به نظر می رسد بهتر است به جای کلمه (خاندان) از کلمه (اجداد) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله استفاده شود چرا که اگر ما قریش را خاندان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بدانیم باید بگوئیم قریش از همان ابتدا عرب بوده اند. در پاسخ به سوال مذکور باید اشاره کنیم که اجداد رسول اکرم صلی الله علیه و آله تا حضرت اسماعیل علیه السلام همگی عرب بوده اند. ما ابتدا نسب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را ذکر می کنیم. سپس در خصوص حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام و این که آنها چه قومیتی داشته اند. سخن خواهیم گفت. نسب پیامبر اکرم- صلی الله علیه و آله -تا (عدنان) بدین صورت است: محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب بن مرة بن کعب لوی بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان).[1] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خود فرمودند: (وقتی نسبت من به عدنان رسید توقف کنید).[2] آن حضرت در مورد نسب خویش تا حضرت اسماعیل- علیه السلام - و ذکر اسامی که نسب شناسان به عنوان اجداد آن حضرت ذکر می کردند فرمودند: (نسب شناسان نادرست گفته اند. خداوند فرموده است: وَقُرُونًا بَیْنَ ذَلِک کثِیرًا[3]؛ و از آنان طوایف بسیاری را هلاک کردیم.[4] در میان اجداد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فهر بن مالک بن نضر جد دهم آن حضرت به (قریش) معروف است.[5] و قبیله قریش منسوب به او می باشد. از طرفی باید دانست که حضرت اسماعیل علیه السلام از اجداد رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد و نسب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به ایشان می رسد.[6] برای روشن تر شدن مطلب لازم است که ابتدا تقسیم بندی که در خصوص اعراب وجود دارد را ذکر کنیم. اعراب به دو دسته اعراب عاربه (قحطانی، اعراب اصیل) و اعراب مستعربه (عدنانی، عرب شده) تقسیم می شوند. اعراب عاربه نسبشان به یعرب بن قحطان می رسد و اعراب مستعربه از صلب حضرت اسماعیل علیه السلام می باشند.[7] امّا چرا حضرت اسماعیل- علیه السلام - جد اعراب مستعربه است، اعرابی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و خاندان آن حضرت نیز از جمله آنها هستند؟ به نظر می رسد باید کمی عقب تر برگردیم و به حضرت ابراهیم علیه السلام قومیت او و اقدام او در آوردن اسماعیل و مادرش هاجر به مکه اشاره کنیم. حضرت ابراهیم علیه السلام در دهکده (اور) ولادت یافت.[8] (اور) دهکده ای میان کوفه و بصره امروزی بوده است.[9] به نظر می رسد حضرت ابراهیم علیه السلام اصالتا (سریانی) بوده و بعدها به زبان (عبرانی) نیز تکلم کرده است در روایتی از ابن عباس است که وقتی ابراهیم علیه السلام از آتش (نمرود) بیرون آمد فرار کرد. در این زمان زبان (سریانی) داشت و چون از نزدیک حران از فرات گذشت خداوند زبان وی را دگرگون کرد و آن (زبان) را (عبرانی) گفتند.[10] به سبب این که از فرات عبور کرده بود. نمرود افرادی را به دنبال ابراهیم علیه السلام فرستاد و دستور داد هر کس (سریانی) سخن می گوید را پیش من بیاورید. مأموران نمرود ابراهیم علیه السلام را دیدند. امّا ابراهیم عبرانی سخن می گفت به همین خاطر او را رها کردند.[11] سید نعمت الله جزایری می نویسد: پنج نفر از انبیاء (سریانی) هستند، آدم، شیث، ادریس، نوح و ابراهیم).[12] مسعودی می نویسد، حضرت اسماعیل- علیه السلام - در زمانی که پدرش او و مادرش هاجر را در مکه سکونت داد همانند پدرش سریانی زبان بود. اسماعیل علیه السلام داماد قبیله جرهم شد و بر لغت آنها سخن گفت.[13] در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده است: (اسماعیل اوّلین کسی است که به زبان عربی تکلم کرد و ابراهیم علیه السلام هنگام ساختن خانه کعبه با زبان عبرانی به او می گفت: ای اسماعیل (هانی ابن) یعنی سنگ به من بده و اسماعیل در جواب به عربی می گفت( یا ابه هاک حجرا) یعنی ای پدر سنگ را بگیر).[14] برخی قائلند منظور از این روایت این است که اسماعیل علیه السلام اولین نفر از فرزندان ابراهیم علیه السلام است که به خاطر ارتباط با قبیله جرهم زبان عربی را یاد گرفت و با آن تکلم کرد.[15] دیار بکری در این رابطه می نویسد: (مراد این است که اسماعیل علیه السلام اوّلین کسی است که به عربی فصیح و بلیغ سخن گفت، با این که او اصل این لغت را از جرهم آموخت".[16] با توجه به مطالبی که بیان شد چه حضرت ابراهیم علیه السلام اصالتا سریانی بوده است یا عبرانی به هر حال فرزندش اسماعیل- علیه السلام - به خاطر ارتباط با قبیله جرهم و وصلت با آنها زبان عربی را در مکه فرا گرفت. بنابراین اسماعیل- علیه السلام - در واقع عرب نبوده است بلکه او مستعربه (عرب شده) می باشد. درنتیجه اگر ما قریش را خاندان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بدانیم، باید بگوییم این خاندان از همان ابتدا و بلکه قبل از آن (از زمان اسماعیل) به بعد عرب بوده اند. و اگر اجداد آن حضرت را در نظر داشته باشیم باز هم باید بگوییم که آنها همگی تا حضرت اسماعیل علیه السلام عرب بوده اند. خود اسماعیل علیه السلام نیز زبان عربی را از قبیله جرهم که در مکه سکونت داشتند فرا گرفت، هر چند قبل از آن به زبان سریانی یا عبرانی سخن می گفت. بنابراین اجداد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قبل از اسماعیل و ابراهیم علیهما السلام و قبل از ایشان عرب نبوده اند. بلکه سریانی یا عبرانی بوده اند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 تاریخ انبیاء، سید هاشم رسولی محلاتی. 2 روش خلیل الرحمان، سید مهدی حائری. 3- سیره صحیح پیامبر(ص) دکترسپهری. پی نوشتها: [1]. طبری، محمد بن جریر ، تاریخ الامم و الملوک، ترجمه پاینده، ابوالقاسم، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ پنجم، 1375ش، ج3، ص825-826 ؛ ماوردی، علی بن محمد، اعلام النبوه، بیروت، دارو مکتبه الهلال، چاپ اول، 1409ق، ج1، ص12. [2]. عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، بیروت، دارالهادی، چاپ چهارم، 1415ق، ج2، ص63. [3]. سوره فرقان ، آیه 38. [4]. ، بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1417ق، ص12. [5]. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1420ق، ج1، ص5؛ حمیری، ابوالربیع، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله(ص)، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1420ق، ج1، ص17. [6]. آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ ششم، 1378ش، ص1. [7]. طبری، پیشین، ج1، ص144. [8]. همان، ج1، ص176. [9]. همان، (اور) از شهرهای بابل بوده است. [10]. برخی قائلند ابراهیم – علیه السلام - اولین کسی است که عبرانی سخن گفت. مسعودی، علی بن حسین ، التنبیه و الاشراف، ترجمه پاینده، ابوالقاسم، تهران، 1365ش، ص75. [11]. طبری، پیشین، ج1، ص232؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ترجمه مهدوی دامغانی، محمود تهران، نشر فرهنگ و اندیشه ، بی تا، ج1، ص33. [12]. جزایری، سید نعمت الله، قصص الأنبیاء، ترجمه مشایخ، فاطمه، تهران، انتشارات فرجان، چاپ اول، 1381ش، ص14. [13]. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، 1409ق، ج2، ص45. [14]. ، طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ترجمه تهران، انتشارات فراهانی، چاپ اول، 1360ش، ج2، ص52 51. [15]. طبرسی، همان، ج2، ص51، پاورقی. [16]. دیار بکری، حسین بن محمد، تاریخ الخمیس فی احوال انفس نفیس، بیروت، دارصادر، بی تا، ج1، ص98. منبع: اندیشه قم
به نظر می رسد بهتر است به جای کلمه (خاندان) از کلمه (اجداد) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله استفاده شود چرا که اگر ما قریش را خاندان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بدانیم باید بگوئیم قریش از همان ابتدا عرب بوده اند.
در پاسخ به سوال مذکور باید اشاره کنیم که اجداد رسول اکرم صلی الله علیه و آله تا حضرت اسماعیل علیه السلام همگی عرب بوده اند.
ما ابتدا نسب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را ذکر می کنیم. سپس در خصوص حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام و این که آنها چه قومیتی داشته اند. سخن خواهیم گفت.
نسب پیامبر اکرم- صلی الله علیه و آله -تا (عدنان) بدین صورت است:
محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب بن مرة بن کعب لوی بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان).[1]
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خود فرمودند: (وقتی نسبت من به عدنان رسید توقف کنید).[2]
آن حضرت در مورد نسب خویش تا حضرت اسماعیل- علیه السلام - و ذکر اسامی که نسب شناسان به عنوان اجداد آن حضرت ذکر می کردند فرمودند: (نسب شناسان نادرست گفته اند. خداوند فرموده است: وَقُرُونًا بَیْنَ ذَلِک کثِیرًا[3]؛ و از آنان طوایف بسیاری را هلاک کردیم.[4]
در میان اجداد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فهر بن مالک بن نضر جد دهم آن حضرت به (قریش) معروف است.[5]
و قبیله قریش منسوب به او می باشد. از طرفی باید دانست که حضرت اسماعیل علیه السلام از اجداد رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد و نسب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به ایشان می رسد.[6]
برای روشن تر شدن مطلب لازم است که ابتدا تقسیم بندی که در خصوص اعراب وجود دارد را ذکر کنیم.
اعراب به دو دسته اعراب عاربه (قحطانی، اعراب اصیل) و اعراب مستعربه (عدنانی، عرب شده) تقسیم می شوند. اعراب عاربه نسبشان به یعرب بن قحطان می رسد و اعراب مستعربه از صلب حضرت اسماعیل علیه السلام می باشند.[7] امّا چرا حضرت اسماعیل- علیه السلام - جد اعراب مستعربه است، اعرابی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و خاندان آن حضرت نیز از جمله آنها هستند؟ به نظر می رسد باید کمی عقب تر برگردیم و به حضرت ابراهیم علیه السلام قومیت او و اقدام او در آوردن اسماعیل و مادرش هاجر به مکه اشاره کنیم.
حضرت ابراهیم علیه السلام در دهکده (اور) ولادت یافت.[8] (اور) دهکده ای میان کوفه و بصره امروزی بوده است.[9]
به نظر می رسد حضرت ابراهیم علیه السلام اصالتا (سریانی) بوده و بعدها به زبان (عبرانی) نیز تکلم کرده است در روایتی از ابن عباس است که وقتی ابراهیم علیه السلام از آتش (نمرود) بیرون آمد فرار کرد. در این زمان زبان (سریانی) داشت و چون از نزدیک حران از فرات گذشت خداوند زبان وی را دگرگون کرد و آن (زبان) را (عبرانی) گفتند.[10] به سبب این که از فرات عبور کرده بود. نمرود افرادی را به دنبال ابراهیم علیه السلام فرستاد و دستور داد هر کس (سریانی) سخن می گوید را پیش من بیاورید. مأموران نمرود ابراهیم علیه السلام را دیدند. امّا ابراهیم عبرانی سخن می گفت به همین خاطر او را رها کردند.[11]
سید نعمت الله جزایری می نویسد: پنج نفر از انبیاء (سریانی) هستند، آدم، شیث، ادریس، نوح و ابراهیم).[12]
مسعودی می نویسد، حضرت اسماعیل- علیه السلام - در زمانی که پدرش او و مادرش هاجر را در مکه سکونت داد همانند پدرش سریانی زبان بود. اسماعیل علیه السلام داماد قبیله جرهم شد و بر لغت آنها سخن گفت.[13]
در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده است: (اسماعیل اوّلین کسی است که به زبان عربی تکلم کرد و ابراهیم علیه السلام هنگام ساختن خانه کعبه با زبان عبرانی به او می گفت: ای اسماعیل (هانی ابن) یعنی سنگ به من بده و اسماعیل در جواب به عربی می گفت( یا ابه هاک حجرا) یعنی ای پدر سنگ را بگیر).[14]
برخی قائلند منظور از این روایت این است که اسماعیل علیه السلام اولین نفر از فرزندان ابراهیم علیه السلام است که به خاطر ارتباط با قبیله جرهم زبان عربی را یاد گرفت و با آن تکلم کرد.[15]
دیار بکری در این رابطه می نویسد: (مراد این است که اسماعیل علیه السلام اوّلین کسی است که به عربی فصیح و بلیغ سخن گفت، با این که او اصل این لغت را از جرهم آموخت".[16]
با توجه به مطالبی که بیان شد چه حضرت ابراهیم علیه السلام اصالتا سریانی بوده است یا عبرانی به هر حال فرزندش اسماعیل- علیه السلام - به خاطر ارتباط با قبیله جرهم و وصلت با آنها زبان عربی را در مکه فرا گرفت. بنابراین اسماعیل- علیه السلام - در واقع عرب نبوده است بلکه او مستعربه (عرب شده) می باشد.
درنتیجه اگر ما قریش را خاندان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بدانیم، باید بگوییم این خاندان از همان ابتدا و بلکه قبل از آن (از زمان اسماعیل) به بعد عرب بوده اند. و اگر اجداد آن حضرت را در نظر داشته باشیم باز هم باید بگوییم که آنها همگی تا حضرت اسماعیل علیه السلام عرب بوده اند. خود اسماعیل علیه السلام نیز زبان عربی را از قبیله جرهم که در مکه سکونت داشتند فرا گرفت، هر چند قبل از آن به زبان سریانی یا عبرانی سخن می گفت. بنابراین اجداد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قبل از اسماعیل و ابراهیم علیهما السلام و قبل از ایشان عرب نبوده اند. بلکه سریانی یا عبرانی بوده اند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 تاریخ انبیاء، سید هاشم رسولی محلاتی.
2 روش خلیل الرحمان، سید مهدی حائری.
3- سیره صحیح پیامبر(ص) دکترسپهری.
پی نوشتها:
[1]. طبری، محمد بن جریر ، تاریخ الامم و الملوک، ترجمه پاینده، ابوالقاسم، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ پنجم، 1375ش، ج3، ص825-826 ؛ ماوردی، علی بن محمد، اعلام النبوه، بیروت، دارو مکتبه الهلال، چاپ اول، 1409ق، ج1، ص12.
[2]. عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، بیروت، دارالهادی، چاپ چهارم، 1415ق، ج2، ص63.
[3]. سوره فرقان ، آیه 38.
[4]. ، بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1417ق، ص12.
[5]. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1420ق، ج1، ص5؛ حمیری، ابوالربیع، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله(ص)، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1420ق، ج1، ص17.
[6]. آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ ششم، 1378ش، ص1.
[7]. طبری، پیشین، ج1، ص144.
[8]. همان، ج1، ص176.
[9]. همان، (اور) از شهرهای بابل بوده است.
[10]. برخی قائلند ابراهیم – علیه السلام - اولین کسی است که عبرانی سخن گفت. مسعودی، علی بن حسین ، التنبیه و الاشراف، ترجمه پاینده، ابوالقاسم، تهران، 1365ش، ص75.
[11]. طبری، پیشین، ج1، ص232؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ترجمه مهدوی دامغانی، محمود تهران، نشر فرهنگ و اندیشه ، بی تا، ج1، ص33.
[12]. جزایری، سید نعمت الله، قصص الأنبیاء، ترجمه مشایخ، فاطمه، تهران، انتشارات فرجان، چاپ اول، 1381ش، ص14.
[13]. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، 1409ق، ج2، ص45.
[14]. ، طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ترجمه تهران، انتشارات فراهانی، چاپ اول، 1360ش، ج2، ص52 51.
[15]. طبرسی، همان، ج2، ص51، پاورقی.
[16]. دیار بکری، حسین بن محمد، تاریخ الخمیس فی احوال انفس نفیس، بیروت، دارصادر، بی تا، ج1، ص98.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] چرا پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) از نژاد عرب انتخاب شد؟
- [سایر] فایده صلوات برای پیامبر صلی الله علیه و آله و خاندان او چیست؟ آنها که به درود و صلوات ما نیاز ندارند؟
- [سایر] آیا پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از سلاله حضرت ابراهیم(علیه السلام) می باشد؟ آیا حضرت ابراهیم(علیه السلام) عرب بوده است؟
- [سایر] آیا فتوحات بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله همان انگیزههای زمان پیامبر صلی الله علیه و آله را دنبال میکرد؟
- [سایر] چه دلایلی بر ختم نبوت و رسالت توسط پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله وسلم- وجود دارد؟
- [سایر] نخستین ایمان آورنده به رسالت پیامبر اکرم- صلی الله علیه و آله – چه کسی بود؟
- [سایر] چگونه میتوان ثابت کرد که حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله پیامبر خداست؟
- [آیت الله خامنه ای] مراد از ذکر چیست؟ آیا شامل صلوات بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) و خاندان آن حضرت می شود؟
- [سایر] همسرداری پیامبر صلی الله علیه و آله چگونه بوده است؟
- [سایر] در مورد تفضیل نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله بر سایر انبیا توضیح دهید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] صلوات بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و آل او از مستحبات مؤکد است و هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد یا لقب یا کنیه آن جناب؛ مثل مصطفی و ابو القاسم، را بگوید یا بشنود، اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد صلی الله علیه و آله یا لقب و کنیه آن جناب را مثل مصطفی و ابو القاسم بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بخواهد خبری را که نمیداند راست است یا دروغ، نقل کند، بنا بر احتیاط نباید به خداوند یا پیامبر صلی الله علیه و آله یا امام علیهالسلام نسبت دهد، بلکه باید مثلاً چنین بگوید: چنین روایت شده است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کافر یعنی کسی که منکر خدا است یا برای خدا شریک قرار می دهد، یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله را قبول ندارد، نجس است. و نیز کسی که یکی از ضروریات دین مبین اسلام را منکر شود، چنان چه بداند آن چیز ضروری دین است، نجس می باشد، و اگر نداند احتیاطاً باید از او اجتناب کرد. و نیز کافر کتابی بنابر قول مشهور نجس است و احتیاط واجب رعایت این قول است.
- [امام خمینی] موقع نوشتن اسم مبارک حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم مستحب است صلوات را هم بنویسد. و نیز بهتر است هر وقت آن حضرت را یاد می کند صلوات بفرستد
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله نوری همدانی] موقع نوشتن اسم مبارک حضرت رسول – صلی الله علیه و آله و سلم – مستحب است صلوات را هم بنویسد . و نیز بهتر است هر وقت آن حضرت را یاد می کند ، صلوات بفرستد .
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.