آیا تکامل، همان پیشرفت و پیشرفت، همان تکامل است؟
[تکامل و پیشرفت] با یکدیگر تفاوت دارند. شما موارد [کاربرد] را ببینید. ما درباره یک بیماری می گوییم این بیماری در حال پیشرفت است، [هرگز] نمی گوییم در حال تکامل است. اگر سپاهی در سرزمینی بجنگد و قسمتی از سرزمین دشمن را تصرف کند، می گوییم فلان لشکر در حال پیشرفت است، ولی نمی گوییم در حال تکامل است، چرا؟ برای اینکه در مفهوم تکامل، تعالی خوابیده است؛ یعنی تکامل، حرکت است، ولی حرکت رو به بالا و عمودی. تکامل، حرکت از سطحی به سطح بالاتر است، ولی پیشرفت در یک سطح افقی هم درست است. یک سپاهی که سرزمینی را اشغال کرده است، وقتی قسمت دیگری را بر متصرفات خودش اضافه می کند، می گوییم پیشروی کرده است؛ یعنی در همان سطحی که بوده، مقدار دیگری به قلمرو خودش افزوده است. پس وقتی که ما می گوییم تکامل اجتماعی، در مفهومش، تعالی انسان از نظر اجتماعی است، نه صرف پیشرفت. ای بسا چیزها که برای انسان و جامعه انسانی پیشرفت باشد، ولی برای جامعه انسانی تکامل و تعالی شمرده نشود. این را می گویم برای اینکه معلوم شود که اگر بعضی از علما در اینکه بتوان نام بعضی از مسائل را تکامل گذاشت، تردید کرده اند، نظرشان خالی از نوعی دقت نیست. با اینکه نظر آنها را تأیید نمی کنیم، ولی آنها متوجه نوعی دقت شده اند. پس تکامل با پیشرفت و همچنین با توسعه تفاوت دارد. [توسعه و پیشرفت تقریبا یک مفهوم دارند].1 اکثر افرادی که از پیشرفت و تکامل و تغییر اوضاع زمان دم می زنند، خیال می کنند هر تغییری که در اوضاع اجتماعی پیدا می شود، خصوصا اگر از مغرب زمین سرچشمه گرفته باشد، باید به حساب تکامل و پیشرفت گذاشت و این از گمراه کننده ترین افکاری است که دامن گیر مردم امروز شده است. به خیال این گروه، چون وسایل و ابزارهای زندگی، روز به روز عوض می شود و کامل تر، جای ناقص تر را می گیرد و چون علم و صنعت در حال پیشرفت است، پس تمام تغییراتی که در زندگی انسان ها پیدا می شود، نوعی پیشرفت است و باید استقبال کرد، بلکه جبر زمان است و خواه ناخواه جای خود را باز می کند. در صورتی که نه همه تغییرات نتیجه مستقیم علم و صنعت است و نه ضرورت و جبری در کار است. در همان حالی که علم پیشر[فت ]می کند، طبیعت هوس باز و درنده خوی بشر هم بی کار نیست. علم و عقل، بشر را به سوی کمال پیش می برد و طبیعت هوس باز و درنده خوی بشر سعی دارد، بشر را به سوی فساد و انحراف بکشاند. طبیعت هوس باز و درنده خو همواره سعی دارد علم را به صورت ابزاری برای خود درآورد و در خدمت هوس های شهوانی و حیوانی خود بگمارد. زمان همان[گونه] که پیشروی و تکامل دارد، فساد و انحراف هم دارد. باید با پیشرفت زمان پیشروی کرد و با فساد و انحراف زمان هم باید مبارزه کرد. مصلح و مرتجع هر دو علیه زمان قیام می کنند. با این تفاوت که مصلح، علیه انحراف زمان و مرتجع علیه پیشرفت زمان قیام می کند. اگر زمان و تغییرات زمان را مقیاس کلی خوبی ها و بدی ها بدانیم، پس خود زمان و تغییرات آن را با چه مقیاسی اندازه گیری می کنیم؟ اگر همه چیز را باید با زمان تطبیق کنیم، خود زمان را با چه چیزی تطبیق دهیم؟ اگر بشر باید دست بسته در همه چیز، تابع زمان و تغییرات زمان باشد، پس نقش فعال و خلاق و سازنده اراده بشر کجا رفت؟ انسان که بر مرکب زمان سوار است و در حال حرکت است، نباید از هدایت و رهبری این مرکب، آنی غفلت کند. آنان که [فقط] از تغییرات زمان دم می زنند و از هدایت و رهبری زمان غافلند، نقش فعال انسان را فراموش کرده اند و مانند اسب سواری هستند که خود را در اختیار اسب قرار داده است.2 پی نوشتها: 1 .تکامل اجتماعی انسان، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص 12 و 13. 2 .نظام حقوق زن در اسلام، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص 109 111. www.irc.ir
عنوان سوال:

آیا تکامل، همان پیشرفت و پیشرفت، همان تکامل است؟


پاسخ:

[تکامل و پیشرفت] با یکدیگر تفاوت دارند. شما موارد [کاربرد] را ببینید. ما درباره یک بیماری می گوییم این بیماری در حال پیشرفت است، [هرگز] نمی گوییم در حال تکامل است. اگر سپاهی در سرزمینی بجنگد و قسمتی از سرزمین دشمن را تصرف کند، می گوییم فلان لشکر در حال پیشرفت است، ولی نمی گوییم در حال تکامل است، چرا؟ برای اینکه در مفهوم تکامل، تعالی خوابیده است؛ یعنی تکامل، حرکت است، ولی حرکت رو به بالا و عمودی. تکامل، حرکت از سطحی به سطح بالاتر است، ولی پیشرفت در یک سطح افقی هم درست است. یک سپاهی که سرزمینی را اشغال کرده است، وقتی قسمت دیگری را بر متصرفات خودش اضافه می کند، می گوییم پیشروی کرده است؛ یعنی در همان سطحی که بوده، مقدار دیگری به قلمرو خودش افزوده است. پس وقتی که ما می گوییم تکامل اجتماعی، در مفهومش، تعالی انسان از نظر اجتماعی است، نه صرف پیشرفت. ای بسا چیزها که برای انسان و جامعه انسانی پیشرفت باشد، ولی برای جامعه انسانی تکامل و تعالی شمرده نشود. این را می گویم برای اینکه معلوم شود که اگر بعضی از علما در اینکه بتوان نام بعضی از مسائل را تکامل گذاشت، تردید کرده اند، نظرشان خالی از نوعی دقت نیست. با اینکه نظر آنها را تأیید نمی کنیم، ولی آنها متوجه نوعی دقت شده اند. پس تکامل با پیشرفت و همچنین با توسعه تفاوت دارد. [توسعه و پیشرفت تقریبا یک مفهوم دارند].1 اکثر افرادی که از پیشرفت و تکامل و تغییر اوضاع زمان دم می زنند، خیال می کنند هر تغییری که در اوضاع اجتماعی پیدا می شود، خصوصا اگر از مغرب زمین سرچشمه گرفته باشد، باید به حساب تکامل و پیشرفت گذاشت و این از گمراه کننده ترین افکاری است که دامن گیر مردم امروز شده است.
به خیال این گروه، چون وسایل و ابزارهای زندگی، روز به روز عوض می شود و کامل تر، جای ناقص تر را می گیرد و چون علم و صنعت در حال پیشرفت است، پس تمام تغییراتی که در زندگی انسان ها پیدا می شود، نوعی پیشرفت است و باید استقبال کرد، بلکه جبر زمان است و خواه ناخواه جای خود را باز می کند. در صورتی که نه همه تغییرات نتیجه مستقیم علم و صنعت است و نه ضرورت و جبری در کار است. در همان حالی که علم پیشر[فت ]می کند، طبیعت هوس باز و درنده خوی بشر هم بی کار نیست. علم و عقل، بشر را به سوی کمال پیش می برد و طبیعت هوس باز و درنده خوی بشر سعی دارد، بشر را به سوی فساد و انحراف بکشاند.
طبیعت هوس باز و درنده خو همواره سعی دارد علم را به صورت ابزاری برای خود درآورد و در خدمت هوس های شهوانی و حیوانی خود بگمارد. زمان همان[گونه] که پیشروی و تکامل دارد، فساد و انحراف هم دارد. باید با پیشرفت زمان پیشروی کرد و با فساد و انحراف زمان هم باید مبارزه کرد. مصلح و مرتجع هر دو علیه زمان قیام می کنند. با این تفاوت که مصلح، علیه انحراف زمان و مرتجع علیه پیشرفت زمان قیام می کند. اگر زمان و تغییرات زمان را مقیاس کلی خوبی ها و بدی ها بدانیم، پس خود زمان و تغییرات آن را با چه مقیاسی اندازه گیری می کنیم؟ اگر همه چیز را باید با زمان تطبیق کنیم، خود زمان را با چه چیزی تطبیق دهیم؟ اگر بشر باید دست بسته در همه چیز، تابع زمان و تغییرات زمان باشد، پس نقش فعال و خلاق و سازنده اراده بشر کجا رفت؟
انسان که بر مرکب زمان سوار است و در حال حرکت است، نباید از هدایت و رهبری این مرکب، آنی غفلت کند. آنان که [فقط] از تغییرات زمان دم می زنند و از هدایت و رهبری زمان غافلند، نقش فعال انسان را فراموش کرده اند و مانند اسب سواری هستند که خود را در اختیار اسب قرار داده است.2
پی نوشتها:
1 .تکامل اجتماعی انسان، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص 12 و 13.
2 .نظام حقوق زن در اسلام، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص 109 111.
www.irc.ir





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین