آیات مبارکه نسبت به آسمان و ستارگان و شب و ماه زیاد است که در این مختصر نمی گنجد فقط به برخی از آن اشاره می کنیم و مطالعه بقیه را به عهده حضرتعالی می گذاریم . الف : آسمان 1- روزی شما در آسمان است (1). 2-و هوالذی انزل من السماء ماءً (2) او خدایی است که از آسمان آب نازل فرمود . 3-و لقد جعلنا فی السماء بروجاً و زینا للناظرین (3) و همانا ما در آسمان برج هایی قرار دادیم و آن را برای تماشاگران آراستیم . 4-و ما خلقنا السماء والارض و ما بینهما لاعبین (4) و ما آسمان و زمین و آنچه بین آندو است را بازیچه نیافریدیم . 5-و زینا السماء الدنیا بمصابیح (5) و ما آسمان دنیا را با چراغهایی (ستارگان) زینت دادیم . لازم به ذکر است که 120 بار کلمه سماء (مفرد) و 190 بار سموات (جمع) در قرآن کریم آمده که مطالعه آنها ماهها و سالها مطالعه لازم دارد تا بتوان قطره ای از این دریای بی کران الهی چشید . ب – ستارگان – تعبیرات قرآن راجع به ستارگان 1-نجوم 2-کواکب 3-مصابیح 1-و هوالذی جعل لکم النجوم لتهتدوا بها فی ظلمات البر و البحر (6) او کسی است که برای شما ستارگان را قرار داد تا در تاریکی های خشکی و دریا بوسیله آنها هدایت شوید . 2-انا زینا السماء الدنیا بزینه الکواکب (7) 3-و اذا النجوم انکدرت (8) فاذا النجوم ...... (9) و اذا الکواکب انتثرت (10) و زمانیکه ستارگان تیره شوند [فروریزند]پس وقتی که ستارگان محو می شوند . و زمانیکه ستارگان پراکنده شوند . که قبل از قیامت همه ستارگان تاریک و خاموش شده و فرو خواهند ریخت . شب در قرآن کریم شب (لیل ) 87 بار مفرد آمده و جمع آن (لیالی) 4 بار آمده . 1-و جعل اللیل سکناً (1) و شب را وسیله آرامش شما قرار داد . هوالذی جعل لکم اللیل لتسکنوا فیه (یونس 67) 2-و جعلنا اللیل والنهار آیتین (2) و ما شب و روز را دو نشانه (از عظمت الهی) قرار دادیم . 3-و هوالذی جعل لکم اللیل لباساً (3) و او خدایی است که شب را برای شما پوشش قرار داد . 4-کانوا قلیلاً من اللیل ... (4) افراد با تقوا مقدار کمی از شب را می خوابیدند ( و بقیه را به عبادت می پرداختند ) د-ماه – کلمه قمر (ماه) در قرآن کریم 27 بار آمده . 1-والقمر نوراً (5) ماه را نور قرار داد . 2-و من آیاته اللیل والنهار والشمس والقمر (6) از آیات الهی است شب و روز و خورشید و ماه . 3-اقتربت الساعه وانشق القمر (7) قیامت نزدیک شد و ماه شکافت . یعنی هنگام قیامت ماه نیز می شکافد و پاره پاره می شود . اینها نمونه ای بود از آیات الهی درباره آسمان و ستارگان و شب و ماه که می توانید برای مطالعه بیشتر به تفسیر آیات ذکر شده در تفسیر نمونه مراجعه فرمایید که موضوعات همه آنها در فهرست موضوعی تفسیر نمونه .ص 563 تا ص 567 و در رابطه با شب از ص 570 تا ص 572 فهرست موضوعات مربوط به شب را با ذکر جلدهای تفسیر نمونه بیان نموده است . خواندن آیات 190 تا 194 سوره آل عمران در نیمه های شب و با نگاه کردن به آسمان در روایات سفارش شده است . منابع: (1) ذاریات / 22. (2) انعام /99 . (3) حجر/16. (4) انبیاء /16. (5) فصلت /12 . (6) انعام /97 (7) صافات/6. (8) تکویر/2. (9) مرسلات /8. (10) انفطار/2. (11) انعام /96. (12) فرقان/7 م. (13) یونس / 5. (14) ذاریات /17. (15) فصلت /37. به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 500/400008)
آیات مبارکه نسبت به آسمان و ستارگان و شب و ماه زیاد است که در این مختصر نمی گنجد فقط به برخی از آن اشاره می کنیم و مطالعه بقیه را به عهده حضرتعالی می گذاریم .
الف : آسمان
1- روزی شما در آسمان است (1).
2-و هوالذی انزل من السماء ماءً (2) او خدایی است که از آسمان آب نازل فرمود .
3-و لقد جعلنا فی السماء بروجاً و زینا للناظرین (3) و همانا ما در آسمان برج هایی قرار دادیم و آن را برای تماشاگران آراستیم .
4-و ما خلقنا السماء والارض و ما بینهما لاعبین (4) و ما آسمان و زمین و آنچه بین آندو است را بازیچه نیافریدیم .
5-و زینا السماء الدنیا بمصابیح (5) و ما آسمان دنیا را با چراغهایی (ستارگان) زینت دادیم . لازم به ذکر است که 120 بار کلمه سماء (مفرد) و 190 بار سموات (جمع) در قرآن کریم آمده که مطالعه آنها ماهها و سالها مطالعه لازم دارد تا بتوان قطره ای از این دریای بی کران الهی چشید .
ب – ستارگان – تعبیرات قرآن راجع به ستارگان 1-نجوم 2-کواکب 3-مصابیح
1-و هوالذی جعل لکم النجوم لتهتدوا بها فی ظلمات البر و البحر (6) او کسی است که برای شما ستارگان را قرار داد تا در تاریکی های خشکی و دریا بوسیله آنها هدایت شوید .
2-انا زینا السماء الدنیا بزینه الکواکب (7)
3-و اذا النجوم انکدرت (8) فاذا النجوم ...... (9) و اذا الکواکب انتثرت (10)
و زمانیکه ستارگان تیره شوند [فروریزند]پس وقتی که ستارگان محو می شوند . و زمانیکه ستارگان پراکنده شوند . که قبل از قیامت همه ستارگان تاریک و خاموش شده و فرو خواهند ریخت .
شب در قرآن کریم شب (لیل ) 87 بار مفرد آمده و جمع آن (لیالی) 4 بار آمده .
1-و جعل اللیل سکناً (1) و شب را وسیله آرامش شما قرار داد . هوالذی جعل لکم اللیل لتسکنوا فیه (یونس 67)
2-و جعلنا اللیل والنهار آیتین (2) و ما شب و روز را دو نشانه (از عظمت الهی) قرار دادیم .
3-و هوالذی جعل لکم اللیل لباساً (3) و او خدایی است که شب را برای شما پوشش قرار داد .
4-کانوا قلیلاً من اللیل ... (4) افراد با تقوا مقدار کمی از شب را می خوابیدند ( و بقیه را به عبادت می پرداختند )
د-ماه – کلمه قمر (ماه) در قرآن کریم 27 بار آمده .
1-والقمر نوراً (5) ماه را نور قرار داد .
2-و من آیاته اللیل والنهار والشمس والقمر (6) از آیات الهی است شب و روز و خورشید و ماه .
3-اقتربت الساعه وانشق القمر (7) قیامت نزدیک شد و ماه شکافت . یعنی هنگام قیامت ماه نیز می شکافد و پاره پاره می شود .
اینها نمونه ای بود از آیات الهی درباره آسمان و ستارگان و شب و ماه که می توانید برای مطالعه بیشتر به تفسیر آیات ذکر شده در تفسیر نمونه مراجعه فرمایید که موضوعات همه آنها در فهرست موضوعی تفسیر نمونه .ص 563 تا ص 567 و در رابطه با شب از ص 570 تا ص 572 فهرست موضوعات مربوط به شب را با ذکر جلدهای تفسیر نمونه بیان نموده است .
خواندن آیات 190 تا 194 سوره آل عمران در نیمه های شب و با نگاه کردن به آسمان در روایات سفارش شده است .
منابع:
(1) ذاریات / 22.
(2) انعام /99 .
(3) حجر/16.
(4) انبیاء /16.
(5) فصلت /12 .
(6) انعام /97
(7) صافات/6.
(8) تکویر/2.
(9) مرسلات /8.
(10) انفطار/2.
(11) انعام /96.
(12) فرقان/7 م.
(13) یونس / 5.
(14) ذاریات /17.
(15) فصلت /37.
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 500/400008)
- [سایر] چگونه ابراهیم از غروب آفتاب و ماه و ستارگان بر نفی ربوبیت آنها استدلال کرد ؟
- [سایر] قرآن در چه آیاتی از حرکت عمومی اجرام و ستارگان خبر داده است؟
- [سایر] هدف قرآن از آوردن نام ستارگان چیست، آیا دارای پیامی است؟
- [سایر] باسلام؛ در قرآن آمده است که خداوند هر روز به آسمان ها می افزاید، همان طور که هر روز در اخبار می شنویم ستارگان جدیدی کشف می شوند که چند ملیون سال نوری با زمین فاصله دارند، حال سؤال من این است که باید خدا هم با افزایش آسمان ها وسعت پیدا کند تا در آنجا باشد همان طور که گفته می شود خدا همه جا هست و آیا این با عدم محدودیت خداوند منافات ندارد که هر روز به او اضافه شود؟
- [سایر] همچنان که می دانیم برخی قائل بر این هستند که قرآن بازتاب تفکر جاهلی عرب بوده است و در نتیجه بسیاری از مسائل که در قرآن مطرح شده است مربوط به خرافات همان مردم است. از جمله این موارد را موضوع هفت آسمان،شیاطین،اجنه و.. می دانند و این سخن مبتنی بر این فرض است که قرآن همان سخن پیامبر اکرم (ص) است که بر گرفته از علوم پیرامون شخص پیغمبر اکرم (ص) بوده است که برای من در این زمینه سوالات و ابهامات سمجی هست که امیدوارم مرا در این زمینه یاری فرمایید. نکته بعد این است که بر فرض بپذیریم که هیئت بطلمیوس در آن دوران رواج داشته است اکنون باید آن را با قرآن مقایسه کرد که در این زمینه نیز سوالاتی پیش می آید.در هیئت بطلمیوس هفت فلک برای ماه و خورشید و پنج سیاره دیگر وجود دارد که هر یک بر دیگری محیط است و در فلک هشتم ستارگان قرار دارند و در فلک نهم فرشتگان و در فلک دهم جایگاه خداوند است.در این فرض فلک هشتم مرز بین عالم مادی و غیر مادی است.در قرآن نیز ما با هفت آسمان مواجه هستیم که آسمان دنیا با ستارگان زینت داده شده اند.اگر دنیا را پایین تر ترجمه کنیم در آن صورت با هیئت بطلمیوس جور در نمی آید چون آسمان پایین تر در آنجا جایگاه ماه است نه ستارگان.اما سوالی پیش می آید و آن اینکه چه قرینه ای برای ترجمه دنیا به پایین تر وجود دارد؟ولی اگر دنیا را همان دنیا ترجمه کنیم به نظرم قضیه بر عکس می شود.با توجه به اینکه سماوات در قرآن مادی هستند( با توجه به تفسیر مرحوم علامه طباطبایی ( ره) در تفسیر آیات سوره فصلت و همچنین عبارات نهج البلاغه از ترجمه مرحوم دشتی) آنگاه اگر ما همه این هفت آسمان مادی را دنیا فرض کنیم ،آسمان دنیا می شود همان فلک هشتم که بالای این هفت آسمان است که هم مزین به ستارگان است و هم اینکه مرز بین دنیا و آخرت است و لذا مانع هجوم شیاطین به این آسمان می شوند تا از آسمان های بالاتر ( ملأ اعلی) استراق سمع نکنند.چگونه می توان این دیدگاه را رد کرد؟البته نکته ای که شاید بر این دیدگاه خدشه وارد کند آن است السما الدنیا با الف و لام آمده که نشان می دهد این آسمان یکی از همان آسمان های هفت گانه مذکور است.در نتیجه آسمان دنیا نمی تواند خارج از همین هفت آسمان مثلا آسمان هشتم یا فلک هشتم باشد. می خواستم بدانم برای رد این دیدگاه آیا دلیل دیگری وجود دارد.البته می دانیم نقاط اختلافی دیگری بین قرآن و هیئت بطلمیوس وجود دارد مثل شناور بودن ماه و خورشید در فلک و تفاوت معنای فلک در این دو دیدگاه و... .( البته اثبات حرکت زمین و خورشید در قرآن برای من مشکل است.) ولی همانگونه که مشاهده می شود در این تعبیر رجم شیاطین براحتی قابل توجیه است و تازه بر فرض اختلاف با هیئت بطلمیوس این سوال سمج تر پیش می آید که شاید این تعابیر قرآن با همان اختلافاتی که دارد، درست است که با هیئت بطلمیوسی جور در نمی آید اما ممکن است با نجوم پذیرفته شده در آن دوره که احتمالاً لزوماً منطبق با نظرات بطلمیوس نبوده جورد در بیاید.لطفا مرا هر چه زودتر در این زمینه کمک کنید چون اگر این حرف ها درست باشد هه چیز پا در هوا می شود و نه قرآن، قرآن می ماند و نه تعریفی که ما از انسان و خدا و جهان داده ایم صحت داردو همه چیز تاریک می شود.نه هدفی،نه آرمانی،نه حرکتی به سوی تعالی و ...
- [سایر] آیا مطالب علمی موجود در قرآن کریم، بازتابی از عقاید زمان جاهلیت است و آیا ستارگان و افلاک در قرآن، ناظر به هیأت بطلمیوسی می باشد؟
- [سایر] منظور از آسمان در قرآن کریم چیست؟
- [سایر] آیا مطالب علمی موجود در قرآن کریم، بازتابی از عقاید زمان جاهلیت است و آیا ستارگان و افلاک در قرآن، ناظر به هیأت بطلمیوسی می باشد؟
- [سایر] از نظر قرآن چند آسمان و چند زمین داریم؟
- [سایر] معنای آسمان های هفت گانه در قرآن چیست؟
- [آیت الله بهجت] مستحب است نماز عید را زیر آسمان بخواند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اول ماه به پنج چیز ثابت می شود: اول آن که خود انسان ماه را ببیند. دوم آن که عده ای که از گفته آنان یقین یا اطمینان پیدا می شود، بگویند ماه را دیده ایم، و هم چنین است هر چیزی که به واسطه آن یقین پیدا شود. سوم آن که دو مرد عادل بگویند که در شب ماه را دیده ایم به شرط این که صفت ماه را برخلاف یکدیگر نگویند و قول آنها قابل تصدیق باشد، پس اگر برخلاف هم صفت ماه را بگویند یا هوا ابر باشد و یا اگر آسمان صاف باشد هیچ کس غیر از دو نفر نبیند کفایت نمی کند. چهارم آن که سی روز از اول ماه شعبان بگذرد که به واسطه آن، اول ماه رمضان ثابت می شود، و سی روز از اول رمضان بگذرد که به واسطه آن، اول ماه شوال ثابت می شود. پنجم آن که حاکم شرع حکم کند که اول ماه است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اول ماه به چند چیز ثابت می شود اول ان که خود انسان ماه را ببیند دوم عده ای که از گفته انان یقین یا اطمینان پیدا می شود بگویند ماه را دیده ایم و همچنین است هر چیزی که به واسطه ان یقین یا اطمینان پیدا شود سوم دو مرد عادل بگویند که در یک شب ماه را دیده ایم ولی اگر صفت ماه را بر خلاف یکدیگر بگویند اول ماه ثابت نمی شود و همچنین اگر قابل تصدیق نباشند مثل این که اسمان صاف باشد و عده استهلال کنندگان زیاد باشند و غیر از این دو دیگران هر چه دقت کنند نبینند چهارم سی روز از اول ماه شعبان بگذرد که به واسطه ان اول ماه رمضان ثابت می شود و سی روز از اول ماه رمضان بگذرد که به واسطه ان اول ماه شوال ثابت می شود
- [آیت الله نوری همدانی] اول ماه به پنج چیز ثابت می شود : اول : آنکه خود انسان ماه را ببیند . دوم : عده ای که از گفتة آنان یقین پیدا می شود ، بگویند ماه را دیده ایم . و همچنین است هر چیزی که به واسطة آن یقین پیدا شود .سوم : دو مرد عادل بگویند که در شب ماه را دیده ایم ، ولی اگر صفت ماه را برخلاف یکدیگر بگویند و یا آسمان صاف باشد و جمعیت زیادی با دقت تمام برای دیدن ماه اجتماع کنند و نبینند در این صورت که احتمال عقلانی برای اشتباه آن دو نفر هست بگویند ، اول ماه ثابت نمی شود . اما اگر در تشخیص بعض خصوصیات اختلاف داشته باشند مثل آنکه یکی بگویدماه بلند بود و دیگری بگوید نبود به گفتة آنان اول ماه ثابت می شود . چهارم : سی روز از اول ماه شعبان بگذرد که به واسطة آن ، اول ماه رمضان ثابت می شود و سی روز از اول رمضان بگذرد که به واسطة آن ، اول ماه شوال ثابت می شود . پنجم : حاکم شرع حکم کند که اول ماه است .
- [آیت الله سیستانی] زنی که عدّه او سه ماه است ، اگر اول ماه قمری طلاقش بدهند ، باید سه ماه تمام عدّه نگهدارد ، و اگر در بین ماه طلاقش بدهند ، باید باقی ماه را با دو ماه بعد از آن و نیز کسریِ ماه اول را از ماه چهارم عدّه نگهدارد تا سه ماه تمام شود ، مثلاً اگر غروب روز بیستم ماه طلاقش دهند و آن ماه سی روز باشد ، پایان عدّه او غروب روز بیستم از ماه چهارم است ؛ و اگر ماه اول 29 روز باشد احتیاط واجب آن است که از ماه چهارم بیست و یک روز عدّه نگهدارد ، تا با مقداری که از ماه اول عدّه نگهداشته سی روز شود .
- [آیت الله سیستانی] اول ماه به چهار چیز ثابت میشود : اول : آنکه خود انسان ماه را ببیند . دوم : عدّهای که از گفته آنان یقین یا اطمینان پیدا میشود ، بگویند ماه را دیدهایم . و همچنین است هر چیزی که بواسطه آن یقین پیدا شود ، یا اطمینان از یک منشأ عقلائی پیدا شود . سوم : دو مرد عادل بگویند که در شب ماه را دیدهایم ، ولی اگر صفت ماه را بر خلاف یکدیگر بگویند ، اول ماه ثابت نمیشود . و همچنین است اگر انسان یقین یا اطمینان به اشتباه آنها داشته باشد ، یا شهادت آنان مبتلا به معارض یا در حکم معارض باشد ، مثلاً اگر گروه زیادی از مردم شهر استهلال نمایند ولی بیش از دو نفر عادل کسی دیگر ادعای رؤیت ماه را نکند ، یا آنکه گروهی استهلال کنند و دو نفر عادل از میان آنان ادعای رؤیت کنند ، و دیگران رؤیت نکنند ، حال آنکه دو نفر عادل دیگر در میان آنها باشد که در دانستن جای هلال ، و در تیز بینی مانند آن دو عادل اول باشند و آسمان صاف باشد و مانع احتمالی از دیدن آن دو نباشد ، در اینچنین موارد اول ماه به شهادت دو عادل ثابت نمیشود . چهارم : سی روز از اول ماه شعبان بگذرد که بواسطه آن اول ماه رمضان ثابت میشود ، و سی روز از اول ماه رمضان بگذرد که بواسطه آن ، اول ماه شوال ثابت میشود .
- [آیت الله نوری همدانی] زنی که عدّه او سه ماه است ، اگر اوّل ماه طلاقش بدهند باید سه ماه هلالی یعنی از موقعی که ماه دیده می شود تا سه ماه عدّه نگهدارد . و اگر در بین ماه طلاقش بدهند ، باید باقی ماه را با دو ماه بعد از آن و نیز کسری ماه اوّل را از ماه چهارم عدّه نگهدارد تا سه ماه تمام شود ، مثلاً اگر غروب روز بیستم ماه طلاقش بدهند و آن ماه بیست و نه روز باشد باید نُه روز باقی ماه را با دو ماه بعد از آن و بیست روز از ماه چهارم عدّه نگهدارد و احتیاط مستحّب آن است که از ماه چهارم بیست و یک روز عدّه نگهدارد ؛ تا با مقداری که از ماه اوّل عدّه نگهداشته سی روز شود .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] زنی که عدّه او سه ماه است، اگر اول ماه طلاقش بدهند باید سه ماه هلالی یعنی از موقعی که ماه دیده می شود تا سه ماه عدّه نگهدارد. و اگر در بین ماه طلاقش بدهند، باید باقی ماه را با دو ماه بعد از آن و نیز کسری ماه اول را از ماه چهارم عدّه نگهدارد تا سه ماه تمام شود، مثلا اگر غروب روز بیستم ماه طلاقش بدهند و آن ماه بیست و نه روز باشد باید نه روز باقی ماه را با دو ماه بعد از آن و بیست روز از ماه چهارم عدّه نگهدارد، و احتیاط مستحب آن است که از ماه چهارم بیست و یک روز عدّه نگهدارد تا با مقداری که از ماه اوّل عدّه نگهداشته سی روز شود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] زنی که عده او سه ماه است؛ اگر اول ماه طلاقش بدهند؛ باید سه ماه هلالی؛ یعنی از موقعی که ماه دیده می شود تا سه ماه عده نگهدارد. و اگر در بین ماه طلاقش بدهند؛ باید باقی ماه را با دو ماه بعد از آن و نیز کسری ماه اول را از ماه چهارم عده نگهدارد تا سه ماه تمام شود؛ مثلا اگر غروب روز بیستم ماه طلاقش دهند و آن ماه بیست و نه روز باشد؛ باید نه روز باقی ماه را با دو ماه بعد از آن و بیست روز از ماه چهارم عده نگهدارد و احتیاط مستحب آن است که از ماه چهارم بیست و یک روز عده نگهدارد؛ تا به مقداری که از ماه اول عده نگهداشته سی روز شود.
- [آیت الله خوئی] زنی که عد او سه ماه است، اگر اول ماه طلاقش بدهند، باید سه ماه هلالی یعنی از موقعی که ماه دیده میشود تا سه ماه عدّه نگهدارد، و اگر در بین ماه طلاقش بدهد، باید باقی ماه را با دو ماه بعد از آن و نیز کسری ماه اول را از ماه چهارم عدّه نگهدارد تا سه ماه تمام شود، مثلًا اگر غروب روز بیستم ماه طلاقش بدهند و آن ماه بیست و نه روز باشد، باید نه روز باقی ماه را با دو ماه بعد از آن و بیست روز از ماه چهارم عدّه نگهدارد، و احتیاط مستحب آن است که از ماه چهارم بیست و یک روز عدّه نگهدارد تا به مقداری که از ماه اول عدّه نگهداشته سی روز شود.