من دائما استرس دارم و خودم هم دقیقا نمی دانم علتش چیست مدام نگرانم و روزم را با استرس سپری می کنم دیگه از این وضعیت خسته شدم لطفا کمکم کنید.
کاملا مشخص است که بروز افکار منفی در شما و سپس دامن زدن به آنها باعث شده که این گونه دچار مشکل و اضطراب دایمی شوید.افرادی مثل شما که دایما در حال پرورش افکار منفی در ذهن شان هستند عمدتا عادت دارند که به جنبه های منفی قضایا خیلی بیشتر از نکات مثبت توجه داشته باشد. یعنی ذهن شما و افرادی مثل شما شبیه به یک فیلتر عمل می کند که صرفا افکار منفی از آن عبور می کند. در مورد علل بروز این مشکل نیز از سبک رفتاری والدین گرفته تا تجربیات محیطی را می توان نام برد.برای مقابله با این مشکل توصیه می شود که:- فهرستی از موضوعات حساسیت برانگیز خود که باعث راه اندازی سیکل منفی افکار می شود تهیه کنید- احساس خود را شناسایی کنید و شدت ان را از صفر تا ده نمره گذاری کنید.- ازخودتان بپرسید چه اتفاقی این فکر را در ذهن شما بیدار می کند؟چه معنایی دارد؟و چرا تا این اندازه برای من مهم است و مرا به هم می ریزد؟سپس به پاسخ خود فکر کنید و ببینید کدام یک از این مشکلات و نارسایی ها مثلا:مبالغه(اغراق کردن)فاجعه سازی(از کاه کوه ساختن)برچسب زدن( یک صفت منفی را به شخصی نسبت دادن)تعیین استانه تحمل(من همین قدر تحمل دارم و نه بیشتر) شخصی سازی(منظورش من بودم)بایدها(همه باید بدانند)ذهن خوانی(مخصوصا می خواست اعصاب مرا خورد کند)استفاده کرده اید؟چنانچه از هر یک از نارسایی های زیر استفاده کرده اید پس از حذف آن ببینید چگونه می توانید به موضوع نگاه کنید؟ الگوی رفتاری و فکری جدیدتان چگونه است؟ اکنون چه احساسی دارید؟ ایا احساس تان اضطراب اولیه تان را کاهش می دهد یا خیر؟در گامهای اولیه با تغییر در سبک شناختی این مشکل باید حل شود اما در صورتی که مشکل تان پا بر جا بود استفاده از کمک متخصص ضروری است.
عنوان سوال:

من دائما استرس دارم و خودم هم دقیقا نمی دانم علتش چیست مدام نگرانم و روزم را با استرس سپری می کنم دیگه از این وضعیت خسته شدم لطفا کمکم کنید.


پاسخ:

کاملا مشخص است که بروز افکار منفی در شما و سپس دامن زدن به آنها باعث شده که این گونه دچار مشکل و اضطراب دایمی شوید.افرادی مثل شما که دایما در حال پرورش افکار منفی در ذهن شان هستند عمدتا عادت دارند که به جنبه های منفی قضایا خیلی بیشتر از نکات مثبت توجه داشته باشد. یعنی ذهن شما و افرادی مثل شما شبیه به یک فیلتر عمل می کند که صرفا افکار منفی از آن عبور می کند. در مورد علل بروز این مشکل نیز از سبک رفتاری والدین گرفته تا تجربیات محیطی را می توان نام برد.برای مقابله با این مشکل توصیه می شود که:- فهرستی از موضوعات حساسیت برانگیز خود که باعث راه اندازی سیکل منفی افکار می شود تهیه کنید- احساس خود را شناسایی کنید و شدت ان را از صفر تا ده نمره گذاری کنید.- ازخودتان بپرسید چه اتفاقی این فکر را در ذهن شما بیدار می کند؟چه معنایی دارد؟و چرا تا این اندازه برای من مهم است و مرا به هم می ریزد؟سپس به پاسخ خود فکر کنید و ببینید کدام یک از این مشکلات و نارسایی ها مثلا:مبالغه(اغراق کردن)فاجعه سازی(از کاه کوه ساختن)برچسب زدن( یک صفت منفی را به شخصی نسبت دادن)تعیین استانه تحمل(من همین قدر تحمل دارم و نه بیشتر) شخصی سازی(منظورش من بودم)بایدها(همه باید بدانند)ذهن خوانی(مخصوصا می خواست اعصاب مرا خورد کند)استفاده کرده اید؟چنانچه از هر یک از نارسایی های زیر استفاده کرده اید پس از حذف آن ببینید چگونه می توانید به موضوع نگاه کنید؟ الگوی رفتاری و فکری جدیدتان چگونه است؟ اکنون چه احساسی دارید؟ ایا احساس تان اضطراب اولیه تان را کاهش می دهد یا خیر؟در گامهای اولیه با تغییر در سبک شناختی این مشکل باید حل شود اما در صورتی که مشکل تان پا بر جا بود استفاده از کمک متخصص ضروری است.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین