از نظر مذهب شیعه که قائل به اختیار است و جبر و تفویض را محال می داند انسان تا آنجایی که مربوط به اراده و اختیار او می شود حاکم بر وضع آینده خود است. وضع آینده یک انسان شبیه یک ورقه امتحانی است و نمره ای که به آن داده می شود تعیین کننده سعادت یا شقاوت اوست. در این ورقه امتحانی هیچ جوابی نگاشته نشده است و تنها چیز موجود در آن سؤالات و توضیحاتی در مورد سؤالات است بخشی از این سؤالات را خدا طراحی کرده است واز دست ما خارج است؛ این سؤالات بر دو گونه اند برخی تکوینی هستند و برخی تشریعی. مثلا ما نمی دانیم که امروز در خیابان با چه حادثه ای روبرو خواهیم شد ولی با هر حادثه ای که روبرو شویم یک سؤال امتحانی است که باید به آن جواب درست دهیم. این گونه سؤالات، سوال های تکوینی هستند بنابراین هر اتفاق تکوینی که برای ما رخ دهد چه عذاب باشد، چه رحمت باشد چه برای امتحان باشد و چه عقوبت اعمال گذشته خودمان وچه... همگی سؤال امتحانی هستند و جواب درست ما را طلب می کنند لذا لزومی ندارد که ما بدانیم این حادثه از چه سنخی است، آنچه مهم است عکس العمل درست ما در مقابل آن است و عکس العمل و جواب درست را فطرت و عقل و دین به ما یاد داده است. یا به عبارتی جواب درست را خدا در فطرت و عقل و دین به ما عرضه کرده است. اما سؤالات تشریعی عبارتند از واجبات و محرمات و مستحبات و مکروهات؛ واجبات را حتما باید بجا آورد و محرمات را حتما باید ترک کرد اینها سوالاتی هستند که نمره آنها تعیین کننده ی وضع آینده یا به اصطلاح سرنوشت ماست ولی مستحبات سوالاتی هستند که اگر آن را با آگاهی انجام دهیم نمره تشویقی دارد واگر مکروهات را ترک کنیم خدا در نمره دادن با ارفاق عمل می کند .اما اگر کسی در امتحان تشریعی تقلب کند یا همه سوالات را جواب غلط دهد یا امتحان را به باد تمسخر بگیرد و... در این صورت خدا یا سوالات انحرافی پیش پایش می گذارد یا بر ورقه امتحانی او مهر مردودی می زند خداوند متعال در سوره بقره می فرماید: إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ؛(بقره/6) کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمیکند که آنان را(از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد. خَتَمَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ عَلی سَمْعِهِمْ وَ عَلی أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ؛(بقره/7) خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پردهای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست. اینها سنتها یا قوانین امتحانات خداست، بنابراین هر حادثه ای و موردی که ما در زندگی دنیا با آن مواجه می شویم امتحان خداست، حتی حوادثی که نتیجه سوء عمل خود ماست؛ حتی آن حالت تردیدی ودو دلی که گاه در ما ایجاد می شود خود یک سوال امتحانی است ؛ برخی به بهانه این که من در تردید بودم ونمی دانستم چه کنم از مسولیت الهی خود شانه خالی می کنند و مردود می شوند ولی افراد زیرک در چنین مواردی به اهل علم مراجعه می کنند وخود را از تردید می رهانند ؛ لذا ما همواره باید خود را مسئول بدانیم و با هر امری که مواجه می شویم باید از خود بپرسیم که فطرت و عقل و دین در این مورد چه جوابی می دهند؟ و اگر خود به جواب نرسیدیم باید از اهل خبره وعلما بپرسیم؛ و مطمئن باشیم که خدا عادل است و در حق کسی ظلم نمی کند و بلکه خدا محسن است و به اهل خیر بیش از تلاششان پاداش می دهد. دنیا بسیار کوتاه و در حد یک جلسه امتحانی است و آخرت آن روزی است که کارنامه اعمال را به انسان می دهند و بر اساس آن معلوم می شود که سعادتمند و شقاوتمند کیست. آن وقت است که روشن می شود، بعضی خوشی ها مانند این است که کسانی در سرجلسه امتحان کنکور مشغول خوردن بیسکویت و ساندیس باشند و جلسه امتحان را برای تفریح شرکت کرده باشند. ( فَأَمَّا مَنْ أُوتیَِ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَیَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُواْ کِتَابِیَهْ* إِنیِّ ظَنَنتُ أَنیِّ مُلَاقٍ حِسَابِیَهْ* فَهُوَ فیِ عِیشَةٍ رَّاضِیَةٍ* فیِ جَنَّةٍ عَالِیَةٍ* قُطُوفُهَا دَانِیَةٌ* کلُواْ وَ اشْرَبُواْ هَنِیَا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فیِ الْأَیَّامِ الخْالِیَةِ* وَ أَمَّا مَنْ أُوتیَِ کِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیَقُولُ یَالَیْتَنیِ لَمْ أُوتَ کِتَابِیَهْ* وَ لَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِیَهْ* یَالَیْتهَا کاَنَتِ الْقَاضِیَةَ* مَا أَغْنیَ عَنیِّ مَالِیَهْ* هَلَکَ عَنیِّ سُلْطَانِیَهْ* خُذُوهُ فَغُلُّوهُ؛ (حاقه/ آیات 19-30) پس کسانی که کارنامه اش را به دست راستش دهند فریاد می زند که: (ای اهل محشر) کارنامه مرا بنگرید و بخوانید؛ من یقین داشتم که به حساب اعمالم می رسم او در یک زندگی رضایت بخش قرار دارد، در بهشتی عالی ... اما کسی که کارنامه اش را به دست چپش بدهند می گوید: ای کاش هرگز کارنامه ام را به من نمی دادند و نمی دانستم حساب من چیست. ای کاش مرگم فرا می رسید مال و و ثروتم هرگز مرا بی نیاز نکرد، قدرت من نیز از دست رفت.[ خدا امر می کند که ] او را بگیرید و در بند و زنجیرش کنید) البته به این نکته نیز باید توجه داشت که به قول معروف: آواز دهل از دور خوش است. و الا در دنیا هر کس به اندازه ای از سختی و مصیبت بهره مند می شود. شاید شما وضع کسی را بنگرید و تصور کنید که اگر شما به جای او بودید، زندگی تان سراسر خوشی بود. اما آن انسان با ظرفیت متفاوتی که داردف سختی ها و رنج های خاص خویش را دارد که شاید شما متوجه آن نباشید.
از نظر مذهب شیعه که قائل به اختیار است و جبر و تفویض را محال می داند انسان تا آنجایی که مربوط به اراده و اختیار او می شود حاکم بر وضع آینده خود است. وضع آینده یک انسان شبیه یک ورقه امتحانی است و نمره ای که به آن داده می شود تعیین کننده سعادت یا شقاوت اوست. در این ورقه امتحانی هیچ جوابی نگاشته نشده است و تنها چیز موجود در آن سؤالات و توضیحاتی در مورد سؤالات است بخشی از این سؤالات را خدا طراحی کرده است واز دست ما خارج است؛ این سؤالات بر دو گونه اند برخی تکوینی هستند و برخی تشریعی.
مثلا ما نمی دانیم که امروز در خیابان با چه حادثه ای روبرو خواهیم شد ولی با هر حادثه ای که روبرو شویم یک سؤال امتحانی است که باید به آن جواب درست دهیم. این گونه سؤالات، سوال های تکوینی هستند بنابراین هر اتفاق تکوینی که برای ما رخ دهد چه عذاب باشد، چه رحمت باشد چه برای امتحان باشد و چه عقوبت اعمال گذشته خودمان وچه... همگی سؤال امتحانی هستند و جواب درست ما را طلب می کنند لذا لزومی ندارد که ما بدانیم این حادثه از چه سنخی است، آنچه مهم است عکس العمل درست ما در مقابل آن است و عکس العمل و جواب درست را فطرت و عقل و دین به ما یاد داده است.
یا به عبارتی جواب درست را خدا در فطرت و عقل و دین به ما عرضه کرده است. اما سؤالات تشریعی عبارتند از واجبات و محرمات و مستحبات و مکروهات؛ واجبات را حتما باید بجا آورد و محرمات را حتما باید ترک کرد اینها سوالاتی هستند که نمره آنها تعیین کننده ی وضع آینده یا به اصطلاح سرنوشت ماست ولی مستحبات سوالاتی هستند که اگر آن را با آگاهی انجام دهیم نمره تشویقی دارد واگر مکروهات را ترک کنیم خدا در نمره دادن با ارفاق عمل می کند .اما اگر کسی در امتحان تشریعی تقلب کند یا همه سوالات را جواب غلط دهد یا امتحان را به باد تمسخر بگیرد و... در این صورت خدا یا سوالات انحرافی پیش پایش می گذارد یا بر ورقه امتحانی او مهر مردودی می زند خداوند متعال در سوره بقره می فرماید:
إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ؛(بقره/6) کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمیکند که آنان را(از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.
خَتَمَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ عَلی سَمْعِهِمْ وَ عَلی أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ؛(بقره/7) خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پردهای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.
اینها سنتها یا قوانین امتحانات خداست، بنابراین هر حادثه ای و موردی که ما در زندگی دنیا با آن مواجه می شویم امتحان خداست، حتی حوادثی که نتیجه سوء عمل خود ماست؛ حتی آن حالت تردیدی ودو دلی که گاه در ما ایجاد می شود خود یک سوال امتحانی است ؛ برخی به بهانه این که من در تردید بودم ونمی دانستم چه کنم از مسولیت الهی خود شانه خالی می کنند و مردود می شوند ولی افراد زیرک در چنین مواردی به اهل علم مراجعه می کنند وخود را از تردید می رهانند ؛ لذا ما همواره باید خود را مسئول بدانیم و با هر امری که مواجه می شویم باید از خود بپرسیم که فطرت و عقل و دین در این مورد چه جوابی می دهند؟ و اگر خود به جواب نرسیدیم باید از اهل خبره وعلما بپرسیم؛ و مطمئن باشیم که خدا عادل است و در حق کسی ظلم نمی کند و بلکه خدا محسن است و به اهل خیر بیش از تلاششان پاداش می دهد.
دنیا بسیار کوتاه و در حد یک جلسه امتحانی است و آخرت آن روزی است که کارنامه اعمال را به انسان می دهند و بر اساس آن معلوم می شود که سعادتمند و شقاوتمند کیست. آن وقت است که روشن می شود، بعضی خوشی ها مانند این است که کسانی در سرجلسه امتحان کنکور مشغول خوردن بیسکویت و ساندیس باشند و جلسه امتحان را برای تفریح شرکت کرده باشند.
( فَأَمَّا مَنْ أُوتیَِ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَیَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُواْ کِتَابِیَهْ* إِنیِّ ظَنَنتُ أَنیِّ مُلَاقٍ حِسَابِیَهْ* فَهُوَ فیِ عِیشَةٍ رَّاضِیَةٍ* فیِ جَنَّةٍ عَالِیَةٍ* قُطُوفُهَا دَانِیَةٌ* کلُواْ وَ اشْرَبُواْ هَنِیَا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فیِ الْأَیَّامِ الخْالِیَةِ* وَ أَمَّا مَنْ أُوتیَِ کِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیَقُولُ یَالَیْتَنیِ لَمْ أُوتَ کِتَابِیَهْ* وَ لَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِیَهْ* یَالَیْتهَا کاَنَتِ الْقَاضِیَةَ* مَا أَغْنیَ عَنیِّ مَالِیَهْ* هَلَکَ عَنیِّ سُلْطَانِیَهْ* خُذُوهُ فَغُلُّوهُ؛ (حاقه/ آیات 19-30)
پس کسانی که کارنامه اش را به دست راستش دهند فریاد می زند که: (ای اهل محشر) کارنامه مرا بنگرید و بخوانید؛ من یقین داشتم که به حساب اعمالم می رسم او در یک زندگی رضایت بخش قرار دارد، در بهشتی عالی ... اما کسی که کارنامه اش را به دست چپش بدهند می گوید: ای کاش هرگز کارنامه ام را به من نمی دادند و نمی دانستم حساب من چیست. ای کاش مرگم فرا می رسید مال و و ثروتم هرگز مرا بی نیاز نکرد، قدرت من نیز از دست رفت.[ خدا امر می کند که ] او را بگیرید و در بند و زنجیرش کنید)
البته به این نکته نیز باید توجه داشت که به قول معروف: آواز دهل از دور خوش است. و الا در دنیا هر کس به اندازه ای از سختی و مصیبت بهره مند می شود. شاید شما وضع کسی را بنگرید و تصور کنید که اگر شما به جای او بودید، زندگی تان سراسر خوشی بود. اما آن انسان با ظرفیت متفاوتی که داردف سختی ها و رنج های خاص خویش را دارد که شاید شما متوجه آن نباشید.
- [سایر] آیا هر سختی و مصیبتی در دنیا عقوبت گناهی است؟
- [سایر] علت گرفتاری ها و سختی های دنیا چیست؟
- [سایر] چرا در دنیا همواره با مشکلات و سختی ها مواجه هستیم ؟
- [سایر] مرگ با خوشی ها چه می کند؟
- [سایر] منظور از اینکه خالقیت پروردگار متعال اقتضا میکرد که او خلق کند و دست به آفرینش بزند چیست؟ به بیان دیگر، اینکه چون خداوند خالق است و مجبور است خلق کند بر اساس خصلت خود آیا باعث میشود عدهای ناخواسته به دنیا بیایند و بعد باز بدون اینکه نقشی در قوانین حاکم بر خلقت داشته باشند مجبور به تبعیت باشند، و الّا مورد بازخواست و تنبیه قرار خواهند گرفت! به نظر شما چنین سخنی عدالت خداوند را خدشهدار نمیکند که چون خدا مجبور به خلق کردن بود عدهای باید خواسته و ناخواسته به دنیا بیایند و بعد هم پس از مدتی علیرغم میلشان با دنیا خداحافظی کنند و بعد تنبیه و... .
- [سایر] چند وقتی هست که دیگه در دعا حال خوشی ندارم، چه باید بکنم؟
- [سایر] آیا احکام شرعی اسلام مغایر با خوشی های انسان است یا خیر؟ چرا؟
- [آیت الله مظاهری] درزندگی روزمره بسیار دیدهایم که فرصت های زندگی افرادبه سبب اینکه آنها درخانوادههای مختلف یا در شرایط مختلفی به دنیا آمده یا رشد نمودهاند ، تفاوت دارد مثلاً کسی که دریک خانواده فقیر به دنیا آمده است مجبوراست از کودکی در سخت ترین شرایط کارکرده ومتحمل رنج ها وتحقیرهای فراوانی شود واصلاً فرصت تحصیل علم یا شرکت درمجامع دینی ویاحتی فرصت تفریح ندارد ودرمقابل او فرزندی دریک خانواده ثروتمند یادانشمند یاهردو به دنیا می آید ودر نوجوانی وجوانی علاوه براینکه متنعم ازانواع نعم الهی است فرصت تحصیل علم، مطالعه، تفریح و... را به راحتی دارد. به عبارت دیگر اشخاصی هستند که بدون اینکه دخالتی در سرنوشت خودداشته باشند همیشه در شرایط سختی به سر می برند وافرادی از اول تاآخر عمر بدون هیچ زحمتی دررفاه وآسایش زندگی خوشی دارند.حال سوال اینجاست که علت این تفاوت ها چیست و با مسئله عدل الهی چگونه حل می شود ؟
- [سایر] باسلام من جوانی هستم که حدود یک سال است اززندگی سیر شده ام دنیا رادوست ندارم میدانم از افرینش من هدفی بوده اما مگر لطف و عنایت اجباری است. من تحمل سختی های این دنیا را ندارم تا به بهشت برسم انگیزه واسه ادامه زندگی ندارم تمام افکارم منفیست هدف از کارها رضایت خدا باشد که چی ؟ من ماندم بین دوراهی مرگ و زندگی
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا برای محرم جایز است از صابون، یا شامپوهایی که بویی دارد هر چند بوی خیلی خوشی نیست استفاده کند؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر کسی به عدّهای سلام کند، جواب سلام او برهمه آنان واجب است، ولی اگر یکی از آنان جواب دهد کافی است.
- [آیت الله بروجردی] اگر کسی به عدّهای سلام کند، جواب سلام او بر همهی آنان واجب است، ولی اگر یکی از آنان جواب دهد کافی است.
- [آیت الله خوئی] اگر کسی است به عدهای سلام کند، جواب سلام او بر همة آنان واجب است، ولی اگر یکی از آنان جواب دهد کافی است.
- [آیت الله سیستانی] اگر کسی به عدّهای سلام کند ، جواب سلام او بر همه آنان واجب است ، ولی اگر یکی از آنان جواب دهد کافی است .
- [امام خمینی] اگر مالی را برای کسانی که به دنیا نیامدهاند وقف کند درست نیست ولی وقف برای اشخاصی که بعضی از آنها به دنیا آمدهاند صحیح و آنها که به دنیا نیامدهاند بعد از آمدن به دنیا با دیگران شریک میشوند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر کسی به عدّهای سلام کند، جواب سلام بر همه آنان واجب است، ولی اگر یکی از آنان جواب دهد کافی است.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی به عدهای سلام کند، جواب سلام او بر همه آنان واجب است ولی اگر یکی از آنان جواب دهد کافی است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر کسی به عدّهای سلام کند، جواب سلام او بر همه آنان واجب است، ولی اگر یکی از آنان جواب دهد کافی است.
- [آیت الله بهجت] اگر کسی به عدّهای سلام کند، جواب سلام او بر همه آنان واجب است، ولی اگر یکی از آنان جواب دهد کافی است.
- [امام خمینی] نداشته باشدو شوهرش هم مثلا فقیر باشد و خرجی او را ندهد و ناچار شود که به سختی زندگی کند، حج بر او واجب نیست.