تکامل طبیعی با تکامل اجتماعی چه تفاوت هایی دارد؟
مفهوم تکامل در تاریخ، به تعبیر دیگر تکامل اجتماعی و پیشرفت اجتماعی انسان است. علما برای انسان دو تکامل را در نظر می گیرند: یکی تکامل طبیعی و زیستی که در زیست شناسی خوانده و دیده اید که انسان را کامل ترین حیوان و آخرین حلقه تکامل طبیعی حیوانات دانسته اند. معنی تکامل طبیعی روشن است؛ یعنی تکاملی که آن را جریان طبیعت بدون دخالت و خواست خود انسان به وجود آورده است. از این [نظر]، میان انسان و دیگر حیوانات تفاوتی نیست؛ یعنی یک مسیر طبیعی، جبری و قهری هرحیوانی را به مرحله ای رسانده است. انسان را هم همان جریان به مرحله ای که امروز ما او را انسان می نامیم و او را نوعی خاص در مقابل دیگر انواع می دانیم، رسانده است. ولی تکامل تاریخی یا تکامل اجتماعی؛ یعنی سیر جدیدی از تکامل که در این سیر جدید، طبیعت به آن شکل دخالت ندارد. این تکامل، تکامل اکتسابی است؛ یعنی تکاملی است که انسان با دست خود آن را کسب کرده است و دوره به دوره هم آن را از طریق تعلیم و تعلم منتقل کرده است، نه از طریق وراثت. تکامل طبیعی بدون اختیار و اکتساب انسان رخ داده است و با یک سلسله قوانین ارثی دوره به دوره طی شده است، ولی تکامل اجتماعی یا تاریخی انسان، چون اکتسابی است و به دست خود انسان به وجود آمده است، انتقالش از نسلی به نسلی و از دوره ای به دوره ای و احیانا از منطقه ای به منطقه ای، [از راه] توارث نبوده و امکان هم نداشته است، بلکه [با] تعلیم و تعلم و یاد دادن و یاد گرفتن و در درجه اول به وسیله فن نوشتن انجام شده است که می بینیم قرآن کریم هم به قلم و ابزارهای نوشتن قسم می خورد: (ن و القَلَمِ وَ ما یَسطُرُونَ.)1 یا (اِقرَأ بِاِسمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ، خَلَقَ الاِنسانَ مِن عَلَقٍ اِقرَأ وَ رَبُّکَ الاَکرَمُ اَلَّذی عَلَّمَ باالقَلَمِ.)2 خدای بزرگوار تو همان است که قلم به دست گرفتن را به انسان آموخت؛ یعنی استعداد پیشرفت در تکامل تاریخی و تکامل اجتماعی به انسان داد. در اینکه جامعه بشر از بدو پیدایش و از زمانی که تمدن شروع شده است، رو به پیشرفت و رو به تکامل بوده است، تقریبا جای بحث نیست. همه ما می دانیم که همراه با تکامل طبیعی، تکامل اجتماعی هم [به تدریج] رخ داده است. با این تفاوت که هر چه زمان گذشته است، بر سرعت این تکامل افزوده می شود و به اصطلاح علمی، یک حرکت مقرون به شتاب بوده است؛ یعنی حرکت بوده و سکون نبوده است و تازه حرکت یکنواخت هم نبوده است، بلکه حرکت با شتاب بوده است؛ یعنی [کم کم] بر سرعتش افزوده شد. اگر در دقیقه اول مثلاً یک کیلومتر حرکت کرده است؛ در دقیقه دوم 2 کیلومتر، در دقیقه سوم 4 کیلومتر و بلکه بیشتر. به [گونه ای ]که هرچه جلو آمده، در زمان های کمتر با سرعتی بیشتر و در بعضی از قسمت ها با سرعت خارق العاده ای پیش رفته و جلو آمده است. با اینکه به نظر می رسد تکامل و پیشرفت امری بدیهی است، [با این حال،] در میان دانشمندان، افرادی بوده و هستند که در اینکه بتوان نام آنچه را رخ داده است، راه پیشرفت و تکامل نامید، تردید کرده اند. تردید در این مسئله در نگاه اول تعجب آور است. اگرچه ما تردید آنها را صحیح نمی دانیم و معتقدیم که جامعه بشر همه جانبه رو به تکامل است و به یک مراحل نهایی نزدیک می شود، در عین حال، تردیدهای آنها هم بی وجه نیست. جهتی دارد که باید روشن شود.3 پی نوشتها: 1 .قلم، 1. 2 .علق، 1 4. 3 .تکامل اجتماعی انسان، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص 9 11. www.irc.ir
عنوان سوال:

تکامل طبیعی با تکامل اجتماعی چه تفاوت هایی دارد؟


پاسخ:

مفهوم تکامل در تاریخ، به تعبیر دیگر تکامل اجتماعی و پیشرفت اجتماعی انسان است. علما برای انسان دو تکامل را در نظر می گیرند: یکی تکامل طبیعی و زیستی که در زیست شناسی خوانده و دیده اید که انسان را کامل ترین حیوان و آخرین حلقه تکامل طبیعی حیوانات دانسته اند. معنی تکامل طبیعی روشن است؛ یعنی تکاملی که آن را جریان طبیعت بدون دخالت و خواست خود انسان به وجود آورده است. از این [نظر]، میان انسان و دیگر حیوانات تفاوتی نیست؛ یعنی یک مسیر طبیعی، جبری و قهری هرحیوانی را به مرحله ای رسانده است. انسان را هم همان جریان به مرحله ای که امروز ما او را انسان می نامیم و او را نوعی خاص در مقابل دیگر انواع می دانیم، رسانده است. ولی تکامل تاریخی یا تکامل اجتماعی؛ یعنی سیر جدیدی از تکامل که در این سیر جدید، طبیعت به آن شکل دخالت ندارد. این تکامل، تکامل اکتسابی است؛ یعنی تکاملی است که انسان با دست خود آن را کسب کرده است و دوره به دوره هم آن را از طریق تعلیم و تعلم منتقل کرده است، نه از طریق وراثت. تکامل طبیعی بدون اختیار و اکتساب انسان رخ داده است و با یک سلسله قوانین ارثی دوره به دوره طی شده است، ولی تکامل اجتماعی یا تاریخی انسان، چون اکتسابی است و به دست خود انسان به وجود آمده است، انتقالش از نسلی به نسلی و از دوره ای به دوره ای و احیانا از منطقه ای به منطقه ای، [از راه] توارث نبوده و امکان هم نداشته است، بلکه [با] تعلیم و تعلم و یاد دادن و یاد گرفتن و در درجه اول به وسیله فن نوشتن انجام شده است که می بینیم قرآن کریم هم به قلم و ابزارهای نوشتن قسم می خورد: (ن و القَلَمِ وَ ما یَسطُرُونَ.)1 یا (اِقرَأ بِاِسمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ، خَلَقَ الاِنسانَ مِن عَلَقٍ اِقرَأ وَ رَبُّکَ الاَکرَمُ اَلَّذی عَلَّمَ باالقَلَمِ.)2 خدای بزرگوار تو همان است که قلم به دست گرفتن را به انسان آموخت؛ یعنی استعداد پیشرفت در تکامل تاریخی و تکامل اجتماعی به انسان داد.
در اینکه جامعه بشر از بدو پیدایش و از زمانی که تمدن شروع شده است، رو به پیشرفت و رو به تکامل بوده است، تقریبا جای بحث نیست. همه ما می دانیم که همراه با تکامل طبیعی، تکامل اجتماعی هم [به تدریج] رخ داده است. با این تفاوت که هر چه زمان گذشته است، بر سرعت این تکامل افزوده می شود و به اصطلاح علمی، یک حرکت مقرون به شتاب بوده است؛ یعنی حرکت بوده و سکون نبوده است و تازه حرکت یکنواخت هم نبوده است، بلکه حرکت با شتاب بوده است؛ یعنی [کم کم] بر سرعتش افزوده شد. اگر در دقیقه اول مثلاً یک کیلومتر حرکت کرده است؛ در دقیقه دوم 2 کیلومتر، در دقیقه سوم 4 کیلومتر و بلکه بیشتر. به [گونه ای ]که هرچه جلو آمده، در زمان های کمتر با سرعتی بیشتر و در بعضی از قسمت ها با سرعت خارق العاده ای پیش رفته و جلو آمده است. با اینکه به نظر می رسد تکامل و پیشرفت امری بدیهی است، [با این حال،] در میان دانشمندان، افرادی بوده و هستند که در اینکه بتوان نام آنچه را رخ داده است، راه پیشرفت و تکامل نامید، تردید کرده اند. تردید در این مسئله در نگاه اول تعجب آور است. اگرچه ما تردید آنها را صحیح نمی دانیم و معتقدیم که جامعه بشر همه جانبه رو به تکامل است و به یک مراحل نهایی نزدیک می شود، در عین حال، تردیدهای آنها هم بی وجه نیست. جهتی دارد که باید روشن شود.3
پی نوشتها:
1 .قلم، 1.
2 .علق، 1 4.
3 .تکامل اجتماعی انسان، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص 9 11.
www.irc.ir





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین