برهان سبر و تقسیم از جمله برهان هایی است که در علوم مختلف همچون علم اصول فقه مورد استفاده قرار می گیرد و در بسیاری موارد می تواند مورد حجیت باشد، اگر چه همیشه نمی توان به آن اعتماد کرد؛ زیرا از روش های استدلال رایج در شکل های چهارگانه که در کتب منطق ذکر شده است، خالی است. در این زمینه، ابتدا به شرح واژگان موجود در این برهان می پردازیم: "سبر" در این جا به معنای آزمودن است و تقسیم به معنای جمع کردن و شمردن است. این استدلال به این نحو است که فرضیه ها و اقوال مختلف در مسئله را جمع می کنیم و سپس با کمک عقل تلاش می کنیم هر یک از این اقوال را مورد بررسی خود قرار دهیم. به بیانی دیگر، تمام آنها را مورد آزمایش عقل قرار می دهیم تا این که عقل بتواند در نهایت و با بررسی و نقد یکایک احتمالات، یکی از آنها را اثبات کند. در این جا ما توسط عقل به یک نتیجه درست رسیده و محتملات اشتباه را رد کرده ایم. برای روشن تر شدن این نوع از استدلال، یک مثال را که برای اثبات خدا به کار می رود ذکر می کنیم: در این که چه چیزی علت خلقت جهان است، چندین احتمال را می توان فرض کرد. اولین احتمال این است که این جهان خالقی نداشته و خود به خود به وجود آمده است. دومین احتمال این است که یک خالق مادی همچون یک انسان یا یک بت و ... خالق این جهان بوده باشد. سومین احتمال این است که یک خالق فرا مادی این جهان را خلق کرده است. این سه فرضیه از جمله احتمالاتی است که در بحث خالق می توان آنها را در نظر گرفت. عقل برای رسیدن به احتمال درست و صحیح هر یک از اینها را بررسی می کند و با کنار زدن موارد نادرست به جواب صحیح می رسد. بنابر استنباط عقل، احتمال اول نمی تواند درست باشد؛ زیرا هر معلولی را باید علتی باشد و این نظام، یک نظام علی- معلولی است. فرضیه دوم نیز مردود است؛ زیرا هر موجود مادی، از نظر وجود خود، ممکن است و هر ممکنی برای بقا نیاز به موجود دیگر دارد. پس یک موجود مادی نمی تواند علت اولیه برای خلقت این جهان باشد. با رد این دو گزینه، عقل به گزینه سوم می رسد و وقتی می بیند که دلیلی برای رد آن وجود ندارد، آن را مورد پذیرش خود قرار می دهد. این خلاصه ای از یک برهان سبر و تقسیم بوده که به نتیجه ای معتبر ختم شده است. منبع: islamquest.net
برهان سبر و تقسیم از جمله برهان هایی است که در علوم مختلف همچون علم اصول فقه مورد استفاده قرار می گیرد و در بسیاری موارد می تواند مورد حجیت باشد، اگر چه همیشه نمی توان به آن اعتماد کرد؛ زیرا از روش های استدلال رایج در شکل های چهارگانه که در کتب منطق ذکر شده است، خالی است. در این زمینه، ابتدا به شرح واژگان موجود در این برهان می پردازیم:
"سبر" در این جا به معنای آزمودن است و تقسیم به معنای جمع کردن و شمردن است. این استدلال به این نحو است که فرضیه ها و اقوال مختلف در مسئله را جمع می کنیم و سپس با کمک عقل تلاش می کنیم هر یک از این اقوال را مورد بررسی خود قرار دهیم. به بیانی دیگر، تمام آنها را مورد آزمایش عقل قرار می دهیم تا این که عقل بتواند در نهایت و با بررسی و نقد یکایک احتمالات، یکی از آنها را اثبات کند. در این جا ما توسط عقل به یک نتیجه درست رسیده و محتملات اشتباه را رد کرده ایم.
برای روشن تر شدن این نوع از استدلال، یک مثال را که برای اثبات خدا به کار می رود ذکر می کنیم:
در این که چه چیزی علت خلقت جهان است، چندین احتمال را می توان فرض کرد. اولین احتمال این است که این جهان خالقی نداشته و خود به خود به وجود آمده است. دومین احتمال این است که یک خالق مادی همچون یک انسان یا یک بت و ... خالق این جهان بوده باشد. سومین احتمال این است که یک خالق فرا مادی این جهان را خلق کرده است. این سه فرضیه از جمله احتمالاتی است که در بحث خالق می توان آنها را در نظر گرفت. عقل برای رسیدن به احتمال درست و صحیح هر یک از اینها را بررسی می کند و با کنار زدن موارد نادرست به جواب صحیح می رسد. بنابر استنباط عقل، احتمال اول نمی تواند درست باشد؛ زیرا هر معلولی را باید علتی باشد و این نظام، یک نظام علی- معلولی است. فرضیه دوم نیز مردود است؛ زیرا هر موجود مادی، از نظر وجود خود، ممکن است و هر ممکنی برای بقا نیاز به موجود دیگر دارد. پس یک موجود مادی نمی تواند علت اولیه برای خلقت این جهان باشد. با رد این دو گزینه، عقل به گزینه سوم می رسد و وقتی می بیند که دلیلی برای رد آن وجود ندارد، آن را مورد پذیرش خود قرار می دهد.
این خلاصه ای از یک برهان سبر و تقسیم بوده که به نتیجه ای معتبر ختم شده است.
منبع: islamquest.net
- [سایر] برهان سبر و تقسیم به چه نحو است و چگونه عمل می کند؟ اگر می شود مثالی در این مورد بزنید؟
- [سایر] معنای اضطراب در سند و اضطراب در متن روایت چیست؟ برای هر کدام مثالی بزنید.
- [سایر] مقصود از استفاده عقل برهانی در تفسیر قرآن چیست؟ مثالی بزنید.
- [سایر] حکم، موضوع، متعلق حکم و متعلق موضوع و فرق میان آنها چیست؟ برای هر کدام مثالی بزنید.
- [سایر] بسم الله الرّحمن الرّحیم؛ با سلام. الف. فرق بین منصوب بودن کلمه به خاطر (اسقاط حرف جر) و (منصوب بودن به نزع خافض) چیست؟ اگر میشود برای هر یک مثالی بزنید. ب. فرق بین (اجوف)، (معتلّ) و (ناقص) چیست؟ اگر میشود برای هر یک مثالی بزنید. با تشکّر
- [سایر] سلام علیکم. جناب خواجه طوسی در فرق میان مجربات و حدسیات چنین میفرماید: (ان السبب فی المجربات معلوم السببیة غیر معلوم الماهیة و فی الحدسیات معلوم بالوجهین). حال مقصود ایشان از معلوم السبب و معلوم الماهیة چیست؟ مثالی بزنید.
- [سایر] در یک متن علمی می خواندم که (ارشادی بودن امر منافات با وجوب آن ندارد، زیرا حکم یک امر ارشادی تابع مرشد الیه است، که اگر ارشاد به واجب شده باشد، آن امر ارشادی هم واجب می شود). در حالی که اصل تقسیم امر، به مولوی و ارشادی بر مبنای وجوب و عدم است؟ چطور ممکن است یک حکم ارشادی، واجب باشد؟ اگر می شود مثالی بزنید؟
- [سایر] نگاه قرآن به تقلید چگونه است؟ آیا آنرا میستاید یا نهی میکند؟ در هر دو مورد مثالهایی بزنید؟
- [سایر] نگاه قرآن به تقلید چگونه است؟ آیا آنرا میستاید یا نهی میکند؟ در هر دو مورد مثالهایی بزنید؟
- [آیت الله بروجردی] گوسفند قربانی را اگر به نحو معروف تقسیم نکند و فقط به ذبح آن اکتفا کند چه صورت دارد؟
- [آیت الله سیستانی] کسی که فقط وقتی که در جای مخصوصی نماز میخواند زیاد شک میکند به همان نحو که در مسأله قبل آمد ، اگر در غیر آن جا نماز بخوند و شکی برای او پیش آید ، باید به دستور شک عمل نماید .
- [آیت الله اردبیلی] بهتر است گوشت عقیقه را به نحو ساده و با آب و نمک بپزند و حدّ اقل ده نفر از مؤمنان را برای خوردن آن دعوت کنند تا از آن بخورند و برای نوزاد دعا کنند و میتوانند گوشت عقیقه را میان مؤمنان تقسیم نمایند و از آنان بخواهند تا برای نوزاد دعا کنند. همچنین مستحب است در تقسیم کردن، استخوانهای عقیقه را نشکنند و مستحب است یک چهارم آن را برای قابله بفرستند.
- [آیت الله سیستانی] شرکت به دو نحو است : شرکت اذنی ، و آن این است که قبل از معامله شرکت مال التجاره به نحو مشاع بین شرکا مشترک باشد ، و شرکت معاوضی ، و آن به این صورت است که هر کدام مال خود را برای شرکت حاضر میکند ، که در نتیجه هر کدام نصف مال خود را ، با نصف مال دیگری معاوضه میکند . پس اگر معیّن نکنند که کدام یک از آنان با سرمایه خرید و فروش نماید ، در شرکت اذنی هیچ یک از آنان بدون اجازه دیگری نمیتواند با آن سرمایه معامله کند ، ولی در شرکت معاوضی هر کدام میتوانند به نحوی که به شرکت ضرر نزند معامله کنند .
- [آیت الله خوئی] اگر در عقد شرکت شرط کنند کسی که کار میکند یا بیشتر از شریک دیگر کار میکند بیشتر منفعت ببرد، باید آنچه را شرط کردهاند به او بدهند ولی اگر شرط کنند کسی که کار نمیکند، یا بیشتر کار نمیکند بیشتر منفعت ببرد، شرط باطل است اگرچه اظهر این است که شرکت آنان صحیح است و به نسبت مال منفعت بین آنها تقسیم میشود.
- [آیت الله اردبیلی] (کهانت) و (تنجیم)(1) اگر به این شکل باشد که برای غیر خداوند، به نحو استقلال یا اشتراک با خداوند، تأثیر قائل شوند، حرام بلکه شرک است، ولی اگر مشیّت خدای متعال را مؤثر مطلق بدانند و پیشبینیهای آنها به نحو حدس و تخمین و =============================================================================== 1 (کاهن) ادّعا میکند که وقایع را به واسطه خبردادن اجنّه وشیاطین یا به واسطه اسباب خفیّه دیگری میفهمد و (منجّم) به وسیله حرکات افلاک و تقارن کواکب از آینده خبر میدهد. مبنی بر این باشد که پروردگار عالم بعضی امور را سبب یا مقارن و هماهنگ بعضی امور دیگر قرار داده و بقیه سببیّت یا تقارن و سلب آن در قبضه قدرت مطلقه او میباشد، اشکال ندارد.
- [آیت الله سیستانی] هر گاه برای ضامن شدن خودش شرطی قرار دهد ، مثلاً بگوید : اگر بدهکار قرض تو را نداد من میدهم ، ضامن شدن او به نحو اول مذکور در مسأله (2282) محل اشکال است ، ولی به نحو دوم مذکور در مسأله (2282) اشکال ندارد .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر وارث میت پدر یا مادر و چند دختر باشند تمام مال متوفی رابه 5 قسمت تقسیم می کنند و یک قسمت آنرا به پدر یا مادر می دهند و بقیه آنرا بین دخترها بالسویه تقسیم می کنند.
- [آیت الله مظاهری] توبه نمّام و سخنچین علاوه بر پشیمانی و اصلاح خود، جلب رضایت کسی است که علیه او نمّامی شده است، در صورتی که آن نمّامی به گوش او رسیده باشد، و اگر متوجّه نمّامی او نشده، جلب رضایت او لازم نیست و صرف توبه کفایت میکند، ولی لازم است که علاوه بر دعا و استغفار برای او، اگر میتواند جبران آن نمّامی را به هر نحو که مقدور است بنماید. [1]. بقره، 191.ش
- [آیت الله اردبیلی] در صورتی که قرارداد مضاربه مطلق و بدون شرط باشد، عامل به نحو معمول و متعارف، هر طور که مصلحت بداند میتواند تجارت نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر انسان حالی دارد که در آب کشیدن چیز نجس یقین پیدا نمیکند، میتواند به گمان اکتفا نماید اگر تطهیر او به نحو متعارف باشد.