(وَ اللَّاتِی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ، فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلًا، إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیًّا کَبِیرا؛[نساء/34] (امّا) آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندرز دهید! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دوری نمایید! و (اگر هیچ راهی جز شدت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود،) آنها را تنبیه کنید! و اگر از شما پیروی کردند، راهی برای تعدّی بر آنها نجویید! (بدانید) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترین قدرتهاست.) آیه یاد شده پس از آن که اعلام می دارد قوام زندگی زن یعنی، مسؤولیت اداره و تأمین نیازهای او بر عهده مرد است، دستوراتی را در رابطه با چگونگی برخورد با برخی از مشکلات در روابط زوجین بیان می دارد. در این رابطه نکاتی چند شایان توجه است: 1. دستورات صادره در این آیه در مورد نشوز است و نشوز آن است که زن در مقابل تکالیف اختصاصی اش یعنی، تمکین و عفاف، بدون هیچ عذر موجهی سرپیچی نماید. جالب این است که اگر زنی از انجام کارهای خانه، بچه داری و ... سر باز زند، شرع مقدس هیچ حقی برای مرد در برابر آن قرار نداده و حکم مزبور صرفاً اختصاص به مورد (نشوز) دارد نه هر گونه نافرمانی از دستورات شوهر. 2. (نشوز) مسلماً امری برخلاف حقوق مرد است و برای مقابله با آن، بهترین راه این است که قبل از مراجعه به دیگران، مشکل را در داخل خانه حل نمود ولی اگر چنین چیزی میسر نبود، نوبت به خارج از منزل و دخالت دادن دیگران میرسد که در آیه بعد سالمترین راه آن عنوان شده است. 3. حل مسأله نشوز در داخل خانه نیز به اشکال مختلفی انجام پذیر است و جالب این است که خداوند از ملایم ترین راهها شروع نموده و در صورت تأثیرگذاری آن، مراتب بالاتر را اجازه نداده است. ازاینرو در مرتبه اول سفارش به پند و اندرز نموده است. چنین روشی حکیمانه ترین شیوه در حل مشکلات زوجین است لیکن اگر زنی در برابر اندرزها و نصایح شوهر، سر تسلیم فرود نیاورد و همچنان بر تخلف از حقوق زوج پایداری ورزید، چه باید کرد؟ در این جا نیز خداوند راه دومی را پیشنهاد نموده است که از حد برخورد منفی عاطفی بالاتر نمیرود و آن خودداری از همبستر شدن با وی می باشد. پس اگر مشکل حل شد، دیگر کسی حق پیمودن راه سوم را ندارد اما اگر زن در چنین وضعیتی نیز سرسختی نشان داد و حاضر به تأمین حقوق طرف مقابل نگردید چه باید کرد؟ در این رابطه چند راه قابل تصور است: الف) مرد حقوق خود را نادیده انگارد و در مقابل نشوز زن به کلی ساکت شود، هر چند سالیان دراز این برنامه ادامه یابد. چنین چیزی براساس هیچ منطقی قابل الزام نیست و اختصاص به مرد هم ندارد یعنی، در هیچ یک از نظامهای حقوقی جهان، نمیتوان به صاحب حقی الزام کرد که در برابر حقوق خود ساکت شود و دم نزند. بلی از نظر اخلاقی، آن هم در موارد خاصی میتوان چنین توصیهای نمود ولی نباید بین مسأله حقوقی و اخلاقی خلط کرد. از طرف دیگر نشوز زن تنها به ضرر شوهر نیست بلکه غالباً تمام خانواده و چه بسا شخص زن نیز در این رابطه آسیب بیند. ازاینرو بر مرد لازم است که به عنوان مدیر کانون خانواده، کنترل هدایتگرانه و سازنده بر رفتار زن داشته باشد. ب) راه دیگر آن است که مرد از هر طریق ممکن استیفای حقوق نماید. چنین چیزی را هرگز شارع اجازه نمی دهد و برای استیفای حق روشهای معینی وضع نموده است زیرا محدود نساختن شیوه های احقاق حق و اصلاح مشکل، موجب روا داشتن ستمهای زیادی به زن می شود و مفاسد و مظالم دیگری به بار می آورد. ج) راه سوم آن است که مرد با مراجعه به دیگران- اعم از مراجع قضایی یا افراد ذی نفوذ دیگر- حقوق خود را استیفا کند، چنین چیزی اگر چه ممکن است حق مرد و دیگر اعضای خانواده را تأمین کند، ولی با امکان حل مشکل در داخل خانه، بهتر است مسأله به بیرون کشیده نشود زیرا ابراز خارجی مسائل داخل خانه، آسیبهای فراوانی برای حیثیت خانواده به بار می آورد. از اینرو خداوند حکیم حل خارجی را به عنوان آخرین راه ممکن پیشنهاد می کند. د) راه چهارم آن که مرد اندکی قاطعانه تر از برخورد منفی عاطفی یاد شده، برخورد نماید. در این راستا قرآن مجید به عنوان آخرین راه ممکن جهت حل مشکل در داخل منزل، مسأله (ضرب) را مطرح نموده است. البته در این جا نیز مسأله حدودی دارد که هرگز با آنچه در اذهان عمومی یا تبلیغات مسموم مطرح می شود، سازگاری ندارد. در رابطه با حد و چگونگی زدن، علامه مجلسی(ره) در بحار الانوار، ج 104، ص 58 روایتی از فقه الرضا (ع) نقل نموده است که:(والضرب بالسواک و شبهه ضرباً رفیقا؛ زدن باید با وسایلی مانند مسواک و امثال آن باشد، آن هم با مدارا و ملایمت). روایت یاد شده به خوبی نشان می دهد که (ضرب) باید در پایین ترین حد ممکن باشد و نباید اندک آسیبی بر بدن وارد کند. وسیله ای که در این روایت اشاره شده چوبی بسیار نازک مانند سیگار و سبک و کم ضربه است و شیوه زدن نیز باید ملایم و خفیف باشد به طوری که حتی رنگ پوست اندک تغییری نکند. نکته دیگری که از آیه شریفه به دست می آید این است که دستور فوق جنبه موقت و گذرا دارد و نباید به آن مداومت بخشید زیرا به دنبال این عمل دو واکنش احتمال می رود: یکی آن که زن به حقوق مرد وفادار شود. در این صورت قرآن می فرماید: (فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلا؛ اگر به اطاعت درآمدند بر آنها ستم روا مدارید) یعنی، اگر زن در برابر حقوقی که بر آن پیمان بسته است، تسلیم شد دیگر مقابله با وی ظلم و تجاوز است. واکنش احتمالی دیگر آن است که هم چنان سرسختی نشان دهد و کانون خانواده را گرفتار تزلزل و بیثباتی نماید. در این رابطه در آیه بعد فرموده است: (وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ یُرِیدا إِصْلاحاً یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُما إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً خَبِیرا؛[نساء/35] اگر خوف گسست در میان آن دو یافتید، پس حَکَمی از ناحیه مرد و حَکَمی از بستگان زن برگزینید، اگر از پی آن خواستار صلاح باشند، خداوند بین آنان وفاق ایجاد خواهد کرد. همانا خداوند دانا و آگاه است). نکته جالب توجه این است که قرآن مجید در آخرین مرحله، گشودن گره را به دست نزدیکان و بستگان قرار می دهد. حکمت این حکم آن است که در این مرحله فقط پای قانون و مراجع قانونی به میان نمیآید بلکه ابتدا کار به نزدیکان و خویشان سپرده می شود، تا با برخوردهای عاطفی و بررسیهای عقلانی، حتی الامکان مشکل را با صفا و صمیمیت حل کنند و خداوند نیز وعده داده است که در توفیق اصلاح با آنان، همراهی و همکاری کند و این از لطایف احکام و دستورات نورانی قرآن است، تا مسأله با سلامت هر چه بیشتر روال خود را طی کند و برای این که حقی از هیچ یک از طرفین زایل نشود و تبعیضی رخ ندهد، فرموده است که از هر جانب حکمی برگزیده شود و با رعایت حقوق و مصالح طرفین، مشکل را برطرف نمایند. خلاصه در این حکم شرایط زیر دیده می شود: 1- این حکم اختصاص به مورد سرپیچی زن از تکلیف خود و حقوق مسلم مرد دارد حقوقی که زن با پیمان ازدواج، وفاداری خود را نسبت به آن متعهد شده است. 2- در راستای حل مشکل در داخل خانه و خودداری از بروز خارجی وضع شده است. 3- سومین مرحله، حل اختلاف در خانه است و بدون گذر از مراحل پیشین روا نیست. 4- حد آن نازلترین مرتبه ضرب است و نباید موجب کمترین آسیبی بر بدن زن شود. 5- موقتی است یعنی، چه دارای نتیجه مثبت باشد و چه منفی، باید به زودی از آن دست کشید. 6- از بند 2 حکمت وضع این حکم روشن می شود و با توجه به بندهای 4 و 5 درمی یابیم که این مقدار ضرب با کیفیت اشاره شده هیچ تأثیری در خفتن و آسیب رساندن به استعدادهای زنان ندارد بلکه آنچه موجب اخلال در توانایی های جسمی و فکری زن می شود، خروج از حدود یاد شده از نظر استمرار زمانی و به کارگیری شیوه های خشن و ظالمانه در این رابطه است. در پایان شایان ذکر است که دیدگاه کلی شارع نسبت به زدن همسر، نگرشی منفی است و نصوص زیادی در نهی از این عمل وارد شده است. این روایات همه در زمانی بیان شده که خشونت علیه زنان از توهین و فحاشی گرفته تا ضرب و جرح و حتی قتل رواج داشت و اسلام آنها را تحریم و مستوجب مجازات فقهی و قضایی در دنیا و عذاب آخرت دانست. برخی از این روایات عبارتند از: 1- پیامبر (ص) فرمود: (من در شگفتم از کسی که زن خود را می زند، در حالی که خودش برای کتک خوردن، سزاوارتر است. زنانتان را مزنید که قصاص دارد). 2- و نیز فرمود: (زنان بر مرد کریم، غالب می شوند و مرد لئیم، بر زنان مسلط می گردد. من دوست دارم کریم مغلوب باشم نه لئیم غالب). 3- از امام صادق (ع) از پدرش روایت شده که گفت: (وقتی با زنی ازدواج می کنید، احترامش کنید. زن مایه آرامش شما است. زنان را آزار ندهید و حقوق آنان را ضایع نکنید). 4- پیامبر (ص) فرمود: (هر مردی که بر بد اخلاقی همسرش صبر کند، خدا اجر داوود(ع) را به او می دهد و به هر زنی که بر بداخلاقی مردش صبر کند، همچون اجر آسیه- که با فرعون، کنار آمد- عطا می کند). 5- حضرت محمد (ص) فرمود: (زنان را نزنید و تقبیح مکنید). 6- حضرت علی (ع) فرمود: (در هر حال با زنت مدارا کن و با او به نیکی رفتار نمای تا زندگی لبریز از صفا و صمیمیت باشد). 7- آخرین چیزی که به وقت وفات، از رسول خدا (ص) شنیدند- که در زیر زبان همی گفت، سه سخن بود: (نماز بر پای دارید و مراقب حقوق بردگان باشید و ستم نکنید واللَّه اللَّه درباره زنان، که در دست شمایند. با زنانتان، نیکو زندگی کنید و حریم آنان را نگاه دارید). 8- و رسول خدا (ص)، خشم و توهین زنان را تحمل می کرد. روزی زن عمر جواب وی را به خشم، باز داد. عمر گفت: یالکعاء، جواب باز می دهی؟ گفت: آری که رسول (ص) از تو بهتر است زیرا زنان، وی را جواب باز می دهند و او تحمل می کند. 9- یک روز، زنی به خشم، دست فراسینه رسول خدا (ص) زد. مادر وی با وی درشتی کرد که: چرا کردی؟ رسول خدا (ص) گفت: بگذار بیش از این نیز کنند و من درگذرم.[1] [1]. احادیث به نقل از بولتن اندیشه، ویژه( زن )، ص 53.
(وَ اللَّاتِی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ، فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلًا، إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیًّا کَبِیرا؛[نساء/34] (امّا) آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندرز دهید! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دوری نمایید! و (اگر هیچ راهی جز شدت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود،) آنها را تنبیه کنید! و اگر از شما پیروی کردند، راهی برای تعدّی بر آنها نجویید! (بدانید) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترین قدرتهاست.)
آیه یاد شده پس از آن که اعلام می دارد قوام زندگی زن یعنی، مسؤولیت اداره و تأمین نیازهای او بر عهده مرد است، دستوراتی را در رابطه با چگونگی برخورد با برخی از مشکلات در روابط زوجین بیان می دارد. در این رابطه نکاتی چند شایان توجه است:
1. دستورات صادره در این آیه در مورد نشوز است و نشوز آن است که زن در مقابل تکالیف اختصاصی اش یعنی، تمکین و عفاف، بدون هیچ عذر موجهی سرپیچی نماید. جالب این است که اگر زنی از انجام کارهای خانه، بچه داری و ... سر باز زند، شرع مقدس هیچ حقی برای مرد در برابر آن قرار نداده و حکم مزبور صرفاً اختصاص به مورد (نشوز) دارد نه هر گونه نافرمانی از دستورات شوهر.
2. (نشوز) مسلماً امری برخلاف حقوق مرد است و برای مقابله با آن، بهترین راه این است که قبل از مراجعه به دیگران، مشکل را در داخل خانه حل نمود ولی اگر چنین چیزی میسر نبود، نوبت به خارج از منزل و دخالت دادن دیگران میرسد که در آیه بعد سالمترین راه آن عنوان شده است.
3. حل مسأله نشوز در داخل خانه نیز به اشکال مختلفی انجام پذیر است و جالب این است که خداوند از ملایم ترین راهها شروع نموده و در صورت تأثیرگذاری آن، مراتب بالاتر را اجازه نداده است. ازاینرو در مرتبه اول سفارش به پند و اندرز نموده است. چنین روشی حکیمانه ترین شیوه در حل مشکلات زوجین است لیکن اگر زنی در برابر اندرزها و نصایح شوهر، سر تسلیم فرود نیاورد و همچنان بر تخلف از حقوق زوج پایداری ورزید، چه باید کرد؟ در این جا نیز خداوند راه دومی را پیشنهاد نموده است که از حد برخورد منفی عاطفی بالاتر نمیرود و آن خودداری از همبستر شدن با وی می باشد. پس اگر مشکل حل شد، دیگر کسی حق پیمودن راه سوم را ندارد اما اگر زن در چنین وضعیتی نیز سرسختی نشان داد و حاضر به تأمین حقوق طرف مقابل نگردید چه باید کرد؟
در این رابطه چند راه قابل تصور است:
الف) مرد حقوق خود را نادیده انگارد و در مقابل نشوز زن به کلی ساکت شود، هر چند سالیان دراز این برنامه ادامه یابد. چنین چیزی براساس هیچ منطقی قابل الزام نیست و اختصاص به مرد هم ندارد یعنی، در هیچ یک از نظامهای حقوقی جهان، نمیتوان به صاحب حقی الزام کرد که در برابر حقوق خود ساکت شود و دم نزند. بلی از نظر اخلاقی، آن هم در موارد خاصی میتوان چنین توصیهای نمود ولی نباید بین مسأله حقوقی و اخلاقی خلط کرد. از طرف دیگر نشوز زن تنها به ضرر شوهر نیست بلکه غالباً تمام خانواده و چه بسا شخص زن نیز در این رابطه آسیب بیند. ازاینرو بر مرد لازم است که به عنوان مدیر کانون خانواده، کنترل هدایتگرانه و سازنده بر رفتار زن داشته باشد.
ب) راه دیگر آن است که مرد از هر طریق ممکن استیفای حقوق نماید. چنین چیزی را هرگز شارع اجازه نمی دهد و برای استیفای حق روشهای معینی وضع نموده است زیرا محدود نساختن شیوه های احقاق حق و اصلاح مشکل، موجب روا داشتن ستمهای زیادی به زن می شود و مفاسد و مظالم دیگری به بار می آورد.
ج) راه سوم آن است که مرد با مراجعه به دیگران- اعم از مراجع قضایی یا افراد ذی نفوذ دیگر- حقوق خود را استیفا کند، چنین چیزی اگر چه ممکن است حق مرد و دیگر اعضای خانواده را تأمین کند، ولی با امکان حل مشکل در داخل خانه، بهتر است مسأله به بیرون کشیده نشود زیرا ابراز خارجی مسائل داخل خانه، آسیبهای فراوانی برای حیثیت خانواده به بار می آورد. از اینرو خداوند حکیم حل خارجی را به عنوان آخرین راه ممکن پیشنهاد می کند.
د) راه چهارم آن که مرد اندکی قاطعانه تر از برخورد منفی عاطفی یاد شده، برخورد نماید. در این راستا قرآن مجید به عنوان آخرین راه ممکن جهت حل مشکل در داخل منزل، مسأله (ضرب) را مطرح نموده است. البته در این جا نیز مسأله حدودی دارد که هرگز با آنچه در اذهان عمومی یا تبلیغات مسموم مطرح می شود، سازگاری ندارد. در رابطه با حد و چگونگی زدن، علامه مجلسی(ره) در بحار الانوار، ج 104، ص 58 روایتی از فقه الرضا (ع) نقل نموده است که:(والضرب بالسواک و شبهه ضرباً رفیقا؛ زدن باید با وسایلی مانند مسواک و امثال آن باشد، آن هم با مدارا و ملایمت).
روایت یاد شده به خوبی نشان می دهد که (ضرب) باید در پایین ترین حد ممکن باشد و نباید اندک آسیبی بر بدن وارد کند. وسیله ای که در این روایت اشاره شده چوبی بسیار نازک مانند سیگار و سبک و کم ضربه است و شیوه زدن نیز باید ملایم و خفیف باشد به طوری که حتی رنگ پوست اندک تغییری نکند. نکته دیگری که از آیه شریفه به دست می آید این است که دستور فوق جنبه موقت و گذرا دارد و نباید به آن مداومت بخشید زیرا به دنبال این عمل دو واکنش احتمال می رود:
یکی آن که زن به حقوق مرد وفادار شود.
در این صورت قرآن می فرماید: (فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلا؛ اگر به اطاعت درآمدند بر آنها ستم روا مدارید)
یعنی، اگر زن در برابر حقوقی که بر آن پیمان بسته است، تسلیم شد دیگر مقابله با وی ظلم و تجاوز است.
واکنش احتمالی دیگر آن است که هم چنان سرسختی نشان دهد و کانون خانواده را گرفتار تزلزل و بیثباتی نماید. در این رابطه در آیه بعد فرموده است:
(وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ یُرِیدا إِصْلاحاً یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُما إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً خَبِیرا؛[نساء/35] اگر خوف گسست در میان آن دو یافتید، پس حَکَمی از ناحیه مرد و حَکَمی از بستگان زن برگزینید، اگر از پی آن خواستار صلاح باشند، خداوند بین آنان وفاق ایجاد خواهد کرد. همانا خداوند دانا و آگاه است).
نکته جالب توجه این است که قرآن مجید در آخرین مرحله، گشودن گره را به دست نزدیکان و بستگان قرار می دهد. حکمت این حکم آن است که در این مرحله فقط پای قانون و مراجع قانونی به میان نمیآید بلکه ابتدا کار به نزدیکان و خویشان سپرده می شود، تا با برخوردهای عاطفی و بررسیهای عقلانی، حتی الامکان مشکل را با صفا و صمیمیت حل کنند و خداوند نیز وعده داده است که در توفیق اصلاح با آنان، همراهی و همکاری کند و این از لطایف احکام و دستورات نورانی قرآن است، تا مسأله با سلامت هر چه بیشتر روال خود را طی کند و برای این که حقی از هیچ یک از طرفین زایل نشود و تبعیضی رخ ندهد، فرموده است که از هر جانب حکمی برگزیده شود و با رعایت حقوق و مصالح طرفین، مشکل را برطرف نمایند. خلاصه در این حکم شرایط زیر دیده می شود:
1- این حکم اختصاص به مورد سرپیچی زن از تکلیف خود و حقوق مسلم مرد دارد حقوقی که زن با پیمان ازدواج، وفاداری خود را نسبت به آن متعهد شده است.
2- در راستای حل مشکل در داخل خانه و خودداری از بروز خارجی وضع شده است.
3- سومین مرحله، حل اختلاف در خانه است و بدون گذر از مراحل پیشین روا نیست.
4- حد آن نازلترین مرتبه ضرب است و نباید موجب کمترین آسیبی بر بدن زن شود.
5- موقتی است یعنی، چه دارای نتیجه مثبت باشد و چه منفی، باید به زودی از آن دست کشید.
6- از بند 2 حکمت وضع این حکم روشن می شود و با توجه به بندهای 4 و 5 درمی یابیم که این مقدار ضرب با کیفیت اشاره شده هیچ تأثیری در خفتن و آسیب رساندن به استعدادهای زنان ندارد بلکه آنچه موجب اخلال در توانایی های جسمی و فکری زن می شود، خروج از حدود یاد شده از نظر استمرار زمانی و به کارگیری شیوه های خشن و ظالمانه در این رابطه است.
در پایان شایان ذکر است که دیدگاه کلی شارع نسبت به زدن همسر، نگرشی منفی است و نصوص زیادی در نهی از این عمل وارد شده است. این روایات همه در زمانی بیان شده که خشونت علیه زنان از توهین و فحاشی گرفته تا ضرب و جرح و حتی قتل رواج داشت و اسلام آنها را تحریم و مستوجب مجازات فقهی و قضایی در دنیا و عذاب آخرت دانست. برخی از این روایات عبارتند از:
1- پیامبر (ص) فرمود: (من در شگفتم از کسی که زن خود را می زند، در حالی که خودش برای کتک خوردن، سزاوارتر است. زنانتان را مزنید که قصاص دارد).
2- و نیز فرمود: (زنان بر مرد کریم، غالب می شوند و مرد لئیم، بر زنان مسلط می گردد. من دوست دارم کریم مغلوب باشم نه لئیم غالب).
3- از امام صادق (ع) از پدرش روایت شده که گفت: (وقتی با زنی ازدواج می کنید، احترامش کنید. زن مایه آرامش شما است. زنان را آزار ندهید و حقوق آنان را ضایع نکنید).
4- پیامبر (ص) فرمود: (هر مردی که بر بد اخلاقی همسرش صبر کند، خدا اجر داوود(ع) را به او می دهد و به هر زنی که بر بداخلاقی مردش صبر کند، همچون اجر آسیه- که با فرعون، کنار آمد- عطا می کند).
5- حضرت محمد (ص) فرمود: (زنان را نزنید و تقبیح مکنید).
6- حضرت علی (ع) فرمود: (در هر حال با زنت مدارا کن و با او به نیکی رفتار نمای تا زندگی لبریز از صفا و صمیمیت باشد).
7- آخرین چیزی که به وقت وفات، از رسول خدا (ص) شنیدند- که در زیر زبان همی گفت، سه سخن بود: (نماز بر پای دارید و مراقب حقوق بردگان باشید و ستم نکنید واللَّه اللَّه درباره زنان، که در دست شمایند. با زنانتان، نیکو زندگی کنید و حریم آنان را نگاه دارید).
8- و رسول خدا (ص)، خشم و توهین زنان را تحمل می کرد. روزی زن عمر جواب وی را به خشم، باز داد. عمر گفت: یالکعاء، جواب باز می دهی؟ گفت: آری که رسول (ص) از تو بهتر است زیرا زنان، وی را جواب باز می دهند و او تحمل می کند.
9- یک روز، زنی به خشم، دست فراسینه رسول خدا (ص) زد. مادر وی با وی درشتی کرد که: چرا کردی؟ رسول خدا (ص) گفت: بگذار بیش از این نیز کنند و من درگذرم.[1]
[1]. احادیث به نقل از بولتن اندیشه، ویژه( زن )، ص 53.
- [سایر] آیا در قرآن حکم به تنبیه زن شده است؟
- [سایر] مرد در چه مواردی اجازه تنبیه زن را دارد؟
- [آیت الله نوری همدانی] ب: در شرایطی مرتکب زنا شده که همسر وی (زن یا شوهر) به علت بیماری توان جماع نداشته است؟ (گرچه دیگر استمتاعات ممکن بوده)
- [سایر] حکم تنبیه بدنی زن به دلیل این که گوش به حرف نمی کند چیست؟
- [سایر] طبق تعلیمات اسلامی چه شرایطی برای ازدواج با یک دختر به عنوان همسر مهم است؟
- [سایر] سلام علیکم خسته نباشید می خواستم بدانم اسلام چه شرایطی را برای انتخاب همسر به ما گفته؟
- [سایر] در رابطه با شیوه تنبیه تحریمی نه تنبیه بدنی توضیح دهید؟
- [سایر] تنبیه زنان ؟؟
- [سایر] آیا جهنم برای تنبیه است؟ اگر منظور این است تنبیه در آن عالم چه فائدهای برا بدکاران دارد؟
- [سایر] آثار منفی تنبیه بدنی کدامند؟
- [آیت الله بهجت] اگر زن بچهای را با شرایطی که گفته میشود شیر دهد، شوهر آن زن، که صاحب شیر است، به خواهرهای آن بچه، محرم نمیشود.
- [آیت الله مظاهری] اگر مرد یا زن مسلمانی کافر شود و دوباره مسلمان شود میتواند با همان همسر اوّلی به عقد جدید ازدواج کند گرچه آن زن هنوز در عدّه باشد، چنانکه میتوانند همسر جدید انتخاب کنند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر مرد با زن حائض زنا کند، یا با زن حائض بیگانه ای به گمان این که همسر خود اوست نزدیکی نماید، احتیاط آن است که کفاره دهد.
- [آیت الله بهجت] اگر با زن نامحرمی به گمان اینکه همسر خود اوست نزدیکی کند، چه زن بداند که او شوهرش نیست، یا گمان کند شوهرش میباشد، باید عدّه نگاه دارد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر بخواهد زن برادرش به او محرم شود، باید دختر شیرخواری را مثلاً دو روزه برای خود صیغه کند و در آن دو روز با شرائطی که در )مسأله 2490) گفته شد، زن برادرش آن دختر را شیر دهد.
- [آیت الله سبحانی] اگر کسی چند زن داشته باشد و هر کدام آنان با شرائطی که گفتیم، بچه ای را شیر دهد، همه آن بچه ها به یکدیگر و به آن مرد و به همه آن زن ها محرم می شوند.
- [آیت الله سبحانی] اگر کسی چند زن داشته باشد و هر کدام آنان با شرائطی که گفتیم، بچه ای را شیر دهد، همه آن بچه ها به یکدیگر و به آن مرد و به همه آن زن ها محرم می شوند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر کسی بخواهد زن برادرش به او محرم شود؛ باید دختر شیر خواری را مثلا مدتی برای خود صیغه کند و در آن مدت با شرایطی که در مسأله (2483) گفته شد زن برادرش آن دختر را شیر دهد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر کسی بخواهد زن برادرش به او محرم شود ؛ باید دختر شیر خواری را مثلاً دو روزه برای خود صیغه کند و در آن دو روز با شرائطی که در مسأله 2470 گفته شد زن برادرشآن دختر را شیر دهد .
- [آیت الله خوئی] اگر کسی بخواهد زن برادرش به او محرم شود باید دختر شیرخواری را مثلًا دو روزه برای خود صیغه کند و در آن دو روز با شرایطی که در مسأل (2483) گفته شد زن برادرش آن دختر را شیر دهد.