ایا ائمه اطهار علیهمالسلام علم غیب دارند ؟ پاسخ:طبق آموزه های قرآنی، علم به غیب به صورت تام و تمام فقط در اختیار خداوند است؛ و اوست که بر تمامی عالم احاطه همه جانبه دارد. بعضی از بندگان شایسته خداوند نیز، با تعلیم الاهی و بر اساس شایستگی های نفسانی که از خود ابراز می دارند، به اسرار و علوم و امور غیبی آگاهی می یابند و نادیدنی ها را دیده، و ناشنیدنی ها را می شنوند. این موهبتی است که خداوند به افراد برگزیده؛ مانند پیامبران و ائمه اطهار عنایت می نماید. لذا می بینیم که انبیا از وحی (که امری غیبی است) و یا دیگر امور غیبی خبر می دهند، حوادث آینده را پیش گویی می نمایند و دقیقا مطابق همان گفته ها، حوادثی رخ می دهد و از آنجا که بعد از پیامبر ، امامان معصوم(ع) مأمور هدایت انسان ها در تمام جنبه های مادی و معنوی بودند، لازم است که از بسیاری از امور غیبی، باخبر و آگاه باشند. بر همین ا ساس در مواردی که لازم باشد که از غیب مطلع باشند و آنان بخواهند، خداوند این علم را در اختیارشان قرار می دهد. پاسخ تفصیلی غیب به معنای پوشیده بودن چیزی از حواس و ادراک، و شهادت به معنای آشکار بودن است. یک شیء ممکن است برای کسی غیب و برای کس دیگری مشهود باشد. این امر وابسته به حدود وجودی آن شخص و احاطه او بر عالم وجود است. طبق آموزه های قرآنی، علم به غیب به صورت تام و تمام فقط در اختیار خداوند است؛ زیرا اوست که احاطه همه جانبه بر تمامی عالم دارد. قرآن در این باره می فرماید بگو: غیب (و معجزات) تنها برای خدا (و به فرمان او) است [1] . با توجه به محدودیت احاطه غیر خدا و احاطه کامل خداوند بر همه چیز، روشن است که علم غیب، مخصوص خداوند است و جز او کسی عالم به غیب نیست؛ زیرا فقط او احاطه کامل به عالم وجود دارد و از عالم غیب و شهادت آگاه است و در حقیقت، همه چیز نسبت به او ، در عالم شهادت قرار می گیرد. اما دیگران، بسته به ظرفیت وجودی و ادراکی شان، برخی امور برایشان مشهود است و برخی دیگر، از دیده و سایر قوای ادراکی آنها، پوشیده است و نسبت به آنها یا اصلا آگاهی ندارند و یا در سطح بسیار پایینی مطلع اند. بنا بر این تخصیص علم غیب به خداوند مانع از آن نمی شود که برخی اشخاص، به تعلیم الاهی و بر اساس شایستگی های نفسانی که از خود ابراز می دارند، به اسرار و علوم و امور غیبی آگاهی یابند و نادیدنی ها را دیده، و ناشنیدنی ها را بشنوند. این موهبتی است که خداوند به افراد برگزیده؛ مانند پیامبران و اولیا عنایت می نماید. لذا می بینیم که انبیا از وحی (که امری غیبی است)و یا دیگر امور غیبی خبر می دهند، حوادث آینده را پیش گویی می نمایند و دقیقا مطابق همان گفته ها، حوادثی رخ می دهد و ... . در این که آیا امامان معصوم، علم غیب مطلق و تمام به امور داشته اند؛ یعنی به تمام وقایع و حوادث گذشته و آینده از جمله زمان و مکان شهادت خود علم داشتند، محل بحث و اختلاف است. عده ای منکر علم ائمه به صورت وسیع و گسترده؛ مانند علم به زمان و مکان شهادتشان هستند. اما اکثر علمای شیعه، با استفاده از برخی آیات قرآن که می فرماید: چنین نبود که خداوند شما را از اسرار غیب، آگاه کند (تا مؤمنان و منافقان را از این راه بشناسید این بر خلاف سنت الهی است) ولی خداوند از میان رسولان خود، هر کس را بخواهد برمی گزیند (و قسمتی از اسرار نهان را که برای مقام رهبری او لازم است، در اختیار او میگذارد [2] و دانای غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمیسازد،مگر رسولانی که آنان را برگزیده و مراقبینی از پیش رو و پشت سر برای آنها قرار میدهد [3] ، معتقدند که اولیای الاهی، نیز در مواردی که لازم باشد از غیب آگاه می شوند. این معنا همچنین از روایات ائمه استفاده می شود. امام صادق (ع) در این باره می فرماید: هنگامی که امام اراده می کند، چیزی را بداند، خدا به او تعلیم می دهد . [4] بنابراین، با توجه به این دسته از آیات و روایات و با توجه به این که پیامبران الاهی مأمور هدایت انسان ها در تمام جنبه های مادی و معنوی بودند، باید سهم بسیار بزرگی از علم و دانش داشته باشند، تا بتوانند به خوبی این مأموریت را انجام دهند و امامانی که جانشینان پیامبرند نیز همین حکم را دارند. پس آنان نیز به صورت وسیع و گسترده علم به غیب دارند،. [5] [1] یونس، 20. [2] آل عمران ، 179 مَّا کاَنَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلیَ مَا أَنتُمْ عَلَیْهِ حَتیَ یَمِیزَ الخَْبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَ مَا کاَنَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلیَ الْغَیْبِ وَ لَاکِنَّ اللَّهَ یجَْتَبیِ مِن رُّسُلِهِ مَن یَشَاءُ فََامِنُواْ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِن تُؤْمِنُواْ وَ تَتَّقُواْ فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ [3] الجن 26و27 عَلِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلیَ غَیْبِهِ أَحَدًاإِلَّا مَنِ ارْتَضیَ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِن بَینِْ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا [4] کلینی، اصول کافی، ج 1، باب، ان الائمه اذا شا ؤوا ان یعلموا، علموا، ح 3. [5] البته آگاهی از غیب، همه جا نشانه ی کمال نیست، بلکه گاهی نقص است. مثلاً شبی که امام علی (ع) در جای پیامبر (ص) خوابید، اگر آن حضرت علم داشت که مورد خطر قرار نمی گیرد، کمالی برای آن حضرت محسوب نمی شد؛ زیرا در این صورت، همه حاضر بودند جای آن حضرت بخوابند، در این جا، کمال، علم نداشتن به غیب است ( قرائتی، تفسیر نور، ج 4، ص 245.)
ایا ائمه اطهار علیهمالسلام علم غیب دارند ؟
پاسخ:طبق آموزه های قرآنی، علم به غیب به صورت تام و تمام فقط در اختیار خداوند است؛ و اوست که بر تمامی عالم احاطه همه جانبه دارد. بعضی از بندگان شایسته خداوند نیز، با تعلیم الاهی و بر اساس شایستگی های نفسانی که از خود ابراز می دارند، به اسرار و علوم و امور غیبی آگاهی می یابند و نادیدنی ها را دیده، و ناشنیدنی ها را می شنوند. این موهبتی است که خداوند به افراد برگزیده؛ مانند پیامبران و ائمه اطهار عنایت می نماید. لذا می بینیم که انبیا از وحی (که امری غیبی است) و یا دیگر امور غیبی خبر می دهند، حوادث آینده را پیش گویی می نمایند و دقیقا مطابق همان گفته ها، حوادثی رخ می دهد و از آنجا که بعد از پیامبر ، امامان معصوم(ع) مأمور هدایت انسان ها در تمام جنبه های مادی و معنوی بودند، لازم است که از بسیاری از امور غیبی، باخبر و آگاه باشند. بر همین ا ساس در مواردی که لازم باشد که از غیب مطلع باشند و آنان بخواهند، خداوند این علم را در اختیارشان قرار می دهد.
پاسخ تفصیلی
غیب به معنای پوشیده بودن چیزی از حواس و ادراک، و شهادت به معنای آشکار بودن است. یک شیء ممکن است برای کسی غیب و برای کس دیگری مشهود باشد. این امر وابسته به حدود وجودی آن شخص و احاطه او بر عالم وجود است. طبق آموزه های قرآنی، علم به غیب به صورت تام و تمام فقط در اختیار خداوند است؛ زیرا اوست که احاطه همه جانبه بر تمامی عالم دارد. قرآن در این باره می فرماید بگو: غیب (و معجزات) تنها برای خدا (و به فرمان او) است [1] . با توجه به محدودیت احاطه غیر خدا و احاطه کامل خداوند بر همه چیز، روشن است که علم غیب، مخصوص خداوند است و جز او کسی عالم به غیب نیست؛ زیرا فقط او احاطه کامل به عالم وجود دارد و از عالم غیب و شهادت آگاه است و در حقیقت، همه چیز نسبت به او ، در عالم شهادت قرار می گیرد. اما دیگران، بسته به ظرفیت وجودی و ادراکی شان، برخی امور برایشان مشهود است و برخی دیگر، از دیده و سایر قوای ادراکی آنها، پوشیده است و نسبت به آنها یا اصلا آگاهی ندارند و یا در سطح بسیار پایینی مطلع اند.
بنا بر این تخصیص علم غیب به خداوند مانع از آن نمی شود که برخی اشخاص، به تعلیم الاهی و بر اساس شایستگی های نفسانی که از خود ابراز می دارند، به اسرار و علوم و امور غیبی آگاهی یابند و نادیدنی ها را دیده، و ناشنیدنی ها را بشنوند. این موهبتی است که خداوند به افراد برگزیده؛ مانند پیامبران و اولیا عنایت می نماید. لذا می بینیم که انبیا از وحی (که امری غیبی است)و یا دیگر امور غیبی خبر می دهند، حوادث آینده را پیش گویی می نمایند و دقیقا مطابق همان گفته ها، حوادثی رخ می دهد و ... .
در این که آیا امامان معصوم، علم غیب مطلق و تمام به امور داشته اند؛ یعنی به تمام وقایع و حوادث گذشته و آینده از جمله زمان و مکان شهادت خود علم داشتند، محل بحث و اختلاف است. عده ای منکر علم ائمه به صورت وسیع و گسترده؛ مانند علم به زمان و مکان شهادتشان هستند.
اما اکثر علمای شیعه، با استفاده از برخی آیات قرآن که می فرماید: چنین نبود که خداوند شما را از اسرار غیب، آگاه کند (تا مؤمنان و منافقان را از این راه بشناسید این بر خلاف سنت الهی است) ولی خداوند از میان رسولان خود، هر کس را بخواهد برمی گزیند (و قسمتی از اسرار نهان را که برای مقام رهبری او لازم است، در اختیار او میگذارد [2] و دانای غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمیسازد،مگر رسولانی که آنان را برگزیده و مراقبینی از پیش رو و پشت سر برای آنها قرار میدهد [3] ، معتقدند که اولیای الاهی، نیز در مواردی که لازم باشد از غیب آگاه می شوند. این معنا همچنین از روایات ائمه استفاده می شود. امام صادق (ع) در این باره می فرماید: هنگامی که امام اراده می کند، چیزی را بداند، خدا به او تعلیم می دهد . [4]
بنابراین، با توجه به این دسته از آیات و روایات و با توجه به این که پیامبران الاهی مأمور هدایت انسان ها در تمام جنبه های مادی و معنوی بودند، باید سهم بسیار بزرگی از علم و دانش داشته باشند، تا بتوانند به خوبی این مأموریت را انجام دهند و امامانی که جانشینان پیامبرند نیز همین حکم را دارند. پس آنان نیز به صورت وسیع و گسترده علم به غیب دارند،. [5]
[1] یونس، 20.
[2] آل عمران ، 179 مَّا کاَنَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلیَ مَا أَنتُمْ عَلَیْهِ حَتیَ یَمِیزَ الخَْبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَ مَا کاَنَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلیَ الْغَیْبِ وَ لَاکِنَّ اللَّهَ یجَْتَبیِ مِن رُّسُلِهِ مَن یَشَاءُ فََامِنُواْ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِن تُؤْمِنُواْ وَ تَتَّقُواْ فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ
[3] الجن 26و27 عَلِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلیَ غَیْبِهِ أَحَدًاإِلَّا مَنِ ارْتَضیَ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِن بَینِْ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا
[4] کلینی، اصول کافی، ج 1، باب، ان الائمه اذا شا ؤوا ان یعلموا، علموا، ح 3.
[5] البته آگاهی از غیب، همه جا نشانه ی کمال نیست، بلکه گاهی نقص است. مثلاً شبی که امام علی (ع) در جای پیامبر (ص) خوابید، اگر آن حضرت علم داشت که مورد خطر قرار نمی گیرد، کمالی برای آن حضرت محسوب نمی شد؛ زیرا در این صورت، همه حاضر بودند جای آن حضرت بخوابند، در این جا، کمال، علم نداشتن به غیب است ( قرائتی، تفسیر نور، ج 4، ص 245.)
- [سایر] آیا ائمه اطهار (علیهم السلام) علم غیب می دانستند؟
- [سایر] آیا ائمه علم غیب داشتند؟
- [سایر] علم غیب ائمه (ع) را توضیح دهید؟
- [سایر] آیا ائمه (اهل بیت (ع)) علم غیب می دانستند؟
- [سایر] برخی از آیات قرآن علم غیب را مخصوص خدا دانسته و در برخی برای رسولان هم علم غیب را ممکن دانسته است. اما برای گروه دیگر این بحث نیست. چگونه میتوان علم غیب داشتن ائمه(ع) را توجیه کرد؟
- [سایر] آیا ائمه اطهار (علیهم السلام) از جهت علم برابر هستند؟
- [سایر] با توجه به علم غیب ائمه، آیا انسانها در اعمال خود مجبور هستند؟
- [سایر] علم لدنی چیست و آیا مختص ائمه معصومین(ع) باشد یا انبیا هم دارا بودند؟
- [سایر] چگونه ائمه علم به غیب داشتند در حالی که از مواضع کشته شدن خود فرار نکرده اند؟
- [سایر] چرا علیرغم آنکه قرآن علم غیب را فقط برای خدا می داند، می گویید پیامبر و ائمه (علیهم السلام) هم غیب می دانستند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] تمام فرقه های اسلامی پاکند، مگر آنها که با ائمه معصومین(علیهم السلام)عداوت و دشمنی دارند و خوارج و غلات، یعنی غلوکنندگان در حق ائمه(علیهم السلام).
- [آیت الله مظاهری] کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند میتواند برای معاش خود کسب کند گرچه آن علم، علم دینی نباشد، میشود به او زکات داد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند می تواند برای معاش خود کسب کند، چنان چه تحصیل آن علم، واجب یا مستحب باشد، می شود به او زکات داد. ولی احتیاط برای اهل علم نگرفتن زکات است مگر در صورتی که از تحصیل مخارج عاجز باشند ولکن جایز است اشتغال به تحصیل علم هر چند باعث عجز از تحصیل نفقه بشود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] 1 قسم را باید با زبان و لفظ صریح بیان کرد. 2 قسمی اعتبار دارد که یکی از اسماء خداوند متعال باشد مثل خدا یا الله. 3 اگر به برخی از اوصاف خدای سبحان قسم بخورد که معمولاً از آن صفت خدای سبحان اراده می شود یا قرینه ای به کار ببرد که مراد او را بفهماند قسم صحیح است. 4 شخص لال اگر با اشاره قسم بخورد قسم او صحیح است ولی کسی که می تواند سخن بگوید قسم او با اشاره صحیح نیست. 5 قسم به مقدسات دیگر مثل قرآن و پیامبر و ائمه اطهار(علیهم السلام) احکام قسم را ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کافر یعنی کسی که منکر خدا یا نبوت است و یا معترف به آن نیست و یا برای خدا شریک قرار می دهد و همچنین غلاه (یعنی آنهائی که یکی از ائمه (ع) را خدا خوانده یا بگویند خدا در او حلول کرده است) و خوارج و نواصب (یعنی آنهائی که با ائمه اطهار (ع) دشمنی می نمایند) نجسند و اما اهل کتاب (یعنی یهود و نصاری و مجوس) که پیغمبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبداللّه (ص) را قبول ندارند؛ نیز بنا بر مشهور نجس می باشند و این قول موافق احتیاط است و لکن بنا بر اظهر این طوایف پاکند و نیز کسی که ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه مسلمانان جزء دین اسلام می دانند منکر شود؛ چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است نجس می باشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند میتواند برای معاش خود کسب کند، چنانچه آن علم واجب یا مستحبّ باشد، میشود به او زکاْ داد، و اگر تحصیل آن علم واجب یا مستحبّ نباشد، زکاْ دادن به او اشکال دارد، بنابر احتیاط واجب نباید بگیرد.
- [آیت الله بروجردی] کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند میتواند برای معاش خود کسب کند، چنانچه تحصیل آن علم واجب یا مستحب باشد، میشود به او زکات داد و اگر تحصیل آن علم واجب یا مستحب نباشد، زکات دادن به او اشکال دارد.
- [امام خمینی] کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند می تواند برای معاش خود کسب کند، چنانچه تحصیل آن علم واجب یا مستحب باشد، می شود به او زکات داد و اگر تحصیل آن علم واجب یا مستحب نباشد، زکات دادن به او اشکال دارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند میتواند برای معاش خود کسب کند، چنانچه تحصیل آن علم واجب یا مستحبّ باشد میشود به او زکات داد و اگر تحصیل آن علم واجب یا مستحبّ نباشد، زکات دادن به او اشکال دارد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند می تواند برای معاش خود کسب کند چنانچه تحصیل آن علم، واجب یا مستحب باشد می توان به او زکات داد و اگر تحصیل آن علم واجب یا مستحب نباشد، زکات دادن به او جایز نیست.