در نگاه مومنان، دین است که سعادت جاودانه آنها را تضمین می کند. و تمسک به دین برایشان ضرورتی غیر قابل چشم پوشی است. اما از نگاه برون دینی و بدون ایمان نیز، دین فواید زیادی برای زندگی انسان دارد. که می توانیم آن فواید را در چند دسته جای دهیم. بعضی از آنها بی بدیل هستند و بدون دین، هیچ امر دیگری نمی تواند آن فواید را ایجاد کند. بعضی از آنها بدیلی دارند که آن بدیل می تواند مانند دین آن فواید را بیافریند و بعضی فواید نیز اگر چه بدیلی دارند، اما آن بدیل هرگز نمی تواند به خوبی دین، آن فایده ها را بیافریند. حال به بعضی از فواید دین در زندگی انسان اشاره می کنیم: 1.معنا بخشی به زندگی: زندگی در دنیای فانی، توام با انواع رنج ها و مشکلات است. و هر آنچه که با زحمت به دست می آید، روزی از بین می رود. از این رو با کنار گذاشتن عادت ها و غفلت ها، انگیزه ای برای زندگی و تلاش باقی نمی ماند. و تنها دین است که می تواند حتی سختی ها را باب میل انسان سازد. و با ایجاد اهداف عالی، زندگی را با ارزش نماید. و این کارکرد دین، هیچ رقیب و بدیلی ندارد. 2.پشتوانه ای مستحکم برای اخلاق: اگر چه انسان با بهره گیری از فطرت الهی و وجدان بدون دین نیز تا حدودی به اخلاقیات پایبند خواهد ماند، اما این احساس باید با منطق و عقلانیت تقویت و تثبیت شود. در حالی که بدون دین هیچ منطقی نمی تواند حقیقتا انسان را به اخلاق مقید کند. از همین رو فلاسفه ای پیدا شده اند که ترحم و کمک به ضعیفان و ... را نفی کرده اند و این ها را شعارهای ساخته شده توسط ضعیفان دانسته اند. یا راههایی ارائه داده اند که تنها برای مواقع احساس ضعف می تواند تا حدودی انسان را ملتزم به اخلاقیات کند. 3.آرامش روانی: دین با ارتقاء افق نگاه انسان، می تواند در بدترین شرایط سبب آرامش و آسایش باشد. چرا که با نگاه دینی، انسان تمام مصائب را زودگذر می داند. و در حالی که تمام محاسبات مادی او را بیچاره نشان می دهد، با توکل می تواند با امید انتظار حل مشکلات را داشته باشد. 4.ارضاء نیازهای معنوی: هر انسانی تشنه معنویت است. و بشر در تمام طول تاریخ این نیاز را نشان داده و هر چه برای از بین بردن آن تلاش شده است، نتیجه ای نگرفته اند. و دین بهترین راه تامین نیاز معنوی انسان است. 5.فواید اجتماعی: ادیان الهی در تمام تاریخ، با پیامبرانی معرفی شده اند که نقش مصلح اجتماعی بودن آنها غیر قابل انکار است. پیامبرانی که توانسته اند در گستره ای عظیم و با نفوذی عمیق، بسیاری از آفات را از زندگی بشری حذف کنند. و این مسیر همچنان ادامه دارد و امروز نیز دین عامل همبستگی و مشارکت اجتماعی و ... است و حتی در غرب دین ستیز، به خاطر فواید غیر قابل انکار دین، هرگز مسیحیت را به طور کامل حذف نکردند. بلکه تنها آن را در کنترل خویش در آوردند. 6. ... با این توضیحات شکی نیست که دین برای انسان آثار و برکات فراوانی دارد. و شاید بتوان گفت دین برای انسان است. اما اگر بخواهیم دقیق تر نگاه کنیم: اولا: دین زمانی به نحو مطلوب کارکردهایش را ایفا می کند، که انسان ها حقیقتا به آن مومن و معتقد باشند. ولی ظاهرا بستر این سوال، بستری اومانیستی است که خدا محوری جای خود را به انسان محوری داده و در این نگاه، انسان تسلیم دین نیست. بلکه هر گونه دخل و تصرفی در دین را برای خود جایز می داند. ثانیا: دین و انسان دو عنصر متضاد نیستند. که بخواهیم بنگریم کدام یک را بر دیگری غلبه دهیم. دین راهی است که انسان باید برود! طبیعتا راهی که برای انسان ساخته شده، باید محور حرکت انسان قرار گیرد و انسان بدان کاملا ملتزم باشد تا او را به مقصد برساند.
آیا دین برای انسان است یا انسان برای دین؟
در نگاه مومنان، دین است که سعادت جاودانه آنها را تضمین می کند. و تمسک به دین برایشان ضرورتی غیر قابل چشم پوشی است. اما از نگاه برون دینی و بدون ایمان نیز، دین فواید زیادی برای زندگی انسان دارد.
که می توانیم آن فواید را در چند دسته جای دهیم. بعضی از آنها بی بدیل هستند و بدون دین، هیچ امر دیگری نمی تواند آن فواید را ایجاد کند. بعضی از آنها بدیلی دارند که آن بدیل می تواند مانند دین آن فواید را بیافریند و بعضی فواید نیز اگر چه بدیلی دارند، اما آن بدیل هرگز نمی تواند به خوبی دین، آن فایده ها را بیافریند.
حال به بعضی از فواید دین در زندگی انسان اشاره می کنیم:
1.معنا بخشی به زندگی: زندگی در دنیای فانی، توام با انواع رنج ها و مشکلات است. و هر آنچه که با زحمت به دست می آید، روزی از بین می رود. از این رو با کنار گذاشتن عادت ها و غفلت ها، انگیزه ای برای زندگی و تلاش باقی نمی ماند. و تنها دین است که می تواند حتی سختی ها را باب میل انسان سازد. و با ایجاد اهداف عالی، زندگی را با ارزش نماید. و این کارکرد دین، هیچ رقیب و بدیلی ندارد.
2.پشتوانه ای مستحکم برای اخلاق: اگر چه انسان با بهره گیری از فطرت الهی و وجدان بدون دین نیز تا حدودی به اخلاقیات پایبند خواهد ماند، اما این احساس باید با منطق و عقلانیت تقویت و تثبیت شود. در حالی که بدون دین هیچ منطقی نمی تواند حقیقتا انسان را به اخلاق مقید کند. از همین رو فلاسفه ای پیدا شده اند که ترحم و کمک به ضعیفان و ... را نفی کرده اند و این ها را شعارهای ساخته شده توسط ضعیفان دانسته اند. یا راههایی ارائه داده اند که تنها برای مواقع احساس ضعف می تواند تا حدودی انسان را ملتزم به اخلاقیات کند.
3.آرامش روانی: دین با ارتقاء افق نگاه انسان، می تواند در بدترین شرایط سبب آرامش و آسایش باشد. چرا که با نگاه دینی، انسان تمام مصائب را زودگذر می داند. و در حالی که تمام محاسبات مادی او را بیچاره نشان می دهد، با توکل می تواند با امید انتظار حل مشکلات را داشته باشد.
4.ارضاء نیازهای معنوی: هر انسانی تشنه معنویت است. و بشر در تمام طول تاریخ این نیاز را نشان داده و هر چه برای از بین بردن آن تلاش شده است، نتیجه ای نگرفته اند. و دین بهترین راه تامین نیاز معنوی انسان است.
5.فواید اجتماعی: ادیان الهی در تمام تاریخ، با پیامبرانی معرفی شده اند که نقش مصلح اجتماعی بودن آنها غیر قابل انکار است. پیامبرانی که توانسته اند در گستره ای عظیم و با نفوذی عمیق، بسیاری از آفات را از زندگی بشری حذف کنند. و این مسیر همچنان ادامه دارد و امروز نیز دین عامل همبستگی و مشارکت اجتماعی و ... است و حتی در غرب دین ستیز، به خاطر فواید غیر قابل انکار دین، هرگز مسیحیت را به طور کامل حذف نکردند. بلکه تنها آن را در کنترل خویش در آوردند.
6. ...
با این توضیحات شکی نیست که دین برای انسان آثار و برکات فراوانی دارد. و شاید بتوان گفت دین برای انسان است. اما اگر بخواهیم دقیق تر نگاه کنیم:
اولا: دین زمانی به نحو مطلوب کارکردهایش را ایفا می کند، که انسان ها حقیقتا به آن مومن و معتقد باشند. ولی ظاهرا بستر این سوال، بستری اومانیستی است که خدا محوری جای خود را به انسان محوری داده و در این نگاه، انسان تسلیم دین نیست. بلکه هر گونه دخل و تصرفی در دین را برای خود جایز می داند.
ثانیا: دین و انسان دو عنصر متضاد نیستند. که بخواهیم بنگریم کدام یک را بر دیگری غلبه دهیم. دین راهی است که انسان باید برود! طبیعتا راهی که برای انسان ساخته شده، باید محور حرکت انسان قرار گیرد و انسان بدان کاملا ملتزم باشد تا او را به مقصد برساند.
- [سایر] دین برای انسان است یا انسان برای دین؟
- [سایر] آیا دین برای انسان است یا انسان برای دین؟
- [سایر] آیا دین، حق انسان است یا تکلیف انسان؟
- [سایر] انسان از معنویت به دین میرسد یا از دین به معنویت؟
- [سایر] دین چیست؟ اهداف آن کدام است؟ آیا برای زندگی انسان نقش دین ضروری است؟
- [سایر] مگر دین مسئله اش انسان نیست ؟ اومانیسم هم مسئله اش انسان است و دموکراسی هم دارد .
- [سایر] اگر انسان آزاد خلق شده، چرا دین انسان رو محدود می کند؟
- [سایر] انتظار انسان از دین چه می تواند باشد؟
- [سایر] ارتباط انسان، دین و دنیا را چگونه ارزیابی می کنید؟
- [سایر] ارتباط انسان، دین و دنیا را چگونه ارزیابی می کنید؟
- [آیت الله بروجردی] بعضی از واجبات نماز رکن است؛ یعنی اگر انسان آنها را به جا نیاورد، یا در نماز اضافه کند، عمداً باشد یا اشتباهاً، نماز باطل میشود و بعضی دیگر [از واجبات] رکن نیست؛ یعنی اگر عمداً کم یا زیاد شود نماز باطل میشود و چنانچه اشتباهاً کم یا زیاد گردد نماز باطل نمیشود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اعانت ظلمه و کسانی که با دین و احکام دین، ضدیت و معاندت دارند، تجاوز به حریم دین و حرام است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اعانت ظلمه و کسانی که با دین و احکام دین، ضدیت و معاندت دارند و همراهی نمودن با آنها در ظلم و ستم، تجاوز به حریم دین و حرام است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر فقیر بمیرد و مال او به اندازه دینش نباشد انسان می تواند طلبی را که از او دارد بابت زکات حساب کند ولی در صورتی که بداند مالی را که مدیون است در معصیت صرف کرده نمی تواند از بابت زکاتی که در ادای دین صرف می شود حساب کند و اگر مال میت به اندازه دینش باشد و ورثه دین او را ادا نکنند یا به جهت دیگری انسان نتواند طلب خود را بگیرد بنابر احتیاط واجب نباید طلبی را که از او دارد بابت زکات حساب کند
- [آیت الله اردبیلی] ابراء ذمّه میت از دَین صحیح است.
- [آیت الله اردبیلی] برای یاد دادن واجبات یا مستحبات نماز میتوان مزد گرفت.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی که بدهکار است و زراعتی نیز دارد فوت کند و ورثه پیش از آن که زکات زراعت واجب شود دین او را از اموال دیگری بدهند، هرکدام از ورثه سهمش به اندازه زکات برسد باید زکات را بدهد اما اگر دین او را قبل از واجب شدن زکات نپردازند، چنانچه مال میت فقط به اندازه دین است زکات واجب نمی شود.
- [آیت الله علوی گرگانی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود یا حکم ضروری دین یعنیحکمی را که مسلمانان جز دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز وروزه را انکار کند در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتدّ میشود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در اصول دین انسان باید یقین و اعتقاد جزمی داشته باشد و این یقین از هر دلیل و طریقی حاصل شود کفایت می کند. چه به واسطه استدلال و برهان باشد یا از گفته والدین و مبلّغین. هر چند نتواند استدلال کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] سجده کردن روی چیزی که بدن روی آن آرام نمی گیرد اشکال دارد، ولی چنان که قبلاً نیز گفتیم اگر در کشتی و قطار و مانند آن بتواند واجبات نماز را در حال حرکت رعایت کند نمازش صحیح است، اگر انسان روی تشک یا چیز دیگری سجده کند که بدن در اول آرام نیست و بعد آرام می گیرد مانعی ندارد.