آزادی، یک اصل ‌مقدّس و محترم و عقلپذیر است، لیکن به فتوای خود عقل، آزادی انسان، نمیتواند بیحدّ و حصر باشد و باید ‌حدودی داشته باشد. حدّ آزادی در نظام تکوین، در دایره نظام (علّی و معلولی) است؛ یعنی ممکن نیست ‌موجودی امکانی، اعم از انسان یا غیر انسان، بتواند کاری را فراتر از قانون علیّت و معلولیت انجام دهد. حدّ ‌آزادی در نظام تشریع، در محدوده تعلیم کتاب و حکمت و تزکیه نفوس است؛ یعنی ممکن نیست که انسان، در ‌خارج از دائره وحی الهی، به کمال مطلوب بار یابد. از سوی دیگر، هیچ ملتی در برابر (قانون) آزاد نیست و هر ‌ملّتی، آزادی را در دائره قانون محترم میداند نه در برابر قانون و خارج از آن.‌ ملّتی که اسلام را به عنوان دین خود قبول کرده و در برابر قرآن و عترت، خضوع میکند و خود را بنده خدا ‌میداند و خداوند را، (علیم) و (حکیم) و (رحیم) میداند و فهمیده است که عزّت و سعادت دنیا و آخرت او، ‌در بندگی خدا و پیروی از رهنمودهای سعادتبخش او نهفته است، چنین ملّتی، آزادی دینی و آزادی انسانی را ‌میطلبد نه آزادی و رهایی بیحدّ و حصر و هوامداری و لذتگرایی حیوانی را؛ چنین ملّتی، ادعای استغنای از ‌دین و داعیه خدایی ندارد و خود را فوق قانون خدا یا بینیاز از آن نمیپندارد.‌ بنابراین، اگر مقصود از (آزادی) در این اشکال، آزادی در برابر خدا و قانون خداست، این آزادی را، ملّت مسلمان ‌نخواستهاند تا ولایت فقیه یا ولیّ فقیه، آن را سلب کرده باشد؛ و اگر مقصود از آزادی، آزادی فطری و انسانیِ ‌مورد تأیید دین و قانون خداوند است که دینداران خواستار آنند، این آزادی، در حکومت اسلامی و در نظام ولایت ‌فقیه، سلب نشده و هیچگاه سلب نخواهد شد و اکنون به لطف الهی، جمهوری اسلامی ایران، مردمیترین ‌نظام جهان است که با حضور و حرکت و شوق و مشورت مردم اداره میشود.‌ ‌ ‌مأخذ: ( آیةالله جوادی آملی ، ولایت فقیه ، ص 518، 519)‌
آزادی، یک اصل مقدّس و محترم و عقلپذیر است، لیکن به فتوای خود عقل، آزادی انسان، نمیتواند بیحدّ و حصر باشد و باید حدودی داشته باشد. حدّ آزادی در نظام تکوین، در دایره نظام (علّی و معلولی) است؛ یعنی ممکن نیست موجودی امکانی، اعم از انسان یا غیر انسان، بتواند کاری را فراتر از قانون علیّت و معلولیت انجام دهد. حدّ آزادی در نظام تشریع، در محدوده تعلیم کتاب و حکمت و تزکیه نفوس است؛ یعنی ممکن نیست که انسان، در خارج از دائره وحی الهی، به کمال مطلوب بار یابد. از سوی دیگر، هیچ ملتی در برابر (قانون) آزاد نیست و هر ملّتی، آزادی را در دائره قانون محترم میداند نه در برابر قانون و خارج از آن. ملّتی که اسلام را به عنوان دین خود قبول کرده و در برابر قرآن و عترت، خضوع میکند و خود را بنده خدا میداند و خداوند را، (علیم) و (حکیم) و (رحیم) میداند و فهمیده است که عزّت و سعادت دنیا و آخرت او، در بندگی خدا و پیروی از رهنمودهای سعادتبخش او نهفته است، چنین ملّتی، آزادی دینی و آزادی انسانی را میطلبد نه آزادی و رهایی بیحدّ و حصر و هوامداری و لذتگرایی حیوانی را؛ چنین ملّتی، ادعای استغنای از دین و داعیه خدایی ندارد و خود را فوق قانون خدا یا بینیاز از آن نمیپندارد. بنابراین، اگر مقصود از (آزادی) در این اشکال، آزادی در برابر خدا و قانون خداست، این آزادی را، ملّت مسلمان نخواستهاند تا ولایت فقیه یا ولیّ فقیه، آن را سلب کرده باشد؛ و اگر مقصود از آزادی، آزادی فطری و انسانیِ مورد تأیید دین و قانون خداوند است که دینداران خواستار آنند، این آزادی، در حکومت اسلامی و در نظام ولایت فقیه، سلب نشده و هیچگاه سلب نخواهد شد و اکنون به لطف الهی، جمهوری اسلامی ایران، مردمیترین نظام جهان است که با حضور و حرکت و شوق و مشورت مردم اداره میشود.
مأخذ: ( آیةالله جوادی آملی ، ولایت فقیه ، ص 518، 519)
- [سایر] حدود «آزادی» در قرآن کریم کدام است؟
- [سایر] شبهه: «حقیقت» با آزادی مطلق دست نیافتنی است.
- [سایر] آیه «لا اکراه فی الدین» بر چه نوع آزادی دلالت دارد؟
- [سایر] چرا به انسان موهبت «آزادی اراده و اختیار» داده شده است؟
- [سایر] تفاوت میان کلمات «خوف»، «خشیت»، «وجل»، «فزع»، «روع»، «شفق»، «حذر» و «رهب» چیست؟
- [سایر] از نظر استعمال قرآنی، چه فرقی بین «إنّ» و «أنّ»،«مودّت» و «محبّت»، «مُلک» و «ملکوت» وجود دارد؟
- [سایر] قرآن چگونه لزوم بعثت پیامبران را از جهت «تعلیم کتاب و حکمت» اثبات میکند؟
- [سایر] فرق کلمه های «الریف»، «القریة» و «الضیعة» چیست؟
- [سایر] ماهیت «بیعت» چیست؟ آیا «قرارداد» است یا «پذیرش»؟
- [سایر] محتوای سورة «احزاب» و «روم» و «نور» و «سجده» چه چیزی می باشد؟
- [آیت الله اردبیلی] (کهانت) و (تنجیم)(1) اگر به این شکل باشد که برای غیر خداوند، به نحو استقلال یا اشتراک با خداوند، تأثیر قائل شوند، حرام بلکه شرک است، ولی اگر مشیّت خدای متعال را مؤثر مطلق بدانند و پیشبینیهای آنها به نحو حدس و تخمین و =============================================================================== 1 (کاهن) ادّعا میکند که وقایع را به واسطه خبردادن اجنّه وشیاطین یا به واسطه اسباب خفیّه دیگری میفهمد و (منجّم) به وسیله حرکات افلاک و تقارن کواکب از آینده خبر میدهد. مبنی بر این باشد که پروردگار عالم بعضی امور را سبب یا مقارن و هماهنگ بعضی امور دیگر قرار داده و بقیه سببیّت یا تقارن و سلب آن در قبضه قدرت مطلقه او میباشد، اشکال ندارد.
- [آیت الله مظاهری] چیزهایی که وضو را باطل میکند، تیمّم را هم باطل میکند.
- [آیت الله اردبیلی] بازگشت حقّ حضانت منحصر به موردی که در مسأله قبل گفته شد، نمیباشد؛ بلکه چنانچه حقّ حضانت به سبب سوء اخلاق، عدم توانایی جسمی به سبب مریضی و مانند آن، از کسی سلب شود، پس از آن که این موانع برطرف شد، مثلاً دارای اخلاق نیک گردید یا توانایی حضانت طفل را پیدا نمود، حقّ حضانت به وی باز میگردد.
- [امام خمینی] اگر ورود بعض علمای اعلام در دستگاه ظلمه موجب شود که از مفسدهها و منکراتی جلوگیری شود واجب است تصدی آن امر مگر آن که مفسده اهمی در آن باشد، مثل آن که تصدی آنها باعث سستی عقاید مردم شود یا سلب اعتماد آنها به علما گردد، در این صورت جایز نیست.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که میداند پوشیدن لباس غصبی حرام است ولی نمیداند نماز را باطل میکند، مانند کسیست که میداند لباس غصبی نماز را باطل میکند.
- [آیت الله اردبیلی] چیزی که بر آن تیمّم میکند باید غصبی نباشد.
- [آیت الله بهجت] چیزی که بر آن تیمم میکند نباید غصبی باشد.
- [آیت الله بهجت] اگر در عقد شرکت شرط کنند کسی که کار میکند، یا بیشتر از شریک دیگر کار میکند، بیشتر منفعت ببرد، باید به شرطی که کردهاند عمل نمایند، و همچنین است بنابر اظهر، اگر شرط کنند کسی که کار نمیکند، یا کمتر کار میکند بیشتر منفعت ببرد، در صورتی که چنین شرطی عقلایی باشد.
- [آیت الله بروجردی] اگر در عقد شرکت شرط کنند کسی که کار میکند یا بیشتر از شریک دیگر کار میکند بیشتر منفعت ببرد، باید آنچه را شرط کردهاند به او بدهند، ولی اگر شرط کنند کسی که کار نمیکند یا کمتر کار میکند، بیشتر منفعت ببرد، شرکت آنان اشکال دارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر در عقد شرکت شرط کنند کسی که کار میکند یا بیشتر از شریک دیگر کار میکند بیشتر منفعت ببرد یا شرط کنند کسی که کار نمیکند یا کمتر کار میکند بیشتر منفعت ببرد باید به شرطی که کردهاند عمل نمایند.