درپاسخ به این پرسش شما به نکات ذیل توجه نمایید : 1- طرح این نوع مسایل در قرآن که مربوط به زندگی داخلی پیامبر –ص- است در به منظور تربیت و آموزش و هدایت انسان ها و درس آموزی و الگو گیری آنها است و این جنبه بر شخصی بودن و خصوصی بودن آن ترجیح دارد . 2- با توضیح و تفسیر آیه مورد پرسش ، پاسخ بخش دوم پرسش شما روشن می شود : تُرْجِی مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِی إِلَیْکَ مَنْ تَشاءُ وَ مَنِ ابْتَغَیْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلا جُناحَ عَلَیْکَ ذلِکَ أَدْنی أَنْ تَقَرَّ أَعْیُنُهُنَّ وَ لا یَحْزَنَّ وَ یَرْضَیْنَ بِما آتَیْتَهُنَّ کُلُّهُنَّ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما فِی قُلُوبِکُمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَلِیماً (احزاب- 51) (موعد) هر یک از همسرانت را بخواهی میتوانی بتاخیر اندازی و هر کدام را بخواهی نزد خود جای دهی، و هر گاه بعضی از آنها را که بر کنار ساختهای بخواهی نزد خود جای دهی گناهی بر تو نیست، این حکم الهی برای روشنی چشم آنها و اینکه غمگین نباشند و به آنچه در اختیار همه آنان میگذاری راضی شوند نزدیکتر است و خدا آنچه را در قلوب شما است میداند و خداوند از همه اعمال و مصالح بندگان با خبر است و در عین حال حلیم است و در کیفر آنها عجله نمیکند . در تفسیر آیه 28 و 29 همین سوره و بیان شان نزول آنها این مطلب بیان گفته شده که جمعی از همسران پیامبر -ص- بنا بر آنچه مفسران نقل کردهاند- به پیامبر ص عرض کردند که بر نفقه و هزینه زندگی ما بیفزا (زیرا چشمشان به غنائم جنگی افتاده بود، و چنین میپنداشتند که باید از آن، بهره زیادی به آنها برسد) آیات مزبور نازل شد و صریحا به آنها گوشزد کرد که اگر دنیا و زینت دنیا را میخواهند برای همیشه از پیامبر ص جدا شوند و اگر خدا و پیامبر و روز جزا را خواهانند با زندگی ساده او بسازند. از این گذشته در چگونگی تقسیم اوقات زندگی پیامبر ص در میان آنها نیز با هم رقابتهایی داشتند که پیغمبر ص را با آن همه گرفتاری و اشتغالات مهم در مضیقه قرار میداد، هر چند پیامبر ص کوشش لازم را در زمینه عدالت در میان آنها رعایت میکرد ولی باز گفتگوهای آنها ادامه داشت، آیه فوق نازل شد و پیامبر را در تقسیم اوقاتش در میان آنها کاملا آزاد گذاشت، و ضمنا به آنها اعلام کرد که این حکم الهی است تا هیچگونه نگرانی و سوء برداشتی برای آنها حاصل نشود . یک رهبر بزرگ الهی همچون پیامبر ص آن هم در زمانی که در کوره حوادث سخت گرفتار است، و توطئههای خطرناکی از داخل و خارج برای او میچینند، نمیتواند فکر خود را زیاد مشغول زندگی شخصی و خصوصیش کند، باید در زندگی داخلی خود دارای آرامش نسبی باشد تا بتواند به حل انبوه مشکلاتی که از هر سو او را احاطه کرده است با فراغت خاطر بپردازد. آشفتگی زندگی شخصی و دل مشغول بودن او به وضع خانوادگی در این لحظات بحرانی و طوفانی سخت خطرناک است. با اینکه طبق بحث های گذشته و مدارکی که در شرح آیه پیش آوردیم ازدواجهای متعدد پیامبر ص غالبا جنبههای سیاسی و اجتماعی و عاطفی داشته، و در حقیقت جزئی از برنامه انجام رسالت الهی او بوده، ولی در عین حال گاه اختلاف میان همسران و رقابتهای زنانه متداول آنها، طوفانی در درون خانه پیامبر ص برمیانگیخته، و فکر او را به خود مشغول میداشته است. اینجا است که خداوند یکی دیگر از ویژگیها را برای پیامبرش قائل شده، و برای همیشه به این ماجراها و کشمکشها پایان داد، و پیامبر ص را از این نظر آسوده خاطر و فارغ البال کرد. و چنان که در آیه مورد بحث میخوانیم فرمود: میتوانی (موعد) هر یک از این زنان را بخواهی به تاخیر بیندازی و به وقت دیگری موکول کنی، و هر کدام را بخواهی نزد خود جای دهی (تُرْجِی مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِی إِلَیْکَ مَنْ تَشاءُ). میدانیم یکی از احکام اسلام در مورد همسران متعدد آن است که شوهر اوقات خود را در میان آنها به طور عادلانه تقسیم کند، اگر یک شب نزد یکی از آنها است، شب دیگر نزد دیگری باشد تفاوتی در میان زنان از این نظر وجود ندارد، و این موضوع را در کتب فقه اسلامی به عنوان حق قسم تعبیر میکنند. یکی از خصایص پیامبر ص این بود که به خاطر شرائط خاص زندگی طوفانی و بحرانیش مخصوصا در زمانی که در مدینه بود و در هر ماه تقریبا یک جنگ بر او تحمیل میشد و در همین زمان همسران متعدد داشت، رعایت حق قسم به حکم آیه فوق از او ساقط بود، و میتوانست هر گونه اوقات خود را تقسیم کند هر چند او با این حال حتی الامکان مساوات و عدالت را- چنان که در تواریخ اسلامی صریحا آمده است- رعایت میکرد. ولی وجود همین حکم الهی آرامشی به همسران پیامبر ص و محیط زندگی داخلی او میداد. سپس میافزاید: هر گاه بعضی از آنها را کنار بگذاری بعدا بخواهی او را نزد خود جای دهی گناهی بر تو نیست (وَ مَنِ ابْتَغَیْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلا جُناحَ عَلَیْکَ). و به این ترتیب نه تنها در آغاز، اختیار با تو است، در ادامه کار نیز این تخییر بر قرار است، و به اصطلاح این تخییر تخییر استمراری است نه ابتدایی و با این حکم گسترده و وسیع هر گونه بهانهای از برنامه زندگی تو نسبت به همسرانت قطع خواهد شد، و میتوانی فکر خود را متوجه مسئولیت های بزرگ و سنگین رسالت کنی. و برای اینکه همسران پیامبر نیز بدانند گذشته از افتخاری که از ناحیه همسری با او کسب میکنند با تسلیم در برابر این برنامه خاص در مورد تقسیم اوقات پیامبر ص یک نوع ایثار و فداکاری از خود نشان داده، و به هیچوجه عیب و ایرادی متوجه آنها نیست، چرا که در برابر حکم خدا تسلیم شدهاند اضافه میکند: این حکم الهی برای روشنی چشم آنها و اینکه غمگین نشوند و همه آنها راضی به آنچه در اختیارشان میگذاری گردند نزدیکتر است (ذلِکَ أَدْنی أَنْ تَقَرَّ أَعْیُنُهُنَّ وَ لا یَحْزَنَّ وَ یَرْضَیْنَ بِما آتَیْتَهُنَّ کُلُّهُنَّ). زیرا اولا این یک حکم عمومی در باره همه آنها است و تفاوتی در کار نیست، و ثانیا حکمی است از ناحیه خدا که برای مصالح مهمی تشریع شده، بنا بر این آنها باید با رضا و رغبت به آن تن دهند و نه تنها نگران نباشند بلکه خشنود گردند. ولی در عین حال همانگونه که در بالا نیز اشاره کردیم پیامبر ص حتی الامکان تساوی را در تقسیم اوقات خود رعایت میکرد جز در مواردی که شرائط خاصی عدم مساوات را ایجاب میکرد، و این خود مطلب دیگری بود که موجب خشنودی آنها میشد، زیرا مشاهده میکردند که پیامبر ص با اینکه مخیر است سعی در برقراری مساوات دارد. در پایان آیه مطلب را با این جمله ختم میکند: خدا آنچه را در قلوب شما است میداند، و خداوند از همه اعمال و مصالح بندگان با خبر است، و در عین حال حلیم است و در کیفر آنها عجله نمیکند (وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما فِی قُلُوبِکُمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَلِیماً). آری خدا میداند شما در برابر کدامین حکم قلبا رضا و تسلیم دارید، و در برابر کدامین ناخشنود هستید. او میداند شما به کدامیک از همسرانتان تمایل بیشتر دارید و به کدام کمتر و حکم خدا را در برخورد با این تمایلات چگونه رعایت میکنید. همچنین او میداند چه کسانی در گوشه و کنار مینشینند و به اینگونه احکام الهی در مورد شخص پیامبر ص خردهگیری میکنند، و در دل نسبت به آن معترضند و چه کسانی با آغوش باز همه را پذیرا میشوند. بنا بر این تعبیر قلوبکم تعبیر گستردهای است که هم پیامبر ص و همسران او را شامل میشود و هم همه مؤمنان را که در ارتباط با این احکام از در رضا و تسلیم وارد میشوند، یا اعتراض و انکار میکنند هر چند آن را آشکار نسازند. نکته: آیا این حکم در حق همه همسران پیامبر (ص) بود؟ در فقه اسلامی در باب خصایص پیامبر ص این مساله مورد بحث واقع شده است که آیا تقسیم اوقات بطور مساوی در میان همسران متعدد همانگونه که بر عموم مسلمانان واجب است بر پیامبر- ص- نیز واجب بوده یا اینکه پیامبر حکم استثنایی تخییر را داشته است؟ مشهور و معروف در میان فقهای ما و جمعی از فقهای اهل سنت این است که او در این حکم مستثنا بوده، و دلیل آن را آیه فوق میشمرند که میگوید: تُرْجِی مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِی إِلَیْکَ مَنْ تَشاءُ: هر کدام را بخواهی به تاخیر میاندازی و هر یک را بخواهی نزد خود نگاه میداری. زیرا قرار گرفتن این جمله بعد از بحث در باره همه زنان پیامبر ص چنین ایجاب میکند که ضمیر جمع (هن) به تمام آنها باز گردد، و این مطلبی است که از طرف فقها و بسیاری از مفسران پذیرفته شده. ولی بعضی ضمیر فوق را مربوط به خصوص زنانی میدانند که خود را بدون مهر در اختیار او قرار دادند در حالی که اولا از نظر تاریخی ثابت نیست که آیا این حکم، موضوع خارجی پیدا کرد یا نه؟ و بعضی معتقدند که تنها در یک مورد بود که زنی به این صورت به ازدواج پیامبر در آمد، و در هر حال اصل مساله از نظر تاریخی محقق نیست. ثانیا این تفسیر خلاف ظاهر آیه است و با شان نزولی که برای آیه ذکر کردهاند سازگار نمیباشد، بنا بر این باید قبول کرد که حکم مزبور یک حکم عام است.تفسیر نمونه، ج17، ص: 385 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 12/100112404)
درپاسخ به این پرسش شما به نکات ذیل توجه نمایید :
1- طرح این نوع مسایل در قرآن که مربوط به زندگی داخلی پیامبر –ص- است در به منظور تربیت و آموزش و هدایت انسان ها و درس آموزی و الگو گیری آنها است و این جنبه بر شخصی بودن و خصوصی بودن آن ترجیح دارد .
2- با توضیح و تفسیر آیه مورد پرسش ، پاسخ بخش دوم پرسش شما روشن می شود :
تُرْجِی مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِی إِلَیْکَ مَنْ تَشاءُ وَ مَنِ ابْتَغَیْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلا جُناحَ عَلَیْکَ ذلِکَ أَدْنی أَنْ تَقَرَّ أَعْیُنُهُنَّ وَ لا یَحْزَنَّ وَ یَرْضَیْنَ بِما آتَیْتَهُنَّ کُلُّهُنَّ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما فِی قُلُوبِکُمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَلِیماً (احزاب- 51)
(موعد) هر یک از همسرانت را بخواهی میتوانی بتاخیر اندازی و هر کدام را بخواهی نزد خود جای دهی، و هر گاه بعضی از آنها را که بر کنار ساختهای بخواهی نزد خود جای دهی گناهی بر تو نیست، این حکم الهی برای روشنی چشم آنها و اینکه غمگین نباشند و به آنچه در اختیار همه آنان میگذاری راضی شوند نزدیکتر است و خدا آنچه را در قلوب شما است میداند و خداوند از همه اعمال و مصالح بندگان با خبر است و در عین حال حلیم است و در کیفر آنها عجله نمیکند .
در تفسیر آیه 28 و 29 همین سوره و بیان شان نزول آنها این مطلب بیان گفته شده که جمعی از همسران پیامبر -ص- بنا بر آنچه مفسران نقل کردهاند- به پیامبر ص عرض کردند که بر نفقه و هزینه زندگی ما بیفزا (زیرا چشمشان به غنائم جنگی افتاده بود، و چنین میپنداشتند که باید از آن، بهره زیادی به آنها برسد) آیات مزبور نازل شد و صریحا به آنها گوشزد کرد که اگر دنیا و زینت دنیا را میخواهند برای همیشه از پیامبر ص جدا شوند و اگر خدا و پیامبر و روز جزا را خواهانند با زندگی ساده او بسازند.
از این گذشته در چگونگی تقسیم اوقات زندگی پیامبر ص در میان آنها نیز با هم رقابتهایی داشتند که پیغمبر ص را با آن همه گرفتاری و اشتغالات مهم در مضیقه قرار میداد، هر چند پیامبر ص کوشش لازم را در زمینه عدالت در میان آنها رعایت میکرد ولی باز گفتگوهای آنها ادامه داشت، آیه فوق نازل شد و پیامبر را در تقسیم اوقاتش در میان آنها کاملا آزاد گذاشت، و ضمنا به آنها اعلام کرد که این حکم الهی است تا هیچگونه نگرانی و سوء برداشتی برای آنها حاصل نشود .
یک رهبر بزرگ الهی همچون پیامبر ص آن هم در زمانی که در کوره حوادث سخت گرفتار است، و توطئههای خطرناکی از داخل و خارج برای او میچینند، نمیتواند فکر خود را زیاد مشغول زندگی شخصی و خصوصیش کند، باید در زندگی داخلی خود دارای آرامش نسبی باشد تا بتواند به حل انبوه مشکلاتی که از هر سو او را احاطه کرده است با فراغت خاطر بپردازد.
آشفتگی زندگی شخصی و دل مشغول بودن او به وضع خانوادگی در این لحظات بحرانی و طوفانی سخت خطرناک است.
با اینکه طبق بحث های گذشته و مدارکی که در شرح آیه پیش آوردیم ازدواجهای متعدد پیامبر ص غالبا جنبههای سیاسی و اجتماعی و عاطفی داشته، و در حقیقت جزئی از برنامه انجام رسالت الهی او بوده، ولی در عین حال گاه اختلاف میان همسران و رقابتهای زنانه متداول آنها، طوفانی در درون خانه پیامبر ص برمیانگیخته، و فکر او را به خود مشغول میداشته است.
اینجا است که خداوند یکی دیگر از ویژگیها را برای پیامبرش قائل شده، و برای همیشه به این ماجراها و کشمکشها پایان داد، و پیامبر ص را از این نظر آسوده خاطر و فارغ البال کرد.
و چنان که در آیه مورد بحث میخوانیم فرمود: میتوانی (موعد) هر یک از این زنان را بخواهی به تاخیر بیندازی و به وقت دیگری موکول کنی، و هر کدام را بخواهی نزد خود جای دهی (تُرْجِی مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِی إِلَیْکَ مَنْ تَشاءُ).
میدانیم یکی از احکام اسلام در مورد همسران متعدد آن است که شوهر اوقات خود را در میان آنها به طور عادلانه تقسیم کند، اگر یک شب نزد یکی از آنها است، شب دیگر نزد دیگری باشد تفاوتی در میان زنان از این نظر وجود ندارد، و این موضوع را در کتب فقه اسلامی به عنوان حق قسم تعبیر میکنند.
یکی از خصایص پیامبر ص این بود که به خاطر شرائط خاص زندگی طوفانی و بحرانیش مخصوصا در زمانی که در مدینه بود و در هر ماه تقریبا یک جنگ بر او تحمیل میشد و در همین زمان همسران متعدد داشت، رعایت حق قسم به حکم آیه فوق از او ساقط بود، و میتوانست هر گونه اوقات خود را تقسیم کند هر چند او با این حال حتی الامکان مساوات و عدالت را- چنان که در تواریخ اسلامی صریحا آمده است- رعایت میکرد.
ولی وجود همین حکم الهی آرامشی به همسران پیامبر ص و محیط زندگی داخلی او میداد.
سپس میافزاید: هر گاه بعضی از آنها را کنار بگذاری بعدا بخواهی او را نزد خود جای دهی گناهی بر تو نیست (وَ مَنِ ابْتَغَیْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلا جُناحَ عَلَیْکَ).
و به این ترتیب نه تنها در آغاز، اختیار با تو است، در ادامه کار نیز این تخییر بر قرار است، و به اصطلاح این تخییر تخییر استمراری است نه ابتدایی و با این حکم گسترده و وسیع هر گونه بهانهای از برنامه زندگی تو نسبت به همسرانت قطع خواهد شد، و میتوانی فکر خود را متوجه مسئولیت های بزرگ و سنگین رسالت کنی.
و برای اینکه همسران پیامبر نیز بدانند گذشته از افتخاری که از ناحیه همسری با او کسب میکنند با تسلیم در برابر این برنامه خاص در مورد تقسیم اوقات پیامبر ص یک نوع ایثار و فداکاری از خود نشان داده، و به هیچوجه عیب و ایرادی متوجه آنها نیست، چرا که در برابر حکم خدا تسلیم شدهاند اضافه میکند:
این حکم الهی برای روشنی چشم آنها و اینکه غمگین نشوند و همه آنها راضی به آنچه در اختیارشان میگذاری گردند نزدیکتر است (ذلِکَ أَدْنی أَنْ تَقَرَّ أَعْیُنُهُنَّ وَ لا یَحْزَنَّ وَ یَرْضَیْنَ بِما آتَیْتَهُنَّ کُلُّهُنَّ).
زیرا اولا این یک حکم عمومی در باره همه آنها است و تفاوتی در کار نیست، و ثانیا حکمی است از ناحیه خدا که برای مصالح مهمی تشریع شده، بنا بر این آنها باید با رضا و رغبت به آن تن دهند و نه تنها نگران نباشند بلکه خشنود گردند.
ولی در عین حال همانگونه که در بالا نیز اشاره کردیم پیامبر ص حتی الامکان تساوی را در تقسیم اوقات خود رعایت میکرد جز در مواردی که شرائط خاصی عدم مساوات را ایجاب میکرد، و این خود مطلب دیگری بود که موجب خشنودی آنها میشد، زیرا مشاهده میکردند که پیامبر ص با اینکه مخیر است سعی در برقراری مساوات دارد.
در پایان آیه مطلب را با این جمله ختم میکند: خدا آنچه را در قلوب شما است میداند، و خداوند از همه اعمال و مصالح بندگان با خبر است، و در عین حال حلیم است و در کیفر آنها عجله نمیکند (وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما فِی قُلُوبِکُمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَلِیماً).
آری خدا میداند شما در برابر کدامین حکم قلبا رضا و تسلیم دارید، و در برابر کدامین ناخشنود هستید.
او میداند شما به کدامیک از همسرانتان تمایل بیشتر دارید و به کدام کمتر و حکم خدا را در برخورد با این تمایلات چگونه رعایت میکنید.
همچنین او میداند چه کسانی در گوشه و کنار مینشینند و به اینگونه احکام الهی در مورد شخص پیامبر ص خردهگیری میکنند، و در دل نسبت به آن معترضند و چه کسانی با آغوش باز همه را پذیرا میشوند.
بنا بر این تعبیر قلوبکم تعبیر گستردهای است که هم پیامبر ص و همسران او را شامل میشود و هم همه مؤمنان را که در ارتباط با این احکام از در رضا و تسلیم وارد میشوند، یا اعتراض و انکار میکنند هر چند آن را آشکار نسازند.
نکته: آیا این حکم در حق همه همسران پیامبر (ص) بود؟
در فقه اسلامی در باب خصایص پیامبر ص این مساله مورد بحث واقع شده است که آیا تقسیم اوقات بطور مساوی در میان همسران متعدد همانگونه که بر عموم مسلمانان واجب است بر پیامبر- ص- نیز واجب بوده یا اینکه پیامبر حکم استثنایی تخییر را داشته است؟
مشهور و معروف در میان فقهای ما و جمعی از فقهای اهل سنت این است که او در این حکم مستثنا بوده، و دلیل آن را آیه فوق میشمرند که میگوید:
تُرْجِی مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِی إِلَیْکَ مَنْ تَشاءُ: هر کدام را بخواهی به تاخیر میاندازی و هر یک را بخواهی نزد خود نگاه میداری.
زیرا قرار گرفتن این جمله بعد از بحث در باره همه زنان پیامبر ص چنین ایجاب میکند که ضمیر جمع (هن) به تمام آنها باز گردد، و این مطلبی است که از طرف فقها و بسیاری از مفسران پذیرفته شده.
ولی بعضی ضمیر فوق را مربوط به خصوص زنانی میدانند که خود را بدون مهر در اختیار او قرار دادند در حالی که اولا از نظر تاریخی ثابت نیست که آیا این حکم، موضوع خارجی پیدا کرد یا نه؟ و بعضی معتقدند که تنها در یک مورد بود که زنی به این صورت به ازدواج پیامبر در آمد، و در هر حال اصل مساله از نظر تاریخی محقق نیست.
ثانیا این تفسیر خلاف ظاهر آیه است و با شان نزولی که برای آیه ذکر کردهاند سازگار نمیباشد، بنا بر این باید قبول کرد که حکم مزبور یک حکم عام است.تفسیر نمونه، ج17، ص: 385 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 12/100112404)
- [سایر] آیا همسران پیامبر (ص) نیز از اهل بیت هستند؟
- [سایر] تعداد همسران پیامبر اکرم(ص) چندتا بوده؟ نام آنها چه بوده است؟
- [سایر] با سلام چرا علمای شیعه سعی دارند همسران پیامبر ص را جزء اهل بیت به شمار نیاورند در حالی که در آیه ی 33 سوره ی احزاب به وضوح و صراحتأ همسران پیامبر را اهل بیت خطاب کرده، دلایلی می آورند که اصلأ توجیه پذیر نیست و خیلی غیر منطقی این موضوع را رد می کنند،آخر چرا؟؟ خدا آنها را اهل بیت خطاب می کند و علما رد میکنند!! خیلی عجیب است
- [سایر] آیا همسران پیامبر جزو اهل بیت به شمار می روند ؟
- [سایر] چرا پیامبر(ص) نسبت به دیگر افراد؛ در بهره برداری از امیال جنسی آزادتر بوده و حتی همسران پیامبر(ص)، از محدودیت هایی برخوردارند؟
- [سایر] احترام همسران پیامبر از جمله عایشه چگونه باید رعایت شود؟
- [سایر] چرا پیامبر(ص) نسبت به دیگر افراد؛ در بهره برداری از امیال جنسی آزادتر بوده و حتی همسران پیامبر(ص)، از محدودیت هایی برخوردارند؟
- [سایر] معجزات پیامبر اکرم(ص) در قرآن چیست؟
- [سایر] چرا کلمه اهل بیت در آیه تطهیر شامل همسران پیامبر نمی شود؟
- [سایر] چه دلیلی وجود دارد بر اینکه منظور از اهل بیت(ع) در آیه 33 احزاب پنج تن آل عبا باشند؟ در صورتی که در آیه 73 سوره هود حضرت ابراهیم(ع) و همسرشان را اهل البیت(ع) می خواند و به خاطر همین از ضمیر مذکر استفاده کرده است. می توان گفت که این آیه خواست خداوند را بیان می دارد اما سرپیچی همسران پیامبر این توفیق را از آنان سلب می کند، ولی با توجه به اینکه آیات بعدی و جملات قبلی خود آیه در مورد همسران پیامبر است بعید است مرجع ضمیر به یکباره تغییر کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله مکارم شیرازی] شایسته است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه (یس) و (صافات) و (احزاب) و (آیة الکرسی) و هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است برای راحت شدن محتضر؛ بر بالین او سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره را بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس، و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف یعنی آیه اِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ... و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله خوئی] مستحب است برای راحتشدن محتضر بر بالین او سورة مبارکه" یس" و" الصافات" و" احزاب" و" آیة الکرسی" و آیة پنجاه و چهارم از سورة اعراف و سه آیة آخر سوره بقره را، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله سبحانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف (إنَّ ربَّکُمُ اللهُ الّذی خَلَقَ السموات و الارض) تا آخر، و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او، سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله سیستانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر ، در بالین او سوره مبارکه یس ، و صافّات ، و احزاب ، و آیة الکرسی ، و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف ، و سه آیه آخر سوره بقره ، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند .
- [امام خمینی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه "یس" و"الصافات" و " احزاب" و "آیة الکرسی" و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.