از لحاظ دینی، آیا غذاها بر روی اخلاق و روحیه انسان، تأثیر می گذارند؟ پرسشگر گرامی؛ در روایات زیادی که در کتب حدیثی مربوط به (اطعمه و اشربه) آمده است، رابطه ای میان بسیاری از غذاها و اخلاق خوب و بد، بیان گردیده که به چند نمونه از آن ها اشاره می کنیم : - در روایات متعددی می خوانیم : یکی از شرایط استجابت دعا پرهیز از غذای حرام است؛ از جمله، در حدیثی آمده است که شخصی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: (احب ان یستجاب دعائی؛ دوست دارم دعای من مستجاب شود!) پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: (طهر ماکلک ولاتدخل بطنک الحرام ، غذای خود را پاک کن و از غذای حرام پرهیز نما!) همین معنی از همان بزرگوار با تعبیر دیگری آمده است، می فرماید: (من احب ان یستجاب دعائه فلیطیب مطعمه و مکسبه؛ کسی که دوست دارد دعایش مستجاب شود، طعام و کسب خود را از حرام پاک کند!) - در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم : (ان الله لایستجیب دعاء بظهر قلب قاس؛ خداوند دعایی را که از قلب قساوتمند برخیزد مستجاب نمی کند!) از این احادیث می توان نتیجه گرفت که غذای ناپاک و حرام، قلب را تاریک و قساوتمند می کند؛ و به همین دلیل، دعای حرام خواران مستجاب نمی شود و از اینجا به رابطه نزدیکی که در میان ناپاکی درون و تغذیه حرام وجود دارد، می توان پی برد. - در حدیث معروف امام حسین علیه السلام در روز عاشورا آمده است که بعد از ایراد آن سخنان داغ و پر محتوا و گیرا در برابر لشکر لجوج و قساوتمند کوفه، هنگامی که ملاحظه کرد آنها حاضر به سکوت و گوش دادن به سخنانش نیستند، فرمود: (آری! شما حاضر به شنیدن سخن حق نیستید زیرا شکمهای شما از غذاهای حرام پر شده است، در نتیجه خداوند بر دلهای شما مهر زده است و هرگز حقایق را درک نمی کنید! (ملئت بطونکم من الحرام فطبع الله علی قلوبکم). - در روایات دیگری آمده است که رابطه ای در میان خوردن غذای حرام و عدم قبول نماز و روزه و عبادات، وجود دارد؛ از جمله، در حدیثی از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم: (من اکل لقمة حرام لن تقبل له صلوة اربعین لیلة، و لم تستجب له دعوه اربعین صباحا و کل لحم ینبته الحرام فالنار اولی به و ان اللقمة الواحدة تنبت اللحم؛ هرکسی لقمه ای از غذای حرام بخورد تا چهل شب نماز او قبول نمی شود، و تا چهل روز دعای او مستجاب نمی گردد و هر گوشتی که از حرام بروید، آتش دوزخ برای آن سزاوارتر است؛ و حتی یک لقمه نیز باعث روییدن گوشت می شود!) بدیهی است برای قبولی نماز، شرایط زیادی لازم است، از جمله حضور قلب و پاکی دل، اما غذای حرام پاکی قلب و صفای دل را از انسان می گیرد. -در روایات متعددی از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام آمده است که: (من ترک اللحم اربعین صباحا ساء خلقه ؛کسی که چهل روز گوشت را ترک کند، اخلاق او بد می شود!) از این حدیث به خوبی استفاده می شود که در گوشت ماده ای است که اگر برای مدت طولانی از بدن انسان قطع شود، در روحیات و اخلاق او اثر می گذارد، و کج خلقی و بد اخلاقی به بار می آورد.البته استفاده زیاد از گوشت حیوانات نیز در بعضی از روایات مذموم شمرده شده، ولی از ترک آن برای مدت طولانی نیز در بسیاری از روایات نهی شده است. -در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله می خوانیم: (علیکم بالزیت فانه یکشف المرة .... و یحسن الخلق؛ بر شما لازم است که از زیت (زیت به معنی روغن زیتون یا هرگونه روغن مایع است) استفاده کنید، زیرا صفرا را از بین می برد... و اخلاق انسان را نیکو می کند!) -در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: که از کلام پیامبر صلی الله علیه و آله چنین نقل می کند : (من سره ان یقل غیظه فلیاکل لحم الدراج؛ کسی که دوست دارد خشم او کم شود گوشت دراج را بخورد!) (دراج پرندهای است شبیه به کبک که گوشت لذیذی دارد). از این تعبیر بخوبی استفاده می شود که رابطه ای میان تغذیه و خشم و بردباری وجوددارد. -در روایت مشروحی از تفسیر عیاشی از امام صادق علیه السلام نقل شده درباره این که چرا خداوند خون را حرام کرده؛ ایشان می فرمایند : (و اما الدم فانه یورث الکلب و قسوة القلب و قلة الرافة و الرحمة لا یؤمن ان یقتل ولده و والدیه ....؛ این که خداوند خوردن خون را حرام کرده به خاطر آن است که سبب جنون و سنگدلی و کمبود رأفت و مهربانی می شود ... تا آنجا که ممکن است فرزند و یا پدر و مادرش را به قتل برساند!) در بخش دیگری از این روایت می فرماید: (و اما الخمر فانه حرمها لفعلها و فسادها وقال ان مدمن الخمر کعابد الوثن و یورث ارتعاشا و یذهب بنوره و یهدم مروته؛ و اما شراب، خداوند آن را به خاطر تأثیر و فسادش حرام کرده است و فرمود شخص دائم الخمر مانند بت پرست است؛ بدنش لرزان می شود، و نور (معنویت) او را از بین می برد، و شخصیت او را ویران می سازد!) -در روایات متعددی که در کتاب کافی درباره انگور آمده است رابطه میان خوردن انگور و برطرف شدن غم و اندوه دیده می شود؛ از جمله، در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: (شکی نبی من الانبیاء الی الله عزوجل الغم فامره الله عزوجل باکل العنب; یکی از پیامبران الهی از غم و اندوه (و افسردگی) به پیشگاه خداوند متعال شکایت کرد؛ خداوند متعال به او دستور داد که انگور بخورد!) این حدیث تأکید بیشتری است بر مساله ارتباط تغذیه با مسائل اخلاقی. - در احادیث متعددی نیز رابطه خوردن انار و از میان رفتن وسوسه های شیطانی و به وجود آمدن نورانیت قلب دیده می شود؛ از جمله، در حدیث معتبری از امام صادق علیه السلام آمده است که می فرمود: (من اکل رمانة علی الریق انارت قلبه اربعین یوما؛ کسی که یک انار را ناشتا بخورد، چهل روز قلبش را نورانی می کند). -در روایت متعددی در باب (خوردن) تعبیراتی دیده می شود که همه نشانه ارتباط تغذیه با روحیات و مسائل اخلاقی است؛ از جمله، در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله می خوانیم که به جعفر (ابن ابی طالب) علیهماالسلام فرمود: (یا جعفر کل السفرجل فانه یقوی القلب و یشجع الجبان؛ ای جعفر! ( به) بخور، قلب را تقویت می کند و ترسو را شجاع می سازد!) -در بعضی از احادیث رابطه میان غذای اضافی و سنگدلی و قساوت و عدم پذیرش موعظه دیده می شود؛ از جمله، در کتاب (اعلام الدین ) از پیغمبر اکرم (ص) نقل شده که فرمود: (ایاکم و فضول المطعم فانه یسم القلب بالقسوة و یبطی ء بالجوارح عن الطاعة و یصم الهمم عن سماع الموعظه؛ از غذای اضافی بپرهیزید که قلب را پر قساوت می کند و از اطاعت حق تنبل می سازد و گوش را از شنیدن موعظه کر می نماید!) فضول الطعام (غذای اضافی) ممکن است اشاره به پرخوری باشد یا غذاهای باقی مانده و فاسد شده، و در هر حال از رابطه تغذیه و مسائل اخلاقی خبر می دهد. از این حدیث بخوبی استفاده می شود که غذای اضافی سه پیامد سوء دارد : قساوت می آورد؛ انسان را در انجام عبادات و طاعات تنبل می کند؛ و گوش شنوا را در برابر مواعظ از انسان می گیرد! این مطلب کاملاً محسوس است که وقتی انسان غذای زیاد و سنگین می خورد عبادات را به زحمت به جا می آورد و نشاطی برای عبادت ندارد؛ به عکس هنگامی که غذای ساده و کم می خورد قبل از اذان صبح بیدار است، نشاط و حالت مطالعه و عبادت دارد. همچنین به تجربه رسیده است هنگامی که انسان روزه می گیرد رقت قلب پیدا می کند و آمادگی بیشتر برای شنیدن مواعظ در او حاصل می شود؛ بعکس هنگامی که شکم پر است فکر انسان درست کار نمی کند و خودش را از خدا دور می بیند. - در احادیث اسلامی در ارتباط نوشیدن عسل با صفای قلب، از امیرمؤمنان علی علیه السلام می خوانیم: (العسل شفاء من کل داء و لا داء فیه یقل البلغم و یجلی القلب؛ عسل شفای تمام بیماری ها است و در آن بیماری نیست؛ بلغم را کم می کند و قلب را صفا می بخشد). *** نتیجه : از مجموع آنچه در بالا آوردیم و روایات فراوان دیگر که ذکر آنها به طول می انجامد بخوبی استفاده می شود که رابطه نزدیکی میان تغذیه و روحیات و اخلاقیات وجود دارد. هرگز نمی گوئیم غذاها علت تامه برای اخلاق خوب یا بد است، بلکه همین اندازه می دانیم که طبق روایات بالا یکی از عوامل زمینه ساز پاکی و اخلاق، تغذیه است هم از نظر نوع غذاها و هم از نظر حلال و حرام بودن آنها. دانشمندان امروز نیز معتقدند بسیاری از پدیده های اخلاقی به خاطر هورمون هائی است که غده های بدن تراوش می کند و تراوش غده ها رابطه نزدیکی با تغذیه انسان دارد؛ بر همین اساس، بعضی معتقدند که گوشت هر حیوانی حاوی صفات آن حیوان است، واز طریق غده ها و تراوش آنها در اخلاق کسانی که از آن تغذیه می کنند اثر می گذارد. مثلاً گوشت درندگان انسان را درنده خو می کند یا گوشت خوک صفت بی بند و باری جنسی را که از ویژگیهای این حیوان است به خورنده آن منتقل می سازد. این از نظر رابطه طبیعی و مادی است، از نظر رابطه معنوی نیز آثار خوردن غذای حرام غیر قابل انکار است، غذای حرام قلب را تاریک و روح را ظلمانی می کند و فضائل اخلاقی را ضعیف می سازد. این نوشتار را با ذکر یک داستان تاریخی که مورخ معروف، مسعودی در (مروج الذهب ) آورده پایان می دهیم : او از (فضل بن ربیع ) نقل می کند که (شریک ابن عبدالله ) روزی وارد بر (مهدی ) خلیفه عباسی شد، مهدی به او گفت باید حتماً یکی از سه کار را انجام دهی. شریک سؤال کرد کدام سه کار؟ گفت یا قضاوت را از سوی من بپذیری و یا تعلیم فرزندم را برعهده بگیری، و یا غذائی (با ما) بخوری! شریک فکری کرد و گفت سومی از همه آسانتر است، مهدی او را نگه داشت و به آشپز گفت انواعی از خوراک مغز آمیخته با شکر و عسل برای او فراهم ساز. هنگامی که (شریک) از آن غذای بسیار لذیذ و حرام فارغ شد، آشپز رو به خلیفه کرد و گفت این پیرمرد بعد از خوردن این غذا، هرگز بوی رستگاری را نخواهد دید! فضل ابن ربیع می گوید مطلب همین گونه شد، و شریک ابن عبدالله بعد از این ماجرا هم به تعلیم فرزندان آنها پرداخت و هم منصب قضاوت را از سوی آنها پذیرفت. منبع : سایت تبیان به نقل از کتاب اخلاق در قرآن کریم؛ آیت الله مکارم شیرازی، جلد اول صفحه 149 نویسنده : محمدصادق آقاجانی
از لحاظ دینی، آیا غذاها بر روی اخلاق و روحیه انسان، تأثیر می گذارند؟
پرسشگر گرامی؛ در روایات زیادی که در کتب حدیثی مربوط به (اطعمه و اشربه) آمده است، رابطه ای میان بسیاری از غذاها و اخلاق خوب و بد، بیان گردیده که به چند نمونه از آن ها اشاره می کنیم :
- در روایات متعددی می خوانیم : یکی از شرایط استجابت دعا پرهیز از غذای حرام است؛ از جمله، در حدیثی آمده است که شخصی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: (احب ان یستجاب دعائی؛ دوست دارم دعای من مستجاب شود!) پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: (طهر ماکلک ولاتدخل بطنک الحرام ، غذای خود را پاک کن و از غذای حرام پرهیز نما!) همین معنی از همان بزرگوار با تعبیر دیگری آمده است، می فرماید: (من احب ان یستجاب دعائه فلیطیب مطعمه و مکسبه؛ کسی که دوست دارد دعایش مستجاب شود، طعام و کسب خود را از حرام پاک کند!)
- در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم : (ان الله لایستجیب دعاء بظهر قلب قاس؛ خداوند دعایی را که از قلب قساوتمند برخیزد مستجاب نمی کند!) از این احادیث می توان نتیجه گرفت که غذای ناپاک و حرام، قلب را تاریک و قساوتمند می کند؛ و به همین دلیل، دعای حرام خواران مستجاب نمی شود و از اینجا به رابطه نزدیکی که در میان ناپاکی درون و تغذیه حرام وجود دارد، می توان پی برد.
- در حدیث معروف امام حسین علیه السلام در روز عاشورا آمده است که بعد از ایراد آن سخنان داغ و پر محتوا و گیرا در برابر لشکر لجوج و قساوتمند کوفه، هنگامی که ملاحظه کرد آنها حاضر به سکوت و گوش دادن به سخنانش نیستند، فرمود: (آری! شما حاضر به شنیدن سخن حق نیستید زیرا شکمهای شما از غذاهای حرام پر شده است، در نتیجه خداوند بر دلهای شما مهر زده است و هرگز حقایق را درک نمی کنید! (ملئت بطونکم من الحرام فطبع الله علی قلوبکم).
- در روایات دیگری آمده است که رابطه ای در میان خوردن غذای حرام و عدم قبول نماز و روزه و عبادات، وجود دارد؛ از جمله، در حدیثی از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم: (من اکل لقمة حرام لن تقبل له صلوة اربعین لیلة، و لم تستجب له دعوه اربعین صباحا و کل لحم ینبته الحرام فالنار اولی به و ان اللقمة الواحدة تنبت اللحم؛ هرکسی لقمه ای از غذای حرام بخورد تا چهل شب نماز او قبول نمی شود، و تا چهل روز دعای او مستجاب نمی گردد و هر گوشتی که از حرام بروید، آتش دوزخ برای آن سزاوارتر است؛ و حتی یک لقمه نیز باعث روییدن گوشت می شود!) بدیهی است برای قبولی نماز، شرایط زیادی لازم است، از جمله حضور قلب و پاکی دل، اما غذای حرام پاکی قلب و صفای دل را از انسان می گیرد.
-در روایات متعددی از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام آمده است که: (من ترک اللحم اربعین صباحا ساء خلقه ؛کسی که چهل روز گوشت را ترک کند، اخلاق او بد می شود!) از این حدیث به خوبی استفاده می شود که در گوشت ماده ای است که اگر برای مدت طولانی از بدن انسان قطع شود، در روحیات و اخلاق او اثر می گذارد، و کج خلقی و بد اخلاقی به بار می آورد.البته استفاده زیاد از گوشت حیوانات نیز در بعضی از روایات مذموم شمرده شده، ولی از ترک آن برای مدت طولانی نیز در بسیاری از روایات نهی شده است.
-در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله می خوانیم: (علیکم بالزیت فانه یکشف المرة .... و یحسن الخلق؛ بر شما لازم است که از زیت (زیت به معنی روغن زیتون یا هرگونه روغن مایع است) استفاده کنید، زیرا صفرا را از بین می برد... و اخلاق انسان را نیکو می کند!)
-در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: که از کلام پیامبر صلی الله علیه و آله چنین نقل می کند : (من سره ان یقل غیظه فلیاکل لحم الدراج؛ کسی که دوست دارد خشم او کم شود گوشت دراج را بخورد!) (دراج پرندهای است شبیه به کبک که گوشت لذیذی دارد). از این تعبیر بخوبی استفاده می شود که رابطه ای میان تغذیه و خشم و بردباری وجوددارد.
-در روایت مشروحی از تفسیر عیاشی از امام صادق علیه السلام نقل شده درباره این که چرا خداوند خون را حرام کرده؛ ایشان می فرمایند : (و اما الدم فانه یورث الکلب و قسوة القلب و قلة الرافة و الرحمة لا یؤمن ان یقتل ولده و والدیه ....؛ این که خداوند خوردن خون را حرام کرده به خاطر آن است که سبب جنون و سنگدلی و کمبود رأفت و مهربانی می شود ... تا آنجا که ممکن است فرزند و یا پدر و مادرش را به قتل برساند!) در بخش دیگری از این روایت می فرماید: (و اما الخمر فانه حرمها لفعلها و فسادها وقال ان مدمن الخمر کعابد الوثن و یورث ارتعاشا و یذهب بنوره و یهدم مروته؛ و اما شراب، خداوند آن را به خاطر تأثیر و فسادش حرام کرده است و فرمود شخص دائم الخمر مانند بت پرست است؛ بدنش لرزان می شود، و نور (معنویت) او را از بین می برد، و شخصیت او را ویران می سازد!)
-در روایات متعددی که در کتاب کافی درباره انگور آمده است رابطه میان خوردن انگور و برطرف شدن غم و اندوه دیده می شود؛ از جمله، در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: (شکی نبی من الانبیاء الی الله عزوجل الغم فامره الله عزوجل باکل العنب; یکی از پیامبران الهی از غم و اندوه (و افسردگی) به پیشگاه خداوند متعال شکایت کرد؛ خداوند متعال به او دستور داد که انگور بخورد!) این حدیث تأکید بیشتری است بر مساله ارتباط تغذیه با مسائل اخلاقی.
- در احادیث متعددی نیز رابطه خوردن انار و از میان رفتن وسوسه های شیطانی و به وجود آمدن نورانیت قلب دیده می شود؛ از جمله، در حدیث معتبری از امام صادق علیه السلام آمده است که می فرمود: (من اکل رمانة علی الریق انارت قلبه اربعین یوما؛ کسی که یک انار را ناشتا بخورد، چهل روز قلبش را نورانی می کند).
-در روایت متعددی در باب (خوردن) تعبیراتی دیده می شود که همه نشانه ارتباط تغذیه با روحیات و مسائل اخلاقی است؛ از جمله، در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله می خوانیم که به جعفر (ابن ابی طالب) علیهماالسلام فرمود: (یا جعفر کل السفرجل فانه یقوی القلب و یشجع الجبان؛ ای جعفر! ( به) بخور، قلب را تقویت می کند و ترسو را شجاع می سازد!)
-در بعضی از احادیث رابطه میان غذای اضافی و سنگدلی و قساوت و عدم پذیرش موعظه دیده می شود؛ از جمله، در کتاب (اعلام الدین ) از پیغمبر اکرم (ص) نقل شده که فرمود: (ایاکم و فضول المطعم فانه یسم القلب بالقسوة و یبطی ء بالجوارح عن الطاعة و یصم الهمم عن سماع الموعظه؛ از غذای اضافی بپرهیزید که قلب را پر قساوت می کند و از اطاعت حق تنبل می سازد و گوش را از شنیدن موعظه کر می نماید!) فضول الطعام (غذای اضافی) ممکن است اشاره به پرخوری باشد یا غذاهای باقی مانده و فاسد شده، و در هر حال از رابطه تغذیه و مسائل اخلاقی خبر می دهد. از این حدیث بخوبی استفاده می شود که غذای اضافی سه پیامد سوء دارد : قساوت می آورد؛ انسان را در انجام عبادات و طاعات تنبل می کند؛ و گوش شنوا را در برابر مواعظ از انسان می گیرد! این مطلب کاملاً محسوس است که وقتی انسان غذای زیاد و سنگین می خورد عبادات را به زحمت به جا می آورد و نشاطی برای عبادت ندارد؛ به عکس هنگامی که غذای ساده و کم می خورد قبل از اذان صبح بیدار است، نشاط و حالت مطالعه و عبادت دارد. همچنین به تجربه رسیده است هنگامی که انسان روزه می گیرد رقت قلب پیدا می کند و آمادگی بیشتر برای شنیدن مواعظ در او حاصل می شود؛ بعکس هنگامی که شکم پر است فکر انسان درست کار نمی کند و خودش را از خدا دور می بیند.
- در احادیث اسلامی در ارتباط نوشیدن عسل با صفای قلب، از امیرمؤمنان علی علیه السلام می خوانیم: (العسل شفاء من کل داء و لا داء فیه یقل البلغم و یجلی القلب؛ عسل شفای تمام بیماری ها است و در آن بیماری نیست؛ بلغم را کم می کند و قلب را صفا می بخشد).
*** نتیجه :
از مجموع آنچه در بالا آوردیم و روایات فراوان دیگر که ذکر آنها به طول می انجامد بخوبی استفاده می شود که رابطه نزدیکی میان تغذیه و روحیات و اخلاقیات وجود دارد. هرگز نمی گوئیم غذاها علت تامه برای اخلاق خوب یا بد است، بلکه همین اندازه می دانیم که طبق روایات بالا یکی از عوامل زمینه ساز پاکی و اخلاق، تغذیه است هم از نظر نوع غذاها و هم از نظر حلال و حرام بودن آنها. دانشمندان امروز نیز معتقدند بسیاری از پدیده های اخلاقی به خاطر هورمون هائی است که غده های بدن تراوش می کند و تراوش غده ها رابطه نزدیکی با تغذیه انسان دارد؛ بر همین اساس، بعضی معتقدند که گوشت هر حیوانی حاوی صفات آن حیوان است، واز طریق غده ها و تراوش آنها در اخلاق کسانی که از آن تغذیه می کنند اثر می گذارد. مثلاً گوشت درندگان انسان را درنده خو می کند یا گوشت خوک صفت بی بند و باری جنسی را که از ویژگیهای این حیوان است به خورنده آن منتقل می سازد. این از نظر رابطه طبیعی و مادی است، از نظر رابطه معنوی نیز آثار خوردن غذای حرام غیر قابل انکار است، غذای حرام قلب را تاریک و روح را ظلمانی می کند و فضائل اخلاقی را ضعیف می سازد.
این نوشتار را با ذکر یک داستان تاریخی که مورخ معروف، مسعودی در (مروج الذهب ) آورده پایان می دهیم :
او از (فضل بن ربیع ) نقل می کند که (شریک ابن عبدالله ) روزی وارد بر (مهدی ) خلیفه عباسی شد، مهدی به او گفت باید حتماً یکی از سه کار را انجام دهی. شریک سؤال کرد کدام سه کار؟ گفت یا قضاوت را از سوی من بپذیری و یا تعلیم فرزندم را برعهده بگیری، و یا غذائی (با ما) بخوری! شریک فکری کرد و گفت سومی از همه آسانتر است، مهدی او را نگه داشت و به آشپز گفت انواعی از خوراک مغز آمیخته با شکر و عسل برای او فراهم ساز. هنگامی که (شریک) از آن غذای بسیار لذیذ و حرام فارغ شد، آشپز رو به خلیفه کرد و گفت این پیرمرد بعد از خوردن این غذا، هرگز بوی رستگاری را نخواهد دید! فضل ابن ربیع می گوید مطلب همین گونه شد، و شریک ابن عبدالله بعد از این ماجرا هم به تعلیم فرزندان آنها پرداخت و هم منصب قضاوت را از سوی آنها پذیرفت.
منبع :
سایت تبیان به نقل از کتاب اخلاق در قرآن کریم؛ آیت الله مکارم شیرازی، جلد اول صفحه 149
نویسنده : محمدصادق آقاجانی
- [سایر] تأثیر روحیة لجاجت در رفتار فرد و پیامدهای سوء آن کدام است؟
- [سایر] مراد از اخلاق دنیوی یا سکولار چیست و چه تفاوتهایی با اخلاق دینی دارد؟
- [سایر] تاثیر اخلاق و عقاید نماینده در روند برنامه ریزی و سرنوشت کشور و نظام چگونه است ؟
- [سایر] پرخوری و تأثیر آن در روح از لحاظ معنوی چیست؟
- [سایر] پرخوری و تأثیر آن در روح از لحاظ معنوی چیست؟
- [سایر] انواع قیام ها از لحاظ دینی و غیر دینی و علل و عوامل قیام ها چیست؟
- [سایر] اگر عملی از لحاظ علم پزشکی یا روانپزشکی و یا روانشناسی برای انسان مفید باشد ممکن است که از لحاظ دینی و مذهبی مخالفتی و مغایریتی با آن داشته باشد یا مذهب آن را تأیید می کند؟
- [سایر] انقلاب اسلامی چه پیشرفتی در زمینه ترویج اخلاق و آموزههای دینی داشته است؟
- [سایر] انقلاب اسلامی چه پیشرفتی در زمینه ترویج اخلاق و آموزههای دینی داشته است؟
- [سایر] برای نصیحت کردن جوانان با توجه به روحیه حساس و زودرنجی که دارند چه راهکار و پیشنهادی دارید تا تأثیر بیشتری روی آنها بگذاریم؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر پدر یا مادر صلاحیّت نگهداری و تربیت کودک را نداشته و موجب فساد اخلاق و سوء تربیت دینی یا عدم سلامت جسمی فرزند شوند، حقّ حضانت از آنها ساقط میشود و در این صورت حقّ حضانت به ترتیب به افرادی که در مسأله 2997 گفته شد منتقل میشود.
- [آیت الله اردبیلی] انسان میتواند از مال زکات، قرآن، کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگرچه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است، مشروط بر آن که مصلحت دینی برای عموم مردم داشته باشد و نیز میتواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر انسان با کسی به این قِسم معامله کند که درختهای میوه ای را که میوة آن مال خود او است ، یا اختیار میوه های آن با او است ، تا مدّت معینی به آن کس واگذار کند که تربیت نماید و آب دهد و به مقداری که قرار می گذارند از میوة آن بردارد ، این معامله را مساقات گویند .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر انسان با کسی به این قسم معامله کند که درختهای میوه ای را که میوه آن مال خود او است؛ یا اختیار میوه های آن با او است تا مدت معینی به آن کس واگذار کند که تربیت نماید و آب دهد و به مقداری که قرار می گذارند از میوه آن بردارد؛ این معامله را مساقات می گویند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر انسان با کسی به این قسم معامله کند که درختهای میوه ای را که میوه آن مال خود اوست، یا اختیار میوه های آن با اوست تا مدّت معیّنی به آن کس واگذار کند که تربیت نماید و آب دهد و به مقداری مشاع که قرار می گذارند از میوه آن بردارد، این معامله را مُساقات می گویند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر انسان با کسی به این قسم معامله کند که درخت های میوه ای را که میوه آن مال خود اوست، یا اختیار میوه های آن با اوست، تا مدت معینی به آن کس واگذار کند که تربیت نماید و آب دهد و به مقداری که قرار می گذارند از میوه آن بردارد، این معامله را مساقات می گویند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر انسان با کسی قرارداد کند که درختهای میوه ای را که میوه ان مال خود او است یا اختیار میوه های ان با او است تا مدت معینی به ان کس واگذار نماید که تربیت کند و اب دهد و به حصه مشاعی که قرار می گذارند از میوه ان بردارد این قرارداد را مساقات می گویند
- [آیت الله سیستانی] انسان نمیتواند از سهم سبیل اللّه قرآن یا کتاب دینی ، یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید ، مگر آنکه مصلحت عامه اقتضای این کار را داشته و از حاکم شرع بنابر احتیاط لازم اجازه بگیرد .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . انسان می تواند از زکات، قرآن یا کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگر چه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است و نیز می تواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
- [آیت الله بروجردی] انسان میتواند از زکات، قرآن یا کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگر چه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است و نیز میتواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.