قرآن می فرماید: (إِنّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً. لِیَغْفِرَ لَکَ اللّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِراطاً مُسْتَقِیماً )1؛ (به درستی که ما برای تو پیروزی آشکاری فراهم ساختیم تا خداوند، گناهان گذشته و آینده ای را که به تو نسبت می دادند، ببخشد (و حقّانیت تو را ثابت نموده) و نعمتش را بر تو تمام کند و به راه راست، هدایتت فرماید). مفسّران درباره آیه یاد شده و منظور از ذنب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، نظرهای مختلفی دارند که برخی عبارتند از: 1. علاّمه طباطبایی می نویسد: (ذنب) در آیه یاد شده، به معنای گناه، یعنی مخالف تکلیف مولوی الهی نیست؛ چون کلمه (ذنب) در لغت، عبارت است از عملی که آثار و تبعات بدی دارد؛ حال هر چه باشد. (مغفرت) هم در لغت، عبارت از پرده افکنی بر روی هر چیز است.2 2. قیام رسول خدا صلی الله علیه و آله برای دعوت مردم و نهضت آن حضرت علیه کفر، قبل از هجرت و ادامه آن تا بعد از هجرت در مدینه و جنگ هایی که بعد از هجرت با مشرکان انجام داد، عملی دارای آثار شوم و مصداقی برای کلمه (ذنب) بود و معلوم است که کفّار قریش، مادام که شوکت و نیروی خود را محفوظ می داشتند، هرگز پیامبر صلی الله علیه و آله را مشمول مغفرت خود قرار نمی دادند و خون هایی را که از بزرگان آنان ریخته شده بود، از یاد نمی بردند و تا از راه انتقام و محو رسم و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله، کینه های خود را تسکین نمی دادند، دست بردار نبودند؛ اما خدای سبحان، با فتح مکه و یا فتح حدیبیه که آن نیز منتهی به فتح مکّه شد شوکت و نیروی کفار قریش را از آنان گرفت و در نتیجه، گناهانی را که رسول خدا صلی الله علیه و آله در نظر مشرکان داشت، پوشانید و آن حضرت را از شرّ قریش ایمنی داد. بنابراین، مراد از کلمه (ذنب)، تبعات بد و آثار خطرناکی است که دعوت رسول اللّه صلی الله علیه و آله برای کفار و مشرکان به بار آورد و این آثار از نظر لغت، (ذنب) است که در نظر آنان، حضرت را مستحقّ عقوبت می ساخت؛ همچنان که موسی علیه السلام در جریان کشتن آن جوان قبطی، خود را گناه کار معرفی نمود: (وَ لَهُمْ عَلَیَّ ذَنْبٌ فَأَخافُ أَنْ یَقْتُلُونِ )3. این، معنای گناهان گذشته (ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ )4 رسول صلی الله علیه و آله است. 3. اما گناهان آینده (ما تأخّر)، عبارت است از خون هایی که بعد از هجرت از بزرگان مشرک قریش ریخت و مغفرت خدا نسبت به گناهان آن حضرت، عبارت است از پوشاندن آنها و ابطال عقوبت هایی است که به دنبال داشت؛ یعنی قدرت، شوکت و عظمت کفّار قریش را از آنان گرفت و مؤیّد این معنا، جمله (وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ... وَ یَنْصُرَکَ اللّهُ نَصْراً عَزِیزاً)5 است. 4. حضرت رضا علیه السلام می فرماید: در نظر مشرکان عرب، هیچ کس گناهش عظیم تر از رسول خدا صلی الله علیه و آله نبود؛ برای این که آنها 360 خدا داشتند و رسول خدا که آمد، همه آنها را از خدایی انداخت و مردم را به اخلاص خواند. این در نظر آنها بسیار سنگین و عظیم بود و گفتند: (أَ جَعَلَ الاْلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَیْءٌ عُجابٌ. وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلی آلِهَتِکُمْ إِنَّ هذا لَشَیْءٌ یُرادُ. ما سَمِعْنا بِهذا فِی الْمِلَّةِ الاْخِرَةِ إِنْ هذا إِلاَّ اخْتِلاقٌ )6؛ (آیا آن همه خدا را یکی کرده، این خیلی شگفت آور است. بزرگانشان برای تحریک مردم به راه افتادند و گفتند: برخیزید و از خدایان دفاع کنید که این، وظیفه مهمی است. ما چنین چیزی را در هیچ کیشی نشنیده ایم. این جز سخنی خودساخته نیست). این جاست که وقتی خدای تعالی، مکّه را برای پیامبرش فتح کرد، فرمود: (إِنّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً)7؛ (این فتح آشکار را برایت کردیم). تا دیگر در صدد آزارت بر نیایند و همین طور هم شد. بعد از فتح مکّه، عدّه ای مسلمان شدند و برخی از مکّه فرار کردند و کسانی که ماندند، قدرت بر انکار توحید نداشتند و با دعوت مردم، آن را می پذیرفتند. بنابراین با فتح مکّه، گناهانی که رسول خدا صلی الله علیه و آلهنزد مشرکان مکه داشت، آمرزیده شد؛ یعنی، دیگر نتوانستند دست از پا خطا کنند.8 پی نوشت: 1. فتح 48 ، آیات 1 و2 . 2. المیزان، ج 18، ص 258 . 3. شعراء 26، آیه 14 . 4. فتح 48 ، آیه 2 . 5. فتح 48، آیات 2 و 3 . 6. ص 38 ، آیات 5 7 . 7. فتح 48 ، آیه 1 . 8. المیزان، ج 18، ص 275؛ ر.ک: تنزیه الانبیاء، صص 172 179 . منبع: www.porseman.org
چطور می گویید پیامبر معصوم است در حالی که قرآن در آغاز سوره فتح از آمرزش گناهان گذشته و آینده پیامبر خبر می دهد؟
قرآن می فرماید:
(إِنّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً. لِیَغْفِرَ لَکَ اللّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِراطاً مُسْتَقِیماً )1؛
(به درستی که ما برای تو پیروزی آشکاری فراهم ساختیم تا خداوند، گناهان گذشته و آینده ای را که به تو نسبت می دادند، ببخشد (و حقّانیت تو را ثابت نموده) و نعمتش را بر تو تمام کند و به راه راست، هدایتت فرماید).
مفسّران درباره آیه یاد شده و منظور از ذنب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، نظرهای مختلفی دارند که برخی عبارتند از:
1. علاّمه طباطبایی می نویسد: (ذنب) در آیه یاد شده، به معنای گناه، یعنی مخالف تکلیف مولوی الهی نیست؛ چون کلمه (ذنب) در لغت، عبارت است از عملی که آثار و تبعات بدی دارد؛ حال هر چه باشد. (مغفرت) هم در لغت، عبارت از پرده افکنی بر روی هر چیز است.2
2. قیام رسول خدا صلی الله علیه و آله برای دعوت مردم و نهضت آن حضرت علیه کفر، قبل از هجرت و ادامه آن تا بعد از هجرت در مدینه و جنگ هایی که بعد از هجرت با مشرکان انجام داد، عملی دارای آثار شوم و مصداقی برای کلمه (ذنب) بود و معلوم است که کفّار قریش، مادام که شوکت و نیروی خود را محفوظ می داشتند، هرگز پیامبر صلی الله علیه و آله را مشمول مغفرت خود قرار نمی دادند و خون هایی را که از بزرگان آنان ریخته شده بود، از یاد نمی بردند و تا از راه انتقام و محو رسم و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله، کینه های خود را تسکین نمی دادند، دست بردار نبودند؛ اما خدای سبحان، با فتح مکه و یا فتح حدیبیه که آن نیز منتهی به فتح مکّه شد شوکت و نیروی کفار قریش را از آنان گرفت و در نتیجه، گناهانی را که رسول خدا صلی الله علیه و آله در نظر مشرکان داشت، پوشانید و آن حضرت را از شرّ قریش ایمنی داد. بنابراین، مراد از کلمه (ذنب)، تبعات بد و آثار خطرناکی است که دعوت رسول اللّه صلی الله علیه و آله برای کفار و مشرکان به بار آورد و این آثار از نظر لغت، (ذنب) است که در نظر آنان، حضرت را مستحقّ عقوبت می ساخت؛ همچنان که موسی علیه السلام در جریان کشتن آن جوان قبطی، خود را گناه کار معرفی نمود: (وَ لَهُمْ عَلَیَّ ذَنْبٌ فَأَخافُ أَنْ یَقْتُلُونِ )3. این، معنای گناهان گذشته (ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ )4 رسول صلی الله علیه و آله است.
3. اما گناهان آینده (ما تأخّر)، عبارت است از خون هایی که بعد از هجرت از بزرگان مشرک قریش ریخت و مغفرت خدا نسبت به گناهان آن حضرت، عبارت است از پوشاندن آنها و ابطال عقوبت هایی است که به دنبال داشت؛ یعنی قدرت، شوکت و عظمت کفّار قریش را از آنان گرفت و مؤیّد این معنا، جمله (وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ... وَ یَنْصُرَکَ اللّهُ نَصْراً عَزِیزاً)5 است.
4. حضرت رضا علیه السلام می فرماید: در نظر مشرکان عرب، هیچ کس گناهش عظیم تر از رسول خدا صلی الله علیه و آله نبود؛ برای این که آنها 360 خدا داشتند و رسول خدا که آمد، همه آنها را از خدایی انداخت و مردم را به اخلاص خواند. این در نظر آنها بسیار سنگین و عظیم بود و گفتند:
(أَ جَعَلَ الاْلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَیْءٌ عُجابٌ. وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلی آلِهَتِکُمْ إِنَّ هذا لَشَیْءٌ یُرادُ. ما سَمِعْنا بِهذا فِی الْمِلَّةِ الاْخِرَةِ إِنْ هذا إِلاَّ اخْتِلاقٌ )6؛
(آیا آن همه خدا را یکی کرده، این خیلی شگفت آور است. بزرگانشان برای تحریک مردم به راه افتادند و گفتند: برخیزید و از خدایان دفاع کنید که این، وظیفه مهمی است. ما چنین چیزی را در هیچ کیشی نشنیده ایم. این جز سخنی خودساخته نیست).
این جاست که وقتی خدای تعالی، مکّه را برای پیامبرش فتح کرد، فرمود:
(إِنّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً)7؛
(این فتح آشکار را برایت کردیم).
تا دیگر در صدد آزارت بر نیایند و همین طور هم شد. بعد از فتح مکّه، عدّه ای مسلمان شدند و برخی از مکّه فرار کردند و کسانی که ماندند، قدرت بر انکار توحید نداشتند و با دعوت مردم، آن را می پذیرفتند. بنابراین با فتح مکّه، گناهانی که رسول خدا صلی الله علیه و آلهنزد مشرکان مکه داشت، آمرزیده شد؛ یعنی، دیگر نتوانستند دست از پا خطا کنند.8
پی نوشت:
1. فتح 48 ، آیات 1 و2 .
2. المیزان، ج 18، ص 258 .
3. شعراء 26، آیه 14 .
4. فتح 48 ، آیه 2 .
5. فتح 48، آیات 2 و 3 .
6. ص 38 ، آیات 5 7 .
7. فتح 48 ، آیه 1 .
8. المیزان، ج 18، ص 275؛ ر.ک: تنزیه الانبیاء، صص 172 179 .
منبع: www.porseman.org
- [سایر] طلب آمرزش برای گناهان آینده ممکن است؟
- [سایر] برخی آیات قرآن از تأثیر شیطان در مورد انبیا علیهم السلام خبر داده، اینها چگونه با عصمت پیامبران می سازد؟
- [سایر] با سلام 1 در کدام سوره قرآن به دوران یتیمی پیامبر اشاره شده است؟ 2 آغاز نزول قرآن بر پیامبر در چه روزی بود؟
- [سایر] در آیات اول سوره فتح «لیغفرلک الله ما تقدم من ذنبک و ما تأخر» منظور از «ذنب» و گناه پیامبر(ص) چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 2 سوره فتح را بفرمایید؟
- [سایر] با توجه به آیات 2 سوره فتح و 19 سوره محمد، چرا اهل سنت عصمت پیامبراکرم(ص) را فقط در دریافت وحی می پذیرند؟
- [سایر] چرا سوره الفاتحه به عنوان آغاز کننده کتاب معرفی شده، در حالی که آن به عنوان اول سوره نازل نشده؟
- [سایر] در آیه 43 سوره توبه داریم که می فرماید: (عَفَا اللهُ عَنکَ لِمَ أَذِنتَ لَهُمْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَکَ الَّذِینَ صَدَقُواْ وَتَعْلَمَ الْکَاذِبِینَ) و آیه 1 از سوره تحریم که می فرماید: (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ الله لَکَ تَبْتَغی مَرْضاتَ أَزْواجِکَ وَ الله غَفُورٌ رَحیمٌ). لطفاً تفسیر این دو آیه را بیان کنید؛ چرا که وهابیون با توجه به این دو آیه، می گویند که پیامبر اعظم (ص) معصوم نیست و تنها در تبلیغ رسالت معصوم است؛ زیرا آیه اول دلالت دارد که پیامبر (ص) معصیت انجام داد و آیه دوم دلالت دارد بر این که پیامبر (ص) مطیع زنانش بوده و به همین سبب، حلال خدا را حرام کرد.
- [سایر] چرا سوره فاتحه به عنوان آغاز کننده کتاب معرفی شده است، در حالی که به عنوان اولین سوره نازل نشده است؟
- [سایر] با توجه به آیات 2 سوره فتح و 19 سوره محمد،چرا اهل سنت عصمت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) را فقط در دریافت وحی می پذیرند؟
- [آیت الله اردبیلی] بنابر احتیاط واجب هر یک از دو خطبه نماز جمعه باید مشتمل بر حمد و ثنای پروردگار، صلوات بر پیامبر اکرم و آل پیامبر علیهمالسلام ، دعوت مردم به پرهیزکاری و تقوا و نیز خواندن یک سوره کامل باشد و خطبه دوم باید علاوه بر آن مشتمل بر ذکر نام ائمه معصومین علیهمالسلام و طلب آمرزش برای مؤمنان باشد.
- [آیت الله جوادی آملی] .اقامه نماز در مکان خاص که مستلزم معصیت باشد , حرام است؛ ولی نماز باطل نیست; مثلاً اگر اقامه نماز جلوتر از قبر پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) به فاصله کم , موجب هتک حرمت آن ذوات قدسی شود, حرام است؛ ولی نماز باطل نیست و اقامه نماز در مکان محاذی و همسطح با قبر معصوم(ع) حرام نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] پنج چیز بر جنب حرام است اول رساندن جایی از بدن خود به خط قران یا به اسم مبارک ذات خداوند متعال به هر لغتی که باشد و سایر اسماء حسنی و بنابر احتیاط مستحب اسمای انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام را مس ننماید دوم رفتن در مسجدالحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود سوم توقف در مساجد دیگر ولی اگر از یک در مسجد داخل و از در دیگر خارج شود مانعی ندارد و همچنین توقف در حرم امامان علیهم السلام حرام است و احتیاط واجب ان است که از رفتن در حرم ایمه علیهم السلام خودداری کند اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود چهارم گذاشتن چیزی در مسجد و همچنین بنابر احتیاط واجب داخل شدن در مسجد برای برداشتن چیزی پنجم خواندن هر یک از ایات سجده واجب و ان ایات در چهار سوره است اول سوره سی و دوم قران الم تنزیل دوم سوره چهل و یکم حم سجده فصلت سوم سوره پنجاه و سوم والنجم چهارم سوره نود و ششم اقرا و بنابر احتیاط واجب از خواندن بقیه این چهار سوره حتی از خواندن بسم الله الرحمن الرحیم بلکه بعض ان به قصد این سوره ها نیز خودداری کند
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ، متابعت از شیطان درون (هوای نفس) و از شیطان برون (وسوسههای ابلیس و افراد ناباب) است، و این متابعت دارای اقسامی است که برخی از آن، گناه نیست: الف) متابعت از آنها به طور عادت و ملکه شده باشد؛ نظیر کسی که گناه عادت او شده است و قرآن شریف این قسم را شرک میداند (شرک عملی نه اعتقادی) چنانکه میفرماید: (أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ الهَهُ هَواه)[1] (آیا دیدی کسی را که هوای نفس خویش را به عنوان خدای خود گرفته است؟) یا میفرماید: (أَلَمْ أَعْهَدْ الَیْکُمْ یا بَنی ادَمَ انْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطان)[2] (ای فرزندان آدم آیا از شما پیمان نگرفتم که شیطان را نپرستید؟) ب) متابعت از آنها نه به طور عادت و ملکه؛ نظیر کسی که گاهی مثلاً دروغ میگوید و یا آلودگی چشم دارد و یا غیبت میکند و مانند اینها، و این قسم همان گناهانی است که بعضی از آنها در مسائل گذشته و آینده آمده است. ج) متابعت از آنها به طور عادت و ملکه نه در گناه بلکه در خواستههای آنها که گناه نیست، و علمای علم اخلاق به آن (مشتهیات نفس) میگویند و پرهیز از آن را به طور جدی خواستارند، نظیر سرگرم شدن به لذّات نفس از خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج و تجمّلات و بازیها و مانند اینها، و این قسم گرچه گناه نیست، ولی خطر آن خیلی بالا است، علاوه بر اینکه سد و مانع محکمی در برابر تکامل است، و محال است که انسان با توغّل در مشتهیات بتواند استکمال پیدا کند. د) متابعت از آنها نه به طور عادت و نه در گناه؛ نظیر ارضای غرایز به طور متوسّط و از راه حلال، و این قسم نه تنها گناه نیست، بلکه قرآن شریف سفارش مؤکّدی برای آن نموده است. صفحه 428 (قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ)[3] (ای پیامبر بگو چه کسی زیورهایی را که خدا برای بندگانش پدید آورده و نیز روزیهای پاکیزه را، حرام کرده است؟) ولی باید مواظب باشد دل بستگی و عادت به آن پیدا نشود.
- [آیت الله مظاهری] غیبت- یعنی عیب کسی را در غیاب او به دیگران منتقل نمودن- از گناهان بزرگ است و قرآن شریف آن را به منزله خوردن گوشت مردار انسان دانسته است: (وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَیُحِبُّ احَدُکُمْ انْ یَأْکُلَ لَحْمَ اخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُموُه)[1] (و بعضی از شما، غیبت بعضی دیگر را نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ (در حالی که) از آن کراهت دارید.) و فرقی نیست که آن عیب مستور و پوشیده باشد یا غیر مستور، و همچنین فرقی نیست کسی که غیبت او میشود راضی باشد یا نه، و همچنین فرقی نیست که غیبت با گفتار باشد و یا کردار نظیر اشاره و نوشتن و امثال اینها و همین مقدار که به عنوان تنقیص و ضربهزدن به شخصیّت کسی عیب او را در غیاب او به دیگری منتقل کند غیبت و از گناهان کبیره است و اگر کسی که غیبت او میشود راضی باشد که از او غیبت شده، علاوه بر اینکه غیبتکننده گناه نموده است، کسی که راضی به آن گناه بوده است نیز گناهکار است.
- [آیت الله وحید خراسانی] خاتمه هرچند هر گناهی بزرگ است چون عظمت و جلال و کبریای خداوند محدود به حدی نیست پس نافرمانی خداوند متعال هم با توجه به این که معصیت خداوند علی عظیم است بزرگ است و روایت شده نظر نکن به انچه معصیت کردی بلکه ببین چه کسی را معصیت کردی ولی در مقایسه گناهان به یکدیگر بعضی بزرگتر و عذاب ان شدیدتر است و بر برخی از گناهان به طور صریح یا ضمنی تهدید و وعید به عذاب و اتش شده و یا در روایات وارده از اهل بیت عصمت علیهم السلام از انها تعبیر به کبیره شده است و به مقتضای ایه کریمه ان تجتنبوا کبایر ما تنهون عنه نکفر عنکم سییاتکم اگر دوری کنید از گناهان کبیره ای که نهی شده اید از ان می پوشانیم از شما بدیها و سییات شما را اجتناب از انها موجب امرزش گناهان دیگر است و بعضی از فقهاء اعلی الله مقامهم انها را تا هفتاد و بعضی بیشتر از ان شمرده اند و قسمتی از انها که بیشتر مورد ابتلاست ذکر می شود شرک و کفر به خداوند متعال که با هیچ گناه کبیره ای قابل قیاس نیست یاس و ناامیدی از روح و رحمت خداوند متعال امن از مکر خداوند متعال قسم دروغ به خداوند متعال انکار انچه خداوند نازل فرموده است محاربه با اولیای خداوند متعال محاربه با خدا و رسول به قطع طریق و افساد در زمین حکم به غیر انچه خداوند نازل فرموده است دروغ بستن بر خدا و رسول و اوصیا منع از ذکر خداوند در مساجد و سعی در خراب کردن انها منع زکاتی که واجب است تخلف از جهاد واجب فرار از جنگ مسلمین با کفار اضلال گمراه کردن از راه خداوند متعال اصرار بر گناهان صغیره ترک عمدی نماز و سایر واجبات الهیه ریا اشتغال به لهو مانند غنا و تار زدن ولایت ظالم اعانه کمک کردن ظالم شکستن عهد و قسم تبذیر فاسد کردن مال و بیهوده خرج کردن ان اسراف شرب خمر سحر ظلم غنا عقوق والدین اذیت و بدرفتاری با پدر و مادر قطع رحم لواط زنا نسبت دادن زنا به زن محصنه قیادت جمع کردن بین مرد و زن به زنا یا دو مرد به لواط دزدی ربا خوردن سحت خوردن حرام مانند بهای خمر و اجرت زن زناکار و رشوه ای که حاکم برای حکم می گیرد کم فروشی غش مسلمین خوردن مال یتیم به ظلم شهادت دادن به ناحق کتمان شهادت اشاعه فاحشه و گناه بین مومنین فتنه سخن چینی کردن که موجب تفرقه بین مومنین شود ناسزا گفتن به مومن و اهانت به مومن و ذلیل کردن او بهتان بر مومن تهمت زدن به مومن غیبت و ان ذکر عیب مستور و پوشیده مومن در غیاب او است چه ان عیب را به گفتار بیان کند یا به رفتار بفهماند هرچند در اظهار عیب مومن قصد اهانت و هتک حیثیت نداشته باشد و اگر به قصد اهانت عیب مومن را اظهار نماید دو گناه مرتکب شده است
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام نفاق است و در روایات فراوانی فرمودهاند کسی که دارای دو چهره و دو زبان باشد، در روز قیامت با دو زبان که آتش از آنها شعلهور است محشور میشود و این نفاق اقسامی دارد: الف) کسانی که ایمان ندارند، ولی با زبان یا عمل ایمان نمایی میکنند، و این افراد همان منافقینی هستند که قرآن جایگاه آنان را پستترین جاهای جهنّم قرار داده است. ب) افراد ریاکار که اعمالشان برای خدا نیست، ولی نمایش برای خداست و قرآن علاوه بر اینکه اعمال این افراد را باطل میداند، گناه آنان را در حدّ کفر شمرده است. ج) افرادی که در برخورد با مردم دارای دو چهره و دو زبان هستند؛ مثلاً در حالی که کینه و عداوت دارند و از غیبت و تهمت باک ندارند، ولی در ظاهر اظهار محبّت و ارادت میکنند. د) افرادی که خود را وابسته به دین میکنند، ولی در حقیقت آن وابستگی را در عمل ندارند، نظیر عالم بی عمل و زاهد بیحقیقت و مقدّس و متّقی نما، و این افراد گرچه در روایات اطلاق نفاق بر آنها شده است و از نظر اخلاقی منافق میباشند، ولی گناه منافق را ندارند و اگر بر طبق وظیفه دینی خود عمل نکنند، در روز قیامت با منافقین محشور میشوند.
- [آیت الله مظاهری] تهمت اقسام و مراتبی دارد: الف) افترا بر خدا و پیامبران و اوصیای گرامی صلوات اللَّه علیهم اجمعین و قرآن شریف این قسم افترا و تهمت را بالاترین ظلمها میداند: (وَ مَنْ اظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللَّهِ الْکَذِب)[2] (و چه کسی ستمگرتر از آن کس که به خدا دروغ میبندد؟) ب) افترای زنا به زنها و مردان پاکدامن که این افترا و تهمت علاوه بر گناه بزرگی که دارد، اگر منجر به دادگاه شود، حاکم اسلامی باید او را حدّ قذف که هشتاد تازیانه است بزند. ج) افترا و تهمت به افرادی که تهمت به آنان موجب تضعیف دین میشود، نظیر تهمت به علما و افرادی که وابسته به دین میباشند که گناه این قسم تهمت، مضاعف و نظیر افترا بر خدا و پیامبر و ائمّه طاهرین است. د) افترا و تهمت به افراد معمولی، که این قسم تهمت گرچه گناه مضاعف ندارد، ولی در روایات آمده است که در روز قیامت آن تهمتزننده را بر روی چرکها و خونها نگاه میدارند تا مردم از حساب فارغ شوند سپس او را به جهنّم میبرند.
- [آیت الله نوری همدانی] نافلة ظهر و عصر را در سفر نباید خواند ، ئلی ولی نافله عشا را که نماز وُتیره نامیده می شود به نیت اینکه شاید مطلوب خداوند باشد ، می تواند بجا آورد . فضلیت سحر خیزی ونماز شب باید توجه داشت که وقت سحر ، وقت بسیار مبارکی است ، وقت تهجد و عبادت خدا است وقت انس گرفتن با محبوب حقیقی در خلوت شب است ، وقتی است که پیشوایان معصوم اسلام (سلام الله علیهم )مسلمانان را به بیداری و تهجد د ر آن ترغیب می نمودند ، وقتی است که وقتی است که علمای بزرگ و صلحای روزگار همیشه در آن وقت از خواب بر می خاستند و در پیشگاه حضرت حق به نماز خواندن و تلاوت قرآن و استغفار می پرداختند و حل کمشکلات و قضای حوایج مهم خود را در این ساعت از آن ذات مقدس می خواستند و به مقصود می رسیدند .خداوند در دو جای قرآن ، کسانی را که در سحرگاهان به استغفار می پردازند و از خداوند کریم و رحیم بخشایش گناهان خود را می خواهند مورد تمجید قرار داده است .وقت سحربنابر اظهر ، آخرین قسمت از یک ششم شب میباشد .هر چند وقت نماز شب از نصف شب به بعد آغاز می شود و تا طلوع فجر ادامه پیدا می کند ، ولی هر چه به طلوع فجر نزدیکتر باشد ، ثواب بیشتری دارد .برای نماز شب فضلیت های فراوانی و تاکید بسیاری در احادیث اهل بیت عصمت (علیهم السلام) ذکر شده است.حضرت رسول اکرم (صلی الله غلیه وآله وسلم ) در ضمن وصیتهای خود به حضرت امیر المؤمنان (علیه السلام ) فرمودند : ( عَلیکَ بِصَلوهِ اللّیلِ ، بِصلوهِ الّلیلِ ، بِصلوهِ اللّیلِ ) یعنی سه مرتبه فرمودند : نماز شب خواندن را بر خود لازم بشمار . حضرت صاذق (علیه السلام)فرمودند :( شرافت مؤ من در نماز شب خواندن و عزت مؤ من در این است که متعرض اعراض مردم چیزهایی که مردم عنایت به پنهان ماندن آن دارند ، نشود ، به این معنا که تفحص در امور مردم نداشته باشد و غیبت آنان را نکند .) و نیز حضرت صادق (علیه السلام ) فرمودند : ( مال دنیا و فرزندان ، زینت زندگی این دنیا و نماز شب ، زینت آخرت است . ) در احادیث اسلامی برای نماز شب علاوه بر اینکه ثواب و فضیلت فراوان اخروی ذکر شده است ، فواید دنیوی بسیاری نیز برای آن بیان شده است .که حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمود : ( نماز شب بخوانید که آن سنت پیغمبر و رسم صلحایی است که پیش از شما می زیستند و آن درد و مرض را از بدن شما دور می کند . ) و نیز فرمودند : ( نماز شب خواندن روی انسان را سفید و نورانی وخلق انسان را نیکو و بوی وی را پاکیزه می کند و روزی را فراوان می سازد و موجب ادای قرض انسان می گردد و غم و اندوه را بر طرف می نماید و به چشم انسان جلوه و روشنی می بخشد . )حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : ( خانه هایی که در آنها نماز شب و قرآن خوانده می شود ، برای اهل آسمان روشنایی می دهند به همان طوری که ستارگان آسمان برای مردم زمین ، روشنایی می دهند . ) حضرت رضا ( علیه السلام ) فرمودند : ( نماز شب خواندن را بر خود لازم بدانید زیرا هر بندة مؤ منی که هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخواند و در قنوت وتر 70مرتبه استغفار کند خداوند او را از عذاب قبر و از عذاب آتش نجات می دهد وعمرش را در دنیا طولانی میکند و در زندگی اقتصادی خداوند به او وسعت و گشایش میدهد وهر خانه ای که در آن نماز شب خوانده شود آن خانه برای مردم آسمان روشنایی می دهد همانطورکه ستارگان آسمان برای مردم روی زمین روشنایی می بخشند . ) برای د ستیابی به این توفیق لازم است از اول شب تصمیم بگیرند و مخصوصاً با کم غذا خوردن در شب خود را برای بیداری آماده سازند که حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) فرمودند : ( در سه چیز با سه چیز طمع مکن : 1-در بیداری شب با پرخوردن .2-در نور صورت با خوابیدن در جمیع شب .3-در امان ماندن در دنیا با همنشینی با فاسقان و فاجران .) کیفیت نماز شب و اما کیفیت نماز شب به این ترتیب است که : هشت رکعت که هر دو رکعت به یک سلام انجام بگیرد به قصد نماز نافلة شب خوانده شود و بعد از آن دو رکعت نماز به قصد نماز شفع می خواند و از آن پس یک رکعت به نیت نماز وتر بجا می آورد و بهتر این است که قنوت نماز وتر را به این ترتیب بجا بیاورد : 1- دعای فرج را که عبارت از این دعا است : لا اله الله الحلیم الکریم لا اله الا الله العلی العظیم سبحان الله رب السموات السبع و سبحان الله رب الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم و سلام علی المرسلین بخواند . 2-هفت مرتبه بگوید : استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم ذوالجلال و الاکرام من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه .بعد از آن 70مرتبه بگوید : استغفرالله ربی و اتوب الیه .پس از آن 300مرتبه بگوید : العفو . سپس برای چهل مؤمن دعا کند ( به زبان غیر عربی هم اشکال ندارد ، مثلاً بگوید : خداوندا! فلانی را بیامرز ) .از آن پس برای خود و پدر و مادر خود دعا کند و در خاتمة قنوت 7مرتبه بگوید : هذا مقامُ الغائذِ بکَ مِنَ النارِ . فضیلت نماز جعفر طیار نماز جعفر طیار ، دارای ثواب و فضیلت بسیار است و بر اساس روایاتی که از اهل بیت عصمت(سلام الله علیهم ) رسیده است تاثیر زیادی در بخشیده شدن گناهان انسان دارد . حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمودند : ( روزی که قلعة خیبر ، دژ محکم یهودانی که در برابر پیشرفت اسلام جوان ، سنگ اندازی می کردند و هر روز نقشه ای می کشیدند و تر فندهایی برای متوقف ساختن ، بلکه بر انداختن نظام اسلامی ، طرح می کردند به دست سپاه اسلام فتح شد ، جعفر از کشور حبشه که به سر پرستی جمعی از مسلمانان که در نتیجة فشار سردمداران کفر به آنجا مسافرت کرده بودند که تا در محیطی آزاد به اقامه مراسم دین قیام کنند و هم به تبلیغ اسلام پرداخته ، درخت دین را در آن سر زمین بنشانند ، مسافرت کرده بود مراجعت کرد .حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) از شنیدن این جریان بسیار خرسند گردید و فرمود : ( والله ما ادری بایهما انا اشد سروراً بقدوم جعفر ام بفتح خیبر ) . قسم به خداوند از این دو جریانی که امروز برای ما پیش آمده است نمی دانم برای کدام یک بیشتر خشنود باشم ، آیا برای فتح خیبر یا برای بازگشت جعفر ؟ و از جای خود برخاست و جعفر را به آغوش کشید و میان دو چشم وی را بوسید و فرمود هدیه ای به تو بدهم .چون این کلام را مسلمانان شنیدند افراد بسیاری در میان جمع گرد آمدند و چنین فکر می کردندکه این هدیه طلا ونقرة قابل توجهی خواهد بود. حضرتش به جعفر فرمودند : ( چهار رکعت نماز به تو تعلیم می دهم اگر بتوانی در هر روز و اگر نه در دو روز و گرنه در هر جمعه و اگر نتوانستی در هر ماه یک مرتبه و اگر نتوانستی در هر سال یک مرتبه بخوان ، خداوند متعال گناهانی را که ما بین آن دو نماز انجام گرفته باشد می آمرزد .سپس آن را بیان فرمود و توضیح آن به این ترتیب است : چهار رکعت است به تشهد و دو سلام . در رکعت اول بعد از سوره حمد سورة (اذا زلزلت ) و در رکعت دوم بعد از سورة ( و العادیات) و در رکعت سوم پس از حمد ، سورة ( اذا جاء نصرالله ) و در رکعت چهارم بعد از حمد سورة ( قل هو الله احد) و در هر رعت بعد از فراغ از قرائت پانزده مرتبه می گوید سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر و در رکوع همین تسبیحات را ده مرتبه می گوید و چون سر از رکوع بر می دارد ده مرتبه و در سجدة دوم ده مرتبه و بعد از سر بر داشتن پیش از اینکه برخیزد ، ده مرتبه می گوید و هر چهار رکعت را به همین تر تیب می خواند که مجموعاً 300مرتبه می شود . اگر نتواند این سوره ها را بخواند بجای آنها هم سورة قل هو الله احد را بخواند ، ثواب و فضیلت این نماز را بدست می آورد .خواندن نماز جعفر در هر موقع مستحب است ، ولی بهترین اوقات آن در روز جمعه هنگامی است که آفتاب در سطح زمین گسترش یافته باشد .علمای بزرگ اسلام و صلحای روزگار در این وقت برخواندن آن مواظبت داشته اند .نماز های مستحبی غیر از اینها نیز بسیار است به کتاب مفاتیح الجنان و غیر آن مراجعه بفرمایید . وقت نافله های یومیه
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام کوتاهی در حقوق فرزند است، زیرا همانطور که پدر و مادر در اسلام حقوقی دارند فرزندان نیز چنین هستند، و اگر پدر و مادر آن حقوق را مراعات نکنند، از نظر قرآن موجب خسران در قیامت است. حقوقی که فرزندان بر پدر و مادر دارند چند چیز است: الف) تربیت صحیح اسلامی (آشنا نمودن فرزند با احکام اسلام از اصول و فروع و اخلاق و مقیّد نمودن او به ظواهر شرع از اهمیّت دادن به واجبات و اجتناب از گناهان خصوصاً گناهان بزرگ) و اگر کوتاهی کنند، شریک در جرایم فرزند میباشند. ب) تربیت فرزند به آداب و رسوم اجتماعی و به عبارت دیگر به او ادب آموختن. ج) آموختن دانش در حدّ خوب خواندن و خوب نوشتن. د) فراهم نمودن راهی برای زندگی متوسّط و پرهیزدادن او از تنبلی و بیکاری. ه) فراهم کردن مقدّمات ازدواج برای فرزند خصوصاً اگر دختر باشد که در روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای ازدواج دختر بیشتر سفارش و تأکید شده است. و) گذاشتن اسم اسلامی که سفارش در نامهای پیامبر گرامی و اهلبیت او(سلاماللهعلیهم) زیاد شده است، و شیعه باید از انتخاب نامهای غیر اسلامی برای فرزندان خود پرهیز کند و سزاوار نیست که با وجود اسمهای اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای فرزند خود نام دیگری را انتخاب کند.