ولایت از امور «اعتباری و قراردادی» است و لذا سخن از «کشفِ نصب و ولایت الهی» درست ‌نیست.‌‌ ‌
امور اعتباری، دو گونه‌اند؛ برخی ریشه تکوینی دارند و برخی صِرف اعتبارند و از عادات و آداب و رسوم و ‌فرهنگ عادی مردم می‌باشند که در اثر یک سلسله تناسب‌ها یا ارتجال‌ها نشأت می‌گیرند؛ مثلا، رنگ‌ها یا ‌شکل‌هایی که به عنوان علائم و نشانه‌های راهنمایی و رانندگی، وضع و قرارداد می‌شوند یا اینکه مثلا ً گفته ‌می‌شود که هر راننده‌ای در خیابان، از سمت راست خود (در برخی از کشورها) یا از سمت چپ (در بعضی ‌کشورهای دیگر) حرکت کند و مانند اینها، همگی اعتباریِ صرف هستند؛ ولی امور اعتباری دینی و اخلاقی و ‌حقوقی، چنین نیستند؛ زیرا تمام آنها از نظر مبدأ، ریشه تکوینی دارند و از نظر معاد، ظهور تکوینی خواهند ‌داشت. مثلا ً همان‌گونه که (سمّ) یک امر تکوینی است و اثر تکوینی دارد، (دروغ) نیز سم روح است و اثر ‌تکوینی دارد؛ یکی سمِّ جسم است و دیگری سمّ روح است و در قیامت، سمّ بودن دروغ برای روح انسان ‌آشکار می‌شود و اگر کسی در همین دنیا چشم جان او باز شود، سمّ بودن آن را می‌بیند و بزرگان در ‌کتاب‌هایشان نوشته‌اند و یا به خواص خود گفته‌اند که برخی را می‌دیده‌اند که در حال سخن گفتن، آتش از ‌دهانشان بیرون می‌آمده و یا برخی را می‌دیده‌اند که گناهان، آنان را به صورت حیوان در آورده است. انسان ‌گناهکار، واقعاً مریض است: ”فی قلوبهم مرض“(1)؛ نه اینکه اعتباراً مریض باشد و بر اساس قرارداد و جعل، ‌مریض محسوب شود.‌‌ ‌قوانین دینی که مطابق با فطرت الهی انسان است،نمی‌تواند قراردادی صرف باشد، بلکه اموری ضروری و ‌واقعی برای تکامل انسان است که به زبان اعتبار بیان شده است و لذا در قیامت، آثار تکوینی آن ظهور ‌می‌کند؛ مانند اینکه برخی رو سفید محشور می‌شوند و برخی رو سیاه: ”یوم تبیضّ وجوه وتسودّ وجوه“(2) و ‌این نیست مگر از اثر تکوینی عمل کردن یا عمل نکردن به قوانین دینی.‌‌ ‌تذکر: آنچه تا کنون گفته شد، راجع به ولایت اعتباری بود که ریشه تکوینی دارد؛ لذا آن ریشه، هم قابل برهان ‌فلسفی و کلامی است و هم قابل شهود عرفانی؛ چه اینکه قابل کشف اصولی (اصول فقه) نیز هست. اما ‌ولایت تکوینی که پشتوانه ولایت اعتباری امامان معصوم (علیهم‌السلام) است، حیثیتی دارد که به استناد آن، ‌چنین ولایت تکوینی‌ای، نه قابل نصب اعتباری است و نه مورد غصب قرار می‌گیرد؛ مثلا ً ولایت تکوینی حضرت ‌علی بن ابی طالب (علیه‌السلام)، نه در واقعه غدیر نصب شد و نه در قصّه سقیفه غصب شد، بلکه آن مقام ‌عینی، جزء مواهب غیبی الهی است که بیرون از دسترس افراد عادی است؛ چه اینکه قلمرو بحث آن نیز از ‌مدار سخن کنونی خارج است.‌‌ ‌‌ ‌ ‌(1) سوره بقره، آیه‌ ‌‌10.‌ ‌(2) سوره آل عمران، آیه‌ ‌‌106.‌ ‌‌‌‌مأخذ: ( آیةالله جوادی آملی ، ولایت فقیه، ص 414 ، 415)‌
عنوان سوال:

ولایت از امور «اعتباری و قراردادی» است و لذا سخن از «کشفِ نصب و ولایت الهی» درست ‌نیست.‌‌ ‌


پاسخ:

امور اعتباری، دو گونه‌اند؛ برخی ریشه تکوینی دارند و برخی صِرف اعتبارند و از عادات و آداب و رسوم و ‌فرهنگ عادی مردم می‌باشند که در اثر یک سلسله تناسب‌ها یا ارتجال‌ها نشأت می‌گیرند؛ مثلا، رنگ‌ها یا ‌شکل‌هایی که به عنوان علائم و نشانه‌های راهنمایی و رانندگی، وضع و قرارداد می‌شوند یا اینکه مثلا ً گفته ‌می‌شود که هر راننده‌ای در خیابان، از سمت راست خود (در برخی از کشورها) یا از سمت چپ (در بعضی ‌کشورهای دیگر) حرکت کند و مانند اینها، همگی اعتباریِ صرف هستند؛ ولی امور اعتباری دینی و اخلاقی و ‌حقوقی، چنین نیستند؛ زیرا تمام آنها از نظر مبدأ، ریشه تکوینی دارند و از نظر معاد، ظهور تکوینی خواهند ‌داشت. مثلا ً همان‌گونه که (سمّ) یک امر تکوینی است و اثر تکوینی دارد، (دروغ) نیز سم روح است و اثر ‌تکوینی دارد؛ یکی سمِّ جسم است و دیگری سمّ روح است و در قیامت، سمّ بودن دروغ برای روح انسان ‌آشکار می‌شود و اگر کسی در همین دنیا چشم جان او باز شود، سمّ بودن آن را می‌بیند و بزرگان در ‌کتاب‌هایشان نوشته‌اند و یا به خواص خود گفته‌اند که برخی را می‌دیده‌اند که در حال سخن گفتن، آتش از ‌دهانشان بیرون می‌آمده و یا برخی را می‌دیده‌اند که گناهان، آنان را به صورت حیوان در آورده است. انسان ‌گناهکار، واقعاً مریض است: ”فی قلوبهم مرض“(1)؛ نه اینکه اعتباراً مریض باشد و بر اساس قرارداد و جعل، ‌مریض محسوب شود.‌‌ ‌قوانین دینی که مطابق با فطرت الهی انسان است،نمی‌تواند قراردادی صرف باشد، بلکه اموری ضروری و ‌واقعی برای تکامل انسان است که به زبان اعتبار بیان شده است و لذا در قیامت، آثار تکوینی آن ظهور ‌می‌کند؛ مانند اینکه برخی رو سفید محشور می‌شوند و برخی رو سیاه: ”یوم تبیضّ وجوه وتسودّ وجوه“(2) و ‌این نیست مگر از اثر تکوینی عمل کردن یا عمل نکردن به قوانین دینی.‌‌ ‌تذکر: آنچه تا کنون گفته شد، راجع به ولایت اعتباری بود که ریشه تکوینی دارد؛ لذا آن ریشه، هم قابل برهان ‌فلسفی و کلامی است و هم قابل شهود عرفانی؛ چه اینکه قابل کشف اصولی (اصول فقه) نیز هست. اما ‌ولایت تکوینی که پشتوانه ولایت اعتباری امامان معصوم (علیهم‌السلام) است، حیثیتی دارد که به استناد آن، ‌چنین ولایت تکوینی‌ای، نه قابل نصب اعتباری است و نه مورد غصب قرار می‌گیرد؛ مثلا ً ولایت تکوینی حضرت ‌علی بن ابی طالب (علیه‌السلام)، نه در واقعه غدیر نصب شد و نه در قصّه سقیفه غصب شد، بلکه آن مقام ‌عینی، جزء مواهب غیبی الهی است که بیرون از دسترس افراد عادی است؛ چه اینکه قلمرو بحث آن نیز از ‌مدار سخن کنونی خارج است.‌‌ ‌‌

‌(1) سوره بقره، آیه‌ ‌‌10.‌
‌(2) سوره آل عمران، آیه‌ ‌‌106.‌

‌‌‌‌مأخذ: ( آیةالله جوادی آملی ، ولایت فقیه، ص 414 ، 415)‌





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین