گاهی برای سالک در عرفان عملی و نظری، (شک پویا) حاصل می شود که موجب (تأمل) در سیر عملی و (تفکر) در سیر عملی می شود و نتیجه آن خلوص بیشتر در عمل و تقویت بیان های اعتقادی است این نوع شک موجب جرقه های عرفانی شده و از آن به (شک مقدس) یاد می شود. اما گاهی برای رهروان، (شک ایستا) به معنای تردید ناشی از جهل و ابهام است و سالک را به سستی و توقف می کشاند. از آنجا که (عرفان) با کشف و شهود و علم حضوری ارتباط دارد، چنین شکی با عرفان بی ارتباط است. آنچه که در عرفان مطرح است، (حیرت و اضطراب و تشویش خاطر) می باشد؛ از این رو در مقامات، منازل و مراحل سیر وسلوک مسأله ثبات و سکون مطرح است. (ثبات) امری است که پس از ایمان حاصل می شود. امکان دارد عارف ایمان را در وجود خود تحصیل کند؛ ولی در این حالت ثبات نداشته و متزلزل باشد. گاهی به سمت حق و گاهی به سمت باطل خواهد رفت و روشن است که مجموع حق و باطل، باطل است. از این رو در عرفان، ثبات قدم در ایمان مطرح است؛ زیرا در این صورت دیگر چیزی سالک را نمی لرزاند. (1) در مراحل بالاتر سلوک، سالک قبل از وصول و در حین طی طریق، چون می داند راهزن خطرناکی بر سر راهش کمین کرده، مضطرب است. از سوی دیگر وقتی سالک خویش را به بارگاه قدس الهی نزدیک می بیند، جلال و شکوه خدا، او را مرعوب می کند؛ اما وقتی از منطقه خطر گذشت و به محور امن رسید، کم کم اضطرابش فرو می نشیند و به سکون و آرامش می رسد. به هر روی در این مرحله، تپش دل و اضطراب قلب سالک، به این جهت است که خدا را هم به عنوان (قهر) می شناسد و هم به عنوان مبدأ (مهر) و می ترسد مبادا از دستور او تخلف کند و از قهر او در امان نباشد! مهمانی که به جایی نا آشنا می رود، ابتدا مضطرب است؛ اما وقتی نشانه لطف میزبان را دید، آرامش می یابد. انسان سالک می بیند همراه، خدای اوست و راه او نیز صراط خدای او است. او در صراطی گام می نهد که راه محبوب او است و همراه کسی این راه را طی می کند که محبوب او است. آنچه درباره برخی از امامان نقل شده است که در هنگام نماز پهلوی شان از شدت هراس می لرزید (ولی کم کم آرام می شدند) و یا در هنگام (لبیک گفتن) صدایشان در گلو می شکست و اشک از چشمانشان فرو می ریخت (ولی بعد در اثنای مناسک، آرام می شدند)، به همین جهت بوده است. (2) حمله ها و رقص خاشاک اندر آب هم ز آب آمد به وقت اضطراب (3) پی نوشتها: 1- نگا: مراحل اخلاق در قرآن (تفسیر موضوعی، ج 11)، صص 239-241. 2- همان، صص 357-361. 3- مثنوی معنوی دفتر 1، بیت 3340.
گاهی برای سالک در عرفان عملی و نظری، (شک پویا) حاصل می شود که موجب (تأمل) در سیر عملی و (تفکر) در سیر عملی می شود و نتیجه آن خلوص بیشتر در عمل و تقویت بیان های اعتقادی است این نوع شک موجب جرقه های عرفانی شده و از آن به (شک مقدس) یاد می شود.
اما گاهی برای رهروان، (شک ایستا) به معنای تردید ناشی از جهل و ابهام است و سالک را به سستی و توقف می کشاند.
از آنجا که (عرفان) با کشف و شهود و علم حضوری ارتباط دارد، چنین شکی با عرفان بی ارتباط است. آنچه که در عرفان مطرح است، (حیرت و اضطراب و تشویش خاطر) می باشد؛ از این رو در مقامات، منازل و مراحل سیر وسلوک مسأله ثبات و سکون مطرح است.
(ثبات) امری است که پس از ایمان حاصل می شود. امکان دارد عارف ایمان را در وجود خود تحصیل کند؛ ولی در این حالت ثبات نداشته و متزلزل باشد. گاهی به سمت حق و گاهی به سمت باطل خواهد رفت و روشن است که مجموع حق و باطل، باطل است. از این رو در عرفان، ثبات قدم در ایمان مطرح است؛ زیرا در این صورت دیگر چیزی سالک را نمی لرزاند. (1)
در مراحل بالاتر سلوک، سالک قبل از وصول و در حین طی طریق، چون می داند راهزن خطرناکی بر سر راهش کمین کرده، مضطرب است. از سوی دیگر وقتی سالک خویش را به بارگاه قدس الهی نزدیک می بیند، جلال و شکوه خدا، او را مرعوب می کند؛ اما وقتی از منطقه خطر گذشت و به محور امن رسید، کم کم اضطرابش فرو می نشیند و به سکون و آرامش می رسد.
به هر روی در این مرحله، تپش دل و اضطراب قلب سالک، به این جهت است که خدا را هم به عنوان (قهر) می شناسد و هم به عنوان مبدأ (مهر) و می ترسد مبادا از دستور او تخلف کند و از قهر او در امان نباشد! مهمانی که به جایی نا آشنا می رود، ابتدا مضطرب است؛ اما وقتی نشانه لطف میزبان را دید، آرامش می یابد. انسان سالک می بیند همراه، خدای اوست و راه او نیز صراط خدای او است. او در صراطی گام می نهد که راه محبوب او است و همراه کسی این راه را طی می کند که محبوب او است.
آنچه درباره برخی از امامان نقل شده است که در هنگام نماز پهلوی شان از شدت هراس می لرزید (ولی کم کم آرام می شدند) و یا در هنگام (لبیک گفتن) صدایشان در گلو می شکست و اشک از چشمانشان فرو می ریخت (ولی بعد در اثنای مناسک، آرام می شدند)، به همین جهت بوده است. (2)
حمله ها و رقص خاشاک اندر آب
هم ز آب آمد به وقت اضطراب (3)
پی نوشتها:
1- نگا: مراحل اخلاق در قرآن (تفسیر موضوعی، ج 11)، صص 239-241.
2- همان، صص 357-361.
3- مثنوی معنوی دفتر 1، بیت 3340.
- [سایر] رابطه میان شک و عرفان چیست و آیا اصلاً آنها به هم ربطی دارند یا خیر؟
- [سایر] رابطه اسلام با عرفان چیست؟
- [سایر] لطفا درباه ماهیت عرفان کابالا و رابطه آن با عرفان یهود، توضیح دهید. آیا عرفان کابالا مورد حمایت خود یهودیان میباشد؟
- [سایر] رابطه عرفان کابالا با ترویج آیین های شیطانی چیست؟
- [سایر] رابطه اشو و عرفان های هندوئی چیست لطفا توضیح دهید؟
- [سایر] حسیدیسم قرون وسطی و حسیدیسم جدید چه رابطه ای با عرفان یهود دارند؟
- [سایر] چه رابطه ای در عرفان و سیاست امام خمینی ره وجود دارد؟
- [سایر] فرق عرفان نظری و عرفان عملی چیست؟
- [سایر] فرق عرفان نظری و عرفان عملی چیست؟
- [سایر] بین عرفان شرقی و عرفان اسلامی چه فرقی است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] شکهائی که نباید به آنها اعتنا کرد از این قرار است: اوّل: شک در چیزی که محل بجا آوردن آن گذشته است. دوّم: شک بعد از سلام. سوّم: شک بعد از گذشتن وقت نماز. چهارم: شک کثیرالشّک یعنی کسی که زیاد شک می کند. پنجم: شک امام و مأموم. ششم: شک در نماز مستحبّی. 1 شک در چیزی که محل آن گذشته است
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر قرار داد رابطه چه سیاسی و چه تجاری بین یکی از دول اسلامی و اجانب، مخالف مصلحت اسلام و مسلمانان باشد، جایز نیست این گونه رابطه، و اگر دولتی اقدام به آن نمود، بر سایر دول اسلامی واجب است آن را الزام کنند به قطع رابطه به هر نحو ممکن است.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر شک او از بین برود و شک دیگری برایش پیش آید، مثلاً اوّل شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت، بعد شک کند سه رکعت خوانده یا چهار رکعت، باید به دستور شک دوم عمل نماید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شک او از بین برود و شک دیگری برایش پیش آید، مثلاً اول شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت، بعد شک کند که سه رکعت خوانده یا چهار رکعت، باید به دستور شک دوم عمل نماید.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شک او از بین برود و شک دیگری برایش پیش آید؛ مثلا اول شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت؛ بعد شک کند که سه رکعت خوانده یا چهار رکعت؛ باید به دستور شک دوم عمل نماید.
- [آیت الله سیستانی] اگر شک او از بین برود و شک دیگری برایش پیش آید ، مثلاً اول شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت ، بعد شک کند که سه رکعت خوانده یا چهار رکعت ، باید به دستور شک دوم عمل نماید .
- [آیت الله بروجردی] اگر شک او از بین برود و شک دیگری برایش پیش آید؛ مثلاً اوّل شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت، بعد شک کند که سه رکعت خوانده یا چهار رکعت، باید به دستور شک دوم عمل نماید.
- [آیت الله خوئی] اگر شک او از بین برود و شک دیگری برایش پیش آید، مثلًا اول شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت، بعد شک کند که سه رکعت خوانده یا چهار رکعت، باید بهدستور شک دوم عمل نماید.
- [امام خمینی] اگر عقد رابطه چه سیاسی و چه تجاری بین یکی از دول اسلامی و اجانب، مخالف مصلحت اسلام و مسلمانان باشد، جایز نیست این گونه رابطه، و اگر دولتی اقدام به آن نمود، بر سایر دول اسلامی واجب است آن را الزام کنند به قطع رابطه به هر نحو ممکن است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . شک هایی که نباید به آنها اعتنا کرد، از این قرار است: اول شک در چیزی که محل به جا آوردن آن گذشته است. مثل آن که در رکوع شک کند که حمد را خوانده یا نه. دوم شک بعد از سلام نماز. سوم شک بعد از گذشتن وقت نماز. چهارم شک کثیر الشک یعنی کسی که زیاد شک می کند. پنجم شک امام و مأموم به تفصیلی که ذکر خواهد شد. ششم شک در نماز مستحبی.