تحلیل صحیح از اوضاع آن زمان به خوبی نشان می دهد که غصب خلافت در آن زمان، واقعا ممکن بوده است، علیرغم اینکه دهها هزار نفر این جانشینی را فهمیده بودند. برای نشان دادن گوشه ای از شرایط آن زمان، چند بند خدمتتان تقدیم می شود: 1- در روایات متعددی از پیامبر (ص) نقل شده است که در خطبه خود، مردم را از فحش دادن به حضرت علی (ع) نهی می کردند: لَا تَسُبُّوا عَلِیّاً فَإِنَّ مَنْ سَبَّهُ فَقَدْ سَبَّنِی وَ مَنْ سَبَّنِی سَبَّهُ اللَّهُ وَ اللَّهِ یَا فُلَان؛[1] پیامبر (ص) فرمود: به علی دشنام ندهید. هر که به علی دشنام دهد به من دشنام داده و هر که به من دشنام دهد به خدا دشنام داده است. سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ فِی خُطْبَتِهِ أَیُّهَا النَّاسُ لَا تَسُبُّوا عَلِیّاً وَ لَا تَحْسُدُوهُ؛[2] از رسول خدا (ص) شنیدم که در سخنرانی اش می فرمود: ای مردم به علی دشنام ندهید و به او حسادت نکنید. قَالَ النَّبِیُّ ص لَا تَسُبُّوا عَلِیّاً فَإِنَّهُ مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ الله؛[3] در جای دیگری نیز فرمودند: به علی دشنام ندهید به درستی که او شیفته ذات خداست. به راستی چه جریانی علیه حضرت علی (ع) فعالیت می کرد که با وجود فضائل بسیار برای حضرت علی (ع) و جایگاه عالی ایشان در قوام یافتن جامعه مسلمین، جامعه به جایی می رسد که پیامبر (ص) در خطبه خود از مردم می خواهند که به حضرت علی (ع) فحش ندهند؟!!! 2-اگر در روایات بالا اندک شک و شبهه ای وجود دارد، به آیه قرآن بنگرید که بحث ابلاغ جانشینی حضرت علی (ع) را در چه فضایی به تصویر می کشد: یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ؛[4] ای پیامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم برسان. اگر چنین نکنی امر رسالت او را ادا نکرده ای. خدا تو را از مردم حفظ می کند، که خدا مردم کافر را هدایت نمی کند. چرا قرآن از وعده الهی برای حفظ پیامبر (ص) سخن می گوید؟ ابلاغ جانشینی حضرت علی (ع) چه خطری را می توانست متوجه حضرت پیامبر (ص) بکند؟ 3- یکی از قضایایی که به ما نشان می دهد، شناختی که غصب خلافت را ممکن نمی شمارد، دچار خطا است، قضیه لیله العقبه است. شبی که پیامبر (ص) در معرض ترور قرار گرفتند و حذیفه ترور کنندگان را دید. اما در تاریخ اسم ترور کنندگان روشن و واضح نیست، اگر چه اصل ترور غیر قابل انکار است. و ترور کنندگان نیز مجازات نشدند، چون پیامبر (ص) فرمودند که نمی خواهند اصحاب خود را ... بحث مفصل در این باره مجال دیگری می خواهد . 4- پیامبر (ص) دختر خود، حضرت فاطمه زهرا (س) را بسیار دوست می داشتند. که قطعا این دوستی، یک علاقه پدرانه معمولی نبوده است. و جمله پیامبر (ص) درباره حضرت زهرا (س) بسیار معروف است که حضرت زهرا (س) جگر گوشه پیامبر است و هر کس حضرت زهرا (س) را بیازارد، پیامبر (ص) را ازرده است.[5] اما شما هر چیزی را ندادید، این را به خوبی می دانید که مزار حضرت زهرا(س) هرگز مشخص و معلوم نبوده است. و این خود دلیل روشنی برای تصدیق تمام ماجراهایی است که به شهادت ایشان منجر شد. بنده این چند قسمت را صرفا برای این بیان کردم که بعید دانستن شما را پاسخ دهم. و نشان دهم که با واقع بینی از جریانات آن روز، هیچ مجالی برای چنین استبعادهایی نیست. شاید رمز اصلی ممکن بودن غصب خلافت در این جاست که مردم جامعه، ابوبکر را مثل پیامبر (ص) قبول داشتند. با فهم این مساله روشن است که چرا پیامبر(ص) فرمودند و همه شنیدند. اما با چند بهانه واهی سخن پیامبر (ص) را پشت گوش انداختند. اگر باورتان نمی شود، که مردم ابوبکر و ... را هم اندازه پیامبر(ص) می دانستند، می توانید همین امروز به اندیشه های اهل سنت بنگرید. که علیرغم نهی عصمت از پیامبر (ص) در بعضی مسائل، چگونه حاضر نیستند، هیچ عیب و نقصی بر خلفا را بپذیرند! و این که چرا مردم (جز عده محدودی ) به این مساله مبتلا شدند که دیگری را بدون شایستگی چنان بالا بیاورند، نیز نشان می دهد که مردم، علیرغم تاکیدهای فراوان قرآن بر مساله منافقین، قادر به شناخت این قضیه نبودند. همچنان که هنوز بعد از 14 قرن نمی توان در این زمینه به آسانی سخن گفت. و گفتن همین چند کلمه ناقص و با ملاحظه نیز، مایه تعجب عده ای از خوانندگان می شود! [1]. بحارالأنوار، ج 28، ص78. [2]. بحارالأنوار، ج 39، ص292. [3]. بحارالأنوار، ج 39، ص313. [4]. مائده آیه 67. [5]. بحارالأنوار، ج 27، ص62.
چگونه ممکن است که دهها هزار نفر، شاهد اعلام جانشینی حضرت علی (ع) بوده باشند، اما کس دیگری جانشین پیامبر(ص) شده باشد؟
تحلیل صحیح از اوضاع آن زمان به خوبی نشان می دهد که غصب خلافت در آن زمان، واقعا ممکن بوده است، علیرغم اینکه دهها هزار نفر این جانشینی را فهمیده بودند.
برای نشان دادن گوشه ای از شرایط آن زمان، چند بند خدمتتان تقدیم می شود:
1- در روایات متعددی از پیامبر (ص) نقل شده است که در خطبه خود، مردم را از فحش دادن به حضرت علی (ع) نهی می کردند:
لَا تَسُبُّوا عَلِیّاً فَإِنَّ مَنْ سَبَّهُ فَقَدْ سَبَّنِی وَ مَنْ سَبَّنِی سَبَّهُ اللَّهُ وَ اللَّهِ یَا فُلَان؛[1] پیامبر (ص) فرمود: به علی دشنام ندهید. هر که به علی دشنام دهد به من دشنام داده و هر که به من دشنام دهد به خدا دشنام داده است.
سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ فِی خُطْبَتِهِ أَیُّهَا النَّاسُ لَا تَسُبُّوا عَلِیّاً وَ لَا تَحْسُدُوهُ؛[2] از رسول خدا (ص) شنیدم که در سخنرانی اش می فرمود: ای مردم به علی دشنام ندهید و به او حسادت نکنید.
قَالَ النَّبِیُّ ص لَا تَسُبُّوا عَلِیّاً فَإِنَّهُ مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ الله؛[3] در جای دیگری نیز فرمودند: به علی دشنام ندهید به درستی که او شیفته ذات خداست.
به راستی چه جریانی علیه حضرت علی (ع) فعالیت می کرد که با وجود فضائل بسیار برای حضرت علی (ع) و جایگاه عالی ایشان در قوام یافتن جامعه مسلمین، جامعه به جایی می رسد که پیامبر (ص) در خطبه خود از مردم می خواهند که به حضرت علی (ع) فحش ندهند؟!!!
2-اگر در روایات بالا اندک شک و شبهه ای وجود دارد، به آیه قرآن بنگرید که بحث ابلاغ جانشینی حضرت علی (ع) را در چه فضایی به تصویر می کشد:
یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ؛[4] ای پیامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم برسان. اگر چنین نکنی امر رسالت او را ادا نکرده ای. خدا تو را از مردم حفظ می کند، که خدا مردم کافر را هدایت نمی کند.
چرا قرآن از وعده الهی برای حفظ پیامبر (ص) سخن می گوید؟ ابلاغ جانشینی حضرت علی (ع) چه خطری را می توانست متوجه حضرت پیامبر (ص) بکند؟
3- یکی از قضایایی که به ما نشان می دهد، شناختی که غصب خلافت را ممکن نمی شمارد، دچار خطا است، قضیه لیله العقبه است. شبی که پیامبر (ص) در معرض ترور قرار گرفتند و حذیفه ترور کنندگان را دید. اما در تاریخ اسم ترور کنندگان روشن و واضح نیست، اگر چه اصل ترور غیر قابل انکار است. و ترور کنندگان نیز مجازات نشدند، چون پیامبر (ص) فرمودند که نمی خواهند اصحاب خود را ... بحث مفصل در این باره مجال دیگری می خواهد .
4- پیامبر (ص) دختر خود، حضرت فاطمه زهرا (س) را بسیار دوست می داشتند. که قطعا این دوستی، یک علاقه پدرانه معمولی نبوده است. و جمله پیامبر (ص) درباره حضرت زهرا (س) بسیار معروف است که حضرت زهرا (س) جگر گوشه پیامبر است و هر کس حضرت زهرا (س) را بیازارد، پیامبر (ص) را ازرده است.[5]
اما شما هر چیزی را ندادید، این را به خوبی می دانید که مزار حضرت زهرا(س) هرگز مشخص و معلوم نبوده است. و این خود دلیل روشنی برای تصدیق تمام ماجراهایی است که به شهادت ایشان منجر شد.
بنده این چند قسمت را صرفا برای این بیان کردم که بعید دانستن شما را پاسخ دهم. و نشان دهم که با واقع بینی از جریانات آن روز، هیچ مجالی برای چنین استبعادهایی نیست.
شاید رمز اصلی ممکن بودن غصب خلافت در این جاست که مردم جامعه، ابوبکر را مثل پیامبر (ص) قبول داشتند. با فهم این مساله روشن است که چرا پیامبر(ص) فرمودند و همه شنیدند. اما با چند بهانه واهی سخن پیامبر (ص) را پشت گوش انداختند.
اگر باورتان نمی شود، که مردم ابوبکر و ... را هم اندازه پیامبر(ص) می دانستند، می توانید همین امروز به اندیشه های اهل سنت بنگرید. که علیرغم نهی عصمت از پیامبر (ص) در بعضی مسائل، چگونه حاضر نیستند، هیچ عیب و نقصی بر خلفا را بپذیرند!
و این که چرا مردم (جز عده محدودی ) به این مساله مبتلا شدند که دیگری را بدون شایستگی چنان بالا بیاورند، نیز نشان می دهد که مردم، علیرغم تاکیدهای فراوان قرآن بر مساله منافقین، قادر به شناخت این قضیه نبودند. همچنان که هنوز بعد از 14 قرن نمی توان در این زمینه به آسانی سخن گفت. و گفتن همین چند کلمه ناقص و با ملاحظه نیز، مایه تعجب عده ای از خوانندگان می شود!
[1]. بحارالأنوار، ج 28، ص78.
[2]. بحارالأنوار، ج 39، ص292.
[3]. بحارالأنوار، ج 39، ص313.
[4]. مائده آیه 67.
[5]. بحارالأنوار، ج 27، ص62.
- [سایر] چرا پیامبر(ص) در مکه پیام غدیر و جانشینی حضرت علی (ع) را اعلام نکرد؟
- [سایر] اگر حضرت علی ع جانشین پیامبر ص میشد، وضعیت امت اسلام پس از پیامبر (ص) چگونه رقم می خورد؟
- [سایر] عقیده شیعه در مسئله خلافت و جانشینی بعد از پیامبر(ص) چیست، آیا آنان علی(ع) را خلیفه بلافصل پیامبر(ص) میدانند و خلفای دیگر را که صحابه پیامبر(ص) بودند قبول ندارند؟
- [سایر] نظر و دیدگاه حضرت علی(ع) درباره جانشین پیامبراکرم(ص) چه بوده است؟
- [سایر] به روایت ابن هشام: به هنگام مرگ حضرت محمد(ص)، عباس (عموی پیامبر) از حضرت علی(ع) خواست که نزد پیامبر(ص) برود و درباره جانشین آینده وی، نظر خواهی کند، اما حضرت علی از اینکار پرهیز کرد و گفت: (مرا با این سؤال کاری نیست و اگر سید(حضرت محمد) ما را منع کند یقین میباید دانست که هیچکس بعد از وی چیزی به ما ندهد). (سیرت رسول الله، ج 2، ص 1112). سؤال این است که؛ اگر حضرت محمد(ص)، حضرت علی(ع) را به جانشینی خود در غدیر خم انتخاب کرده بود، دلیل این سؤال چه بوده است؟ چرا حضرت علی در پاسخ اشارهای به ماجرای غدیر خم نکرد؟
- [سایر] چرا شیعیان علی (ع) را وصی پیامبر (ص) میدانند؟
- [سایر] حضرت علی(ع) در نزد پیامبر اکرم(ص) چه جایگاهی داشت و پیامبر(ص) چقدر وقت برای حضرت علی(ع) می گذاشت؟
- [سایر] چه احادیثی در اثبات جانشینی حضرت علی ع وجود دارد؟
- [سایر] آیا این مطلب صحت دارد که یهودیان به یزید در مورد جنگ با امام حسین(ع) مشورت دادهاند و هدفشان از بین بردن امامت و مخصوصاً جانشینی آنحضرت بوده است؟ (به همین دلیل امام حسین(ع) نام پسرانشان را تماماً علی میگذاشتند تا از فتنهای در آینده- ازبین بردن جانشین- جلوگیری کنند) بهگونهای که یزیدیان بعد از به شهادت رساندن حضرت علی اکبر(ع) به خیال خود جانشین امامت را از بین بردهاند؟!
- [سایر] در دوران 25 سال بعد از پیامبر(ص) بر امام علی(ع) چگونه گذشت؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز در حرم امامان (ع) مستحب بلکه بهتر از مسجد است و مروی است که نماز حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.