اگر چیزی فطری و طبیعی باشد، موجب هماهنگی و تعادل می گردد و نبودش خلأ و بی تعادلی و [بی]توازنی ایجاد می کند؛ تشویش و اضطراب پدید می آورد [و] بدبینی به خلقت ایجاد می کند. هم چو کسی که در خودش کسری وجود دارد؛ می پندارد که در جهان نقص و قصور است؛ در منتهای بدبختی زندگی می کند و تصمیم به خودکشی می گیرد. خیال می کند فکر بلند، او را به بدبینی کشانده است. نمی داند که به فکر بلند و کوتاه مربوط نیست، [بلکه] فقر دینی، او را به اینجا کشانده است؛ خلأ روحی و فکری چنینش کرده است. همه قبول دارند که دین، سرگرم کننده است، [ولی] خیال می کنند که سرگرم کننده تحمیلی است. بچه اگر به اسباب بازی سرگرم می شود، به مقتضای غریزه است [وگرنه] چرا آدم بزرگ سرگرم نمی شود؟ چرا امروز در ممالک متمدن تر و متمتع تر، امراض روحی و عوارض عصبی زیادتر شده [است]؟ در جایی خواندم در امریکا هفتصد بیمارستان امراض روحی موجود است. پس معلوم می شود بودن دین با طبیعت بشر و زندگی سازگارتر است از نبودنش. هیچ گاه، امر تحمیلی نمی تواند مکمّل و متمم واقع شود. آنچه طبیعی است، طبیعت او را با آغوش باز می پذیرد و به وسیله او شکفته می شود و آنچه غیر طبیعی است، طبیعت را ضعیف می کند. از ویلیام جیمز نقل کردیم که در دین، هم جذب است و هم شادمانی و [دین] موجب شکفتگی روح است.1 پی نوشت: 1 . یادداشت های استاد مطهری، ج 4، ص 229. www.irc.ir
اگر چیزی فطری و طبیعی باشد، موجب هماهنگی و تعادل می گردد و نبودش خلأ و بی تعادلی و [بی]توازنی ایجاد می کند؛ تشویش و اضطراب پدید می آورد [و] بدبینی به خلقت ایجاد می کند. هم چو کسی که در خودش کسری وجود دارد؛ می پندارد که در جهان نقص و قصور است؛ در منتهای بدبختی زندگی می کند و تصمیم به خودکشی می گیرد. خیال می کند فکر بلند، او را به بدبینی کشانده است. نمی داند که به فکر بلند و کوتاه مربوط نیست، [بلکه] فقر دینی، او را به اینجا کشانده است؛ خلأ روحی و فکری چنینش کرده است.
همه قبول دارند که دین، سرگرم کننده است، [ولی] خیال می کنند که سرگرم کننده تحمیلی است. بچه اگر به اسباب بازی سرگرم می شود، به مقتضای غریزه است [وگرنه] چرا آدم بزرگ سرگرم نمی شود؟ چرا امروز در ممالک متمدن تر و متمتع تر، امراض روحی و عوارض عصبی زیادتر شده [است]؟ در جایی خواندم در امریکا هفتصد بیمارستان امراض روحی موجود است. پس معلوم می شود بودن دین با طبیعت بشر و زندگی سازگارتر است از نبودنش. هیچ گاه، امر تحمیلی نمی تواند مکمّل و متمم واقع شود. آنچه طبیعی است، طبیعت او را با آغوش باز می پذیرد و به وسیله او شکفته می شود و آنچه غیر طبیعی است، طبیعت را ضعیف می کند. از ویلیام جیمز نقل کردیم که در دین، هم جذب است و هم شادمانی و [دین] موجب شکفتگی روح است.1
پی نوشت:
1 . یادداشت های استاد مطهری، ج 4، ص 229.
www.irc.ir
- [سایر] اسلام، دین فطری بوده و امر فطری همگانی است نه تخصصی، پس چه ضرورتی دارد که حتما به مجتهد رجوع و از او تقلید شود؟
- [سایر] آیا فقط گرایش به خدا در زمینه بروز حوادث یک امر فطری است یا مجموع تعالیم دین اموری فطری است؟ (با ذکر منبع)
- [سایر] گفته شد، دین امری فطری است،در حالی که احساس می شود دین امری موروثی در خانوادهها شده است؟ در این باره توضیح دهید؟
- [سایر] اگر خداشناسی به صورت فطری در همه انسان ها قرار داده شده چرا انسان های زیادی منکر خدا (بی دین) هستند؟
- [آیت الله بهجت] چنان چه فرد مسلمان فطری به زبان بگوید: "کدام دین، کدام قرآن، پیامبر و علی و امام مهدی چه کسی بودند..." آیا چنین کلماتی از مصادیق ارتداد است؟
- [سایر] ویژگی های شناخت فطری چیست؟ و آیا شناخت فطری اختصاص به توحید دارد؟ (با ذکر منبع)
- [سایر] تقلید به معنای رجوع جاهل به عالم است. علت اینکه مجتهدان، تقلید را بر مردم واجب کردهاند، این است که مردم را جاهل و بیسواد میدانند! همین نکته باعث میشود قشر تحصیل کرده، هرگز سراغ تقلید نروند و بگویند که اسلام، دین فطری بوده و امر فطری همگانی است نه تخصصی! پس چه ضرورتی دارد که حتما به مجتهد رجوع شود؟
- [سایر] چرا با آنکه قرآن کریم معجزه است و آن همه پیامبر مبعو ث گردیده و از طرفی دین هم فطری است با وجود این همه تعداد کمی مؤمن و مسلمان واقعی هستند، مشکل در کجاست؟
- [سایر] نمی دانم چرا ولی حس می کنم اسلام که یک دین فطری و انسانی است نیاز افرادی چون من را نادیده نگرفته و راهی قرار داده. لطفا دلایل مستند همراه با منبع ذکر بفرمایید.
- [سایر] آیا عفاف، امری فطری است؟
- [آیت الله وحید خراسانی] مبتدیه اگر بیشتر از ده روز خونی ببیند که چند روز ان نشانه حیض و چند روز دیگر ان نشانه استحاضه داشته باشد ولی خونی که نشانه حیض دارد از سه روز کمتر باشد همه خونهایی که دیده استحاضه است
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر سه روز یا بیشتر خون ببیند که نشانه حیض را دارد؛ بعد؛ ده روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه استحاضه را دارد و دوباره سه روز خونی به نشانه های حیض ببیند؛ باید خون اول و خون آخر را که نشانه های حیض داشته حیض قرار دهد.
- [آیت الله سبحانی] اگر سه روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه حیض را دارد، بعد، ده روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه استحاضه را دارد و دوباره سه روز خونی به نشانه های حیض ببیند، باید خون اول و خون آخر را که نشانه های حیض داشته، حیض قرار دهد.
- [امام خمینی] اگر سه روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه حیض را دارد، بعد ده روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه استحاضه را دارد و دوباره سه روز خونی به نشانه های حیض ببیند، باید خون اول و خون آخر را که نشانه های حیض داشته، حیض قرار دهد.
- [امام خمینی] مبتدئه اگر بیشتر از ده روز خونی ببیند که چند روز آن نشانه حیض و چند روز دیگر آن نشانه استحاضه داشته باشد، چنانچه خونی که نشانه حیض دارد از سه روز کمتر یا از ده روز بیشتر باشد، باید از اولی که خون نشانه حیض دارد،حیض قرار دهد و در عدد، به خویشاوندان خود رجوع کند و بقیه را استحاضه قرار دهد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه سه روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه های حیض را دارد و بعد ده روز یا بیشتر خونی را ببیند که نشانه های استحاضه را دارد و مجدداً خونی را ببیند که نشانه حیض را دارد، باید تمام خونهایی را که نشانه حیض داشته است حیض قرار دهد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] زنانی که از خون پاک نمی شوند ولی دو ماه پشت سر هم چند روز از خونی را که می بینند نشانه حیض و بقیه نشانه های استحاضه دارد و شماره روزهایی که نشانه حیض دارد در هر دو ماه یک اندازه است، اما وقت آن یکی نیست، باید آن چند روزی که نشانه حیض را دارد حیض قرار دهند.
- [آیت الله بهجت] مبتدئه اگر بیشتر از ده روز خونی ببیند که چند روز آن نشانه حیض و چند روز دیگر آن نشانه استحاضه داشته باشد، چنانچه خونی که نشانه حیض دارد از سه روز کمتر یا از ده روز بیشتر باشد، باید از اولی که خون نشانه حیض دارد، حیض قرار دهد و در عدد به خویشاوندان خود رجوع کند و بقیه را استحاضه قرار دهد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر سه روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه حیض را دارد، بعد ده روز یا بیشتر با نشانه استحاضه خون ببیند و دوباره سه روز یا بیشتر خونی به نشانه حیض ببیند، باید خون اول و خون آخر را که نشانه حیض داشته، حیض قرار دهد؛ بلی در مورد زنی که عادت وقتیه دارد و عادت وی به وسیله نشانه حیض مشخّص نشده باشد، خون بعد از ایام عادت، حیض نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] مضطربه اگر بیشتر از ده روز خونی ببیند که چند روز ان نشانه های حیض و چند روز دیگر نشانه استحاضه دارد چنانچه خونی که نشانه حیض دارد کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نباشد همه ان حیض است و اگر همه ان را که نشانه حیض دارد نشود حیض قرار دهد مثل ان که پنج روز به نشانه های حیض و پنج روز به نشانه های استحاضه و پنج روز دوباره به نشانه های حیض ببیند پس اگر انچه به نشانه های حیض است بشود هر یک را حیض قرار دهد به این که هر یک کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نباشد باید در هر دو خون احتیاط کند به جمع بین تروک حایض و اعمال مستحاضه و انچه در وسط است و به نشانه های حیض نیست استحاضه قرار دهد و اگر فقط یکی از انها را بشود حیض قرار داد همان را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد