( خوف عبارت است از تألّم و سوزش دل به سبب امر مکروهی که انتظار وقوع آن در آینده می رود ... مانند آن که کسی خیانتی نسبت به پادشاه مرتکب و سپس دستگیر شود. ... خوفی که دل او را به درد آورده به اندازه آگاهی او به اسبابی است که منجر به کشته شدن او می شود. از جمله این اسباب زشتی خیانت او، و این که ... کسی برگرد او نیست که درباره وی شفاعت کند، و از هر وسیله و عمل نیکی که اثر جنایت او را نزد پادشاه محو کند محروم و دستش تهی است. از این رو آگاهی او به ظاهر این اسباب موجب بالا گرفته ترس و شدّت در دل او خواهد ... بنابراین علم به اسباب مکروه سببی است که تألّم و سوزش دل را بر می انگیزد و این سوزش همان خوف است. )[1] با این معنا روشن می شود که ترس انسان از خدا مثل ترس انسان از پادشاه مذکور در مثال است. که در واقع ترس از ثمره عمل خود انسان است. از همین رو امیرالمومنین (ع) می فرمایند: هیچ یک از شما ترس نداشته باشد مگر از گناه خویش[2] انسانی که در زمان آزادی و اختیار خویش، قانون های هستی را مراعات نکرده و به نقض آنها پرداخته، روزی را در پیش دارد که ثمره تمام این نقض قانون ها را خواهد چشید: (وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ[زلزله/8] و هر کس هموزن ذرّه ای کار بد کرده آن را می بیند!) و خدای متعال نیز به دلیل رسیدن به نتیجه اعمال، انسان را بیم داده است و فرموده: (یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعیداً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ [آل عمران/30] روزی که هر کس، آنچه را از کار نیک انجام داده، حاضر می بیند و آرزو می کند میان او، و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانیِ زیادی باشد. خداوند شما را از (نافرمانی) خودش، بر حذر می دارد و (در عین حال،) خدا نسبت به همه بندگان، مهربان است.) بنابراین آنجا که خدا، دیگران را بیم می دهد (یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ) در واقع مهر و عطوفت خود (اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ) را بیان می دارد. و به انسان گوشزد می کند که این نظام باطنی دارد که در قیامت علنی خواهد شد و هر کسی با اعمال خود محشور خواهد بود. و چون بیم دادن او از مهر و محبت است، اعلام افسوس می کند که چرا بندگان متوجه نمی شوند: (یا حَسْرَةً عَلَی الْعِبادِ ما یَأْتیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ[یس/30] افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا می کردند!) پس ما از خدا نمی ترسیم. بلکه از نتیجه اعمال خود می ترسیم و تعبیر ترس از خدا، در واقع بیان ترس از عدم مراعات سنت های هستی است که مالک آن خدای متعال است. چنین ترسی بسیار ممدوح و پسندیده است، چون ما را به سعادت می رساند: (هیچ چیزی مانند خوف شهوات را ریشه کن نمی کند، چه خوف آتشی است که هوسها را می سوزاند. ... فضیلت آن به اندازهای است که شهوتها را سرکوب میکند، و انسان را از ارتکاب گناه باز می دارد، و او را به ادای طاعات وادار می سازد، ... آری چگونه ممکن است خوف دارای فضیلت نباشد و حال آن که عفّت، ورع، تقوا و مجاهده بر اثر آن حاصل می شود، و اینها اعمال فاضله و پسندیده ای است که مایه تقرّب انسان به خداوند است)[3] [1]. راه روشن، جلد7، ص: 334. [2]. نهج البلاغه، کلمه قصار82. [3]. راه روشن، جلد7، ص: 343.
چرا از خدا بترسیم؟
( خوف عبارت است از تألّم و سوزش دل به سبب امر مکروهی که انتظار وقوع آن در آینده می رود ... مانند آن که کسی خیانتی نسبت به پادشاه مرتکب و سپس دستگیر شود. ... خوفی که دل او را به درد آورده به اندازه آگاهی او به اسبابی است که منجر به کشته شدن او می شود. از جمله این اسباب زشتی خیانت او، و این که ... کسی برگرد او نیست که درباره وی شفاعت کند، و از هر وسیله و عمل نیکی که اثر جنایت او را نزد پادشاه محو کند محروم و دستش تهی است. از این رو آگاهی او به ظاهر این اسباب موجب بالا گرفته ترس و شدّت در دل او خواهد ... بنابراین علم به اسباب مکروه سببی است که تألّم و سوزش دل را بر می انگیزد و این سوزش همان خوف است. )[1]
با این معنا روشن می شود که ترس انسان از خدا مثل ترس انسان از پادشاه مذکور در مثال است. که در واقع ترس از ثمره عمل خود انسان است. از همین رو امیرالمومنین (ع) می فرمایند: هیچ یک از شما ترس نداشته باشد مگر از گناه خویش[2]
انسانی که در زمان آزادی و اختیار خویش، قانون های هستی را مراعات نکرده و به نقض آنها پرداخته، روزی را در پیش دارد که ثمره تمام این نقض قانون ها را خواهد چشید:
(وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ[زلزله/8] و هر کس هموزن ذرّه ای کار بد کرده آن را می بیند!)
و خدای متعال نیز به دلیل رسیدن به نتیجه اعمال، انسان را بیم داده است و فرموده:
(یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعیداً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ [آل عمران/30] روزی که هر کس، آنچه را از کار نیک انجام داده، حاضر می بیند و آرزو می کند میان او، و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانیِ زیادی باشد. خداوند شما را از (نافرمانی) خودش، بر حذر می دارد و (در عین حال،) خدا نسبت به همه بندگان، مهربان است.)
بنابراین آنجا که خدا، دیگران را بیم می دهد (یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ) در واقع مهر و عطوفت خود (اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ) را بیان می دارد. و به انسان گوشزد می کند که این نظام باطنی دارد که در قیامت علنی خواهد شد و هر کسی با اعمال خود محشور خواهد بود. و چون بیم دادن او از مهر و محبت است، اعلام افسوس می کند که چرا بندگان متوجه نمی شوند:
(یا حَسْرَةً عَلَی الْعِبادِ ما یَأْتیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ[یس/30] افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا می کردند!)
پس ما از خدا نمی ترسیم. بلکه از نتیجه اعمال خود می ترسیم و تعبیر ترس از خدا، در واقع بیان ترس از عدم مراعات سنت های هستی است که مالک آن خدای متعال است. چنین ترسی بسیار ممدوح و پسندیده است، چون ما را به سعادت می رساند: (هیچ چیزی مانند خوف شهوات را ریشه کن نمی کند، چه خوف آتشی است که هوسها را می سوزاند. ... فضیلت آن به اندازهای است که شهوتها را سرکوب میکند، و انسان را از ارتکاب گناه باز می دارد، و او را به ادای طاعات وادار می سازد، ... آری چگونه ممکن است خوف دارای فضیلت نباشد و حال آن که عفّت، ورع، تقوا و مجاهده بر اثر آن حاصل می شود، و اینها اعمال فاضله و پسندیده ای است که مایه تقرّب انسان به خداوند است)[3]
[1]. راه روشن، جلد7، ص: 334.
[2]. نهج البلاغه، کلمه قصار82.
[3]. راه روشن، جلد7، ص: 343.
- [سایر] باید از خدا بترسیم یا او را دوست داشته باشیم؟
- [سایر] چرا این همه خدا در قرآن می فرماید از من بترسید، خدا که خیلی مهربان است چرا باید بترسیم؟
- [سایر] خیلی از آدمها می گویند ما از خدا نمی ترسیم چون خداوند ترس ندارد ولی تا از خداوند و عذاب او ترس نداشته باشیم که سعی نمی کردیم اعمال درستی داشته باشیم، می خوام بدونم از خدا بترسیم یا نه؟
- [سایر] چه کنیم با شنیدن یا خواندن در مورد عذابهای آخرت، بترسیم تا این ترس مانع ارتکاب گناه از ما شود؟
- [سایر] سلام. آیا از اینکه ظاهر ما بهتر از باطنمان است، باید بترسیم؟ به هر حال چون همه ما گنهکار هستیم.
- [آیت الله خوئی] آیا جلوگیری غیبت کننده از غیبت واجب است در صورتی که از ضرر یا تهمت بترسیم یا جلوگیری او باعث شود که در معرض غیبت دیگران واقع گردد.
- [آیت الله خوئی] در منهاج ذکر فرمودهاید استثنائات حرمت غیبت را و از آنها صورتی است که بترسیم بر دین از شخص مغتاب، آیا تشخیص آن به دست مکلف است، یا لازم است بر او رجوع نمودن به فقیه؟
- [سایر] در مورد چیستی (خداوند) و چگونگی شناخت خدا توضیح دهید؟
- [سایر] خدا کیه ؟ چه طوری میشه خدا رو اثبات کرد؟
- [سایر] خلقت ماده اولیه توسط خداوند چگونه می باشد؟ آیا چیزی غیر از خدا و در عرض خدا وجود داشته است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که عقیده به وحدت وجود دارند یعنی می گویند در عالم هستی یک وجود بیش نیست و آن خداست و همه موجودات عین خدا هستند و کسانی که معتقدند خدا در انسان، یا موجود دیگری حلول کرده و با آن یکی شده، یا خدا را جسم بدانند احتیاط واجب، اجتناب از آنهاست.
- [آیت الله بهجت] کسی که نذر میکند باید به قصد قربت و نزدیک شدن به خداوند متعال نذر کند، بنابراین اگر برای خدا نذر نکند، صحیح نیست، بنابراین کافی است موقع نذر کردن بنابر اظهر بگوید: (لِلّهِ عَلَیَّ)، یعنی: (برای خداوند، به عهده من باشد که فلان کار را انجام بدهم)، و اگر کسی که عربی نمیداند ترجمه آن را به هر زبانی بگوید کافی است.
- [آیت الله علوی گرگانی] احکام نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا بجا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترکنماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام میباشد و بعضی از مردم که مقابل قبر امامان پیشانی را به زمین میگذارند، اگر برای شکر خداوند متعال باشد اشکال ندارد وگرنه حرام است. مستحبات و مکروهات سجده
- [آیت الله مظاهری] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . لازمه ایمان به خداوند متعال و ایمان به انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین و ایمان به احکام الهی آن است که شخص مؤمن، قلباً از منکر و معصیت خداوند متعال، منزجر باشد، و منکر را قلباً انکار کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] انسان باید فقط برای خداوند عالم نماز بخواند پس کسی که ریا کند یعنی برای نشان دادن به مردم نماز بخواند نمازش باطل است خواه فقط برای مردم باشد یا خدا و مردم هر دو را در نظر بگیرد
- [آیت الله وحید خراسانی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام می باشد و بعضی از مردم که مقابل قبر امامان علیهم السلام پیشانی را بر زمین می گذارند اگر برای شکر خداوند متعال باشد اشکال ندارد وگرنه حرام است
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام می باشد و بعضی از مردم عوام که مقابل قبر امامان پیشانی را به زمین می گذارند اگر برای شکر خداوند متعال باشد؛ اشکال ندارد و گرنه حرام است. مستحبات و مکروهات سجده:
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد؛ یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.