فرهنگ ملی از چه بخش‌هایی تشکیل شده وانقلاب اسلامی چه تاثیری برهریک داشته است؟
اجزائ فرهنگ ملی: بر اساس نظرات جامعه شناسان، فرهنگ ملی از سه بخش تشکیل شده است: 1. شواهد و یافته‌های فرهنگی، 2. ساختارهای اجتماعی، 3. درون‌داده‌ها یا جان‌مایه‌های این سیستم. شواهد و یافته‌های فرهنگی عبارت از طرز تلقی‌ها، صفات، رفتارها و ارزش‌ها است. ساختارهای اجتماعی بر اساس مفاهیم فلسفی، اقتصادی و سیاسی در یک ساختار خاص اجتماعی شکل می‌گیرد. درون‌داده‌های سیستم نیز شامل هنر، مذهب و تعلیم و تربیت است. این مدل بیان می‌دارد که چگونه درون‌داده‌ها در ساختاری خاص از اجتماع و تحت تأثیر یک ایدئولوژی مشخص، به ساختن رفتارها و ارزش‌ها می‌پردازد. مجموع این فرآیند، فرهنگ ملی جامعه را می‌سازد. بنابر این نگرش، فرهنگ ملی، ساز و کاری علّی است که رفتارها و ارزش‌های مطلوب جامعه را شکل می‌دهد. بر این اساس نتیجة عملکرد درست فرهنگ ملی، مجموعه‌ای از معیارها و ارزش‌های پایدار است که شهروندان به آنها باور دارند و برای نگه داری آنها می‌کوشند. توضیح ساده‌تر اینکه فرهنگ ملی، دستگاهی منظم و ساختارمند است که مجموعة تحولات درونی آن، بر اساس مبانی مکتبی و فلسفی خاصی شکل می‌گیرد و ورودی‌های آن، متأثر از ارزش‌های نظام مکتبی، به ساختن ارزش‌ها و رفتارهای جامعه می‌پردازد. به بیان ساده‌تر، اگر موضوعی مانند هنر به دستگاه فرهنگ ملی وارد شود، متأثر از مبانی مکتبی، به هنر ارزشی تغییر می‌یابد. ارتقای فرهنگ ملی: رشد و تعالی فرهنگ ملی، بیش از هر چیز نیازمند تحول بینشی در مفاهیم مکتبی و فلسفی و ارزش‌ها است. جهان‌بینی اسلامی، پایه و اساس شکل‌گیری انقلاب اسلامی است و به همین جهت پس از انقلاب، تلاش بر این بود تا مجموعة نظام‌های سیاسی، اقتصادی و حقوقی، بر اساس مبانی مکتبی و فلسفی این نظام ارزشی پی‌ریزی شود. البته کلیات نظام فرهنگی جامعه، پس از پیروزی انقلاب بر اساس این مبانی پی‌ریزی شد لکن طراحی جامعی برای تحول فرهنگ ملی، مطابق ارزش‌های آن صورت نگرفت. گرچه در بخش ساختارهای اجتماعی، مفاهیم فلسفی، اقتصادی و سیاسی متناسب با درون‌داده‌ها، رشد نیافته است اما به لحاظ کمتر شدن فاصلة طبقاتی، رفتارها و ارزشها با سرعت بیشتری، در بستر جامعه نفوذ کرده است. پس از پیروزی انقلاب، این رفتارها و ارزش‌های فرهنگی، در جهت رشد و بالندگی انسان قرار گرفت و در نتیجه فرهنگ ملی در بستر غیر طبقاتی جدید خود، از درون‌داده‌های ارزشی بیشترین بهره را برد. در بخش ارزش‌ها نیز دیدگاه عمومی جامعه نسبت به ارزش‌ها تغییری مثبت پیداکرد و امور انسانی و معنوی، به عنوان ارزش‌هایی مقبول و واقعی مورد پذیرش قرار گرفت. انقلاب اسلامی علاوه بر ایجاد تحولی اساسی در نظام ارزشی جامعه، تودة مردم را متحوّل ساخت و برخلاف حکومت پهلوی که سعی در تغییر ارزش‌ها از جایگاهی آمرانه و فرادست داشت تحول ارزشی را در بستری مردمی به ثمر رساند. تغییر نظام ارزشی، نظام فرهنگی جامعه را نیز متحوّل ساخت لکن برای ایجاد یک فرهنگ ملی کارآمد، به زمان بیشتری نیاز است. انتظار ایجاد تغییر در فرهنگ عمومی در یک فاصلة زمانی، هنگامی معقول خواهد بود که زمان مورد نظر به دقت تبیین شود. فاصلة زمانی معقول برای تغییر فرهنگ ملی کشوری که پنجاه سال مورد تهاجم فرهنگ غرب قرار گرفته و دچار نوعی خودباختگی فرهنگی شده است، در حدود پنجاه سال خواهد بود. فرهنگ به آرامی تغییر می‌یابد و تحولات فرهنگی، کند و آرام است. با توجه به اینکه جهت‌گیری کلی فرهنگ ملی، پس از انقلاب، متناسب با ارزش‌های انسانی و معنوی است برای دستیابی به تحولات اساسی در این حوزه، باید سال‌ها کار مستمر و پر دامنه صورت پذیرد. بر اساس سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌های کنونی که در جهت اصلاح فضای عمومی جامعه صورت پذیرفته و می‌توان ادعا کرد انقلاب اسلامی، به جهت توجه به ارتقای درون‌داده‌های سیستم و نظام اجتماعی، موجب ایجاد تحولی کلی در فرهنگ ملی شده است. پرسمان
عنوان سوال:

فرهنگ ملی از چه بخش‌هایی تشکیل شده وانقلاب اسلامی چه تاثیری برهریک داشته است؟


پاسخ:

اجزائ فرهنگ ملی:
بر اساس نظرات جامعه شناسان، فرهنگ ملی از سه بخش تشکیل شده است:
1. شواهد و یافته‌های فرهنگی، 2. ساختارهای اجتماعی، 3. درون‌داده‌ها یا جان‌مایه‌های این سیستم.
شواهد و یافته‌های فرهنگی عبارت از طرز تلقی‌ها، صفات، رفتارها و ارزش‌ها است. ساختارهای اجتماعی بر اساس مفاهیم فلسفی، اقتصادی و سیاسی در یک ساختار خاص اجتماعی شکل می‌گیرد. درون‌داده‌های سیستم نیز شامل هنر، مذهب و تعلیم و تربیت است. این مدل بیان می‌دارد که چگونه درون‌داده‌ها در ساختاری خاص از اجتماع و تحت تأثیر یک ایدئولوژی مشخص، به ساختن رفتارها و ارزش‌ها می‌پردازد. مجموع این فرآیند، فرهنگ ملی جامعه را می‌سازد.
بنابر این نگرش، فرهنگ ملی، ساز و کاری علّی است که رفتارها و ارزش‌های مطلوب جامعه را شکل می‌دهد.
بر این اساس نتیجة عملکرد درست فرهنگ ملی، مجموعه‌ای از معیارها و ارزش‌های پایدار است که شهروندان به آنها باور دارند و برای نگه داری آنها می‌کوشند.
توضیح ساده‌تر اینکه فرهنگ ملی، دستگاهی منظم و ساختارمند است که مجموعة تحولات درونی آن، بر اساس مبانی مکتبی و فلسفی خاصی شکل می‌گیرد و ورودی‌های آن، متأثر از ارزش‌های نظام مکتبی، به ساختن ارزش‌ها و رفتارهای جامعه می‌پردازد.
به بیان ساده‌تر، اگر موضوعی مانند هنر به دستگاه فرهنگ ملی وارد شود، متأثر از مبانی مکتبی، به هنر ارزشی تغییر می‌یابد.
ارتقای فرهنگ ملی:
رشد و تعالی فرهنگ ملی، بیش از هر چیز نیازمند تحول بینشی در مفاهیم مکتبی و فلسفی و ارزش‌ها است. جهان‌بینی اسلامی، پایه و اساس شکل‌گیری انقلاب اسلامی است و به همین جهت پس از انقلاب، تلاش بر این بود تا مجموعة نظام‌های سیاسی، اقتصادی و حقوقی، بر اساس مبانی مکتبی و فلسفی این نظام ارزشی پی‌ریزی شود. البته کلیات نظام فرهنگی جامعه، پس از پیروزی انقلاب بر اساس این مبانی پی‌ریزی شد لکن طراحی جامعی برای تحول فرهنگ ملی، مطابق ارزش‌های آن صورت نگرفت.
گرچه در بخش ساختارهای اجتماعی، مفاهیم فلسفی، اقتصادی و سیاسی متناسب با درون‌داده‌ها، رشد نیافته است اما به لحاظ کمتر شدن فاصلة طبقاتی، رفتارها و ارزشها با سرعت بیشتری، در بستر جامعه نفوذ کرده است. پس از پیروزی انقلاب، این رفتارها و ارزش‌های فرهنگی، در جهت رشد و بالندگی انسان قرار گرفت و در نتیجه فرهنگ ملی در بستر غیر طبقاتی جدید خود، از درون‌داده‌های ارزشی بیشترین بهره را برد.
در بخش ارزش‌ها نیز دیدگاه عمومی جامعه نسبت به ارزش‌ها تغییری مثبت پیداکرد و امور انسانی و معنوی، به عنوان ارزش‌هایی مقبول و واقعی مورد پذیرش قرار گرفت.
انقلاب اسلامی علاوه بر ایجاد تحولی اساسی در نظام ارزشی جامعه، تودة مردم را متحوّل ساخت و برخلاف حکومت پهلوی که سعی در تغییر ارزش‌ها از جایگاهی آمرانه و فرادست داشت تحول ارزشی را در بستری مردمی به ثمر رساند.
تغییر نظام ارزشی، نظام فرهنگی جامعه را نیز متحوّل ساخت لکن برای ایجاد یک فرهنگ ملی کارآمد، به زمان بیشتری نیاز است. انتظار ایجاد تغییر در فرهنگ عمومی در یک فاصلة زمانی، هنگامی معقول خواهد بود که زمان مورد نظر به دقت تبیین شود. فاصلة زمانی معقول برای تغییر فرهنگ ملی کشوری که پنجاه سال مورد تهاجم فرهنگ غرب قرار گرفته و دچار نوعی خودباختگی فرهنگی شده است، در حدود پنجاه سال خواهد بود. فرهنگ به آرامی تغییر می‌یابد و تحولات فرهنگی، کند و آرام است. با توجه به اینکه جهت‌گیری کلی فرهنگ ملی، پس از انقلاب، متناسب با ارزش‌های انسانی و معنوی است برای دستیابی به تحولات اساسی در این حوزه، باید سال‌ها کار مستمر و پر دامنه صورت پذیرد. بر اساس سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌های کنونی که در جهت اصلاح فضای عمومی جامعه صورت پذیرفته و می‌توان ادعا کرد انقلاب اسلامی، به جهت توجه به ارتقای درون‌داده‌های سیستم و نظام اجتماعی، موجب ایجاد تحولی کلی در فرهنگ ملی شده است.
پرسمان





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین