چگونه انسان مختار است با اینکه خلقتش بدون رضایتش بوده؟
پاسخ اسلام به مساله جبر و اختیار، نفی جبر است. شاید پاسخ این سوال، واضح تر از خود صورت مساله شده که چنین سوالی به وجود آمده است. در مساله جبر و اختیار، سوال درباره افعالی است که انسان آن ها را با انتخاب خود انجام می دهد. و الا روشن است که انسان در بعضی از مسائل هیچ گونه اختیاری ندارد. همه می دانیم که ما در انتخاب پدر و مادر خود، محل تولد و نظیر آن هیچ اختیاری نداشته ایم! می دانیم که مریضی و مرگ و فقر و ... از حوزه تصمیم گیری ما خارج است. چون اکثر عوامل اثر گذار در آن، ربطی به ما ندارد و ما نمی توانیم آن عوامل را کنترل کنیم. و اتفاقا همین ضعف ها و ناتوانی های ما، آیت و نشانه ای بر بنده بودن ما، و وجود خالقی قادر است. این مطلب هیچ منافاتی با جواب دین به مساله جبر و اختیار و نفی جبر ندارد. و اتفاقا دین صد در صد با وجود چنین جبرهایی موافق است: مردی از امیر المومنین (ع) درباره مشیت سوال کرد. حضرت فرمود: من تو را از سه مسأله سؤال میکنم ... مرا خبر ده که آیا خدا بندگان را آفریده چنان که خود خواسته یا چنان که ایشان خواسته ‌اند عرض کرد که چنان که خود خواسته حضرت فرمود که خدا بندگان را آفریده بجهت آنچه خود خواسته یا به جهت آنچه ایشان خواسته‌ اند عرض کرد که بجهت آنچه خود خواسته حضرت فرمود که در روز قیامت بنزد او می ‌آیند چنان که خود خواسته یا چنان که ایشان خواسته ‌اند عرض کرد که بنزد او می‌ آیند چنان که او خواسته حضرت فرمود برخیز که از مشیت چیزی بسوی تو نیست و اختیار آن نداری.[1] و اگر با این جواب، این سوال برایتان مطرح شده که: و وقتی مساله، افعالی است که انسان خود آن ها را انتخاب می کند، حقیقت چیست؟ باید بگوییم که دیگری نیازی به نفی جبر نیست، چون در خود صورت مساله وجود اختیار انسان تائید شده است!  مساله جبر و اختیار، سهل ممتنع است. یعنی اگر چه اختیار انسان بسیار واضح است و هر کسی آن را درک می کند، اما فهم دقیق آن بسیار سخت و دشوار است. به همین دلیل کسانی که در نگاه اول، اختیار انسان را در (افعال اختیاری) تائید می کنند، ممکن است دچار شبهه شوند. و برای حل مسائل دیگر، به جبر معتقد شوند. (حتی درباره افعال اختیاری). به عنوان نمونه، عده ای خواسته اند، توحید افعالی را برای خود حل کنند و در نتیجه معتقد شده اند که افعال انسان، ربطی به انسان ندارد یعنی نوعی از جبر را بیان کرده اند! یا کسانی که متوجه اثر گذاری جامعه و وارثت در تصمیم های انسان شده اند، نتوانسته اند حدود آن را درست درک کنند و در نتیجه معتقد به جبر شده اند! به هر حال انسان اگر چه مختار است، اما اختیار او بسیار ناقص و محدود است. و اختیار مطلق تنها در اختیار خدای متعال است. [1]. التوحید للصدوق ص 365.
عنوان سوال:

چگونه انسان مختار است با اینکه خلقتش بدون رضایتش بوده؟


پاسخ:

پاسخ اسلام به مساله جبر و اختیار، نفی جبر است. شاید پاسخ این سوال، واضح تر از خود صورت مساله شده که چنین سوالی به وجود آمده است.
در مساله جبر و اختیار، سوال درباره افعالی است که انسان آن ها را با انتخاب خود انجام می دهد. و الا روشن است که انسان در بعضی از مسائل هیچ گونه اختیاری ندارد. همه می دانیم که ما در انتخاب پدر و مادر خود، محل تولد و نظیر آن هیچ اختیاری نداشته ایم! می دانیم که مریضی و مرگ و فقر و ... از حوزه تصمیم گیری ما خارج است. چون اکثر عوامل اثر گذار در آن، ربطی به ما ندارد و ما نمی توانیم آن عوامل را کنترل کنیم. و اتفاقا همین ضعف ها و ناتوانی های ما، آیت و نشانه ای بر بنده بودن ما، و وجود خالقی قادر است.

این مطلب هیچ منافاتی با جواب دین به مساله جبر و اختیار و نفی جبر ندارد. و اتفاقا دین صد در صد با وجود چنین جبرهایی موافق است:
مردی از امیر المومنین (ع) درباره مشیت سوال کرد. حضرت فرمود: من تو را از سه مسأله سؤال میکنم ... مرا خبر ده که آیا خدا بندگان را آفریده چنان که خود خواسته یا چنان که ایشان خواسته ‌اند عرض کرد که چنان که خود خواسته حضرت فرمود که خدا بندگان را آفریده بجهت آنچه خود خواسته یا به جهت آنچه ایشان خواسته‌ اند عرض کرد که بجهت آنچه خود خواسته حضرت فرمود که در روز قیامت بنزد او می ‌آیند چنان که خود خواسته یا چنان که ایشان خواسته ‌اند عرض کرد که بنزد او می‌ آیند چنان که او خواسته حضرت فرمود برخیز که از مشیت چیزی بسوی تو نیست و اختیار آن نداری.[1]
و اگر با این جواب، این سوال برایتان مطرح شده که: و وقتی مساله، افعالی است که انسان خود آن ها را انتخاب می کند، حقیقت چیست؟ باید بگوییم که دیگری نیازی به نفی جبر نیست، چون در خود صورت مساله وجود اختیار انسان تائید شده است!
 مساله جبر و اختیار، سهل ممتنع است. یعنی اگر چه اختیار انسان بسیار واضح است و هر کسی آن را درک می کند، اما فهم دقیق آن بسیار سخت و دشوار است. به همین دلیل کسانی که در نگاه اول، اختیار انسان را در (افعال اختیاری) تائید می کنند، ممکن است دچار شبهه شوند. و برای حل مسائل دیگر، به جبر معتقد شوند. (حتی درباره افعال اختیاری).

به عنوان نمونه، عده ای خواسته اند، توحید افعالی را برای خود حل کنند و در نتیجه معتقد شده اند که افعال انسان، ربطی به انسان ندارد یعنی نوعی از جبر را بیان کرده اند! یا کسانی که متوجه اثر گذاری جامعه و وارثت در تصمیم های انسان شده اند، نتوانسته اند حدود آن را درست درک کنند و در نتیجه معتقد به جبر شده اند!
به هر حال انسان اگر چه مختار است، اما اختیار او بسیار ناقص و محدود است. و اختیار مطلق تنها در اختیار خدای متعال است.

[1]. التوحید للصدوق ص 365.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین