آیات و روایات، گویای این حقیقت است که حرکت و تکامل در عوالم بالاتر از برزخ نیز وجود دارد، حتی خود انتقال از عالم برزخ به عالم حشر، به جای خود، یک تحوّل تکاملی و سرفصلی از حرکت کلی تکامل است؛ چرا که با تحقّق مرگ برزخی (نفخ صور اول)، ارواح از نظام برزخ به نظام بالاتر و نخستین عالم از عوالم قیامت، وارد می گردند و از نظام برزخی رها می گردند. این انتقال خود در حرکت صعودی به سوی حضرت حق، یک تحوّل تکاملی بزرگ برای روح است. روح با این تحوّل و این سرفصل، هم در مرتبه بالاتری، چهره اصلی خود را یافته و هم از مرتبه نازله برزخی خود، به مرتبه عالیتر ارتقا مییابد. همچنین پس از ورود روح به عالم اول از عوالم قیامت و پیوند آن با بدن، منازل، مواقف و سرفصل هایی در پیش روی انسان قرار میگیرد که هر یک به جای خود یک تحوّل بزرگ تکاملی در بازگشت او به سوی خداوند است؛ زیرا با هر انتقالی، انسان به صورت اصلی خود نزدیک تر شده و به کمالات از دست رفته خود در هنگام سیر نزولی، بار دیگر نایل می گردد. به تدریج سعه وجودی خود را مییابد و متناسب با عالم قرب می شود. علاوه بر آنکه در هر کدام از این عوالم هم بعد از ورود به آن به مقتضای نظام خاص آن حرکت و تکامل داشته و در هر عالمی، کمالات جدیدی را کسب میکند. آیات و روایات فراوانی هست که گویای حرکت و تکامل در حشر و عوالم پس از آن و مواقف آنها است. به دلیل مجال اندک تنها به چند نمونه از آیات اشاره کرده و اهل تأمل را به دقّت و تفکّر در آنها توصیه می کنیم: 1. (إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الآخِرَةِ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ )1؛ (کسانی که عهد و پیمان خدا و سوگندهای خود را به بهای ناچیزی میفروشند، آنان را در آخرت [ از سعادت های اخروی] بهره ای نیست و خدای [ متعال] روز قیامت با آنان سخن نمیگوید و به [ نظر رحمت به] ایشان نمینگرد و پاکشان نمی گردند و عذابی دردناک خواهند داشت) . عبارت (و پاکشان نمی گردند) در این آیه، مفهوم خاصی دارد و بیانگر این حقیقت است که انسان هایی که در صراط مستقیم (عبودیت) بوده و مورد نظر حق میباشند، در حشر و مواقف و عوالم آن، مشمول تزکیه حضرت حق بوده و خداوند آنان را از آلودگیها پاک میسازد. آنها را از آنچه که روی چهره اصلیشان قرار گرفته و از بسیاری از حقایق محجوبشان کرده است، تزکیه و تطهیر میکند. اما این تزکیه الهی، شامل آن دسته از انسان ها که در صراط عبودیت قرار نگرفته و با خداوند به مخالفت برخاسته اند، نخواهد بود. از طرفی، تزکیه خدای متعال، همان تکمیل و کامل ساختن روح آدمی است؛ چرا که انسان در زندگی دنیوی، در ظاهر امر، دارای یک سلسله عقاید بوده و براساس آنها، روش و سلوک عملی خاصی داشته است. اما در باطن امر، روح آدمی در نتیجه همین عقاید و اعمال، دارای حرکت خاصی است که آن حرکت، اگر در سلوک عبودیت و صراط مستقیم باشد، روح را به تدریج پاک میکند و در مدارج کمال پیش میبرد. این حرکت باطنی، همان تزکیه الهی است که در روح آدمی تحت سلوک ظاهری دینی انجام میگیرد. این تطهیر، روح را از حجاب ها، تعلّق ها، رنگ ها و هر چه که بر روح در تنزلش از موطن اصلی، عارض گشته، نجات داده و آزاد می گردند. در حقیقت یک حرکت تکاملی برای روح هست و حرکت روح جز با تزکیه نیست؛ این تزکیه در زندگی دنیوی تحت سلوک دینی انجام میگیرد و در قیامت به مقتضای احکام خاص همان عالم انجام خواهد گرفت. پس این آیه به روشنی میگوید: تزکیه در عالم قیامت هست؛ یعنی، حرکت تکاملی در عالم حشر وجود دارد. 2. (إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللّهُ مِنَ الْکِتابِ وَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ ما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلاَّ النّارَ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ )2؛ (حقیقت این است که کسانی که آنچه را خداوند از کتاب نازل کرده، پنهان میدارند و بدان بهای ناچیزی به دست میآورند؛ آنان جز آتش در شکم های خویش فرو نبرند و خداوند روز قیامت با آنان سخن نخواهد گفت و پاکشان نخواهد کرد و عذاب دردناکی خواهند داشت) . مفهوم این آیه مانند آیه پیشین آن است که تزکیه در قیامت، شامل کسانی نمی شود که احکام خدا را فروخته و در مقابل پول و ریاست، از حکم خدا در میگذرند. 3. (إِنَّ اللّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ یُحَلَّوْنَ فِیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُولُو وَ لِباسُهُمْ فِیها حَرِیرٌ. وَ هُدُوا إِلَی الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلی صِراطِ الْحَمِیدِ )3؛ (حقیقت این است که خداوند کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، در باغ ها و [ بهشت هایی ]که از زیر [ درخت های ]آن نهرها روان است، در آورده [ و داخل می گردند ]در آنجا با دستبندهایی از طلا و مروارید آراسته می شوند و لباسشان در آنجا از حریر [ و پرنیان ]است . [ پس از قرار گرفتن در چنین وضعیتی ]هدایت می شوند به گفتار پاک [ و پاکیزه] و به سوی راه خدای ستوده [ و حمید ]هدایت می گردند) . این آیه به حقایقی اشاره دارد که برای ارباب ذوق، مسحور کننده است. این گفتار و سخن پاکیزه چیست؟ از ابن عباس نقل شده است: هدایت می شوند به اینکه در بهشت به هر جا که نگاه میکنند، میگویند: (لااله الا اللّه ). اما چه گفتنی و چه تبعات و آثاری که پس از این گفتن و خواندن میآید؟ فقط اهلش میدانند و بس. از ابن زید نقل شده که به این گفتار پاکیزه، (اللّه اکبر) را نیز اضافه کرده است 4؛ یعنی، اهل بهشت مداوم (اللّه اکبر) میگویند و پیش میروند. رسول اکرم صلیالله علیه و آله وسلم شاهد جمال حق بود و هرچه پیش میرفت و بیشتر میرسید، میفرمود: (اللّه اکبر)، باز بیشتر میدید و مییافت که نمیتوان خداوند را توصیف کرد و میفرمود: (اللّه اکبر). من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق چار تکبیر زدم یکسره بر هرچه که هست همچنین آیه فوق اشاره دارد که بهشتیان پس از قرار گرفتن در بهشت، به سخن پاکیزه و صراط ستوده، هدایت می شوند. پس معلوم می شود که در آنجا راه به خصوصی شروع می گردد و سیر تکاملی در قیامت ادامه دارد. اینکه از عوالم بالاتر، خبرهایی به برخی میدهند و از بهشت، جهنم، عذاب و نعمت آنها را آگاه میکنند، ولی تصویر چنین مسائلی برای ما مشکل است؛ نشانگر این حقیقت است که ما صلاحیت درک آن نظام ها را هنوز نداریم و باید با حرکت و تکامل، قابلیت ظرفیت ادراک و مشاهده آن عوالم را بیابیم. در روایتی وارد شده است: (در بهشت درخت هایی است که بر آنها زنگ هایی از نقره قرار دارد؛ هنگامی که بهشتیان میخواهند و اراده میکنند سماعی داشته باشند، خداوند نسیمی را از تحت عرش برمیانگیزد تا به آن درختان بوزد و زنگ ها به حرکت درآیند؛ با صداهایی که اگر اهل دنیا آن صداها را بشنوند از طرب میمیرند)5. این درخت ها چیست؟ آیا شجره طوبی است که اصلش در منزل علی علیه السلاماست 6 یا درختی دیگر؟ این زنگ ها چه زنگی است و آن صداها چه صدایی و آن خواندن ها چه خواندن هایی؟! گویا خواندن ها و آهنگ ها نیز در آنجا طوری است که آدمی را به سوی خدا میبرد؛ نه مانند خواندن های دنیوی که انسان را از خدا دور میکند. هرچه هست اگر به گوش اهل دنیا برسد، به دلیل نداشتن ظرفیت، میمیرند و قالب تهی میکنند. پس باید حرکت، تحوّل و تکاملی وجود داشته باشد تا بر اثر آن، ظرفیت ادراک و پذیرش آن حقایق بالا و والا را در عوالم حشر بیابیم. پس معلوم می شود که تکامل در قیامت برای کسانی که راه توحید، ایمان و طریق عبودیت را طی میکنند؛ غیر از راه افرادی است که راه انحرافی و ضلالت را در مقابل دارند. ادامه راه انحراف و گمراهی کفر و شرک، به صورت تکاملی نیست؛ بلکه به این صورت است که صورت های باطنی راه باطل و یا راه های باطل و ضلالت، به ترتیب عوالم ظاهر گشته و رفته رفته هر چه بیشتر به ورطه هلاکت و جهنم فرو میافتند. آیاتی که بر رانده شدن مجرمان به سوی جهنم دلالت دارد، ناظر به همین واقعیت است؛ مانند : 1. (وَ قالُوا یا وَیْلَنا هذا یَوْمُ الدِّینِ. هذا یَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ. احْشُرُوا الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما کانُوا یَعْبُدُونَ. مِنْ دُونِ اللّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلی صِراطِ الْجَحِیمِ )7؛ ([ و اهل ضلالت ]میگویند: ای وای بر [ حال] ما! این روز جزا است؛ این است همان روزی که آن را تکذیب میکردید [ سپس خطاب میآید به سوی ملائکه] کسانی را که ستم کرده اند با هم ردیفان شان و آنچه که غیر از خدا پرستیده اند، گردآورید [ و جمع کنید ]و به سوی راه [ یا راهی که به] جهنم [ منتهی می شود ]رهبریشان کنید) . این آیه با صراحت بیان میکند بعد از حشر و جمع شدن منحرفان، آنان راهِ پیش گرفته در دنیا و برزخ را دنبال میکنند! پس معلوم است حرکت در هر نظامی، ادامه دارد و برای اهل ضلالت، این حرکت به صورت فرو رفتن در عمق و باطن ضلالت که اثرش جهنم و جهنم ها است بروز میکند. 2. (فَإِنَّهُمْ لآکِلُونَ مِنْها فَمالِونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَیْها لَشَوْباً مِنْ حَمِیمٍ. ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لاَءِلَی الْجَحِیمِ )8؛ (پس دوزخیان حتما از آن [ میوه های درخت زقوم که از قعر آتش سوزان میروید ]میخورند و شکم ها را از آن پر میکنند . سپس ایشان را بر سر آن، آمیغی از آب جوشان است؛ آن گاه بازگشتشان بیگمان به سوی دوزخ و جهنم است) . (شجره زقوم)، درختی است که ریشه اش از اصل جهنم روییده و شاخه و برگش تا این نظام دنیوی کشیده شده است. عمل، فکر، صفت و عقیده بد، گرفتن شاخه ای از این درخت است که انسان را پیش میبرد تا به اصل و ریشه آن که در عمق جهنم است میکشاند. صاحبان این اعمال، دائم از میوه های این درخت تغذیه و شکم های خود را از آن پر میکنند تا برای پیش رفتن در قدم های بعدی، آماده شوند. این مسئله مرحله به مرحله ادامه دارد تا به جهنم که ریشه درخت زقوم در آنجا قرار دارد رسیده و در عمق آن فرو روند. آیا این جز حرکت اهل ضلالت، چیز دیگری است؟ خداوند متعال این حقیقت را با الفاظ دنیوی برای من و شما بیان کرده است تا ما با شعاعی از حقایق و احکام عوالم دیگر، آگاه شویم؛ وگرنه آن قدر حقایق و قوانین و آثار آن عوالم ژرف و عمیق است که نه ما ظرفیت درک آن را داریم و نه الفاظ توان بیان آنها را دارند. این آیه، به خوبی بیان میکند که جهنمیان و گمراهان در اول حشر، در اوایل راهی قرار گرفته و پیش میروند که تا عمق جهنم ادامه دارد و این دلالت بر حرکت و چگونگی آن در نظام های بالا و بالاتر دارد. پی نوشت: 1. آل عمران 3، آیه 77. 2. بقره 2، آیه 174. 3. حج 22، آیات 23 و 24. 4. بحارالانوار، ج 8، ص 91. 5. بحارالانوار، ج 8، ص 196، ح 183. 6. همان، ح 185. 7. صافات 37، آیات 20 - 23. 8. همان، آیات 66 - 68. منبع: www.porseman.org
آیات و روایات، گویای این حقیقت است که حرکت و تکامل در عوالم بالاتر از برزخ نیز وجود دارد، حتی خود انتقال از عالم برزخ به عالم حشر، به جای خود، یک تحوّل تکاملی و سرفصلی از حرکت کلی تکامل است؛ چرا که با تحقّق مرگ برزخی (نفخ صور اول)، ارواح از نظام برزخ به نظام بالاتر و نخستین عالم از عوالم قیامت، وارد می گردند و از نظام برزخی رها می گردند. این انتقال خود در حرکت صعودی به سوی حضرت حق، یک تحوّل تکاملی بزرگ برای روح است. روح با این تحوّل و این سرفصل، هم در مرتبه بالاتری، چهره اصلی خود را یافته و هم از مرتبه نازله برزخی خود، به مرتبه عالیتر ارتقا مییابد.
همچنین پس از ورود روح به عالم اول از عوالم قیامت و پیوند آن با بدن، منازل، مواقف و سرفصل هایی در پیش روی انسان قرار میگیرد که هر یک به جای خود یک تحوّل بزرگ تکاملی در بازگشت او به سوی خداوند است؛ زیرا با هر انتقالی، انسان به صورت اصلی خود نزدیک تر شده و به کمالات از دست رفته خود در هنگام سیر نزولی، بار دیگر نایل می گردد. به تدریج سعه وجودی خود را مییابد و متناسب با عالم قرب می شود. علاوه بر آنکه در هر کدام از این عوالم هم بعد از ورود به آن به مقتضای نظام خاص آن حرکت و تکامل داشته و در هر عالمی، کمالات جدیدی را کسب میکند.
آیات و روایات فراوانی هست که گویای حرکت و تکامل در حشر و عوالم پس از آن و مواقف آنها است. به دلیل مجال اندک تنها به چند نمونه از آیات اشاره کرده و اهل تأمل را به دقّت و تفکّر در آنها توصیه می کنیم:
1. (إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الآخِرَةِ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ )1؛
(کسانی که عهد و پیمان خدا و سوگندهای خود را به بهای ناچیزی میفروشند، آنان را در آخرت [ از سعادت های اخروی] بهره ای نیست و خدای [ متعال] روز قیامت با آنان سخن نمیگوید و به [ نظر رحمت به] ایشان نمینگرد و پاکشان نمی گردند و عذابی دردناک خواهند داشت) .
عبارت (و پاکشان نمی گردند) در این آیه، مفهوم خاصی دارد و بیانگر این حقیقت است که انسان هایی که در صراط مستقیم (عبودیت) بوده و مورد نظر حق میباشند، در حشر و مواقف و عوالم آن، مشمول تزکیه حضرت حق بوده و خداوند آنان را از آلودگیها پاک میسازد. آنها را از آنچه که روی چهره اصلیشان قرار گرفته و از بسیاری از حقایق محجوبشان کرده است، تزکیه و تطهیر میکند. اما این تزکیه الهی، شامل آن دسته از انسان ها که در صراط عبودیت قرار نگرفته و با خداوند به مخالفت برخاسته اند، نخواهد بود.
از طرفی، تزکیه خدای متعال، همان تکمیل و کامل ساختن روح آدمی است؛ چرا که انسان در زندگی دنیوی، در ظاهر امر، دارای یک سلسله عقاید بوده و براساس آنها، روش و سلوک عملی خاصی داشته است. اما در باطن امر، روح آدمی در نتیجه همین عقاید و اعمال، دارای حرکت خاصی است که آن حرکت، اگر در سلوک عبودیت و صراط مستقیم باشد، روح را به تدریج پاک میکند و در مدارج کمال پیش میبرد. این حرکت باطنی، همان تزکیه الهی است که در روح آدمی تحت سلوک ظاهری دینی انجام میگیرد. این تطهیر، روح را از حجاب ها، تعلّق ها، رنگ ها و هر چه که بر روح در تنزلش از موطن اصلی، عارض گشته، نجات داده و آزاد می گردند. در حقیقت یک حرکت تکاملی برای روح هست و حرکت روح جز با تزکیه نیست؛ این تزکیه در زندگی دنیوی تحت سلوک دینی انجام میگیرد و در قیامت به مقتضای احکام خاص همان عالم انجام خواهد گرفت. پس این آیه به روشنی میگوید: تزکیه در عالم قیامت هست؛ یعنی، حرکت تکاملی در عالم حشر وجود دارد.
2. (إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللّهُ مِنَ الْکِتابِ وَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ ما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلاَّ النّارَ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ )2؛
(حقیقت این است که کسانی که آنچه را خداوند از کتاب نازل کرده، پنهان میدارند و بدان بهای ناچیزی به دست میآورند؛ آنان جز آتش در شکم های خویش فرو نبرند و خداوند روز قیامت با آنان سخن نخواهد گفت و پاکشان نخواهد کرد و عذاب دردناکی خواهند داشت) .
مفهوم این آیه مانند آیه پیشین آن است که تزکیه در قیامت، شامل کسانی نمی شود که احکام خدا را فروخته و در مقابل پول و ریاست، از حکم خدا در میگذرند.
3. (إِنَّ اللّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ یُحَلَّوْنَ فِیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُولُو وَ لِباسُهُمْ فِیها حَرِیرٌ. وَ هُدُوا إِلَی الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلی صِراطِ الْحَمِیدِ )3؛
(حقیقت این است که خداوند کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، در باغ ها و [ بهشت هایی ]که از زیر [ درخت های ]آن نهرها روان است، در آورده [ و داخل می گردند ]در آنجا با دستبندهایی از طلا و مروارید آراسته می شوند و لباسشان در آنجا از حریر [ و پرنیان ]است . [ پس از قرار گرفتن در چنین وضعیتی ]هدایت می شوند به گفتار پاک [ و پاکیزه] و به سوی راه خدای ستوده [ و حمید ]هدایت می گردند) .
این آیه به حقایقی اشاره دارد که برای ارباب ذوق، مسحور کننده است. این گفتار و سخن پاکیزه چیست؟ از ابن عباس نقل شده است: هدایت می شوند به اینکه در بهشت به هر جا که نگاه میکنند، میگویند: (لااله الا اللّه ). اما چه گفتنی و چه تبعات و آثاری که پس از این گفتن و خواندن میآید؟ فقط اهلش میدانند و بس. از ابن زید نقل شده که به این گفتار پاکیزه، (اللّه اکبر) را نیز اضافه کرده است 4؛ یعنی، اهل بهشت مداوم (اللّه اکبر) میگویند و پیش میروند. رسول اکرم صلیالله علیه و آله وسلم شاهد جمال حق بود و هرچه پیش میرفت و بیشتر میرسید، میفرمود: (اللّه اکبر)، باز بیشتر میدید و مییافت که نمیتوان خداوند را توصیف کرد و میفرمود: (اللّه اکبر).
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
چار تکبیر زدم یکسره بر هرچه که هست
همچنین آیه فوق اشاره دارد که بهشتیان پس از قرار گرفتن در بهشت، به سخن پاکیزه و صراط ستوده، هدایت می شوند. پس معلوم می شود که در آنجا راه به خصوصی شروع می گردد و سیر تکاملی در قیامت ادامه دارد.
اینکه از عوالم بالاتر، خبرهایی به برخی میدهند و از بهشت، جهنم، عذاب و نعمت آنها را آگاه میکنند، ولی تصویر چنین مسائلی برای ما مشکل است؛ نشانگر این حقیقت است که ما صلاحیت درک آن نظام ها را هنوز نداریم و باید با حرکت و تکامل، قابلیت ظرفیت ادراک و مشاهده آن عوالم را بیابیم.
در روایتی وارد شده است: (در بهشت درخت هایی است که بر آنها زنگ هایی از نقره قرار دارد؛ هنگامی که بهشتیان میخواهند و اراده میکنند سماعی داشته باشند، خداوند نسیمی را از تحت عرش برمیانگیزد تا به آن درختان بوزد و زنگ ها به حرکت درآیند؛ با صداهایی که اگر اهل دنیا آن صداها را بشنوند از طرب میمیرند)5.
این درخت ها چیست؟ آیا شجره طوبی است که اصلش در منزل علی علیه السلاماست 6 یا درختی دیگر؟ این زنگ ها چه زنگی است و آن صداها چه صدایی و آن خواندن ها چه خواندن هایی؟! گویا خواندن ها و آهنگ ها نیز در آنجا طوری است که آدمی را به سوی خدا میبرد؛ نه مانند خواندن های دنیوی که انسان را از خدا دور میکند. هرچه هست اگر به گوش اهل دنیا برسد، به دلیل نداشتن ظرفیت، میمیرند و قالب تهی میکنند. پس باید حرکت، تحوّل و تکاملی وجود داشته باشد تا بر اثر آن، ظرفیت ادراک و پذیرش آن حقایق بالا و والا را در عوالم حشر بیابیم.
پس معلوم می شود که تکامل در قیامت برای کسانی که راه توحید، ایمان و طریق عبودیت را طی میکنند؛ غیر از راه افرادی است که راه انحرافی و ضلالت را در مقابل دارند.
ادامه راه انحراف و گمراهی کفر و شرک، به صورت تکاملی نیست؛ بلکه به این صورت است که صورت های باطنی راه باطل و یا راه های باطل و ضلالت، به ترتیب عوالم ظاهر گشته و رفته رفته هر چه بیشتر به ورطه هلاکت و جهنم فرو میافتند.
آیاتی که بر رانده شدن مجرمان به سوی جهنم دلالت دارد، ناظر به همین واقعیت است؛ مانند :
1. (وَ قالُوا یا وَیْلَنا هذا یَوْمُ الدِّینِ. هذا یَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ. احْشُرُوا الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما کانُوا یَعْبُدُونَ. مِنْ دُونِ اللّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلی صِراطِ الْجَحِیمِ )7؛
([ و اهل ضلالت ]میگویند: ای وای بر [ حال] ما! این روز جزا است؛ این است همان روزی که آن را تکذیب میکردید [ سپس خطاب میآید به سوی ملائکه] کسانی را که ستم کرده اند با هم ردیفان شان و آنچه که غیر از خدا پرستیده اند، گردآورید [ و جمع کنید ]و به سوی راه [ یا راهی که به] جهنم [ منتهی می شود ]رهبریشان کنید) .
این آیه با صراحت بیان میکند بعد از حشر و جمع شدن منحرفان، آنان راهِ پیش گرفته در دنیا و برزخ را دنبال میکنند! پس معلوم است حرکت در هر نظامی، ادامه دارد و برای اهل ضلالت، این حرکت به صورت فرو رفتن در عمق و باطن ضلالت که اثرش جهنم و جهنم ها است بروز میکند.
2. (فَإِنَّهُمْ لآکِلُونَ مِنْها فَمالِونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَیْها لَشَوْباً مِنْ حَمِیمٍ. ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لاَءِلَی الْجَحِیمِ )8؛
(پس دوزخیان حتما از آن [ میوه های درخت زقوم که از قعر آتش سوزان میروید ]میخورند و شکم ها را از آن پر میکنند . سپس ایشان را بر سر آن، آمیغی از آب جوشان است؛ آن گاه بازگشتشان بیگمان به سوی دوزخ و جهنم است) .
(شجره زقوم)، درختی است که ریشه اش از اصل جهنم روییده و شاخه و برگش تا این نظام دنیوی کشیده شده است. عمل، فکر، صفت و عقیده بد، گرفتن شاخه ای از این درخت است که انسان را پیش میبرد تا به اصل و ریشه آن که در عمق جهنم است میکشاند. صاحبان این اعمال، دائم از میوه های این درخت تغذیه و شکم های خود را از آن پر میکنند تا برای پیش رفتن در قدم های بعدی، آماده شوند. این مسئله مرحله به مرحله ادامه دارد تا به جهنم که ریشه درخت زقوم در آنجا قرار دارد رسیده و در عمق آن فرو روند. آیا این جز حرکت اهل ضلالت، چیز دیگری است؟ خداوند متعال این حقیقت را با الفاظ دنیوی برای من و شما بیان کرده است تا ما با شعاعی از حقایق و احکام عوالم دیگر، آگاه شویم؛ وگرنه آن قدر حقایق و قوانین و آثار آن عوالم ژرف و عمیق است که نه ما ظرفیت درک آن را داریم و نه الفاظ توان بیان آنها را دارند. این آیه، به خوبی بیان میکند که جهنمیان و گمراهان در اول حشر، در اوایل راهی قرار گرفته و پیش میروند که تا عمق جهنم ادامه دارد و این دلالت بر حرکت و چگونگی آن در نظام های بالا و بالاتر دارد.
پی نوشت:
1. آل عمران 3، آیه 77.
2. بقره 2، آیه 174.
3. حج 22، آیات 23 و 24.
4. بحارالانوار، ج 8، ص 91.
5. بحارالانوار، ج 8، ص 196، ح 183.
6. همان، ح 185.
7. صافات 37، آیات 20 - 23.
8. همان، آیات 66 - 68.
منبع: www.porseman.org
- [سایر] آیا منظور از دنیا و آخرت این عالم و عالم قیامت است؟
- [سایر] آیا میتوان گفت عالم برزخ به مرتبهی ملکوت و عالم قیامت مربوط به مرتبهی جبروت است؟
- [سایر] آیا وقتی که مردم از عالم قبر خارج و به سوی عالم نفس و قیامت وارد شدند قیامت کبری بر پا می شود؟
- [سایر] عالم عقل چیست؟ عقول مجره چیست و چه تفاوتی با عالم عقل دارد؟ آیا قیامت از سنخ عالم عقل است؟ آیا در روایات به این عوالم اشاره شده است؟
- [سایر] آیا عالم قیامت مانند عالم برزخ در ملکوت جهان قرار دارد یا مانندعالم دنیا تغییر و تحولات دارد؟
- [سایر] در یکی از جواب های که در سایت خوب شما خواندم چنین نوشته بودید: (عوالم وجود در طول هم قرار دارند و هر مرتبه نازله عبارت است از مظهر و مثالی برای مراتب بالاتر که این مرحله نازله در ظل آن مرحله پدیدار می شود، و دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم، نازل ترین مراتب عالم موجودات است که عالم مجاز و عالم پوسته ها است و موجودات این عالم تنها نشانه و مثالی از عالم بالایند. و بالاتر از این عالم عالمی است که در قوس صعودمان عالم برزخ است که واسطه بین عالم دنیا و عالم قیامت است و عالم برزخ همان عالم صورت و معنا است و ما فوق آن همان عالم قیامت است که عالم \"جمع\" و عالم حقیقت و عالم حیات و منتهای سیر بشریت است. همانا از نام های قیامت می توان به \"الحاقه\" اشاره کرد که به معنای حاق واقع و عین واقعیت است؛ یعنی روزی که در آن همه اسرار و بواطن امور آشکار می شود: \"یوم تبلی السرائر\".پس قیامت روزی است که در آن همه اسرار آشکار شده و عالم حیات است: \"و أن الدار الآخرة لهی الحیوان لو کانوا یعلمون\".آیا شرحی برای این قسمت از جواب وجود دارد؟؛ زیرا بحث مهمی است و برای من اهمیت زیادی دارد. آیا وجود یک حقیقت کشیده شده است؟ از شما تقاضا داریم که مفصلا جوابم را بدهید. از این که سایتی علمی و دقیق مانند سایت شما را پیدا کرده ام بسیار خوشوقت هستم. با تشکر فراوان
- [سایر] آیا تکامل، همان پیشرفت و پیشرفت، همان تکامل است؟
- [سایر] تکامل طبیعی با تکامل اجتماعی چه تفاوت هایی دارد؟
- [سایر] پیشوایان ادیان دیگر مانند زرتشت، ارسطو، بودا، عالم پس از مرگ را چگونه توصیف میکنند؟ به ویژه آیا در هیچ مذهبی حرفی از زلزله قیامت آمده است؟
- [سایر] اگر هدف خلقت انسان تکامل است هدف تکامل چیست و چه فایده ای دارد؟
- [آیت الله اردبیلی] (غَصْب) آن است که انسان از روی ظلم بر مال یا حقّ کسی مسلّط شود. غصب از گناهان بزرگ است و غاصب در قیامت به عذاب سخت گرفتار میشود. از حضرت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت شده است که: (هر کس یک وجب زمین از دیگری را غصب کند، در قیامت آن زمین را از هفت طبقه آن مثل طوق به گردن او میاندازند.)(1)
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که میت را غسل می دهد؛ باید قصد قربت داشته باشد یعنی غسل را برای انجام فرمان خداوند عالم به جا آورد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] انسان باید زکات فطره را به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم بدهد و موقعی که آن را می دهد، نیّت دادن فطره نماید.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] انسان باید زکاه فطره را به قصد قربت (یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم) بدهد و موقعی که آن را می دهد؛ نیت دادن فطره نماید.
- [آیت الله بروجردی] انسان باید زکات فطره را به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم بدهد و موقعی که آن را میدهد، نیت دادن فطره نماید.
- [آیت الله بروجردی] انسان باید زکات فطره را به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم بدهد و موقعی که آن را میدهد، نیت دادن فطره نماید.
- [آیت الله خوئی] کسی که میت را غسل میدهد، باید قصد قربت داشته باشد، یعنی غسل را برای انجام فرمان خداوند عالم بهجا آورد.
- [آیت الله خوئی] انسان باید زکات فطره را به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم بدهد و موقعی که آن را میدهد نیت دادن فطره نماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] انسان باید زکات فطره را به قصد قربت؛ یعنی برای خداوند عالم، بدهد و موقعی که آن را میدهد نیّت دادن فطره نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] لازم نیست در وقت غسل نیّت کند که غسل واجب یا مستحبّ میکنم و اگر فقط به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم غسل کند کافیست.