در واقع وظایف محوّله ی مرتبط با قانون اساسی به عنوان ضامن اجرای آن است نه بیش تر؛ امّا در باره ی این که رابطه ی وظیفه و ضمانت اجرا چیست، گفتنی است که تخلّف از قانون اساسی دو گونه است: تخلّف قانونی و تخلّف عملی. در شیوه ی اوّل، به وسیله ی وضع قوانین غیر شرعی یا غیر منطبق با قانون اساسی از قانون اساسی تخلّف می شود و در تخلّف قانونی باید نهادی وجود داشته باشد که سایر قوانین و مقررّات را به وسیله ی قانون اساسی کنترل کند. در این جاست که بحث سلسله مراتب طولی قوانین مطرح می شود. بر اساس قانون اساسی، شریعت در رأس سلسله مراتب قواعد حقوقی قرار دارد. و به ترتیب، پس از آن قانون اساسی مکتوب، قوانین عادی، تصویب نامه ها، بخش نامه ها و مصوّبات انجمن شهر و روستا قرار دارند؛ یعنی مصوّبات انجمن شهر و روستا نباید برخلاف تصویب نامه و بخش نامه های هیئت دولت باشد؛ چون در غیر این صورت ممکن است نقض حاکمیت ملی صورت بگیرد؛ بنا بر این وزارت کشور و قوّه ی مجریه می توانند بعضی از شوراها را منحل کنند.[1] تصویب نامه و بخش نامه نیز اگر خلاف قانون اساسی باشد، دیوان عدالت اداری که یکی از نهادهای مربوط به قوّه ی قضاییه است آن ها را باطل می کند. قضات هم نباید به تصویب نامه ها و بخش نامه های خلاف قانون اساسی و شرع عمل کنند. قانون عادّی نیز به وسیله ی شورای نگهبان کنترل می شود تا برخلاف شرع و قانون اساسی نباشد و این یک کنترل قانونی است. در این ارتباط وظایف شورای نگهبان، قوّه ی قضاییه و نهادهای مشابه که با قانون اساسی و تخلف از آن ارتباط دارند، قابل طرح است. شیوه ی دوم تخلّف، شکل عملی آن است؛ مثل نقض قانون از سوی مقامات اجرایی و مقامات عالی کشور. می دانیم که نقض قانون بیش تر از سوی مقامات اجرایی صورت می گیرد. در این جا ضامن اجرا مجلس است و نظارت سیاسی که بر هیئت وزیران دارد و مثلاً با دادن رأی عدم اعتماد با متخلف برخورد می کند. دیوان عالی کشور نیز بر اساس اصل یکصد و چهل و دوم قانون اساسی می باید با تخلفات قانونیِ رییس جمهوری و دیگر مسئولان اجرایی برخورد کند؛[2] امّا اگر تخلف به گونه ای است که به نظارت قضایی قوّه ی قضاییه منجر می شود، آن گاه بر اساس وظایف سازمان بازرسی کل کشور در اصل یکصد وهفتاد و چهار و وظایف دیگر، قضیه به محکمه کشیده می شود. طبق قانون اساسی، وظایفی مانند احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادی های مشروع و هم چنین به موجب قوانین عادی یعنی قانون مجازات اسلامی، برخورد قاطع با تخلّف از اجرای قانون اساسی، بر عهده ی قوّه ی قضاییه است و قاضی در انجام آن مستقل عمل می کند؛ یعنی تابع سلسله مراتب عزل و نصب نیست. قاضی در پرونده ی قضایی از مقام مافوق دستور نمی گیرد و این برخورد با تخلّف اجرایی، نه تنها شامل مقامات اجرایی، بلکه شامل همه می شود. پی نوشتها: [1]. اصل یکصدوششم: (انحلال شوراها جز در صورت انحراف از وظایف قانونی ممکن نیست. مرجع تشخیص انحراف و ترتیب انحلال شوراها و طرز تشکیل مجدد آن ها را قانون معین می کند). [2]. اصل یکصد و چهل و دوم: (دارایی رهبر، رییس جمهوری، معاونان رییس جمهوری، وزیران و همسر و فرزندان آنان قبل و بعد از خدمت، توسط رییس قوّه ی قضاییه رسیدگی می شود که برخلاف حق، افزایش نیافته باشد). منبع: قانون اساسی و ضمانت های اجرای آن ، گفتگو با حجت الاسلام عباس کعبی، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه (1380) .
در واقع وظایف محوّله ی مرتبط با قانون اساسی به عنوان ضامن اجرای آن است نه بیش تر؛ امّا در باره ی این که رابطه ی وظیفه و ضمانت اجرا چیست، گفتنی است که تخلّف از قانون اساسی دو گونه است: تخلّف قانونی و تخلّف عملی.
در شیوه ی اوّل، به وسیله ی وضع قوانین غیر شرعی یا غیر منطبق با قانون اساسی از قانون اساسی تخلّف می شود و در تخلّف قانونی باید نهادی وجود داشته باشد که سایر قوانین و مقررّات را به وسیله ی قانون اساسی کنترل کند. در این جاست که بحث سلسله مراتب طولی قوانین مطرح می شود. بر اساس قانون اساسی، شریعت در رأس سلسله مراتب قواعد حقوقی قرار دارد. و به ترتیب، پس از آن قانون اساسی مکتوب، قوانین عادی، تصویب نامه ها، بخش نامه ها و مصوّبات انجمن شهر و روستا قرار دارند؛ یعنی مصوّبات انجمن شهر و روستا نباید برخلاف تصویب نامه و بخش نامه های هیئت دولت باشد؛ چون در غیر این صورت ممکن است نقض حاکمیت ملی صورت بگیرد؛ بنا بر این وزارت کشور و قوّه ی مجریه می توانند بعضی از شوراها را منحل کنند.[1] تصویب نامه و بخش نامه نیز اگر خلاف قانون اساسی باشد، دیوان عدالت اداری که یکی از نهادهای مربوط به قوّه ی قضاییه است آن ها را باطل می کند. قضات هم نباید به تصویب نامه ها و بخش نامه های خلاف قانون اساسی و شرع عمل کنند. قانون عادّی نیز به وسیله ی شورای نگهبان کنترل می شود تا برخلاف شرع و قانون اساسی نباشد و این یک کنترل قانونی است. در این ارتباط وظایف شورای نگهبان، قوّه ی قضاییه و نهادهای مشابه که با قانون اساسی و تخلف از آن ارتباط دارند، قابل طرح است.
شیوه ی دوم تخلّف، شکل عملی آن است؛ مثل نقض قانون از سوی مقامات اجرایی و مقامات عالی کشور. می دانیم که نقض قانون بیش تر از سوی مقامات اجرایی صورت می گیرد. در این جا ضامن اجرا مجلس است و نظارت سیاسی که بر هیئت وزیران دارد و مثلاً با دادن رأی عدم اعتماد با متخلف برخورد می کند. دیوان عالی کشور نیز بر اساس اصل یکصد و چهل و دوم قانون اساسی می باید با تخلفات قانونیِ رییس جمهوری و دیگر مسئولان اجرایی برخورد کند؛[2] امّا اگر تخلف به گونه ای است که به نظارت قضایی قوّه ی قضاییه منجر می شود، آن گاه بر اساس وظایف سازمان بازرسی کل کشور در اصل یکصد وهفتاد و چهار و وظایف دیگر، قضیه به محکمه کشیده می شود. طبق قانون اساسی، وظایفی مانند احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادی های مشروع و هم چنین به موجب قوانین عادی یعنی قانون مجازات اسلامی، برخورد قاطع با تخلّف از اجرای قانون اساسی، بر عهده ی قوّه ی قضاییه است و قاضی در انجام آن مستقل عمل می کند؛ یعنی تابع سلسله مراتب عزل و نصب نیست. قاضی در پرونده ی قضایی از مقام مافوق دستور نمی گیرد و این برخورد با تخلّف اجرایی، نه تنها شامل مقامات اجرایی، بلکه شامل همه می شود.
پی نوشتها:
[1]. اصل یکصدوششم: (انحلال شوراها جز در صورت انحراف از وظایف قانونی ممکن نیست. مرجع تشخیص انحراف و ترتیب انحلال شوراها و طرز تشکیل مجدد آن ها را قانون معین می کند).
[2]. اصل یکصد و چهل و دوم: (دارایی رهبر، رییس جمهوری، معاونان رییس جمهوری، وزیران و همسر و فرزندان آنان قبل و بعد از خدمت، توسط رییس قوّه ی قضاییه رسیدگی می شود که برخلاف حق، افزایش نیافته باشد).
منبع: قانون اساسی و ضمانت های اجرای آن ، گفتگو با حجت الاسلام عباس کعبی، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه (1380) .
- [سایر] نظارت بر اجرای قانون اساسی با ضمانت اجرا ی آن یکی است یا متفاوت؟ اگر متفاوت اند حوزه ی هر کدام چیست؟
- [سایر] گذشته از ضمانت اجراهای هر یک از اصول و فصول قانون اساسی، ضامن اجرای کلیّت قانون اساسی چیست؟
- [سایر] مکانیزمهایی که از اجرای قانون اساسی می توان اطمینان حاصل کرد چیست؟ و در قانون اساسی در این رابطه چه راهکارهایی اندیشیده شده است؟
- [سایر] مکانیزمهایی که از اجرای قانون اساسی می توان اطمینان حاصل کرد چیست؟ و در قانون اساسی در این رابطه چه راهکارهایی اندیشیده شده است؟
- [سایر] در دیدگاه تدوین کنندگان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قانون اساسی شکلی مورد نظر بوده یا قانون اساسی ماهُوی؟[1]
- [سایر] دیدگاه امام خمینی دربارهی قانون اساسی مشروطه چه بود؟ ایا آن قانون اساسی را قبول داشتند؟ نسبت قانون مشروطه و قانون اساسی جدید چیست؟
- [سایر] آیا صحبت هایی که در خواستگاری میشود ، ضمانت اجرا دارد ؟
- [سایر] قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به کدام یک از شیوه های رایج تدوین قانون اساسی، تدوین و تصویب شد؟
- [سایر] سلام. قبل از انقلاب، قانون اساسی کشور برگرفته از قانون اساسی کدام کشورها بود و چه مشکلاتی داشت؟
- [سایر] مهمترین مسائلی که در رابطه یک حکومت با جامعه و نهادهای مدنی مطرح است، کدام است؟ دیدگاه اسلام و قانون اساسی در این باره چیست؟
- [آیت الله مظاهری] در ضمانت لازم نیست لفظ عربی باشد، بلکه با هر لفظی یا عملی باشد کفایت میکند.
- [آیت الله اردبیلی] اقاله در هر عقد لازمی جز نکاح و ضمانت جاری است، ولی خود اقاله قابل فسخ نمیباشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] گاه شخصی انجام کاری را از دولت یا از اشخاص به نحو مقاطعه کاری قبول می کند مانند ساختمان مدرسه یا بیمارستان یا جاده سازی و مانند اینها و در ضمن قرار داد صاحب کار برای اطمینان از عمل مقاطعه کار به تعهدش از او ضمانت نامه بانکی برای مبلغ معینی مطالبه می نماید که در صورت تخلف مقاطعه کار از انجام اصل کار و یا تخلف از شرایط قرار داد برای جبران خسارتهای احتمالی ان تخلف از ضمانت نامه استفاده نماید و مبلغ معین شده را دریافت کند و برای این مقصود مقاطعه کار به بانک مراجعه می نماید و از بانک تقاضای صدور ضمانت نامه ای به مبلغ مورد تقاضای صاحب کار می کند و بانک با دریافت تضمین لازم برای مقاطعه کار ضمانت نامه صادر می نماید و برای صدور ان به نسبت مبلغ مورد ضمانت از مقاطعه کار کارمزد دریافت می کند
- [آیت الله سیستانی] ضامن و طلبکار بنابر احتیاط واجب نمیتوانند شرط کنند که هر وقت بخواهند ضمانت را بهم بزنند .
- [آیت الله سیستانی] هر گاه انسان در موقع ضمانت بتواند طلب طلبکار را بدهد اگر چه بعد از آن فقیر شود ، طلبکار نمیتواند ضمانت او را فسخ کند و طلب خود را از بدهکار اول مطالبه نماید ، و همچنین است اگر در آن موقع نتواند طلب او را بدهد ، ولی طلبکار بداند و به ضامن شدن او راضی شود .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . جعل قوانین خلاف شرع و اجبار مردم بر عمل به آن و کمک به اجرا کنندگان این قوانین، حرام است.
- [آیت الله اردبیلی] ضمانت به دو صورت تحقق مییابد: اوّل: ضمانت عقدی (ضمانت عقدی) ضمانتی است که با عقد و قرارداد خاصّی حاصل میشود به این صورت که شخص ثالثی پرداخت بدهی فرد معیّنی را در روز معیّن به عهده میگیرد و طلبکار این تعهد را میپذیرد؛ به کسی که عهدهدار پرداخت بدهی بدهکار شده (ضامن) میگویند. دوم: ضمانت قهری (ضمانت قهری) ضمانتی است که بدون قرارداد و عقد خاصّی حاصل میشود، مانند مواردی که انسان بر دیگری یا بر اموال و منافع و حقوق مشروع او سلطه پیدا کند و از این راه خسارتی بر خود او یا بر اموال و حقوق وی وارد نماید و یا موجب اتلاف و از بین رفتن آنها گردد، خواه خودش اتلاف کند یا دیگری به دستور او اتلاف نماید یا تا زمانی که مال به ناحق در سلطه اوست از هر راهی خسارتی بر مال وارد شود و یا مثلاً حیوانِ متعلّق به او در اثر مسامحه و کوتاهی، ضرر جسمی یا مالی بر دیگری وارد نماید. در تمام این موارد ضمانت قهری ثابت است و در مورد اخیر چنانچه حیوان کسی به دیگری حمله کند و او از خود دفاع نماید و در اثر آن، حیوان بمیرد، او ضامن حیوان نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه ضامن در موقع ضمانت توانایی پرداختن بدهی را داشته باشد طلبکار نمی تواند ضمانت او را فسخ کند و طلب خود را از بدهکار اول مطالبه نماید، همچنین اگر ضامن در آن موقع فقیر باشد ولی طلبکار این مطلب را بداند و به ضامن شدن او راضی شود حق فسخ ندارد، اما اگر ضامن از همان اول فقیر باشد و طلبکار هم نداند و بعد متوجه شود می تواند ضامن بودن او را فسخ کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] صیغه عقد بیمه را می توان با هر زبانی اجرا کرد و یا قرارداد بیمه را روی کاغذ آورد و آن را امضاء نمود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه انسان بخواهد ضامن شود که بدهی کسی را بدهد می تواند صیغه لفظی به زبان فارسی یا عربی یا هر زبان دیگر بخواند و مثلاً بگوید: (من ضامنم طلب فلان کس را بدهم) و طلبکار هم بگوید: (قبول کردم) و نیز می تواند قرارداد ضمانت را به و سیله امضا کردن ضمانت نامه، یا هر کار دیگر که این مطلب را به طلبکار بفهماند و او هم عملاً قبول کند، انجام دهد.