باید از خدا بترسیم یا او را دوست داشته باشیم؟
اگر معنای واقعی ترس از خدا و دوست داشتن او را در نظر داشته باشیم، بین این دو هیچ منافاتی نمی بینیم، چون متعلق ترس و دوستی دو امر متفاوت است. خدای متعال به ما نعمت های بیشماری داده است که حقیقتا انسان از شمردن آن عاجز است، چه آنکه بخواهد شکر آن را بکند: (وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحیمٌ[نحل/18] و اگر نعمتهای خدا را بشمارید، هرگز نمی ‌توانید آنها را احصا کنید خداوند بخشنده و مهربان است.) اصل وجود و شرافتی که در خلق انسان به او عطا شده،  تسخیر کردن تمام نظام مادی برای در خدمت انسان بودن، مامور کردن فرشتگان برای ساماندهی امور انسان، فرستادن بهترین بندگان برای تبیین راه سعادت انسان و ... عواملی هستند که سبب برانگیخته شدن احساس شکر گزاری در انسان می شود و همچنان که سبب می شود انسان با تمام وجود، این خالق هستی را دوست می دارد. علاوه بر اینکه عوامل دیگری نیز سبب شعله گرفتن محبت الهی در انسان می شود. انسان عاشق زیبایی و کمال است و زمانی که معرفت به خدای متعال شکل بگیرد، انسان واله و شیدای رب خویش می شود، تا آنجا که می فرماید: (إِلَهِی کَفَی بِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً- وَ کَفَی بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّاً- أَنْتَ کَمَا أُحِبُّ[1] خدایا بس است مرا عزت اینکه برای تو بنده ‌ام، بس است فخر مرا که پروردگارم تو باشی، تو آنچنانی که من دوست دارم‌.) بنابراین روشن است که دوست داشتن الهی، امری لازم است: (الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ[بقره/165] آنان که ایمان آورده ‌اند خدا را بیشتر دوست می ‌دارند.) و درباره ترس از خدا باید گفت که ترس از خدا در زبان عربی با واژه های متفاوتی بیان می شود: خوف، وجل، خشیت، رهبت و هیبت. که هر کدام از این انواع ترس، ناشی از عمل خودمان است: ( خوف برای گنهکاران و خشیت برای عالمان و وجل برای فروتنان و رهبت برای عابدان و هیبت برای عارفان. خوف از برای گناهان است، خداوند می ‌فرماید: وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ[الرحمن/46] هر کس از مقام پروردگارش بترسد، دو بهشت دارد. و خشیت برای آن است که خود را اهل تقصیر می ‌بیند، خداوند می ‌فرماید: إِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ[فاطر/28] همانا در میان بندگان خدا فقط دانشمندان از خدا می ‌ترسند. و وجل به خاطر ترک خدمت است، خداوند می ‌فرماید: الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ[انفال/2] آنها که وقتی خدا یاد شود دل‌هایشان می ‌ترسد. و رهبت به جهت احساس کوتاهی است، خداوند می ‌فرماید: وَ یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً[انبیاء/90] و ما را از روی رغبت و ترس می ‌خوانند. و هیبت به خاطر شهود حق به هنگام کشف اسرار عارفان است، خداوند می ‌فرماید: وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ[آل عمران/28] و خداوند شما را از خود می ‌ترساند.)[2] بنابراین کسی که به جایگاه خود در نزد خدای متعال، واقف باشد، به دلیل خصوصیات خودش، نوعی از ترس را داراست. پس انسان در عین اینکه خدای متعال را دوست می دارد، نوعی احساس ترس نیز داراست. البته باید به این معنا نیز توجه داشت که انسان برای حرکت به دو بال خوف و رجا نیاز دارد. کسانی که فقط محبت الهی را مد نظر قرار می دهند، یا کسانی که فقط ترس از خدا را مطرح می کنند، دیدشان یک چشمی است. نگاه صرف به محبت الهی سبب غرور می شود و انسان را از عمل باز می دارد و نگاه صرف به ترس از خدا، انسان را به ناامیدی و ترک عمل می کشاند. در حالی که اگر این خوف و رجا در کنار هم باشند، انسان را در مسیر تعادل نگاه داشته و به پیش می برند. [1]. مناجات امیر المومنین ع بحار الأنوار، ج‌74، ص402. [2]. الخصال، ج‌1، ص: 281.
عنوان سوال:

باید از خدا بترسیم یا او را دوست داشته باشیم؟


پاسخ:

اگر معنای واقعی ترس از خدا و دوست داشتن او را در نظر داشته باشیم، بین این دو هیچ منافاتی نمی بینیم، چون متعلق ترس و دوستی دو امر متفاوت است.

خدای متعال به ما نعمت های بیشماری داده است که حقیقتا انسان از شمردن آن عاجز است، چه آنکه بخواهد شکر آن را بکند:
(وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحیمٌ[نحل/18] و اگر نعمتهای خدا را بشمارید، هرگز نمی ‌توانید آنها را احصا کنید خداوند بخشنده و مهربان است.)

اصل وجود و شرافتی که در خلق انسان به او عطا شده،  تسخیر کردن تمام نظام مادی برای در خدمت انسان بودن، مامور کردن فرشتگان برای ساماندهی امور انسان، فرستادن بهترین بندگان برای تبیین راه سعادت انسان و ... عواملی هستند که سبب برانگیخته شدن احساس شکر گزاری در انسان می شود و همچنان که سبب می شود انسان با تمام وجود، این خالق هستی را دوست می دارد.

علاوه بر اینکه عوامل دیگری نیز سبب شعله گرفتن محبت الهی در انسان می شود. انسان عاشق زیبایی و کمال است و زمانی که معرفت به خدای متعال شکل بگیرد، انسان واله و شیدای رب خویش می شود، تا آنجا که می فرماید: (إِلَهِی کَفَی بِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً- وَ کَفَی بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّاً- أَنْتَ کَمَا أُحِبُّ[1] خدایا بس است مرا عزت اینکه برای تو بنده ‌ام، بس است فخر مرا که پروردگارم تو باشی، تو آنچنانی که من دوست دارم‌.)

بنابراین روشن است که دوست داشتن الهی، امری لازم است:
(الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ[بقره/165] آنان که ایمان آورده ‌اند خدا را بیشتر دوست می ‌دارند.)

و درباره ترس از خدا باید گفت که ترس از خدا در زبان عربی با واژه های متفاوتی بیان می شود: خوف، وجل، خشیت، رهبت و هیبت. که هر کدام از این انواع ترس، ناشی از عمل خودمان است:
( خوف برای گنهکاران و خشیت برای عالمان و وجل برای فروتنان و رهبت برای عابدان و هیبت برای عارفان.
خوف از برای گناهان است، خداوند می ‌فرماید: وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ[الرحمن/46] هر کس از مقام پروردگارش بترسد، دو بهشت دارد.
و خشیت برای آن است که خود را اهل تقصیر می ‌بیند، خداوند می ‌فرماید: إِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ[فاطر/28] همانا در میان بندگان خدا فقط دانشمندان از خدا می ‌ترسند.
و وجل به خاطر ترک خدمت است، خداوند می ‌فرماید: الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ[انفال/2] آنها که وقتی خدا یاد شود دل‌هایشان می ‌ترسد.
و رهبت به جهت احساس کوتاهی است، خداوند می ‌فرماید: وَ یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً[انبیاء/90] و ما را از روی رغبت و ترس می ‌خوانند.
و هیبت به خاطر شهود حق به هنگام کشف اسرار عارفان است، خداوند می ‌فرماید: وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ[آل عمران/28] و خداوند شما را از خود می ‌ترساند.)[2]

بنابراین کسی که به جایگاه خود در نزد خدای متعال، واقف باشد، به دلیل خصوصیات خودش، نوعی از ترس را داراست. پس انسان در عین اینکه خدای متعال را دوست می دارد، نوعی احساس ترس نیز داراست.
البته باید به این معنا نیز توجه داشت که انسان برای حرکت به دو بال خوف و رجا نیاز دارد. کسانی که فقط محبت الهی را مد نظر قرار می دهند، یا کسانی که فقط ترس از خدا را مطرح می کنند، دیدشان یک چشمی است. نگاه صرف به محبت الهی سبب غرور می شود و انسان را از عمل باز می دارد و نگاه صرف به ترس از خدا، انسان را به ناامیدی و ترک عمل می کشاند. در حالی که اگر این خوف و رجا در کنار هم باشند، انسان را در مسیر تعادل نگاه داشته و به پیش می برند.

[1]. مناجات امیر المومنین ع بحار الأنوار، ج‌74، ص402.
[2]. الخصال، ج‌1، ص: 281.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین