آیا مبنای پیامبر صلی الله علیه وآله در برخورد با مخالفان حذف آنها بوده است؟
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در طول عمر شریفشان بهترین برخورد را با مخالفان و دشمنان داشتند و با ایشان در صلح و مدارا زندگی می­کردند مگر در مواردی که جلوی گسترش و رسیدن ندای حق را می­گرفتند. در ذیل انواع برخورد­های ایشان را با دشمنان به صورت تیتروار بیان می­کنیم. 1. پایان یافتن اغلب جنگ های پیامبر اعظم بدون خونریزی. بر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم درطول عمر پربرکتش حدود 28 جنگ بزرگ و کوچک تحمیل شده که 17 جنگ یا به صلح انجامیده یا بدون درگیری به پایان رسیده است، که در تاریخ فرماندهان جنگ بی نظیر است. یکی از نشانه های صلح طلب بودن پیامبر اکرم همین که فقط 10 جنگ از 28 جنگ به درگیری انجامید و نکته جالب این که در همه این 10 مورد، موضع پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم و سپاه اسلام جنبه ی دفاع از امت اسلامی داشت.[1] 2. برخورد با اسیران در جنگ بدر هفتاد نفر از سپاه دشمن به اسارت نیروهای اسلام در آمدند که بعد از مجازات دو تن از آنها با این که بقیه نیز مستحق مجازات بودند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به تقاضای مسلمانان از اسرا جریمه گرفت و آنها را آزاد کرد.[2] رسول اکرم صلی الله علیه و آله بعد از فتح مکه خطاب به اهل مکه فرمودند (اذهبوا فانتم الطلقاء)[3] بروید که شما آزادید، و این در حالی است که اهل مکه و مشرکان قریش در دوران زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مکه و بعد از هجرت از هیچ آزار و اذیتی علیه آن حضرت و مسلمانان کوتاهی نکردند اما آن حضرت در نهایت بزرگواری از آنان در گذشت. به اصحابش می فرمود اسیران را گرامی بدارید. و ایشان نیز اسیران را هنگام غذا برخود مقدم می داشتند[4] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم درباره ی اسرای بنی قریظه که محکوم به قتل بودند اجازه نداد در گرمای تابستان زیر آفتاب نگهداری شوند.[5] 3. آغازگر نبودن در جنگ پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم هیچ گاه آغازگر جنگ نبودند چنانکه یکی از دستوراتی که قبل از جنگ بدر خطاب بر سربازان اسلام صادر نمود، این بود که شما آغازگر جنگ نباشید.[6] 4. اتمام محبت و دعوت به صلح قبل از جنگ یکی از نشانه های بارز و روشن صلح طلب بودن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اتمام محبت و دعوت به صلح قبل از جنگ بود به گواهی تاریخ، ایشان با سرسخت ترین دشمنان خود یعنی ابوسفیان روابط سیاسی خود را قطع نکرد، آن حضرت فرستاده های او را به حضور می پذیرفت، به نامه ها یا پیامهایش پاسخ می داد و درباره مسائل سیاسی نظامی با او گفتگو می کرد حتی در روزهای جنگ نیز همین روش ادامه داشت.[7] 5. منع کشتار زنان، کودکان و افراد بی گناه[8] البته با وجود اینهمه محبت و اشتیاق به صلح؛ پیامبر تن به ذلت نمی­داد و زیر بار ظلم نمی­رفت تا می توانست از طریق گفتگو و صلح با آن ها مدارا می­کرد و اگر از طریق گفتگو و اخلاق نمی­توانست به اهداف خود برسد و آنها مزاحم پیامبر و اهداف او بودند جنگ را انتخاب می کرد. و قاتلو فی سبیل الله الذین یقاتلنکم و لا تعتدوا ان الله لا عیب المعتدین[9] و در راه خدا، با کسانی که با شما پیکار می کنند بجنگید؛ و (از حد) تجاوز نکنید، چرا که خدا تجاوزکاران را دوست نمی دارد. پی نوشتها: [1]. اسلام و آیین نبرد، احمد حسینیان، ص 107 – 133. [2]. تفسیر قمی، ج1، ص 270. [3]. تاریخ طبری، ج3، ص 61. [4]. تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیرالدمشقی، ج4، ص 445. [5]. تاریخ طبری، ج3، ص 61. [6]. تفسیر قمی، ج1، ص 262. [7] - برای مطالعه بیشتر: http://www.rasekhoon.net/article/show-62681.aspx. و رک: ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفریات (الأشعثیات)، 1جلد، مکتبة النینوی الحدیثة - تهران، چاپ: اول، بی تا، ص 77. [8] - برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، 2جلد، دار الکتب الإسلامیة - قم، چاپ: دوم، 1371 ق، ج 2، ص 227. [9]. بقره/ 190. منبع: اندیشه قم
عنوان سوال:

آیا مبنای پیامبر صلی الله علیه وآله در برخورد با مخالفان حذف آنها بوده است؟


پاسخ:

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در طول عمر شریفشان بهترین برخورد را با مخالفان و دشمنان داشتند و با ایشان در صلح و مدارا زندگی می­کردند مگر در مواردی که جلوی گسترش و رسیدن ندای حق را می­گرفتند.
در ذیل انواع برخورد­های ایشان را با دشمنان به صورت تیتروار بیان می­کنیم.

1. پایان یافتن اغلب جنگ های پیامبر اعظم بدون خونریزی.
بر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم درطول عمر پربرکتش حدود 28 جنگ بزرگ و کوچک تحمیل شده که 17 جنگ یا به صلح انجامیده یا بدون درگیری به پایان رسیده است، که در تاریخ فرماندهان جنگ بی نظیر است. یکی از نشانه های صلح طلب بودن پیامبر اکرم همین که فقط 10 جنگ از 28 جنگ به درگیری انجامید و نکته جالب این که در همه این 10 مورد، موضع پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم و سپاه اسلام جنبه ی دفاع از امت اسلامی داشت.[1]

2. برخورد با اسیران
در جنگ بدر هفتاد نفر از سپاه دشمن به اسارت نیروهای اسلام در آمدند که بعد از مجازات دو تن از آنها با این که بقیه نیز مستحق مجازات بودند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به تقاضای مسلمانان از اسرا جریمه گرفت و آنها را آزاد کرد.[2]
رسول اکرم صلی الله علیه و آله بعد از فتح مکه خطاب به اهل مکه فرمودند (اذهبوا فانتم الطلقاء)[3] بروید که شما آزادید، و این در حالی است که اهل مکه و مشرکان قریش در دوران زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مکه و بعد از هجرت از هیچ آزار و اذیتی علیه آن حضرت و مسلمانان کوتاهی نکردند اما آن حضرت در نهایت بزرگواری از آنان در گذشت.
به اصحابش می فرمود اسیران را گرامی بدارید. و ایشان نیز اسیران را هنگام غذا برخود مقدم می داشتند[4] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم درباره ی اسرای بنی قریظه که محکوم به قتل بودند اجازه نداد در گرمای تابستان زیر آفتاب نگهداری شوند.[5]

3. آغازگر نبودن در جنگ
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم هیچ گاه آغازگر جنگ نبودند چنانکه یکی از دستوراتی که قبل از جنگ بدر خطاب بر سربازان اسلام صادر نمود، این بود که شما آغازگر جنگ نباشید.[6]

4. اتمام محبت و دعوت به صلح قبل از جنگ
یکی از نشانه های بارز و روشن صلح طلب بودن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اتمام محبت و دعوت به صلح قبل از جنگ بود به گواهی تاریخ، ایشان با سرسخت ترین دشمنان خود یعنی ابوسفیان روابط سیاسی خود را قطع نکرد، آن حضرت فرستاده های او را به حضور می پذیرفت، به نامه ها یا پیامهایش پاسخ می داد و درباره مسائل سیاسی نظامی با او گفتگو می کرد حتی در روزهای جنگ نیز همین روش ادامه داشت.[7]

5. منع کشتار زنان، کودکان و افراد بی گناه[8]
البته با وجود اینهمه محبت و اشتیاق به صلح؛ پیامبر تن به ذلت نمی­داد و زیر بار ظلم نمی­رفت تا می توانست از طریق گفتگو و صلح با آن ها مدارا می­کرد و اگر از طریق گفتگو و اخلاق نمی­توانست به اهداف خود برسد و آنها مزاحم پیامبر و اهداف او بودند جنگ را انتخاب می کرد.
و قاتلو فی سبیل الله الذین یقاتلنکم و لا تعتدوا ان الله لا عیب المعتدین[9]
و در راه خدا، با کسانی که با شما پیکار می کنند بجنگید؛ و (از حد) تجاوز نکنید، چرا که خدا تجاوزکاران را دوست نمی دارد.

پی نوشتها:
[1]. اسلام و آیین نبرد، احمد حسینیان، ص 107 – 133.
[2]. تفسیر قمی، ج1، ص 270.
[3]. تاریخ طبری، ج3، ص 61.
[4]. تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیرالدمشقی، ج4، ص 445.
[5]. تاریخ طبری، ج3، ص 61.
[6]. تفسیر قمی، ج1، ص 262.
[7] - برای مطالعه بیشتر: http://www.rasekhoon.net/article/show-62681.aspx. و رک: ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفریات (الأشعثیات)، 1جلد، مکتبة النینوی الحدیثة - تهران، چاپ: اول، بی تا، ص 77.
[8] - برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، 2جلد، دار الکتب الإسلامیة - قم، چاپ: دوم، 1371 ق، ج 2، ص 227.
[9]. بقره/ 190.
منبع: اندیشه قم





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین