قبل از ورود در اصل بحث توجه به نکته ای از باب مقدمه ضروری است. و آن اینکه مسأله علم دینی و علم سکولار و به تعبیری علم غیر دینی از مسایل نوظهوری است که در عین کوتاهی عمری که داشته است جای خود را در محافل علمی باز کرده است. "در جهان مسیحیت در دو دهه اخیر این مسأله (علم دینی) به قوت مورد بحث قرار گرفته است و حتی در آن خصوص کنفرانس هایی برگزار شده است. که آخرین آنها کنفرانس "علم در یک زمینة خدا باورانه" (Science in Theistic context) بود که در تابستان 1377 ش، 1998 م، در کانادا برگزار شد. باید یادآور شد که امروز اصطلاح Theistic Science در محافل فرهنگ غربی اصطلاح جا افتاده ای است".[1] اما این مسأله در جهان اسلام از سابقه و قدمت بیشتری برخوردار بوده است و از مباحث مربوط به آن به "علم اسلامی" یا "اسلامی کردن علوم" یاد می شده است و هم اکنون نیز بحث علم دینی از مباحث قابل توجه در محافل و مجامع علمی اسلامی بشمار می آید. ابوالاعلی مودودی، دهه 1930 در خصوص اسلامی کردن دانش ها معتقد است: " ... بنابراین موقع آن است که مسلمانان از نظام قدیمی و کهنه آموزش و نیز از نظام جدید جهت گیری سکولار رهایی یا بند و یک نظام جداگانه آموزشی برای خودشان بنا کنند که سرشت آن تا آنجا که ممکن است جدید باشد، بهترین استفاده را از علم و فنون جدید بکند ولی جهت گیری اسلامی آن دقیق نشده باشد این طرح را آنهایی می توانند اجرا و پیاده کنند که نه تنها وقوف کامل به اسلام دارند بلکه مجهز به ایمان و اعتقاد راسخ نیز هستند"[2] با این مقدمه و بیان پیشینه اجمالی از مسأله سراغ تعریف علم دینی و علم سکولار می رویم. علم دینی و علم سکولار (غیر دینی) برای این دو اصطلاح تعاریف مختلفی ارایه شده است و قبل از بیان آنها و گزینش تعریف مناسب توجه به این نکته لازم است که از آنجا که علم سکولار (غیر دینی) در مقابل علم دین قرار دارد، هر تعریفی که از علم دینی ارایه می شود به نوعی علم سکولار نیز شناخته می گردد و ما هر تعریفی از علم دینی را بپذیریم نقطه مقابل آن علم سکولار است. بر این اساس با شناخت نسبت به مفهوم علم دینی، ماهیت علم سکولار (غیر دینی) که در نقطه مقابل آن است روشن می گردد. از این روی فقط به بیان تعاریف ارایه شده در خصوص علم دینی می پردازیم. 1. برخی علم دینی را علمی دانسته اند که زمینة آن در اسلام وجود داشته باشد.[3] 2. برخی دیگر علم دینی را بهره برداری از علوم در جهت اهداف اسلامی دانسته اند.[4] 3. برخی نیز برآنند که علوم دینی، علومی هستند که در فضای جامعه اسلامی ظهور کرده باشند. استاد مصباح یزدی، در این رابطه معتقدند: "اسلامی کردن برخی از علوم، ممکن است جهات مختلفی داشته باشد و همیشه به یک دلیل نباشد. گاهی به این دلیل (است) که یک یا چند علم در سرزمین اسلامی پدید آمده و رشد کرده است و از آن جهت به آن اسلامی می گوییم".[5] 4. وجه دیگری نیز برای علم دینی بیان کرده اند و آن اینکه، علم دینی، یعنی علم مستند به وحی الهی، چنانکه باز ایشان می نویسند: گاهی نیز می گوییم اسلامی (و) منظورمان این است که برخی از نظریات علمی را علاوه بر راه حس یا راه عقل از راه وحی هم می توان کشف کرد " ... در اینجا اسلامی بودن به این معناست که این مطلب از طریق که به پیامبر اسلام فرستاده شده، برای ما یقین علمی حاصل کرده است".[6] 5. علومی در (هستند) که هدف آن تبیین کتاب و سنت است مثل فقه و اصول و تفسیر قرآن و فلسفه، کلام و مفدیات آنها. 6. بعضی گفته از مهم نیست منشأ یک علم کجا باشد، اگر مسائل آن علم در چهارچوب جهان بینی اسلامی تفسیر شود، می توان آن را علم اسلامی تلقی کرد. 7. برخی علمی را اسلامی دانسته اند که در خداشناسی و رفع نیازهای مشروع فردی و اجتماعی جامعه اسلامی مؤثر باشد[7] استاد مطهری می فرماید: "خاتمیت و خالقیت اسلام اقتضاء میکند که هر علم مفید و ناقصی را که برای جامعه اسلامی نافع و ضروری است، علم دینی بخوانیم."[8] از تعاریف ذکر شده غیر از تعریف دوم و ششم و هفتم، مابقی، به نوعی تعریف به مصداق هستند یعنی مصادیقی از علم دینی را بازگو کرده اند. تعاریف دوم و ششم هم به تعریف اخیر بر می گردد. به نظر می رسد بالحاظ دو امر می توان هر علمی را علم دینی دانست یکی اینکه از جانب شارع مقدس مورد روع نباشد یعنی ممنوعیت شرعی نداشته باشد و دیگری آنکه برای جامعه دینی نافع باشد. بنابراین می توان گفت: علم دینی، علمی است مورد نهی و ردع شارع نبوده و از طرفی برای جامعه اسلامی نافع باشد. ویژگی های علم دینی و علم سکولار: برای تبیین بیشتر تمایز بین این دو علم، توجه به ویژگی های آنها خالی از فایده نیست. 1. روش مطالعه در علم سکولار تجربه، فرضیه و نیز مشاهده است. بنابراین قلمرو این علم تا جایی است که بتواند پدیده ای را مورد آزمایش و تجربه حسی قرار دهد و در خارج از این قلمرو حق دخالت ندارد، اما روش مطالعه در علم دینی علاوه بر اینکه بر شیوه های تجربه و حسی (در مواردی که قابل تجربه حسی می باشند) شیوه های دیگری که فراتر از شیوه های تجربی و حسی هست از قبیل عقل و وحی، معتبر داشته شده است پس علم دینی به جهت برخورداری از دو ابزار مهم در تحصیل علم می تواند قلمرو مطالعه اش را تا امور ماواری طبیعی توسعه دارد و به قضاوت بنشیند. 2. علم سکولار مبتنی بر جهان بینی علمی و علم دینی مبتنی بر جهان بینی دینی است. اگر مطالعه طبیعت جامعه و انسان در چهارچوب جهان بینی دینی (اسلامی) انجام گیرد علم مبتنی بر این جهان بینی، علم دینی خواهد بود و اگر فارغ از جهان بینی دینی و صرفاً به منظور کشف علمی (تجربی و حسی) پدیدارها باشد، علم بوجود آمده را سکولار می نامند[9] یعنی هیچ انتسابی با جهان بینی دینی ندارد. 3. علم سکولار چون بر تجربه و حس تکیه دارد همیشه در معرض دگرگونی و تحول است از این روی صحت هیچ داده ای از آن را نمی توان به طور قطع اثبات کرد اما ویژگی علم دینی آن است که با توجه به اینکه از منبع وحی سرچشمه می گیرد و مستند به وحی الهی است دگرگون پذیر نیست پس هم از قطعیت و صحت قطعی برخوردار است و هم چالش تغییر و تحول را ندارد. نتیجه آنکه: با توجه به ویژگی های یاد شده می توان گفت علم دینی چون از ویژگی هایی برخوردار است که می تواند در سعادت آدمی و کارآمدی نسبت به شؤونات فردی و اجتماعی افراد الگوی واقعی ارایه دهد و علاوه بر ترغیب انسان به مطالعه در طبیعت و دست یابی به علم تجربی و حسی (که مقدمه رسیدن به خداشناسی و خداپرستی واقعی است) برای تثبیت اعتقاد به حاکمیت یک مشیت حکیمانه در جهان و خداشناسی و عبودیت، ثمر بخش است، پس علم نافع و مفیدی است که در متون دینی هم تحصیل آن لازم شمرده شده است. برای مطالعه بیشتر: 1. مهدی گلشنی، علم و دین و معنویت در قرن بیست و یکم، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1379. 2. جمعی از نویسندگان، جستارهایی در کلام جدید، تهران: انتشارات سمت با همکاری دانشگاه قم، 1381. 3. عبدالحسین خسروپناه، کلام جدید، قم: مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه، 1379، گفتار چهاردهم. در آخر توجه خود و شما را به حدیث شریفی از حضرت پیغمبر - صلی الله علیه و آله و سلم -که ما را به فراگیری هر علم نافع غیر مغایر با شرع مقدس، تشویق می کند، جلب می نماییم: آن حضرت فرمود: "الحکمة ضالة المؤمن فاطلبوها ولو عند المشرک، تکونوا احقّ بها و اهلها" حکمت گمشده مؤمن است که به دنبالش بروید اگر چه نزد مشرکان باشد زیرا شما از آنها به آن سزاوارترید و شایسته آن هستید".[10] -------------------------------------------------------------------------------- [1] . گلشنی، مهدی، از علم سکولار تا علم دینی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ دوم، پائیز 1380، تهران، ص 147. [2] . به نقل از پیشین، ص 146. [3] . ر.ک: مقاله اسلامی کردن علوم و نقش حوزه و دانشگاه، احمد احمدی، فصلنامه حوزه و دانشگاه، شماره 35، ویژه نامه 27 آذر 1379، ص 8 - 10. [4] . ر.ک: مقاله اسلامی کردن یا بومی کردن علوم اجتماعی، محمدحسین پناهی، همان، ص 52 - 53. [5] . ر.ک: مقاله علوم و دین، فصلنامه حوزه و دانشگاه، مجموعه مقالات 27 آذر 1378، ص 115 - 117، (رابطه دلالت و انتظارات)، محمدتقی مصباح یزدی. [6] . ر.ک: همان. [7] . سه مورد اخیر از کتاب "از علم سکولار تا علم دینی"، همو نقل شده است. [8] . مرتضی مطهری، ده گفتار، انتشارات حکمت، 1356 ش، ص 146 - 147. [9] . گلشنی. همان، ص 7 - 8. [10] . زین الدین عاملی، منیة المرید، ص 173 به نقل از گلشنی، مهدی، قرآن و علوم طبیعت، چاپ دوم، نشر مطهر، پاییز 1380، تهران، ص 21.
قبل از ورود در اصل بحث توجه به نکته ای از باب مقدمه ضروری است. و آن اینکه مسأله علم دینی و علم سکولار و به تعبیری علم غیر دینی از مسایل نوظهوری است که در عین کوتاهی عمری که داشته است جای خود را در محافل علمی باز کرده است. "در جهان مسیحیت در دو دهه اخیر این مسأله (علم دینی) به قوت مورد بحث قرار گرفته است و حتی در آن خصوص کنفرانس هایی برگزار شده است. که آخرین آنها کنفرانس "علم در یک زمینة خدا باورانه" (Science in Theistic context) بود که در تابستان 1377 ش، 1998 م، در کانادا برگزار شد. باید یادآور شد که امروز اصطلاح Theistic Science در محافل فرهنگ غربی اصطلاح جا افتاده ای است".[1]
اما این مسأله در جهان اسلام از سابقه و قدمت بیشتری برخوردار بوده است و از مباحث مربوط به آن به "علم اسلامی" یا "اسلامی کردن علوم" یاد می شده است و هم اکنون نیز بحث علم دینی از مباحث قابل توجه در محافل و مجامع علمی اسلامی بشمار می آید.
ابوالاعلی مودودی، دهه 1930 در خصوص اسلامی کردن دانش ها معتقد است: " ... بنابراین موقع آن است که مسلمانان از نظام قدیمی و کهنه آموزش و نیز از نظام جدید جهت گیری سکولار رهایی یا بند و یک نظام جداگانه آموزشی برای خودشان بنا کنند که سرشت آن تا آنجا که ممکن است جدید باشد، بهترین استفاده را از علم و فنون جدید بکند ولی جهت گیری اسلامی آن دقیق نشده باشد این طرح را آنهایی می توانند اجرا و پیاده کنند که نه تنها وقوف کامل به اسلام دارند بلکه مجهز به ایمان و اعتقاد راسخ نیز هستند"[2] با این مقدمه و بیان پیشینه اجمالی از مسأله سراغ تعریف علم دینی و علم سکولار می رویم.
علم دینی و علم سکولار (غیر دینی)
برای این دو اصطلاح تعاریف مختلفی ارایه شده است و قبل از بیان آنها و گزینش تعریف مناسب توجه به این نکته لازم است که از آنجا که علم سکولار (غیر دینی) در مقابل علم دین قرار دارد، هر تعریفی که از علم دینی ارایه می شود به نوعی علم سکولار نیز شناخته می گردد و ما هر تعریفی از علم دینی را بپذیریم نقطه مقابل آن علم سکولار است. بر این اساس با شناخت نسبت به مفهوم علم دینی، ماهیت علم سکولار (غیر دینی) که در نقطه مقابل آن است روشن می گردد. از این روی فقط به بیان تعاریف ارایه شده در خصوص علم دینی می پردازیم.
1. برخی علم دینی را علمی دانسته اند که زمینة آن در اسلام وجود داشته باشد.[3]
2. برخی دیگر علم دینی را بهره برداری از علوم در جهت اهداف اسلامی دانسته اند.[4]
3. برخی نیز برآنند که علوم دینی، علومی هستند که در فضای جامعه اسلامی ظهور کرده باشند.
استاد مصباح یزدی، در این رابطه معتقدند: "اسلامی کردن برخی از علوم، ممکن است جهات مختلفی داشته باشد و همیشه به یک دلیل نباشد. گاهی به این دلیل (است) که یک یا چند علم در سرزمین اسلامی پدید آمده و رشد کرده است و از آن جهت به آن اسلامی می گوییم".[5]
4. وجه دیگری نیز برای علم دینی بیان کرده اند و آن اینکه، علم دینی، یعنی علم مستند به وحی الهی، چنانکه باز ایشان می نویسند:
گاهی نیز می گوییم اسلامی (و) منظورمان این است که برخی از نظریات علمی را علاوه بر راه حس یا راه عقل از راه وحی هم می توان کشف کرد " ... در اینجا اسلامی بودن به این معناست که این مطلب از طریق که به پیامبر اسلام فرستاده شده، برای ما یقین علمی حاصل کرده است".[6]
5. علومی در (هستند) که هدف آن تبیین کتاب و سنت است مثل فقه و اصول و تفسیر قرآن و فلسفه، کلام و مفدیات آنها.
6. بعضی گفته از مهم نیست منشأ یک علم کجا باشد، اگر مسائل آن علم در چهارچوب جهان بینی اسلامی تفسیر شود، می توان آن را علم اسلامی تلقی کرد.
7. برخی علمی را اسلامی دانسته اند که در خداشناسی و رفع نیازهای مشروع فردی و اجتماعی جامعه اسلامی مؤثر باشد[7] استاد مطهری می فرماید: "خاتمیت و خالقیت اسلام اقتضاء میکند که هر علم مفید و ناقصی را که برای جامعه اسلامی نافع و ضروری است، علم دینی بخوانیم."[8]
از تعاریف ذکر شده غیر از تعریف دوم و ششم و هفتم، مابقی، به نوعی تعریف به مصداق هستند یعنی مصادیقی از علم دینی را بازگو کرده اند. تعاریف دوم و ششم هم به تعریف اخیر بر می گردد.
به نظر می رسد بالحاظ دو امر می توان هر علمی را علم دینی دانست یکی اینکه از جانب شارع مقدس مورد روع نباشد یعنی ممنوعیت شرعی نداشته باشد و دیگری آنکه برای جامعه دینی نافع باشد.
بنابراین می توان گفت: علم دینی، علمی است مورد نهی و ردع شارع نبوده و از طرفی برای جامعه اسلامی نافع باشد.
ویژگی های علم دینی و علم سکولار: برای تبیین بیشتر تمایز بین این دو علم، توجه به ویژگی های آنها خالی از فایده نیست.
1. روش مطالعه در علم سکولار تجربه، فرضیه و نیز مشاهده است. بنابراین قلمرو این علم تا جایی است که بتواند پدیده ای را مورد آزمایش و تجربه حسی قرار دهد و در خارج از این قلمرو حق دخالت ندارد، اما روش مطالعه در علم دینی علاوه بر اینکه بر شیوه های تجربه و حسی (در مواردی که قابل تجربه حسی می باشند) شیوه های دیگری که فراتر از شیوه های تجربی و حسی هست از قبیل عقل و وحی، معتبر داشته شده است پس علم دینی به جهت برخورداری از دو ابزار مهم در تحصیل علم می تواند قلمرو مطالعه اش را تا امور ماواری طبیعی توسعه دارد و به قضاوت بنشیند.
2. علم سکولار مبتنی بر جهان بینی علمی و علم دینی مبتنی بر جهان بینی دینی است. اگر مطالعه طبیعت جامعه و انسان در چهارچوب جهان بینی دینی (اسلامی) انجام گیرد علم مبتنی بر این جهان بینی، علم دینی خواهد بود و اگر فارغ از جهان بینی دینی و صرفاً به منظور کشف علمی (تجربی و حسی) پدیدارها باشد، علم بوجود آمده را سکولار می نامند[9] یعنی هیچ انتسابی با جهان بینی دینی ندارد.
3. علم سکولار چون بر تجربه و حس تکیه دارد همیشه در معرض دگرگونی و تحول است از این روی صحت هیچ داده ای از آن را نمی توان به طور قطع اثبات کرد اما ویژگی علم دینی آن است که با توجه به اینکه از منبع وحی سرچشمه می گیرد و مستند به وحی الهی است دگرگون پذیر نیست پس هم از قطعیت و صحت قطعی برخوردار است و هم چالش تغییر و تحول را ندارد.
نتیجه آنکه: با توجه به ویژگی های یاد شده می توان گفت علم دینی چون از ویژگی هایی برخوردار است که می تواند در سعادت آدمی و کارآمدی نسبت به شؤونات فردی و اجتماعی افراد الگوی واقعی ارایه دهد و علاوه بر ترغیب انسان به مطالعه در طبیعت و دست یابی به علم تجربی و حسی (که مقدمه رسیدن به خداشناسی و خداپرستی واقعی است) برای تثبیت اعتقاد به حاکمیت یک مشیت حکیمانه در جهان و خداشناسی و عبودیت، ثمر بخش است، پس علم نافع و مفیدی است که در متون دینی هم تحصیل آن لازم شمرده شده است.
برای مطالعه بیشتر:
1. مهدی گلشنی، علم و دین و معنویت در قرن بیست و یکم، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1379.
2. جمعی از نویسندگان، جستارهایی در کلام جدید، تهران: انتشارات سمت با همکاری دانشگاه قم، 1381.
3. عبدالحسین خسروپناه، کلام جدید، قم: مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه، 1379، گفتار چهاردهم.
در آخر توجه خود و شما را به حدیث شریفی از حضرت پیغمبر - صلی الله علیه و آله و سلم -که ما را به فراگیری هر علم نافع غیر مغایر با شرع مقدس، تشویق می کند، جلب می نماییم:
آن حضرت فرمود:
"الحکمة ضالة المؤمن فاطلبوها ولو عند المشرک، تکونوا احقّ بها و اهلها" حکمت گمشده مؤمن است که به دنبالش بروید اگر چه نزد مشرکان باشد زیرا شما از آنها به آن سزاوارترید و شایسته آن هستید".[10]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . گلشنی، مهدی، از علم سکولار تا علم دینی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ دوم، پائیز 1380، تهران، ص 147.
[2] . به نقل از پیشین، ص 146.
[3] . ر.ک: مقاله اسلامی کردن علوم و نقش حوزه و دانشگاه، احمد احمدی، فصلنامه حوزه و دانشگاه، شماره 35، ویژه نامه 27 آذر 1379، ص 8 - 10.
[4] . ر.ک: مقاله اسلامی کردن یا بومی کردن علوم اجتماعی، محمدحسین پناهی، همان، ص 52 - 53.
[5] . ر.ک: مقاله علوم و دین، فصلنامه حوزه و دانشگاه، مجموعه مقالات 27 آذر 1378، ص 115 - 117، (رابطه دلالت و انتظارات)، محمدتقی مصباح یزدی.
[6] . ر.ک: همان.
[7] . سه مورد اخیر از کتاب "از علم سکولار تا علم دینی"، همو نقل شده است.
[8] . مرتضی مطهری، ده گفتار، انتشارات حکمت، 1356 ش، ص 146 - 147.
[9] . گلشنی. همان، ص 7 - 8.
[10] . زین الدین عاملی، منیة المرید، ص 173 به نقل از گلشنی، مهدی، قرآن و علوم طبیعت، چاپ دوم، نشر مطهر، پاییز 1380، تهران، ص 21.
- [سایر] تفاوت مبانی نظری حکومت دینی و حکومت سکولار در چیست؟
- [سایر] تفاوت مبانی نظری حکومت دینی و حکومت سکولار در چیست؟
- [سایر] مراد از اخلاق دنیوی یا سکولار چیست و چه تفاوتهایی با اخلاق دینی دارد؟
- [سایر] چرا حقوق سکولار پذیرفتنی نیست؟
- [سایر] آیا از دیدگاه قرآن اهمیت علم منحصر به علوم دینی است؟ یا مطلق علم؟
- [سایر] آیا از دیدگاه روایات اسلامی اهمیت علم منحصر به علوم دینی است؟ یا مطلق علم؟
- [سایر] دلیل اندیشمندان سکولار بر سکولاریسم چیست؟
- [سایر] دلایل برتری حکومت ولایی بر دموکراسی سکولار؟
- [سایر] دلیل اندیشمندان سکولار بر سکولاریسم چیست؟
- [سایر] ادله سکولار ها بر جدایی دین از سیاست چیست؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند می تواند برای معاش خود کسب کند، چنان چه تحصیل آن علم، واجب یا مستحب باشد، می شود به او زکات داد. ولی احتیاط برای اهل علم نگرفتن زکات است مگر در صورتی که از تحصیل مخارج عاجز باشند ولکن جایز است اشتغال به تحصیل علم هر چند باعث عجز از تحصیل نفقه بشود.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند میتواند برای معاش خود کسب کند، چنانچه آن علم واجب یا مستحبّ باشد، میشود به او زکاْ داد، و اگر تحصیل آن علم واجب یا مستحبّ نباشد، زکاْ دادن به او اشکال دارد، بنابر احتیاط واجب نباید بگیرد.
- [آیت الله بروجردی] کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند میتواند برای معاش خود کسب کند، چنانچه تحصیل آن علم واجب یا مستحب باشد، میشود به او زکات داد و اگر تحصیل آن علم واجب یا مستحب نباشد، زکات دادن به او اشکال دارد.
- [امام خمینی] کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند می تواند برای معاش خود کسب کند، چنانچه تحصیل آن علم واجب یا مستحب باشد، می شود به او زکات داد و اگر تحصیل آن علم واجب یا مستحب نباشد، زکات دادن به او اشکال دارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند میتواند برای معاش خود کسب کند، چنانچه تحصیل آن علم واجب یا مستحبّ باشد میشود به او زکات داد و اگر تحصیل آن علم واجب یا مستحبّ نباشد، زکات دادن به او اشکال دارد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند می تواند برای معاش خود کسب کند چنانچه تحصیل آن علم، واجب یا مستحب باشد می توان به او زکات داد و اگر تحصیل آن علم واجب یا مستحب نباشد، زکات دادن به او جایز نیست.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد، پدر میتواند برای خریدن آنها به او زکاْ بدهد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر پسر به کتاب های علمی دینی احتیاج داشته باشد، پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
- [آیت الله بروجردی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد، پدر میتواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
- [امام خمینی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.