اگر معنای واقعی ترس از خدا و دوست داشتن او را در نظر داشته باشیم، بین این دو هیچ منافاتی نمی بینیم، چون متعلق ترس و دوستی دو امر متفاوت است. خدای متعال به ما نعمت های بیشماری داده است که حقیقتا انسان از شمردن آن عاجز است، چه آنکه بخواهد شکر آن را بکند: (وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحیمٌ[نحل/18] و اگر نعمتهای خدا را بشمارید، هرگز نمی توانید آنها را احصا کنید خداوند بخشنده و مهربان است.) اصل وجود و شرافتی که در خلق انسان به او عطا شده، تسخیر کردن تمام نظام مادی برای در خدمت انسان بودن، مامور کردن فرشتگان برای ساماندهی امور انسان، فرستادن بهترین بندگان برای تبیین راه سعادت انسان و ... عواملی هستند که سبب برانگیخته شدن احساس شکر گزاری در انسان می شود و همچنان که سبب می شود انسان با تمام وجود، این خالق هستی را دوست می دارد. علاوه بر اینکه عوامل دیگری نیز سبب شعله گرفتن محبت الهی در انسان می شود. انسان عاشق زیبایی و کمال است و زمانی که معرفت به خدای متعال شکل بگیرد، انسان واله و شیدای رب خویش می شود، تا آنجا که می فرماید: (إِلَهِی کَفَی بِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً- وَ کَفَی بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّاً- أَنْتَ کَمَا أُحِبُّ[1] خدایا بس است مرا عزت اینکه برای تو بنده ام، بس است فخر مرا که پروردگارم تو باشی، تو آنچنانی که من دوست دارم.) بنابراین روشن است که دوست داشتن الهی، امری لازم است: (الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ[بقره/165] آنان که ایمان آورده اند خدا را بیشتر دوست می دارند.) و درباره ترس از خدا باید گفت که ترس از خدا در زبان عربی با واژه های متفاوتی بیان می شود: خوف، وجل، خشیت، رهبت و هیبت. که هر کدام از این انواع ترس، ناشی از عمل خودمان است: ( خوف برای گنهکاران و خشیت برای عالمان و وجل برای فروتنان و رهبت برای عابدان و هیبت برای عارفان. خوف از برای گناهان است، خداوند می فرماید: وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ[الرحمن/46] هر کس از مقام پروردگارش بترسد، دو بهشت دارد. و خشیت برای آن است که خود را اهل تقصیر می بیند، خداوند می فرماید: إِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ[فاطر/28] همانا در میان بندگان خدا فقط دانشمندان از خدا می ترسند. و وجل به خاطر ترک خدمت است، خداوند می فرماید: الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ[انفال/2] آنها که وقتی خدا یاد شود دلهایشان می ترسد. و رهبت به جهت احساس کوتاهی است، خداوند می فرماید: وَ یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً[انبیاء/90] و ما را از روی رغبت و ترس می خوانند. و هیبت به خاطر شهود حق به هنگام کشف اسرار عارفان است، خداوند می فرماید: وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ[آل عمران/28] و خداوند شما را از خود می ترساند.)[2] بنابراین کسی که به جایگاه خود در نزد خدای متعال، واقف باشد، به دلیل خصوصیات خودش، نوعی از ترس را داراست. پس انسان در عین اینکه خدای متعال را دوست می دارد، نوعی احساس ترس نیز داراست. البته باید به این معنا نیز توجه داشت که انسان برای حرکت به دو بال خوف و رجا نیاز دارد. کسانی که فقط محبت الهی را مد نظر قرار می دهند، یا کسانی که فقط ترس از خدا را مطرح می کنند، دیدشان یک چشمی است. نگاه صرف به محبت الهی سبب غرور می شود و انسان را از عمل باز می دارد و نگاه صرف به ترس از خدا، انسان را به ناامیدی و ترک عمل می کشاند. در حالی که اگر این خوف و رجا در کنار هم باشند، انسان را در مسیر تعادل نگاه داشته و به پیش می برند. [1]. مناجات امیر المومنین ع بحار الأنوار، ج74، ص402. [2]. الخصال، ج1، ص: 281.
اگر معنای واقعی ترس از خدا و دوست داشتن او را در نظر داشته باشیم، بین این دو هیچ منافاتی نمی بینیم، چون متعلق ترس و دوستی دو امر متفاوت است.
خدای متعال به ما نعمت های بیشماری داده است که حقیقتا انسان از شمردن آن عاجز است، چه آنکه بخواهد شکر آن را بکند:
(وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحیمٌ[نحل/18] و اگر نعمتهای خدا را بشمارید، هرگز نمی توانید آنها را احصا کنید خداوند بخشنده و مهربان است.)
اصل وجود و شرافتی که در خلق انسان به او عطا شده، تسخیر کردن تمام نظام مادی برای در خدمت انسان بودن، مامور کردن فرشتگان برای ساماندهی امور انسان، فرستادن بهترین بندگان برای تبیین راه سعادت انسان و ... عواملی هستند که سبب برانگیخته شدن احساس شکر گزاری در انسان می شود و همچنان که سبب می شود انسان با تمام وجود، این خالق هستی را دوست می دارد.
علاوه بر اینکه عوامل دیگری نیز سبب شعله گرفتن محبت الهی در انسان می شود. انسان عاشق زیبایی و کمال است و زمانی که معرفت به خدای متعال شکل بگیرد، انسان واله و شیدای رب خویش می شود، تا آنجا که می فرماید: (إِلَهِی کَفَی بِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً- وَ کَفَی بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّاً- أَنْتَ کَمَا أُحِبُّ[1] خدایا بس است مرا عزت اینکه برای تو بنده ام، بس است فخر مرا که پروردگارم تو باشی، تو آنچنانی که من دوست دارم.)
بنابراین روشن است که دوست داشتن الهی، امری لازم است:
(الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ[بقره/165] آنان که ایمان آورده اند خدا را بیشتر دوست می دارند.)
و درباره ترس از خدا باید گفت که ترس از خدا در زبان عربی با واژه های متفاوتی بیان می شود: خوف، وجل، خشیت، رهبت و هیبت. که هر کدام از این انواع ترس، ناشی از عمل خودمان است:
( خوف برای گنهکاران و خشیت برای عالمان و وجل برای فروتنان و رهبت برای عابدان و هیبت برای عارفان.
خوف از برای گناهان است، خداوند می فرماید: وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ[الرحمن/46] هر کس از مقام پروردگارش بترسد، دو بهشت دارد.
و خشیت برای آن است که خود را اهل تقصیر می بیند، خداوند می فرماید: إِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ[فاطر/28] همانا در میان بندگان خدا فقط دانشمندان از خدا می ترسند.
و وجل به خاطر ترک خدمت است، خداوند می فرماید: الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ[انفال/2] آنها که وقتی خدا یاد شود دلهایشان می ترسد.
و رهبت به جهت احساس کوتاهی است، خداوند می فرماید: وَ یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً[انبیاء/90] و ما را از روی رغبت و ترس می خوانند.
و هیبت به خاطر شهود حق به هنگام کشف اسرار عارفان است، خداوند می فرماید: وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ[آل عمران/28] و خداوند شما را از خود می ترساند.)[2]
بنابراین کسی که به جایگاه خود در نزد خدای متعال، واقف باشد، به دلیل خصوصیات خودش، نوعی از ترس را داراست. پس انسان در عین اینکه خدای متعال را دوست می دارد، نوعی احساس ترس نیز داراست.
البته باید به این معنا نیز توجه داشت که انسان برای حرکت به دو بال خوف و رجا نیاز دارد. کسانی که فقط محبت الهی را مد نظر قرار می دهند، یا کسانی که فقط ترس از خدا را مطرح می کنند، دیدشان یک چشمی است. نگاه صرف به محبت الهی سبب غرور می شود و انسان را از عمل باز می دارد و نگاه صرف به ترس از خدا، انسان را به ناامیدی و ترک عمل می کشاند. در حالی که اگر این خوف و رجا در کنار هم باشند، انسان را در مسیر تعادل نگاه داشته و به پیش می برند.
[1]. مناجات امیر المومنین ع بحار الأنوار، ج74، ص402.
[2]. الخصال، ج1، ص: 281.
- [سایر] چرا از خدا بترسیم؟
- [سایر] چرا این همه خدا در قرآن می فرماید از من بترسید، خدا که خیلی مهربان است چرا باید بترسیم؟
- [سایر] خیلی از آدمها می گویند ما از خدا نمی ترسیم چون خداوند ترس ندارد ولی تا از خداوند و عذاب او ترس نداشته باشیم که سعی نمی کردیم اعمال درستی داشته باشیم، می خوام بدونم از خدا بترسیم یا نه؟
- [سایر] خداوند چه کسانی را دوست داردوچه افرادی دشمن خدا هستند؟
- [سایر] چه کنیم با شنیدن یا خواندن در مورد عذابهای آخرت، بترسیم تا این ترس مانع ارتکاب گناه از ما شود؟
- [سایر] سلام. آیا از اینکه ظاهر ما بهتر از باطنمان است، باید بترسیم؟ به هر حال چون همه ما گنهکار هستیم.
- [سایر] آیا خداوند، زیبایی را دوست دارد؟
- [سایر] آیا خدا را میتوان دوست محسوب کرد؟
- [سایر] دوست داشتن دیدار خداوند چه اثری دارد؟
- [سایر] خداوند ما را آفریده، چون ما را دوست دارد و دوست داشتن نوعی نیاز است؛ پس آیا خداوند نیازمند است که ما را بیافریند؟
- [امام خمینی] نذر آن است که انسان ملتزم شود که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که عقیده به وحدت وجود دارند یعنی می گویند در عالم هستی یک وجود بیش نیست و آن خداست و همه موجودات عین خدا هستند و کسانی که معتقدند خدا در انسان، یا موجود دیگری حلول کرده و با آن یکی شده، یا خدا را جسم بدانند احتیاط واجب، اجتناب از آنهاست.
- [آیت الله بهجت] کسی که نذر میکند باید به قصد قربت و نزدیک شدن به خداوند متعال نذر کند، بنابراین اگر برای خدا نذر نکند، صحیح نیست، بنابراین کافی است موقع نذر کردن بنابر اظهر بگوید: (لِلّهِ عَلَیَّ)، یعنی: (برای خداوند، به عهده من باشد که فلان کار را انجام بدهم)، و اگر کسی که عربی نمیداند ترجمه آن را به هر زبانی بگوید کافی است.
- [آیت الله علوی گرگانی] احکام نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا بجا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترکنماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام میباشد و بعضی از مردم که مقابل قبر امامان پیشانی را به زمین میگذارند، اگر برای شکر خداوند متعال باشد اشکال ندارد وگرنه حرام است. مستحبات و مکروهات سجده
- [آیت الله مظاهری] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . لازمه ایمان به خداوند متعال و ایمان به انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین و ایمان به احکام الهی آن است که شخص مؤمن، قلباً از منکر و معصیت خداوند متعال، منزجر باشد، و منکر را قلباً انکار کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] انسان باید فقط برای خداوند عالم نماز بخواند پس کسی که ریا کند یعنی برای نشان دادن به مردم نماز بخواند نمازش باطل است خواه فقط برای مردم باشد یا خدا و مردم هر دو را در نظر بگیرد
- [آیت الله وحید خراسانی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام می باشد و بعضی از مردم که مقابل قبر امامان علیهم السلام پیشانی را بر زمین می گذارند اگر برای شکر خداوند متعال باشد اشکال ندارد وگرنه حرام است
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام می باشد و بعضی از مردم عوام که مقابل قبر امامان پیشانی را به زمین می گذارند اگر برای شکر خداوند متعال باشد؛ اشکال ندارد و گرنه حرام است. مستحبات و مکروهات سجده: