دو معمّای پیچیدهای که در اینجا وجود دارد این است که: اولا روح مجرد چه رابطهای با بدن مادی دارد و دیگری اینکه روح مجرد، چگونه تغییر و تکامل پیدا میکند؟مرحوم صدرالمتألهین رابطه روح و بدن را، نوعی (رابطه اتحادی) مینامد و به همین جهت است که امور بدن در روح منعکس میشود روح از سنخ بدن نیست. تماس آن هم تماس بدنی نیست که مثلاً، سطحی از بدن با سطحی از روح تماس پیدا کند. وقتی که روح در جایی تحقق پیدا کند تمام او در آنجا حضور دارد. روح میشنود، سخن میگوید، میچشد، میبیند، درک میکند، بر خلاف مغز، این گونه نیست که یک نقطه آن مربوط به بینایی، شنوایی یا حافظه باشد. روح با تمامی وجود درک میکند، با تمامی وجود میشنود، فکر میکند و احساس میکند. روح برخلاف جسم از اجزائی تشکیل نشده است. روح یک (من) است. همین وجود بسیط است که با تمام هستی همه چیز دارد. پس ارتباط روح با بدن تنها در یک سطح خلاصه نمیشود. البته ممکن است نقطهای از مغز، محل اتصال روح با بدن باشد، اما اتصال به همان معنای وسیع و گسترده همانند اتصالی است که راس مخروط، با سطح مستوی دارد. با اینکه مخروط حجم است و آن هم سطح است، سطح است که میتواند با راس مخروط اتصال پیدا کند، ولی اگر سطح اتصال پیدا نکرد، بدین معنی است که در این نقطه بین آنها فاصلهای نیست. ارتباط روح و بدن، از نظر دیگری مانند اتصال سطح دو کُره با یکدیگر است، با اینکه هردو سطحند، اما اتصال آنها در سطح انجام نمیگیرد.به هر حال، مسائلی از این قبیل، نشان از پیچیدگی روح دارد که شناخت آنها به سادگی میسر نیست. حضرت امام رضوان الله تعالی علیه میفرمودند: شاید روایت (مَنْ عَرَف نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ) تعلیق به محال باشد؛ یعنی چون نمیشود حقیقت روح را شناخت، لذا گفته اند: هر کس روح را بشناسد، خدا را میشناسد. معنای دیگر روایت این است که مسائل روح را به سادگی نمیتوان حل کرد، اگر همان مسائل قابل شناخت روح را هم بشناسیم خیلی چیزها برای ما حل میشود. برای حل بیشتر معضلات روح، باید منتظر بود که معرفت بشر در این مورد بالاتر برود تا انشاءالله تمامی معمّاها حل شود. منبع:پیش نیازهای مدیریت اسلامی ، آیت الله محمدتقی مصباح ، قم : موسسه آموزشی امام خمینی 1367
اگر روح، مجرد است چه معنا دارد که تغییر و تکامل پیدا کند؟ مگر تغییر و تکامل مخصوص مادیات نیست؟
دو معمّای پیچیدهای که در اینجا وجود دارد این است که: اولا روح مجرد چه رابطهای با بدن مادی دارد و دیگری اینکه روح مجرد، چگونه تغییر و تکامل پیدا میکند؟مرحوم صدرالمتألهین رابطه روح و بدن را، نوعی (رابطه اتحادی) مینامد و به همین جهت است که امور بدن در روح منعکس میشود روح از سنخ بدن نیست. تماس آن هم تماس بدنی نیست که مثلاً، سطحی از بدن با سطحی از روح تماس پیدا کند. وقتی که روح در جایی تحقق پیدا کند تمام او در آنجا حضور دارد. روح میشنود، سخن میگوید، میچشد، میبیند، درک میکند، بر خلاف مغز، این گونه نیست که یک نقطه آن مربوط به بینایی، شنوایی یا حافظه باشد. روح با تمامی وجود درک میکند، با تمامی وجود میشنود، فکر میکند و احساس میکند. روح برخلاف جسم از اجزائی تشکیل نشده است. روح یک (من) است. همین وجود بسیط است که با تمام هستی همه چیز دارد. پس ارتباط روح با بدن تنها در یک سطح خلاصه نمیشود. البته ممکن است نقطهای از مغز، محل اتصال روح با بدن باشد، اما اتصال به همان معنای وسیع و گسترده همانند اتصالی است که راس مخروط، با سطح مستوی دارد. با اینکه مخروط حجم است و آن هم سطح است، سطح است که میتواند با راس مخروط اتصال پیدا کند، ولی اگر سطح اتصال پیدا نکرد، بدین معنی است که در این نقطه بین آنها فاصلهای نیست. ارتباط روح و بدن، از نظر دیگری مانند اتصال سطح دو کُره با یکدیگر است، با اینکه هردو سطحند، اما اتصال آنها در سطح انجام نمیگیرد.به هر حال، مسائلی از این قبیل، نشان از پیچیدگی روح دارد که شناخت آنها به سادگی میسر نیست. حضرت امام رضوان الله تعالی علیه میفرمودند: شاید روایت (مَنْ عَرَف نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ) تعلیق به محال باشد؛ یعنی چون نمیشود حقیقت روح را شناخت، لذا گفته اند: هر کس روح را بشناسد، خدا را میشناسد. معنای دیگر روایت این است که مسائل روح را به سادگی نمیتوان حل کرد، اگر همان مسائل قابل شناخت روح را هم بشناسیم خیلی چیزها برای ما حل میشود. برای حل بیشتر معضلات روح، باید منتظر بود که معرفت بشر در این مورد بالاتر برود تا انشاءالله تمامی معمّاها حل شود.
منبع:پیش نیازهای مدیریت اسلامی ، آیت الله محمدتقی مصباح ، قم : موسسه آموزشی امام خمینی 1367
- [سایر] فلاسفه معتقدند که حقیقت انسان، روح مجرد است، آیا مجرد بودن روح از نظر دینی درست است؟
- [سایر] به چه دلیل روح انسان، مجرد است؟
- [سایر] آیا تکامل، همان پیشرفت و پیشرفت، همان تکامل است؟
- [سایر] تکامل طبیعی با تکامل اجتماعی چه تفاوت هایی دارد؟
- [سایر] اگر هدف خلقت انسان تکامل است هدف تکامل چیست و چه فایده ای دارد؟
- [سایر] کتاب روح مجرد علامه طهرانی چه موردی یا مسأله ای دارد که بعضیها به این کتاب ایراد می گیرند؟ لطفا مرا در این موضوع راهنمایی کنید.
- [سایر] شما می گوئید روح انسان مجرّد است و فانی نمی شود، پس چگونه با آیه «کُلُّ شَیء هالِک اِلاّ وَجْهَهُ » (قصص/88) سازش پیدا می کند؟
- [سایر] اگر هدف خلقت انسان تکامل است هدف تکامل چیست و چه فایده ای دارد؟
- [سایر] آیا تکامل در عالم برزخ امکان دارد؟ اگر جواب مثبت است، این تکامل چگونه است؟
- [سایر] سؤال:دوران ظهور امام زمان (عج) را زمان تکامل جامعه بشری میدانند مقصود از این تکامل چیست؟
- [امام خمینی] نماز ظهر و عصر هر کدام وقت مخصوص و مشترکی دارند: وقت مخصوص نماز ظهر از اول ظهر است تا وقتی که از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد. و وقت مخصوص نماز عصر موقعی است که به اندازه خواندن نماز عصر وقت به مغرب مانده باشد، که اگر کسی تا این موقع نماز ظهر را نخواند، نماز ظهر او قضا شده و باید نماز عصر را بخواند. و ما بین وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر وقت مشترک نماز ظهر و نماز عصر است. و اگر کسی اشتباها نماز ظهر یا عصر را در وقت مخصوص دیگری بخواند، نمازش صحیح است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] احتیاط آن است که مرد لباس مخصوص زنان و زن لباس مخصوص مردان را نپوشد، ولی نماز با آن اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . از مهمترین مطالب اسلامی، توجه به وضع تعلیم و تربیت فرزندان و مراقبت در حسن ترقی و تکامل علمی و تربیتی آنها است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] همانطور که بیان شده است برای هریک از نمازهای ظهر و عصر، و مغرب و عشا یک وقت مخصوص وجود دارد، که اگر مکلّف عمداً نماز عصر را در وقت مخصوص ظهر یا نماز عشا را عمداً در وقت مخصوص مغرب بخواند نمازش باطل است. امّا اگر بخواهد نماز دیگری مانند قضاء نماز صبح یا غیر آن را در وقت مخصوص ظهر یا مغرب بخواند نمازش صحیح است. وقت نماز مغرب و عشاء
- [آیت الله جوادی آملی] .وقت مخصوص ظهر، اول وقت است تا اندازه ای که بتوان نماز ظهر مسافر یا حاضر را با تحصیل مقدمات آن ، در آن وقت ب هجا آورد . وقت مخصوص عصر , مقداری از زمان تا مغرب است که بتوان نماز عصر مسافر یا حاضر را در آن انجام داد . بین دو وقت مخصوص، وقت مشترک نماز ظهر و عصر است، اگر کسی نماز ظهر را تا وقت اختصاصی عصر نخوانده باشد، باید نماز عصر را بخواند و قضای نماز ظهر را بعداً بهجا آورد و اگر سهواً نماز ظهر در وقت مخصوص عصر و یا نماز عصر سهواً در وقت مخصوص ظهر واقع شد، صحیح است.
- [آیت الله سبحانی] نماز ظهر و عصر هرکدام وقت مخصوص و مشترکی دارند، وقت مخصوص نماز ظهر از اول ظهر است تا وقتی که از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد; و وقت مخصوص نماز عصر موقعی است که به اندازه خواندن نماز عصر، وقت به مغرب مانده باشد، که اگر کسی تا این موقع نماز ظهر را نخواند، نماز ظهر او قضا شده و باید نماز عصر را بخواند و ما بین وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر، وقت مشترک نماز ظهر و نماز عصر است، و اگر کسی در وقت مختص ظهر، نماز عصر و در وقت مختص عصر نماز ظهر بخواند، نماز او در هر دو مورد باطل است.
- [آیت الله سبحانی] نماز مغرب و عشاء هرکدام وقت مخصوص و مشترکی دارند: وقت مخصوص نماز مغرب از اول مغرب است، تا وقتی که از مغرب به اندازه خواندن سه رکعت نماز بگذرد، که اگر کسی مثلا مسافر باشد و تمام نماز عشاء را سهواً در این وقت بخواند نمازش باطل است. وقت مخصوص نماز عشاء موقعی است که به اندازه خواندن نماز عشاء به نصف شب مانده باشد که اگر کسی تا این موقع نماز مغرب را نخواند، باید اول نماز عشاء و بعد از آن نماز مغرب را بخواند. و بین وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشاء وقت مشترک نماز مغرب و عشاء است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نماز ظهر و عصر هرکدام وقت مخصوص و مشترکی دارند: وقت مخصوص نماز ظهر از اوّل ظهر است تا وقتی که از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد. و وقت مخصوص نماز عصر موقعی است که به اندازه خواندن نماز عصر، وقت به مغرب مانده باشد که اگر کسی تا این موقع نماز ظهر را نخوانده، نماز ظهر او قضا شده و باید نماز عصر را بخواند. و مابین وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر، وقت مشترک نماز ظهر و نماز عصر است، و اگر کسی در این وقت اشتباهاً نماز ظهر یا عصر را به جای دیگری بخواند، نمازش صحیح است.
- [آیت الله نوری همدانی] نماز ظهر و عصر هر کدام وقت مخصوص و مشترکی دارند ، وقت مخصوص نماز ظهر ، از اول ظهر است تا وقتی که از ظهر به اندازة خواندن نماز ظهر بگذرد . و وقت مخصوص نماز عصر موقعی است که به اندازة خواندن نماز عصر ، وقت به مغرب مانده باشد ، که اگر کسی تا این موقع نماز ظهر را عمداً نخواند ، نماز ظهر او قضا شده و باید نماز عصر بخواند . ولی اگر سهواً نماز عصر را جلوتر بخواند ، نماز ظهر را در وقت اختصاصی عصر،به نیت ادا بخواند وما بین وقت مخصوص نماز ظهرو وقت مخصوص نماز عصر ، وقت مشترک نماز ظهر و نماز عصر است . و اگر کسی در این وقت اشتباهاً نماز ظهر یا عصر را در وقت مخصوص دیگری بخواند ، نمازش صحیح است .
- [آیت الله اردبیلی] وقت نماز ظهر و عصر از اول ظهر شرعی آغاز میشود و بنا بر احتیاط واجب در هنگام غروب آفتاب به پایان میرسد و اگر تا این هنگام نماز ظهر و عصر را نخواند، در فاصله بین غروب آفتاب و مغرب شرعی باید بدون نیّت ادا و قضا و به قصد ما فی الذمّه آنها را بجا آورد. هر کدام از نماز ظهر و عصر وقت مخصوص و وقت مشترکی دارند. وقت مخصوص نماز ظهر از اوّل ظهر تا وقتی است که از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد و وقت مخصوص نماز عصر هنگامی است که به اندازه خواندن نماز عصر، از وقت نماز ظهر و عصر باقی مانده باشد و ما بین وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر، وقت مشترک نماز ظهر و نماز عصر است و اگر کسی عمدا نماز ظهر یا عصر را در وقت مخصوص دیگری بخواند، باید آن را اعاده کند.