در پاسخ باید گفت ولایت فقیه در حقیقت وظیفه و مسئولیت است که از سوی خداوند بر عهده وی نهاده شده است، لذا ولی فقیه در مقابل خداوند متعال مسئول است، چون خداوند این وظیفه را بر عهده او نهاده است و در مقابل مردم هم مسئول است، چون امور دینی، دنیوی مردم بر عهده اوست، حضرت علی علیه السلام در نهجالبلاغه، سفارشاتی دارد که نشان میدهد، حاکم اسلامی باید به امور دنیوی مردم نیز رسیدگی نماید. آن حضرت میفرمایند: (خراج و مالیات را دقیقاً زیر نظر بگیرد، به گونهای که صلاح مالیاتدهندگان باشد، زیرا صلاح کار خراج و خراجگزاران صلاح کار دیگران است... هرگاه از سنگینی خراج یا افت محصول، یا بریدن آب، یا نیامدن باران، یا دگرگون شدن زمین شکایت نزد تو آوردند از هزینه و رنجشان بکاه)[1] لذا امام علی علیه السلام هم بر والیان و کارگزاران خود انتقاداتی دارند، و هم به مردم سفارش میکنند که از گفتن انتقادات و سخنان صریح در مقابل ایشان خودداری نکنند؛ از این روی میفرماید (آن سان که با جبّاران سخن میگویند با من سخن مگوئید و از من پنهان مدارید آنچه را از مردم خشمگین پنهان میدارند و با چاپلوسی و تملّق، با من رفتار نکنید و مپندارید که گفتن حقّ بر من گران میآید.)[2] انتقاد میتواند تحت مواردی از عناوین شرعی، انجام پذیرد از جمله: 1. امر به معرف و نهی از منکر؛ این کار که مسئولیتی همگانی است. بنیانگذار جمهوری اسلامی در این باره می گویند: (همه باید نسبت به هم رعایت بکنند، مسئولیت من گردن شماست. مسئولیت شما هم گردن من است. باید نهی از منکر کنید، امر به معروف کنید... اگر من یک خلافی کردم، همهتان هجوم آورید که چرا این کار را میکنی؟ من سر جایم مینشینم. همهتان مسئولید. همهمان مسئولیم).[3] باید توجّه داشت که یکی از شرائط نهی از منکر، شناخت منکَر است، لذا شخص منتقد در صورتی میتواند انتقاد کند که تشخیص دهد آن عملکرد جزء مصادیق منکَر میباشد و در بعضی موارد تشخیص این امر تخصّص و آگاهی خاصّی میطلبد.[4] 2. (النصیحةُ لِأئمة المسلمین)؛ نصیحت در اصل به معنای خلوص و خیرخواهی است. امّا چون از مصادیق خیرخواهی، اهداء عیوب و نواقص است، لذا میشود، تحت این عنوان، به انتقاد پرداخت. در این باره حضرت علی علیه السلام میفرمایند: (امّا حقّ من شما، پس یکی وفا به بیعت، و دیگری خیرخواهی در حال حضور و غیاب من، و اجابت کردن، هنگامی که شما را دعوت میکنم به امری و... میباشد)، لذا گرچه امام معصوم نیازی به تذکّر و انتقاد ندارد و شاید در مورد ایشان، مراد از خیرخواهی اطاعت باشد، ولی در مورد ولیّفقیه، قطعاً تذکر و انتقاد سازنده از مصادیق خیرخواهی است.[5] 3. مشاوره؛ مشاورین رهبر در کنار ارائه نظرات کارشناسانه خود میتوانند انتقادات و اشکالات را نیز مطرح نمایند و مسائل را در محدوده تخصّص خودشان با رهبر در میان بگذارند.[6] البتّه مشورت در تصمیمگیریهایی است که از نظرات شخصی رهبر نشأت گرفته باشد، (در زمان پیامبر نیز احکام ثابت الهی، مورد مشورت نبود، همچنانکه هیچکس اجازه تغییر آن را نداشت.[7] بنابراین اگر انتقاد به نحو صحیح و سازنده صورت گیرد، محدودیتی برای آن نیست و محدودیت افراد، ناشی از شرائط تحقق یک انتقاد سازنده است، مثلاً برای نهی از منکر، به طور عموم شرائطی که باید مراعات شود از قبیل: علم به منکر بودنِ موضوع مورد انتقاد، قطعی بودن مسأله و موضوع، نیّت خیرخواهی، پرهیز از توهین و جسارت و حفظ حریم و شخصیت افراد، لذا در مورد انتقاد از ولیّ فقیه، به خاطر اهمیت موقعیت رهبری در جامعه اسلامی و حفظ حرمتِ این جایگاه، موقعیت شناسی، دشمنشناسی و شناخت مسائل سیاسی، اجتماعی و بینالمللی نیز لازم است تا انتقاد به توطئه تبدیل نشود. انتقاد تا هنگامی محترم است که تبدیل به توطئه نشود و خیانت به ولیّ امر مسلمین نباشد چنانکه امیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرماید: (بزرگترین خیانت و نادرستی، خیانت به امّت است و زشتترین دَغَل، دَغَل با پیشوایان است).[8] همچنین آن حضرت، تا وقتی مصالح جامعه به خطر نیفتاده بود، انتقادهای خوارج را با برخوردی نرم و ملایم جواب میدادند ولی آنگاه که باعث ایجاد تزلزل در جامعه مسلمانانی شد و تبدیل به توطئه گردید، با شدّت عمل با آنان روبرو شد و بعد از جنگ نهروان فرمودند: (من بودم که چشم فتنه را درآوردم، و جز من کسی جرأت چنین کاری را نداشت. آنگاه که امواج سیاهی بالا گرفت و هاریِ آن به شدّت خود رسید.)[9] پس این تصور را نباید کرد که ولی فقیه چون بالاترین مقام در جمهوری اسلامی است قابل نقد و پیشنهاد نسبت و اگر اشخاص پیشنهاد و انتقادی به عملکرد ایشان دارند می توانند مستقیماً به صورت شفاهی یا مکتوب به دفتر ایشان منتقل نمایند و افزون بر این به خاطر وجود نهاد مجلس خبرگان در نظام ما و نقشی نظارتی آن بر عملکرد رهبری و اینکه افراد جمع شده در این مجلس افرادی متخصص و مجتهد و آگاه و منتخب مردم هستند، لذا بهترین و مناسب ترین مکانیزم برای انجام انتقاد به ولی فقیه وجود دارد. و اگر این اشتباه به حدّی برسد که موجب فقدانِ شرائط رهبری شود، (از مقام خود برکنار خواهد شد و تشخیص این امر به عهده خبرگان میباشد)[10] و لذا از جهت قانونی وظیفه تشخیص و اقدام این امر به عهده خبرگان نهاده شده. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. محمّد تقی مصباح یزدی، پرسشها و پاسخها، ج 1 و 2، قم، مؤسسه پژوهشی امام خمینی. 2. عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه، قم: انتشارات اسراء. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . دشتی، محمّد، نهجالبلاغه، نامه 53، (عهدنامه مالک اشتر). [2] . همان، نهجالبلاغة، خطبه 216. [3] . صحیفة نور، ج 13، ص 114. [4] . برای آشنایی بیشتر ر.ک، نوری همدانی، حسین، امر به معروف و نهی از منکر، دفتر تبلیغات. [5] . ر.ک، مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار،ج 27، فصل امامت، باب 3 و. [6] . ر.ک، طباطبائی، محمّد حسین، المیزان، ذیل آیه 38 سورة شوری، و آیة 159 سورة آلعمران. و ریشهری، محمّد مهدی، میزان الحکمة، ج 5، عنوان 281 (شوری). [7] . طباطبائی، محمّد حسین، المیزان، تهران، انتشارات اسلامیّه، 1372، ج 4، ص 72، (عربی). [8] . فیضالاسلام، نهج البلاغة، نامه 26، ص 885. [9] . همان، خطبه 92، ص 273. [10] . قانون اساسی، اصل 111.
در پاسخ باید گفت ولایت فقیه در حقیقت وظیفه و مسئولیت است که از سوی خداوند بر عهده وی نهاده شده است، لذا ولی فقیه در مقابل خداوند متعال مسئول است، چون خداوند این وظیفه را بر عهده او نهاده است و در مقابل مردم هم مسئول است، چون امور دینی، دنیوی مردم بر عهده اوست، حضرت علی علیه السلام در نهجالبلاغه، سفارشاتی دارد که نشان میدهد، حاکم اسلامی باید به امور دنیوی مردم نیز رسیدگی نماید. آن حضرت میفرمایند: (خراج و مالیات را دقیقاً زیر نظر بگیرد، به گونهای که صلاح مالیاتدهندگان باشد، زیرا صلاح کار خراج و خراجگزاران صلاح کار دیگران است... هرگاه از سنگینی خراج یا افت محصول، یا بریدن آب، یا نیامدن باران، یا دگرگون شدن زمین شکایت نزد تو آوردند از هزینه و رنجشان بکاه)[1] لذا امام علی علیه السلام هم بر والیان و کارگزاران خود انتقاداتی دارند، و هم به مردم سفارش میکنند که از گفتن انتقادات و سخنان صریح در مقابل ایشان خودداری نکنند؛ از این روی میفرماید (آن سان که با جبّاران سخن میگویند با من سخن مگوئید و از من پنهان مدارید آنچه را از مردم خشمگین پنهان میدارند و با چاپلوسی و تملّق، با من رفتار نکنید و مپندارید که گفتن حقّ بر من گران میآید.)[2]
انتقاد میتواند تحت مواردی از عناوین شرعی، انجام پذیرد از جمله:
1. امر به معرف و نهی از منکر؛ این کار که مسئولیتی همگانی است. بنیانگذار جمهوری اسلامی در این باره می گویند: (همه باید نسبت به هم رعایت بکنند، مسئولیت من گردن شماست. مسئولیت شما هم گردن من است. باید نهی از منکر کنید، امر به معروف کنید... اگر من یک خلافی کردم، همهتان هجوم آورید که چرا این کار را میکنی؟ من سر جایم مینشینم. همهتان مسئولید. همهمان مسئولیم).[3]
باید توجّه داشت که یکی از شرائط نهی از منکر، شناخت منکَر است، لذا شخص منتقد در صورتی میتواند انتقاد کند که تشخیص دهد آن عملکرد جزء مصادیق منکَر میباشد و در بعضی موارد تشخیص این امر تخصّص و آگاهی خاصّی میطلبد.[4]
2. (النصیحةُ لِأئمة المسلمین)؛ نصیحت در اصل به معنای خلوص و خیرخواهی است. امّا چون از مصادیق خیرخواهی، اهداء عیوب و نواقص است، لذا میشود، تحت این عنوان، به انتقاد پرداخت. در این باره حضرت علی علیه السلام میفرمایند: (امّا حقّ من شما، پس یکی وفا به بیعت، و دیگری خیرخواهی در حال حضور و غیاب من، و اجابت کردن، هنگامی که شما را دعوت میکنم به امری و... میباشد)، لذا گرچه امام معصوم نیازی به تذکّر و انتقاد ندارد و شاید در مورد ایشان، مراد از خیرخواهی اطاعت باشد، ولی در مورد ولیّفقیه، قطعاً تذکر و انتقاد سازنده از مصادیق خیرخواهی است.[5]
3. مشاوره؛ مشاورین رهبر در کنار ارائه نظرات کارشناسانه خود میتوانند انتقادات و اشکالات را نیز مطرح نمایند و مسائل را در محدوده تخصّص خودشان با رهبر در میان بگذارند.[6] البتّه مشورت در تصمیمگیریهایی است که از نظرات شخصی رهبر نشأت گرفته باشد، (در زمان پیامبر نیز احکام ثابت الهی، مورد مشورت نبود، همچنانکه هیچکس اجازه تغییر آن را نداشت.[7]
بنابراین اگر انتقاد به نحو صحیح و سازنده صورت گیرد، محدودیتی برای آن نیست و محدودیت افراد، ناشی از شرائط تحقق یک انتقاد سازنده است، مثلاً برای نهی از منکر، به طور عموم شرائطی که باید مراعات شود از قبیل: علم به منکر بودنِ موضوع مورد انتقاد، قطعی بودن مسأله و موضوع، نیّت خیرخواهی، پرهیز از توهین و جسارت و حفظ حریم و شخصیت افراد، لذا در مورد انتقاد از ولیّ فقیه، به خاطر اهمیت موقعیت رهبری در جامعه اسلامی و حفظ حرمتِ این جایگاه، موقعیت شناسی، دشمنشناسی و شناخت مسائل سیاسی، اجتماعی و بینالمللی نیز لازم است تا انتقاد به توطئه تبدیل نشود.
انتقاد تا هنگامی محترم است که تبدیل به توطئه نشود و خیانت به ولیّ امر مسلمین نباشد چنانکه امیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرماید: (بزرگترین خیانت و نادرستی، خیانت به امّت است و زشتترین دَغَل، دَغَل با پیشوایان است).[8] همچنین آن حضرت، تا وقتی مصالح جامعه به خطر نیفتاده بود، انتقادهای خوارج را با برخوردی نرم و ملایم جواب میدادند ولی آنگاه که باعث ایجاد تزلزل در جامعه مسلمانانی شد و تبدیل به توطئه گردید، با شدّت عمل با آنان روبرو شد و بعد از جنگ نهروان فرمودند: (من بودم که چشم فتنه را درآوردم، و جز من کسی جرأت چنین کاری را نداشت. آنگاه که امواج سیاهی بالا گرفت و هاریِ آن به شدّت خود رسید.)[9]
پس این تصور را نباید کرد که ولی فقیه چون بالاترین مقام در جمهوری اسلامی است قابل نقد و پیشنهاد نسبت و اگر اشخاص پیشنهاد و انتقادی به عملکرد ایشان دارند می توانند مستقیماً به صورت شفاهی یا مکتوب به دفتر ایشان منتقل نمایند و افزون بر این به خاطر وجود نهاد مجلس خبرگان در نظام ما و نقشی نظارتی آن بر عملکرد رهبری و اینکه افراد جمع شده در این مجلس افرادی متخصص و مجتهد و آگاه و منتخب مردم هستند، لذا بهترین و مناسب ترین مکانیزم برای انجام انتقاد به ولی فقیه وجود دارد. و اگر این اشتباه به حدّی برسد که موجب فقدانِ شرائط رهبری شود، (از مقام خود برکنار خواهد شد و تشخیص این امر به عهده خبرگان میباشد)[10] و لذا از جهت قانونی وظیفه تشخیص و اقدام این امر به عهده خبرگان نهاده شده.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. محمّد تقی مصباح یزدی، پرسشها و پاسخها، ج 1 و 2، قم، مؤسسه پژوهشی امام خمینی.
2. عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه، قم: انتشارات اسراء.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . دشتی، محمّد، نهجالبلاغه، نامه 53، (عهدنامه مالک اشتر).
[2] . همان، نهجالبلاغة، خطبه 216.
[3] . صحیفة نور، ج 13، ص 114.
[4] . برای آشنایی بیشتر ر.ک، نوری همدانی، حسین، امر به معروف و نهی از منکر، دفتر تبلیغات.
[5] . ر.ک، مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار،ج 27، فصل امامت، باب 3 و.
[6] . ر.ک، طباطبائی، محمّد حسین، المیزان، ذیل آیه 38 سورة شوری، و آیة 159 سورة آلعمران.
و ریشهری، محمّد مهدی، میزان الحکمة، ج 5، عنوان 281 (شوری).
[7] . طباطبائی، محمّد حسین، المیزان، تهران، انتشارات اسلامیّه، 1372، ج 4، ص 72، (عربی).
[8] . فیضالاسلام، نهج البلاغة، نامه 26، ص 885.
[9] . همان، خطبه 92، ص 273.
[10] . قانون اساسی، اصل 111.
- [سایر] آیا انتقاد علنی از ولی فقیه جایز است یا خیر . اگر انتقاد علنی باشد و ولی فقیه فقط پاسخ دهد اعتماد مردم بیشتر نمیشود؟
- [سایر] آیا می توانیم از ولی فقیه انتقاد کنیم؟
- [سایر] آیا مردم میتوانند به صورت مستقیم ولی فقیه را بشناسند؟
- [سایر] آیا برای دفاع از ولایت فقیه یا ولیّ فقیه، میتوان از طریق غیر قانونی عمل کرد؟ چگونه میتوان از ولایت فقیه دفاع نمود؟
- [سایر] آیا میتوان از ولیفقیه انتقاد کرد؟ این مسأله با ولایت و لزوم پیروی از او منافات ندارد؟ اگر انسان انتقاد کرد، گوش شنوایی هست؟
- [سایر] سوال بنده این است که با وجود مراجع برای حل مسایل دینی اساسا چه لزومی به ولی فقیه هست؟ کسی که ولی فقیه میشه به نظر شما دیکتاتوری نیست که هر چی ولی فقیه بگه انجام بشه و اصلا امکان انتقاد او نباشد؟
- [سایر] در مقابل خطاهای ولی فقیه چه مکانیسمی وجود دارد؟ و از چه راههایی میتوان بر ولایت فقیه نظارت کرد؟
- [سایر] آیا میتوان گفت که مردم باید در قبال فکر و اندیشه ولیّ فقیه تسلیم باشند؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا اعلام عید فطر مخصوص حاکم شرع (ولیّ فقیه جامع شرایط) است یا مراجع تقلید نیز میتوانند اعلام عید فطر نمایند؟
- [سایر] باتوجه به اینکه ولی فقیه معصوم نیست آیا میشه ایشان را نقدکرد ؟ چه کسانی حق انتقاد به ایشون رو دارن؟ نقدبه ایشون باید چگونه باشد؟ درصورت امکان نمونه ای از نقد نسبت به ایشان را بفرمایید
- [آیت الله اردبیلی] ولایت پدر و جدّ پدری قابل انتقال به دیگری نیست؛ ولی آنان در صورت وجود مصلحت میتوانند دیگری را وکیل خود نمایند.
- [آیت الله خوئی] پیش از آن که (عامل) شروع به کار کند، (جاعل) میتوانند (جعاله) را به هم بزند.
- [آیت الله جوادی آملی] .معادنی که در اعماق هزاران متری زمین وجود دارد مانند معادن نفت، گاز و مواد معدنی دیگر جزء انفال است و استخراج آنها منوط به اذن امام معصوم(ع) یا ولیّ فقیه است.
- [آیت الله مظاهری] پیش از آنکه عامل شروع به کار کند مالک و عامل میتوانند مضاربه را به هم بزنند.
- [آیت الله بهجت] پدر و جد پدری دیوانه در صورتی که مفسده و ضرری در کار نباشد، میتوانند زن او را طلاق بدهند.
- [آیت الله اردبیلی] پیش از آن که عامل شروع به کار کند، جاعل و عامل میتوانند جعاله را به هم بزنند.
- [آیت الله مظاهری] پیش از آنکه عامل شروع به کار کند، جاعل و عامل میتوانند جعاله را به هم بزنند.
- [آیت الله بروجردی] پیش از آن که عامل شروع به کار کند، جاعل و عامل میتوانند جعاله را به هم بزند.
- [آیت الله بروجردی] ضامن و طلبه کار میتوانند شرط کنند که هر وقت بخواهند، ضامن بودن ضامن را به هم بزنند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] پیش از آن که عامل شروع به کار کند، جاعل و عامل هر یک میتوانند جعاله را به هم بزنند.