(یُضِلٌّ مَن یَشَآءُ وَیَهْدِی مَن یَشَآءُ؛[نحل/93] خدا هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) گمراه، و هر کس را بخواهد (و لایق بداند) هدایت می کند!) در توضیح مقصود آیه باید گفت: هدایت دو قسم است: ابتدایی و پاداشی. هدایت ابتدایی یا عمومی سرمایه ای است که خدای سبحان از راه درون(عقل و فطرت) و بیرون(وحی و نبوت) به انسان عطا کرده است. بر این اساس، خدا همه انسانها را با سرمایه های درونی و بیرونی به راه راست هدایت کرده است. کسانی که این هدایت را مغتنم شمرده، به دنبال آن حرکت کرده اند، از هدایت پاداشی خداوند برخوردار می شوند و به معارف و فضایل الهی می رسند. اضلال یا گمراهی ابتدایی از صفات سلبیه است که در خداوند وجود ندارد و خدا هرگز کسی را گمراه نکرده و نمی کند، خدایی که عقل و فطرت را از درون و عزیزترین مخلوقات خود، یعنی پیامبران و امامان معصوم(ع) را از بیرون، برای هدایت بشر فرستاده، هرگز کسی را به این معنی گمراه نخواهد کرد. اگر کسی با همه این هدایتها به بیراهه برود، خداوند راه توبه و بازگشت را باز گذاشته و اگر با همه این وسیله ها، باز هم به بیراهه برود، از آن پس، خداوند او را ( اضلال) می کند. البته باید توجه داشت که سخن فوق بدان معنا نیست که خداوند چیزی بعنوان ضلالت به او می دهد، چون ضلالت امری عدمی است. اضلال، یعنی خداوند لطف خود را از او می گیرد و او را به حال خود وا می گذارد. آنگاه این شخص با شهوت و خشم خود تنها می ماند و به هر سو که این دو بکشانند، پیش می رود و به آسانی به گناه روی می آورد. بر این اساس، هدایت ابتدایی مقابلی ندارد؛ یعنی خداوند بدون استثنا، همگان را هدایت کرده است و منظور از آیه (یُضِلٌّ مَن یَشَآءُ وَیَهْدِی مَن یَشَآءُ)، هدایت ثانوی( پاداشی) و ضلالت کیفری است. ضلالت (کیفری) در مقابل هدایت ثانوی یا پاداشی قرار دارد، پس هدایت ابتدایی سرمایه ای است که بدون استثنا به همه عنایت شده است و کسانی که از این هدایت استفاده می کنند. از فیض خاص به عنوان پاداش برخوردار می شوند که همان هدایت پاداشی است: (مَن یُؤْمِن بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ؛[تغابن/11] و هر کس به خدا ایمان آورد، خداوند قلبش را هدایت می کند) (وَإِن تُطِیعُوهُ تَهْتَدُواْ؛[نور/54] اگر از او اطاعت کنید، هدایت خواهید شد) (وَالَّذِینَ اهْتَدَوْاْ زَادَهُمْ هُدیً وَ آتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ؛[محمد/17] کسانی که هدایت یافته اند، خداوند بر هدایتشان می افزاید.) این گروه از پاداشی الهی برخوردار می شوند و کارها را به آسانی انجام می دهند؛ یعنی اگر در گذشته برای روزه گرفتن یا اقامه نماز دچار سختی می شد، اکنون به راحتی این امور را انجام می دهد. همه اضلالها کیفری است؛ یعنی خداوند همه کسانی را که از هدایت ابتدایی یا عمومی پیروی نکردند، از هدایت پاداشی محروم کرده، به حال خود وا می گذارد؛ در این حال، او با شهوت و خشم خود تنها می ماند و علم او در حس، و عملش در شهوت محدود می شود. البته به لطف الهی، این اضلال هم قابل جبران است و راه توبه همواره برای بنده باز است. او می تواند از اضلال نجات یابد و در جرگه مومنانی که از هدایت ثانوی یا پاداشی برخوردار هستند، قرار گیرد. خدای سبحان در قرآن کریم می فرماید: (وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا؛[اسراء/8] هر گاه برگردید، ما هم بازمی گردیم) (وَإِن تَعُودُواْ نَعُدْ؛[انفال/19] و اگر بازگردید، ما هم باز خواهیم گشت.) م: نسیم اندیشه (پرسش و پاسخها از آیت الله جوادی آملی)، دفتر اول.
(یُضِلٌّ مَن یَشَآءُ وَیَهْدِی مَن یَشَآءُ؛[نحل/93] خدا هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) گمراه، و هر کس را بخواهد (و لایق بداند) هدایت می کند!)
در توضیح مقصود آیه باید گفت: هدایت دو قسم است: ابتدایی و پاداشی.
هدایت ابتدایی یا عمومی سرمایه ای است که خدای سبحان از راه درون(عقل و فطرت) و بیرون(وحی و نبوت) به انسان عطا کرده است. بر این اساس، خدا همه انسانها را با سرمایه های درونی و بیرونی به راه راست هدایت کرده است. کسانی که این هدایت را مغتنم شمرده، به دنبال آن حرکت کرده اند، از هدایت پاداشی خداوند برخوردار می شوند و به معارف و فضایل الهی می رسند.
اضلال یا گمراهی ابتدایی از صفات سلبیه است که در خداوند وجود ندارد و خدا هرگز کسی را گمراه نکرده و نمی کند، خدایی که عقل و فطرت را از درون و عزیزترین مخلوقات خود، یعنی پیامبران و امامان معصوم(ع) را از بیرون، برای هدایت بشر فرستاده، هرگز کسی را به این معنی گمراه نخواهد کرد. اگر کسی با همه این هدایتها به بیراهه برود، خداوند راه توبه و بازگشت را باز گذاشته و اگر با همه این وسیله ها، باز هم به بیراهه برود، از آن پس، خداوند او را ( اضلال) می کند.
البته باید توجه داشت که سخن فوق بدان معنا نیست که خداوند چیزی بعنوان ضلالت به او می دهد، چون ضلالت امری عدمی است. اضلال، یعنی خداوند لطف خود را از او می گیرد و او را به حال خود وا می گذارد. آنگاه این شخص با شهوت و خشم خود تنها می ماند و به هر سو که این دو بکشانند، پیش می رود و به آسانی به گناه روی می آورد.
بر این اساس، هدایت ابتدایی مقابلی ندارد؛ یعنی خداوند بدون استثنا، همگان را هدایت کرده است و منظور از آیه (یُضِلٌّ مَن یَشَآءُ وَیَهْدِی مَن یَشَآءُ)، هدایت ثانوی( پاداشی) و ضلالت کیفری است.
ضلالت (کیفری) در مقابل هدایت ثانوی یا پاداشی قرار دارد، پس هدایت ابتدایی سرمایه ای است که بدون استثنا به همه عنایت شده است و کسانی که از این هدایت استفاده می کنند. از فیض خاص به عنوان پاداش برخوردار می شوند که همان هدایت پاداشی است:
(مَن یُؤْمِن بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ؛[تغابن/11] و هر کس به خدا ایمان آورد، خداوند قلبش را هدایت می کند)
(وَإِن تُطِیعُوهُ تَهْتَدُواْ؛[نور/54] اگر از او اطاعت کنید، هدایت خواهید شد)
(وَالَّذِینَ اهْتَدَوْاْ زَادَهُمْ هُدیً وَ آتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ؛[محمد/17] کسانی که هدایت یافته اند، خداوند بر هدایتشان می افزاید.)
این گروه از پاداشی الهی برخوردار می شوند و کارها را به آسانی انجام می دهند؛ یعنی اگر در گذشته برای روزه گرفتن یا اقامه نماز دچار سختی می شد، اکنون به راحتی این امور را انجام می دهد.
همه اضلالها کیفری است؛ یعنی خداوند همه کسانی را که از هدایت ابتدایی یا عمومی پیروی نکردند، از هدایت پاداشی محروم کرده، به حال خود وا می گذارد؛ در این حال، او با شهوت و خشم خود تنها می ماند و علم او در حس، و عملش در شهوت محدود می شود. البته به لطف الهی، این اضلال هم قابل جبران است و راه توبه همواره برای بنده باز است. او می تواند از اضلال نجات یابد و در جرگه مومنانی که از هدایت ثانوی یا پاداشی برخوردار هستند، قرار گیرد. خدای سبحان در قرآن کریم می فرماید:
(وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا؛[اسراء/8] هر گاه برگردید، ما هم بازمی گردیم)
(وَإِن تَعُودُواْ نَعُدْ؛[انفال/19] و اگر بازگردید، ما هم باز خواهیم گشت.)
م: نسیم اندیشه (پرسش و پاسخها از آیت الله جوادی آملی)، دفتر اول.
- [سایر] اینکه خداوند هرکس را بخواهد هدایت میکند و هرکس را بخواهد گمراه یعنی چی!؟
- [سایر] چرا مطابق قرآن، خود خدا عده ای را گمراه می کند؟
- [سایر] چرا بعضیها بعد از هدایت دوباره گمراه میشوند؟
- [سایر] فرقه تصوف چگونه فرقهای است؟ آیا فرقهای است هدایت یافته یا گمراه؟
- [سایر] فرقه تصوف چگونه فرقه ای است؟ آیا فرقه ای است هدایت یافته یا گمراه؟
- [سایر] آیا برای هدایت کردن دیگران وظیفه ای داریم؟ یا باید افراد گمراه را به حال خود رها کنیم؟
- [سایر] این آیه به چه معناست: (خداوند هر که را بخواهد هدایت میکند و هر که را بخواهد گمراه میکند)؟ آیا این آیه به معنای سلب اختیار از انسان و جبری بودن آفرینش نیست؟
- [سایر] آیا شیطان از خدا مهربان تر نیست؛ چرا که او برای فریب دادن همه انسان ها می کوشد، اما خدا بین بندگانش فرق می گذارد. در خیلی از جاهای قرآن گفته شده که خدا هرکه را بخواهد هدایت می کند و هر که را نخواهد گمراه می کند. خدا مرد را بر زن برتری داده و نمونه این تبعیض ها در قرآن بسیار است.
- [سایر] چرا خداوند فاسقان را هدایت نمیکند؟
- [سایر] چرا خداوند تا روز بعث به ابلیس مهلت داد تا انسان را گمراه کند ؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] مرد مسلمانی که مسلمان زاده است اگر مرتد شود، یعنی منکر خدا یا پیغمبر(صلی الله علیه وآله) گردد، یا یکی از احکام مسلم اسلام مانند واجب بودن نماز و روزه را انکار کند بطوری که انکار کردن آن معنایش انکار خدا یا پیغمبر(صلی الله علیه وآله) باشد، ازدواج او باطل می شود و همسرش باید از او کناره گیری کند و عده وفات یعنی عده زنی که شوهرش مرده است بگیرد و بعد می تواند ازدواج کند و اگر زن یائسه باشد، یا هنوز نزدیکی نکرده باشند عده لازم نیست.
- [آیت الله سیستانی] اگر با زنی که در عدّه طلاق رجعی است زنا کند ، آن زن بنابر احتیاط واجب بر او حرام میشود ، و اگر در عدّه متعه یا طلاق بائن ، یا عدّه وفات یا عدّه وطی شبهه باشد ، بعداً میتواند او را عقد نماید ، و معنای طلاق رجعی ، و طلاق بائن ، وعدّه متعه ، و عدّه وفات ، و عدّه وطی شبهه ، در احکام طلاق گفته خواهد شد .
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر زن یقین کند که شوهرش مرده و بعد از تمام شدن عدّه وفات شوهر کند، چنانچه معلوم شود شوهر او بعداً مرده است، باید از شوهر دوم جدا شود و در صورتی که آبستن باشد، به مقداری که در عدّه طلاق گفته شد، برای شوهر دوم عدّه طلاق و بعد برای شوهر اوّل عدّه وفات نگهدارد، و اگر آبستن نباشد، برای شوهر اوّل عدّه وفات احتیاطاً و برای شوهر دوم عدّه طلاق نگهدارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] زنای با زن شوهردار موجب حرمت ابدی نمیشود و همچنین اگر با زنی که در عدّه است زنا کند، آن زن بر او حرام ابدی نمیشود - خواه عدّه طلاق رجعی باشد یا طلاق بائن یا عدّه وفات یا عدّه متعه یا غیر آن - لذا بعد از عدّه میتواند با او ازدواج کند، البتّه اگر این کار در عدّه طلاق رجعی رخ داده احتیاط مستحبّ مؤکّد آن است که دیگر با این زن ازدواج ننماید.
- [آیت الله اردبیلی] اگر زن یقین کند که شوهر او مرده و بعد از تمام شدن عدّه وفات شوهر کند، چنانچه معلوم شود شوهر او بعد مرده است، باید از شوهر دوم جدا شود و در صورتی که آبستن باشد، به مقداری که در عدّه طلاق گفته شد، برای شوهر دوم عدّه طلاق و بعد برای شوهر اوّل عدّه وفات نگهدارد و اگر آبستن نباشد، برای شوهر اوّل عدّه وفات و بعد برای شوهر دوم عدّه طلاق نگهدارد.
- [آیت الله سبحانی] اگر زن یقین کند که شوهرش مرده و بعد از تمام شدن عده وفات، شوهر کند چنانچه معلوم شود شوهر او بعداً مرده است، باید از شوهر دوم جدا شود و در صورتی که آبستن باشد، به مقداری که در عده طلاق گفته شد مسأله 2153، برای شوهر دوم عده طلاق و بعد برای شوهر اول عده وفات نگهدارد; و اگر آبستن نباشد، برای شوهر اول عده وفات و بعد برای شوهر دوم عده طلاق نگهدارد.
- [امام خمینی] اگر زن یقین کند که شوهرش مرده و بعد از تمام شدن عده وفات شوهر کند،چنانچه معلوم شود شوهر او بعدا مرده است، باید از شوهر دوم جدا شود و در صورتی که آبستن باشد، به مقداری که در عده طلاق گفته شد برای شوهر دوم عده طلاق و بعد برای شوهر اول عده وفات نگهدارد، و اگر آبستن نباشد، برای شوهر اول عده وفات و بعد برای شوهر دوم عده طلاق نگهدارد.
- [آیت الله بهجت] اگر زن یقین کند که شوهرش مرده و بعد از تمام شدن عدّه وفات، شوهر کند، چنانچه معلوم شود شوهر او بعداً مرده است، باید از شوهر دوم جدا شود، و در صورتی که آبستن باشد، به مقداری که در عدّه طلاق گفته شد، برای شوهر دوم عدّه طلاق و بعد برای شوهر اول عدّه وفات نگاه دارد، و اگر آبستن نباشد، برای شوهر اول عدّه وفات و بعد برای شوهر دوم عدّه طلاق نگاه دارد.
- [آیت الله اردبیلی] زینت کردن زن در عدّه وفات شوهر حرام است وتفصیل آن در (مسائل عدّه) بیان خواهد شد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] دادن قرآن به دست کافر اگر موجب بی احترامی باشد حرام است و اگر امید هدایت او برود، یا برای تبلیغ اسلام باشد جایز، بلکه گاهی واجب است.