جزیه یک نوع سرانه مالیاتی است که از بعضی از اهل کتاب (مثل مسیحیان و یهودیان) دریافت می شود. و در عوض آن، حکومت اسلامی، ضمن تامین امنیت این عده، آنها را از شرکت در جهاد معاف می دارد. اینکه گفته شد، از بعضی از اهل کتاب، به خاطر آن است که جزیه به زنان، کودکان و سالخوردگان و ... تعلق نمی گیرد. [1] شباهت جزیه با خراج، سبب شده است که حتی بعضی آن را واژه ای غیر عربی بدانند. که شهید مطهری در توضیح این نظر می نویسند: بعضی گفته اند این لغت معرّب است نه عربی، یعنی ریشه ی عربی ندارد ریشه ی فارسی دارد، اصلش (گزیت) است که در ایران در زمان ساسانی، زمان انوشیروان، جزیه را وضع کردند ولی بر خود مردم ایران نه بر مردم بیگانه و آن هم یک مالیات سرانه ای بوده که برای جنگ جمع می کردند. [2] این نوع مالیات، از مسلمانان دریافت نمی شده است. اما مسلمانان موظف به پرداخت خمس و زکات بوده اند. علاوه بر اینکه جهاد بر آنها واجب بوده است. و در بعضی موارد نیز همان ها که باید جزیه بپردازند، از پرداخت آن معاف می شوند. مثل آنکه حکومت از تامین امنیت اهل ذمه ناتوان شود. یا خود اهل ذمه در جنگ با دشمنان مشارکت کنند. که شهید مطهری نیز با استناد به همین موارد اثبات می کند که جزیه گرفتن یک نوع زورگویی نبوده است. ایشان می نویسند: یکوقت است اسلام میگوید از اهل کتاب جزیه بگیرید ولی در مقابلش هم هیچ تعهدی ندهید، فقط پول از آنها بگیرید، پول بگیرید برای اینکه با آنها نمیجنگید. این همان باج است. باج گرفتن یعنی حق زور گرفتن، یعنی اینکه یک زورمند به کم زورتر از خود میگوید فلان مبلغ بده تا مزاحم تو نشوم، از سر راهت برخیزم، امنیتت را سلب نکنم. یکوقت میگوید تعهدی در مقابل شما میکنم و در مقابل این تعهد جزیه میگیرم. مفهوم جزیه در این صورت پاداش است ... مالیاتی که دولت اسلامی طبق مصالح اسلامی وضع میکند باید مردم بدهند و اگر ندهند قهراً دولت اسلامی مختل میماند. هیچ دولتی نیست که بودجه نداشته باشد و قسمتی یا تمام بودجه خود را به شکلی از مردم نگیرد. دولت بودجه میخواهد، بودجه هم باید از همین مالیاتهای مستقیم یا غیرمستقیم وصول شود. و ثانیاً مردم باید تعهداتی از نظر سربازی و فداکاری در برابر دولت داشته باشند. ممکن است خطری پیش بیاید،افراد همین مردم باید به دفاع بپردازند. اهل کتاب اگر در ظلّ دولت اسلامی بسر ببرند نه موظفند که آن مالیاتهای اسلامی را بپردازند و نه موظفند که در جهادها شرکت کنند با اینکه منفعت جهاد عاید حال آنها میشود. بنابراین وقتی که دولت اسلامی امنیت مردمی را تأمین میکند و آنها را تحت حمایت خودش قرار میدهد، چه مردمِ خودش باشد چه غیر خودش، یک چیزی هم از مردم میخواهد، مالی یا غیر مالی. از اهل کتاب به جای زکات و غیر زکات از خراج و مقاسمات، جزیه میخواهد و حتی به جای سربازی هم جزیه میخواهد؛ و لهذا در صدر اسلام اینچنین بوده است: هر وقت اهل کتاب داوطلب میشدند که بیایند در صفهای مسلمین به نفع مسلمین بجنگند مسلمین جزیه را برمیداشتند و میگفتند ما این جزیه را از شما میگیریم به دلیل اینکه شما سرباز نمیدهید، حالا که شما سرباز میدهید ما حق نداریم از شما جزیه بگیریم. [3] [1]:المبسوط فی فقهالامامیه، ج 2، ص 38، و جواهر الکلام فی شرح شرائعالاسلام، ج 21، ص 236 [2]:مجموعه آثار شهید مطهری . ج20، ص217 [3]: مجموعه آثاراستاد شهید مطهری، ج20، ص 262
جزیه یک نوع سرانه مالیاتی است که از بعضی از اهل کتاب (مثل مسیحیان و یهودیان) دریافت می شود. و در عوض آن، حکومت اسلامی، ضمن تامین امنیت این عده، آنها را از شرکت در جهاد معاف می دارد.
اینکه گفته شد، از بعضی از اهل کتاب، به خاطر آن است که جزیه به زنان، کودکان و سالخوردگان و ... تعلق نمی گیرد. [1]
شباهت جزیه با خراج، سبب شده است که حتی بعضی آن را واژه ای غیر عربی بدانند. که شهید مطهری در توضیح این نظر می نویسند: بعضی گفته اند این لغت معرّب است نه عربی، یعنی ریشه ی عربی ندارد ریشه ی فارسی دارد، اصلش (گزیت) است که در ایران در زمان ساسانی، زمان انوشیروان، جزیه را وضع کردند ولی بر خود مردم ایران نه بر مردم بیگانه و آن هم یک مالیات سرانه ای بوده که برای جنگ جمع می کردند. [2]
این نوع مالیات، از مسلمانان دریافت نمی شده است. اما مسلمانان موظف به پرداخت خمس و زکات بوده اند. علاوه بر اینکه جهاد بر آنها واجب بوده است.
و در بعضی موارد نیز همان ها که باید جزیه بپردازند، از پرداخت آن معاف می شوند. مثل آنکه حکومت از تامین امنیت اهل ذمه ناتوان شود. یا خود اهل ذمه در جنگ با دشمنان مشارکت کنند. که شهید مطهری نیز با استناد به همین موارد اثبات می کند که جزیه گرفتن یک نوع زورگویی نبوده است. ایشان می نویسند:
یکوقت است اسلام میگوید از اهل کتاب جزیه بگیرید ولی در مقابلش هم هیچ تعهدی ندهید، فقط پول از آنها بگیرید، پول بگیرید برای اینکه با آنها نمیجنگید. این همان باج است. باج گرفتن یعنی حق زور گرفتن، یعنی اینکه یک زورمند به کم زورتر از خود میگوید فلان مبلغ بده تا مزاحم تو نشوم، از سر راهت برخیزم، امنیتت را سلب نکنم. یکوقت میگوید تعهدی در مقابل شما میکنم و در مقابل این تعهد جزیه میگیرم. مفهوم جزیه در این صورت پاداش است ... مالیاتی که دولت اسلامی طبق مصالح اسلامی وضع میکند باید مردم بدهند و اگر ندهند قهراً دولت اسلامی مختل میماند. هیچ دولتی نیست که بودجه نداشته باشد و قسمتی یا تمام بودجه خود را به شکلی از مردم نگیرد. دولت بودجه میخواهد، بودجه هم باید از همین مالیاتهای مستقیم یا غیرمستقیم وصول شود. و ثانیاً مردم باید تعهداتی از نظر سربازی و فداکاری در برابر دولت داشته باشند. ممکن است خطری پیش بیاید،افراد همین مردم باید به دفاع بپردازند. اهل کتاب اگر در ظلّ دولت اسلامی بسر ببرند نه موظفند که آن مالیاتهای اسلامی را بپردازند و نه موظفند که در جهادها شرکت کنند با اینکه منفعت جهاد عاید حال آنها میشود. بنابراین وقتی که دولت اسلامی امنیت مردمی را تأمین میکند و آنها را تحت حمایت خودش قرار میدهد، چه مردمِ خودش باشد چه غیر خودش، یک چیزی هم از مردم میخواهد، مالی یا غیر مالی. از اهل کتاب به جای زکات و غیر زکات از خراج و مقاسمات، جزیه میخواهد و حتی به جای سربازی هم جزیه میخواهد؛ و لهذا در صدر اسلام اینچنین بوده است: هر وقت اهل کتاب داوطلب میشدند که بیایند در صفهای مسلمین به نفع مسلمین بجنگند مسلمین جزیه را برمیداشتند و میگفتند ما این جزیه را از شما میگیریم به دلیل اینکه شما سرباز نمیدهید، حالا که شما سرباز میدهید ما حق نداریم از شما جزیه بگیریم. [3]
[1]:المبسوط فی فقهالامامیه، ج 2، ص 38، و جواهر الکلام فی شرح شرائعالاسلام، ج 21، ص 236
[2]:مجموعه آثار شهید مطهری . ج20، ص217
[3]: مجموعه آثاراستاد شهید مطهری، ج20، ص 262
- [سایر] آیا جزیه عقوبت کفر است؟
- [سایر] مقدار جزیه چقدر است؟ چرا در زمان ما در بلاد اسلامی از غیرمسلمین جزیه گرفته نمی شود؟
- [سایر] آیا برخورد تحقیرآمیز با اهل کتاب هنگام دریافت جزیه(مالیات مخصوص) با زندگی مسالمتآمیز با آنان منافات ندارد؟
- [سایر] چرا هم اکنون جزیة اهل کتاب گرفته نمیشود و چرا خمس معاملات زمین که کافر از مسلمین میخرد گرفته نمیشود؟
- [سایر] معمولا در جامعه کافر، مومنان ایمانی عمیق تر دارند. با این وجود چرا حکومت دینی و اسلامی را لازم می دانید؟
- [سایر] آیا دزدی از افراد کافر در کشورهای غیر اسلامی (بدون حکومت اسلامی) در هنگام جنگ و یا زمان دیگر جایز است؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، کدام مرجع تقلید چنین نظری دارد؟
- [سایر] سلام ،آزادی جنسی تا چه حدی در حکومت اسلامی رواست؟(به خصوص در حکومت اسلامی ایران)؟
- [سایر] معنای حکومت اسلامی چیست؟ آیا حکومت در جامعه ما اسلامی است؟
- [سایر] آیا حکومت ما اسلامی است؟
- [سایر] ادله حق بودن حکومت اسلامی؟
- [آیت الله مظاهری] زمینهایی که در اصل آباد بوده مانند جنگلها و نیزارها ملک حکومت اسلامی است و هر کس در آن تصرّف و اصلاح نماید مالک میشود مگر آنکه حکومت اسلامی منع نماید.
- [آیت الله مظاهری] علفها و بوتههای بیابان و ماهیهای دریاها و رودخانهها و پرندگان هوا و حیوانات صحرا و مانند اینها ملک حکومت اسلامی است ولی اگر کسی آنها را تصرّف کند مالک میشود مگر اینکه حکومت اسلامی جلوگیری نماید.
- [آیت الله مظاهری] آنچه که در زمینهای موات باشد مانند بوته و درخت و سنگ و معدن و غیره، مانند خود زمین ملک حکومت اسلامی است ولی اگر کسی در آنها تصرّف کند مالک میشود مگر آنکه حکومت اسلامی ممانعت نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر حکومت اسلامی معدنی را استخراج کند خمس به آن تعلق نمی گیرد.
- [آیت الله سبحانی] اگر حکومت اسلامی معدنی را استخراج کند، خمس به آن تعلق نمی گیرد. 3 گنج
- [آیت الله خوئی] جایز است بدن مرد کافر را تشریح کردن به تمام انواع تشریح و همین طور است اگر مردهای اسلام او مشکوک باشد و فرق نمیکند تشریح بدن کافر یا مشکوک الاسلام در بلاد اسلامی بوده باشد یا غیر اسلامی.
- [آیت الله علوی گرگانی] جائز است بدن مرده کافر را تشریح کردن بتمام انواع تشریح وهمینطور است اگر مردهای اسلام او مشکوک باشد وفرق نمیکند که تشریح بدن کافر یا مشکوک الاسلام در بلاد اسلامی بوده باشد یا غیر اسلامی.
- [آیت الله مظاهری] در صورت تشکیل حکومت اسلامی قاضی باید از طرف حاکم وقت منصوب باشد و اگر منصوب نباشد نباید قضاوت نماید.
- [آیت الله مظاهری] حکومت اسلامی در تعزیرات چنانکه میتواند تأدیب کند، میتواند جریمه مالی یا زندان یا تبعید و مانند اینها بنماید.
- [آیت الله مظاهری] اگر کافر ذمّی زمینی را از مسلمان بخرد باید خمس آن را به حکومت اسلامی بدهد و همچنین اگر خانه یا مغازه و مانند اینها را بخرد باید خمس زمین آن را بدهد و اگر خمسش را ندهد و به مسلمان دیگری بفروشد و یا مسلمانی آن زمین را از او ارث ببرد، بر مسلمان واجب است که خمس آن زمین را بدهد.