(وَ حَفِظْناها مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ رَجیمٍ * إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبینٌ؛[حجر/17و18] و آن را از هر شیطان رانده شده ای حفظ کردیم * مگر آن کس که استراق سمع کند (و دزدانه گوش فرا دهد) که (شهاب مبین) او را تعقیب می کند (و می راند)) 1- بعضی مانند نویسنده" تفسیر فی ظلال" به راحتی از این آیات و مانند آن گذشته و به عنوان اینکه اینها حقایقی است که درک آن برای ما ممکن نیست و باید به آنچه در عمل واقعی ما در این زندگی مؤثر است بپردازیم به تفسیر اجمالی قناعت کرده، و از توضیح و تبیین این مساله صرف نظر نموده است. او چنین می نویسد: شیطان چیست؟ و چگونه می خواهد استراق سمع کند؟ و چه چیز را استراق می کند؟ همه اینها از غیبهای الهی است که از خلال نصوص نمی توان به آن دست یافت، و پرداختن به آن نتیجه ای ندارد، زیرا بر عقیده ما چیزی نمی افزاید، و جز اشتغال فکر انسان به امری که به او ارتباط خاصی ندارد و او را از انجام عمل حقیقیش در این زندگی باز می دارد ثمره ای نخواهد داشت، به علاوه درک تازه ای نسبت به حقیقت جدیدی به ما نمی دهد! 2- جمع قابل توجهی از مفسران، مخصوصا مفسران پیشین، اصرار دارند که معنی ظاهری آیات را کاملا حفظ کنند: "سماء" اشاره به همین آسمان است، و" شهاب" اشاره به همین شهاب است (همین سنگریزه های سرگردانی است که در این فضای بیکران در گردشند و گاه گاه که در حوزه جاذبه زمین قرار می گیرند و به سوی زمین کشیده می شوند و بر اثر سرعت برخورد با امواج هوا، داغ و سوزان و شعله ور و خاکستر می شوند). و" شیطان" همان موجودات خبیثه متمردند که می خواهند به آسمانها بروند و گوشه ای از اخبار این عالم ما که در آسمانها منعکس است، از طریق استراق سمع (گوش دادن مخفیانه) در یابند، و به دوستان خود در زمین برسانند، ولی شهابها همچون تیر به سوی آنها پرتاب می شوند و آنها را از رسیدن به این هدف باز می دارند. 3- جمعی دیگر از مفسران مانند مفسر عالیقدر" مؤلف المیزان" و" طنطاوی" در تفسیر" الجواهر" تعبیرات آیات فوق را از قبیل تشبیه و کنایه و ذکر امثال و به اصطلاح بیان" سمبولیک" دانسته، و این تشبیه و کنایه را به صورتهای گوناگونی بیان داشته اند: الف: در تفسیر المیزان چنین می خوانیم: منظور از آسمان که جایگاه فرشتگان است، یک عالم ملکوتی و ما وراء طبیعی است، که از این جهان محسوس، برتر و بالاتر است، و منظور از نزدیک شدن شیاطین به این آسمان برای استراق سمع و پرتاب کردن شهب به آنها آنست که آنها می خواهند به جهان فرشتگان نزدیک شوند تا از اسرار خلقت و حوادث آینده آگاهی یابند، ولی آنها شیاطین را با انوار معنوی ملکوتی که تاب تحمل آن را ندارند می رانند. ب:" طنطاوی" در تفسیر معروف خود، گاه می گوید: " آن گروه از دانشمندان حیله گر و ریاکار و مردم عوامی که از آنها پیروی می کنند شایستگی و اهلیت آن را ندارند که از عجائب آسمانها و شگفتیهای عالم بالا و کرات بی کرانش و نظم و حسابی که بر آنها حکومت می کند، آگاه شوند، خداوند این علم و دانش را از آنها ممنوع ساخته، و این آسمان پر ستاره زیبا و مزین را با آن همه اسرارش در اختیار کسانی گذاشته که عقل و هوش و اخلاص و ایمان دارند. طبیعی است که گروه اول از نفوذ در اسرار این آسمان منع می شوند، و هر شیطان رانده شده درگاه الهی، خواه از جنس بشر باشد یا غیر بشر، حق وصول به این حقایق را ندارد، و هر گاه به آن نزدیک شود رانده و مطرود می گردد، این گونه افراد ممکن است سالها زندگی کنند و بعد بمیرند ولی هرگز به این اسرار، دست نیابند، آنها چشمهای باز دارند و لیکن چشم آنها قدرت دید این حقایق را ندارد، مگر نه این است که علم را جز عاشقانش و جمال را جز عارفانش درک نمی کنند و نمی بینند" ج: بعضی دیگر گفته اند که اکتشافات اخیر نشان داده که یک سلسله امواج نیرومند رادیویی از فضاهای دور دست، مرتبا پخش می شود که می توان آنها را در کره زمین با دستگاههای گیرنده مخصوص به خوبی گرفت، هیچکس بدرستی نمی داند سرچشمه این امواج فوق العاده نیرومند کجاست؟ ولی دانشمندان می گویند احتمال قوی دارد که در کرات دور دست آسمانی موجودات زنده فراوانی هستند که از نظر تمدن از ما بسیار پیشرفته ترند و به همین دلیل می خواهند اخبارشان را در جهان پخش کنند و در آن اخبار مسائلی است که برای ما تازگی دارد، موجوداتی که آنها را پری می نامیم می کوشند، از این امواج استفاده کنند، ولی اشعه نیرومندی آنها را بدور می راند. نتیجه بحث: 1- ممکن است منظور از آسمان در اینجا کنایه از مقام قرب خدا بوده باشد همانگونه که در آیه 10 سوره فاطر می خوانیم (إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ؛ سخنان پاکیزه به سوی او بالا می روند و عمل صالح را ترفیع می دهد). روشن است که اعمال صالح و سخنان پاکیزه چیزی نیستند که به سوی این آسمان بالا روند بلکه به سوی مقام قرب خدا پیش می روند و عظمت و رفعت معنوی می یابند. 2- نجوم (ستارگان) نیز یک مفهوم مادی دارد که همین ستارگانی هستند که در آسمان دیده می شوند، و یک مفهوم معنوی که اشاره به دانشمندان و شخصیتهایی است که روشنی بخش جوامع انسانی هستند، و همان گونه که مردم راه خود را در شبهای تاریک در بیابانها و بر صفحه اقیانوسها بوسیله ستارگان پیدا می کنند، توده های جمعیت در اجتماعات انسانی نیز راه زندگی و سعادت و حیات را به کمک این دانشمندان و رهبران آگاه و با ایمان می یابند. برای آگاهی بیشتر ر.ک : تفسیر نمونه، آیة الله ناصر مکارم شیرازی و همکاران، ج1، ص 409411.
(وَ حَفِظْناها مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ رَجیمٍ * إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبینٌ؛[حجر/17و18] و آن را از هر شیطان رانده شده ای حفظ کردیم * مگر آن کس که استراق سمع کند (و دزدانه گوش فرا دهد) که (شهاب مبین) او را تعقیب می کند (و می راند))
1- بعضی مانند نویسنده" تفسیر فی ظلال" به راحتی از این آیات و مانند آن گذشته و به عنوان اینکه اینها حقایقی است که درک آن برای ما ممکن نیست و باید به آنچه در عمل واقعی ما در این زندگی مؤثر است بپردازیم به تفسیر اجمالی قناعت کرده، و از توضیح و تبیین این مساله صرف نظر نموده است. او چنین می نویسد: شیطان چیست؟ و چگونه می خواهد استراق سمع کند؟ و چه چیز را استراق می کند؟ همه اینها از غیبهای الهی است که از خلال نصوص نمی توان به آن دست یافت، و پرداختن به آن نتیجه ای ندارد، زیرا بر عقیده ما چیزی نمی افزاید، و جز اشتغال فکر انسان به امری که به او ارتباط خاصی ندارد و او را از انجام عمل حقیقیش در این زندگی باز می دارد ثمره ای نخواهد داشت، به علاوه درک تازه ای نسبت به حقیقت جدیدی به ما نمی دهد!
2- جمع قابل توجهی از مفسران، مخصوصا مفسران پیشین، اصرار دارند که معنی ظاهری آیات را کاملا حفظ کنند:
"سماء" اشاره به همین آسمان است، و" شهاب" اشاره به همین شهاب است (همین سنگریزه های سرگردانی است که در این فضای بیکران در گردشند و گاه گاه که در حوزه جاذبه زمین قرار می گیرند و به سوی زمین کشیده می شوند و بر اثر سرعت برخورد با امواج هوا، داغ و سوزان و شعله ور و خاکستر می شوند). و" شیطان" همان موجودات خبیثه متمردند که می خواهند به آسمانها بروند و گوشه ای از اخبار این عالم ما که در آسمانها منعکس است، از طریق استراق سمع (گوش دادن مخفیانه) در یابند، و به دوستان خود در زمین برسانند، ولی شهابها همچون تیر به سوی آنها پرتاب می شوند و آنها را از رسیدن به این هدف باز می دارند.
3- جمعی دیگر از مفسران مانند مفسر عالیقدر" مؤلف المیزان" و" طنطاوی" در تفسیر" الجواهر" تعبیرات آیات فوق را از قبیل تشبیه و کنایه و ذکر امثال و به اصطلاح بیان" سمبولیک" دانسته، و این تشبیه و کنایه را به صورتهای گوناگونی بیان داشته اند:
الف: در تفسیر المیزان چنین می خوانیم: منظور از آسمان که جایگاه فرشتگان است، یک عالم ملکوتی و ما وراء طبیعی است، که از این جهان محسوس، برتر و بالاتر است، و منظور از نزدیک شدن شیاطین به این آسمان برای استراق سمع و پرتاب کردن شهب به آنها آنست که آنها می خواهند به جهان فرشتگان نزدیک شوند تا از اسرار خلقت و حوادث آینده آگاهی یابند، ولی آنها شیاطین را با انوار معنوی ملکوتی که تاب تحمل آن را ندارند می رانند.
ب:" طنطاوی" در تفسیر معروف خود، گاه می گوید: " آن گروه از دانشمندان حیله گر و ریاکار و مردم عوامی که از آنها پیروی می کنند شایستگی و اهلیت آن را ندارند که از عجائب آسمانها و شگفتیهای عالم بالا و کرات بی کرانش و نظم و حسابی که بر آنها حکومت می کند، آگاه شوند، خداوند این علم و دانش را از آنها ممنوع ساخته، و این آسمان پر ستاره زیبا و مزین را با آن همه اسرارش در اختیار کسانی گذاشته که عقل و هوش و اخلاص و ایمان دارند. طبیعی است که گروه اول از نفوذ در اسرار این آسمان منع می شوند، و هر شیطان رانده شده درگاه الهی، خواه از جنس بشر باشد یا غیر بشر، حق وصول به این حقایق را ندارد، و هر گاه به آن نزدیک شود رانده و مطرود می گردد، این گونه افراد ممکن است سالها زندگی کنند و بعد بمیرند ولی هرگز به این اسرار، دست نیابند، آنها چشمهای باز دارند و لیکن چشم آنها قدرت دید این حقایق را ندارد، مگر نه این است که علم را جز عاشقانش و جمال را جز عارفانش درک نمی کنند و نمی بینند"
ج: بعضی دیگر گفته اند که اکتشافات اخیر نشان داده که یک سلسله امواج نیرومند رادیویی از فضاهای دور دست، مرتبا پخش می شود که می توان آنها را در کره زمین با دستگاههای گیرنده مخصوص به خوبی گرفت، هیچکس بدرستی نمی داند سرچشمه این امواج فوق العاده نیرومند کجاست؟ ولی دانشمندان می گویند احتمال قوی دارد که در کرات دور دست آسمانی موجودات زنده فراوانی هستند که از نظر تمدن از ما بسیار پیشرفته ترند و به همین دلیل می خواهند اخبارشان را در جهان پخش کنند و در آن اخبار مسائلی است که برای ما تازگی دارد، موجوداتی که آنها را پری می نامیم می کوشند، از این امواج استفاده کنند، ولی اشعه نیرومندی آنها را بدور می راند.
نتیجه بحث:
1- ممکن است منظور از آسمان در اینجا کنایه از مقام قرب خدا بوده باشد همانگونه که در آیه 10 سوره فاطر می خوانیم (إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ؛ سخنان پاکیزه به سوی او بالا می روند و عمل صالح را ترفیع می دهد). روشن است که اعمال صالح و سخنان پاکیزه چیزی نیستند که به سوی این آسمان بالا روند بلکه به سوی مقام قرب خدا پیش می روند و عظمت و رفعت معنوی می یابند.
2- نجوم (ستارگان) نیز یک مفهوم مادی دارد که همین ستارگانی هستند که در آسمان دیده می شوند، و یک مفهوم معنوی که اشاره به دانشمندان و شخصیتهایی است که روشنی بخش جوامع انسانی هستند، و همان گونه که مردم راه خود را در شبهای تاریک در بیابانها و بر صفحه اقیانوسها بوسیله ستارگان پیدا می کنند، توده های جمعیت در اجتماعات انسانی نیز راه زندگی و سعادت و حیات را به کمک این دانشمندان و رهبران آگاه و با ایمان می یابند.
برای آگاهی بیشتر ر.ک :
تفسیر نمونه، آیة الله ناصر مکارم شیرازی و همکاران، ج1، ص 409411.
- [سایر] در دین مبین اسلام منظور از مراقبه چیست؟ آیا با مراقبه در غرب متفاوت است؟
- [سایر] در دین مبین اسلام منظور از مراقبه چیست؟ آیا با مراقبه در غرب متفاوت است؟
- [سایر] قرآن چگونه کتاب الهی است در حالی که می گوید شهاب سنگ ها برای زدن اجنه است؟
- [سایر] آیه ی هجده سوره مبارکه حجر را که می فرماید: "اگر برای استراق سمع به آسمان نزدیک شود شهاب مبین او را تعقیب می کند" تبیین نمایید.
- [سایر] یکی از من سؤالی را پرسیده است و نتوانستم جواب بدهم. لطفا جواب دندان شکنی بدهید. قرآن کریم با ذکر علت آفرینش ستارگان بر دانش ما می افزاید و می گوید: و آنها ( شهابها ) را تیرهایی برای شیاطین قرار دادیم، و برای آنان عذاب آتش فروزان فراهم ساختیم! (5) سورة الملک ما آسمان نزدیک ( پایین) را با ستارگان آراستیم، (6)تا آن را از هر شیطان خبیثی حفظ کنیم! (7)آنها نمیتوانند به (سخنان) فرشتگان عالم بالا گوش فرادهند، (و هرگاه چنین کنند) از هر سو هدف قرارمیگیرند! (8)سورة الصافات خداوند شهاب ها را آفرید تا چون موشک هایی علیه شیاطین به کار روند. مراد از رجم شیاطین چیست؟
- [سایر] آیا تمام انواع وسواس توسط شیاطین ایجاد می شود یا عموماً بیماری ذهنی است؟ و اصلا آیا این بیماری ذهنی، باز توسط شیاطین ایجاد می شود؟
- [سایر] مراد از رجم شیاطین (که در قرآن آمده است) چیست؟
- [سایر] حکم دست زدن به منظور تشویق و تأیید شخص یا کاری، چگونه است؟
- [سایر] بهترین راه های خود سازی و رام کردن شیاطین و نفس اماره چیست؟
- [سایر] حرز ابی دجانه چیست و آیا برای دفع اجنه و شیاطین موثر است؟
- [آیت الله خوئی] جایز است بریدن عضوی از بدن مردة کافر و یا مشکوک الاسلام، به منظور پیوند زدن آن به بدن شخص مسلمان و پس از پیوند زدن چون جزء بدن مسلمان میشود، احکام بدن مسلمان بر او جاری است و همین طور جایز است عضوی از اعضاء بدن حیوان نجسالعین را به بدن شخص مسلمان پیوند زدن و چون پس از پیوند زدن جزء بدن مسلمان میگردد، احکام بدن مسلمان بر آن عضو جاری است و نماز خواندن با آن عضو نیز جایز است.
- [آیت الله وحید خراسانی] بریدن عضوی از بدن مرده کافری که تشریح ان جایز است و یا کسی که مسلمان یا ذمی بودن او مشکوک است به منظور پیوند زدن ان به بدن شخص مسلمان جایز است و پس از ان که جزء بدن مسلمان شد احکام بدن مسلمان بر ان جاری است و همچنین پیوند زدن عضوی از اعضای حیوان نجس العین به بدن شخص مسلمان جایز است و پس از ان که جزء بدن مسلمان گشت احکام بدن مسلمان بر ان عضو جاری است
- [آیت الله بهجت] دست زدن (کف زدن) در مجالس جشن و سخنرانی جهت تشویق افراد اگر به حد لهو نرسد مانعی ندارد.
- [آیت الله بهجت] دست زدن مرد به بدن زن نامحرم یا دست زدن زن به بدن مرد نامحرم، مثل نگاه کردن، حرام است. و دست زدن مرد به صورت و دستهای زن نامحرم و بالعکس نیز بنابر اظهر جایز نیست.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر یقین داشته باشد که به واسطه آروغ زدن، چیزی از گلو بیرون میآید به گونهای که به آن قی کردن میگویند، نباید عمداً آروغ بزند و اگر احتمال آن را بدهد آروغ زدن، خلاف احتیاط استحبابیست و اگر این احتمال را هم ندهد آروغ زدن هیچ اشکالی ندارد؛ هر چند آروغ زدن باعث قی گردد.
- [آیت الله سبحانی] جلوگیری بچه یا دیوانه از دست زدن به خط قرآن واجب نیست، ولی اگر دست زدن آنان بی احترامی به قرآن باشد، باید جلوگیری کنند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر یقین داشته باشد که به واسطه آروغ زدن چیزی از گلو بیرون میآید، بنابر احتیاط واجب نباید عمدا آروغ بزند؛ ولی اگر احتمال بدهد، آروغ زدن اشکال ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] حقّ بهم زدن معامله در موارد خیار، فوری نیست؛ بنابراین اگر بعد از معامله عیب مال را بفهمد، لازم نیست فوراً معامله را بهم بزند، بلکه بعداً هم حقّ بهم زدن معامله را دارد و همین طور در دیگر خیارها.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 2 کف زدن مانعی ندارد اما در مساجد و حسینیه ها ترک شود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر در یک زمین جو و گندم و چیزی مثل برنج و لوبیا که زکات آن واجب نیست بکارد، چنانچه بر حسب معمول استفاده از هر دو جنس در موقع کشت منظور باشد، مخارج به نسبت مداخل تقسیم میشود، و اگر فایده یکی از آنها به قدری کم باشد که در موقع کشت منظور نباشد، مخارج از چیزی محسوب میشود که منظور باشد.