در ابتدا لازم است تا مطلبی برای تبیین بیشتر مطالب بیان شود: الف) مفهوم التقاط: 1 التقاط در لغت: به معنی (گرفتن) و (اخذ کردن) است، همان گونه که در آیه هشتم سورهی قصص چنین آمد است: فالتقطه آل فرعون لیکون لهم عدّواً و حزناً، پس خاندان فرعون او را گرفتند. 2 التقاط از نظر اصطلاح: به مفهوم گرفتن بخشی از یک تفکر یا مکتب و ضمیمه نمودن آن به مکتب دیگر است.[1] ب) انواع التقاط: التقاط از لحاظ کیفیّت: 1 التقاط آشکار. 2 التقاط پنهان: جزئی، کلّی التقاط از لحاظ مکاتب: 1 التقاط با مکاتب غربی: (لیبرالیسم، اومانیسم، کاپیتالیسم، ...) 2 التقاط با مکاتب شرقی: (مارکسیسم و کمونیسم) مقصود از التقاط با مکاتب غربی گرفتن بخشی از مکاتب فلسفی، سیاسی یا اقتصادی غرب و ضمیمه نمودن آن به اسلام است، مثل التقاط مکاتب لیبرالیسم یا اومانیسم به بخشهایی از اسلام. این نوع التقاط در ایران از سابقه ای طولانی برخوردار است و ریشههای آن به قبل از مشروطه باز میگردد. اولین منادیان این نوع التقاط را میتوان افرادی چون (میرزا ملکم خان ناظم الدوله) دانست. در چند دههء اخیر در ایران گروههایی مانند لیبرال ها طرفدار این نوع التقاط بودند که نخستین پرچمدار مبارزه علیه این گروه را میتوان شهید مطهری (ره) دانست. سابقه جریان التقاط با مکاتب شرق در پی ظهور مارکسیسم و پیدایش گروههای کمونیستی، چون حزب توده در ایران پیدا شد و در بین برخی از روشنفکران مسلمان به وجود آمد. شهید مطهری می گوید: طرح مارکس این است که برای مبارزه با مذهب در میان تودهی معتقد باید از خود مذهب علیه مذهب استفاده کرد به این صورت که مفاهیم مذهبی از محتوای معنوی و اصلی خود تخلیه و از محتوای مادی پر شود تا تودهی مذهب را به صورت مکتبی مادی دریابد. پس از این مرحله، دورافکندن پوستهی ظاهری دین ساده است.[2] ج) ویژگیهای یک نظام التقاطی: در بررسی یک نظام التقاطی پنج محور اصلی را می توان به عنوان نمودهای تفکر التقاطی بیان کرد که برخی از این ویژگیها در چهارچوب التقاط با غرب و برخی دیگر در ذیل التقاط با شرق و برخی هم مشترک بین هر دو میباشد. این پنج ویژگی عبارتند از: 1 عقلگرای افراطی. 2 علمزدگی. 3 بینشهای مادی نسبت به جامعه، تاریخ، معارف قرآن و... .4 اجتهاد آزاد در مقابل اجتهاد فقاهتی. 5 انتقال رهبری از روحانیت به روشنفکران. 1 عقلگرای افراطی: این ویژگی تفکر التقاطی را میتوان متأثر از تعالیم غرب دانست. مسئلهی (اصالت دادن به عقل در مقابل وحی) است. تفکر التقاطی مورد بحث در این زمینه قائل به (استقلال عقل از وحی) و حتی (جایگزینی عقل به جای وحی) است. این تفکر عمدتاً متأثر از فرهنگهای غربی است که نقطه اتکای خود را (علم و عقل تجربی) قرار میدهند و مرحوم علامه اقبال را می توان معمار و مبتکر این بینش معرفی کرد که اشکالات عمده ای بر این تفکر وارد است که برخی عبارتند از[3]: 1 جایگزین نمودن عقل بشری به جای وحی الهی. 2 مستقل دانستن عقل و عدم نیاز به هدایت آن توسط وحی. 3 تلقی اشتباه از اجتهاد در عصر خاتمیت. 4 متعارض دانستن معجزه و دلایل غیبی با رشد و بلوغ عقلی بشر. 2 علم زدگی: دومین ویژگی التقاط را می توان علمزدگی دانست. مقصود از علم در اینجا علوم تجربی است و مقصود از علمزدگی که آن را به عنوان یک بینش التقاطی، متأثر از غرب مطرح میکنیم، توجیه مسائل اسلامی با علم تجربی است به عبارت دیگر علمزدگی که از غرب زدگی، نشأت میگیرد تلاشی است که از سوی برخی از روشنفکران مسلمان برای مطالعه الهیات و معارف اسلامی با روش حسی و تجربی. و حال آنکه اسلام برای مطالعه و شناخت معارف دینی و احکام فلسفی آنها ، روش خاص خود را دارد.[4] 3 بینشهای مادی: ویژگی سوم التقاط بینش مادی به جامعه و تاریخ و معارف اسلامی است که بدون شک این افکار التقاطی متأثر از افکار اقتصادی شرق و مکتب مارکسیسم است این بینش مادی از نوع التقاط پنهان است که خطرناکترین نوع التقاط همین نوع است که میتوان آن را (کفر در لباس دین) نامید. این گروه قائلند که وجدان انسان طبعاً و جبراً تابع وضع زندگی مادی اوست بدون تغییر در وضع زندگی مادی امکان ندارد، وضع روحی، نفسانی و اخلاقی مردمی تغییر کند از این رو قرآن مبارزات اجتماعی را در شکل مبارزه طبقاتی صحیح و بنیادی می شمارد. (از نظر ما این نوع برداشت از جامعه با برداشت اسلام از انسان و جهان منطبق نیست و از یک مطالعه سطحی در مسائل قرآنی ناشی شده است. 4 اجتهاد آزاد: اجتهاد آزاد ویژگی دیگری از التقاط است که میتوان آن را التقاط از نوع غربی دانست و آن این است که (اجتهاد آزاد) به معنی شناختن حق آزادی اجتهاد برای کسانی است که فاقد صلاحیتهای تعریف شده در اجتهاد فقاهتی میباشند. ریشهی این تفکر (تجددگرایی افراطی) است که در حقیقت آراستن اسلام به آنچه از اسلام نیست و پیراستن آن از آنچه از اسلام هست، می باشد و این کار به منظور رنگ زمان زدن و باب طبع زمان کردن، آفت بزرگی برای نهضت است[5]. اجتهاد پویا و حل معضلات جامعه، باید از راهی باشد که (شرع و دین) به ما ارائه میدهد. 5 انتقال رهبری از روحانیت به روشنفکران: از دیگر ویژگیهای التقاطی تز انتقال رهبری میباشد، این ایده، ریشهدار است و دستهایی که طبقه جدید روشنفکر را در ایران ساخته و پرداخته، به منظور انتقال رهبری از روحانیت به روشنفکران، آن را ترویج می دادند و تبلیغ این را میکردند که روشنفکر یک سر و گردن از بقیه بالاتر است، روشنفکر پیشتاز است، روشنفکر منادی آزادی، مساوات و استقلال است. تاریخ معاصر ایران نشان میدهد که روشنفکران منحرف همواره برای در دست گرفتن رهبری فکری جامعه تلاش میکردند، نمونه روشن آن نهضت مشروطیت است که روشنفکرانی غربزده. مثل تقیزاده، حتی در لباس روحانیت، توانستند عدهای از روحانیون را به خود جلب نموده و آنها را با دیگر روحانیون، مثل شیخ فضلالله نوری در مقابل هم قرار دهند.[6] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 مرتضی مطهری (ره)، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، وحی و نبوت و جامعه و تاریخ، تهران، انتشارات صدرا. 2 مرتضی مطهری (ره)، نهضتهای اسلامی در صد سالهی اخیر، تهران ، انتشارات صدرا. 3 رسول جعفریان، مروری بر زمینههای فکری التقاط جدید در ایران، انتشارات بیجا، سال 1366. 4 محمد حسین طباطبایی (ره)، (مقدمه و پاورقی مرتضی مطهری (ره))، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، تهران، انتشارات صدرا، 67 1362. 5 مرتضی مطهری (ره)، اسلام و مقتضیات زمان، تهران، انتشارات صدرا، سال 1362. -------------------------------------------------------------------------------- [1] آژینی، محسن، التقاط و تحجر از دیدگاه شهید مطهری(ره)، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، معاونت فرهنگی، 1369، ص 19. [2] مطهری، مرتضی، علل گرایش به مادیگری، تهران، انتشارات صدرا، 1378، ص 33. [3] همان. [4] مطهری، مرتضی، مقدمه، اصول فلسفه و روش رئالیسم، تهران، انتشارات صدرا، ج5، ص 18 و 19. [5] مطهری، مرتضی، نهضتهای اسلامی در صد سالهی اخیر، تهران، انتشارات صدراء ص 103. [6] - همان.
ویژگیهای یک نظام التقاطی که آمیزهای از اسلام و افکار فلسفی و سیاسی شرق و غرب است چیست؟
در ابتدا لازم است تا مطلبی برای تبیین بیشتر مطالب بیان شود:
الف) مفهوم التقاط:
1 التقاط در لغت: به معنی (گرفتن) و (اخذ کردن) است، همان گونه که در آیه هشتم سورهی قصص چنین آمد است:
فالتقطه آل فرعون لیکون لهم عدّواً و حزناً، پس خاندان فرعون او را گرفتند.
2 التقاط از نظر اصطلاح: به مفهوم گرفتن بخشی از یک تفکر یا مکتب و ضمیمه نمودن آن به مکتب دیگر است.[1]
ب) انواع التقاط:
التقاط از لحاظ کیفیّت:
1 التقاط آشکار. 2 التقاط پنهان: جزئی، کلّی
التقاط از لحاظ مکاتب:
1 التقاط با مکاتب غربی: (لیبرالیسم، اومانیسم، کاپیتالیسم، ...)
2 التقاط با مکاتب شرقی: (مارکسیسم و کمونیسم)
مقصود از التقاط با مکاتب غربی گرفتن بخشی از مکاتب فلسفی، سیاسی یا اقتصادی غرب و ضمیمه نمودن آن به اسلام است، مثل التقاط مکاتب لیبرالیسم یا اومانیسم به بخشهایی از اسلام. این نوع التقاط در ایران از سابقه ای طولانی برخوردار است و ریشههای آن به قبل از مشروطه باز میگردد. اولین منادیان این نوع التقاط را میتوان افرادی چون (میرزا ملکم خان ناظم الدوله) دانست. در چند دههء اخیر در ایران گروههایی مانند لیبرال ها طرفدار این نوع التقاط بودند که نخستین پرچمدار مبارزه علیه این گروه را میتوان شهید مطهری (ره) دانست.
سابقه جریان التقاط با مکاتب شرق در پی ظهور مارکسیسم و پیدایش گروههای کمونیستی، چون حزب توده در ایران پیدا شد و در بین برخی از روشنفکران مسلمان به وجود آمد. شهید مطهری می گوید: طرح مارکس این است که برای مبارزه با مذهب در میان تودهی معتقد باید از خود مذهب علیه مذهب استفاده کرد به این صورت که مفاهیم مذهبی از محتوای معنوی و اصلی خود تخلیه و از محتوای مادی پر شود تا تودهی مذهب را به صورت مکتبی مادی دریابد. پس از این مرحله، دورافکندن پوستهی ظاهری دین ساده است.[2]
ج) ویژگیهای یک نظام التقاطی:
در بررسی یک نظام التقاطی پنج محور اصلی را می توان به عنوان نمودهای تفکر التقاطی بیان کرد که برخی از این ویژگیها در چهارچوب التقاط با غرب و برخی دیگر در ذیل التقاط با شرق و برخی هم مشترک بین هر دو میباشد. این پنج ویژگی عبارتند از:
1 عقلگرای افراطی. 2 علمزدگی. 3 بینشهای مادی نسبت به جامعه، تاریخ، معارف قرآن و... .4 اجتهاد آزاد در مقابل اجتهاد فقاهتی. 5 انتقال رهبری از روحانیت به روشنفکران.
1 عقلگرای افراطی: این ویژگی تفکر التقاطی را میتوان متأثر از تعالیم غرب دانست. مسئلهی (اصالت دادن به عقل در مقابل وحی) است. تفکر التقاطی مورد بحث در این زمینه قائل به (استقلال عقل از وحی) و حتی (جایگزینی عقل به جای وحی) است. این تفکر عمدتاً متأثر از فرهنگهای غربی است که نقطه اتکای خود را (علم و عقل تجربی) قرار میدهند و مرحوم علامه اقبال را می توان معمار و مبتکر این بینش معرفی کرد که اشکالات عمده ای بر این تفکر وارد است که برخی عبارتند از[3]:
1 جایگزین نمودن عقل بشری به جای وحی الهی.
2 مستقل دانستن عقل و عدم نیاز به هدایت آن توسط وحی.
3 تلقی اشتباه از اجتهاد در عصر خاتمیت.
4 متعارض دانستن معجزه و دلایل غیبی با رشد و بلوغ عقلی بشر.
2 علم زدگی: دومین ویژگی التقاط را می توان علمزدگی دانست. مقصود از علم در اینجا علوم تجربی است و مقصود از علمزدگی که آن را به عنوان یک بینش التقاطی، متأثر از غرب مطرح میکنیم، توجیه مسائل اسلامی با علم تجربی است به عبارت دیگر علمزدگی که از غرب زدگی، نشأت میگیرد تلاشی است که از سوی برخی از روشنفکران مسلمان برای مطالعه الهیات و معارف اسلامی با روش حسی و تجربی. و حال آنکه اسلام برای مطالعه و شناخت معارف دینی و احکام فلسفی آنها ، روش خاص خود را دارد.[4]
3 بینشهای مادی: ویژگی سوم التقاط بینش مادی به جامعه و تاریخ و معارف اسلامی است که بدون شک این افکار التقاطی متأثر از افکار اقتصادی شرق و مکتب مارکسیسم است این بینش مادی از نوع التقاط پنهان است که خطرناکترین نوع التقاط همین نوع است که میتوان آن را (کفر در لباس دین) نامید. این گروه قائلند که وجدان انسان طبعاً و جبراً تابع وضع زندگی مادی اوست بدون تغییر در وضع زندگی مادی امکان ندارد، وضع روحی، نفسانی و اخلاقی مردمی تغییر کند از این رو قرآن مبارزات اجتماعی را در شکل مبارزه طبقاتی صحیح و بنیادی می شمارد. (از نظر ما این نوع برداشت از جامعه با برداشت اسلام از انسان و جهان منطبق نیست و از یک مطالعه سطحی در مسائل قرآنی ناشی شده است.
4 اجتهاد آزاد: اجتهاد آزاد ویژگی دیگری از التقاط است که میتوان آن را التقاط از نوع غربی دانست و آن این است که (اجتهاد آزاد) به معنی شناختن حق آزادی اجتهاد برای کسانی است که فاقد صلاحیتهای تعریف شده در اجتهاد فقاهتی میباشند. ریشهی این تفکر (تجددگرایی افراطی) است که در حقیقت آراستن اسلام به آنچه از اسلام نیست و پیراستن آن از آنچه از اسلام هست، می باشد و این کار به منظور رنگ زمان زدن و باب طبع زمان کردن، آفت بزرگی برای نهضت است[5]. اجتهاد پویا و حل معضلات جامعه، باید از راهی باشد که (شرع و دین) به ما ارائه میدهد.
5 انتقال رهبری از روحانیت به روشنفکران: از دیگر ویژگیهای التقاطی تز انتقال رهبری میباشد، این ایده، ریشهدار است و دستهایی که طبقه جدید روشنفکر را در ایران ساخته و پرداخته، به منظور انتقال رهبری از روحانیت به روشنفکران، آن را ترویج می دادند و تبلیغ این را میکردند که روشنفکر یک سر و گردن از بقیه بالاتر است، روشنفکر پیشتاز است، روشنفکر منادی آزادی، مساوات و استقلال است. تاریخ معاصر ایران نشان میدهد که روشنفکران منحرف همواره برای در دست گرفتن رهبری فکری جامعه تلاش میکردند، نمونه روشن آن نهضت مشروطیت است که روشنفکرانی غربزده. مثل تقیزاده، حتی در لباس روحانیت، توانستند عدهای از روحانیون را به خود جلب نموده و آنها را با دیگر روحانیون، مثل شیخ فضلالله نوری در مقابل هم قرار دهند.[6]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 مرتضی مطهری (ره)، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، وحی و نبوت و جامعه و تاریخ، تهران، انتشارات صدرا.
2 مرتضی مطهری (ره)، نهضتهای اسلامی در صد سالهی اخیر، تهران ، انتشارات صدرا.
3 رسول جعفریان، مروری بر زمینههای فکری التقاط جدید در ایران، انتشارات بیجا، سال 1366.
4 محمد حسین طباطبایی (ره)، (مقدمه و پاورقی مرتضی مطهری (ره))، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، تهران، انتشارات صدرا، 67 1362.
5 مرتضی مطهری (ره)، اسلام و مقتضیات زمان، تهران، انتشارات صدرا، سال 1362.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] آژینی، محسن، التقاط و تحجر از دیدگاه شهید مطهری(ره)، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، معاونت فرهنگی، 1369، ص 19.
[2] مطهری، مرتضی، علل گرایش به مادیگری، تهران، انتشارات صدرا، 1378، ص 33.
[3] همان.
[4] مطهری، مرتضی، مقدمه، اصول فلسفه و روش رئالیسم، تهران، انتشارات صدرا، ج5، ص 18 و 19.
[5] مطهری، مرتضی، نهضتهای اسلامی در صد سالهی اخیر، تهران، انتشارات صدراء ص 103.
[6] - همان.
- [سایر] آیا اسلام, نظام تربیتی, سیاسی, اقتصادی و اجتماعی خاصی دارد؟
- [سایر] در مورد اندیشه سیاسی و نظام سیاسی اسلام در عصر غیبت را از منظرآیت الله جوادی آملی؟
- [سایر] در زمینه نظام سیاسی اسلام چه کتاب هایی نوشته شده است؟
- [سایر] آزادی جنسی مطلق در غرب بر چه پایه های فلسفی استوار است؟
- [سایر] چرا در آثار و منابع دینی به عنصر جمهوریت در نظام سیاسی اسلام کمتر اشاره شده است؟
- [سایر] چگونه می توان تاثیر افکار وهابیت را در مرکز مهم پایگاه اسلام در ایام زیارت بیت الله الحرام در دنیای اسلام محروم کرد و اصولادر جریان اسلام گرایی در غرب که تبلیغ شدید دارند؟
- [سایر] شهادت و رفتار ایثارگرایانه چه نسبتی با عقلانیت دارد؟ آیا این موضوع در دو اندیشه سیاسی غرب و اسلام متفاوت است؟
- [سایر] از امام صادق(ع) نقل شده است که در تفسیر آیه (وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ)، فرمود: (این آیه، در شأن حضرت قائم نازل شده است وقتی آنحضرت ظاهر شود، دین اسلام را بر یهود و نصارا و صابئان و کفار شرق و غرب، عرضه میدارد؛ پس هر کس با میل و اختیار، اسلام بیاورد، به نماز و زکات و سایر واجبات، امرش میکند و هر کسی از قبول اسلام امتناع ورزد، گردنش را میزند، تا اینکه در شرق و غرب زمین جز موحّد و خداپرست، کسی باقی نمیماند).
- [سایر] آیا اسلام نظام سیاسی و دستورالعمل خاصی برای حکومت ارائه داده، یا تأمین سیاست دنیوی را شأن و وظیفه ی خود ندانسته است؟
- [سایر] چرا ما از غرب بریده ایم اما عملاً از شرق پیروی می کنیم و این متناقض با شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی است؟!
- [آیت الله بهجت] اگر در شهری ماه دیده شد، در صورتی برای ساکنین شهر دیگر مفید است که یقین یا اطمینان بکنند اگر در آسمان یا زمین مانعی نبود در آنجا هم ماه دیده میشد، چه در شرق باشد یا در غرب، ولی اگر به این مطلب یقین نداشته باشند نمیتوانند به دیدن ماه در شهر دیگر اکتفا کنند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مبارزه با نفوذ اقتصادی و فکری و سیاسی بیگانگان، در بلاد اسلام، بر هر مسلمان واجب است و کمک کردن به آن حرام است.
- [آیت الله مظاهری] اگر به واسطه توسعه نفوذ سیاسی، اقتصادی و تجاری اجانب یا روابط سیاسی با آنها، خوف آن باشد که تسلّط بر بلاد مسلمین پیدا کنند بر مسلمانان واجب است نقشه آنان را به هم بزنند.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر در روابط سیاسی بین دولتها ی اسلامی ودُوَل اجانب ، خوف آن باشد که اجانب بر ممالک اسلامی ، تسلّط پیدا کنند اگر چه تسلّط سیاسی واقتصادی باشد لازم است بر مسلمانان که با این نحو روابط مخالفت کنند ، و دوَل اسلامی را الزام کنند به قطع این گونه روابط .
- [آیت الله نوری همدانی] اگر به واسطة توسعة نفوذ سیاسی یا اقتصادی وتجاری اجانب خوف آن باشد که تسلّط بر بلاد مسلمین پیداکنند ، واجب است بر مسلمانان ، دفاع به هر نحوکه ممکن است ، وقطع ایادی اجانب چه عمّال داخلی باشند یا خارجی .
- [آیت الله اردبیلی] اگر چوب یا چیزی مانند آن را که به آن شاخص میگویند، به طور عمودی در زمین هموار فرو برند، هنگام صبح که خورشید طلوع میکند، سایه آن در سمت غرب میافتد و هر چه آفتاب بالا میآید، این سایه کم میشود و در بیشتر شهرها، در اوّل ظهر شرعی به کمترین حدّ خود میرسد و وقتی ظهر گذشت، سایه آن به طرف شرق برمیگردد و هر چه خورشید رو به مغرب میرود، سایه بیشتر به طرف شرق میچرخد و بلندتر میشود؛ بنابر این وقتی سایه به کمترین حدّ خود رسید و دو مرتبه رو به زیاد شدن گذاشت، معلوم میشود ظهر شرعی شده است؛ ولی در بعضی شهرها مثل مکه که گاهی هنگام ظهر سایه به کلّی از بین میرود، بعد از آن که سایه دوباره پیدا شد، معلوم میشود ظهر شده است.
- [آیت الله اردبیلی] انعقاد پیمانهای سیاسی و تجاری بین یکی از دول اسلامی و اجانب که مخالف مصلحت اسلام و مسلمانان باشد، جایز نیست و اگر دولتی اقدام به آن نمود، بر سایر دول اسلامی واجب است با وسایل ممکن آن را به قطع چنین رابطهای الزام کنند.
- [امام خمینی] اگر عقد رابطه چه سیاسی و چه تجاری بین یکی از دول اسلامی و اجانب، مخالف مصلحت اسلام و مسلمانان باشد، جایز نیست این گونه رابطه، و اگر دولتی اقدام به آن نمود، بر سایر دول اسلامی واجب است آن را الزام کنند به قطع رابطه به هر نحو ممکن است.
- [آیت الله اردبیلی] روابط تجاری و سیاسی با دولتهایی که در حال جنگ با اسلام و مسلمانان هستند، در صورتی که موجب تقویت آنان گردد، جایز نیست و بر مسلمانان لازم است که به هر نحو ممکن است، با این نحو روابط مخالفت کنند و بازرگانانی که با آنان و عمّال آنان روابط تجاری دارند، خائن به اسلام و مسلمانان و معاون و شریک در نابودی احکام هستند و بر مسلمانان لازم است با این خیانتکاران چه دولتها و چه تجّار قطع رابطه کنند و آنها را ملزم به توبه و ترک روابط با این گونه دولتها کنند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر بعض رؤسای ممالک اسلامی یا بعض مسئولین موجب بسط نفوذ اجانب شود چه نفوذ سیاسی یا اقتصادی یا نظامی که مخالف مصالح اسلام و مسلمانان است، بواسطه این خیانت، از مقامی که دارد هر مقامی باشد منعزل است. اگر فرض شود که احراز آن مقام به حق بوده، و بر مسلمانان لازم است به هر نحو که ممکن شود آنان را با رعایت موازین شرعی مجازات نمایند.