سرگذشت فدک در طی تاریخ چه بوده است؟
فدک یکی از دهکده‌ های آباد و حاصل‌خیزی است که نزدیک خیبر است و تا مدینه 140 کیلومتر فاصله دارد. در سال هفتم هجرت قلعه‌ های خیبر یکی پس از دیگری فتح شد و قدرت مرکزی یهود در هم شکست. ساکنان فدک با پیامبر اسلام(ص)، نجنگیدند و تسلیم شدند و در برابر پیامبر(ص) متعهد شدند که نیمی از زمینها و باغهای خود را به آن حضرت واگذار کنند و نیمی دیگر را برای خود نگهدارند و در عین حال کشاورزی سهم پیامبر(ص) را هم به عهده گرفتند و در برابر آن حقی دریافت می‌کردند. طبق صریح قرآن کریم، سرزمینهایی که بدون هجوم نظامی به دست مسلمانان می ‌افتاد متعلّق به شخص رسول خدا (ص) می‌باشد و هر گونه بخواهد می‌تواند عمل کند. ( وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَی رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَیهِ مِنْ خَیلٍ وَلَا رِکَابٍ وَلَکِنَّ اللَّهَ یسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَی مَنْ یشَاءُ وَاللَّهُ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ [حشر/6] و آنچه را خدا از آنان [= یهود] به رسولش بازگردانده (و بخشیده) چیزی است که شما برای به دست آوردن آن (زحمتی نکشیدید،) نه اسبی تاختید و نه شتری؛ ولی خداوند رسولان خود را بر هر کس بخواهد مسلط می‌سازد؛ و خدا بر هر چیز توانا است!). تکلیف فدک نیز با آیه دیگری روشن شد: (و آتِ ذَالقربی حقّه[اسراء/26] و حقّ نزدیکان را بپرداز) با نزول این آیه، پیامبر اسلام دخترش فاطمه را خواست و فدک را به او داد.[1] پس از پیامبر اسلام (ص)، فدک از حضرت فاطمه (س) غصب گردید و کارگران او را از فدک بیرون کردند و آن حضرت برای پس گرفتن فدک بسیار تلاش کرد ولی دستگاه خلافت راضی به پس دادن فدک نشد. مسلم بن حجّاج نیشابوری در کتاب معروفش (صحیح مسلم) داستان مطالبه فدک را از سوی حضرت فاطمه سلام‌الله علیها به طور مشروح آورده و از عائشه نقل می‌کند که حضرت فاطمه پس از امتناع خلیفه از پس دادن فدک، از او قهر کرد و تا وفات حتی یک کلمه هم باابوبکر سخن نگفت،[2] در نهج‌البلاغة درباره فدک چنین آمده است: (از میان آنچه آسمان بر آن سایه افکنده، تنها فدک در دست ما بود که گروهی بر آن بخل ورزیدند و گروهی هم از آن چشم پوشیدند و خداوند بهترین داور است)[3] ممنوعیت حضرت فاطمه از فدک در زمان خلافت ابوبکر بن ابی قحافه پی‌ریزی شد و پس از آن که معاویه بر سر کار آمد، فدک را میان مروان، عمرو بن عثمان و پسرش یزید تقسیم کرد. در دوران خلافت مروان، همه فدک در اختیار او قرار گرفت و او فدک را به پسرش عبدالعزیز داد. عبدالعزیز نیز فدک را به پسرش عمر داد. عمر بن عبدالعزیز فدک را به فرزندان حضرت فاطمه(س) برگردانید. پس از درگذشت عمر بن عبدالعزیز، فدک در اختیار خلفای بعدی قرار گرفت. و تا روزی که حکومت امویان ادامه داشت، فدک در اختیار آنان ماند. وقتی که حکومت به بنی عباس رسید، سفّاح آن را به عبدالله بن الحسن برگرداند. پس از سفاح، منصور دوانقی فدک را از دست فرزندان حضرت زهرا(س) گرفت. فرزند منصور، مهدی،  فدک را به فرزندان حضرت زهرا(س) باز گردانید. پس از مهدی، موسی و هارون دوباره فدک را از فرزندان حضرت زهرا(س) پس گرفتند. وقتی که خلافت به مأمون عباسی رسید، به طور رسمی فدک را به اولاد حضرت زهرا(س) باز گردانید. پس از مأمون نیز وضعیت فدک چنین بود، گاهی بر می‌گرداندند و گاهی پس می‌گرفتند. در دوره آنها، فدک یک مسأله سیاسی به حساب می‌آمد نه مسأله انتفاعی واقتصادی. خلفای عباسی و اموی نیاز به درآمد فدک نداشتند و برای همین وقتی که عمر بن عبدالعزیز فدک را به اولاد فاطمه(س) برگردانید، بنی امیه او را توبیخ کردند و گفتند: تو با این کارت ابوبکر و عمر بن خطاب را تخطئه کردی[4] سرانجام در دوران متوکل عباسی فدک از فاطمیان پس گرفته شد و درختان فدک به دستور شخصی به نام (عبدالله بن عمر بازیار) قطع گردید و تنها رو سیاهی آن برای بدخواهان در تاریخ باقی ماند. ناگفته نماند که قطع درختان در حالی انجام گرفت که یازده درخت خرمایی که به دست مبارک پیامبر(ص) در آن کاشته شده بود، هنوز باقی مانده بود. و شخصی که آن درختان را قطع کرد شخصی به نام (بشران بن ابی امیة ثقفی) بود. و هنگامی که از مدینه به بصره بازگشت، آن گونه که در تاریخ آمده است، فلج شد.[5] [1]. مجمع البیان، ج 3، ص 411، شرح ابن ابی الحدید، ج 16، ص 248. [2]. صحیح مسلم، ج 3، ص 1380، حدیث 52، کتاب الجهاد. [3]. نهج ‌البلاغه، نامه 45، فیض الاسلام. [4]. فدک در تاریخ، شهید آیة‌الله سید محمدباقر صدر، ترجمه عابدی، فروغ ابدیت، ج 2، ص 669، نهج‌البلاغه فیض الاسلام، ج 5، ص 968 به بعد. [5]. شرح نهج ‌البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 16، ص 217.
عنوان سوال:

سرگذشت فدک در طی تاریخ چه بوده است؟


پاسخ:

فدک یکی از دهکده‌ های آباد و حاصل‌خیزی است که نزدیک خیبر است و تا مدینه 140 کیلومتر فاصله دارد. در سال هفتم هجرت قلعه‌ های خیبر یکی پس از دیگری فتح شد و قدرت مرکزی یهود در هم شکست. ساکنان فدک با پیامبر اسلام(ص)، نجنگیدند و تسلیم شدند و در برابر پیامبر(ص) متعهد شدند که نیمی از زمینها و باغهای خود را به آن حضرت واگذار کنند و نیمی دیگر را برای خود نگهدارند و در عین حال کشاورزی سهم پیامبر(ص) را هم به عهده گرفتند و در برابر آن حقی دریافت می‌کردند.

طبق صریح قرآن کریم، سرزمینهایی که بدون هجوم نظامی به دست مسلمانان می ‌افتاد متعلّق به شخص رسول خدا (ص) می‌باشد و هر گونه بخواهد می‌تواند عمل کند.
( وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَی رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَیهِ مِنْ خَیلٍ وَلَا رِکَابٍ وَلَکِنَّ اللَّهَ یسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَی مَنْ یشَاءُ وَاللَّهُ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ [حشر/6] و آنچه را خدا از آنان [= یهود] به رسولش بازگردانده (و بخشیده) چیزی است که شما برای به دست آوردن آن (زحمتی نکشیدید،) نه اسبی تاختید و نه شتری؛ ولی خداوند رسولان خود را بر هر کس بخواهد مسلط می‌سازد؛ و خدا بر هر چیز توانا است!).

تکلیف فدک نیز با آیه دیگری روشن شد:
(و آتِ ذَالقربی حقّه[اسراء/26] و حقّ نزدیکان را بپرداز)
با نزول این آیه، پیامبر اسلام دخترش فاطمه را خواست و فدک را به او داد.[1]

پس از پیامبر اسلام (ص)، فدک از حضرت فاطمه (س) غصب گردید و کارگران او را از فدک بیرون کردند و آن حضرت برای پس گرفتن فدک بسیار تلاش کرد ولی دستگاه خلافت راضی به پس دادن فدک نشد.

مسلم بن حجّاج نیشابوری در کتاب معروفش (صحیح مسلم) داستان مطالبه فدک را از سوی حضرت فاطمه سلام‌الله علیها به طور مشروح آورده و از عائشه نقل می‌کند که حضرت فاطمه پس از امتناع خلیفه از پس دادن فدک، از او قهر کرد و تا وفات حتی یک کلمه هم باابوبکر سخن نگفت،[2]

در نهج‌البلاغة درباره فدک چنین آمده است: (از میان آنچه آسمان بر آن سایه افکنده، تنها فدک در دست ما بود که گروهی بر آن بخل ورزیدند و گروهی هم از آن چشم پوشیدند و خداوند بهترین داور است)[3]

ممنوعیت حضرت فاطمه از فدک در زمان خلافت ابوبکر بن ابی قحافه پی‌ریزی شد و پس از آن که معاویه بر سر کار آمد، فدک را میان مروان، عمرو بن عثمان و پسرش یزید تقسیم کرد. در دوران خلافت مروان، همه فدک در اختیار او قرار گرفت و او فدک را به پسرش عبدالعزیز داد. عبدالعزیز نیز فدک را به پسرش عمر داد. عمر بن عبدالعزیز فدک را به فرزندان حضرت فاطمه(س) برگردانید. پس از درگذشت عمر بن عبدالعزیز، فدک در اختیار خلفای بعدی قرار گرفت. و تا روزی که حکومت امویان ادامه داشت، فدک در اختیار آنان ماند.

وقتی که حکومت به بنی عباس رسید، سفّاح آن را به عبدالله بن الحسن برگرداند. پس از سفاح، منصور دوانقی فدک را از دست فرزندان حضرت زهرا(س) گرفت. فرزند منصور، مهدی،  فدک را به فرزندان حضرت زهرا(س) باز گردانید. پس از مهدی، موسی و هارون دوباره فدک را از فرزندان حضرت زهرا(س) پس گرفتند.

وقتی که خلافت به مأمون عباسی رسید، به طور رسمی فدک را به اولاد حضرت زهرا(س) باز گردانید. پس از مأمون نیز وضعیت فدک چنین بود، گاهی بر می‌گرداندند و گاهی پس می‌گرفتند. در دوره آنها، فدک یک مسأله سیاسی به حساب می‌آمد نه مسأله انتفاعی واقتصادی.

خلفای عباسی و اموی نیاز به درآمد فدک نداشتند و برای همین وقتی که عمر بن عبدالعزیز فدک را به اولاد فاطمه(س) برگردانید، بنی امیه او را توبیخ کردند و گفتند: تو با این کارت ابوبکر و عمر بن خطاب را تخطئه کردی[4]

سرانجام در دوران متوکل عباسی فدک از فاطمیان پس گرفته شد و درختان فدک به دستور شخصی به نام (عبدالله بن عمر بازیار) قطع گردید و تنها رو سیاهی آن برای بدخواهان در تاریخ باقی ماند. ناگفته نماند که قطع درختان در حالی انجام گرفت که یازده درخت خرمایی که به دست مبارک پیامبر(ص) در آن کاشته شده بود، هنوز باقی مانده بود. و شخصی که آن درختان را قطع کرد شخصی به نام (بشران بن ابی امیة ثقفی) بود. و هنگامی که از مدینه به بصره بازگشت، آن گونه که در تاریخ آمده است، فلج شد.[5]

[1]. مجمع البیان، ج 3، ص 411، شرح ابن ابی الحدید، ج 16، ص 248.
[2]. صحیح مسلم، ج 3، ص 1380، حدیث 52، کتاب الجهاد.
[3]. نهج ‌البلاغه، نامه 45، فیض الاسلام.
[4]. فدک در تاریخ، شهید آیة‌الله سید محمدباقر صدر، ترجمه عابدی، فروغ ابدیت، ج 2، ص 669، نهج‌البلاغه فیض الاسلام، ج 5، ص 968 به بعد.
[5]. شرح نهج ‌البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 16، ص 217.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین