موارد خلاف عقل سلیم در تورات و انجیل تحریف شده با ذکر منبع چیست؟
موارد خلاف عقل سلیم در تورات و انجیل تحریف شده با ذکر منبع چیست؟ بی‌گمان آنچه امروزه در اختیار مسیحیان و یهودیان قرار دارد و از آن به کتاب مقدّس تعبیر می‌کنند، غیر از تورات و انجیلِ اصیلِ فرستاده شده بر دو پیامبر الاهی است. گرداب- تحریف به معنای تغییر است. به گمان بسیاری از دانشوران شیعه و سنی، در تورات و انجیل - یا دست‌کم تنها در تورات - تحریف راه یافته است. مستند بسیاری از اینان آیات قرآن کریم است. سخن از تحریف تورات و اناجیل موجود، امری نامعقول است؛ با این حال، تحریف تورات و انجیلِ اصیل از ظاهر برخی آیات قرآن کریم برمی‌آید. هدف این نوشتار بررسی آیاتی است که بسیاری از مفسّران شیعه و سنی بر پایه ظاهر آنها، به تحریف آن دو کتاب آسمانی یا یکی از آنها نظر داده‌اند. نگارنده با مراجعه به این آیات و جست‌وجو در متون تفسیری شیعه و اهل‌سنّت، به بررسی این مسئله پرداخته است. بر اساس این پژوهش اغلب آیات بر این ادعا دلالتی ندارند و تنها در یک آیه با کمک روایات شأن نزول می‌توان ادعای یادشده را ثابت کرد. مقدّمه قرآن کریم از نزول تورات و انجیل بر دو پیامبر بزرگ الهی، موسی و عیسی خبر می‌دهد. بی‌گمان آنچه امروزه در اختیار مسیحیان و یهودیان قرار دارد و از آن به کتاب مقدّس تعبیر می‌کنند، غیر از تورات و انجیلِ اصیلِ فرستاده شده بر این دو پیامبر است. نگاهی کوتاه به کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان نظریه آسمانی بودن آنها را - به گونه‌ای که مسلمانان درباره قرآن معتقدند - رد می‌کند. ضمن اینکه بنابر اظهارات یهودیان، تورات نوشته شخص حضرت موسی بوده و به باور مسیحیان اناجیل چهارگانه را پس از وفات حضرت عیسی افراد بشری نوشته‌اند؛ بنابراین، هر دو ادعای یهودیان و مسیحیان با این اعتقاد مسلمانان که خداوند تورات و انجیل را بر آن دو پیامبر فرو فرستاد، منافات دارد. راه یافتن تحریف در هر کتابی حتی کتاب‌های آسمانی امری محتمل است. البته سخن از تحریف تورات و انجیل موجود، امری نادرست است، اما در اینکه آیا تورات و انجیل اصیل تحریف شده‌اند یا نه، بین دانشوران مسلمان اختلاف هست. هدف این نوشتار بررسی آیاتی است که بسیاری از مفسّران شیعه و سنی بر پایه ظاهر آنها، تحریف آن دو کتاب آسمانی را نتیجه گرفته‌اند. مفهوم تحریف و اقسام آن لغت‌نویسان واژه تحریف را به معنای تغییر دانسته‌اند.2 خلیل فراهیدی نیز استعمال این واژه در قرآن را به همین معنا می‌داند.3 تحریف را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد : 1. تحریف لفظی: کم یا زیاد کردن الفاظ. 2. تحریف معنوی: برگرداندن عبارت از معنای واقعی خود با حفظ اصل الفاظ. تحریر محل نزاع چنان‌که پیش‌تر بیان شد، بحث از تحریف تورات و اناجیلی که امروزه در اختیار یهودیان و مسیحیان است، امری نامعقول است، چراکه اساسآ به اذعان پیروان این دو دین، خداوند متعال کتاب‌هایی به نام تورات و انجیل بر حضرت موسی و عیسی نازل نکرده است، بلکه به اعتقاد یهودیان، تورات نوشته حضرت موسی و اناجیل چهارگانه نوشته پیروان حضرت عیسی است.4 محور بحث ما این است که بر اساس آیات نورانی قرآن کریم، خداوند متعال دو کتاب آسمانی به نام‌های تورات و انجیل بر این دو پیامبر بزرگ نازل کرده است. از سوی دیگر در برخی از آیات از تحریف آن دو کتاب فرستاده شده سخن به میان آمده است. بسیاری از مفسّران شیعه و اهل‌سنت نیز بر اساس ظاهر آن آیات موضوع تحریف آن دو کتاب یا دست‌کم کتاب تورات را پذیرفته و آن را به قرآن نسبت داده‌اند. همچنین باید دانست که وقوع تحریف معنوی در هر کتاب آسمانی و بشری محتمل است و در این نوشتار ما در پی اثبات یا رد چنین نوعی از تحریف نیستیم. آنچه موردنظر این نوشتار است بحث از تحریف لفظی تورات و انجیل است. حال پرسش این است که آیا به راستی می‌توان با توجه به آیات قرآن کریم این ادعا را ثابت کرد که تورات و انجیل فرستاده شده بر موسی و عیسی را پیروان آن دو پیامبر الهی تحریف کرده‌اند؟ آیات قرآنی بیانگر تحریف در شش آیه از آیات نورانی قرآن کریم، از تحریف سخن به میان آمده است:آیه یکم. بقره: 75 (اَفَتَطْمَعُونَ أَن یُؤْمِنُواْ لَکُمْ وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ؛ آیا انتظار دارید به [آیین] شما ایمان بیاورند، با اینکه عده‌ای از آنان سخنان خدا را می‌شنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف می‌کردند، در حالی که آگاه بودند؟!) در این آیه خداوند متعال به مسلمانانی که امید داشتند قوم یهود اسلام را اختیار کنند، می‌گوید: اینان هم آنان‌اند که کلام خدا را شنیدند و پس از فهمیدن آن به تحریفش پرداختند. درباره اینکه مراد از کلام اللّه در این آیه چیست و آیا از این آیه تحریف تورات و انجیل به دست می‌آید، نظریات مختلفی ارائه شده است: 1. تغییر و تأویل در کلمات القا شده به حضرت موسی برخی از مفسّران مقصود از کلام اللّه را در این آیه همان کلماتی دانسته‌اند که در کوه طور به موسی القا شد و همراهان آن حضرت آن را شنیدند و پس از بازگشت از کوه طور به تغییر و تحریف آن پرداختند.5 البته قائلان به این دیدگاه خود به دو دسته تقسیم می‌شوند: شماری از آنها قائل به تغییر و تبدیل آن کلمات‌اند.6 برخی دیگر نیز بر تأویل کلام اللّه به دست همراهان حضرت موسی تأکید دارند.7 بر اساس چنین برداشتی از آیه، اولا انجیل از موضع بحث خارج می‌شود؛ ثانیا دیگر نمی‌توان این آیه را دلیل بر تحریف لفظی تورات و انجیل دانست. 2. تحریف معنوی تورات گروهی از مفسّران شیعه و اهل‌سنّت، با اذعان به اینکه مقصود از کلام اللّه همان تورات است، تحریف به کار رفته در آیه را تحریف معنوی دانسته‌اند.8 3. تحریف لفظی تورات گروهی دیگر از مفسّران بر این باورند که مقصود از تحریف در این آیه، تحریف تورات است. ظاهر عبارت ایشان با قول به تورات لفظی سازگارتر است. اینان تغییر صفات پیامبر و آیه رجم را مصادیق چنین تحریفی شمرده‌اند9 و برخی، جمهور مفسّران اهل‌سنّت را بر این عقیده دانسته‌اند.10 4. تحریف لفظی و معنوی تورات برخی مفسّران نیز مقصود از تحریف را اعم از لفظی و معنوی تورات دانسته‌اند.11 بررسی و تحقیق: قطعی‌ترین نکته‌ای که درباره این آیه می‌توان گفت این است که از آن، تحریف انجیل برنمی‌آید؛ اما اینکه این آیه در پی بیان تحریف تورات است یا نه، خود وابسته به این است که منظور از کلام اللّه در این آیه همان تورات باشد، آن‌گاه باید دانست که مراد از تحریف آیا لفظی است یا معنوی. اثبات چنین امری از دو راه ممکن است. پیش از آن، یادآوری مقدّمه‌ای کوتاه لازم می‌نماید: قرآن کریم در سه آیه از میقات حضرت موسیبا خداوند خبر داده است: یک. (وَ وَاعَدْنَا مُوسَی ثَلاَثِینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً (اعراف: 142)؛ و ما با موسی، سی شب وعده گذاشتیم، سپس آن را با ده شب [دیگر]کامل کردیم. به این ترتیب، میعاد پروردگارش [با او]، چهل شب تمام شد. در این آیه درباره توقف چهل روزه حضرت موسی در میقات برای دریافت الواح تورات سخن به میان آمده است. دو. (وَلَمَّا جَاء مُوسَی لِمِیقَاتِنَا وَکَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنظُرْ إِلَیْکَ قَالَ لَن تَرَانِی وَلَکِنِ انظُرْ إِلَی الْجَبَلِ (اعراف: 143)؛ و هنگامی که موسی به وعدگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد : پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببینم!) در این آیه نیز، سخن گفتن حضرت موسی با خداوند متعال و تقاضای رؤیت الهی و برآورده نشدن این درخواست از سوی خداوند سبحان، به تصویر کشیده شده است. سه. (وَاخْتَارَ مُوسَی قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلا لِمِیقَاتِنَا (اعراف: 155)؛ موسی از قوم خود، هفتاد تن از مردان را برای میعادگاه ما برگزید.) این آیه نیز از انتخاب هفتاد نفر از قوم بنی‌اسرائیل برای حضور در میقات خبر داده است. با توجه به این مقدمه، دو راه ممکن البته به طور فرضی و عقلی برای اثبات تحریف تورات به مدد آیه 75 سوره بقره ارائه می‌شود: راه اول اینکه بگوییم حضرت موسی تنها یک بار به میقات خداوند رفته و در همان میقات عده‌ای از قوم خود را به همراه داشته است و آن همراهان پس از اعطای الواح تورات به آن حضرت و بازگشت به سوی قوم خود آن را تحریف کردند. در بررسی این نظریه باید به سراغ قرآن رفت و حقیقت را جویا شد. قرآن کریم در سوره اعراف آیه 155 داستان انتخاب این هفتاد نفر را برای حضور در کوه طور با حضرت موسی به تصویر می‌کشد: (وَاخْتَارَ مُوسَی قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلا لِمِیقَاتِنَا.) در اینکه آیا این میقات همان میقاتی بوده است که الواح تورات به وی داده شد یا اینکه، میقات دیگری بوده است، میان مفسران اختلاف وجود دارد.12 برخی مفسران بر این باورند که تنها یک میقات وجود داشته است که در همان جا تقاضای رویت و اعطای الواح تورات به آن حضرت صورت گرفته است.13 آیه 143 از سوره اعراف درباره میقاتی که تقاضای رؤیت در آن صورت گرفت سخن به میان آورده است: (وَلَمَّا جَاء مُوسَی لِمِیقَاتِنَا وَکَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنظُرْ إِلَیْکَ قَالَ لَن تَرَانِی وَلَکِنِ انظُرْ إِلَی الْجَبَلِ.) برخی از مفسران شیعه این تقاضا را از آنِ قوم موسی دانسته‌اند14 و عده‌ای نیز آن را درخواست همراهان آن حضرت یا همان هفتاد نفر دانسته‌اند15 که در همان جا تورات به ایشان داده شد. اما ایراد این سخن (وحدت میقات) آن است که الواح تورات پس از چهل شبانه‌روز به آن حضرت داده شد: (وَ وَاعَدْنَا مُوسَی ثَلاَثِینَ لَیْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً.) اگر قائل به وحدت میقات شویم لازم می‌آید که این هفتاد نفر در این چهل روز همراه موسی بوده باشند و پیش یا پس از اینکه حضرت موسی الواح تورات را گرفت، تقاضای رویت کرده باشند؛ حال آنکه دلیلی بر این ادعا اقامه نشده است. ضمن اینکه سیر آیات چنین وحدتی را رد می‌کند؛ زیرا در آیه 142 از چهل شبانه‌روز بودن میقات آن حضرت دارد. در آیه 145 اعطاء الواح تورات به آن حضرت را بیان می‌کند: (وَکَتَبْنَا لَهُ فِی الأَلْوَاحِ مِن کُلِّ شَیْءٍ مَّوْعِظَةً وَتَفْصِیلا لِکُلِّ شَیْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ؛ و برای او در الواح اندرزی از هر موضوعی نوشتیم و بیانی از هر چیز کردیم. پس آن را با جدیت بگیر.) در آیه 148 از سوره اعراف از گوساله‌پرستی قوم موسی در غیاب ایشان سخن به میان می‌آید: (وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَی مِن بَعْدِهِ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلا جَسَدآ لَهُ خُوَارٌ؛ قوم موسی بعد از رفتن[او]به وعدگاه خدا از زیورهای خود گوساله‌ای ساختند؛ جسد بی‌جانی که صدای گوساله داشت.) آیه 150 از همین سوره بازگشت حضرت موسی را به سوی قوم خود بیان می‌کند: (وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَی إِلَی قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفآ؛ و هنگامی که موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت.) در آیه 155، از انتخاب آن هفتاد نفر از قوم آن حضرت برای آمدن به میقات و رجفه سخن به میان آمده است : (وَاخْتَارَ مُوسَی قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلا لِمِیقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَکْتَهُم مِن قَبْلُ وَإِیَّایَ أَتُهْلِکُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاء مِنَّا إِنْ هِیَ إِلاَّ فِتْنَتُکَ؛ موسی از قوم خود، هفتاد تن از مردان را برای وعدگاه ما برگزید و هنگامی که زمین‌لرزه آنها را فرا گرفت [و هلاک شدند]، گفت: پروردگارا! اگر می‌خواستی، می‌توانستی آنان و مرا پیش از این هلاک کنی! آیا ما را به آنچه سفیهانمان انجام داده‌اند، [مجازات و] هلاک می‌کنی؟! این، جز آزمایش تو چیز دیگر نیست.) ذیل آیه نشان از آن دارد که مراد از فعلی که موجب رجفه گردید همان گوساله‌پرستی آن قوم بوده است و روایتی هم از امام صادق نقل شده که مراد از فتنه را در این آیه گوساله‌پرستی قوم یهود معرفی کرده‌اند.16 از مجموع آیات و روایات برمی‌آید که سیر آیات با تعدد میقات سازگارتر است؛ بدین معنا که حضرت موسی در میقات اول خود الواح تورات را دریافت می‌کند و پس از بازگشت و دیدن گوساله‌پرستی قوم خود، به همراه هفتاد نفر از قوم خود به میقات دوم می‌روند که در آنجا قوم او تقاضای رویت می‌کنند. راه دوم راه دوم این است که با وجود تعدد میقات، کلام اللّه در این آیه که هم بر الواح تورات و هم بر کلمات خداوند با موسی در میقات دوم اطلاق می‌شود مراد همان تورات باشد که قوم آن حضرت آن را تحریف کردند. البته باورمندان به این نظر برای اثبات ادعای خود دلیلی اقامه نکرده و احتمال دیگر را نیز نفی ننموده‌اند. با توجه به این اشکالات بر این دو راه، نمی‌توان از این آیه، تحریف تورات را به قرآن نسبت داد. آیه دوم. بقره: 79 (فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِاللّهِ لِیَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَنآ قَلِیلا فَوَیْلٌ لَّهُم مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَوَیْلٌ لَّهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ؛ پس وای بر آنها که نوشته‌ای ‌با دست خود می‌نویسند، سپس می‌گویند: "این، از طرف خداست" تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنان از آنچه با دست خود نوشتند ووای‌برآنان‌ازآنچه‌از این‌راه به دست می‌آورند.) خداوند متعال در این آیه از نوشتن کتاب‌هایی از سوی برخی افراد و نسبت دادن آنها به خداوند خبر می‌دهد. تمام مفسران، افراد یادشده در این آیه را علمای یهود دانسته‌اند؛ اما درباره اینکه مقصود از کتاب در این آیه چیست، مفسران نظریات متفاوتی ارائه کرده‌اند: 1. نوشتن کتابی غیر از تورات بر اساس این دیدگاه، برخی از بنی‌اسرائیل به نوشتن کتابی غیر از تورات پرداختند و اعلام کردند که این کتاب، کتاب خداوند است؛ حال آنکه مطالب موجود در این کتاب با آیات تورات مخالف بوده است.17 2. تحریف معنوی تورات بر اساس این دیدگاه، کتاب یاد شده در این آیه همان تورات بوده و قوم بنی‌اسرائیل به تغییر معانی آن اقدام کرده، سبب تحریف معنوی در آن شدند.18 3. تحریف لفظی تورات مفسران نخستین جهان اسلام به همراه برخی دیگر از مفسّران شیعه و سنی این آیه را دلیل بر وقوع تحریف لفظی در تورات به وسیله قوم یهود دانسته و تغییر صفت پیامبر گرامی را مصداقی از آن تحریف معرفی کرده‌اند.19 بررسی و تحقیق: نگاهِ بدون پیش‌داوری به آیه پیش‌گفته ما را به این نتیجه می‌رساند که بر اساس این آیه، قوم یهود کتابی را نوشته بودند و می‌گفتند که این کتاب یا مطلب در آن، از جانب خداوند است؛ حال ممکن است که کتابی دیگر غیر از تورات بوده باشد و نیز ممکن است که مطلبی را در کتابی نوشته بودند و در تورات وارد می‌نمودند. نظریه تحریف لفظی تورات، شاهدی از خود آیه به همراه ندارد؛ از این‌رو، نمی‌توان با استناد به این آیه، نظریه تحریف لفظی تورات را به قرآن نسبت داد. ضمن اینکه تحریف معنوی نیز با ظاهر معنای آیه سنخیتی ندارد؛ چراکه در آیه سخن از کتابت و نوشتن است و این معنا با مفهوم تحریف ناسازگار است. با وجود این، در برخی تفاسیر روایتی نقل می‌شود که در آن، امام حسن عسکری(ع) ذیل همین آیه شریفه می‌فرماید: (هذا القوم من الیهود کتبوا صفة زعموا انها صفة محمد (ص) و هی خلاف صفته و قالوا للمستضعفین منهم هذه صفة النبی المبعوث فی آخرالزمان انه طویل عظیم البدن و البطن اهدف اصهب الشعر؛20 اینان قوم یهود بودند، سرِ خود صفتی را که پنداشته بودند مربوط به محمّد است نوشتند؛ در حالی که آن، خلاف ویژگی‌های آن حضرت بود، و به مردم مستضعف خود گفتند: این، ویژگی پیغمبر آخرالزمان است: او فردی قد بلند، تنومند با شکمی بزرگ، گردن ستبر، ریش قرمز [یا سفیدی در موی سر] است.) در روایت هم سخن از نوشتن صفتی است؛ حال این عمل ممکن است به شکل نوشتن آن در تورات در عصر پیامبر اکرم باشد یا در کتابی مستقل. به هر حال اگرچه نظریه تحریف لفظی تورات بر اساس این آیه امری محتمل است، از این آیه نمی‌توان به طور قطع تحریف لفظی تورات را استنباط کرد. آیه سوم. آل‌عمران: 78 (وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقآ یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْکِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَیَقُولُونَ عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ؛ در میان آنها کسانی هستند که زبان خود را چنان می‌گردانند که گمان کنید ]آنچه را می‌خوانند[از کتاب]خدا[است، در حالی که از کتاب]خدا[نیست!]و با صراحت [می‌گویند: "آن از طرف خداست!" با اینکه از طرف خدا نیست، و به خدا دروغ می‌بندند، در حالی که می‌دانند.) خداوند متعال در این آیه، از این واقعیت خبر می‌دهد که برخی افراد به هنگام خواندن کتاب آسمانی‌شان، زبان خود را می‌چرخاندند، آن‌گاه پس از ایجاد تغییر در آن الفاظ، آنها را همان الفاظ واقعی معرفی می‌کردند. در اینکه اینان چه کسانی بودند، مقصود از کتاب کدام کتاب است و سرانجام آیا از این آیه تحریف کتاب آسمانی تورات یا انجیل استنباط می‌شود یا نه، نظریات گوناگونی ارائه شده است: دیدگاه اول بر پایه این دیدگاه، چرخاندن زبان، کار برخی از بنی‌اسرائیل بوده است، اما مقصود از کتاب، کتاب تورات نیست. قائلان به این نظریه بر این باورند که بر اساس این آیه بنی‌اسرائیل، کتابی غیر از یهود نوشته‌اند.21 دیدگاه دوم به باور قائلان به این دیدگاه مقصود از کتاب در این آیه، همان تورات است. همچنین نتیجه کلی این آیه همان تحریف تورات است؛ اگرچه برخی از مفسران تنها به اصل تحریف اشاره کرده‌اند،22 اما اغلب مفسران با معین کردن نوع تحریف، دیدگاه‌های متفاوتی ارائه کرده‌اند: 1. تحریف در قرائت تورات: گروهی بر این باورند که بر اساس این آیه، بنی‌اسرائیل تنها مرتکب تحریف در قرائت الفاظ تورات شدند.23 2. تحریف معنوی تورات: گروهی دیگر معتقدند که بر اساس این آیه بنی‌اسرائیل با چرخاندن زبان، در معنای الفاظ تورات تغییر ایجاد کردند و مرتکب تحریف معنوی در آیات تورات شدند.24 3. تحریف لفظی تورات: در میان کتاب‌های تفسیری شیعه و سنی، مفسرانی را می‌توان یافت که بر پایه این آیه، تحریف لفظی تورات را به قوم یهود نسبت داده‌اند.25 بررسی و تحقیق: پیش از داوری درباره نظریات ارائه شده، لازم است برخی از واژگان آیه را بررسی لغوی کنیم. واژه "یلوون" از ماده "لوی" به معنای "فتل الحبل" یعنی پیچاندن است26 که در این صورت ظاهر آیه تحریف لفظی تورات را اثبات نمی‌کند، بلکه قدر متقن از معنای آیه این است که یهود زبان را در دهان می‌پیچاندند و الفاظ را به گونه دیگری غیر از آنچه در تورات آمده بود، ادا می‌کردند و می‌خواستند آن را به تورات نسبت دهند، اما اینکه چنین کاری به الفاظ تورات هم سرایت کرد یا نه، آیه از آن ساکت است. افزون بر آن، اساسآ روشن نیست که مقصود از کتاب همان تورات باشد؛ بنابراین از این آیه نمی‌توان تحریف لفظی تورات را ثابت کرد. آیه چهارم. نساء: 46 (مَنَ الَّذِینَ هَادُواْ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَوَاضِعِهِ وَیَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا وَاسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَیّآ بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنآ فِی الدِّینِ؛ بعضی از یهود، سخنان را از جای خود، تحریف می‌کنند و [به جای اینکه بگویند: "شنیدیم و اطاعت کردیم"]، می‌گویند: "شنیدیم و مخالفت کردیم!" و] نیز می‌گویند: [بشنو! که هرگز نشنوی! و] از روی تمسخر می‌گویند :"راعنا [ما را تحمیق کن!]" تا با زبان خود، حقایق را بگردانند و در آیین خدا طعنه زنند. خداوند متعال در این آیه به صراحت از تحریف کلمات و جابه‌جا کردن آنها به وسیله قوم یهود، خبر داده است. با وجود این، در این آیه روشن نشده است که مقصود از کلمات، کدام کلمات‌اند؟ مفسران شیعه و سنی در این‌باره نظریات متعددی ارائه کرده‌اند: 1. القای شبهات فاسد بر اساس این دیدگاه، مقصود از کلمات در این آیه، کلمات موجود در تورات‌نیست، بلکه مقصود القای شبهات فاسد از طریق گرداندن زبان در دهان به وسیله قوم یهود بوده است؛ بنابراین، آیه بیانگر تحریف تورات به وسیله قوم یهود نیست.27 2. به کاربردن الفاظ در غیر جای خود قائلان این نظریه بر این باورند که بر اساس این آیه، قوم یهود الفاظ را در غیر جای خود به کار می‌بردند.28 بر پایه این دیدگاه، تحریف تورات به وسیله قوم یهود از این آیه برنمی‌آید. 3. تغییر معانی الفاظ برخی مفسران مقصود از تحریف را در این آیه به معنای تغییر معانی الفاظ به وسیله یهود با توجه به اختلاف لغات عبری و عربی دانسته است؛29 بر پایه این نظریه نیز، آیه بیانگر آن نیست که یهودیان تورات را تحریف کرده‌اند. 4. تحریف معنوی تورات برخی دیگر از مفسران، از این آیه تحریف معنوی تورات به وسیله قوم یهود را نتیجه گرفته‌اند.30 5. تحریف لفظی تورات بر اساس این دیدگاه، مقصود از تحریف در این آیه، همان تحریف لفظی تورات است.31 6. تحریف معنوی و لفظی برخی از مفسران بر این باورند که این آیه به نحو مطلق از تحریف تورات سخن گفته است؛ بنابراین، مقصود از تحریف در این آیه، اعم از معنوی و لفظی است.32 7. تحریف لفظی، معنوی و تحریف کلام‌اللّه و تحریف کلام رسول‌اللّه برخی از مفسران نیز مقصود از تحریف را در آیه اعم از لفظی و معنوی و نیز تحریف کلام اللّه و کلام رسول‌اللّه دانسته‌اند.33 بررسی و تحقیق با توجه به معنای اصلی واژه تحریف که به معنای تغییر است، باید گفت که این معنا، هم با تحریف لفظی و هم با تحریف معنوی هر دو سازگار است؛ برای تعیین یکی از این دو باید قرائن و شواهد را جست‌وجو کرد. به نظر می‌رسد برای استنباط معنای درست آیه، باید مجموع آیه را ملاحظه کرد. نگاهی جامع به آیه بیانگر این حقیقت است که جمله معطوف بر عبارت (یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَوَاضِعِهِ) می‌تواند مراد آیه را روشن سازد. عبارت معطوف که در حقیقت مفسر عبارت یحرفون الکلم عن مواضعه است از مسخره کردن پیامبر اکرم از جانب قوم یهود در قالب تغییر معانی و جابه‌جا کردن معنای الفاظ با توجه به اختلاف لغات عبری و عربی خبر می‌دهد. ضمن اینکه برخی مفسران روایتی را هرچند به طور مرسل از امام حسن عسکری نقل می‌کنند که بر اساس آن، قوم یهود با توجه به اختلاف لغات عبری و عربی به استهزاء رسول خدا می‌پرداختند و در این هنگام این آیه کریمه نازل شد.34 بنابراین از ظاهر این آیه کریمه نمی‌توان تحریف لفظی را برداشت کرد و روایت موجود هم مؤید این مطلب است. آیه پنجم. مائده: 13 (فَبِمَا نَقْضِهِم مِیثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظّآ مِمَّا ذُکِّرُواْ بِهِ؛ پس به سبب پیمان‌شکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم و دل‌های آنان را سخت و سنگین نمودیم. سخنان [خدا] را از موردش تحریف می‌کنند و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند. خداوند متعال در این آیه از پیمان‌شکنی‌های قوم یهود، تحریف و جابه‌جایی کلمات و نیز فراموش کردن آن کلمات از سوی قوم یهود خبر می‌دهد. این پیمان‌شکنی‌ها سبب دور شدن آنها از رحمت خداوند و سنگ شدن دل‌های آنها شد. حال پرسش این است که اولا مقصود از "کلمات"در این آیه چیست؟ ثانیآ مراد از تحریف، کدام‌نوع از تحریف است؟ مفسران شیعه و سنی در این‌باره نظریات متعددی ارائه کرده‌اند: 1. تغییر در حکم خدا برخی از مفسران درباره این آیه تنها به این نکته اشاره کرده‌اند که بنی‌اسرائیل در حکم خداتغییرایجاد کردند.35 2. نوشتن تورات به جای توارت مفقود شده برخی از مفسران بر این باورند که با توجه به گم شدن تورات در طول تاریخ ممکن است این آیه اشاره به آن باشد که جمعی از دانشمندان یهود به نوشتن تورات اقدام کردند، در نتیجه قسمت‌های فراوانی از میان رفت و قسمتی تحریف یا به دست فراموشی سپرده شد، و آنچه به دست آنها آمد، بخشی از کتاب واقعی حضرت موسی بود که با خرافات زیادی آمیخته شده بود و آنها همین بخش را نیز گاهی به دست فراموشی سپردند.36 3. تحریف معنوی گروهی دیگر از مفسران مقصود از تحریف را تحریف معنوی دانسته‌اند.37 4. تحریف لفظی برخی مفسران شیعه و سنی با توجه به این آیه، تحریف لفظی تورات را به قوم یهود نسبت داده‌اند.38 5. تحریف لفظی و معنوی گروهی دیگر از مفسران نیز مقصود از تحریف را در این آیه اعم از لفظی و معنوی دانسته‌اند.39 بررسی و تحقیق چنان‌که پیش‌تر بیان شد، تحریف به معنای تغییر است و این معنا هم با تحریف لفظی سازگار است و هم با تحریف معنوی. در اینجا قرینه‌ای وجود ندارد که نوع تحریف را روشن کند. اما در صورتی می‌توان ملتزم به تحریف لفظی تورات شد که تغییر صورت گرفته در آیه موردنظر در آیه را اولا مربوط به تورات بدانیم؛ ثانیا این تغییر را به الفاظ مکتوب تورات نیز سرایت دهیم؛ یعنی در اینکه بر اساس این آیه، قوم یهود کلماتی را تغییر می‌دادند، تردید نیست، اما آیا مقصود، تغییر کلمات تورات بوده است؟ اگر مقصود تغییر کلمات تورات بوده، آیا این تغییر تنها در هنگام نقل‌قول بوده است یا اینکه افزون بر آن، به الفاظ مکتوب تورات نیز راه یافته است؟ از آیه کریمه نمی‌توان پاسخ این دو پرسش را به دست آورد. پس، از این آیه نیز نمی‌توان به تحریف لفظی تورات پی برد. آیه ششم. مائده: 41 (وَمِنَ الَّذِینَ هِادُواْ سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِینَ لَمْ یَأْتُوکَ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ یَقُولُونَ إِنْ أُوتِیتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُواْ؛ و [همچنین] گروهی از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش می‌دهند، تا دستاویزی برای تکذیب تو بیابند، آنها جاسوسان گروه دیگری هستند که خودشان نزد تو نیامده‌اند. آنان سخنان را از مفهوم اصلی‌اش تحریف می‌کنند، و [به یکدیگر] می‌گویند: اگر این که ما می‌خواهیم [به شما داده شد] و محمد بر طبق خواسته شما داوری کرد،[بپذیرید، وگرنه] از او دوری کنید.) خداوند متعال در این آیه از برخی بنی‌اسرائیل نام می‌برد که با جاسوسی و کارشکنی در رسالت پیامبر اکرم، به تحریف کلمات می‌پردازند. سؤال اساسی در این آیه آن است که مقصود از کلمات و تحریف آنها چیست؟ مفسران شیعه و سنی در این‌باره دیدگاه‌های متفاوتی ارائه کرده‌اند : 1. تغییر احکام گروهی از مفسران در مقام تبیین این آیه، سخنی از تحریف تورات به میان نیاورده و بر این باورند که این آیه در مقام بیان آن است که خداوند احکامی را بر قوم یهود وضع کرده بود، ولی آنها آن احکام را تغییر دادند؛ حال به گونه معنوی یا لفظی.40 2. تحریف معنوی تورات گروهی دیگر از مفسران مقصود از کلمات را همان آیات موجود در تورات دانسته‌اند، اما تحریف را تنها تحریف معنوی تفسیر کرده‌اند.41 3. تحریف لفظی تورات مفسران دیگری نیز مقصود از تحریف در آیه را تحریف لفظی دانسته‌اند.42 4. تحریف لفظی و معنوی تورات برخی از مفسران با توجه به اطلاق واژه تحریف، بر پایه این آیه به رخ دادن تحریف لفظی و معنوی در تورات معتقد شده‌اند43 بررسی و تحقیق: آیه کریمه از تغییر کلمات سخن به میان آورده و روشن ننموده است که مقصود، تغییر کلمات تورات بوده است یا تغییر کلماتی دیگر. برای روشن نمودن این وضعیت می‌توان به دیدگاه‌های مربوط به سبب نزول آیه رجوع کرد. گویا دو دسته روایت درباره سبب نزول این آیه وجود دارد: 1. بر اساس برخی اقوال، سبب نزول این آیه تغییر حکم قتل عمد بوده است که بنی‌قریظه به دلیل کمبود مال و نفرات نسبت به بنی‌نضیر بر خود تحمیل کرده بودند؛ با این توضیح که اگر فردی از بنی‌قریظه یکی از بنی‌نضیر را می‌کشت، افزون بر قصاص، به پرداخت نصف دیه محکوم می‌شد؛ ولی اگر کسی از بنی‌نضیر کسی از بنی‌قریظه را می‌کشت، تنها محکوم به پرداخت نصف دیه می‌شد، اما به جای قصاص، مجازات دیگری را باید متحمل می‌شد. در یک حادثه مردی از بنی‌قریظه، مرد دیگری از بنی‌نضیر را کشت و بنی‌نضیر مطابق با پیمان مذکور، تقاضای دیه و نیز تحویل قاتل را دادند، که بنی‌قریظه این درخواست را مخالف با تورات دانستند و پیشنهاد مراجعه به پیامبر اکرم و حاکم قرار دادن ایشان را مطرح نمودند که آیه پیش‌گفته نازل شد.44 بر اساس این روایات اساسآ سخنی از تغییر در الفاظ تورات به میان نیامده است و حتی باقی ماندن تورات بر احکام واقعی نیز تأیید شده است. 2. بر اساس برخی دیگر از اقوال که امامان شیعه نیز آن را تأیید کرده‌اند، سبب نزول این آیه تغییر حکم زنا از رجم به جلد بود. قوم یهود چنین کرده بودند و در گفت‌وگوی میان پیامر اکرم Œ و ابن صوریان به این امر اعتراف شد.45 روایات نوع دوم میان شیعه و سنی طرفدار بیشتری دارد، به ویژه آنکه از امامان شیعه و نیز صحابه بزرگواری همچون ابن عباس نقل شده است تا آنجا که مرحوم امین‌الاسلام طبرسی این شأن نزول را قول امام باقر و جماعتی از مفسران شمرده46 و برخی دیگر از محققان این روایت و شأن نزول را روشن‌ترین روایت در این‌باره دانسته‌اند.47 در اینجا پرسش مهم این است که آیا چنین تغییری به الفاظ موجود در تورات راه یافته بود تا بتوان به تحریف لفظی تورات حکم کرد یا نه؟ برای پاسخ به این پرسش لازم است که متن گفتار پیامبر اکرم خطاب به ابن صوریا و پاسخ ابن صوریا را نقل کنیم: (انشدک باللّه الذی لا اله الا هو الذی فلق البحر لموسی (ع) ... و الذی انزل علیکم کتابه یبین لکم حلاله و حرامه و ظلل علیکم المن و السلوی هل وجدتم فی کتابکم انّ الرجم علی من احصن؟ قال: اللهم نعم)؛48 تو را قسم می‌دهم به خدایی که جز او خدایی نیست، کسی که دریا را برای موسی شکافت... و آن خدایی که کتابش را بر شما نازل کرد تا حلال و حرامش را روشن سازد و خدایی که (من) شیره مخصوص و لذیذ درختان [و هلوی] مرغان مخصوص شبیه کبوتر [را بر شما سایه‌بان قرار داد]= فرو فرستاد [،آیا در کتاب خود دیدید که بر خود زناکار محصن [همسردار] مجازات سنگسار است؟) به نظر می‌رسد که اگر در تورات آن زمان حکم زنای محصنه همان حکم اصلی یعنی رجم بود، به فرستادن پیک نزد پیامبر اکرم و ابن صوریا نیاز نبود، بلکه با مراجعه به متن تورات موجود، نزاع بین بنی‌قریظه و بنی‌نضیر رفع می‌شد و آن حضرت نیز بدون اینکه نیاز باشد از ابن صوریا سؤال کند، خود به تورات مراجعه و حکم واقعه را استخراج می‌نمود. همچنین کیفیت پرسش از ابن صوریا و سوگندهای مکرر رسول خدا برای اعتراف گرفتن از ابن صوریا و نیز پرسش به صیغه ماضی (= هل وجدتم) همگی تأییدی بر این مطلب است که حکم زنا در الفاظ تورات از رجم به جلد تغییر و تحریف یافته بود؛ لذا رسول خدا از ابن صوریا بر آن، اعتراف گرفت. می‌توان گفت که اطلاق در آیه به لحاظ قسم دوم از روایات سبب نزول - که از قوت لازم برخوردار است - انصراف به تحریف لفظی دارد. از این‌رو، می‌توان مدعی شد که با توجه به این آیه، قرآن کریم تحریف لفظی تورات را به قوم بنی‌اسرائیل نسبت داده است. نتیجه‌گیری 1. تحریف معنوی در هر کتاب آسمانی از جمله تورات و انجیل راه یافته است. 2. قرآن کریم در شش آیه، بنی‌اسرائیل را متهم به تحریف کرده است، اما در هیچ‌یک از این آیات، از تحریف انجیل نازل‌شده بر حضرت عیسی سخنی به میان نیامده است و در تمام آیات محور بحث، تورات است. 3. در پنج آیه از شش آیه موردنظر، می‌توان اذعان نمود که قرآن کریم درصدد آن نیست که بنی‌اسرائیل را تحریف‌کنندگان لفظی تورات نازل‌شده معرفی کند. 4. از آیه 41 سوره مائده با کمک روایات سبب نزول می‌توان به این نتیجه رسید که قوم یهود به تحریف لفظی تورات پرداخته‌اند. محمدحسین فاریاب پی نوشت ها 1 دانشجوی دکتری کلام اسلامی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی €. دریافت: 21/3/88 پذیرش: 26/5/88. 2 ابن منظور، لسان العرب، ج 9، ص 43 / اسماعیل‌بن حمّادجوهری، الصحاح تاج اللغة، ج 4، ص 1343 / فخرالدین طریحی،مجمع البحرین، ج 1، ص 490 / محمّدمرتضی زبیدی، تاج العروس، ج 1، ص 28. 3 خلیل‌بن احمد فراهیدی، العین، ج 3، ص 211. 4 حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 99 / توماس میشل،کلام مسیحی، ص 23 و 24. 5 محمّدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ج 1، ص 313/ سیدهاشم بحرانی، البرهان فی تفسیرالقرآن، ج 1، ص 252 /محمّد سبزواری نجفی، الجدید فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 97 /محمّدجواد بلاغی، آلاءالرحمن فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 102 /محمّدبن حسن شیبانی، نهج‌البیان عن کشف معانی القرآن، ص165 / ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 1، ص 313. 6 ابوطاهر فیروزآبادی، تنویرالمقاس من‌تفسیرابن‌عباس،ص12. 7 محمّد رشیدرضا، المنار، ج 1، ص 355. 8 سیدمحمود آلوسی، روح المعانی، ج 1، ص 298 / سیدمحمّدحسین فضل‌اللّه، من وحی‌القرآن، ج 2، ص 197 / محمّدصادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیرالقرآن، ج 2، ص 28. 9 عبدالرحمن‌بن احمد نسفی، تفسیر نسفی، ص 45 / محمود زمخشری، الکشّاف، ج 1، ص 156 / محمّدبن حسین قمی نیسابوری، غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج 1، ص 350 /طنطاوی جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 90 و 91 /محمّدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج 1، ص 352 /ابی الفرج جوزی بغدادی، الجامع لاحکام القرآن، ج 1، ص 382 /جلال‌الدین سیوطی، الدر المنثور، ج 1، ص 198 / ابن ابی‌حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج 1، ص 149 / فضل‌بن حسن طبرسی،جوامع الجامع، ج 1، ص 109. 10 سیدمحمود آلوسی، روح المعانی، ج 1، ص 298. 11 فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج 1، ص 561. البته وی تحریف الفظی را در صورتی که تأثیری در احتجاج خداوند با بندگان نداشته باشد، می‌پذیرد و نیز، ر.ک: محمّد صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 28 / عبداللّه‌بن عمر بیضاوی، انوارالتنزیل،ج 1، ص 89. 12 ر.ک: فضل‌بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج 1، ص 285 /فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج 1، ص 565. 13 ر.ک. سید محمّدحسین طباطبائی، المیزان، ج 1، ص 212 /ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 1، ص 313. 14 محمّدبن محمّدرضا قمی مشهدی، کنزالدقائق و بحرالغرائب،ج 5، ص 169. 15 ابوالفتوح رازی، روض‌الجنان، ج 8، ص 374. 16 محمّدبن مسعود عیّاشی، تفسیر عیّاشی، ج 2، ص 31. 17 محمّدبن جریر طبری، جامع‌البیان، ج 1، ص 300 / ابن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج 1، ص 154 / سیدمحمود آلوسی،روح‌المعانی، ج 1، ص 303 / محمدبن حسن طوسی، التبیان، ج 1،ص 102 / فضل‌بن حسن طبرسی، مجمع‌البیان، ج 1، ص 292. 18 سیدمحمود آلوسی، روح المعانی، ج 1، ص 303. البته آلوسی یگانه ناقل این قول است. 19 ابن عباس، قتاده، ابن زید و سفیان به نقل از: ابی‌الفرج جوزی، زادالمسیر فی علم‌التفسیر، ج 1، ص 82 / ابی‌طاهر یعقوب فیروزآبادی، تنویرالمقیاس من تفسیر ابن عباس، ص 12 /طنطاوی، الجواهر فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 91 / جلال‌الدین سیوطی، الدر المنثور، ج 1، ص 201 و 202 / ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ج 2، ص 27 و 28 / سید عبدالحسین طیب،اطیب‌البیان، ج 2، ص 173 / محمّدبن حبیب‌اللّه سبزواری نجفی،ارشاد الاذهان، ج 1، ص 17 / همو، الجدید فی تفسیر القرآن، ج 1،ص 101 / بهاءالدین لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ج 1، ص 72/ سیدهاشم حسینی بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص258 / سید نصرت امین بانوی اصفهانی، مخزن العرفان در تفسیرقرآن، ج 1، 380 / سید علی‌اکبر قرشی، احسن الحدیث، ج 1، ص173174 / ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 1، ص 316. 20 عبدعلی عروسی حویزی، نورالثقلین، ج 1، ص 92 / محمّدمشهدی قمی، کنزالدقائق، ج 2، ص 61. صاحبان این دو تفسیرروایت یادشده را از طبرسی نقل کرده‌اند. ر.ک: احمدبن علی طبرسی، الاحتجاج، ج 2، ص 264. 21 احمدبن ابی‌سعد میبدی، کشف‌الاسرار و عدة‌الابرار، ص 11 /سید علی‌اکبر قرشی، احسن‌الحدیث، ج 2، ص 117 / محمّدبن حبیب‌اللّه سبزواری نجفی، ارشاد الاذهان، ج 1، ص 65 / همو،الجدید فی تفسیرالقرآن، ج 2، ص 87. 22 محمّدبن جریر طبری، جامع‌البیان، ج 3، ص 232 / عتیق‌بن محمّد سورآبادی، تفسیر سورآبادی، ج 1، ص 296 / سیدمحمّدحسین فضل‌اللّه، من وحی‌القرآن، ج 6، ص 121. 23 محمّدجواد بلاغی، غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج 3، ص232 / محمّد مشهدی قمی، کنزالدقائق، ج 3، ص 140 / ملّافتح‌اللّه کاشانی، زبدة التفاسیر، ج 1، ص 512 / محمّد صادقی تهرانی، الفرقان، ج 5، ص 208 / حسن مصطفوی، تفسیر روشن، ج4، ص 293 / سید محمّدحسین طباطبائی، المیزان، ج 3، ص 265. 24 ابوطاهر فیروزآبادی، تنویر المقیاس من تفسیر ابن عباس، ص50 / عبداللّه‌بن عمر بیضاوی، انوارالتنزیل، ج 2، ص 24 / محمود زمخشری، الکشاف، ج 1، ص 377 / فخرالدین رازی، مفاتیح‌الغیب، ج 8، ص 95 / طنطاوی، الجواهر فی تفسیر القرآن،ج 2، ص 131 / محمّدبن حسین قمی نیسابوری، غرائب القرآن ورغائب الفرقان، ج 3، ص 232 / محمّدبن احمد قرطبی، الجامع الاحکام القرآن، ج 2، ص 1146 / ملّا فتح‌اللّه کاشانی، منهج الصادقین، ج 2، ص 257. 25 قتادة، ابن جریح و ربیع به نقل از محمّدبن حسن طوسی،التبیان فی تفسیرالقرآن، ج 2، ص 508 و 509 / ابن عباس، به نقل از ابن ابی‌حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج 2، ص 684689 و نیز به نقل از: محمّدبن جریر طبری، جامع‌البیان، ج 3، ص 232. 26 ابن منظور، لسان العرب، ج 15، ص 262 / راغب اصفهانی، المفردات، ص 457. 27 فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج 1، ص 95. 28 سید محمّدحسین طباطبائی، المیزان، ج 4، ص 373. 29 سید عبدالحسین طیب، اطیب البیان، ج 4، ص 93. 30 محمّدبن جریر طبری، جامع‌البیان، ج 5، ص 75 / محمّدبن حسین قمی نیسابوری، غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج 5، ص5261 / محمّدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج 3، ص1480 / محمّدبن حسن طوسی، التبیان، ج 3، ص 213 / فضل‌بنحسن طبرسی، جوامع الجامع، ج 1، ص 604 / محمدبن حبیب‌اللّه سبزواری نجفی، الجدید فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 295/ همو، ارشاد الاذهان، ج 1، ص 91. 31 ابوطاهر فیروزآبادی، تنویر المقیاس من تفسیر ابن عباس، ص71 / عبدالرحمن‌بن احمد نسفی، تفسیر نسفی، ص 177 / محمود زمخشری، الکشاف، ج 1، ص 516 / فضل‌بن حسن طبرسی، مجمع‌البیان، ج 3، ص 85 / محمّد مشهدی قمی، کنز الدقائق، ج 3،ص 417 / ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 3، ص 254. 32 طنطاوی، الجواهر فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 50 / عبداللّه‌بن عمر بیضاوی، تفسیر البیضاوی، ج 2، ص 350 / سید عبدالاعلی موسوی سبزواری، مواهب الرحمان، ج 8، ص 247 / حسن مصطفوی، تفسیر روشن، ج 5، ص 401. 33 محمّد صادقی تهرانی، الفرقان، ج 7، ص 94. 34 سید هاشم بحرانی، البرهان، ج 2، ص 68. 35 محمّدبن‌حبیب‌اللّه‌سبزواری‌نجفی، ارشاد الاذهان، ج1، ص114. 36 ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 4، ص 313. 37 فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج 11، ص 148 / محمّدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج 3، ص 169 / سیدعلی‌اکبر قرشی، احسن الحدیث، ج 3، ص 237. 38 ابوطاهر فیروزآبادی، تنویر المقیاس من تفسیر ابن عباس، ص90 / جلال‌الدین سیوطی، الدرالمنثور، ج 2، ص 268 / بهاءالدین الاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ج 1، ص 625 / افزون بر مفسرانیادشده، عبارات مفسرانی همچون بیضاوی (انوارالتنزیل، ج 1،ص 417(، نسفی (تفسیر نسفی، ص 214)، محمود زمخشری(الکشاف، ج 1، ص 615) و طنطاوی (غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج 7، ص 68) نیز به تحریف لفظی نزدیک‌تر است. 39 محمّد رشیدرضا، المنار، ص 12. البته برخی از مفسران نیز هردو نوع تحریف را بیان کرده‌اند، اما در این‌باره که این تحریفات درتورات بوده یا نه؟ نکته خاصی را بیان نکرده‌اند. ر.ک. محمّدبن حسن طوسی، التبیان، ج 3، ص 470 / محمّد صادقی تهرانی، الفرقان، ج 8، ص 224 / سید محمّدحسین طباطبائی، المیزان، ج5، ص 245. 40 فضل‌بن حسن طبرسی، مجمع‌البیان، ج 3، ص 301 / سیدمحمّدحسین طباطبائی، المیزان، ج 5، ص 347 / محمّدبن حبیب‌اللّه سبزواری نجفی، ارشادالاذهان، ج 1، ص 91 / سیدمحمّدتقی مدرسی، من هدی القرآن، ج 2، ص 376 / محمّدمشهدی قمی، کنزالدقائق، ج 4، ص 117 / حسن مصطفوی، تفسیرروشن، ج 7، ص 75. 41 محمود زمخشری، الکشاف، ج 1، ص 633 / بهاءالدین لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ج 1، ص 655 / سید علی‌اکبرقرشی، احسن الحدیث، ج 3، ص 73. 42 ابوطاهر فیروزآبادی، تنویرالمقیاس من تفسیر ابن‌عباس، ص9394 / محمّدبن جریر طبری، جامع البیان، ج 6، ص 152153 /فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج 11، ص 184. 43 محمّدبن حسین قمی نیسابوری، غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج 7، ص 98 / عبداللّه‌بن عمر بیضاوی، تفسیر بیضاوی،ص 429 / طنطاوی، الجواهر فی تفسیرالقرآن، ج 3، ص 187 /محمّد رشیدرضا، المنار، ج 6، ص 389. 44 علی‌بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج 1، ص 168 / عتیق‌بن محمّد سورآبادی، تفسیر سورآبادی، ج 1، ص 565. 45 مقاتل‌بن سلیمان بلخی، تفسیر مقاتل‌بن سلیمان، ج 1، ص475 / محمّدبن محمّدرضا قمی مشهدی، کنزالدقائق، ج 4، ص117 / احمدبن ابی‌اسعد میبدی، کشف‌الاسرار و عدة‌الابرار، ج 3،ص 117 / سید محمّدحسین طباطبائی، المیزان، ج 5، ص 339. 46 فضل‌بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج 3، ص 299300. 47 ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 4، ص 381382. 48 مقاتل‌بن سلیمان بلخی، تفسیر مقاتل‌بن سلیمان، ج 1، ص475476. منبع:http://adyan.porsemani.ir/node/94
عنوان سوال:

موارد خلاف عقل سلیم در تورات و انجیل تحریف شده با ذکر منبع چیست؟


پاسخ:

موارد خلاف عقل سلیم در تورات و انجیل تحریف شده با ذکر منبع چیست؟

بی‌گمان آنچه امروزه در اختیار مسیحیان و یهودیان قرار دارد و از آن به کتاب مقدّس تعبیر می‌کنند، غیر از تورات و انجیلِ اصیلِ فرستاده شده بر دو پیامبر الاهی است.
گرداب- تحریف به معنای تغییر است. به گمان بسیاری از دانشوران شیعه و سنی، در تورات و انجیل - یا دست‌کم تنها در تورات - تحریف راه یافته است.
مستند بسیاری از اینان آیات قرآن کریم است. سخن از تحریف تورات و اناجیل موجود، امری نامعقول است؛ با این حال، تحریف تورات و انجیلِ اصیل از ظاهر برخی آیات قرآن کریم برمی‌آید.
هدف این نوشتار بررسی آیاتی است که بسیاری از مفسّران شیعه و سنی بر پایه ظاهر آنها، به تحریف آن دو کتاب آسمانی یا یکی از آنها نظر داده‌اند. نگارنده با مراجعه به این آیات و جست‌وجو در متون تفسیری شیعه و اهل‌سنّت، به بررسی این مسئله پرداخته است. بر اساس این پژوهش اغلب آیات بر این ادعا دلالتی ندارند و تنها در یک آیه با کمک روایات شأن نزول می‌توان ادعای یادشده را ثابت کرد.
مقدّمه
قرآن کریم از نزول تورات و انجیل بر دو پیامبر بزرگ الهی، موسی و عیسی خبر می‌دهد. بی‌گمان آنچه امروزه در اختیار مسیحیان و یهودیان قرار دارد و از آن به کتاب مقدّس تعبیر می‌کنند، غیر از تورات و انجیلِ اصیلِ فرستاده شده بر این دو پیامبر است.
نگاهی کوتاه به کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان نظریه آسمانی بودن آنها را - به گونه‌ای که مسلمانان درباره قرآن معتقدند - رد می‌کند. ضمن اینکه بنابر اظهارات یهودیان، تورات نوشته شخص حضرت موسی بوده و به باور مسیحیان اناجیل چهارگانه را پس از وفات حضرت عیسی افراد بشری نوشته‌اند؛ بنابراین، هر دو ادعای یهودیان و مسیحیان با این اعتقاد مسلمانان که خداوند تورات و انجیل را بر آن دو پیامبر فرو فرستاد، منافات دارد.

راه یافتن تحریف در هر کتابی حتی کتاب‌های آسمانی امری محتمل است. البته سخن از تحریف تورات و انجیل موجود، امری نادرست است، اما در اینکه آیا تورات و انجیل اصیل تحریف شده‌اند یا نه، بین دانشوران مسلمان اختلاف هست. هدف این نوشتار بررسی آیاتی است که بسیاری از مفسّران شیعه و سنی بر پایه ظاهر آنها، تحریف آن دو کتاب آسمانی را نتیجه گرفته‌اند.
مفهوم تحریف و اقسام آن
لغت‌نویسان واژه تحریف را به معنای تغییر دانسته‌اند.2 خلیل فراهیدی نیز استعمال این واژه در قرآن را به همین معنا می‌داند.3
تحریف را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد :
1. تحریف لفظی: کم یا زیاد کردن الفاظ.
2. تحریف معنوی: برگرداندن عبارت از معنای واقعی خود با حفظ اصل الفاظ.
تحریر محل نزاع
چنان‌که پیش‌تر بیان شد، بحث از تحریف تورات و اناجیلی که امروزه در اختیار یهودیان و مسیحیان است، امری نامعقول است، چراکه اساسآ به اذعان پیروان این دو دین، خداوند متعال کتاب‌هایی به نام تورات و انجیل بر حضرت موسی و عیسی نازل نکرده است، بلکه به اعتقاد یهودیان، تورات نوشته حضرت موسی و اناجیل چهارگانه نوشته پیروان حضرت عیسی است.4
محور بحث ما این است که بر اساس آیات نورانی قرآن کریم، خداوند متعال دو کتاب آسمانی به نام‌های تورات و انجیل بر این دو پیامبر بزرگ نازل کرده است. از سوی دیگر در برخی از آیات از تحریف آن دو کتاب فرستاده شده سخن به میان آمده است. بسیاری از مفسّران شیعه و اهل‌سنت نیز بر اساس ظاهر آن آیات موضوع تحریف آن دو کتاب یا دست‌کم کتاب تورات را پذیرفته و آن را به قرآن نسبت داده‌اند.
همچنین باید دانست که وقوع تحریف معنوی در هر کتاب آسمانی و بشری محتمل است و در این نوشتار ما در پی اثبات یا رد چنین نوعی از تحریف نیستیم. آنچه موردنظر این نوشتار است بحث از تحریف لفظی تورات و انجیل است. حال پرسش این است که آیا به راستی می‌توان با توجه به آیات قرآن کریم این ادعا را ثابت کرد که تورات و انجیل فرستاده شده بر موسی و عیسی را پیروان آن دو پیامبر الهی تحریف کرده‌اند؟
آیات قرآنی بیانگر تحریف
در شش آیه از آیات نورانی قرآن کریم، از تحریف سخن به میان آمده است:آیه یکم. بقره: 75 (اَفَتَطْمَعُونَ أَن یُؤْمِنُواْ لَکُمْ وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ؛ آیا انتظار دارید به [آیین] شما ایمان بیاورند، با اینکه عده‌ای از آنان سخنان خدا را می‌شنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف می‌کردند، در حالی که آگاه بودند؟!) در این آیه خداوند متعال به مسلمانانی که امید داشتند قوم یهود اسلام را اختیار کنند، می‌گوید: اینان هم آنان‌اند که کلام خدا را شنیدند و پس از فهمیدن آن به تحریفش پرداختند. درباره اینکه مراد از کلام اللّه در این آیه چیست و آیا از این آیه تحریف تورات و انجیل به دست می‌آید، نظریات مختلفی ارائه شده است:

1. تغییر و تأویل در کلمات القا شده به حضرت موسی
برخی از مفسّران مقصود از کلام اللّه را در این آیه همان کلماتی دانسته‌اند که در کوه طور به موسی القا شد و همراهان آن حضرت آن را شنیدند و پس از بازگشت از کوه طور به تغییر و تحریف آن پرداختند.5 البته قائلان به این دیدگاه خود به دو دسته تقسیم می‌شوند:
شماری از آنها قائل به تغییر و تبدیل آن کلمات‌اند.6
برخی دیگر نیز بر تأویل کلام اللّه به دست همراهان حضرت موسی تأکید دارند.7
بر اساس چنین برداشتی از آیه، اولا انجیل از موضع بحث خارج می‌شود؛ ثانیا دیگر نمی‌توان این آیه را دلیل بر تحریف لفظی تورات و انجیل دانست.
2. تحریف معنوی تورات
گروهی از مفسّران شیعه و اهل‌سنّت، با اذعان به اینکه مقصود از کلام اللّه همان تورات است، تحریف به کار رفته در آیه را تحریف معنوی دانسته‌اند.8
3. تحریف لفظی تورات
گروهی دیگر از مفسّران بر این باورند که مقصود از تحریف در این آیه، تحریف تورات است. ظاهر عبارت ایشان با قول به تورات لفظی سازگارتر است. اینان تغییر صفات پیامبر و آیه رجم را مصادیق چنین تحریفی شمرده‌اند9 و برخی، جمهور مفسّران اهل‌سنّت را بر این عقیده دانسته‌اند.10
4. تحریف لفظی و معنوی تورات
برخی مفسّران نیز مقصود از تحریف را اعم از لفظی و معنوی تورات دانسته‌اند.11
بررسی و تحقیق: قطعی‌ترین نکته‌ای که درباره این آیه می‌توان گفت این است که از آن، تحریف انجیل برنمی‌آید؛ اما اینکه این آیه در پی بیان تحریف تورات است یا نه، خود وابسته به این است که منظور از کلام اللّه در این آیه همان تورات باشد، آن‌گاه باید دانست که مراد از تحریف آیا لفظی است یا معنوی.
اثبات چنین امری از دو راه ممکن است. پیش از آن، یادآوری مقدّمه‌ای کوتاه لازم می‌نماید:
قرآن کریم در سه آیه از میقات حضرت موسیبا خداوند خبر داده است:
یک. (وَ وَاعَدْنَا مُوسَی ثَلاَثِینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً (اعراف: 142)؛ و ما با موسی، سی شب وعده گذاشتیم، سپس آن را با ده شب [دیگر]کامل کردیم. به این ترتیب، میعاد پروردگارش [با او]، چهل شب تمام شد.
در این آیه درباره توقف چهل روزه حضرت موسی در میقات برای دریافت الواح تورات سخن به میان آمده است.
دو. (وَلَمَّا جَاء مُوسَی لِمِیقَاتِنَا وَکَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنظُرْ إِلَیْکَ قَالَ لَن تَرَانِی وَلَکِنِ انظُرْ إِلَی الْجَبَلِ (اعراف: 143)؛ و هنگامی که موسی به وعدگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد : پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببینم!)
در این آیه نیز، سخن گفتن حضرت موسی با خداوند متعال و تقاضای رؤیت الهی و برآورده نشدن این درخواست از سوی خداوند سبحان، به تصویر کشیده شده است.
سه. (وَاخْتَارَ مُوسَی قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلا لِمِیقَاتِنَا (اعراف: 155)؛ موسی از قوم خود، هفتاد تن از مردان را برای میعادگاه ما برگزید.)
این آیه نیز از انتخاب هفتاد نفر از قوم بنی‌اسرائیل برای حضور در میقات خبر داده است.
با توجه به این مقدمه، دو راه ممکن البته به طور فرضی و عقلی برای اثبات تحریف تورات به مدد آیه 75 سوره بقره ارائه می‌شود:
راه اول
اینکه بگوییم حضرت موسی تنها یک بار به میقات خداوند رفته و در همان میقات عده‌ای از قوم خود را به همراه داشته است و آن همراهان پس از اعطای الواح تورات به آن حضرت و بازگشت به سوی قوم خود آن را تحریف کردند.
در بررسی این نظریه باید به سراغ قرآن رفت و حقیقت را جویا شد. قرآن کریم در سوره اعراف آیه 155 داستان انتخاب این هفتاد نفر را برای حضور در کوه طور با حضرت موسی به تصویر می‌کشد: (وَاخْتَارَ مُوسَی قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلا لِمِیقَاتِنَا.)
در اینکه آیا این میقات همان میقاتی بوده است که الواح تورات به وی داده شد یا اینکه، میقات دیگری بوده است، میان مفسران اختلاف وجود دارد.12
برخی مفسران بر این باورند که تنها یک میقات وجود داشته است که در همان جا تقاضای رویت و اعطای الواح تورات به آن حضرت صورت گرفته است.13
آیه 143 از سوره اعراف درباره میقاتی که تقاضای رؤیت در آن صورت گرفت سخن به میان آورده است: (وَلَمَّا جَاء مُوسَی لِمِیقَاتِنَا وَکَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنظُرْ إِلَیْکَ قَالَ لَن تَرَانِی وَلَکِنِ انظُرْ إِلَی الْجَبَلِ.)
برخی از مفسران شیعه این تقاضا را از آنِ قوم موسی دانسته‌اند14 و عده‌ای نیز آن را درخواست همراهان آن حضرت یا همان هفتاد نفر دانسته‌اند15 که در همان جا تورات به ایشان داده شد. اما ایراد این سخن (وحدت میقات) آن است که الواح تورات پس از چهل شبانه‌روز به آن حضرت داده شد: (وَ وَاعَدْنَا مُوسَی ثَلاَثِینَ لَیْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً.)
اگر قائل به وحدت میقات شویم لازم می‌آید که این هفتاد نفر در این چهل روز همراه موسی بوده باشند و پیش یا پس از اینکه حضرت موسی الواح تورات را گرفت، تقاضای رویت کرده باشند؛ حال آنکه دلیلی بر این ادعا اقامه نشده است. ضمن اینکه سیر آیات چنین وحدتی را رد می‌کند؛ زیرا در آیه 142 از چهل شبانه‌روز بودن میقات آن حضرت دارد. در آیه 145 اعطاء الواح تورات به آن حضرت را بیان می‌کند:
(وَکَتَبْنَا لَهُ فِی الأَلْوَاحِ مِن کُلِّ شَیْءٍ مَّوْعِظَةً وَتَفْصِیلا لِکُلِّ شَیْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ؛ و برای او در الواح اندرزی از هر موضوعی نوشتیم و بیانی از هر چیز کردیم. پس آن را با جدیت بگیر.)
در آیه 148 از سوره اعراف از گوساله‌پرستی قوم موسی در غیاب ایشان سخن به میان می‌آید:
(وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَی مِن بَعْدِهِ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلا جَسَدآ لَهُ خُوَارٌ؛ قوم موسی بعد از رفتن[او]به وعدگاه خدا از زیورهای خود گوساله‌ای ساختند؛ جسد بی‌جانی که صدای گوساله داشت.)
آیه 150 از همین سوره بازگشت حضرت موسی را به سوی قوم خود بیان می‌کند:
(وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَی إِلَی قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفآ؛ و هنگامی که موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت.)
در آیه 155، از انتخاب آن هفتاد نفر از قوم آن حضرت برای آمدن به میقات و رجفه سخن به میان آمده است :
(وَاخْتَارَ مُوسَی قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلا لِمِیقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَکْتَهُم مِن قَبْلُ وَإِیَّایَ أَتُهْلِکُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاء مِنَّا إِنْ هِیَ إِلاَّ فِتْنَتُکَ؛ موسی از قوم خود، هفتاد تن از مردان را برای وعدگاه ما برگزید و هنگامی که زمین‌لرزه آنها را فرا گرفت [و هلاک شدند]، گفت: پروردگارا! اگر می‌خواستی، می‌توانستی آنان و مرا پیش از این هلاک کنی! آیا ما را به آنچه سفیهانمان انجام داده‌اند، [مجازات و] هلاک می‌کنی؟! این، جز آزمایش تو چیز دیگر نیست.)
ذیل آیه نشان از آن دارد که مراد از فعلی که موجب رجفه گردید همان گوساله‌پرستی آن قوم بوده است و روایتی هم از امام صادق نقل شده که مراد از فتنه را در این آیه گوساله‌پرستی قوم یهود معرفی کرده‌اند.16
از مجموع آیات و روایات برمی‌آید که سیر آیات با تعدد میقات سازگارتر است؛ بدین معنا که حضرت موسی در میقات اول خود الواح تورات را دریافت می‌کند و پس از بازگشت و دیدن گوساله‌پرستی قوم خود، به همراه هفتاد نفر از قوم خود به میقات دوم می‌روند که در آنجا قوم او تقاضای رویت می‌کنند.
راه دوم
راه دوم این است که با وجود تعدد میقات، کلام اللّه در این آیه که هم بر الواح تورات و هم بر کلمات خداوند با موسی در میقات دوم اطلاق می‌شود مراد همان تورات باشد که قوم آن حضرت آن را تحریف کردند. البته باورمندان به این نظر برای اثبات ادعای خود دلیلی اقامه نکرده و احتمال دیگر را نیز نفی ننموده‌اند.
با توجه به این اشکالات بر این دو راه، نمی‌توان از این آیه، تحریف تورات را به قرآن نسبت داد.
آیه دوم. بقره: 79
(فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِاللّهِ لِیَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَنآ قَلِیلا فَوَیْلٌ لَّهُم مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَوَیْلٌ لَّهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ؛ پس وای بر آنها که نوشته‌ای ‌با دست خود می‌نویسند، سپس می‌گویند: "این، از طرف خداست" تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنان از آنچه با دست خود نوشتند ووای‌برآنان‌ازآنچه‌از این‌راه به دست می‌آورند.)
خداوند متعال در این آیه از نوشتن کتاب‌هایی از سوی برخی افراد و نسبت دادن آنها به خداوند خبر می‌دهد.
تمام مفسران، افراد یادشده در این آیه را علمای یهود دانسته‌اند؛ اما درباره اینکه مقصود از کتاب در این آیه چیست، مفسران نظریات متفاوتی ارائه کرده‌اند:
1. نوشتن کتابی غیر از تورات
بر اساس این دیدگاه، برخی از بنی‌اسرائیل به نوشتن کتابی غیر از تورات پرداختند و اعلام کردند که این کتاب، کتاب خداوند است؛ حال آنکه مطالب موجود در این کتاب با آیات تورات مخالف بوده است.17
2. تحریف معنوی تورات
بر اساس این دیدگاه، کتاب یاد شده در این آیه همان تورات بوده و قوم بنی‌اسرائیل به تغییر معانی آن اقدام کرده، سبب تحریف معنوی در آن شدند.18
3. تحریف لفظی تورات
مفسران نخستین جهان اسلام به همراه برخی دیگر از مفسّران شیعه و سنی این آیه را دلیل بر وقوع تحریف لفظی در تورات به وسیله قوم یهود دانسته و تغییر صفت پیامبر گرامی را مصداقی از آن تحریف معرفی کرده‌اند.19
بررسی و تحقیق: نگاهِ بدون پیش‌داوری به آیه پیش‌گفته ما را به این نتیجه می‌رساند که بر اساس این آیه، قوم یهود کتابی را نوشته بودند و می‌گفتند که این کتاب یا مطلب در آن، از جانب خداوند است؛ حال ممکن است که کتابی دیگر غیر از تورات بوده باشد و نیز ممکن است که مطلبی را در کتابی نوشته بودند و در تورات وارد می‌نمودند.
نظریه تحریف لفظی تورات، شاهدی از خود آیه به همراه ندارد؛ از این‌رو، نمی‌توان با استناد به این آیه، نظریه تحریف لفظی تورات را به قرآن نسبت داد. ضمن اینکه تحریف معنوی نیز با ظاهر معنای آیه سنخیتی ندارد؛ چراکه در آیه سخن از کتابت و نوشتن است و این معنا با مفهوم تحریف ناسازگار است.
با وجود این، در برخی تفاسیر روایتی نقل می‌شود که در آن، امام حسن عسکری(ع) ذیل همین آیه شریفه می‌فرماید:
(هذا القوم من الیهود کتبوا صفة زعموا انها صفة محمد (ص) و هی خلاف صفته و قالوا للمستضعفین منهم هذه صفة النبی المبعوث فی آخرالزمان انه طویل عظیم البدن و البطن اهدف اصهب الشعر؛20 اینان قوم یهود بودند، سرِ خود صفتی را که پنداشته بودند مربوط به محمّد است نوشتند؛ در حالی که آن، خلاف ویژگی‌های آن حضرت بود، و به مردم مستضعف خود گفتند: این، ویژگی پیغمبر آخرالزمان است: او فردی قد بلند، تنومند با شکمی بزرگ، گردن ستبر، ریش قرمز [یا سفیدی در موی سر] است.)
در روایت هم سخن از نوشتن صفتی است؛ حال این عمل ممکن است به شکل نوشتن آن در تورات در عصر پیامبر اکرم باشد یا در کتابی مستقل.
به هر حال اگرچه نظریه تحریف لفظی تورات بر اساس این آیه امری محتمل است، از این آیه نمی‌توان به طور قطع تحریف لفظی تورات را استنباط کرد.
آیه سوم. آل‌عمران: 78
(وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقآ یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْکِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَیَقُولُونَ عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ؛ در میان آنها کسانی هستند که زبان خود را چنان می‌گردانند که گمان کنید ]آنچه را می‌خوانند[از کتاب]خدا[است، در حالی که از کتاب]خدا[نیست!]و با صراحت [می‌گویند: "آن از طرف خداست!" با اینکه از طرف خدا نیست، و به خدا دروغ می‌بندند، در حالی که می‌دانند.)
خداوند متعال در این آیه، از این واقعیت خبر می‌دهد که برخی افراد به هنگام خواندن کتاب آسمانی‌شان، زبان خود را می‌چرخاندند، آن‌گاه پس از ایجاد تغییر در آن الفاظ، آنها را همان الفاظ واقعی معرفی می‌کردند.
در اینکه اینان چه کسانی بودند، مقصود از کتاب کدام کتاب است و سرانجام آیا از این آیه تحریف کتاب آسمانی تورات یا انجیل استنباط می‌شود یا نه، نظریات گوناگونی ارائه شده است:
دیدگاه اول
بر پایه این دیدگاه، چرخاندن زبان، کار برخی از بنی‌اسرائیل بوده است، اما مقصود از کتاب، کتاب تورات نیست. قائلان به این نظریه بر این باورند که بر اساس این آیه بنی‌اسرائیل، کتابی غیر از یهود نوشته‌اند.21
دیدگاه دوم
به باور قائلان به این دیدگاه مقصود از کتاب در این آیه، همان تورات است. همچنین نتیجه کلی این آیه همان تحریف تورات است؛ اگرچه برخی از مفسران تنها به اصل تحریف اشاره کرده‌اند،22 اما اغلب مفسران با معین کردن نوع تحریف، دیدگاه‌های متفاوتی ارائه کرده‌اند:
1. تحریف در قرائت تورات: گروهی بر این باورند که بر اساس این آیه، بنی‌اسرائیل تنها مرتکب تحریف در قرائت الفاظ تورات شدند.23
2. تحریف معنوی تورات: گروهی دیگر معتقدند که بر اساس این آیه بنی‌اسرائیل با چرخاندن زبان، در معنای الفاظ تورات تغییر ایجاد کردند و مرتکب تحریف معنوی در آیات تورات شدند.24
3. تحریف لفظی تورات: در میان کتاب‌های تفسیری شیعه و سنی، مفسرانی را می‌توان یافت که بر پایه این آیه، تحریف لفظی تورات را به قوم یهود نسبت داده‌اند.25
بررسی و تحقیق: پیش از داوری درباره نظریات ارائه شده، لازم است برخی از واژگان آیه را بررسی لغوی کنیم.
واژه "یلوون" از ماده "لوی" به معنای "فتل الحبل" یعنی پیچاندن است26 که در این صورت ظاهر آیه تحریف لفظی تورات را اثبات نمی‌کند، بلکه قدر متقن از معنای آیه این است که یهود زبان را در دهان می‌پیچاندند و الفاظ را به گونه دیگری غیر از آنچه در تورات آمده بود، ادا می‌کردند و می‌خواستند آن را به تورات نسبت دهند، اما اینکه چنین کاری به الفاظ تورات هم سرایت کرد یا نه، آیه از آن ساکت است. افزون بر آن، اساسآ روشن نیست که مقصود از کتاب همان تورات باشد؛ بنابراین از این آیه نمی‌توان تحریف لفظی تورات را ثابت کرد.
آیه چهارم. نساء: 46
(مَنَ الَّذِینَ هَادُواْ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَوَاضِعِهِ وَیَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا وَاسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَیّآ بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنآ فِی الدِّینِ؛ بعضی از یهود، سخنان را از جای خود، تحریف می‌کنند و [به جای اینکه بگویند: "شنیدیم و اطاعت کردیم"]، می‌گویند: "شنیدیم و مخالفت کردیم!" و] نیز می‌گویند: [بشنو! که هرگز نشنوی! و] از روی تمسخر می‌گویند :"راعنا [ما را تحمیق کن!]" تا با زبان خود، حقایق را بگردانند و در آیین خدا طعنه زنند.
خداوند متعال در این آیه به صراحت از تحریف کلمات و جابه‌جا کردن آنها به وسیله قوم یهود، خبر داده است.
با وجود این، در این آیه روشن نشده است که مقصود از کلمات، کدام کلمات‌اند؟ مفسران شیعه و سنی در این‌باره نظریات متعددی ارائه کرده‌اند:
1. القای شبهات فاسد
بر اساس این دیدگاه، مقصود از کلمات در این آیه، کلمات موجود در تورات‌نیست، بلکه مقصود القای شبهات فاسد از طریق گرداندن زبان در دهان به وسیله قوم یهود بوده است؛ بنابراین، آیه بیانگر تحریف تورات به وسیله قوم یهود نیست.27
2. به کاربردن الفاظ در غیر جای خود
قائلان این نظریه بر این باورند که بر اساس این آیه، قوم یهود الفاظ را در غیر جای خود به کار می‌بردند.28 بر پایه این دیدگاه، تحریف تورات به وسیله قوم یهود از این آیه برنمی‌آید.
3. تغییر معانی الفاظ
برخی مفسران مقصود از تحریف را در این آیه به معنای تغییر معانی الفاظ به وسیله یهود با توجه به اختلاف لغات عبری و عربی دانسته است؛29 بر پایه این نظریه نیز، آیه بیانگر آن نیست که یهودیان تورات را تحریف کرده‌اند.
4. تحریف معنوی تورات
برخی دیگر از مفسران، از این آیه تحریف معنوی تورات به وسیله قوم یهود را نتیجه گرفته‌اند.30
5. تحریف لفظی تورات
بر اساس این دیدگاه، مقصود از تحریف در این آیه، همان تحریف لفظی تورات است.31
6. تحریف معنوی و لفظی
برخی از مفسران بر این باورند که این آیه به نحو مطلق از تحریف تورات سخن گفته است؛ بنابراین، مقصود از تحریف در این آیه، اعم از معنوی و لفظی است.32
7. تحریف لفظی، معنوی و تحریف کلام‌اللّه و تحریف کلام رسول‌اللّه
برخی از مفسران نیز مقصود از تحریف را در آیه اعم از لفظی و معنوی و نیز تحریف کلام اللّه و کلام رسول‌اللّه دانسته‌اند.33
بررسی و تحقیق با توجه به معنای اصلی واژه تحریف که به معنای تغییر است، باید گفت که این معنا، هم با تحریف لفظی و هم با تحریف معنوی هر دو سازگار است؛ برای تعیین یکی از این دو باید قرائن و شواهد را جست‌وجو کرد.
به نظر می‌رسد برای استنباط معنای درست آیه، باید مجموع آیه را ملاحظه کرد. نگاهی جامع به آیه بیانگر این حقیقت است که جمله معطوف بر عبارت (یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَوَاضِعِهِ) می‌تواند مراد آیه را روشن سازد. عبارت معطوف که در حقیقت مفسر عبارت یحرفون الکلم عن مواضعه است از مسخره کردن پیامبر اکرم از جانب قوم یهود در قالب تغییر معانی و جابه‌جا کردن معنای الفاظ با توجه به اختلاف لغات عبری و عربی خبر می‌دهد.
ضمن اینکه برخی مفسران روایتی را هرچند به طور مرسل از امام حسن عسکری نقل می‌کنند که بر اساس آن، قوم یهود با توجه به اختلاف لغات عبری و عربی به استهزاء رسول خدا می‌پرداختند و در این هنگام این آیه کریمه نازل شد.34
بنابراین از ظاهر این آیه کریمه نمی‌توان تحریف لفظی را برداشت کرد و روایت موجود هم مؤید این مطلب است.
آیه پنجم. مائده: 13
(فَبِمَا نَقْضِهِم مِیثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظّآ مِمَّا ذُکِّرُواْ بِهِ؛ پس به سبب پیمان‌شکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم و دل‌های آنان را سخت و سنگین نمودیم. سخنان [خدا] را از موردش تحریف می‌کنند و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند.
خداوند متعال در این آیه از پیمان‌شکنی‌های قوم یهود، تحریف و جابه‌جایی کلمات و نیز فراموش کردن آن کلمات از سوی قوم یهود خبر می‌دهد. این پیمان‌شکنی‌ها سبب دور شدن آنها از رحمت خداوند و سنگ شدن دل‌های آنها شد.
حال پرسش این است که اولا مقصود از "کلمات"در این آیه چیست؟ ثانیآ مراد از تحریف، کدام‌نوع از تحریف است؟
مفسران شیعه و سنی در این‌باره نظریات متعددی ارائه کرده‌اند:
1. تغییر در حکم خدا
برخی از مفسران درباره این آیه تنها به این نکته اشاره کرده‌اند که بنی‌اسرائیل در حکم خداتغییرایجاد کردند.35
2. نوشتن تورات به جای توارت مفقود شده
برخی از مفسران بر این باورند که با توجه به گم شدن تورات در طول تاریخ ممکن است این آیه اشاره به آن باشد که جمعی از دانشمندان یهود به نوشتن تورات اقدام کردند، در نتیجه قسمت‌های فراوانی از میان رفت و قسمتی تحریف یا به دست فراموشی سپرده شد، و آنچه به دست آنها آمد، بخشی از کتاب واقعی حضرت موسی بود که با خرافات زیادی آمیخته شده بود و آنها همین بخش را نیز گاهی به دست فراموشی سپردند.36
3. تحریف معنوی
گروهی دیگر از مفسران مقصود از تحریف را تحریف معنوی دانسته‌اند.37
4. تحریف لفظی
برخی مفسران شیعه و سنی با توجه به این آیه، تحریف لفظی تورات را به قوم یهود نسبت داده‌اند.38
5. تحریف لفظی و معنوی
گروهی دیگر از مفسران نیز مقصود از تحریف را در این آیه اعم از لفظی و معنوی دانسته‌اند.39
بررسی و تحقیق چنان‌که پیش‌تر بیان شد، تحریف به معنای تغییر است و این معنا هم با تحریف لفظی سازگار است و هم با تحریف معنوی. در اینجا قرینه‌ای وجود ندارد که نوع تحریف را روشن کند.
اما در صورتی می‌توان ملتزم به تحریف لفظی تورات شد که تغییر صورت گرفته در آیه موردنظر در آیه را اولا مربوط به تورات بدانیم؛ ثانیا این تغییر را به الفاظ مکتوب تورات نیز سرایت دهیم؛ یعنی در اینکه بر اساس این آیه، قوم یهود کلماتی را تغییر می‌دادند، تردید نیست، اما آیا مقصود، تغییر کلمات تورات بوده است؟ اگر مقصود تغییر کلمات تورات بوده، آیا این تغییر تنها در هنگام نقل‌قول بوده است یا اینکه افزون بر آن، به الفاظ مکتوب تورات نیز راه یافته است؟
از آیه کریمه نمی‌توان پاسخ این دو پرسش را به دست آورد. پس، از این آیه نیز نمی‌توان به تحریف لفظی تورات پی برد.
آیه ششم. مائده: 41
(وَمِنَ الَّذِینَ هِادُواْ سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِینَ لَمْ یَأْتُوکَ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ یَقُولُونَ إِنْ أُوتِیتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُواْ؛ و [همچنین] گروهی از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش می‌دهند، تا دستاویزی برای تکذیب تو بیابند، آنها جاسوسان گروه دیگری هستند که خودشان نزد تو نیامده‌اند. آنان سخنان را از مفهوم اصلی‌اش تحریف می‌کنند، و [به یکدیگر] می‌گویند: اگر این که ما می‌خواهیم [به شما داده شد] و محمد بر طبق خواسته شما داوری کرد،[بپذیرید، وگرنه] از او دوری کنید.)
خداوند متعال در این آیه از برخی بنی‌اسرائیل نام می‌برد که با جاسوسی و کارشکنی در رسالت پیامبر اکرم، به تحریف کلمات می‌پردازند.
سؤال اساسی در این آیه آن است که مقصود از کلمات و تحریف آنها چیست؟
مفسران شیعه و سنی در این‌باره دیدگاه‌های متفاوتی ارائه کرده‌اند :
1. تغییر احکام
گروهی از مفسران در مقام تبیین این آیه، سخنی از تحریف تورات به میان نیاورده و بر این باورند که این آیه در مقام بیان آن است که خداوند احکامی را بر قوم یهود وضع کرده بود، ولی آنها آن احکام را تغییر دادند؛ حال به گونه معنوی یا لفظی.40
2. تحریف معنوی تورات
گروهی دیگر از مفسران مقصود از کلمات را همان آیات موجود در تورات دانسته‌اند، اما تحریف را تنها تحریف معنوی تفسیر کرده‌اند.41
3. تحریف لفظی تورات
مفسران دیگری نیز مقصود از تحریف در آیه را تحریف لفظی دانسته‌اند.42
4. تحریف لفظی و معنوی تورات
برخی از مفسران با توجه به اطلاق واژه تحریف، بر پایه این آیه به رخ دادن تحریف لفظی و معنوی در تورات معتقد شده‌اند43
بررسی و تحقیق: آیه کریمه از تغییر کلمات سخن به میان آورده و روشن ننموده است که مقصود، تغییر کلمات تورات بوده است یا تغییر کلماتی دیگر. برای روشن نمودن این وضعیت می‌توان به دیدگاه‌های مربوط به سبب نزول آیه رجوع کرد. گویا دو دسته روایت درباره سبب نزول این آیه وجود دارد:

1. بر اساس برخی اقوال، سبب نزول این آیه تغییر حکم قتل عمد بوده است که بنی‌قریظه به دلیل کمبود مال و نفرات نسبت به بنی‌نضیر بر خود تحمیل کرده بودند؛ با این توضیح که اگر فردی از بنی‌قریظه یکی از بنی‌نضیر را می‌کشت، افزون بر قصاص، به پرداخت نصف دیه محکوم می‌شد؛ ولی اگر کسی از بنی‌نضیر کسی از بنی‌قریظه را می‌کشت، تنها محکوم به پرداخت نصف دیه می‌شد، اما به جای قصاص، مجازات دیگری را باید متحمل می‌شد.
در یک حادثه مردی از بنی‌قریظه، مرد دیگری از بنی‌نضیر را کشت و بنی‌نضیر مطابق با پیمان مذکور، تقاضای دیه و نیز تحویل قاتل را دادند، که بنی‌قریظه این درخواست را مخالف با تورات دانستند و پیشنهاد مراجعه به پیامبر اکرم و حاکم قرار دادن ایشان را مطرح نمودند که آیه پیش‌گفته نازل شد.44
بر اساس این روایات اساسآ سخنی از تغییر در الفاظ تورات به میان نیامده است و حتی باقی ماندن تورات بر احکام واقعی نیز تأیید شده است.
2. بر اساس برخی دیگر از اقوال که امامان شیعه نیز آن را تأیید کرده‌اند، سبب نزول این آیه تغییر حکم زنا از رجم به جلد بود. قوم یهود چنین کرده بودند و در گفت‌وگوی میان پیامر اکرم Œ و ابن صوریان به این امر اعتراف شد.45
روایات نوع دوم میان شیعه و سنی طرفدار بیشتری دارد، به ویژه آنکه از امامان شیعه و نیز صحابه بزرگواری همچون ابن عباس نقل شده است تا آنجا که مرحوم امین‌الاسلام طبرسی این شأن نزول را قول امام باقر و جماعتی از مفسران شمرده46 و برخی دیگر از محققان این روایت و شأن نزول را روشن‌ترین روایت در این‌باره دانسته‌اند.47
در اینجا پرسش مهم این است که آیا چنین تغییری به الفاظ موجود در تورات راه یافته بود تا بتوان به تحریف لفظی تورات حکم کرد یا نه؟
برای پاسخ به این پرسش لازم است که متن گفتار پیامبر اکرم خطاب به ابن صوریا و پاسخ ابن صوریا را نقل کنیم:
(انشدک باللّه الذی لا اله الا هو الذی فلق البحر لموسی (ع) ... و الذی انزل علیکم کتابه یبین لکم حلاله و حرامه و ظلل علیکم المن و السلوی هل وجدتم فی کتابکم انّ الرجم علی من احصن؟ قال: اللهم نعم)؛48 تو را قسم می‌دهم به خدایی که جز او خدایی نیست، کسی که دریا را برای موسی شکافت... و آن خدایی که کتابش را بر شما نازل کرد تا حلال و حرامش را روشن سازد و خدایی که (من) شیره مخصوص و لذیذ درختان [و هلوی] مرغان مخصوص شبیه کبوتر [را بر شما سایه‌بان قرار داد]= فرو فرستاد [،آیا در کتاب خود دیدید که بر خود زناکار محصن [همسردار] مجازات سنگسار است؟)
به نظر می‌رسد که اگر در تورات آن زمان حکم زنای محصنه همان حکم اصلی یعنی رجم بود، به فرستادن پیک نزد پیامبر اکرم و ابن صوریا نیاز نبود، بلکه با مراجعه به متن تورات موجود، نزاع بین بنی‌قریظه و بنی‌نضیر رفع می‌شد و آن حضرت نیز بدون اینکه نیاز باشد از ابن صوریا سؤال کند، خود به تورات مراجعه و حکم واقعه را استخراج می‌نمود. همچنین کیفیت پرسش از ابن صوریا و سوگندهای مکرر رسول خدا برای اعتراف گرفتن از ابن صوریا و نیز پرسش به صیغه ماضی (= هل وجدتم) همگی تأییدی بر این مطلب است که حکم زنا در الفاظ تورات از رجم به جلد تغییر و تحریف یافته بود؛ لذا رسول خدا از ابن صوریا بر آن، اعتراف گرفت.
می‌توان گفت که اطلاق در آیه به لحاظ قسم دوم از روایات سبب نزول - که از قوت لازم برخوردار است - انصراف به تحریف لفظی دارد. از این‌رو، می‌توان مدعی شد که با توجه به این آیه، قرآن کریم تحریف لفظی تورات را به قوم بنی‌اسرائیل نسبت داده است.
نتیجه‌گیری
1. تحریف معنوی در هر کتاب آسمانی از جمله تورات و انجیل راه یافته است.
2. قرآن کریم در شش آیه، بنی‌اسرائیل را متهم به تحریف کرده است، اما در هیچ‌یک از این آیات، از تحریف انجیل نازل‌شده بر حضرت عیسی سخنی به میان نیامده است و در تمام آیات محور بحث، تورات است.
3. در پنج آیه از شش آیه موردنظر، می‌توان اذعان نمود که قرآن کریم درصدد آن نیست که بنی‌اسرائیل را تحریف‌کنندگان لفظی تورات نازل‌شده معرفی کند.
4. از آیه 41 سوره مائده با کمک روایات سبب نزول می‌توان به این نتیجه رسید که قوم یهود به تحریف لفظی تورات پرداخته‌اند.
محمدحسین فاریاب
پی نوشت ها
1 دانشجوی دکتری کلام اسلامی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی €. دریافت: 21/3/88 پذیرش: 26/5/88.
2 ابن منظور، لسان العرب، ج 9، ص 43 / اسماعیل‌بن حمّادجوهری، الصحاح تاج اللغة، ج 4، ص 1343 / فخرالدین طریحی،مجمع البحرین، ج 1، ص 490 / محمّدمرتضی زبیدی، تاج العروس، ج 1، ص 28.
3 خلیل‌بن احمد فراهیدی، العین، ج 3، ص 211.
4 حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 99 / توماس میشل،کلام مسیحی، ص 23 و 24.
5 محمّدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ج 1، ص 313/ سیدهاشم بحرانی، البرهان فی تفسیرالقرآن، ج 1، ص 252 /محمّد سبزواری نجفی، الجدید فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 97 /محمّدجواد بلاغی، آلاءالرحمن فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 102 /محمّدبن حسن شیبانی، نهج‌البیان عن کشف معانی القرآن، ص165 / ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 1، ص 313.
6 ابوطاهر فیروزآبادی، تنویرالمقاس من‌تفسیرابن‌عباس،ص12.
7 محمّد رشیدرضا، المنار، ج 1، ص 355.
8 سیدمحمود آلوسی، روح المعانی، ج 1، ص 298 / سیدمحمّدحسین فضل‌اللّه، من وحی‌القرآن، ج 2، ص 197 / محمّدصادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیرالقرآن، ج 2، ص 28.
9 عبدالرحمن‌بن احمد نسفی، تفسیر نسفی، ص 45 / محمود زمخشری، الکشّاف، ج 1، ص 156 / محمّدبن حسین قمی نیسابوری، غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج 1، ص 350 /طنطاوی جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 90 و 91 /محمّدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج 1، ص 352 /ابی الفرج جوزی بغدادی، الجامع لاحکام القرآن، ج 1، ص 382 /جلال‌الدین سیوطی، الدر المنثور، ج 1، ص 198 / ابن ابی‌حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج 1، ص 149 / فضل‌بن حسن طبرسی،جوامع الجامع، ج 1، ص 109.
10 سیدمحمود آلوسی، روح المعانی، ج 1، ص 298.
11 فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج 1، ص 561. البته وی تحریف الفظی را در صورتی که تأثیری در احتجاج خداوند با بندگان نداشته باشد، می‌پذیرد و نیز، ر.ک: محمّد صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 28 / عبداللّه‌بن عمر بیضاوی، انوارالتنزیل،ج 1، ص 89.
12 ر.ک: فضل‌بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج 1، ص 285 /فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج 1، ص 565.
13 ر.ک. سید محمّدحسین طباطبائی، المیزان، ج 1، ص 212 /ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 1، ص 313.
14 محمّدبن محمّدرضا قمی مشهدی، کنزالدقائق و بحرالغرائب،ج 5، ص 169.
15 ابوالفتوح رازی، روض‌الجنان، ج 8، ص 374.
16 محمّدبن مسعود عیّاشی، تفسیر عیّاشی، ج 2، ص 31.
17 محمّدبن جریر طبری، جامع‌البیان، ج 1، ص 300 / ابن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج 1، ص 154 / سیدمحمود آلوسی،روح‌المعانی، ج 1، ص 303 / محمدبن حسن طوسی، التبیان، ج 1،ص 102 / فضل‌بن حسن طبرسی، مجمع‌البیان، ج 1، ص 292.
18 سیدمحمود آلوسی، روح المعانی، ج 1، ص 303. البته آلوسی یگانه ناقل این قول است.
19 ابن عباس، قتاده، ابن زید و سفیان به نقل از: ابی‌الفرج جوزی، زادالمسیر فی علم‌التفسیر، ج 1، ص 82 / ابی‌طاهر یعقوب فیروزآبادی، تنویرالمقیاس من تفسیر ابن عباس، ص 12 /طنطاوی، الجواهر فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 91 / جلال‌الدین سیوطی، الدر المنثور، ج 1، ص 201 و 202 / ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ج 2، ص 27 و 28 / سید عبدالحسین طیب،اطیب‌البیان، ج 2، ص 173 / محمّدبن حبیب‌اللّه سبزواری نجفی،ارشاد الاذهان، ج 1، ص 17 / همو، الجدید فی تفسیر القرآن، ج 1،ص 101 / بهاءالدین لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ج 1، ص 72/ سیدهاشم حسینی بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص258 / سید نصرت امین بانوی اصفهانی، مخزن العرفان در تفسیرقرآن، ج 1، 380 / سید علی‌اکبر قرشی، احسن الحدیث، ج 1، ص173174 / ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 1، ص 316.
20 عبدعلی عروسی حویزی، نورالثقلین، ج 1، ص 92 / محمّدمشهدی قمی، کنزالدقائق، ج 2، ص 61. صاحبان این دو تفسیرروایت یادشده را از طبرسی نقل کرده‌اند. ر.ک: احمدبن علی طبرسی، الاحتجاج، ج 2، ص 264.
21 احمدبن ابی‌سعد میبدی، کشف‌الاسرار و عدة‌الابرار، ص 11 /سید علی‌اکبر قرشی، احسن‌الحدیث، ج 2، ص 117 / محمّدبن حبیب‌اللّه سبزواری نجفی، ارشاد الاذهان، ج 1، ص 65 / همو،الجدید فی تفسیرالقرآن، ج 2، ص 87.
22 محمّدبن جریر طبری، جامع‌البیان، ج 3، ص 232 / عتیق‌بن محمّد سورآبادی، تفسیر سورآبادی، ج 1، ص 296 / سیدمحمّدحسین فضل‌اللّه، من وحی‌القرآن، ج 6، ص 121.
23 محمّدجواد بلاغی، غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج 3، ص232 / محمّد مشهدی قمی، کنزالدقائق، ج 3، ص 140 / ملّافتح‌اللّه کاشانی، زبدة التفاسیر، ج 1، ص 512 / محمّد صادقی تهرانی، الفرقان، ج 5، ص 208 / حسن مصطفوی، تفسیر روشن، ج4، ص 293 / سید محمّدحسین طباطبائی، المیزان، ج 3، ص 265.
24 ابوطاهر فیروزآبادی، تنویر المقیاس من تفسیر ابن عباس، ص50 / عبداللّه‌بن عمر بیضاوی، انوارالتنزیل، ج 2، ص 24 / محمود زمخشری، الکشاف، ج 1، ص 377 / فخرالدین رازی، مفاتیح‌الغیب، ج 8، ص 95 / طنطاوی، الجواهر فی تفسیر القرآن،ج 2، ص 131 / محمّدبن حسین قمی نیسابوری، غرائب القرآن ورغائب الفرقان، ج 3، ص 232 / محمّدبن احمد قرطبی، الجامع الاحکام القرآن، ج 2، ص 1146 / ملّا فتح‌اللّه کاشانی، منهج الصادقین، ج 2، ص 257.
25 قتادة، ابن جریح و ربیع به نقل از محمّدبن حسن طوسی،التبیان فی تفسیرالقرآن، ج 2، ص 508 و 509 / ابن عباس، به نقل از ابن ابی‌حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج 2، ص 684689 و نیز به نقل از: محمّدبن جریر طبری، جامع‌البیان، ج 3، ص 232.
26 ابن منظور، لسان العرب، ج 15، ص 262 / راغب اصفهانی، المفردات، ص 457.
27 فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج 1، ص 95.
28 سید محمّدحسین طباطبائی، المیزان، ج 4، ص 373.
29 سید عبدالحسین طیب، اطیب البیان، ج 4، ص 93.
30 محمّدبن جریر طبری، جامع‌البیان، ج 5، ص 75 / محمّدبن حسین قمی نیسابوری، غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج 5، ص5261 / محمّدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج 3، ص1480 / محمّدبن حسن طوسی، التبیان، ج 3، ص 213 / فضل‌بنحسن طبرسی، جوامع الجامع، ج 1، ص 604 / محمدبن حبیب‌اللّه سبزواری نجفی، الجدید فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 295/ همو، ارشاد الاذهان، ج 1، ص 91.
31 ابوطاهر فیروزآبادی، تنویر المقیاس من تفسیر ابن عباس، ص71 / عبدالرحمن‌بن احمد نسفی، تفسیر نسفی، ص 177 / محمود زمخشری، الکشاف، ج 1، ص 516 / فضل‌بن حسن طبرسی، مجمع‌البیان، ج 3، ص 85 / محمّد مشهدی قمی، کنز الدقائق، ج 3،ص 417 / ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 3، ص 254.
32 طنطاوی، الجواهر فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 50 / عبداللّه‌بن عمر بیضاوی، تفسیر البیضاوی، ج 2، ص 350 / سید عبدالاعلی موسوی سبزواری، مواهب الرحمان، ج 8، ص 247 / حسن مصطفوی، تفسیر روشن، ج 5، ص 401.
33 محمّد صادقی تهرانی، الفرقان، ج 7، ص 94.
34 سید هاشم بحرانی، البرهان، ج 2، ص 68.
35 محمّدبن‌حبیب‌اللّه‌سبزواری‌نجفی، ارشاد الاذهان، ج1، ص114.
36 ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 4، ص 313.
37 فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج 11، ص 148 / محمّدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج 3، ص 169 / سیدعلی‌اکبر قرشی، احسن الحدیث، ج 3، ص 237.
38 ابوطاهر فیروزآبادی، تنویر المقیاس من تفسیر ابن عباس، ص90 / جلال‌الدین سیوطی، الدرالمنثور، ج 2، ص 268 / بهاءالدین الاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ج 1، ص 625 / افزون بر مفسرانیادشده، عبارات مفسرانی همچون بیضاوی (انوارالتنزیل، ج 1،ص 417(، نسفی (تفسیر نسفی، ص 214)، محمود زمخشری(الکشاف، ج 1، ص 615) و طنطاوی (غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج 7، ص 68) نیز به تحریف لفظی نزدیک‌تر است.
39 محمّد رشیدرضا، المنار، ص 12. البته برخی از مفسران نیز هردو نوع تحریف را بیان کرده‌اند، اما در این‌باره که این تحریفات درتورات بوده یا نه؟ نکته خاصی را بیان نکرده‌اند. ر.ک. محمّدبن حسن طوسی، التبیان، ج 3، ص 470 / محمّد صادقی تهرانی، الفرقان، ج 8، ص 224 / سید محمّدحسین طباطبائی، المیزان، ج5، ص 245.
40 فضل‌بن حسن طبرسی، مجمع‌البیان، ج 3، ص 301 / سیدمحمّدحسین طباطبائی، المیزان، ج 5، ص 347 / محمّدبن حبیب‌اللّه سبزواری نجفی، ارشادالاذهان، ج 1، ص 91 / سیدمحمّدتقی مدرسی، من هدی القرآن، ج 2، ص 376 / محمّدمشهدی قمی، کنزالدقائق، ج 4، ص 117 / حسن مصطفوی، تفسیرروشن، ج 7، ص 75.
41 محمود زمخشری، الکشاف، ج 1، ص 633 / بهاءالدین لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ج 1، ص 655 / سید علی‌اکبرقرشی، احسن الحدیث، ج 3، ص 73.
42 ابوطاهر فیروزآبادی، تنویرالمقیاس من تفسیر ابن‌عباس، ص9394 / محمّدبن جریر طبری، جامع البیان، ج 6، ص 152153 /فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج 11، ص 184.
43 محمّدبن حسین قمی نیسابوری، غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج 7، ص 98 / عبداللّه‌بن عمر بیضاوی، تفسیر بیضاوی،ص 429 / طنطاوی، الجواهر فی تفسیرالقرآن، ج 3، ص 187 /محمّد رشیدرضا، المنار، ج 6، ص 389.
44 علی‌بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج 1، ص 168 / عتیق‌بن محمّد سورآبادی، تفسیر سورآبادی، ج 1، ص 565.
45 مقاتل‌بن سلیمان بلخی، تفسیر مقاتل‌بن سلیمان، ج 1، ص475 / محمّدبن محمّدرضا قمی مشهدی، کنزالدقائق، ج 4، ص117 / احمدبن ابی‌اسعد میبدی، کشف‌الاسرار و عدة‌الابرار، ج 3،ص 117 / سید محمّدحسین طباطبائی، المیزان، ج 5، ص 339.
46 فضل‌بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج 3، ص 299300.
47 ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 4، ص 381382.
48 مقاتل‌بن سلیمان بلخی، تفسیر مقاتل‌بن سلیمان، ج 1، ص475476.
منبع:http://adyan.porsemani.ir/node/94





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین