آزادی در تبیین و تفسیر هر موضوعی، ابتدا باید نوع رویکرد به آن را مشخص ساخت چرا که هر رهیافتی، مبانی، پیش‌فرض‌ها و روش‌های خاص خود را می‌طلبد. برای مثال هیچ‌گاه نمی‌توان با روی‌کردی جامعه‌شناسانه، به تحلیلی روان‌شناسانه رسید و یا بالعکس. بنابراین، اگر آزادی از منظر اسلام بررسی و تشریح می‌شود، باید با پیش‌فرض‌های خود مبانی اسلامی پی‌گیری شود. با عنایت به این نکته، پیش از توضیح دیدگاه اسلام نسبت به مقوله (آزادی)، باید چند مطلب به عنوان مبادی و مبانی پاسخ، مد نظر قرار گیرد: یکم. واژه (آزادی) به معنای باز بودن راه انجام دادن و ترک کار است خواه آن فعل جنبه ارزشی داشته باشد یا خیر خواه در حوزه تفکر باشد یا در حوزه سیاسی در حوزه اخلاق باشد یا خیر فردی باشد یا اجتماعی و معقول باشد یا غیرمعقول. دوم. انسان بر حسب آفرینش ویژه‌اش، موجودی صاحب عقل و اراده است به صورتی که در هر کاری می‌تواند جانب انجام دادن آن را اختیار کند یا جانب ترک آن را برگزیند. براساس فطرت، آدمی در مورد انجام دادن و ترک فعل، مطلق العنان است و مقید به یکی از دو طرف نشده است. این نوع آزادی انسان را (آزادی تکوینی) می‌نامند. سوم. لازمة آزادی تکوینی، آزادی دیگری است یعنی، امکان بهره‌مندی آدمی از مواهب (آزادی تکوینی) بدون دخالت قوه قدرت و اراده قاهری بیرون از نفس انسان. این آزادی (آزادی حقوقی) نام دارد.(1) چهارم. تعریف آزادی، ارتباط تنگاتنگی با تعریف انسان دارد چرا که متعلق آزادی، خود انسان است. از این رو هر تعریفی از انسان، در برداشت از آزادی و تعیین محدوده‌های آن دخیل خواهد بود و بالاتر اینکه بدون ارائه تعریفی از انسان، تعریف آزادی ممکن نخواهد بود. اکنون تعریف آزادی از منظر اسلام را با دیدگاه آن دربارة انسان، شروع می‌کنیم: انسان در نگرش اسلامی 1. انسان، کارگزار یا خلیفه خداوند بر روی زمین و عبد او و در مقام عبودیت، مطیع خواست و اراده او است. اما در مقام کارگزاری، بر روی زمین باید فعال باشد.(2) 2. انسان هم دارای عقل است و هم دارای اراده. اسلام می‌خواهد انسان اراده‌اش را تابع مشیت خداوند قرار دهد زیرا تنها در این صورت است که آدمی به زندگی توأم با سعادت و رستگاری در دنیا و آخرت، دست خواهد یافت.(3) 3. انسان از آن جهت که به مستقیم‌ترین وجه، منعکس کننده حکمت الهی و به کامل‌ترین وجه، مظهر صفات او است، اشرف مخلوقات است.(4) 4. انسان قدرت دارد که بر همه مخلوقات دیگر سلطه یابد اما مسئولیت نیز دارد که از همه این مخلوقات، مراقبت نماید.(5) 5. انسان دارای دو ضلع وجودی است: طبیعت و فطرت، و از همین‌رو، نقطه صفری است که قابلیت تا بی‌نهایت صعود یا سقوط را دارا است.(6) راز تعبیرات دوگانه و متضاد برخی آیات قرآن کریم از انسان، در همین خصوصیت نهفته است. (در برخی از آیات، انسان ضعیف و ناتوان،(7) ستمکار،(8) جهول(9) و بسیار نادان، ناسپاس،(10) و سرکش،(11) و در بعضی آیات دیگر، خودآگاه،(12) حق‌گرا،(13) مسئولیت‌پذیر(14) و خوانده شده است. حاصل آنکه در یک برآیند کلی، اسلام آدمی را محدود در همین که هست و تاکنون خود را نشان داده، نمی‌بیند بلکه برای او آرمانی فراتر از بینش طبیعی و مادی در نظر دارد. اسلام می‌خواهد انسان آرمانی (ایده‌آل) بسازد، نه انسان صرفاً معمولی (نرمال) که تنها با جامعه بسازد و با دیگران هماهنگ باشد برخلاف نگرش لیبرالیزم درباره انسان که طبیعت‌گرا است و آدمی را همین می‌بیند که هست و تاکنون خود را نشان داده است تو ز (کرّمنا بنی‌آدم) شهی هم به خشکی هم به دریا پا نهی‌ که (حملناهم علی البحر) ی به جان از (حملناهم علی البر) پیش ران‌ مرملایک را سوی بر راه نیست جنس حیوان هم زبحر آگاه نیست‌ تو به تن حیوان، به جانی از ملک تاروی هم بر زمین هم بر فلک‌ تا به ظاهر (مثلکم) باشد بشر با دل (یوحی الیه) دیده‌ور (15) آزادی و مفهوم (انسان) با توجه به همین دوگانگی وجودی انسان (طبیعت و فطرت سقوط و صعود) در نگرش اسلام است که خداوند هم (آزادی تکوینی) به بشر اعطا فرموده و هم بر (آزادی تشریعی) اوصحّه گذاشته است تا در پرتو آن، آدمی بر ترمیم کاستی‌ها و ایجاد مصونیت از آسیب‌های ناشی از کژی‌های ضلع طبیعت خود توانا گردد و با شناخت و پرداخت آزادانه به ضلع فطرت خویش، مرتبه خلافت الهی و کارگزاری خداوند را به دست آورد. به عبارت دیگر، اسلام انسان را واجد قابلیت‌ها و صلاحیت‌هایی می‌داند که سبب شایستگی و بایستگی بهره‌مندی او از موهبت (آزادی) است. از همین رو، قرآن هدف نهایی بعثت پیامبر گرامی (ص) را تحقق آزادی تکوینی و تشریعی تلقّی کرده است: ( وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ اْلأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیْهِمْ) (و از [دوش‌] آنان قید و بندهایی را که بر ایشان بوده است، برمی‌دارد).(16) گویا با نبود آزادی، دعوت به دین و دین‌داری، لغو و عبث است. آزادی در اسلام با توجه به مطالب پیش گفته، روشن می‌شود که تعریف آزادی در نگرش اسلام چیست؟ اسلام، هم آزادی تکوینی برای انسان قائل است و هم آزادی تشریعی. براساس آیات قرآن، انسان از آزادی تکوینی برخوردار است یعنی، مختار است که کاری را انجام دهد یا ندهد و این، آزادی فطری بشر است. همچنین آزادی تشریعی که در منظر اسلام امری شایسته و بایسته است یعنی انسان آزاد است که از آزادی تکوینی خود، در عمل و زندگی خویش بهره‌مند شود و هیچ‌کسی حق ندارد با فشار و زور و قدرت، از بهره‌وری معقول او از آزادی تکوینی جلوگیری کند. به فرمودة خداوند متعال: (برخی از ما بعضی دیگر را به جای خدا، به خدایی نگیرید).(17) و (هیچ بشری را نسزد که خدا به او کتاب و حکم و پیامبری بدهد سپس او به مردم بگوید: به جای خدا، بندگان من باشید)(18) این همان آزادی‌ای است که حضرت علی (ع) در وصیت خود به فرزندش امام حسن (ع) سفارش کرد: (نفست را از هر پستی گرامی‌دار هر چند دنائت، تو را به خواهش‌هایت برساند چرا که هرگز در برابر نفس [ارجمند] ت که می‌بخشی، چیز ارزنده‌ای به دست نخواهی آورد. بنده دگری مباش زیرا خدایت آزاد آفریده است).(19) براساس روح توحیدی که در نگرش اسلامی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است انسان تنها باید بنده خداوند باشد، نه غیر خدا و چنان که گفته شد، اراده خود را تابع مشیت و اراده خداوند قرار دهد و آزادی تکوینی خود را محدود و مقید به خواست خداوند گرداند: در این صورت، به زندگی با سعادت در دنیا و آخرت بار خواهد یافت. اما همین انسان، در نگرش اسلامی حق ندارد بهره‌وری از آزادی تکوینی خود را محدود به خواسته‌ها و اراده‌های انسان‌های دیگر کند و خود را بنده دیگران سازد و عملًا خویش را از آزادی حقوقی و تشریعی محروم سازد. آزادی تشریعی با تعریفی که از آن در دیدگاه قرآن ارائه شد حق مسلم و طبیعی بشر است و هیچ انسانی حق بازستانی و محدود ساختن آن را ندارد. خلاصه آنکه: بندگی خداوند موجب آزادی و بندگی غیر خداوند، فقدان آزادی است چنان که (همسر عمران [مادر مریم [گفت: پروردگار من نذر کردم که آنچه در رحم من است، آزاد و در خدمت تو باشد).(20) گفت ای صدیق آخر گفتمت: که مرا انباز کن در مکرمت‌ گفت: ما دو، بندگان کوی تو کردمش آزاد من بر روی تو تو مرا می‌دار بنده و یار غار هیچ آزادی نخواهم زینهار که مرا از بندگیت آزادی است بی‌تو بر من محنت و بی‌دادی است‌ (21) حدود آزادی انسان‌های دیگر نمی‌توانند آزادی تشریعی را محدود سازند ولی از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است، به صورت طبیعی ملزم می‌شود که اراده خود را در اراده دیگران دخالت دهد و به بیان دیگر، اراده خود را در عرصه اجتماع، با اراده دیگران شریک سازد. از این رو باید در برابر قانونی که حدودی برای اراده‌ها و آزادی‌های مردم معین نموده و آنها را تعدیل کرده است، خضوع کند. پس همان طبیعتی که به یک فرد انسان، آزادی اراده و عمل داده است، در عرصه اجتماع، اراده و عمل را محدود و آزادی تشریعی انسان را مقّید می‌سازد. در نگرش اسلامی از آن جهت که قانون را براساس توحید و سپس بر پایة اخلاق فاضله گذاشته و متعرّض همه اعمال فردی و اجتماعی، تحت عنوان ضوابط شرع شده است آزادی تشریعی در این چهارچوب مرزبندی می‌شود. با توجه به این مطلب مهم، آزادی تشریعی از دیدگاه اسلام به این معنا می‌شود که انسان آزاد و مختار است که از تمامی حقوقی که قوانین شرع برای او مشخص کرده‌اند، بهره‌مند شود. برای مثال یکی از قوانین شرع آن است که انسان می‌تواند تا هر جا که بخواهد، در عرصه علم‌اندوزی پیش برود و در این ساحت، آزاد است و حتی دولت اسلامی موظف است امکاناتی برای افراد فراهم کند تا از این حق بهره‌مند شوند.(22) آزادی بیان و نوشتار، آزادی اجتماعی، آزادی بینش و آزادی اندیشه (در ساحت‌های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی) همه در چهارچوب مقوله پیش، گفته معنا می‌یابد و تحلیل می‌شود. فرجام سخن اینکه اگر حاکمیت ولایت فقیه را بپذیریم، بر اساس قوانین شرع و برای فراهم کردن زمینه رشد و تعالی انسان‌ها است و محدودیتی هم که برای آزادی ایجاد می‌کند، در همان چهارچوبی است که لازمة زندگی اجتماعی بشر است با این تفاوت که چگونگی این حدود، برخاسته از دستورهای خداوند است و نه صرفا به اقتضای ضرورت اجتماعی یا خواست مردم. پی‌نوشت‌ (1) المیزان، ج 10، ص 073 (2) بقره (2)، آیه 03 (3) احزاب، آیه 29 اسراء، آیه 91 (4) سوره اسراء، آیه 07 (5) برای آگاهی بیش‌تر، نگ: دکتر سید حسین نصر، جوان مسلمان و دنیای متجدد، صص 63 66 (6) انسان، آیة 3 (7) نساء، آیه 82 (8) ابراهیم، آیه 43 (9) احزاب، آیه 27 (10) عادیات، آیه 6 (11) علق، آیه 6 (12) قیامت، آیه 41 (13) زمر، آیه 81 (14) احزاب، آیه 27 (15) مثنوی معنوی، دفتر دوم، ابیات 3773 تا 7773. (16) اعراف، آیه 751 (17) آل عمران (3)، آیة 46 (18) همان، آیة 97 (19) نهج البلاغه، نامه 13 (20) آل عمران (3)، آیه 53 (21) مثنوی معنوی، دفتر ششم، ابیات 1075 تا 8701. (22) برای آگاهی بیش‌تر، نگ: علامه طباطبایی، المیزان، ج 10، صص 371 372 و ج 4، ص 116 ر. ک: نظریه حقوق اسلام، ج 1 مصباح یزدی، حقوق و سیاست‌
آزادی یعنی چه واسلام چه دیدگاهی نسبت به آن دارد؟
آزادی
در تبیین و تفسیر هر موضوعی، ابتدا باید نوع رویکرد به آن را مشخص ساخت چرا که هر رهیافتی، مبانی، پیشفرضها و روشهای خاص خود را میطلبد. برای مثال هیچگاه نمیتوان با رویکردی جامعهشناسانه، به تحلیلی روانشناسانه رسید و یا بالعکس. بنابراین، اگر آزادی از منظر اسلام بررسی و تشریح میشود، باید با پیشفرضهای خود مبانی اسلامی پیگیری شود. با عنایت به این نکته، پیش از توضیح دیدگاه اسلام نسبت به مقوله (آزادی)، باید چند مطلب به عنوان مبادی و مبانی پاسخ، مد نظر قرار گیرد:
یکم. واژه (آزادی) به معنای باز بودن راه انجام دادن و ترک کار است خواه آن فعل جنبه ارزشی داشته باشد یا خیر خواه در حوزه تفکر باشد یا در حوزه سیاسی در حوزه اخلاق باشد یا خیر فردی باشد یا اجتماعی و معقول باشد یا غیرمعقول.
دوم. انسان بر حسب آفرینش ویژهاش، موجودی صاحب عقل و اراده است به صورتی که در هر کاری میتواند جانب انجام دادن آن را اختیار کند یا جانب ترک آن را برگزیند. براساس فطرت، آدمی در مورد انجام دادن و ترک فعل، مطلق العنان است و مقید به یکی از دو طرف نشده است. این نوع آزادی انسان را (آزادی تکوینی) مینامند.
سوم. لازمة آزادی تکوینی، آزادی دیگری است یعنی، امکان بهرهمندی آدمی از مواهب (آزادی تکوینی) بدون دخالت قوه قدرت و اراده قاهری بیرون از نفس انسان. این آزادی (آزادی حقوقی) نام دارد.(1)
چهارم. تعریف آزادی، ارتباط تنگاتنگی با تعریف انسان دارد چرا که متعلق آزادی، خود انسان است. از این رو هر تعریفی از انسان، در برداشت از آزادی و تعیین محدودههای آن دخیل خواهد بود و بالاتر اینکه بدون ارائه تعریفی از انسان، تعریف آزادی ممکن نخواهد بود.
اکنون تعریف آزادی از منظر اسلام را با دیدگاه آن دربارة انسان، شروع میکنیم:
انسان در نگرش اسلامی
1. انسان، کارگزار یا خلیفه خداوند بر روی زمین و عبد او و در مقام عبودیت، مطیع خواست و اراده او است. اما در مقام کارگزاری، بر روی زمین باید فعال باشد.(2)
2. انسان هم دارای عقل است و هم دارای اراده. اسلام میخواهد انسان ارادهاش را تابع مشیت خداوند قرار دهد زیرا تنها در این صورت است که آدمی به زندگی توأم با سعادت و رستگاری در دنیا و آخرت، دست خواهد یافت.(3)
3. انسان از آن جهت که به مستقیمترین وجه، منعکس کننده حکمت الهی و به کاملترین وجه، مظهر صفات او است، اشرف مخلوقات است.(4)
4. انسان قدرت دارد که بر همه مخلوقات دیگر سلطه یابد اما مسئولیت نیز دارد که از همه این مخلوقات، مراقبت نماید.(5)
5. انسان دارای دو ضلع وجودی است: طبیعت و فطرت، و از همینرو، نقطه صفری است که قابلیت تا بینهایت صعود یا سقوط را دارا است.(6) راز تعبیرات دوگانه و متضاد برخی آیات قرآن کریم از انسان، در همین خصوصیت نهفته است. (در برخی از آیات، انسان ضعیف و ناتوان،(7) ستمکار،(8) جهول(9) و بسیار نادان، ناسپاس،(10) و سرکش،(11) و در بعضی آیات دیگر، خودآگاه،(12) حقگرا،(13) مسئولیتپذیر(14) و خوانده شده است.
حاصل آنکه در یک برآیند کلی، اسلام آدمی را محدود در همین که هست و تاکنون خود را نشان داده، نمیبیند بلکه برای او آرمانی فراتر از بینش طبیعی و مادی در نظر دارد. اسلام میخواهد انسان آرمانی (ایدهآل) بسازد، نه انسان صرفاً معمولی (نرمال) که تنها با جامعه بسازد و با دیگران هماهنگ باشد برخلاف نگرش لیبرالیزم درباره انسان که طبیعتگرا است و آدمی را همین میبیند که هست و تاکنون خود را نشان داده است
تو ز (کرّمنا بنیآدم) شهی هم به خشکی هم به دریا پا نهی
که (حملناهم علی البحر) ی به جان از (حملناهم علی البر) پیش ران
مرملایک را سوی بر راه نیست جنس حیوان هم زبحر آگاه نیست
تو به تن حیوان، به جانی از ملک تاروی هم بر زمین هم بر فلک
تا به ظاهر (مثلکم) باشد بشر با دل (یوحی الیه) دیدهور
(15)
آزادی و مفهوم (انسان)
با توجه به همین دوگانگی وجودی انسان (طبیعت و فطرت سقوط و صعود) در نگرش اسلام است که خداوند هم (آزادی تکوینی) به بشر اعطا فرموده و هم بر (آزادی تشریعی) اوصحّه گذاشته است تا در پرتو آن، آدمی بر ترمیم کاستیها و ایجاد مصونیت از آسیبهای ناشی از کژیهای ضلع طبیعت خود توانا گردد و با شناخت و پرداخت آزادانه به ضلع فطرت خویش، مرتبه خلافت الهی و کارگزاری خداوند را به دست آورد. به
عبارت دیگر، اسلام انسان را واجد قابلیتها و صلاحیتهایی میداند که سبب شایستگی و بایستگی بهرهمندی او از موهبت (آزادی) است. از همین رو، قرآن هدف نهایی بعثت پیامبر گرامی (ص) را تحقق آزادی تکوینی و تشریعی تلقّی کرده است: ( وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ اْلأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیْهِمْ) (و از [دوش] آنان قید و بندهایی را که بر ایشان بوده است، برمیدارد).(16) گویا با نبود آزادی، دعوت به دین و دینداری، لغو و عبث است.
آزادی در اسلام
با توجه به مطالب پیش گفته، روشن میشود که تعریف آزادی در نگرش اسلام چیست؟ اسلام، هم آزادی تکوینی برای انسان قائل است و هم آزادی تشریعی. براساس آیات قرآن، انسان از آزادی تکوینی برخوردار است یعنی، مختار است که کاری را انجام دهد یا ندهد و این، آزادی فطری بشر است. همچنین آزادی تشریعی که در منظر اسلام امری شایسته و بایسته است یعنی انسان آزاد است که از آزادی تکوینی خود، در عمل و زندگی خویش بهرهمند شود و هیچکسی حق ندارد با فشار و زور و قدرت، از بهرهوری معقول او از آزادی تکوینی جلوگیری کند. به فرمودة خداوند متعال: (برخی از ما بعضی دیگر را به جای خدا، به خدایی نگیرید).(17) و (هیچ بشری را نسزد که خدا به او کتاب و حکم و پیامبری بدهد سپس او به مردم بگوید: به جای خدا، بندگان من باشید)(18)
این همان آزادیای است که حضرت علی (ع) در وصیت خود به فرزندش امام حسن (ع) سفارش کرد: (نفست را از هر پستی گرامیدار هر چند دنائت، تو را به خواهشهایت برساند چرا که هرگز در برابر نفس [ارجمند] ت که میبخشی، چیز ارزندهای به دست نخواهی آورد. بنده دگری مباش زیرا خدایت آزاد آفریده است).(19) براساس روح توحیدی که در نگرش اسلامی از جایگاه ویژهای برخوردار است انسان تنها باید بنده خداوند باشد، نه غیر خدا و چنان که گفته شد، اراده خود را تابع مشیت و اراده خداوند قرار دهد و آزادی تکوینی خود را محدود و مقید به خواست خداوند گرداند: در این صورت، به زندگی با سعادت در دنیا و آخرت بار خواهد یافت. اما همین انسان، در نگرش اسلامی حق ندارد بهرهوری از آزادی تکوینی خود را محدود به خواستهها و ارادههای انسانهای دیگر کند و خود را بنده دیگران سازد و عملًا خویش را از آزادی حقوقی و تشریعی محروم سازد. آزادی تشریعی با تعریفی که از آن در دیدگاه قرآن ارائه شد حق مسلم و طبیعی بشر است و هیچ انسانی حق بازستانی و محدود ساختن آن را ندارد.
خلاصه آنکه: بندگی خداوند موجب آزادی و بندگی غیر خداوند،
فقدان آزادی است چنان که (همسر عمران [مادر مریم [گفت: پروردگار من نذر کردم که آنچه در رحم من است، آزاد و در خدمت تو باشد).(20)
گفت ای صدیق آخر گفتمت: که مرا انباز کن در مکرمت
گفت: ما دو، بندگان کوی تو کردمش آزاد من بر روی تو
تو مرا میدار بنده و یار غار هیچ آزادی نخواهم زینهار
که مرا از بندگیت آزادی است بیتو بر من محنت و بیدادی است
(21)
حدود آزادی
انسانهای دیگر نمیتوانند آزادی تشریعی را محدود سازند ولی از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است، به صورت طبیعی ملزم میشود که اراده خود را در اراده دیگران دخالت دهد و به بیان دیگر، اراده خود را در عرصه اجتماع، با اراده دیگران شریک سازد. از این رو باید در برابر قانونی که حدودی برای ارادهها و آزادیهای مردم معین نموده و آنها را تعدیل کرده است، خضوع کند. پس همان طبیعتی که به یک فرد انسان، آزادی اراده و عمل داده است، در عرصه اجتماع، اراده و عمل را محدود و آزادی تشریعی انسان را مقّید میسازد. در نگرش اسلامی از آن جهت که قانون را براساس توحید و سپس بر پایة اخلاق فاضله گذاشته و متعرّض همه اعمال فردی و اجتماعی، تحت عنوان ضوابط شرع شده است آزادی تشریعی در این چهارچوب مرزبندی میشود. با توجه به این مطلب مهم، آزادی تشریعی از دیدگاه اسلام به این معنا میشود که انسان آزاد و مختار است که از تمامی حقوقی که قوانین شرع برای او مشخص کردهاند، بهرهمند شود. برای مثال یکی از قوانین شرع آن است که انسان میتواند تا هر جا که بخواهد، در عرصه علماندوزی پیش برود و در این ساحت، آزاد است و حتی دولت اسلامی موظف است امکاناتی برای افراد فراهم کند تا
از این حق بهرهمند شوند.(22) آزادی بیان و نوشتار، آزادی اجتماعی، آزادی بینش و آزادی اندیشه (در ساحتهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی) همه در چهارچوب مقوله پیش، گفته معنا مییابد و تحلیل میشود.
فرجام سخن اینکه اگر حاکمیت ولایت فقیه را بپذیریم، بر اساس قوانین شرع و برای فراهم کردن زمینه رشد و تعالی انسانها است و محدودیتی هم که برای آزادی ایجاد میکند، در همان چهارچوبی است که لازمة زندگی اجتماعی بشر است با این تفاوت که چگونگی این حدود، برخاسته از دستورهای خداوند است و نه صرفا به اقتضای ضرورت اجتماعی یا خواست مردم.
پینوشت
(1) المیزان، ج 10، ص 073
(2) بقره (2)، آیه 03
(3) احزاب، آیه 29 اسراء، آیه 91
(4) سوره اسراء، آیه 07
(5) برای آگاهی بیشتر، نگ: دکتر سید حسین نصر، جوان مسلمان و دنیای متجدد، صص 63 66
(6) انسان، آیة 3
(7) نساء، آیه 82
(8) ابراهیم، آیه 43
(9) احزاب، آیه 27
(10) عادیات، آیه 6
(11) علق، آیه 6
(12) قیامت، آیه 41
(13) زمر، آیه 81
(14) احزاب، آیه 27
(15) مثنوی معنوی، دفتر دوم، ابیات 3773 تا 7773.
(16) اعراف، آیه 751
(17) آل عمران (3)، آیة 46
(18) همان، آیة 97
(19) نهج البلاغه، نامه 13
(20) آل عمران (3)، آیه 53
(21) مثنوی معنوی، دفتر ششم، ابیات 1075 تا 8701.
(22) برای آگاهی بیشتر، نگ: علامه طباطبایی، المیزان، ج 10، صص 371 372 و ج 4، ص 116 ر. ک: نظریه حقوق اسلام، ج 1 مصباح یزدی، حقوق و سیاست
- [سایر] عرفان های نوظهور در مورد عشق و آزادی و شادی چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] اهل سنت نسبت به منجی و مهدویت چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] اهل سنت چه دیدگاهی نسبت به ولایت فقیه دارند؟
- [سایر] شهید مطهری چه دیدگاهی را نسبت به ضرورت شناخت قرآن دارد؟
- [سایر] دکتر شریعتی چه دیدگاهی نسبت به امام خمینی(ره) داشت؟مرجع تقلید دکتر شریعتی که بود؟
- [سایر] نظر مقام معظم رهبری نسبت به آزادی در کشور چیست؟
- [سایر] جایگاه دین و آزادی و نسبت بین آنها در قانون اساسی جمهوری اسلامی چیست؟
- [سایر] مقام معظم رهبری چه دیدگاهی نسبت به هنر، سینما، معماری، تئاتر و... دارند؟وظایف هنرمند، اهمیت هنر، شاخص های هنر دینی از منظر ایشان؟
- [سایر] دیدگاه اسلام درباره ی نظریه ی فروید در زمینه ی آزادی جنسی و این که انسان نسبت به آن چه منع شود، حریص تر می شود، چیست ؟
- [سایر] ابوحنیفه که بود و چه دیدگاهی نسبت به علم انبیا داشت؟ شاگردان ابوحنیفه از کدام مکتب کلامی پیروی میکردند؟ گرایش ابوحنیفه به کدام مکتب کلامی بود؟ چه تفاوتهایی بین دیدگاه کلامی امامیه و ابوحنیفه هست؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هیچ فرد مسلمانی نمی تواند به عنوان دستور مافوق، فرمان غیر شرعی او را اجرا نماید و او را در جلو گیری از شعائر اسلام و غصب حقوق و آزادی های مشروعه و کارهای ضد اسلامی، کمک و یاری نماید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در بین خودشان با گذشت، و همکار یکدیگر باشند و نسبت به کفار سخت و از دادن هر گونه اختیار و سلطه به آنها نسبت به امور مسلمین، اجتناب نمایند.
- [آیت الله سیستانی] پدر میتواند از زکات برای پسر فقیرش زن بگیرد ، و همچنین است پسر نسبت به پدر .
- [آیت الله وحید خراسانی] زن ازادی را که شوهرش سه مرتبه اورا طلاق داده بر شوهرش حرام می شود ولی اگر با شرایطی که در احکام طلاق می اید با مرد دیگری ازدواج کند بعد از وفات یا طلاق شوهر دوم و تمام شدن عده شوهر اول می تواند دوباره با او ازدواج کند
- [آیت الله فاضل لنکرانی] زکات طلا و نقره در صورتی واجب می شود که آن را سکّه زده باشند و معامله با آن رایج باشد و اگر سکّه آن از بین هم رفته باشد باید زکات آن را بدهند. ولی سکه های بهار آزادی در زمان ما چون با آن معامله نمی شود زکات ندارند.
- [آیت الله وحید خراسانی] بر زن ازادی که در عده وفات می باشد زینت در بدن و لباس حرام است مانند سرمه کشیدن و استعمال عطریات و پوشیدن لباس رنگین و این حکم از صغیره و دیوانه مرفوع است و تکلیف ولی هم به منع انها ثابت نیست و در زنی که متعه شده و مدت ان دو روز یا کمتر است زینت کردن حرام نیست
- [آیت الله مکارم شیرازی] 48 خریدار و فروشنده در تعیین نرخ کالا آزادند، ولی اگر این آزادی در مواردی سبب فساد و اختلال نظام اقتصادی جامعه اسلامی گردد، حاکم شرع در چنین مواردی می تواند تعیین نرخ کند و مردم را به آن ملزم سازد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر دو نفر ادّعای مالکیّت تمام ملکی را که در تصرّف و اختیار هر دوی آنهاست داشته باشند، هر کدام نسبت به نیمی از آن مدّعی و منکر هستند؛ پس هر کدام باید نسبت به نیمی از آن مدرک و دلیل قطعی بیاورد یا دو شاهد عادل اقامه کند و نسبت به نیم دیگر، گفته او با قَسم قبول میشود و چنانچه هر دو نفر اقامه شاهد نموده و قسم یاد کردند، آن ملک بین آنها تقسیم میگردد.
- [آیت الله جوادی آملی] .هرگاه فروشنده دو چیز را در یک معامله بفروشد که یکی در دسترس خریدار قرار می گیرد و دیگری به دست او نمی رسد، معامله نسبت به چیزی که در دسترس خریدار واقع می شود, صحیح است و نسبت به چیزی که امیدی به دستیابی آن نیست , باطل است . البته خریدار می تواند داد و ستد را نسبت به چیزی که معامله آن صحیح است، به هم بزند.
- [آیت الله اردبیلی] صحّت اعتکاف زن نسبت به دو روز اوّل، در صورتی که اعتکاف او منافی حقّ شوهرش باشد، مشروط به اجازه شوهر است و همچنین اعتکاف فرزند، در صورتی که موجب اذیّت پدر یا مادر میشود، باید با اجازه آنان باشد؛ ولی اگر نسبت به دو روز اوّل اجازه داده باشند، نسبت به روز سوم اجازه آنان شرط نیست و حتّی نهی آنان نیز تأثیر ندارد، زیرا ماندن روز سوم واجب است.