چند تفاوت را ذیلًا بیان می‌کنیم: ثبات و تغییر. در این جهان، حرکت و تغییر هست. کودک، جوان می‌گردد، کامل می‌شود، به پیری می‌رسد و سپس می‌میرد. در این جهان، نوها کهنه می‌شود و کهنه‌ها از بین می‌رود ولی در جهان آخرت پیری و کهنگی وجود ندارد، مرگی هم در کار نیست. آنجا جهان بقاء است و اینجا جهان فناء، آنجا خانة ثبات و قرار است و اینجا خانة زوال و فنا. زندگی خالص و ناخالص دومین تفاوت، این است که در این جهان، موت و حیات، مرگ وزندگی با هم آمیخته است، ولی آن جهان سرا پا زندگی است. در اینجا جماداتی و حیواناتی وجود دارند و هر کدام به دیگری تبدیل می‌گردند. جسمی که اکنون بدن ماست و حیات دارد زمانی مرده و جماد بوده است و بار دیگر نیز حیات از آن جدا می‌گردد و به حالت جمادی بر می‌گردد. زندگی و مرگ در دنیا مخلوط به هم‌اند. اما در آخرت چنین نیست آنجا یکپارچه حیات است زمین آخرت، جواهر و سنگریزه‌های آن، درخت و میوة آن همگی حیات دارند، آتش آنجا هم درّاک و فعّال است. قران کریم می‌فرماید: (و انَّ الدّار الآخرة لهی الحیوان(1) همانا منحصراً خانة آخرت خانه‌ای است که زنده است). آخرت یک موجود زنده و یک حیوان و جاندار است. عضوها و اندامها در این جهان، شعور و درک ندارند ولی در آن جهان پوست بدن و ناخن هم فهم دارد و حتی سخن می‌گوید. در قیامت بر دهانها مهر زده می‌شود و هر عضوی خودش کارهایی را که انجام داده است بازگو می‌کند. از زبان پرسش نمی‌شود تا با دروغگویی پرده پوشی کند هر عضویی در آنجا ناطق می‌گردد، خودش کارهای خود را شرح می‌دهد. قرآن کریم می‌فرماید: (الیوم نختم علی افواههم و تکلّمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون(2) امروز بر دهانهایشان مهر می‌زنیم و دستهایشان با ما سخن می‌گویند و پاهایشان گواهی می‌دهند که چه انجام داده‌اند). بر آن جهان، جاودانگی حکمفرماست. کشت و درو سومین تفاوت دنیا و آخرت این است که اینجا خانة کشت کردن و تخم پاشیدن است و آنجا خانة بهره‌برداری و درو کردن. در آخرت، عمل نیست، مقدمة نیست، هر چه هست محصول و نتیجه است. انبیاء که فریاد می‌کنند: ای مردم به عمل صالح بپردازید و ذخیره‌ای برای خانة واپسین خویش تهیه کنید برای این است که زمان عمل محدود است. امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرماید: (وَ انَّ الْیَوْمَ عَمَلٌ وَ لا حِسابَ وَ غَداً حِسابٌ وَ لا عَمَلَ(3) امروز، کار است و محاسبه نیست وفردا محاسبه است وکار نیست). در جای دیگر می‌فرماید: (عِبادَاللهِ الْآنَ فَاعَملوا وَ الْالْسُنُ مُطْلَقَةٌ، وَ الْابْدان صَحیحَةٌ، وَ الْاعْضاءُ لَدْنَةٌ، وَ الْمٌنْقَلَبُ فَسیحٌ(4) ای بندگان خدا هم اکنون که زبانها آزاد و بدنها سالم است و اعضاء فرمان می‌برد و میدان فعالیت باز است بکوشید). یعنی بدن وسیلة فعالیت و کار توست، پیش از آنکه از تو گرفته شود و متلاشی گردد، با آن کار کن، کاری که به حال تو سودمند باشد. چه زیباست جمله‌ای که رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) در این باره فرمود است: (الدُّنْیا مَزْرَعَةُ الْآخِرَةِ(5) دنیا کشتگاه آخرت است). در این حدیث، مجموع دورة وجود انسان به دورة سال تشبیه شده و هر یک از دنیا و آخرت به یکی از دو فصل سال تشبیه شده است، دنیا فصل کشت کردن و آخرت فصل محصول برداشتن است. سرنوشت اختصاصی و مشترک چهارمین تفاوتی که بین نظام دنیا و نظام آخرت سراغ داریم این است که سرنوشتها در دنیا تا حدی مشترک است ولی در آخرت هر کس سرنوشتی جداگانه دارد. منظور این است که زندگی دنیا اجتماعی است و در زندگی اجتماعی همبستگی و وحدت حکمفرماست، کارهای خوب نیکوکاران در سعادت دیگران مؤثر است و کارهای بد بدکاران نیز در جامعه اثر می‌گذارد و به همین دلیل است که مسؤولیتهای مشترک نیز وجود دارد. در جامعه که گروهی زندگی مشترک دارند و در آن، هم بدکار هست و هم نیکوکار گاهی بدکاران از ثمرة کار نیکوکاران منتفع می‌گردند و گاهی مردم بیگناه از صدمة گناهکاران آسیب می‌بینند. ولی جهان دیگر چنین نیست، در آنجا محال است که کسی در عمل دیگری سهیم گردد، نه کسی از ثمرة کار نیکی که خودش در آن سهمی نداشته است بهره‌مند می‌شود و نه کسی از کیفر گناهان دیگران معذّب می‌گردد. آخرت خانة جدایی و (فصل) است، بین خوب و بد جدایی می‌اندازد، ناپاکان را از پاکان منفصل می‌کند گناهکاران را بانگ می‌زنند که: (و امتازوا الیوم ایُّها المجرمون(6) از مردم پاک جدا شوید ای ناپاکان). در آنجا پدر از پسر، و پسر از پدر جدا می‌گردد، هر کس جزای عمل خودش را دریافت می‌کند. (و لا تزر وازرةٌ وزر اخری)(7) پی‌نوشت‌ (1) عنکوبت/ 64 (2) یس/ 65 (3) نهج‌البلاغه، خطبة 24) (4)) نهج‌البلاغه، خطبة 781) (5)) کنوز الحقایق، مناوی، باب دال (. (6) یس/ 59 (7) انعام/ 164 عدل الهی، شهید علامه مطهری (رحمت الله علیه)
چند تفاوت را ذیلًا بیان میکنیم:
ثبات و تغییر.
در این جهان، حرکت و تغییر هست. کودک، جوان میگردد، کامل میشود، به پیری میرسد و سپس میمیرد. در این جهان، نوها کهنه میشود و کهنهها از بین میرود ولی در جهان آخرت پیری و کهنگی وجود ندارد، مرگی هم در کار نیست. آنجا جهان بقاء است و اینجا جهان فناء، آنجا خانة ثبات و قرار است و اینجا خانة زوال و فنا.
زندگی خالص و ناخالص
دومین تفاوت، این است که در این جهان، موت و حیات، مرگ وزندگی با هم آمیخته است، ولی آن جهان سرا پا زندگی است. در اینجا جماداتی و حیواناتی وجود دارند و هر کدام به دیگری تبدیل میگردند. جسمی که اکنون بدن ماست و حیات دارد زمانی مرده و جماد بوده است و بار دیگر نیز حیات از آن جدا میگردد و به حالت جمادی بر میگردد. زندگی و مرگ در دنیا مخلوط به هماند. اما در آخرت چنین نیست آنجا یکپارچه حیات است زمین آخرت، جواهر و سنگریزههای آن، درخت و میوة آن همگی حیات دارند، آتش آنجا هم درّاک و فعّال است.
قران کریم میفرماید: (و انَّ الدّار الآخرة لهی الحیوان(1) همانا منحصراً خانة آخرت خانهای است که زنده است). آخرت یک موجود زنده و یک حیوان و جاندار است.
عضوها و اندامها در این جهان، شعور و درک ندارند ولی در آن جهان پوست بدن و ناخن هم فهم دارد و حتی سخن میگوید. در قیامت بر دهانها مهر زده میشود و هر عضوی خودش کارهایی را که انجام داده است بازگو میکند.
از زبان پرسش نمیشود تا با دروغگویی پرده پوشی کند هر عضویی در آنجا ناطق میگردد، خودش کارهای خود را شرح میدهد.
قرآن کریم میفرماید: (الیوم نختم علی افواههم و تکلّمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون(2) امروز بر دهانهایشان مهر میزنیم و دستهایشان با ما سخن میگویند و پاهایشان گواهی میدهند که چه انجام دادهاند).
بر آن جهان، جاودانگی حکمفرماست.
کشت و درو
سومین تفاوت دنیا و آخرت این است که اینجا خانة کشت کردن و تخم پاشیدن است و آنجا خانة بهرهبرداری و درو کردن. در آخرت، عمل نیست، مقدمة نیست، هر چه هست محصول و نتیجه است. انبیاء که فریاد میکنند: ای مردم به عمل صالح بپردازید و ذخیرهای برای خانة واپسین خویش تهیه کنید برای این است که زمان عمل محدود است.
امیرالمؤمنین علی (ع) میفرماید: (وَ انَّ الْیَوْمَ عَمَلٌ وَ لا حِسابَ وَ غَداً حِسابٌ وَ لا عَمَلَ(3) امروز، کار است و محاسبه نیست وفردا محاسبه است وکار نیست).
در جای دیگر میفرماید: (عِبادَاللهِ الْآنَ فَاعَملوا وَ الْالْسُنُ مُطْلَقَةٌ، وَ الْابْدان صَحیحَةٌ، وَ الْاعْضاءُ لَدْنَةٌ، وَ الْمٌنْقَلَبُ فَسیحٌ(4) ای بندگان خدا هم اکنون که زبانها آزاد و بدنها سالم است و اعضاء فرمان میبرد و میدان فعالیت باز است بکوشید).
یعنی بدن وسیلة فعالیت و کار توست، پیش از آنکه از تو گرفته شود و متلاشی گردد، با آن کار کن، کاری که به حال تو سودمند باشد.
چه زیباست جملهای که رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) در این باره فرمود است: (الدُّنْیا مَزْرَعَةُ الْآخِرَةِ(5) دنیا کشتگاه آخرت است).
در این حدیث، مجموع دورة وجود انسان به دورة سال تشبیه شده و هر یک از دنیا و آخرت به یکی از دو فصل سال تشبیه شده است، دنیا فصل کشت کردن و آخرت فصل محصول برداشتن است.
سرنوشت اختصاصی و مشترک
چهارمین تفاوتی که بین نظام دنیا و نظام آخرت سراغ داریم این است که سرنوشتها در دنیا تا حدی مشترک است ولی در آخرت هر کس سرنوشتی جداگانه دارد. منظور این است که زندگی دنیا اجتماعی است و در زندگی اجتماعی همبستگی و وحدت حکمفرماست، کارهای خوب نیکوکاران در سعادت دیگران مؤثر است و کارهای بد بدکاران نیز در جامعه اثر میگذارد و به همین دلیل است که مسؤولیتهای مشترک نیز وجود دارد.
در جامعه که گروهی زندگی مشترک دارند و در آن، هم بدکار هست و هم نیکوکار گاهی بدکاران از ثمرة کار نیکوکاران منتفع میگردند و گاهی مردم بیگناه از صدمة گناهکاران آسیب میبینند.
ولی جهان دیگر چنین نیست، در آنجا محال است که کسی در عمل دیگری سهیم گردد، نه کسی از ثمرة کار نیکی که خودش در آن سهمی نداشته است بهرهمند میشود و نه کسی از کیفر گناهان دیگران معذّب میگردد. آخرت خانة جدایی و (فصل) است، بین خوب و بد جدایی میاندازد،
ناپاکان را از پاکان منفصل میکند
گناهکاران را بانگ میزنند که:
(و امتازوا الیوم ایُّها المجرمون(6) از مردم پاک جدا شوید ای ناپاکان).
در آنجا پدر از پسر، و پسر از پدر جدا میگردد، هر کس جزای عمل خودش را دریافت میکند.
(و لا تزر وازرةٌ وزر اخری)(7)
پینوشت
(1) عنکوبت/ 64
(2) یس/ 65
(3) نهجالبلاغه، خطبة 24)
(4)) نهجالبلاغه، خطبة 781)
(5)) کنوز الحقایق، مناوی، باب دال (.
(6) یس/ 59
(7) انعام/ 164
عدل الهی، شهید علامه مطهری (رحمت الله علیه)
- [سایر] دایره حجیت سنت شامل امور دنیوی و اخروی است یا شامل امور اخروی و دینی است؟ شواهد قرآنی و روایی و نظریات علما در این مورد چیست؟
- [سایر] آثار و فایده های دنیوی و اخروی نماز در زندگی آدمی چیست؟
- [سایر] تفاوت پاداش دنیوی با اخروی چیست؟
- [سایر] پیامدهای دنیوی و اخروی زنا چیست؟
- [سایر] چه تفاوتهای مهمی میان تجربه دینی و وحی وجود دارد؟
- [سایر] با وضو یا بدون وضو شیردادن بچه، چه تاثیرات دنیوی و اخروی دارد؟
- [سایر] ارتباط روح و بدن پس از مرگ چگونه است و آیا زیارت اهل قبور، آثار دنیوی و اخروی دارد؟
- [سایر] راهکارهای خوش اخلاقی در زندگی چیست؟ و خوش خلقی چه آثار دنیوی و اخروی دارد؟(لطفاً از آیات و احادیث هم استفاده کنید). اگر کتابهای خوبی مربوط به خوش اخلاقی که در حد فهم عموم نوشته شده باشد، معرّفی کنید.
- [سایر] منجی ادیان دیگر چه نام دارند ؟ این منجی ها دنیوی است یا اخروی ؟ و بر نامه آنها چیست ؟
- [سایر] چرا در بعضی متون دینی از دنیا ستایش شده است؟
- [آیت الله سیستانی] - در حال اعتکاف جدال بر سر مسائل دنیوی یا دینی در صورتی که به قصد غلبه برطرف مقابل و اظهار فضلیت و برتری باشد، حرام است اما اگر به قصد اظهار حق و روشن شدن حقیقت و برطرف کردن خطا و اشتباه طرف مقابل باشد نه تنها حرام نیست بلکه از بهترین عبادات است. بنابراین ملاک، قصد و نیت معتکف است.
- [آیت الله اردبیلی] نذر بر چند قسم است: اوّل:نذری که برای شکر نعمت دنیوی یا اخروی باشد، مثلاً بگوید: (از برای خداست بر من که اگر مرا توفیق حجّ داد یا به من فرزندی عطا نمود، فلان کار خیر را انجام دهم)، یا برای شکرِ ترک گناه یا رفع بلا یا بیماری و یا سایر مشکلات صورت بگیرد، مثلاً بگوید: (از برای خداست بر من که اگر از فلان گناه محفوظ ماندم یا بیمارم شفا یافت، فلان عمل خیر را انجام دهم)؛ به این قسم نذر که برای شکرگزاری انجام میشود (نذر بِرّ) گفته میشود. دوم:نذری که برای زَجْر (یعنی بازداشتن) خود از عمل حرام یا مکروه انجام میدهد، مثلاً میگوید: (از برای خداست بر من که اگر عمدا غیبت کردم، یک روز روزه بگیرم)؛ این قسم نذر را (نذر زَجْر) میگویند. سوم: نذری که مطلق بوده و مشروط و معلّق به چیزی نباشد، به عنوان مثال بگوید: (از برای خدا بر من است که فردا را روزه بگیرم)؛ به این قسم نذر (نذر تَبَرُّعی) میگویند.
- [آیت الله اردبیلی] کعبه معظّمه اوّلین خانه و قبله مردمان و مایه برکت و هدایت جهانیان و پناهگاه واردان و نشانهای از ابراهیم خلیلالرّحمان علیهالسلام است. مردمان به دعوت عامّ ابراهیم علیهالسلام به اشتیاق چون پرندگانی که به آشیانه خویش برمیگردند، برای ابراز فروتنی در مقابل عظمت و بزرگی خداوند و گواهی به عزّت او، در جایگاه پیامبران به گونه فرشتگان عرش بر دورش طواف میکنند. خداوند سبحان آن خانه را عَلَم اسلام و حجّ آن را واجب و احترامش را لازم دانست(1). کعبه وسیله قوام و قیام مردم است(2) و مظهر وحدت و مشهد منفعت و وعدهگاه اخلاص و دوری از مظاهر دنیوی و توکّل بر خداوند است؛ امام صادق علیهالسلام فرمودهاند: (خداوند در تشریع فریضه حج مردم را به چیزی امر کرد که علاوه بر تعبّد و اطاعت دینی، مشتمل بر مصالح و منافع دنیوی نیز هست.)(3) پس بر آنان که توانایی دارند، واجب است خالصانه متوجّه ذات حق گردند و آن چنانکه خداوند فرموده است، حج و عمره را بجا آورند که انجام دادن آن، برکت و ترک آن، هلاکت و تباهی همگان است.
- [آیت الله وحید خراسانی] کسی که اعتکاف می کند باید از اموری اجتناب نماید وارتکاب انها اعتکاف را باطل می کند ولی وجوب اجتناب از انها در اعتکافی که واجب معین نیست در غیر جماع بنابر احتیاط است جماع و بنابر احتیاط واجب از استمناء و مباشرت زن به لمس و بوسیدن به شهوت هم اجتناب کند بوی خوش خرید وفروش که اعتکاف را باطل می کند ولی معامله باطل نمی شود وبنا بر احتیاط واجب از هر تجارتی هر چند به مصالحه ومضاربه واجاره ومانند اینها اجتناب کند واگر به خرید یا فروش چیزی اضطرار پیدا کند ونتواند وکیل بگیرد جایز است ممارات مجادله کردن به قصد غالب شدن واظهار فضل بر هر امری چه از امور دینی باشد یا از امور دنیوی
- [آیت الله مکارم شیرازی] کتابهایی را که طلاب علوم دینی یا غیر آنها از درآمد کسب و کار می خرند چنانچه مورد نیازشان باشد خمس ندارد، ولی اگر فعلاً نیازی به آن ندارند و مقصودشان استفاده در آینده است خمس به آن تعلق می گیرد (اگر در تمام طول سال نیز از آن استفاده نکند، ولی وجود آن کتاب برای مواقع ضروری در کتابخانه لازم است، نیاز محسوب می شود) همچنین وسایلی مانند اسباب آتش نشانی در جاهایی که بیم آتش سوزی است یا داروهای ضروری و کمکهای اولیه در خانه جزء هزینه های زندگی محسوب می شود و خمس ندارد هر چند اتفاقاً در تمام سال از آنها استفاده نشود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] زکات را در یکی از هشت مورد زیر باید صرف کرد: 1 و 2 (فقرا) و (مساکین) و آنها کسانی هستند که مخارج سال خود و عیالاتشان را ندارند. تفاوت فقیر و مسکین در این است که فقیر روی سؤال از کسی ندارد، اما مسکین نیازمندی است که روی سؤال دارد، کسانی که صنعت و ملک و سرمایه و کسبی دارند که زندگی آنها را اداره نمی کند فقیر محسوب می شوند و کمبود زندگی خود را می توانند از زکات بگیرند. 3 کسی که از طرف امام یا نایب او مأمور جمع آوری زکات یا نگهداری یا رسیدگی به حساب آن و یا رساندن آن به امام و نایب او، یا رساندن به مصارف لازم هستند می توانند به اندازه زحمتی که می کشند از زکات استفاده کنند. 4 افراد ضعیف الایمانی که با گرفتن زکات تقویت می شوند و تمایل به اسلام پیدا می کنند. 5 خریدن برده ها و آزاد کردن آنها. 6 اشخاص بدهکاری که نمی توانند قرض خود را ادا کنند. 7 (سبیل الله) یعنی کارهایی مانند ساختن مسجد که منفعت دینی عمومی دارد و همچنین مدارس علوم دینی، مراکز تبلیغاتی، اعزام مبلغین، نشر کتابهای مفید اسلامی و خلاصه آنچه برای اسلام نفع داشته باشد به هر نحو که باشد، مخصوصاً جهاد در راه خدا. 8 (ابن السبیل) یعنی مسافری که در سفر مانده و محتاج شده که به مقدار نیازش می تواند از زکات استفاده کند، هر چند در محل خود غنی و بی نیاز باشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] انسان باید زکات را در یکی از هشت مورد زیر مصرف کند: اوّل: فقیر و او کسیست که مخارج سال خود یا عیالاتش را ندارد، البتّه لازم نیست که مخارج عیالاتی را که متناسب شؤون وی نیست دارا باشد و کسی که صنعت یا ملک یا سرمایهای دارد که میتواند مخارج سال خود را از منافع آنها بگذراند فقیر نیست. دوم: مسکین و او کسیست که زندگی را از فقیر سختتر میگذراند. سوم: کسی که از طرف امام علیهالسلام یا نایب امام مأمور جمعآوری زکات یا نگاهداری یا رسیدگی به حساب آن یا رساندن به امام یا نایب امام یا مصارف زکات میباشد. چهارم: مسلمان سست اعتقادی که با پرداخت زکات، ایمان قویتری پیدا میکند. پنجم: خریداری بندگان و آزاد کردن آنان با شرایطی که در کتب مفصّل گفته شده است. ششم: بدهکاری که نمیتواند قرض خود را بدهد. هفتم: فی سبیل اللَّه یعنی امور دینی، خواه مربوط به عموم باشد، همچون ساختن مسجد و مدارس علوم دینی و نشر کتب دینی و خواه به افراد خاصّی مربوط باشد، مثل آن که برخی از مؤمنان را به حجّ خانه خدا بفرستد و روشنترین مورد این مصرف، جهاد در راه خداست و ظاهراً این مصرف، امور دنیایی را شامل نمیگردد، هر چند عمومی باشد همچون ساختن پل و تعمیر جادهها و راهها. هشتم: ابن السبیل یعنی مسافری که در سفر درمانده شده و احکام این موارد در مسائل آینده گفته خواهد شد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] (استفادهای) که مال را برای آن اجاره میدهند، یا (کاری) که برای آن اجیر میشوند، شش شرط دارد: اوّل: آن که این استفاده یا کار معلوم باشد؛ پس اگر چیزی را که اجاره میدهند چند استفاده دارد، باید استفاده و کاری را که مورد نظر طرفین است، مشخص نمایند؛ مثلاً اگر ماشینی را که هم میتواند مسافر حمل کند و هم بار، اجاره دهند باید در موقع اجاره معیّن کنند که حمل مسافر یا باربری آن مال مستأجر است یا همه استفادههای آن. دوم: آن که این استفاده یا کار ممکن باشد؛ پس اجاره دادن زمین برای زراعت در صورتی که آب باران برای زراعت کافی نبوده و مشروب کردن آن از راه دیگر هم ممکن نباشد، صحیح نیست. همچنان که اجیر کردن شخص بیسواد برای تدریس صحیح نمیباشد. سوم: آن که حلال باشد؛ بنابراین اجاره دادن دکان برای شرابفروشی یا نگهداری شراب و کرایه دادن وسیله نقلیه برای حمل و نقل شراب، باطل است. چهارم: آن که انجام آن کار از نظر شرع به طور مجّانی واجب نباشد؛ پس اجیر شدن برای انجام کارهایی که جزء حقوق لازمالرعایه مردم است؛ مانند: نجات مسلمان از غرق شدن و تعلیم اصول دین و مقدار واجب از فروع دین و انجام مقدار واجب از مراسم به خاکسپاری مسلمانان، همچون کفن کردن و نماز خواندن و دفن کردن - که از حقوقی هستند که میّت مسلمان بر زندهها دارد - صحیح نیست ولی اجیر شدن برای کارهایی که جزء حقوق لازمالرعایه مردم نیست، مانعی ندارد. پنجم: پول دادن برای آن در نظر مردم بیهوده نباشد؛ و اجیر کردن دیگری برای این که نماز واجب خود را بخواند یا روزه واجب خود را بگیرد، چون برای مستأجر ثواب اخروی بلکه گاهی نفع دنیوی دارد، اشکال ندارد. ششم: مدت استفاده را معیّن نمایند و اگر برای انجام کاری اجیر میشوند باید زمان انجام آن کار را مشخّص کنند؛ مثلاً در سفارش خیاطی علاوه بر این که با خیاط قرار میگذارند لباس معیّنی را به شکل مخصوصی بدوزد، باید مدّت زمانی را که خیاط باید در آن زمان لباس را بدوزد، مشخّص کنند.
- [آیت الله اردبیلی] زکات از واجبات بزرگ الهی است که در قرآن و روایات در کنار نماز و اعتقاد به آخرت قرار گرفته است و هدف از آن تأمین اجتماعی، تعدیل ثروت، تأمین زندگی فقرا، ایجاد تسهیلات و منافع عمومی و دینی و جذب غیر مسلمانان به اسلام است و یقینا اگر ثروتمندان زکات اموال خویش را بپردازند، فقر از جامعه اسلامی رخت برمیبندد. امام صادق علیهالسلام میفرماید: (همانا خداوند عزّوجلّ در اموال ثروتمندان برای فقرا به اندازه کفایت آنان واجب فرموده است و اگر میدانست آن مقدار کفایت نمیکند، هر آینه بر آن میافزود. آنچه بر سر فقرا آمده است به سبب کاستی الهی نیست، بلکه به علّت منع حقوق آنان از سوی کسانی است که حقوق فقرا را ادا نمیکنند و به درستی اگر مردم حقوق مستمندان را ادا میکردند، آنان در رفاه زندگی میکردند.)(1) با برچیده شدن فقر از جامعه، امنیت اجتماعی نیز حاکم میگردد؛ علی علیهالسلام میفرماید: (اموال خویش را با زکات پاسداری کنید.)(2) پرداختن زکات موجب رهایی از عذاب الهی(3) و حافظ جان و مال است و خداوند عزّوجلّ میفرماید: (هر آنچه را در راه خداوند انفاق میکنید خداوند به شما باز میگرداند و او بهترین روزی دهندگان است.)(4) نماز با پرداختن زکات است که به ثمر مینشیند چنانکه در روایت آمده است: (آن کسی که نماز به پایدارد و زکات نپردازد =============================================================================== 1 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 1 از (أبواب ما تجب فیه الزکاة)،ح2،ج9،ص10. 2 نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت 146. 3 (آنان را که طلا و نقره گنجینه میکنند و آن را در راه خداوند انفاق نمیکنند، به عذاب دردناک بشارت ده.)، توبه(9):34. 4 سبأ(34):39. گویا نماز نخوانده است.)(1)
- [آیت الله اردبیلی] انسان میتواند زکات را در هشت مورد مصرف کند: اوّل: فقیر و آن کسی است که مخارج سال خود و افراد تحت تکفّلش را ندارد و کسی که صنعت، ملک یا سرمایهای دارد که میتواند از منافع سرمایه، مخارج سال خود را به دست آورد، فقیر نیست. دوم: مسکین و آن کسی است که زندگی را سختتر از فقیر میگذراند. سوم: کسی که از طرف امام علیهالسلام یا نایب امام مأمور است که زکات را جمع آوری و نگهداری نماید و به حساب آن رسیدگی کند و آن را به امام علیهالسلام یا نایب امام یا مصرف فقرا برساند. چهارم: کافرهایی که اگر زکات به آنان بدهند، به دین اسلام مایل میشوند یا در جنگ و دفاع به مسلمانان کمک میکنند. پنجم: خریداری بردگان و آزاد کردن آنان. ششم: بدهکاری که نمیتواند قرض خود را بدهد؛ به شرط آن که قرض در معصیت مصرف نشده باشد. هفتم: سبیل اللّه؛ یعنی کاری مانند ساختن مسجد که منفعت عمومی دینی دارد یا مثل ساختن پل و اصلاح راه که نفع آن به عموم مسلمانان میرسد و آنچه برای اسلام و مسلمین نفع داشته باشد، به هر نحو که باشد. هشتم: ابن السّبیل، یعنی مسافری که در سفر درمانده شده است، اگرچه در وطن خود غنی باشد. احکام این موارد در مسائل آینده گفته میشود.