کرامت چیست؟ چگونه می‌توان در طریق کرامت گام برداشت؟ و انسان‌های کریم در نزد خداوند از چه مقامی برخوردار هستند؟
کرامت به معنای دوری از پستی و فرومایگی است و روح بزرگوار و منزّه از هر پستی را کریم گویند.[1] لئیم ضد کریم است.[2] لئامت و دنائت به یک معناست، لذا دنائت در برابر کرامت و دنی در مقابل کریم است.[3] کرامت از دیدگاه معصوم (ع): رسول مکرم اسلام (ص) می فرماید: خدای بزرگ کریم است و کَرَم را دوست می‌دارد.[4] ‌امیرالمؤمنین علی (ع) می فرماید: کسی که قبل از سؤال می‌بخشد کریم است.[5] حوادث ناگوار در روح کریم اثر نمی‌گذارد.[6] کریم انسانی است که از حرام اجتناب کند و از همۀ عیب‌ها منزّه و پاک باشد.[7] انسان کریم از چیزی که لئیم به آن فخر می‌کند بیزار است.[8] کریم انسانی است که آبروی خود را با مال حفظ می‌کند، ولی لئیم کسی است که مال را به وسیلۀ آبرو حفظ می‌کند.[9] اگر کسی روح را به کرامت و عظمت بشناسد همۀ دنیا در چشمش کوچک می‌شود.[10] راه رسیدن به ساحت کرامت به روشنی تقابل کرامت و لئامت در روایات ائمۀ دین (ع) بیان شد. کرامت، بزرگواری و دوری از هر پستی و فرومایگی است چرا که وصفی ارزشی است و از اسمای حضرت حق است، اما در مقابل هر چه انسان را از بزرگ منشی و قرب الاهی دور سازد ریشه در دنائت و پستی و زشتی دارد. به فرمودۀ رسول مکرم اسلام (ص): دوستی دنیا ریشۀ هر معصیت و ابتدای هر گناه است.[11] لذا دنیا، دنیا نامیده شد، چون که بی مقدارتر از هر چیزی است.[12] با توجه به این که قبلاً گذشت که دنائت در برابر کرامت و دنی در مقابل کریم است و چون دنی و دنائت و دنیا هم ریشه‌اند از این رو نمی‌توان کرامت و بزرگواری را در دوستی دنیا جست و جو نمود. چرا که به فرمودۀ حضرت امیر (ع): دنیا انسان را خوار و ذلیل می‌کند.[13] کرامت نقطه مقابل ذلّت و خواری است. باید برای رسیدن به قلّۀ بلند کرامت به سلاح پرهیز از گناه و دنیا طلبی و هوا و هوس، و در یک کلمه به سلاح تقوا مجهّز گشت. به فرمودۀ امیرالمؤمنین علی (ع): کرامت بدون تقوا حاصل نمی‌شود.[14] به فرمودۀ خدای بزرگ در قرآن کریم: با کرامت‌ترین (گرامی‌ترین) شما نزد خداوند با تقواترین شماست.[15] و به فرمودۀ امیرالمؤمنین علی (ع): کلید کَرَم، تقواست.[16] شناخت تقوا به فرمودۀ حضرت امیر (ع): تقوا آن است که انسان از هر چه او را به گناه وا می‌دارد، دوری نماید.[17] آن حضرت می‌فرماید: همانا تقوا و ترس از خدا، داروی بیماری دل‌ها، روشنایی قلب‌ها، درمان دردهای جسم‌ها، مَرْهم زخم جان‌ها، پاک کنندۀ پلیدی ارواح، روشنایی بخش تاریکی چشم‌ها، امنیت در نا آرامی‌ها و روشن کننده تاریکی‌های شماست. پس اطاعت خدا را پوشش جان، نه پوشش ظاهری، قرار دهید و با جان نه با تن فرمانبردار باشید تا با اعضا و جوارح بدنتان در هم آمیزد و آن را بر همۀ امورتان حاکم گردانید. اطاعت خدا را راه ورود به آب حیات، شفیع گرفتن خواسته‌ها، پناهگاه روز اضطراب، چراغ روشنگر قبرها، آرامش وحشت‌های طولانی دوران برزخ و راه نجات لحظات سخت زندگی قرار دهید؛ زیرا اطاعت خدا وسیلۀ نگه دارنده از حوادث هلاک کننده و جایگاه‌های وحشتناک که انتظار آن را می‌کشید و حرارت آتش‌های برافروخته است. پس کسی که تقوا را انتخاب کند، سختی‌ها از او دور گردند، تلخی‌ها شیرین و فشار مشکلات و ناراحتی‌ها بر طرف خواهد شد و مشکلات پیاپی و خسته کننده آسان گردیده و مَجد و بزرگی از دست رفته چون قطرات باران بر او فرو می‌بارند. رحمت باز داشته حق باز می‌گردد و نعمت‌هایالاهی پس از فرو نشستن به جوشش آمده و برکات تقلیل یافته فزونی می‌یابند.[18] کرامت و روح الاهی قرآن کریم گوهر اصلی انسان را به عنوان یک موجود شریف و کریم معرفی می‌کند که اگر انسان کریم بشود راه طبیعی خویش را پیموده و گوهر اصیل خود را بازیافته است و چون اطاعت و صعود، مناسب با گوهر اصلی انسان است، بنابراین، عصیان و سقوط بر انسان تحمیل است، اما کرامت چنین نیست؛ زیرا گوهر آدمی کریم است. خدای بزرگ می‌فرماید: ما انسان را گرامی داشتیم.[19] چون در خلقت او گوهری کریم به کار رفته است. اگر انسان مانند سایر موجودات فقط از خاک خلق می‌شد، کرامت برای او ذاتی یا وصف اوّلی نبود. ولی انسان دارای فرع و اصلی است؛ فرع او به خاک بر می‌گردد و اصل او به اللَّه منسوب است. خدای کریم در قرآن مجید روح را به خود نسبت داد و جسم را که به خاک و طبیعت مرتبط است. به طین منسوب کرد.[20] نفرمود من انسان را از گل و روح مجرّد خلق کردم، بلکه انسان را از گل ساختم، سپس از روح خود در او دمیدم و چون روح انسانی به خداوندی که معلم اکرم است، ارتباط دارد. پس سهمی از کرامت دارد و روح الاهی به معنای روح کرامت است.[21] پاداش انسان‌های کریم به فرمودۀ حضرت امیرالمؤمنین علی (ع): خدا شما را به پرهیزکاری سفارش کرد و آن را نهایت خشنودی خود و خواستش از بندگان قرار داده است. پس بترسید از خدایی که در پیشگاه او حاضرید و اختیار شما در دست اوست و همۀ حرکات و حالات شما را زیر نظر دارد. اگر چیزی را پنهان کنید می‌داند و اگر آشکار کردید ثبت می‌کند. برای ثبت اعمال، فرشتگان کریم و بزرگواری را گمارده که نه حقّی را فراموش و نه باطلی را ثبت می‌کنند. آگاه باشید آن کس که تقوا پیشه کند و از فتنه‌ها نجات می‌یابد، و با نور هدایت از تاریکی‌ها می‌گریزد و به آنچه که دوست دارد جاودانه دسترسی پیدا می‌کند. خدا او را در منزل کرامت خویش مسکن می‌دهد، خانه‌ای که مخصوص خداست. سقف آن عرش پروردگاری و روشنایی آن از جمال الاهی و زائرانش فرشتگان و دوستان و همنشینانش پیامبران الاهی هستند.[22] پی نوشتها: [1] جوادی آملی، عبداللَّه، کرامت در قرآن، ص 22. [2] ثعالبی نیشابوری، فقه اللغة، ص 139. [3] جوادی آملی، عبداللَّه، کرامت در قرآن، ص 22. [4] محمدی ری شهری، محمد، (حسینی سید حمید)، منتخب میزان الحکمه، ح 5493. [5] آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و درر الحکم، چاپ دانشگاه، ج 1، ص 365، ح 1389. [6] همان مصدر، ج 2، ص 1، ح 1555. [7] همان مصدر، ج 2، ص 4، ح 1565. [8] همان مصدر، ج 2، ص 44، ح 177. [9] همان مصدر، ج 2، ص 154، ح 2159. [10] همان مصدر، ج 5، ص 451، ح 9130. [11] محمدی ری شهری، محمد، (حسینی سید حمید)، منتخب میزان الحکمة، ح 2194. [12] همان مصدر ح 2171. [13] همان مصدر ح 2192. [14] نهج البلاغه، حکمت 113. حجرات، 13. [16] محمدی ری شهری، محمد، (حسینی سید حمید) منتخب میزان الحکمة، ح 6664. [17] همان مصدر، ح 6683. [18] نهج البلاغه، خطبۀ 198. [19] اسراء، 70. [20] ص، 72 - 71. [21] جوادی آملی، عبداللَّه، کرامت در قرآن، ص 62. [22] نهج البلاغه، خطبۀ 183. http://farsi.islamquest.net
عنوان سوال:

کرامت چیست؟ چگونه می‌توان در طریق کرامت گام برداشت؟ و انسان‌های کریم در نزد خداوند از چه مقامی برخوردار هستند؟


پاسخ:

کرامت به معنای دوری از پستی و فرومایگی است و روح بزرگوار و منزّه از هر پستی را کریم گویند.[1]
لئیم ضد کریم است.[2] لئامت و دنائت به یک معناست، لذا دنائت در برابر کرامت و دنی در مقابل کریم است.[3]

کرامت از دیدگاه معصوم (ع):
رسول مکرم اسلام (ص) می فرماید: خدای بزرگ کریم است و کَرَم را دوست می‌دارد.[4]
‌امیرالمؤمنین علی (ع) می فرماید: کسی که قبل از سؤال می‌بخشد کریم است.[5] حوادث ناگوار در روح کریم اثر نمی‌گذارد.[6]
کریم انسانی است که از حرام اجتناب کند و از همۀ عیب‌ها منزّه و پاک باشد.[7]
انسان کریم از چیزی که لئیم به آن فخر می‌کند بیزار است.[8]
کریم انسانی است که آبروی خود را با مال حفظ می‌کند، ولی لئیم کسی است که مال را به وسیلۀ آبرو حفظ می‌کند.[9]
اگر کسی روح را به کرامت و عظمت بشناسد همۀ دنیا در چشمش کوچک می‌شود.[10]

راه رسیدن به ساحت کرامت
به روشنی تقابل کرامت و لئامت در روایات ائمۀ دین (ع) بیان شد. کرامت، بزرگواری و دوری از هر پستی و فرومایگی است چرا که وصفی ارزشی است و از اسمای حضرت حق است، اما در مقابل هر چه انسان را از بزرگ منشی و قرب الاهی دور سازد ریشه در دنائت و پستی و زشتی دارد. به فرمودۀ رسول مکرم اسلام (ص): دوستی دنیا ریشۀ هر معصیت و ابتدای هر گناه است.[11] لذا دنیا، دنیا نامیده شد، چون که بی مقدارتر از هر چیزی است.[12] با توجه به این که قبلاً گذشت که دنائت در برابر کرامت و دنی در مقابل کریم است و چون دنی و دنائت و دنیا هم ریشه‌اند از این رو نمی‌توان کرامت و بزرگواری را در دوستی دنیا جست و جو نمود. چرا که به فرمودۀ حضرت امیر (ع): دنیا انسان را خوار و ذلیل می‌کند.[13] کرامت نقطه مقابل ذلّت و خواری است. باید برای رسیدن به قلّۀ بلند کرامت به سلاح پرهیز از گناه و دنیا طلبی و هوا و هوس، و در یک کلمه به سلاح تقوا مجهّز گشت. به فرمودۀ امیرالمؤمنین علی (ع): کرامت بدون تقوا حاصل نمی‌شود.[14]
به فرمودۀ خدای بزرگ در قرآن کریم: با کرامت‌ترین (گرامی‌ترین) شما نزد خداوند با تقواترین شماست.[15]
و به فرمودۀ امیرالمؤمنین علی (ع): کلید کَرَم، تقواست.[16]

شناخت تقوا
به فرمودۀ حضرت امیر (ع): تقوا آن است که انسان از هر چه او را به گناه وا می‌دارد، دوری نماید.[17]
آن حضرت می‌فرماید: همانا تقوا و ترس از خدا، داروی بیماری دل‌ها، روشنایی قلب‌ها، درمان دردهای جسم‌ها، مَرْهم زخم جان‌ها، پاک کنندۀ پلیدی ارواح، روشنایی بخش تاریکی چشم‌ها، امنیت در نا آرامی‌ها و روشن کننده تاریکی‌های شماست. پس اطاعت خدا را پوشش جان، نه پوشش ظاهری، قرار دهید و با جان نه با تن فرمانبردار باشید تا با اعضا و جوارح بدنتان در هم آمیزد و آن را بر همۀ امورتان حاکم گردانید. اطاعت خدا را راه ورود به آب حیات، شفیع گرفتن خواسته‌ها، پناهگاه روز اضطراب، چراغ روشنگر قبرها، آرامش وحشت‌های طولانی دوران برزخ و راه نجات لحظات سخت زندگی قرار دهید؛ زیرا اطاعت خدا وسیلۀ نگه دارنده از حوادث هلاک کننده و جایگاه‌های وحشتناک که انتظار آن را می‌کشید و حرارت آتش‌های برافروخته است. پس کسی که تقوا را انتخاب کند، سختی‌ها از او دور گردند، تلخی‌ها شیرین و فشار مشکلات و ناراحتی‌ها بر طرف خواهد شد و مشکلات پیاپی و خسته کننده آسان گردیده و مَجد و بزرگی از دست رفته چون قطرات باران بر او فرو می‌بارند. رحمت باز داشته حق باز می‌گردد و نعمت‌هایالاهی پس از فرو نشستن به جوشش آمده و برکات تقلیل یافته فزونی می‌یابند.[18]

کرامت و روح الاهی
قرآن کریم گوهر اصلی انسان را به عنوان یک موجود شریف و کریم معرفی می‌کند که اگر انسان کریم بشود راه طبیعی خویش را پیموده و گوهر اصیل خود را بازیافته است و چون اطاعت و صعود، مناسب با گوهر اصلی انسان است، بنابراین، عصیان و سقوط بر انسان تحمیل است، اما کرامت چنین نیست؛ زیرا گوهر آدمی کریم است. خدای بزرگ می‌فرماید: ما انسان را گرامی داشتیم.[19] چون در خلقت او گوهری کریم به کار رفته است. اگر انسان مانند سایر موجودات فقط از خاک خلق می‌شد، کرامت برای او ذاتی یا وصف اوّلی نبود. ولی انسان دارای فرع و اصلی است؛ فرع او به خاک بر می‌گردد و اصل او به اللَّه منسوب است. خدای کریم در قرآن مجید روح را به خود نسبت داد و جسم را که به خاک و طبیعت مرتبط است. به طین منسوب کرد.[20] نفرمود من انسان را از گل و روح مجرّد خلق کردم، بلکه انسان را از گل ساختم، سپس از روح خود در او دمیدم و چون روح انسانی به خداوندی که معلم اکرم است، ارتباط دارد. پس سهمی از کرامت دارد و روح الاهی به معنای روح کرامت است.[21]

پاداش انسان‌های کریم
به فرمودۀ حضرت امیرالمؤمنین علی (ع): خدا شما را به پرهیزکاری سفارش کرد و آن را نهایت خشنودی خود و خواستش از بندگان قرار داده است. پس بترسید از خدایی که در پیشگاه او حاضرید و اختیار شما در دست اوست و همۀ حرکات و حالات شما را زیر نظر دارد.
اگر چیزی را پنهان کنید می‌داند و اگر آشکار کردید ثبت می‌کند. برای ثبت اعمال، فرشتگان کریم و بزرگواری را گمارده که نه حقّی را فراموش و نه باطلی را ثبت می‌کنند. آگاه باشید آن کس که تقوا پیشه کند و از فتنه‌ها نجات می‌یابد، و با نور هدایت از تاریکی‌ها می‌گریزد و به آنچه که دوست دارد جاودانه دسترسی پیدا می‌کند. خدا او را در منزل کرامت خویش مسکن می‌دهد، خانه‌ای که مخصوص خداست. سقف آن عرش پروردگاری و روشنایی آن از جمال الاهی و زائرانش فرشتگان و دوستان و همنشینانش پیامبران الاهی هستند.[22]

پی نوشتها:
[1] جوادی آملی، عبداللَّه، کرامت در قرآن، ص 22.
[2] ثعالبی نیشابوری، فقه اللغة، ص 139.
[3] جوادی آملی، عبداللَّه، کرامت در قرآن، ص 22.
[4] محمدی ری شهری، محمد، (حسینی سید حمید)، منتخب میزان الحکمه، ح 5493.
[5] آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و درر الحکم، چاپ دانشگاه، ج 1، ص 365، ح 1389.
[6] همان مصدر، ج 2، ص 1، ح 1555.
[7] همان مصدر، ج 2، ص 4، ح 1565.
[8] همان مصدر، ج 2، ص 44، ح 177.
[9] همان مصدر، ج 2، ص 154، ح 2159.
[10] همان مصدر، ج 5، ص 451، ح 9130.
[11] محمدی ری شهری، محمد، (حسینی سید حمید)، منتخب میزان الحکمة، ح 2194.
[12] همان مصدر ح 2171.
[13] همان مصدر ح 2192.
[14] نهج البلاغه، حکمت 113. حجرات، 13.
[16] محمدی ری شهری، محمد، (حسینی سید حمید) منتخب میزان الحکمة، ح 6664.
[17] همان مصدر، ح 6683.
[18] نهج البلاغه، خطبۀ 198.
[19] اسراء، 70.
[20] ص، 72 - 71.
[21] جوادی آملی، عبداللَّه، کرامت در قرآن، ص 62.
[22] نهج البلاغه، خطبۀ 183.

http://farsi.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین