در خصوص محل غار اصحاب کهف مکان هایی زیادی ذکر شده است، اما در تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی، جلد 12، صفحه 438 در این خصوص گفته شده است (اینکه اصحاب کهف در کدام منطقه از روی زمین زندگی می کردند و این غار در کجا قرار داشته، در میان دانشمندان و مفسران گفتگو بسیار است. گرچه پیدا کردن محل دقیق این غار تأثیر زیادی در اصل داستان، نکات تربیتی و اهمیت تاریخی آن ندارد اما دانستن محل این حادثه می تواند کمک به فهم بیشتر خصوصیات آن کند. به هر حال، در میان احتمالات و اقوالی که در این زمینه وجود دارد دو قول به صحت نزدیک ترند: نخست اینکه بنا بر روایتی که در بحارالانوار از حضرت علی، علیهالسلام، نقل شده است .این حادثه در شهر (افسوس) واقع شده و این غار در نزدیکی آن قرار داشته است. ویرانه های این شهر، هم اکنون در نزدیکی (ازمیر) در (ترکیه) به چشم می خورد، و در کنار قریه (ایاصولوک) در کوه (ینایرداغ) هم اکنون غاری دیده می شود که فاصله چندانی از (افسوس) ندارد. این غار، غار وسیعی است که می گویند آثار صدها قبر در آن به چشم می خورد و به عقیده بسیاری غار (اصحاب کهف) همین است. به طوری که ارباب اطلاع نقل کرده اند، دهانه این غار به سوی شمال شرقی است و همین سبب شده که بعضی مفسران بزرگ در اصالت آن تردید کنند، در حالی که این وضع مؤید اصالت آن است زیرا قرار گرفتن آفتاب به هنگام طلوع در سمت راست غار و در هنگام غروب در سمت چپ ، مفهومش آن است که دهانه غار به سوی شمال و یا اندکی متمایل به شمال شرقی باشد. عدم وجود مسجد و معبدی در حال حاضر در کنار آن، دلیلی بر نفی اصالت آن نیز نخواهد بود، چه اینکه ممکن است با گذشتن حدود 17 قرن آثار آن معبد از بین رفته باشد. دومین غار، غاری است که در نزدیکی پایتخت (اردن) یعنی شهر (امان) واقع شده است، در نزدیکی روستایی به نام (رجیب) در بالای این غار، آثار صومعه ای دیده می شود که طبق پاره ای قرائن، مربوط به قرن پنجم میلادی است که بعد از غلبه مسلمین بر آنجا تبدیل به مسجد شده و محراب و مأذنه دارد.) علاوه بر موارد بالا، در برخی از روایات، در روستایی به نام لوشه در غزناطه، غاری دیده شده که جسد چند نفر همراه با یک سگ در آن وجود دارد. در کنار این غار یک مسجد و قصری به نام رقیم و در قسمت شمالی شهر، شهری به نام دقیوس وجود دارد. همچنین غاری در کشور آذربایجان غاری با مشخصات مشابه وجود دارد. البته در کتب مختلف و تفسیرهای گوناگون از شهرهای دیگری به نامهای مختلف از جمله (فیلادرفیا) و کوه (آنجلس) سخن به میان آمده است.
در خصوص محل غار اصحاب کهف مکان هایی زیادی ذکر شده است، اما در تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی، جلد 12، صفحه 438 در این خصوص گفته شده است (اینکه اصحاب کهف در کدام منطقه از روی زمین زندگی می کردند و این غار در کجا قرار داشته، در میان دانشمندان و مفسران گفتگو بسیار است.
گرچه پیدا کردن محل دقیق این غار تأثیر زیادی در اصل داستان، نکات تربیتی و اهمیت تاریخی آن ندارد اما دانستن محل این حادثه می تواند کمک به فهم بیشتر خصوصیات آن کند.
به هر حال، در میان احتمالات و اقوالی که در این زمینه وجود دارد دو قول به صحت نزدیک ترند:
نخست اینکه بنا بر روایتی که در بحارالانوار از حضرت علی، علیهالسلام، نقل شده است .این حادثه در شهر (افسوس) واقع شده و این غار در نزدیکی آن قرار داشته است. ویرانه های این شهر، هم اکنون در نزدیکی (ازمیر) در (ترکیه) به چشم می خورد، و در کنار قریه (ایاصولوک) در کوه (ینایرداغ) هم اکنون غاری دیده می شود که فاصله چندانی از (افسوس) ندارد.
این غار، غار وسیعی است که می گویند آثار صدها قبر در آن به چشم می خورد و به عقیده بسیاری غار (اصحاب کهف) همین است.
به طوری که ارباب اطلاع نقل کرده اند، دهانه این غار به سوی شمال شرقی است و همین سبب شده که بعضی مفسران بزرگ در اصالت آن تردید کنند، در حالی که این وضع مؤید اصالت آن است زیرا قرار گرفتن آفتاب به هنگام طلوع در سمت راست غار و در هنگام غروب در سمت چپ ، مفهومش آن است که دهانه غار به سوی شمال و یا اندکی متمایل به شمال شرقی باشد.
عدم وجود مسجد و معبدی در حال حاضر در کنار آن، دلیلی بر نفی اصالت آن نیز نخواهد بود، چه اینکه ممکن است با گذشتن حدود 17 قرن آثار آن معبد از بین رفته باشد.
دومین غار، غاری است که در نزدیکی پایتخت (اردن) یعنی شهر (امان) واقع شده است، در نزدیکی روستایی به نام (رجیب) در بالای این غار، آثار صومعه ای دیده می شود که طبق پاره ای قرائن، مربوط به قرن پنجم میلادی است که بعد از غلبه مسلمین بر آنجا تبدیل به مسجد شده و محراب و مأذنه دارد.)
علاوه بر موارد بالا، در برخی از روایات، در روستایی به نام لوشه در غزناطه، غاری دیده شده که جسد چند نفر همراه با یک سگ در آن وجود دارد. در کنار این غار یک مسجد و قصری به نام رقیم و در قسمت شمالی شهر، شهری به نام دقیوس وجود دارد. همچنین غاری در کشور آذربایجان غاری با مشخصات مشابه وجود دارد.
البته در کتب مختلف و تفسیرهای گوناگون از شهرهای دیگری به نامهای مختلف از جمله (فیلادرفیا) و کوه (آنجلس) سخن به میان آمده است.
- [سایر] آیا اصحاب کهف زندهاند و یا رجعت میکنند؟
- [سایر] غار اصحاب کهف در کدام سرزمین قرار دارد؟
- [سایر] اصحاب کهف در قرآن چگونه معرفی شده اند؟
- [سایر] داستان اصحاب کهف چگونه بر اثبات معاد دلالت می کند؟
- [سایر] داستان اصحاب کهف چگونه بر اثبات معاد دلالت می کند؟
- [سایر] آیا داستان اصحاب کهف در قرآن کریم به صورت کامل و دقیق آمده است؟
- [سایر] آیا حضرت عیسی(علیه السلام) و اصحاب کهف در زمان امام زمان(علیه السلام) زنده میشوند؟
- [سایر] از داستان اصحاب کهف چه نکته ای مربوط به مساله معاد استفاده می شود ؟
- [سایر] با توجه به اینکه گفته میشود مردم در زمان اصحاب کهف مسیحی بودند، اصحاب کهف چه اختلافی با دربار و حکام داشتند؟ بر سر دینداری بود و یا ستمگری ایشان؟
- [آیت الله نوری همدانی] با توجه به آیه 13 سوره مبارکه کهف به نظر حضرت عالی بیان فرمائید آیا اصحاب کهف از نظر سنّی جوان بوده اند یا پیر؟
- [آیت الله سیستانی] اگر شک داشته باشد که لباس از حیوان حلال گوشت است یا حرام گوشت ، چه در کشور اسلامی تهیه شده باشد چه غیر اسلامی ، جایز است با آن نماز بخواند .
- [آیت الله وحید خراسانی] سوم ان که شخصی مبلغی را در شهر خود به بانک بدهد تا معادل ان را در داخل یا خارج کشور از بانک طرف ان بانک دریافت کند مثلا پولی را در نجف اشرف به بانک می دهد که در بغداد بگیرد یا در شام و لبنان و یا کشور دیگر بگیرد و بانک برای این کار مبلغی اضافه می گیرد این عمل بانک و گرفتن مبلغ مذکور جایز است و جواز گرفتن مبلغ اضافه به این جهت است که ربای حرام در قرض زیاده ای است که قرض دهنده از قرض گیرنده بگیرد ولی اگر قرض گیرنده از قرض دهنده زیادی بگیرد جایز است و در صورتی که ان دو پول از دو جنس باشد مثل تومان ایرانی و دینار عراقی بانک می تواند ارز خارجی را به مبلغی از پول کشور مشتری که ارزش ان بیشتر باشد بفروشد
- [آیت الله خوئی] شخصی مبلغی را در شهر خود به بانک میدهد تا معادل آن را در داخل یا خارج کشور از بانک طرف آن بانک دریافت کند، مثلًا پولی را در نجف اشرف به بانک میدهد که در بغداد بگیرد، یا در شام و لبنان و یا کشور دیگر بگیرد و بانک بابت این کار، کارمزد و حق العمل میگیرد، عمل حوالة مزبور اشکال ندارد و جایز است و همین طور گرفتن کارمزد و اجرت بر این عمل اشکال ندارد و جواز گرفتن و مبلغ اضافی از دو راه قابل تصحیح است: یکی گفته شود که این یک نوع معامله است که بانک پول محل مشتری را به مبلغی از پول کشور خارج میفروشد، پس گرفتن کارمزد، اشکالی پیدا نمیکند. دوم ربای حرام در قرض، آن زیادی است که قرضدهنده از قرض گیرنده علاوه بر اصل پول اضافه میگیرد، ولی اگر قرض گیرنده از قرضدهنده زیادی و اضافه بگیرد، آن حرام نیست و داخل در قرض ربوی نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] دوم ان که مشتری پولی در بانک نداشته باشد و بانک برای او چک یا حواله ای صادر کند که بانک طرف حساب این بانک در داخل یا خارج کشور به مشتری او قرض دهد و یا این بانک از متصدی شعبه دیگر بخواهد که به ان مشتری قرض دهد و این کار وکالت دادن بانک است به بانک طرف خود یا به متصدی شعبه دیگر که پول را به ان شخص قرض بدهد و یا وکالت دادن به ان شخص است که پول را قبض و به عنوان قرض تملک کند و برای این وکالت دادن بانک می تواند کار مزد از ان شخص بگیرد و چنانچه حواله ای که در خارج کشور به مشتری می دهد به پول کشور خارج باشد و مشتری به گونه ای که ذکر شد از بانک ان پول را برای خود قرض کند بانک حق دارد طلب خود را به همان پول خارجی از او مطالبه نماید و می تواند در مقابل گرفتن مبلغی از حق خود صرف نظر کند و یا ان پول خارجی را با پول کشور مشتری با اضافه ای معاوضه نماید
- [آیت الله وحید خراسانی] اول ان که مشتری و مراد از مشتری در این مسایل صاحب حساب و کسی که برای معامله با بانک به بانک مراجعه می نماید می باشد پولی در بانک داشته باشد و از بانک تقاضا کند که چک بانکی یا حواله ای به عهده یکی از بانکهای طرف حساب خود در داخل یا خارج کشور صادر کند و یا از بانک تقاضا نماید که پول او را شعبه دیگر از ان بانک در شهر یا کشور دیگر پرداخت نماید و مشتری ان مبلغ را در ان محل دریافت کند و بانک برای این عمل حق دارد کارمزد از مشتری دریافت نماید و گرفتن این کار مزد را ممکن است به این نحو تصحیح کرد که چون بانک شرعا ملزم نیست پولی که از مشتری گرفته در شهر یا کشور دیگر بپردازد و حق دارد از پرداخت ان در غیر محلی که از مشتری پول گرفته خودداری کند برای رفع ید از این حق جایز است که مبلغی بگیرد که پول مشتری را در شهر یا کشور دیگر به او بپردازد
- [آیت الله اردبیلی] معامله ربوی با کافری که در کشور مسلمین زندگی میکند جایز نیست، ولی چنانچه معامله صورت بگیرد، ربایی که از او گرفته است حلال است؛ اما کافری که در پناه اسلام نیست ربا گرفتن از او و معامله ربوی با او بدون اشکال است. همچنین پدر و فرزند و زن دائمی و شوهر میتوانند ازیکدیگر ربا بگیرند.
- [آیت الله جوادی آملی] .داد و ستد گوشت , پیه و پوستِ واردشده از کشور غیراسلامی یا گرفته شده از دست غیر مسلمان، اگر هیچ منفعت عقلایی که مشروط به پاک بودن نیست ندارد، باطل است و اگر معلوم باشد که آن ها از حیوان ی است که به دستور اسلام, هرچند با نظارت مسلمان مسئول، کشته شده باشد، صحیح است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . استخدام کفار اعم از ذمی و غیر ذمی در ادارات و سازمان هایی که باید بر جریان امور، نظارت و یا امور دفاعی کشور اسلام را تحت نظر داشته باشند، جایز نیست و پاسبان و افسر و قاضی و متصدیان مشاغل دیگر از این قبیل، همه باید مسلمان باشند.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که در کشور غیر اسلامی اقامت دارد، جایز است با کفّار بر اساس مَنِش انسانی معاشرت داشته باشد و میتواند برای کفّار به شکل اجاره، وکالت و امثال آن کار کند، به شرط آن که عمل او مستلزم انجام حرام یا موجب ضرری یا ذلّتی برای خود او یا سایر مسلمانان و یا کشورهای اسلامی نباشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] گاهی بانک کالا را به حساب وارد کننده نگهداری می کند به این صورت که پس از انعقاد قرارداد میان صادر کننده و وارد کننده و پرداخت مبلغ سفارش شده به فروشنده و رسیدن اسناد و کالا به کشور خریدار و اعلام بانک به خریدار برای گرفتن کالا خریدار در گرفتن کالا تاخیر می نماید و بانک کالا را به حساب او نگهداری می کند و در مقابل اجرت معینی برای این عمل می گیرد و گاهی بانک کالا را به حساب صادر کننده نگهداری می کند به این صورت که صادر کننده بدون قرار داد و معامله قبلی کالا را حمل کرده و اسناد و صورت ان را به بانک می فرستد تا بانک به بازرگانان کشور عرضه نماید ولی کسی کالا را خریداری نمی کند و بانک کالا را به حساب صادر کننده نگهداری می کند و در مقابل اجرت معینی برای این عمل از او می گیرد