(قدر) در لغت به معنای اندازه و اندازه گیری است.(سید علی اکبر، قرشی، قاموس قرآن، ج 5، ص 246 و 247.) (تقدیر) نیز به معنای اندازه گیری و تعیین است.همان، ص 248. در اصطلاح (قدر) عبارت است از: ویژگی هستی و وجود هر چیز و چگونگی آفرینش آن سید محمد حسین، طباطبایی، المیزان، ج 12 ص 150 و 151.. به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودی هر چیز (قدر) نام دارد. همان، ج 19، ص 101. بر اساس حکمت الهی در نظام آفرینش، هر چیزی اندازهای خاص دارد و هیچ چیز بیحساب و کتاب نیست. جهان حساب و کتاب دارد، بر اساس نظم ریاضی تنظیم شده و گذشته، حال و آینده آن با هم مرتبط است. استاد مطهری رحمه الله در تعریف قدر میفرماید: (... قدر به معنای اندازه و تعیین است... حوادث جهان... از آن جهت که حدود و اندازه و موقعیت مکانی و زمانی آنها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهی است) مرتضی، مطهری، انسان و سرنوشت، ص 52.. پس در یک کلام (قدر) به معنای ویژگیهای طبیعی و جسمانی اشیاء است که شامل اندازه، حدود، طول، عرض و موقعیتهای مکانی و زمانی آنها میگردد و تمام موجودات مادی و طبیعی را در بر میگیرد. این معنا از روایات استفاده میشود؛ چنان که در روایتی از امام رضاعلیه السلام پرسیده شد: معنای قدر چیست؟ فرمود: (تقدیر الشیء طوله و عرضه)؛ (اندازهگیری هر چیز اعم از طول و عرض آن است). محاسن برقی، ج 1، ص 244. در روایت دیگر، این امام بزرگوار در معنای قدر فرمود: (هو الهندسة من الطول و العرض و البقاء)؛ (اندازه هر چیز اعم از طولو عرض و بقا است). بحارالانوار، ج 5، ص 122. بنابراین، معنای تقدیر الهی این است که در جهان مادی، آفریدهها از حیث هستی و آثار و ویژگیهایشان، محدودهای خاص دارند. این محدوده با اموری خاص مرتبط است؛ اموری که علتها و شرایط آنها هستندو به دلیل اختلاف علل و شرایط، هستی و آثار و ویژگیهای موجودات مادی نیز متفاوت است. هر موجود مادی، به وسیله قالبهایی از داخل و خارج، اندازهگیریو قالبگیری میشود. این قالب - یعنی، طول، عرض، شکل، رنگ، موقعیت مکانی و زمانی و سایر عوارض و ویژگیهای مادی حدود آن به شمار میآید. پس معنای تقدیر الهی در موجودات مادی؛ یعنی، هدایت آنها [ از جانب خداوند]به سوی مسیر هستیشان که برای آنها مقدر گردیده است و آنها در آن قالبگیری شدهاند. المیزان، ج 19، ص 101 - 103. در قرآن میخوانیم: (وَ الَّذِی قَدَّرَ فَهَدی)؛ اعلی(87)، آیه 3. ([ خداوند ]آن کسی است که تقدیر کرده، پس هدایت میکند). البته چون انسان موجودی آگاه و با اراده است، لذا انتخاب سعادت یا شقاوت و نیز راه رسیدن به این دو، به اراده او گذاشته شده است. بنابراین شب قدر، شبی است که همه مقدرات سالانه انسان با ملاحظه، اراده و اختیار و قابلیتهای او تقدیر میگردد. شب قدر یکی از شبهای نیمه دوم ماه رمضان است که طبق روایات ما، یکی از شبهای نوزدهم یا بیست و یکم و به احتمال زیادتر بیست و سوم ماه مبارک رمضان است. سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ج 1، صص 312 - 375. در این شب - که شب نزول قرآن به شمار میآید امور خیر و شر مردم و ولادت، مرگ، روزی، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثهای که در طول سال متناسب با اراده و قابلیت انسان واقع میشود، تقدیر میگردد کلینی، کافی، ج 4، ص 157.. شب قدر همیشه و هر سال، تکرار میشود. عبادت این شب، فضیلت فراوان دارد و بهرهبرداری از آن در نیکویی سرنوشت یک ساله، بسیار مؤثّر است.میرزا جواد، ملکی تبریزی، المراقبات، صص 237 - 252. در این شب تمام حوادث سال آینده، به امام هر زمان ارائه میشود و وی از سرنوشت خود و دیگران با خبر میگردد. امام باقرعلیه السلام میفرماید: (انه ینزل فی لیلة القدر الی ولی الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فی امر نفسه بکذا و کذا و فی امر الناس بکذا و کذا)؛ کافی، ج 1، ص 248. ؛ (در شب قدر به ولی امر(امام هر زمان) تفسیر کارها و حوادث نازل میشود و وی درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایی میشود). امام باقرعلیه السلام در جواب معنای آیه (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ)؛ دخان (44)، آیه 3. فرمود: (شب قدر شبی است که همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجدید میشود. شبی که قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبی است که خدای تعالی دربارهاش فرموده است: (فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ...)؛ همان، آیه 4.. در شب قدر هر حادثهای که باید در طول آن سال واقع گردد، تقدیر میشود: خیر و شرّ، طاعت و معصیت و فرزندی که قرار است متولد شود، یا اجلی که بنا است فرا رسد، یا رزقی که قرار است برسد و...). المیزان، ج 20، ص 382. بنابراین در قرآن کریم نسبت به تقدیر الهی و شب قدر، توجه خاصی شده است که ارتباط ویژه جهان هستی و عالم ماده و انسان را با حق تعالی بیان میکند. اگر هر کس به این ارتباط اعتقاد داشته و بر طبق آن حرکت کند، به سرنوشت بسیار مطلوبی نایل خواهد شد. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 15/500009)
(قدر) در لغت به معنای اندازه و اندازه گیری است.(سید علی اکبر، قرشی، قاموس قرآن، ج 5، ص 246 و 247.)
(تقدیر) نیز به معنای اندازه گیری و تعیین است.همان، ص 248.
در اصطلاح (قدر) عبارت است از: ویژگی هستی و وجود هر چیز و چگونگی آفرینش آن سید محمد حسین، طباطبایی، المیزان، ج 12 ص 150 و 151.. به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودی هر چیز (قدر) نام دارد. همان، ج 19، ص 101.
بر اساس حکمت الهی در نظام آفرینش، هر چیزی اندازهای خاص دارد و هیچ چیز بیحساب و کتاب نیست. جهان حساب و کتاب دارد، بر اساس نظم ریاضی تنظیم شده و گذشته، حال و آینده آن با هم مرتبط است.
استاد مطهری رحمه الله در تعریف قدر میفرماید: (... قدر به معنای اندازه و تعیین است... حوادث جهان... از آن جهت که حدود و اندازه و موقعیت مکانی و زمانی آنها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهی است) مرتضی، مطهری، انسان و سرنوشت، ص 52.. پس در یک کلام (قدر) به معنای ویژگیهای طبیعی و جسمانی اشیاء است که شامل اندازه، حدود، طول، عرض و موقعیتهای مکانی و زمانی آنها میگردد و تمام موجودات مادی و طبیعی را در بر میگیرد.
این معنا از روایات استفاده میشود؛ چنان که در روایتی از امام رضاعلیه السلام پرسیده شد: معنای قدر چیست؟ فرمود: (تقدیر الشیء طوله و عرضه)؛ (اندازهگیری هر چیز اعم از طول و عرض آن است). محاسن برقی، ج 1، ص 244. در روایت دیگر، این امام بزرگوار در معنای قدر فرمود: (هو الهندسة من الطول و العرض و البقاء)؛ (اندازه هر چیز اعم از طولو عرض و بقا است). بحارالانوار، ج 5، ص 122. بنابراین، معنای تقدیر الهی این است که در جهان مادی، آفریدهها از حیث هستی و آثار و ویژگیهایشان، محدودهای خاص دارند. این محدوده با اموری خاص مرتبط است؛ اموری که علتها و شرایط آنها هستندو به دلیل اختلاف علل و شرایط، هستی و آثار و ویژگیهای موجودات مادی نیز متفاوت است. هر موجود مادی، به وسیله قالبهایی از داخل و خارج، اندازهگیریو قالبگیری میشود. این قالب - یعنی، طول، عرض، شکل، رنگ، موقعیت مکانی و زمانی و سایر عوارض و ویژگیهای مادی حدود آن به شمار میآید. پس معنای تقدیر الهی در موجودات مادی؛ یعنی، هدایت آنها [ از جانب خداوند]به سوی مسیر هستیشان که برای آنها مقدر گردیده است و آنها در آن قالبگیری شدهاند. المیزان، ج 19، ص 101 - 103.
در قرآن میخوانیم: (وَ الَّذِی قَدَّرَ فَهَدی)؛ اعلی(87)، آیه 3. ([ خداوند ]آن کسی است که تقدیر کرده، پس هدایت میکند). البته چون انسان موجودی آگاه و با اراده است، لذا انتخاب سعادت یا شقاوت و نیز راه رسیدن به این دو، به اراده او گذاشته شده است. بنابراین شب قدر، شبی است که همه مقدرات سالانه انسان با ملاحظه، اراده و اختیار و قابلیتهای او تقدیر میگردد. شب قدر یکی از شبهای نیمه دوم ماه رمضان است که طبق روایات ما، یکی از شبهای نوزدهم یا بیست و یکم و به احتمال زیادتر بیست و سوم ماه مبارک رمضان است. سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ج 1، صص 312 - 375. در این شب - که شب نزول قرآن به شمار میآید امور خیر و شر مردم و ولادت، مرگ، روزی، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثهای که در طول سال متناسب با اراده و قابلیت انسان واقع میشود، تقدیر میگردد کلینی، کافی، ج 4، ص 157..
شب قدر همیشه و هر سال، تکرار میشود. عبادت این شب، فضیلت فراوان دارد و بهرهبرداری از آن در نیکویی سرنوشت یک ساله، بسیار مؤثّر است.میرزا جواد، ملکی تبریزی، المراقبات، صص 237 - 252. در این شب تمام حوادث سال آینده، به امام هر زمان ارائه میشود و وی از سرنوشت خود و دیگران با خبر میگردد. امام باقرعلیه السلام میفرماید: (انه ینزل فی لیلة القدر الی ولی الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فی امر نفسه بکذا و کذا و فی امر الناس بکذا و کذا)؛ کافی، ج 1، ص 248. ؛ (در شب قدر به ولی امر(امام هر زمان) تفسیر کارها و حوادث نازل میشود و وی درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایی میشود).
امام باقرعلیه السلام در جواب معنای آیه (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ)؛ دخان (44)، آیه 3. فرمود: (شب قدر شبی است که همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجدید میشود. شبی که قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبی است که خدای تعالی دربارهاش فرموده است: (فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ...)؛ همان، آیه 4.. در شب قدر هر حادثهای که باید در طول آن سال واقع گردد، تقدیر میشود: خیر و شرّ، طاعت و معصیت و فرزندی که قرار است متولد شود، یا اجلی که بنا است فرا رسد، یا رزقی که قرار است برسد و...). المیزان، ج 20، ص 382. بنابراین در قرآن کریم نسبت به تقدیر الهی و شب قدر، توجه خاصی شده است که ارتباط ویژه جهان هستی و عالم ماده و انسان را با حق تعالی بیان میکند. اگر هر کس به این ارتباط اعتقاد داشته و بر طبق آن حرکت کند، به سرنوشت بسیار مطلوبی نایل خواهد شد. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 15/500009)
- [سایر] آیا تقدیر الهی قابل تغییر است ؟
- [سایر] تقدیر و سرنوشت انسان بدست کیست؟
- [سایر] آیا منکرین تقدیر اهل تفویضاند؟
- [سایر] معنای سرنوشت و تقدیر چیست؟
- [سایر] آیا نذر کردن تقدیر را عوض می کند؟
- [سایر] تقدیر الهی بهتر است یا تدبیر بنده؟
- [سایر] امام در لغت و در قرآن به چه معناست؟
- [سایر] صوم (روزه) در لغت و اصطلاح به چه معنا است؟
- [سایر] امام زمان (عج) درباره اراده و تقدیر الهی چه فرمودند؟
- [سایر] فرق امام و رهبر از حیث لغت و اصطلاح چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه یکی از کلمات حمد و سوره یا ذکرهای دیگر نماز را نداند، یا زیر و زبر آن را غلط بخواند، یا حرفی را به حرف دیگری تبدیل کند، مثلاً به جای (ض) (ز) بگوید بطوری که از نظر لغت عرب غلط باشد، نماز او باطل است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مشهور این است که اگر مرد ببیند که کسی با زن او زنا می کند چنانچه نترسد که به او ضرری بزنند؛ می تواند هر دو را بکشد؛ ولی این حکم محل اشکال است و به هر تقدیر آن زن بر او حرام نمی شود.
- [آیت الله جوادی آملی] .خرید و فروش به چهار صورت انجام میشود: 1 .هر دو صیغه بخوانند؛ یعنی هر کسی با زبان ملّی خود میتواند خریدن و فروختن را به قصد انشا با لغت خاص ادا کند. 2 .هر دو به قصد خرید و فروش بدون آنکه لفظ و سخنی گفته باشند کالا و بهای آن را تحویل یکدیگر دهند . 3 .فروشنده , فروختن را با لفظ اظهار کند و خریدار , خریدن را با فعل انجام دهد . 4 . خریدار, خریدن را با لفظ اظهار نماید , پس از آنکه فروشنده با فعل, فروختن را انشا کند . البته همزمان بودن دو لفظ یا دو فعل یا یک لفظ و یک فعل , اشکال ندارد
- [آیت الله بهجت] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود، و اگر خواندن به عربی صحیح ممکن نبود، با سایر زبانها بهصورت صحیح باید خوانده شود، و اگر به عربی میتواند بخواند، ولی عربی صحیح را نمیداند، احتیاط در این است که هم به عربی غیر صحیح و هم به لغت صحیحِ کسی که صیغه طلاق را میخواند خوانده شود. و باید دو مرد عادل صیغه طلاق را بشنوند، و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتِی فَاطِمَةُ طالِق)؛ یعنی: (زن من فاطمه رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوَکلّی فاطِمَةُ طالِق).
- [آیت الله شبیری زنجانی] زکات گندم و جو وقتی واجب میشود که به آنها گندم و جو گفته شود و زکات کشمش وقتی واجب میشود که به آن انگور گفته شود و موقعی هم که رنگ خرما زرد یا سرخ شد، زکات آن واجب میشود، ولی وقت دادن زکات در گندم و جو موقع خرمن و جداکردن کاه آنها و در خرما موقعیست که در لغت عرب به آن تمر میگویند و در کشمش موقعیست که انگور خشک شده و به آن کشمش گفته شود و در وجوب زکاتِ گندم و جو و کشمش و خرما گذشتن سال لازم نیست.
- [آیت الله اردبیلی] (بیمه) قراردادی است بین بیمه شونده (بیمه گزار) و مؤسسه یا شرکت یا شخصی که بیمه را میپذیرد (بیمهگر) که به موجب آن یک طرف تعهّد میکند در ازاء پرداخت وجه یا وجوهی از طرف دیگر، در صورت وقوع حادثه، خسارت وارده بر او را جبران کند و یا وجه معیّنی بپردازد. متعهّد را (بیمهگر)، طرف تعهّد را (بیمه گزار)، وجهی را که بیمهگزار به بیمهگر میپردازد (حقّ بیمه) و آنچه را که بیمه میشود (موضوع بیمه) میگویند و این عقد مثل سایر عقود محتاج به رضایت طرفین است و شرایطی که در عقد و طرفین آن در سایر عقود معتبرند، در این عقد نیز معتبر میباشند و میتوان این عقد را با هر لغت و زبانی منعقد کرد و تعهدات طرفین قرارداد بیمه به اعتبار انواع و اقسام بیمه متفاوت است.
- [آیت الله مظاهری] توبه و کفّاره غیبت نظیر سایر گناهان است، که اگر از آن عمل زشت پشیمان شده و خود را اصلاح کند، پروردگار عالم او را میآمرزد، مگر اینکه آن غیبت به گوش کسی که غیبت از او شده رسیده باشد که در این صورت باید از او حلیّت بطلبد، ولی اگر ممکن نباشد، نظیر اینکه دسترسی به او نیست یا حلیّت طلبیده ولی راضی نشده، استغفار برای او کفایت میکند و به هر تقدیر دعا و استغفار برای کسی که از او غیبت شده لازم است، همانگونه که اگر بتواند جبران خسارت کند و آن ضربهای را که به شخصیّت او وارد نموده است جبران نماید، نیز لازم است، نظیر اینکه امتیازها و فضائل او را در میان مردم متذکّر شود.
- [آیت الله سیستانی] پنج چیز بر جنب حرام است : اول : رساندن جائی از بدن خود به خط قرآن یا به اسم خداوند به هر لغت که باشد ، و بهتر آن است که به أسماء پیغمبران ، و امامان و حضرت زهراء علیهمالسلام نیز نرساند . دوم : وارد شدن به مسجد الحرام ، و مسجد پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم اگرچه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود . سوم : توقف در مساجد دیگر ، و همچنین بنابر احتیاط واجب در حرم امامان علیهمالسلام ، ولی اگر از مسجد عبور کند مثل اینکه از یک درِ مسجد داخل و از درِ دیگر خارج شود ، مانعی ندارد . چهارم : داخل شدن در مسجد برای برداشتن چیزی ، و همچنین گذاشتن چیزی در آن هر چند خودش وارد مسجد نشود ، بنابر احتیاط لازم . پنجم : خواندن هر یک از آیات سجده واجب ، و آن در چهار سوره است : اول : سوره سی و دوم قرآن (الم تنزیل) . دوم : سوره چهل و یکم (حم سجده) . سوم : سوره پنجاه و سوم (والنجم) . چهارم : سوره نود و ششم (اقرأ) . چیزهائی که بر جنب مکروه است
- [آیت الله شبیری زنجانی] پنج چیز بر جنب حرام است: اول: رساندن جایی از بدن خود به خط قرآن و بنا بر احتیاط به اسم خدا و صفات خاصه او به هر لغت که باشد، مگر پولی که بر آن نام خدا نوشته شده باشد که دست زدن به آن اشکال ندارد و احتیاط مستحب آن است که جایی از بدن خود را به اسم پیغمبران و امامان و حضرت زهرا علیهمالسلام نیز نرساند. دوم: رفتن یا ماندن در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و حرم امامان علیهمالسلام اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود و مراد از حرم امامان علیهمالسلام : محوّطهایست که ضریح مقدّس و قبر مطهّر در آن قرار دارد، نه تمام رواقها یا صحنها. سوم: داخل شدن یا ماندن در مساجد دیگر، مگر آنکه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. چهارم: گذاشتن چیزی در مسجد. پنجم: خواندن هر یک از آیات سجده واجب و آن آیات در چهار سوره است. اول: سوره سی و دوم قرآن (الم تنزیل (=سجده) )، آیه پانزدهم؛ دوم: سوره چهل و یکم (حم سجده (=فُصّلت) )، آیه سی و هفتم؛ سوم: سوره پنجاه و سوم (النجم)، آیه آخر؛ چهارم: سوره نود و ششم (اقرء (=العلق) )، آیه آخر. بلکه بنا بر احتیاط خواندن آیات دیگر یا قسمتی از یک آیه از سورههای سجده نیز جایز نیست. چیزهایی که بر جنب مکروهست