با عرض سلامنزول قرآن و بعثتشهر رمضان الذی انزل فیه القرآن; (1) ماه رمضان [همان ماه] که در آن قرآن فرو فرستاده شده است.انا انزلناه فی لیلة مبارکة; (2) ما آن را در شبی فرخنده نازل کردیم.انا انزلناه فی لیلة القدر; (3) ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم.می دانیم که پیامبر در چهل سالگی (610 یا 611 م.) در شهر مکه به رسالت مبعوث گردید. نیز می دانیم که آغاز بعثت در غار حرا با نزول آیاتی از سوره مبارکه علق همراه بوده است و میان مسلمانان در این مساله اتفاق نظر وجود دارد. اما در این که بعثت در چه زمانی رخ داده است، نظرها مختلف است و همین، باعث اختلاف در زمان نزول قرآن نیز گردیده است.آرای مختلف در زمان نزول قرآن و بعثت:1. بیست و هفتم رجب.2. هفدهم رمضان.3. هیجدهم رمضان.4. بیست و چهارم رمضان.5. دوازدهم ربیع الاول. (4)(5)7. هشتم ربیع الاول.8. سوم ربیع الاول. (6)شیعه معتقد است که بعثت در 27 رجب اتفاق افتاده است; به دلیل روایات متعددی که از عترت طاهره در این زمینه وجود دارد. آنان که خود اهل بیت نبوتند بهتر از هرکس از زمان نبوت باخبرند و در تعیین زمان و مکان آن از همه شایسته تر. روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می شود:1. شیخ طوسی در امالی خود روایتی را از امام صادق(ع) نقل می کند که فرمود:در روز بیست و هفتم رجب، نبوت بر رسول خدا نازل گشت. هر که این روز را روزه بگیرد، ثواب کسی را دارد که شصت ماه روزه گرفته باشد. (7)2. از امام کاظم(ع) نقل است که فرمود:خداوند محمد(ص) را، که رحمت برای جهانیان است، در بیست و هفتم رجب به پیامبری برگزید. هرکه این روز را روزه بگیرد، خداوند ثواب روزه شصت ماه را برایش ثبت می کند. (8)3. امام صادق(ع):روزه روز بیست و هفتم رجب را ترک نکن; زیرا روزی است که پیامبری بر محمد(ص) نازل گشته و ثواب آن، مانند شصت ماه است. (9)(10)دانشمندان اهل سنت برای اثبات بعثت در ماه رمضان به آیات سوره بقره، دخان و قدر استناد نموده اند. آنان می گویند در تمام قرآن نامی از رجب و بعثت در آن وجود ندارد. آن چه هست، دلالت صریح و روشن آیات است بر این که: قرآن در ماه رمضان (شهر رمضان الذی...) در شب مبارکی (لیلة مبارکة...) که همان شب قدر است (انزلناه فی لیلة القدر) نازل گشته است، و چون بعثت هم، همراه با نزول قرآن بوده، بنابراین بعثت در ماه رمضان به وقوع پیوسته است.در پاسخ به این استدلال باید گفت، اولا: آیات سه گانه فقط به زمان نزول قرآن دلالت دارند; اما محل نزول در این آیات مشخص نگردیده است و این مساله که مراد از این نزول، همان نزول در غار حرا باشد، از هیچ یک از آیات فوق به دست نمی آید.ثانیا: ظاهرا آیات 185 بقره و اول سوره قدر، دلالت بر نزول همه قرآن در ماه رمضان و شب قدر دارند. دلالت آیه سوم سوره دخان، بر نزول یکپارچه قرآن صریح تر و روشن تر است: حم × والکتاب المبین × انا انزلناه فی لیلة مبارکة. (11) در این آیه، مرجع ضمیر (انزلناه ) (کتاب ) است که قرآن به آن سوگند خورده است و به روشنی دلالت دارد که مجموعه آیات قرآن و کتاب الهی مورد نظر است; در حالی که در آغاز بعثت تنها پنج آیه از سوره علق نازل گشته است. بنابراین نمی توان گفت این آیات، ناظر به مساله بعثت پیامبرند.نویسنده کتاب ارزشمند التمهید مشکل را به گونه ای دیگر حل نموده است. وی می گوید:براساس روایات اهل بیت بعثت در ماه رجب اتفاق افتاده، ولی نزول قرآن به عنوان کتاب آسمانی و قانون جاودانه الهی پس از سه سال فاصله بر پیامبر نازل گشته است. در این سال ها پیامبر دعوت مخفیانه داشته که روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد. پس از گذشت سه سال از بعثت، آیات 94 و95 سوره حجر، نازل گردید: فاصدع بما تؤمر واعرض عن المشرکین × انا کفیناک المستهزئین; پس آن چه را بدان ماموری آشکار کن و از مشرکان روی برتاب که ما [شر] ریشخندگران را از تو برطرف خواهیم کرد.از این زمان به بعد، نزول پیوسته قرآن آغاز گردید.از طرف دیگر روایاتی وجود دارد که مدت نزول قرآن را بیست سال ذکر نموده است. نتیجه می گیریم که آغاز نزول قرآن از آغاز بعثت، سه سال فاصله داشته و در شب قدر ماه رمضان بوده است. (12)آن چه از بیان فوق و دیگر مطالب التمهید به دست می آید نکات زیر است:1. هیچ ارتباطی میان مساله بعثت و نزول قرآن وجود ندارد.2. آیات اولیه سوره علق در آغاز بعثت، جنبه بشارت داشته به عنوان نزول به حساب نمی آید.3. آغاز نزول پیوسته قرآن به عنوان کتاب آسمانی از ماه رمضان و پس از سه سال از بعثت پیامبر بوده است.4. مدت نزول قرآن بیست سال بوده است و روایات آن را تایید می کند.5. مراد از نزول قرآن در ماه رمضان، آغاز نزول است; چرا که مبدا تاریخ در وقایع مهمی که امتداد زمانی دارند از همان آغاز، ثبت می شود.آن چه پایه و اساس استدلال نویسنده محترم است دو گروه از روایاتند:1. روایات تاریخی که مدت دعوت مخفیانه پیامبر را در مکه سه سال اول بعثت ذکر می کنند، تا آن که آیه (فاصدع بما تؤمر...) نازل می شود.2. روایاتی که مدت نزول قرآن بر پیامبر را بیست سال گفته اند، نه 23 سال.اما به نظریه التمهید چند اشکال وارد است:اولا: آن چه از علی بن ابراهیم قمی، یعقوبی و محمد بن اسحاق(در ص 81) نقل گردیده و نیز فرمایش امام صادق(ع)، که همگی بر دعوت مخفیانه در طول سه سال اول بعثت دلالت دارند، تنها به مساله دعوت مخفیانه اشاره می کنند و در هیچ یک از آنها، به عدم نزول آیات در طول این سه سال اشاره نشده است; به عبارت دیگر منافات ندارد که سه سال، دعوت مخفیانه باشد و قرآن نیز نازل شده باشد - که البته چنین نیز بوده است - و این ادعا که در طول این سه سال فقط همان پنج آیه اول سوره علق نازل گشته، به نظر شگفت می رسد; زیرا نه با واقعیت تاریخی سازگاری دارد و نه روایات فترت دعوت مخفیانه بر آن صحه می گذارد.ثانیا: گفته شده نزول پیوسته قرآن به عنوان کتاب آسمانی، پس از نزول آیه (فاصدع بما تؤمر. ..) بوده است; در حالی که این آیه از آیات سوره مبارکه حجر است، که از سوره های مکی می باشد و براساس جدول ترتیب نزول سوره ها، که التمهید، خود از روایت ابن عباس و جابر بن زید و دیگران نقل کرده، سوره حجر، پنجاه و چهارمین سوره قرآن است. (13)اگر چنین ترتیبی که التمهید بر صحت آن اصرار دارد، صحیح باشد، باید قبول نمود که قبل از آیه (فاصدع بما تؤمر...) پنجاه و سه سوره نازل شده و این تاییدی است بر این که دعوت مخفیانه منافاتی با نزول قرآن نداشته است.ثالثا: چه بسا، نیاز پیامبر به نزول آیات قرآن، در آغاز بعثت، بیش از هر زمان دیگر بوده است; این امر را کثرت سوره های مکی در مقایسه با سوره های مدنی، و همین طور فراوانی نزول در فترت سه ساله (53 سوره) در مقایسه با بقیه سوره هایی که پس از آن در دوران دعوت علنی در مکه نازل گردیده اند، تایید می کنند.رابعا: روایات دیگری داریم که مدت نزول قرآن را 23 سال ذکر کرده اند.خامسا: روایاتی که التمهید از کتاب کافی و تفسیر عیاشی برای اثبات نزول بیست ساله قرآن ذکر نموده دقیقا خلاف مدعا را ثابت می کنند.در تمام این روایات، نزول قرآن در ماه رمضان به معنای نزول در بیت المعمور تفسیر گشته است. البته در التمهید تنها قسمتی از روایت مورد استناد قرار گرفته ولی ما متن کامل آن را ذکر می کنیم:حفص بن غیاث می گوید: از امام صادق پرسیدم: قرآن چگونه می گوید: (شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن ) در حالی که در طول بیست سال از اول تا آخر آن نازل شده است؟امام فرمود:نزل القرآن جملة واحدة الی البیت المعمور ثم نزل فی طول عشرین سنة; (14) قرآن یک مرتبه به بیت المعمور نازل شده، سپس نزولش در طول بیست سال بوده است.نزول قرآن در بیت المعمور در روایت عیاشی، که مورد استناد التمهید قرار گرفته، نیز وجود دارد. در این روایات بر خلاف استفاده ای که از آنها شده، تاکید بر نزول قرآن در بیت المعمور است; آن هم به صورت یکپارچه، نه آن که آغاز نزول از ماه رمضان بوده است.سادسا: التمهید در پایان بحث برای تایید سخن خود و رد نزول قرآن در بیت المعمور، که صدوق به آن معتقد است، به گفتاری از شیخ مفید استناد می کند که وی گفته است:آن چه را صدوق - رحمه الله - در این باب آورده (همان روایت) اصل آن، حدیث واحدی است که نه موجب علم است و نه عمل.... (15)جالب این جاست که وقتی اثبات نزول قرآن در بیست سال مورد نیاز است به ذیل همین حدیث استناد می شود! اما زمانی که ابطال قول به نزول قرآن در بیت المعمور (صدر حدیث) مورد نظر است، گفتار شیخ مفید مورد استناد قرار می گیرد و حدیث، خبر واحدی می شود که هیچ ارزش و اعتباری ندارد!سابعا: برداشت از آیات سه گانه نزول قرآن به این صورت، که مراد آن آغاز نزول قرآن است و نه نزول کل قرآن، برداشتی خلاف ظاهر است و همان گونه که گفتیم هرسه آیه و به ویژه آیه سوم بر نزول جمیع قرآن دلالت دارند.در این زمینه مطالب دیگری وجود دارد که در فصل آینده از آنها سخن خواهیم گفت.گزیده مطالب1. بعثت پیامبر اکرم(ص) همراه با نزول آیاتی چند از سوره علق و در 27 رجب اتفاق افتاده است، و به این امر در روایات فراوانی از ائمه: تصریح شده است.2. آیات سه گانه نزول قرآن در شب قدر ماه رمضان دلالت ندارند که محل نزول، غار حرا بوده است. بنابراین برای تعیین زمان بعثت نمی توان به این آیات استناد نمود.3. براساس روایات بسیاری، این آیات به نزول دیگری و در محلی متفاوت با نزولی که در آن بعثت رخ داده است، اشاره می کنند.4. از ظاهر آیات مورد اشاره، نزول همه قرآن استفاده می گردد که این امر نیز بیگانگی این آیات با مساله بعثت و تاریخ آن را اثبات می کند.پی نوشتها1. بقره (2) آیه 185.2. دخان (44) آیه 3.3. قدر (97) آیه 1.4. ر.ک: بحار الانوار، ج 18، ص 190; التمهید، ج 1، ص 78.5. پژوهشی در تاریخ قرآن، ص 38.6. التمهید فی علوم القرآن، ج 1، ص 78.7. وسائل الشیعه، ج 7، ص 330.8. همان.9. همان، ص 357. لاتدع صوم یوم سبعة و عشرین من رجب، فانه الیوم الذی انزل فیه النبوة علی محمد(ص) و ثوابه مثل ستین شهرا لکم.10. ر.ک: وسائل الشیعه، ج 7، ابواب 15 و 19 از ابواب صوم مندوب و ج 5، باب استحباب صلوة لیلة المبعث و یوم المبعث.11. دخان (44) آیه 1 - 3.12. ر.ک: التمهید فی علوم القرآن، ج 1، ص 81 و 82.13. همان، ج 1، ص 105.14. اصول کافی، ج 2، ص 269; المیزان، ج 2، ص 29.15. التمهید، ج 1، ص 92. موفق باشید
با سلام
1 در کدام سوره قرآن به دوران یتیمی پیامبر اشاره شده است؟
2 آغاز نزول قرآن بر پیامبر در چه روزی بود؟
با عرض سلامنزول قرآن و بعثتشهر رمضان الذی انزل فیه القرآن; (1) ماه رمضان [همان ماه] که در آن قرآن فرو فرستاده شده است.انا انزلناه فی لیلة مبارکة; (2) ما آن را در شبی فرخنده نازل کردیم.انا انزلناه فی لیلة القدر; (3) ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم.می دانیم که پیامبر در چهل سالگی (610 یا 611 م.) در شهر مکه به رسالت مبعوث گردید. نیز می دانیم که آغاز بعثت در غار حرا با نزول آیاتی از سوره مبارکه علق همراه بوده است و میان مسلمانان در این مساله اتفاق نظر وجود دارد. اما در این که بعثت در چه زمانی رخ داده است، نظرها مختلف است و همین، باعث اختلاف در زمان نزول قرآن نیز گردیده است.آرای مختلف در زمان نزول قرآن و بعثت:1. بیست و هفتم رجب.2. هفدهم رمضان.3. هیجدهم رمضان.4. بیست و چهارم رمضان.5. دوازدهم ربیع الاول. (4)(5)7. هشتم ربیع الاول.8. سوم ربیع الاول. (6)شیعه معتقد است که بعثت در 27 رجب اتفاق افتاده است; به دلیل روایات متعددی که از عترت طاهره در این زمینه وجود دارد. آنان که خود اهل بیت نبوتند بهتر از هرکس از زمان نبوت باخبرند و در تعیین زمان و مکان آن از همه شایسته تر. روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می شود:1. شیخ طوسی در امالی خود روایتی را از امام صادق(ع) نقل می کند که فرمود:در روز بیست و هفتم رجب، نبوت بر رسول خدا نازل گشت. هر که این روز را روزه بگیرد، ثواب کسی را دارد که شصت ماه روزه گرفته باشد. (7)2. از امام کاظم(ع) نقل است که فرمود:خداوند محمد(ص) را، که رحمت برای جهانیان است، در بیست و هفتم رجب به پیامبری برگزید. هرکه این روز را روزه بگیرد، خداوند ثواب روزه شصت ماه را برایش ثبت می کند. (8)3. امام صادق(ع):روزه روز بیست و هفتم رجب را ترک نکن; زیرا روزی است که پیامبری بر محمد(ص) نازل گشته و ثواب آن، مانند شصت ماه است. (9)(10)دانشمندان اهل سنت برای اثبات بعثت در ماه رمضان به آیات سوره بقره، دخان و قدر استناد نموده اند. آنان می گویند در تمام قرآن نامی از رجب و بعثت در آن وجود ندارد. آن چه هست، دلالت صریح و روشن آیات است بر این که: قرآن در ماه رمضان (شهر رمضان الذی...) در شب مبارکی (لیلة مبارکة...) که همان شب قدر است (انزلناه فی لیلة القدر) نازل گشته است، و چون بعثت هم، همراه با نزول قرآن بوده، بنابراین بعثت در ماه رمضان به وقوع پیوسته است.در پاسخ به این استدلال باید گفت، اولا: آیات سه گانه فقط به زمان نزول قرآن دلالت دارند; اما محل نزول در این آیات مشخص نگردیده است و این مساله که مراد از این نزول، همان نزول در غار حرا باشد، از هیچ یک از آیات فوق به دست نمی آید.ثانیا: ظاهرا آیات 185 بقره و اول سوره قدر، دلالت بر نزول همه قرآن در ماه رمضان و شب قدر دارند. دلالت آیه سوم سوره دخان، بر نزول یکپارچه قرآن صریح تر و روشن تر است: حم × والکتاب المبین × انا انزلناه فی لیلة مبارکة. (11) در این آیه، مرجع ضمیر (انزلناه ) (کتاب ) است که قرآن به آن سوگند خورده است و به روشنی دلالت دارد که مجموعه آیات قرآن و کتاب الهی مورد نظر است; در حالی که در آغاز بعثت تنها پنج آیه از سوره علق نازل گشته است. بنابراین نمی توان گفت این آیات، ناظر به مساله بعثت پیامبرند.نویسنده کتاب ارزشمند التمهید مشکل را به گونه ای دیگر حل نموده است. وی می گوید:براساس روایات اهل بیت بعثت در ماه رجب اتفاق افتاده، ولی نزول قرآن به عنوان کتاب آسمانی و قانون جاودانه الهی پس از سه سال فاصله بر پیامبر نازل گشته است. در این سال ها پیامبر دعوت مخفیانه داشته که روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد. پس از گذشت سه سال از بعثت، آیات 94 و95 سوره حجر، نازل گردید: فاصدع بما تؤمر واعرض عن المشرکین × انا کفیناک المستهزئین; پس آن چه را بدان ماموری آشکار کن و از مشرکان روی برتاب که ما [شر] ریشخندگران را از تو برطرف خواهیم کرد.از این زمان به بعد، نزول پیوسته قرآن آغاز گردید.از طرف دیگر روایاتی وجود دارد که مدت نزول قرآن را بیست سال ذکر نموده است. نتیجه می گیریم که آغاز نزول قرآن از آغاز بعثت، سه سال فاصله داشته و در شب قدر ماه رمضان بوده است. (12)آن چه از بیان فوق و دیگر مطالب التمهید به دست می آید نکات زیر است:1. هیچ ارتباطی میان مساله بعثت و نزول قرآن وجود ندارد.2. آیات اولیه سوره علق در آغاز بعثت، جنبه بشارت داشته به عنوان نزول به حساب نمی آید.3. آغاز نزول پیوسته قرآن به عنوان کتاب آسمانی از ماه رمضان و پس از سه سال از بعثت پیامبر بوده است.4. مدت نزول قرآن بیست سال بوده است و روایات آن را تایید می کند.5. مراد از نزول قرآن در ماه رمضان، آغاز نزول است; چرا که مبدا تاریخ در وقایع مهمی که امتداد زمانی دارند از همان آغاز، ثبت می شود.آن چه پایه و اساس استدلال نویسنده محترم است دو گروه از روایاتند:1. روایات تاریخی که مدت دعوت مخفیانه پیامبر را در مکه سه سال اول بعثت ذکر می کنند، تا آن که آیه (فاصدع بما تؤمر...) نازل می شود.2. روایاتی که مدت نزول قرآن بر پیامبر را بیست سال گفته اند، نه 23 سال.اما به نظریه التمهید چند اشکال وارد است:اولا: آن چه از علی بن ابراهیم قمی، یعقوبی و محمد بن اسحاق(در ص 81) نقل گردیده و نیز فرمایش امام صادق(ع)، که همگی بر دعوت مخفیانه در طول سه سال اول بعثت دلالت دارند، تنها به مساله دعوت مخفیانه اشاره می کنند و در هیچ یک از آنها، به عدم نزول آیات در طول این سه سال اشاره نشده است; به عبارت دیگر منافات ندارد که سه سال، دعوت مخفیانه باشد و قرآن نیز نازل شده باشد - که البته چنین نیز بوده است - و این ادعا که در طول این سه سال فقط همان پنج آیه اول سوره علق نازل گشته، به نظر شگفت می رسد; زیرا نه با واقعیت تاریخی سازگاری دارد و نه روایات فترت دعوت مخفیانه بر آن صحه می گذارد.ثانیا: گفته شده نزول پیوسته قرآن به عنوان کتاب آسمانی، پس از نزول آیه (فاصدع بما تؤمر. ..) بوده است; در حالی که این آیه از آیات سوره مبارکه حجر است، که از سوره های مکی می باشد و براساس جدول ترتیب نزول سوره ها، که التمهید، خود از روایت ابن عباس و جابر بن زید و دیگران نقل کرده، سوره حجر، پنجاه و چهارمین سوره قرآن است. (13)اگر چنین ترتیبی که التمهید بر صحت آن اصرار دارد، صحیح باشد، باید قبول نمود که قبل از آیه (فاصدع بما تؤمر...) پنجاه و سه سوره نازل شده و این تاییدی است بر این که دعوت مخفیانه منافاتی با نزول قرآن نداشته است.ثالثا: چه بسا، نیاز پیامبر به نزول آیات قرآن، در آغاز بعثت، بیش از هر زمان دیگر بوده است; این امر را کثرت سوره های مکی در مقایسه با سوره های مدنی، و همین طور فراوانی نزول در فترت سه ساله (53 سوره) در مقایسه با بقیه سوره هایی که پس از آن در دوران دعوت علنی در مکه نازل گردیده اند، تایید می کنند.رابعا: روایات دیگری داریم که مدت نزول قرآن را 23 سال ذکر کرده اند.خامسا: روایاتی که التمهید از کتاب کافی و تفسیر عیاشی برای اثبات نزول بیست ساله قرآن ذکر نموده دقیقا خلاف مدعا را ثابت می کنند.در تمام این روایات، نزول قرآن در ماه رمضان به معنای نزول در بیت المعمور تفسیر گشته است. البته در التمهید تنها قسمتی از روایت مورد استناد قرار گرفته ولی ما متن کامل آن را ذکر می کنیم:حفص بن غیاث می گوید: از امام صادق پرسیدم: قرآن چگونه می گوید: (شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن ) در حالی که در طول بیست سال از اول تا آخر آن نازل شده است؟امام فرمود:نزل القرآن جملة واحدة الی البیت المعمور ثم نزل فی طول عشرین سنة; (14) قرآن یک مرتبه به بیت المعمور نازل شده، سپس نزولش در طول بیست سال بوده است.نزول قرآن در بیت المعمور در روایت عیاشی، که مورد استناد التمهید قرار گرفته، نیز وجود دارد. در این روایات بر خلاف استفاده ای که از آنها شده، تاکید بر نزول قرآن در بیت المعمور است; آن هم به صورت یکپارچه، نه آن که آغاز نزول از ماه رمضان بوده است.سادسا: التمهید در پایان بحث برای تایید سخن خود و رد نزول قرآن در بیت المعمور، که صدوق به آن معتقد است، به گفتاری از شیخ مفید استناد می کند که وی گفته است:آن چه را صدوق - رحمه الله - در این باب آورده (همان روایت) اصل آن، حدیث واحدی است که نه موجب علم است و نه عمل.... (15)جالب این جاست که وقتی اثبات نزول قرآن در بیست سال مورد نیاز است به ذیل همین حدیث استناد می شود! اما زمانی که ابطال قول به نزول قرآن در بیت المعمور (صدر حدیث) مورد نظر است، گفتار شیخ مفید مورد استناد قرار می گیرد و حدیث، خبر واحدی می شود که هیچ ارزش و اعتباری ندارد!سابعا: برداشت از آیات سه گانه نزول قرآن به این صورت، که مراد آن آغاز نزول قرآن است و نه نزول کل قرآن، برداشتی خلاف ظاهر است و همان گونه که گفتیم هرسه آیه و به ویژه آیه سوم بر نزول جمیع قرآن دلالت دارند.در این زمینه مطالب دیگری وجود دارد که در فصل آینده از آنها سخن خواهیم گفت.گزیده مطالب1. بعثت پیامبر اکرم(ص) همراه با نزول آیاتی چند از سوره علق و در 27 رجب اتفاق افتاده است، و به این امر در روایات فراوانی از ائمه: تصریح شده است.2. آیات سه گانه نزول قرآن در شب قدر ماه رمضان دلالت ندارند که محل نزول، غار حرا بوده است. بنابراین برای تعیین زمان بعثت نمی توان به این آیات استناد نمود.3. براساس روایات بسیاری، این آیات به نزول دیگری و در محلی متفاوت با نزولی که در آن بعثت رخ داده است، اشاره می کنند.4. از ظاهر آیات مورد اشاره، نزول همه قرآن استفاده می گردد که این امر نیز بیگانگی این آیات با مساله بعثت و تاریخ آن را اثبات می کند.پی نوشتها1. بقره (2) آیه 185.2. دخان (44) آیه 3.3. قدر (97) آیه 1.4. ر.ک: بحار الانوار، ج 18، ص 190; التمهید، ج 1، ص 78.5. پژوهشی در تاریخ قرآن، ص 38.6. التمهید فی علوم القرآن، ج 1، ص 78.7. وسائل الشیعه، ج 7، ص 330.8. همان.9. همان، ص 357. لاتدع صوم یوم سبعة و عشرین من رجب، فانه الیوم الذی انزل فیه النبوة علی محمد(ص) و ثوابه مثل ستین شهرا لکم.10. ر.ک: وسائل الشیعه، ج 7، ابواب 15 و 19 از ابواب صوم مندوب و ج 5، باب استحباب صلوة لیلة المبعث و یوم المبعث.11. دخان (44) آیه 1 - 3.12. ر.ک: التمهید فی علوم القرآن، ج 1، ص 81 و 82.13. همان، ج 1، ص 105.14. اصول کافی، ج 2، ص 269; المیزان، ج 2، ص 29.15. التمهید، ج 1، ص 92. موفق باشید
- [سایر] شأن نزول آیه 1 از سوره تحریم چیست؟ و آیا منافاتی با عظمت پیامبر دارد؟
- [سایر] تفسیر سوره ضحی با توجه به نکات زیر را بیان کنید: 1. چرا خداوند در آیه 6 سوره ضحی پیامبر را یتیمی میخواند که در پناه خود جای داده است؟ 2. فلسفه واژههای (ضالا فهدی) و (عائلا فاغنی)به عنوان خطاب به پیامبر چیست؟ 3. در آیه 9 و 10سوره ضحی به پیامبر گفته میشود (با یتیم و فقیر به خوبی رفتار کن) چرا؟ مگر پیامبر با آنها بدرفتاری میکرد؟
- [سایر] چطور می گویید پیامبر معصوم است در حالی که قرآن در آغاز سوره فتح از آمرزش گناهان گذشته و آینده پیامبر خبر می دهد؟
- [سایر] آیات 1 و 2 سوره یاسین را تفسیر کنید؟
- [سایر] 1. معنای نزول القرآن چیست؟ 2. مرحله و مرتبه نزول القرآن چگونه است؟ 3. فلسفه تدریجی بودن نزول القرآن چیست؟
- [سایر] آیا شان نزول سوره عبس ترشرویی پیامبر(ص) است؟
- [سایر] آیا شان نزول سوره عبس ترشرویی پیامبر(ص) است؟
- [سایر] نزول قرآن بر پیامبر(ع) چگونه بوده است؟
- [سایر] سلام 1- 5 عذاب الهی که در سوره اعراف بیان شده است کدامند؟ودر کدام آیات بیان شده اند؟ 2- آخرین دعای ذکر شده در قرآن کریم چیست؟
- [سایر] سلام لطفا" شان نزول و تفسیر آیات 34سوره نساء و 282 سوره بقره را بیان نمیایید متشکرم
- [آیت الله فاضل لنکرانی] 1 قسم را باید با زبان و لفظ صریح بیان کرد. 2 قسمی اعتبار دارد که یکی از اسماء خداوند متعال باشد مثل خدا یا الله. 3 اگر به برخی از اوصاف خدای سبحان قسم بخورد که معمولاً از آن صفت خدای سبحان اراده می شود یا قرینه ای به کار ببرد که مراد او را بفهماند قسم صحیح است. 4 شخص لال اگر با اشاره قسم بخورد قسم او صحیح است ولی کسی که می تواند سخن بگوید قسم او با اشاره صحیح نیست. 5 قسم به مقدسات دیگر مثل قرآن و پیامبر و ائمه اطهار(علیهم السلام) احکام قسم را ندارد.
- [آیت الله بهجت] پنج چیز بر جنب حرام است: 1 رساندن جایی از بدن به خط قرآن، یا به اسم خدا و بنابر احتیاط به اسم پیغمبران و امامان و اسم حضرت زهرا علیهمالسلام بهطوریکه در وضو گفته شد. 2 رفتن به مسجدالحرام و مسجد پیغمبر صلیاللهعلیهوآله، اگرچه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود؛ و همچنین داخل شدن به آنجا برای برداشتن چیزی، بنابر احوط. 3 توقف در مساجد دیگر؛ ولی اگر از یک در داخل و از در دیگر خارج شود، یا برای برداشتن چیزی برود مانعی ندارد. و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان هم توقف نکند، بلکه عبور نیز ننماید و همچنین در رواقها. 4 گذاشتن چیزی در مسجد. 5 خواندن سورهای که سجده واجب دارد و آن چهار سوره است: 1 سجده (سوره ??)؛ 2 فصّلت (??)؛ 3 نجم (??)؛ ? علق (??)؛ و اگر یک کلمه از این چهار سوره را هم بخواند حرام است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر اشتباها مشغول خواندن سوره ای شود که سجده واجب دارد چنانچه پیش از رسیدن به ایه سجده بفهمد باید ان سوره را رها کند و سوره دیگر بخواند و اگر بعد از خواندن ایه سجده بفهمد احتیاطا به سجده اشاره نموده و سوره را تمام کند و سوره دیگری هم به قصد قربت مطلقه یعنی اگر وظیفه اش سوره دیگری است این همان باشد وگرنه به عنوان قرایت قران باشد بخواند و بعد از نماز باید سجده ان را به جا اورد
- [آیت الله اردبیلی] پنج چیز بر جنب حرام است: اوّل: رساندن جایی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا و نیز بنابر احتیاط واجب، به اسامی مبارکه پیامبران و امامان علیهمالسلام و حضرت زهرا علیهاالسلام . دوم: رفتن در مسجدالحرام و مسجدالنبی صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، اگرچه از یک در داخل و بدون توقف از در دیگر خارج شود. سوم: توقف در مساجد دیگر، ولی اگر از یک در داخل و از در دیگر بدون توقف خارج شود، مانعی ندارد و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان علیهمالسلام نیز توقف نکند. چهارم: ورود به مسجد به قصد گذاشتن چیزی در آن و احتیاط واجب آن است که از گذاشتن چیزی در مسجد بدون وارد شدن به آن نیز اجتناب کند. پنجم: خواندن بعض یا تمام سورهای که سجده واجب دارد و آنها چهار سورهاند: 1 سوره (سجده) یعنی سوره سی و دوم قرآن (الم تنزیل)، 2 سوره (فصّلت) یعنی سوره چهل و یکم قرآن (حم سجده)، 3 سوره (نجم) یعنی سوره پنجاه و سوم قرآن (و النجم)، 4 سوره (علق) یعنی سوره نود و ششم قرآن (اقرء) و خواندن یک حرف از این چهار سوره نیز حرام است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر دو نفر همزمان به یکدیگر سلام کنند، بر هر یک واجب است =============================================================================== 1 وسائلالشیعة، چاپ آل البیت، باب 156 از (أبواب أحکامالعِشرة)،ح1 و 2 و 4 و 7،ج12،ص291 - 293. جواب سلام دیگری را بدهد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] شایسته است جنب چند چیز را ترک کند: 1 و 2 خوردن و آشامیدن، ولی اگر وضو بگیرد مکروه نیست. 3 خواندن بیشتر از هفت آیه از قرآن، حتی از سوره هایی که سجده واجب ندارد. 4 تماس بدن با جلد وحاشیه و فاصله سطور قرآن مجید و همراه داشتن آن. 5 خوابیدن بدون وضو. 6 رنگ کردن موها به حنا و مانند آن. 7 مالیدن روغن و انواع کرم ها به بدن. 8 جماع کردن بعد از محتلم شدن.
- [آیت الله نوری همدانی] خواندن قرآن در نماز ، غیر از چهار سوره ای که سجدة واجب دارد و در احکام جنابت گفته شد (1) ، و نیز دعا کردن در نماز اشکال ندارد اگر چه به فارسی یا زبان دیگر باشد .
- [آیت الله سبحانی] اگر پدر بمیرد چهار چیز مال پسر بزرگ تر است: 1 قرآن 2 انگشتری 3 شمشیر 4 لباسی را که پوشیده یا برای پوشیدن گرفته و دوخته است، اگرچه نپوشیده باشد، و اگر میت از این چهار چیز بیشتر از یکی دارد، مثلاً دو قرآن یا دو انگشتر دارد، چنانچه مورد استعمال است، یا برای استعمال مهیّا شده، مال پسر بزرگتر است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه روزه دار دروغی به خدا و پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و جانشینان معصوم او(علیهم السلام) نسبت دهد خواه با گفتن باشد، یا نوشتن، یا اشاره و مانند آن، بنابراحتیاط واجب روزه اش باطل می شود، هر چند بلافاصله توبه کند. دروغ بستن به سایر انبیا و فاطمه زهرا(علیها السلام) نیز همین حکم را دارد.
- [آیت الله بهجت] کسی که حمد و سوره و چیزهای دیگر نماز را بهخوبی نمیداند، و میتواند یاد بگیرد، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، باید یاد بگیرد؛ و اگر وقت تنگ است، دو صورت دارد: 1 اگر در یاد گرفتن کوتاهی کرده، در صورتی که عُسر و حرج نباشد، بنابر اظهر باید نمازش را به جماعت بخواند، یا کسی بخواند و او هم همراه او بخواند یا اگر ممکن است از روی نوشتهای بخواند. 2 اگر کوتاهی نکرده، بنابر احتیاط مستحب این کارها را انجام دهد. اگر کسی از قرآن هیچ نمیداند، به مقداری که واجب است در نماز از قرآن بخواند تسبیح و تهلیل و تکبیر میگوید.