«تقدیس الهی» چیست؟ با چه الفاظی گفته می‌‌شود؟ و چه فرقی با «تسبیح الهی» دارد؟
منظور از تقدیس، تطهیر است یعنی پاک دانستن خداوند از داشتن اوصافی که تناسب با خداوند ندارد ... و در معنای (نُقَدِّسُکَ‌) گفته شده یعنی تو را به تقدیس توصیف می‌کنم.[1] تقدیس می‌تواند با هر کلامی که این معنا را برساند ادا شود، چه از آن ریشه باشد مانند سبوح قدوس و چه نباشد. در تفسیر بیان السعاده به بیان تفاوت‌‌های تسبیح و تقدیس اشاره شده است که در این‌جا به آن می‌‌پردازیم: در عرف عام تسبیح و تقدیس به یک معنا است که پاک کردن و منزه داشتن می‌‌باشد، ولی آن‌گاه که به خدای تعالی نسبت داده شود، مراد از تسبیح، پاک گرداندن از زشتی‌‌ها و نقص‌‌ها است نه به شرط موجود نبودن صفت‌‌ها و اضافات و کثرت‌‌ها، بلکه با باقی ماندن صفت‌‌ها و اضافات و کثرت‌‌ها. و مقصود از تقدیس، پاک گردانیدن از هر نسبت و اضافات و از بین بردن کثرت‌‌ها است. از تقدیس معنایی را می‌‌شود اراده کرد که اعم از تنزیه از زشتی‌‌ها و نسبت‌‌ها و ثبوت کثرت‌‌ها باشد. به سخن دیگر، ملاحظه حق اول به سبب اسم واحد او با همه صفات ثبوتیه و سلبیّه و همه اضافاتش تسبیح خدای تعالی است. ملاحظه حق اول از جهت اسم احد او بدون ملاحظه اسم و صفت، کثرت و تعیّن، بلکه با ملاحظه عدم آن موارد، تقدیس خدای تعالی است. البته گاهی تنزیه و تقدیس هر یک به معنای دیگری استعمال می‌‌شود؛ مانند لفظ فقراء و مساکین که هرگاه با هم استعمال شوند. هر کدام معنای خاص خودش را دارد و هر گاه تنها استعمال شود هر کدام به معنای دیگری و هر دو به یک معنا است. معنای (سبحان اللّه) خدا را از همه کمّی و کاستی مبرّا دانستن است. و معنای قدّس اللّه، خدا را از اضافات و اعتبارات منزّه دانستن است. معنای سخن امام صادق(ع) در جواب آن‌که در معنای (اللّه اکبر) گفت: خدا بزرگ‌‌تر از چه چیزی است فرمودند: مگر غیر از خدا هم چیزی وجود دارد؟ اشاره به مقام قدس او است نه مقام تسبیح حضرت حق. کمتر اتفاق افتاده است که تسبیح بدون ذکر حمد بیاید و حمد دلالت بر اتّصاف خدای تعالی به اوصاف پسندیده دارد؛ چون عامه مردم مبتلا به کثرت‌‌ها می‌‌باشند از تقدیس که دلالت بر نفی کثرت‌‌ها دارد جز در مواردی اندک نامی به میان نمی‌‌آید.[2] پی نوشتها: [1]. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، صفوان عدنان داود، ص 660، دارالعلم الدار الشامیة، چاپ اول، دمشق بیروت، 1412 ق. [2]. گنابادی، سلطان محمد، بیان السعادة، مترجمان، خانی، رضا، حشمت الله، ریاضی، ج‌1، ص 603 و 604، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، بیروت، 1408 ق. منبع: www.islamquest.net
عنوان سوال:

«تقدیس الهی» چیست؟ با چه الفاظی گفته می‌‌شود؟ و چه فرقی با «تسبیح الهی» دارد؟


پاسخ:

منظور از تقدیس، تطهیر است یعنی پاک دانستن خداوند از داشتن اوصافی که تناسب با خداوند ندارد ... و در معنای (نُقَدِّسُکَ‌) گفته شده یعنی تو را به تقدیس توصیف می‌کنم.[1]
تقدیس می‌تواند با هر کلامی که این معنا را برساند ادا شود، چه از آن ریشه باشد مانند سبوح قدوس و چه نباشد.
در تفسیر بیان السعاده به بیان تفاوت‌‌های تسبیح و تقدیس اشاره شده است که در این‌جا به آن می‌‌پردازیم: در عرف عام تسبیح و تقدیس به یک معنا است که پاک کردن و منزه داشتن می‌‌باشد، ولی آن‌گاه که به خدای تعالی نسبت داده شود، مراد از تسبیح، پاک گرداندن از زشتی‌‌ها و نقص‌‌ها است نه به شرط موجود نبودن صفت‌‌ها و اضافات و کثرت‌‌ها، بلکه با باقی ماندن صفت‌‌ها و اضافات و کثرت‌‌ها.
و مقصود از تقدیس، پاک گردانیدن از هر نسبت و اضافات و از بین بردن کثرت‌‌ها است.
از تقدیس معنایی را می‌‌شود اراده کرد که اعم از تنزیه از زشتی‌‌ها و نسبت‌‌ها و ثبوت کثرت‌‌ها باشد. به سخن دیگر، ملاحظه حق اول به سبب اسم واحد او با همه صفات ثبوتیه و سلبیّه و همه اضافاتش تسبیح خدای تعالی است. ملاحظه حق اول از جهت اسم احد او بدون ملاحظه اسم و صفت، کثرت و تعیّن، بلکه با ملاحظه عدم آن موارد، تقدیس خدای تعالی است.
البته گاهی تنزیه و تقدیس هر یک به معنای دیگری استعمال می‌‌شود؛ مانند لفظ فقراء و مساکین که هرگاه با هم استعمال شوند. هر کدام معنای خاص خودش را دارد و هر گاه تنها استعمال شود هر کدام به معنای دیگری و هر دو به یک معنا است.
معنای (سبحان اللّه) خدا را از همه کمّی و کاستی مبرّا دانستن است. و معنای قدّس اللّه، خدا را از اضافات و اعتبارات منزّه دانستن است.
معنای سخن امام صادق(ع) در جواب آن‌که در معنای (اللّه اکبر) گفت: خدا بزرگ‌‌تر از چه چیزی است فرمودند: مگر غیر از خدا هم چیزی وجود دارد؟ اشاره به مقام قدس او است نه مقام تسبیح حضرت حق. کمتر اتفاق افتاده است که تسبیح بدون ذکر حمد بیاید و حمد دلالت بر اتّصاف خدای تعالی به اوصاف پسندیده دارد؛ چون عامه مردم مبتلا به کثرت‌‌ها می‌‌باشند از تقدیس که دلالت بر نفی کثرت‌‌ها دارد جز در مواردی اندک نامی به میان نمی‌‌آید.[2]

پی نوشتها:
[1]. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، صفوان عدنان داود، ص 660، دارالعلم الدار الشامیة، چاپ اول، دمشق بیروت، 1412 ق.
[2]. گنابادی، سلطان محمد، بیان السعادة، مترجمان، خانی، رضا، حشمت الله، ریاضی، ج‌1، ص 603 و 604، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، بیروت، 1408 ق.
منبع: www.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین