اندیشه در غرب چیست؟


پاسخ:

فیلسوفان آزادی را تقسیم بندی کرده‌اند به: 1.آزادی اندیشه و تفکر 2.آزادی عقیده 3.آزادی بیان 4. آزادی سیاسی 5آزادی رفتار یا آزادی اجتماعی 6.آزادی فلسفی.
آزادی فکر و اندیشه - که مورد سوال نیز هست - بسیار مورد تأکید اسلام قرار گرفته است. قرآن کریم در جای جای آیات نورانی‌اش؛ انسان را دعوت به تعقل کرده و دستور به تفکر و به جریان انداختن شعور و فهم خود نموده ‌است.
اما باید به این نکته نیز اشاره شود که با اینکه اندیشه و تفکر در اسلام قلمرو وسیعی دارد، اما هر اندیشه‌ای پسندیده نیست.
(آزادی که نتیجه‌اش بیهوده یا مضر به خود اندیشه است، یا موجب سقوط و بی اعتباری اندیشه می‌گردد، ناپسند است(اما اندیشه در واقعیات عالم هستی، اعم از واقعیات جهان برون ‌ذاتی و درون ذاتی و دیگر واقعیات عالم هستی)[1] پسندیده و میمون است. استاد علامه جعفری می‌نویسند: (آیا می‌توان از آن آزادی اندیشه دفاع کرد که ثابت‌ترین اصول معرفت و علم را مورد تردید و اخلال‌گری قرار بدهد؟ آیا منطقی است که من در اندیشیدن چنان خودم را آزاد تلقی کنم که به اندیشه یا به آزادی اندیشة دیگران صدمه وارد سازم؟[2] مسلما نه! بنابراین آنچه که باید انجام داد اندیشة مفید است به طوری که پیشرفت بشر در گرو این آزادی اندیشه باشد. به تعبیر استاد مطهری: (آزادی تفکر ناشی از همان استعداد انسانی بشر است که می‌تواند در مسائل بیندیشد. این استعداد بشری حتما باید آزاد باشد و تکامل بشر در گرو این آزادی است).[3]
بنابر آنچه گفته شد اسلام طرفدار آزادی اندیشه است اما اندیشه‌ای که در راستای سعادت انسان باشد و از روی تدبر و تعقل باشد نه از روی احساسات و عواطف. اسلام آزادی اندیشه را مایه ترقی و پیشرفت بشریت می‌داند. دستور به تعقل و تفکر از شاخصه‌های دین مبین اسلام است. به اعتقاد شهید مطهری: (وجه امتیاز اسلام با مذاهب دیگر مخصوصا مسیحیت همین است که از نظر اسلام اصول عقاید جز از طریق تفکر و اجتهاد فکری جایز نیست، اما اصول دین مسیحی، ماورای عقل و فکر شناخته شده است) (و اجتهاد، مجتهدان نوعی حریت و آزادی فکری است)[4]آزادی فکری مایه پیشرفت و رشد اسلام است منتها باید بحثهای فکری و علمی، آشکارا و به صورت منطقی انجام گیرد و از نفاق کاری و پنهان کاری پرهیز شود. (این که فردی پنهانی بصورت اغوا، و اغفال بخواهد دانشجویان ساده و کم مطالعه را تحت تاثیر قرار دهد و برایشان تبلیغ کند قابل قبول نیست)[5] پس بین آزادی فکری و آزادی در اغفال انسانها فرق است.
آزادی اندیشه در قالب امر به تفکر، تعقل، تدبر و مانند آن در بیش از سیصد آیه از آیات قران کریم مطرح شده است و مهم آنکه ذات مقدس الهی، نزول قرآن را برای هدف تعقل و تدبر معرفی می‌نماید(إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ) یوسف/2 یا(کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ) ص 29
و در مقابل افرادی که تدبر ندارند را توبیخ می‌کند: (افلا یتدبرون القران ام علی قلوب اقفالها) محمد/ 24
البته از دیدگاه اسلام آزادی اندیشه فی نفسه یک هدف نیست بلکه یک طریق و ابزاری است جهت تعقل و تدبر در آیات الهی و انتخاب بهترین‌ها در اندیشه و عمل و بیان اما در اندیشه غرب که بیشتر لیبرالیستی است آزادی فی نفسه یک هدف است و بالاترین هدف است(آزادی وسیله رسیدن به یک هدف متعالیتر نیست بلکه فی نفسه عالیترین هدف است).[6] و در واقع این واژه معمولا به صورت(آزادی از چیزی) تعریف می‌شود و نه (آزادی برای منظوری)[7]به این سخن‌ها در مورد آزادی توجه کنید وی می‌گوید: (انسان آزاد کسی است که اگر میل به انجام کاری داشته باشد و زکاوت انجام آن را داشته باشد با مانع مواجه نشود)[8] اما از دیدگاه قرآن و اسلام انسان مجاز نیست فکر و اندیشه دیگران را به مخاطره اندازد یا تهدید کند یا به صرف اینکه اندیشه آزاد است در اندیشه خود این را بپروراند که علیه دیگران چگونه توطئه کند، یا تهمت بزند و یا جان و مالش را به خطر بیندازد. این اندیشه‌ها در نظر قرآن گناه است و اجازه داده نشده است و انسان را در مقابل این اندیشه‌ها و تفکرات مسئول دانسته است، بنابراین از دیدگاه اسلام اندیشه و تعقل آزاد است منتها به قید پسندیده و احسن بودن، مسئولانه بودن و دیگر اینکه تفکر و اندیشه برای هوسبازی و شهوترانی و گناه نباشد.
اما در اندیشه غرب آزادی هیچ محدودیتی از درون ندارد و در بیرون نیز مسئول نیست. بنابراین آزادی اندیشه با وجود مسئولانه بودن آن، از مختصات و از افتخارات اسلام است که شرافت و کرامت انسانها در گرو آن محفوظ می‌ماند و این همان است که از اندیشه‌ی مسئولانه عقاید و بیانات و ایده‌های سازنده و مسئولانه تراوش می‌کند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. جعفری، محمد تقی، حقوق بشر از دیدگاه اسلام و غرب، تهران، دفتر خدمات حقوقی بین‌المللی ج. ا. ا. ص 417، 418.
[2]. همان.
[3]. مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، انتشارات صدرا، 1372، ص 7.
[4]. همان، ص 94، 95.
[5]. همان، ص 64.
[6]. آربلاستر، آنتونی، لیبرالیسم غرب، ظهور و سقوط، ترجمه عباس مخبر، تهران، نشر مرکز، چاپ سوم، 1377 ص 83.
[7]. همان، ص 84.
[8]. همان.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین