چرا به جنگ خندق، احزاب نیز گفته می شود؟
با گسترش روزافزون اسلام مشرکین و بت پرستان احساس خطر کرده و برای مقابله با آن دست به هر اقدامی می زدند و توطئه های مختلف آنها دربارة پیامبر صلی الله علیه و آله عملی نمی شد و همواره به شکست می انجامید ولی همواره به آزار و اذیت پیامبر ادامه می دادند. تا اینکه پیامبر بعد از 13 سال از بعثت به یثرب که بعداً مدینه نامیده شد هجرت کردند و به تشکیل حکومت پرداخته و به تعداد مسلمین هم افزوده شد. سرانجام دشمنان اسلام برای مقابله اسلام دست به اقدامات نظامی زدند که این اقدامات در ابتدا اکثراً از جانب قریش و مکیان صورت می گرفت و چندین جنگ با مسلمین کردند که در بیشتر آنها شکست می خوردند و این جنگها نیز هر کدام نام مخصوصی دارند و نام آنها را یا از آن محلی که جنگ در آن واقع می شد می گرفتند یا بنام قبیله و قومی که با آن جنگ می کردند، و یا نامهای دیگر. در نهایت در سال پنجم از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه، کفار و بت پرستان که از گسترش روزافزون اسلام احساس خطر می کردند و خود را در معرض نابودی می دیدند علیه اسلام و پیامبر فعالیت خود را بیشتر کردند و این دفعه دشمنان اسلام فقط مشرکان مکه نبود بلکه به تحریک یهودیان مدینه و اطراف آن، که با پیامبر میانة خوبی نداشتند، همگی جمع شدند و اتحادیة نظامی نیرومندی را تشکیل دادند[1] و از قبایل و طایفه های مختلف مردم عربستان در آن شرکت کردند و هدفشان از بین بردن اسلام و به شهادت رساندن پیامبر و مسلمین بود. در تاریخ اسلام به این جنگ، جنگ خندق و یا جنگ احزاب می گویند.[2] جنگ خندق گفته می شود چون در این جنگ مسلمین به پیشنهاد سلمان فارسی و به دستور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دور مدینه را، که احتمال می رفت دشمن از آن طرف حمله کند خندق کندند، تا دشمن نتواند به راحتی به داخل شهر نفوذ کند لذا به خاطر این خندق آنرا جنگ خندق گفتند. اما چرا به این جنگ، جنگ احزاب گفتند، این هم همانطور که گفته شد به خاطر حضور نیروهای مختلف از قبیله ها و طایفه های گوناگون همراه قریش از مکه و قبیله هایی همچون بنی نضیر و بنی قریضه که از گسترش اسلام و نیرومند شدن آن می ترسیدند لذا به همین خاطر هم به این جنگ جنگ احزاب نیز گفته می شود. احزاب یعنی حزبها، گروهها و دسته ها. چون قریش و مکیان و همچنین قبیله های دیگر چه یهودی و چه بت پرست به تنهائی توان مقابله و رویاروئی با اسلام را نداشتند لذا نقشه کشیدند که چگونه باید جلوی گسترش اسلام را بگیرند و برای این کار قریش با تحریک یهودیان که نقشه اصلی این جنگ توسط آنها و به دست حُیّی ابن اخطب و همفکران یهودی او از قبیله بنی نضیر کشیده[3] شده بود با تلاشهای زیاد و جمع آوری نیرو به طرف مدینه حرکت می کنند و در بین راه هم با قبیله هایی همچون غطفان، بنی ضرار، بنی مُرّه، بنی اشجع[4] و دیگر قبایل که با مسلمانان دشمنی داشتند متحد می شوند و از نظر مالی و نیروهای نظامی هم پیمان شدند. ولی این بار نیز نقشه آنها نقش بر آب شد چون پیامبر از طریق جاسوسان و مأموران مخفی خود از نقشه آنها باخبر شده و مقابله به مثل کردند و در نهایت خندق را کندند و در این جنگ نیز با استفاده از نظر سلمان و دلاوری حضرت علی علیه السلام و تدبیر پیامبر صلی الله علیه و آله دشمنان اسلام شکست خورده و با خواری تمام از مدینه برگشتند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. ناسخ التواریخ، محمدتقی لسان الملک (سپهر). 2. ینابیع المودة، شیخ سلیمان بلخی قندوزی. 3. تاریخ یعقوبی، ابن واضح یعقوبی. پی نوشتها: [1] . مهدی پیشوائی، زندگانی حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، چاپ دانشگاه آزاد اسلامی، چاپ دوم، 1378، ص 172، و شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ج 1، انتشارات هجرت، قم، چاپ هشتم، 1373، ص 139. [2] . شیخ مفید، ارشاد، ج 1، مؤسسه آل البیت، قم، چاپ اول، 1413 ه ص 96. و فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ج 2، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ هشتم، 1372، ص 125. [3] . سبحانی (پیشین)، ص 123، مغازی و اقدمی، ج 2، ص 441. [4] . همان، ص 124. منبع: اندیشه قم
عنوان سوال:

چرا به جنگ خندق، احزاب نیز گفته می شود؟


پاسخ:

با گسترش روزافزون اسلام مشرکین و بت پرستان احساس خطر کرده و برای مقابله با آن دست به هر اقدامی
می زدند و توطئه های مختلف آنها دربارة پیامبر صلی الله علیه و آله عملی نمی شد و همواره به شکست می انجامید ولی همواره به آزار و اذیت پیامبر ادامه می دادند.
تا اینکه پیامبر بعد از 13 سال از بعثت به یثرب که بعداً مدینه نامیده شد هجرت کردند و به تشکیل حکومت پرداخته و به تعداد مسلمین هم افزوده شد.
سرانجام دشمنان اسلام برای مقابله اسلام دست به اقدامات نظامی زدند که این اقدامات در ابتدا اکثراً از جانب قریش و مکیان صورت می گرفت و چندین جنگ با مسلمین کردند که در بیشتر آنها شکست می خوردند و این جنگها نیز هر کدام نام مخصوصی دارند و نام آنها را یا از آن محلی که جنگ در آن واقع می شد می گرفتند یا بنام قبیله و قومی که با آن جنگ می کردند، و یا نامهای دیگر.
در نهایت در سال پنجم از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه، کفار و بت پرستان که از گسترش روزافزون اسلام احساس خطر می کردند و خود را در معرض نابودی می دیدند علیه اسلام و پیامبر فعالیت خود را بیشتر کردند و این دفعه دشمنان اسلام فقط مشرکان مکه نبود بلکه به تحریک یهودیان مدینه و اطراف آن، که با پیامبر میانة خوبی نداشتند، همگی جمع شدند و اتحادیة نظامی نیرومندی را تشکیل دادند[1] و از قبایل و طایفه های مختلف مردم عربستان در آن شرکت کردند و هدفشان از بین بردن اسلام و به شهادت رساندن پیامبر و مسلمین بود. در تاریخ اسلام به این جنگ، جنگ خندق و یا جنگ احزاب می گویند.[2]
جنگ خندق گفته می شود چون در این جنگ مسلمین به پیشنهاد سلمان فارسی و به دستور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دور مدینه را، که احتمال می رفت دشمن از آن طرف حمله کند خندق کندند، تا دشمن نتواند به راحتی به داخل شهر نفوذ کند لذا به خاطر این خندق آنرا جنگ خندق گفتند.
اما چرا به این جنگ، جنگ احزاب گفتند، این هم همانطور که گفته شد به خاطر حضور نیروهای مختلف از قبیله ها و طایفه های گوناگون همراه قریش از مکه و قبیله هایی همچون بنی نضیر و بنی قریضه که از گسترش اسلام و نیرومند شدن آن می ترسیدند لذا به همین خاطر هم به این جنگ جنگ احزاب نیز گفته می شود. احزاب یعنی حزبها، گروهها و دسته ها.
چون قریش و مکیان و همچنین قبیله های دیگر چه یهودی و چه بت پرست به تنهائی توان مقابله و رویاروئی با اسلام را نداشتند لذا نقشه کشیدند که چگونه باید جلوی گسترش اسلام را بگیرند و برای این کار قریش با تحریک یهودیان که نقشه اصلی این جنگ توسط آنها و به دست حُیّی ابن اخطب و همفکران یهودی او از قبیله بنی نضیر کشیده[3] شده بود با تلاشهای زیاد و جمع آوری نیرو به طرف مدینه حرکت می کنند و در بین راه هم با قبیله هایی همچون غطفان، بنی ضرار، بنی مُرّه، بنی اشجع[4] و دیگر قبایل که با مسلمانان دشمنی داشتند متحد می شوند و از نظر مالی و نیروهای نظامی هم پیمان شدند.
ولی این بار نیز نقشه آنها نقش بر آب شد چون پیامبر از طریق جاسوسان و مأموران مخفی خود از نقشه آنها باخبر شده و مقابله به مثل کردند و در نهایت خندق را کندند و در این جنگ نیز با استفاده از نظر سلمان و دلاوری حضرت علی علیه السلام و تدبیر پیامبر صلی الله علیه و آله دشمنان اسلام شکست خورده و با خواری تمام از مدینه برگشتند.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. ناسخ التواریخ، محمدتقی لسان الملک (سپهر).
2. ینابیع المودة، شیخ سلیمان بلخی قندوزی.
3. تاریخ یعقوبی، ابن واضح یعقوبی.

پی نوشتها:
[1] . مهدی پیشوائی، زندگانی حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، چاپ دانشگاه آزاد اسلامی، چاپ دوم، 1378، ص 172، و شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ج 1، انتشارات هجرت، قم، چاپ هشتم، 1373، ص 139.
[2] . شیخ مفید، ارشاد، ج 1، مؤسسه آل البیت، قم، چاپ اول، 1413 ه ص 96. و فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ج 2، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ هشتم، 1372، ص 125.
[3] . سبحانی (پیشین)، ص 123، مغازی و اقدمی، ج 2، ص 441.
[4] . همان، ص 124.
منبع: اندیشه قم





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین