اولا باید بدانیم که با اتکا به عقل بشری نمی توان وجود جن را انکار کرد. چون عدم دیدن اجنه دلیل بر نبودن آنها نیست و کسانی که مساله جن را از خرافات می دانند، در واقع با ظاهری عاقلانه، بر خلاف عقل حکم می کنند و ندیدن را دلیل نبودن گرفته اند. بنابراین راه اثبات وجود جن و مسائل مربوط به آن، از طریق براهین عقلی نیست. کما اینکه راه یافتن خرافات بسیار در لسان عموم، سبب می شود که مطالب مشهور در بین مردم نیز قابل اعتماد نباشند. و بهترین راه و قابل اعتماد طرین آنها، مراجعه به وحی و سخنان اولیاء الهی است که از عوالم غیب مطلع هستند. در این مرحله باید بگوییم که تسخیر جن، در قرآن تائید شده است. چون تسخیر جن به این معنا است که کسی جن را اسیر کند و استثمار نمایدش ، تا مقصد خود را بوسیله او برآورده سازد . این مانند آن است که غل و زنجیر به گردن کسی اندازد و به جبر ، از او بهره برداری نمایند . و داستان حضرت سلیمان در قرآن بیانگر این مساله است که گروهی از اجنه تحت فرماندهی حضرت سلیمان برای او کار کرده و تا زمانی که از مرگ حضرت سلیمان با خبر نشده بودند، در تحت خواری این تسخیر بوده اند: (وَ حُشِرَ لِسُلَیْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّیْرِ فَهُمْ یُوزَعُونَ[نمل/17] لشکریان سلیمان، از جنّ و انس و پرندگان، نزد او جمع شدند آن قدر زیاد بودند که باید توقّف می کردند تا به هم ملحق شوند!) (وَ لِسُلَیْمانَ ... وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ مَنْ یَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنا نُذِقْهُ مِنْ عَذابِ السَّعیرِ[سبا/12] و برای سلیمان ... و گروهی از جنّ پیش روی او به اذن پروردگارش کار می کردند و هر کدام از آنها که از فرمان ما سرپیچی می کرد، او را عذاب آتش سوزان می چشانیم!) خفت و خواری اجنه در این اعمال از آیه فوق و بحث عذاب آن روشن می شود همانگونه که در آیه ذیل نیز صریح تر بیان شده است: (فَلَمَّا قَضَیْنا عَلَیْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلی مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْکُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ ما لَبِثُوا فِی الْعَذابِ الْمُهینِ[سبا/14] (با این همه جلال و شکوه سلیمان) هنگامی که مرگ را بر او مقرّر داشتیم، کسی آنها را از مرگ وی آگاه نساخت مگر جنبنده زمین [موریانه] که عصای او را می خورد (تا شکست و پیکر سلیمان فرو افتاد) هنگامی که بر زمین افتاد جنّیان فهمیدند که اگر از غیب آگاه بودند در عذاب خوارکننده باقی نمی ماندند.) از سویی نیز نمی توانیم ماجرای ارتباط انسان با جن را از پدیده های عجیب و منحصر به دوران خاصی بدانیم. چون بنابر آیات قرآنی ارتباط انسان ها با اجنه، مساله ای است که نسبتا زیاد روی می دهد: (کانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ یَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً[جن/6] مردانی از بشر به مردانی از جنّ پناه میبردند، و آنها سبب افزایش گمراهی و طغیانشان می شدند!) (وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمیعاً یا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَکْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ وَ قالَ أَوْلِیاؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنا بِبَعْضٍ[انعام/128] در آن روز که (خدا) و روزی که همگان را گرد آورد و گوید: ای گروه جنیان، شما بسیاری از آدمیان را پیرو خویش ساختید. یارانشان از میان آدمیان گویند: ای پروردگار ما، ما از یکدیگر بهره مند می شدیم.) دقت در آیه فوق نشان می دهد که در اکثر روابط جنیان با انسان ها، اگر چه انسان فوایدی در ارتباط می بیند، اما در اصل فرماندهی توسط جنیان است! و این تائیدی بر این مطلب است که در تسخیرهای رایج در واقع انسان اسیر جنیان می شود. و اعمالی که برای تسخیر جنیان انجام می شود، در واقع باز کردن در قفسی است که جنیان به سبب آن نمی توانند بر بشر مسلط شوند. البته طبیعی است که خرافات در این موضوع بسیار است. که سبب می شود اعتماد به مشهورات از بین برود. اما مطالبی که بیان شد، مطالبی مسلم است.
اولا باید بدانیم که با اتکا به عقل بشری نمی توان وجود جن را انکار کرد. چون عدم دیدن اجنه دلیل بر نبودن آنها نیست و کسانی که مساله جن را از خرافات می دانند، در واقع با ظاهری عاقلانه، بر خلاف عقل حکم می کنند و ندیدن را دلیل نبودن گرفته اند. بنابراین راه اثبات وجود جن و مسائل مربوط به آن، از طریق براهین عقلی نیست. کما اینکه راه یافتن خرافات بسیار در لسان عموم، سبب می شود که مطالب مشهور در بین مردم نیز قابل اعتماد نباشند. و بهترین راه و قابل اعتماد طرین آنها، مراجعه به وحی و سخنان اولیاء الهی است که از عوالم غیب مطلع هستند.
در این مرحله باید بگوییم که تسخیر جن، در قرآن تائید شده است. چون تسخیر جن به این معنا است که کسی جن را اسیر کند و استثمار نمایدش ، تا مقصد خود را بوسیله او برآورده سازد . این مانند آن است که غل و زنجیر به گردن کسی اندازد و به جبر ، از او بهره برداری نمایند . و داستان حضرت سلیمان در قرآن بیانگر این مساله است که گروهی از اجنه تحت فرماندهی حضرت سلیمان برای او کار کرده و تا زمانی که از مرگ حضرت سلیمان با خبر نشده بودند، در تحت خواری این تسخیر بوده اند:
(وَ حُشِرَ لِسُلَیْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّیْرِ فَهُمْ یُوزَعُونَ[نمل/17] لشکریان سلیمان، از جنّ و انس و پرندگان، نزد او جمع شدند آن قدر زیاد بودند که باید توقّف می کردند تا به هم ملحق شوند!)
(وَ لِسُلَیْمانَ ... وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ مَنْ یَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنا نُذِقْهُ مِنْ عَذابِ السَّعیرِ[سبا/12] و برای سلیمان ... و گروهی از جنّ پیش روی او به اذن پروردگارش کار می کردند و هر کدام از آنها که از فرمان ما سرپیچی می کرد، او را عذاب آتش سوزان می چشانیم!)
خفت و خواری اجنه در این اعمال از آیه فوق و بحث عذاب آن روشن می شود همانگونه که در آیه ذیل نیز صریح تر بیان شده است:
(فَلَمَّا قَضَیْنا عَلَیْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلی مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْکُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ ما لَبِثُوا فِی الْعَذابِ الْمُهینِ[سبا/14] (با این همه جلال و شکوه سلیمان) هنگامی که مرگ را بر او مقرّر داشتیم، کسی آنها را از مرگ وی آگاه نساخت مگر جنبنده زمین [موریانه] که عصای او را می خورد (تا شکست و پیکر سلیمان فرو افتاد) هنگامی که بر زمین افتاد جنّیان فهمیدند که اگر از غیب آگاه بودند در عذاب خوارکننده باقی نمی ماندند.)
از سویی نیز نمی توانیم ماجرای ارتباط انسان با جن را از پدیده های عجیب و منحصر به دوران خاصی بدانیم. چون بنابر آیات قرآنی ارتباط انسان ها با اجنه، مساله ای است که نسبتا زیاد روی می دهد:
(کانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ یَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً[جن/6] مردانی از بشر به مردانی از جنّ پناه میبردند، و آنها سبب افزایش گمراهی و طغیانشان می شدند!)
(وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمیعاً یا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَکْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ وَ قالَ أَوْلِیاؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنا بِبَعْضٍ[انعام/128] در آن روز که (خدا) و روزی که همگان را گرد آورد و گوید: ای گروه جنیان، شما بسیاری از آدمیان را پیرو خویش ساختید. یارانشان از میان آدمیان گویند: ای پروردگار ما، ما از یکدیگر بهره مند می شدیم.)
دقت در آیه فوق نشان می دهد که در اکثر روابط جنیان با انسان ها، اگر چه انسان فوایدی در ارتباط می بیند، اما در اصل فرماندهی توسط جنیان است! و این تائیدی بر این مطلب است که در تسخیرهای رایج در واقع انسان اسیر جنیان می شود. و اعمالی که برای تسخیر جنیان انجام می شود، در واقع باز کردن در قفسی است که جنیان به سبب آن نمی توانند بر بشر مسلط شوند.
البته طبیعی است که خرافات در این موضوع بسیار است. که سبب می شود اعتماد به مشهورات از بین برود. اما مطالبی که بیان شد، مطالبی مسلم است.
- [سایر] تسخیر جن چیست؟
- [سایر] شیطان جنّ بود یا فرشته؟ اگر جن بود چگونه در جریان سجده ملائکه بر آدم حاضر بود.
- [سایر] ماهیت جنیان چیست؟
- [آیت الله خامنه ای] احضار روح و جنّ
- [سایر] ابلیس فرشته بود یا جنّ؟
- [سایر] در مورد جن توضیح دهید؟
- [سایر] در مورد جن ها اطلاعاتی میخواستم؟
- [سایر] منظور از وسوسههای جن و انس چیست؟
- [سایر] چرا پیامبری از جنس جن نداریم؟
- [سایر] دلیل برتری انسان نسبت به جن چیست؟
- [آیت الله مظاهری] استفاده از خوابهای مغناطیسی و یا احضار روح و جن و رمل و اسطرلاب و سحر و جادو و مانند اینها برای شنود و تفحّص حرام است؛ چنانکه استفاده از مطلق علوم غریبه، گرچه برای تجسّس و شنود هم نباشد نیز حرام است و آنچه از این راهها به دست میآید حجّت نیست، مگر اینکه با قرائن دیگر یقین پیدا شود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در خبر است اگر یک نفر به امام جماعت اقتدا کند، هر رکعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد، و اگر دو نفر اقتدا کنند هر رکعت ثواب ششصد نماز دارد، و هرچه بیشتر شوند ثواب نمازشان بیشتر می شود، تا به ده نفر برسند، و عده آنان که از ده گذشت، اگر تمام آسمان ها کاغذ و دریاها مرکب و درخت ها قلم و جن و انس و ملائکه نویسنده شود، نمی توانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند.
- [آیت الله بروجردی] اگر یک نفر به امام جماعت اقتدا کند، هر رکعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا کنند هر رکعتی ثواب ششصد نماز دارد و هرچه بیشتر شوند ثواب نمازشان بیشتر میشود، تا به ده نفر برسند و عدّهی آنان که از ده گذشت، اگر تمام آسمانها کاغذ و دریاها مرکب و درختها قلم و جن و انس و ملائکه نویسنده شوند، نمیتوانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر یک نفر به امام جماعت اقتدا کند؛ هر رکعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا کنند هر رکعتی ثواب ششصد نماز دارد و هرچه بیشتر شوند ثواب نمازشان بیشتر می شود تا به ده نفر برسند و عده آنان که از ده گذشت؛ اگر تمام آسمانها کاغذ و دریاها مرکب و درختها قلم و جن و انس و ملائکه نویسنده شوند نمی توانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند.
- [آیت الله سبحانی] در روایتی وارد شده است که اگر یک نفر به امام جماعت اقتدا کند، هر رکعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا کنند هر رکعتی ثواب ششصد نماز دارد و هر چه بیشتر شوند ثواب نمازشان بیشتر می شود تا بده نفر برسند و عده آنان که از ده گذشت، اگر تمام آسمان ها کاغذ و دریاها مرکب و درخت ها قلم و جن و انس و ملائکه نویسنده شوند; نمی توانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند.
- [امام خمینی] در روایتی وارد شده است که اگر یک نفر به امام جماعت اقتدا کند هر رکعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا کنند هر رکعتی ثواب ششصد نماز دارد و هر چه بیشتر شوند ثواب نمازشان بیشتر می شود تا به ده نفر برسند و عده آنان که از ده گذشت اگر تمام آسمانها کاغذ و دریاها مرکب و درختها قلم و جن و انس و ملائکه نویسنده شوند، نمی توانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند.
- [آیت الله مظاهری] در روایتی وارد شده است که اگر یک نفر به امام جماعت اقتدا کند هر رکعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد، و اگر دو نفر اقتدا کنند هر رکعتی ثواب ششصد نماز دارد، و هر چه بیشتر شوند ثواب نمازشان بیشتر میشود تا به ده نفر برسند، و تعداد آنان که از ده نفر گذشت اگر تمام آسمانها کاغذ و دریاها مرکب و درختها قلم و جن و انس و ملائکه نویسنده شوند، نمیتوانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در روایتی وارد شده است که اگر یک نفر به امام جماعت اقتدا کند هر رکعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا کنند هر رکعتی ثواب ششصد نماز دارد و هرچه بیشتر شوند ثواب نمازشان بیشتر می شود تا به ده نفر برسند و عدّه آنان که از ده گذشت اگر تمام آسمانها کاغذ و دریاها مرکب و درختان قلم و جن و انس و ملائکه نویسنده شوند نمی توانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند.
- [آیت الله اردبیلی] در روایتی وارد شده است که اگر یک نفر به امام جماعت اقتدا کند، هر رکعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز را دارد و اگر دو نفر اقتدا کنند، هر رکعتی ثواب ششصد نماز را دارد و هر چه بیشتر شوند، ثواب نمازشان بیشتر میشود تا به ده نفر برسند و عدّه آنان که از ده گذشت، اگر تمام آسمانها کاغذ و دریاها مرکّب و درختها قلم و جنّ و انس و ملائکه نویسنده شوند، نمیتوانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند(1). =============================================================================== 1 مستدرک الوسائل، باب 1 از (أبواب صلاة الجماعة)،ح3،ج1،ص487.
- [آیت الله مکارم شیرازی] نمازجماعت از مهمترین مستحبات و از بزرگترین شعائر اسلامی است و در روایات، فوق العاده روی آن تکیه شده است، مخصوصاً برای همسایه مسجد یا کسی که صدای اذان مسجد را می شنود بیشتر سفارش شده و سزاوار است انسان تا می تواند نمازش را با جماعت بخواند. در روایتی آمده است که اگر یک نفر به امام جماعت اقتدا کند هر رکعت آن ثواب 150 نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا کند هر رکعت ثواب 600 نماز و هر قدر عدد نمازگزاران بیشتر شود ثواب نمازشان بیشتر خواهدشد و اگر عدد آنان از ده نفر بگذرد اگر تمام آسمانها کاغذ و دریاها مرکب و درختها قلم و ملائکه و انس و جن نویسنده شوند، نمی توانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند.