مطمئنا شما خوب میدانید که ازدواج بزرگترین و مهمترین حادثه زندگی انسان است و دختران و پسران میوههای باغ زندگی انسانهایند و دست آفرینش نوعی جاذبه و کشش درونی در آنها به ودیعت نهاده است . 0 اضطراب و ناآرامی آنان در این سنین از طریق ازدواج به سکونت و آرامش تبدیل میگردد و قرآن که راز آفریدن همسر را (لتسکنوا الیها) میداند، بدین نکته اشاره دارد . البته ازدواج و زندگی مشترک وقتی ثمر بخش، سودمند و ماندگار است که روحیهها و طرز تفکر دو طرف، همسو و نزدیک باشد . در غیر این صورت، ریسمان وحدت و یگانگی به ضعف و سستی میگراید و سرانجام گسسته میشود. در زندگی خود شاهد پدیدههای تلخ و درد آوری هستیم که دختران و پسران و خانوادههاشان را میآزارد و کاخ زندگی مشترک زوجین را فرو میپاشد . بیتردید محاسبات غلط، احساسات زودگذر، خیالات و توهمات بیاساس عامل اصلی تحقق این پدیدهها به شمار میآید . بنابراین، اگر در گزینش همسر اصول صحیح رعایتشود، بخش عظیمی از ناگواریها و نابسامانیها و مشکلات از میان میرود و زندگی جوانان پربارتر و زیباتر میشود . با توجه به نقش بسیار سازنده ازدواج در زندگی فردی و اجتماعی، در دین مبین اسلام سفارش فراوانی در مورد ازدواج شده که همگی بر اهمیت و آثار ارزنده آن دلالت دارد و ناگفته پیداست که تعابیری مثل: النکاح سنتی فمن رغبتی عن سنتی فلیس منی به طور کلی در جهت تشویق و ترغیب به این امر الهی و سنت نبوی(ص) است و هدف از آن ایجاد انگیزه و یادآوری اهمیت و ارزش آن است و با این گونه روایات درصدد گوشزد کردن آثار و خیرات عمیق آن میباشند؛ چنانچه در مورد محاسبه نفس نیز داریم که: کسی که نفس خود را محاسبه نکند و پرونده اعمالش را بررسی ننماید از ما اهل بیت نمیباشد و واضح است که این حدیث به این معنا نیست که چنین فردی شیعه و دوستدار ما خانواده نمیباشد. بلکه هدف توجه دادن به اهمیت محاسبه نفس میباشد. با توجه به این نکته معلوم میشود در این روایات خطاب به کسانی است که با وجود داشتن امکانات و زمینه ازدواج به این سنت پیامبر(ص) اهمیتی نمیدهند و با این کار عملاً به سنت و شیوه و روش پیامبر(ص) بیاعتنایی کرده و آن را کوچک و کماهمیت میشمرند و این زمینهساز تخلف و سرپیچی و پشت کردن به دیگر سنتهای پیامبر و اولیای الهی(ع) و انحراف از دین مبین میباشد. مسلماً خطاب این گونه احادیث با افرادی نیست که به خاطر عدم آمادگی و یا وجود موانعی بر سر راهشان هنوز برای ازدواج آمادگی ندارند. بلکه بیشتر متوجه کسانی است که به خاطر ترس از فقر و نداری و یا عدم توکل بر قدرت خداوند و یا ترس از مسؤولیتپذیری زیر بار ازدواج نمیروند. ازدواج دارای فواید بسیاری است از جمله: 1. بقای نسل، 2. آرامش و تعادل روحی و جسمی، 3. سلامت اخلاقی و اجتماعی جامعه، 4. تامین نیاز طبیعی و غریزی انسان, 5. ارضای حس محبت کردن و مورد محبت قرار گرفتن و... .روم (30)، آیه 21؛ تفسیر المیزان، ج 15، المؤمنون، ذیل آیه 6. البته ممکن است بعضی از این فایدهها برای برخی مهمتر باشد؛ گاهی شخصی به جهت ارضای غریزه جنسی خود، ازدواج میکند و آن را از نظر اهمیت در رتبه اول قرار میدهد و گاهی به دست آوردن شریک و یاوری دلسوز در زندگی برای او اهمیت دارد و... باید دانست که بعضی از این فواید در ازدواج موقّت نیز تحقق مییابد. اسلام درباره ازدواج و انتخاب همسر آن قدر قانون و مطلب و تاکید دارد که انسان در شگفتی فرو میرود . استاد محمد تقی جعفری میفرمود: (برتراند راسل، فیلسوف مشهور اروپایی، به من نوشت: چرا اسلام این قدر به ازدواج بها داده و برای آن قانون وضع کرده است؟ در جواب نوشتم: مساله انسان است . با ازدواج میخواهد انسان به وجود آید) یکی از مهم ترین دام های شیطان که به وسیله آن بیشتر افراداز صراط مستقیم الهی و دین حق منحرف می شوند و به گرداب معصیت وگناه می افتند، مساله غریزه جنسی است . وقتی انسان مورد حلالی برای ارضای این غریزه و خاموش کردن این آتش سوزان داشته باشد، دیگر فکرخیانت به نوامیس دیگران و آلوده شدن به گناهان دیگر ( از قبیل لواط واستمنا ) از سرش بیرون می رود .همچنین مرتکب گناهان دیگری که مقدمه برای بعضی از کارها است ( مثل دروغ ، حیله و مکر، خودکشی ، قتل و .... ) نمی شود و این مساله به تجربه ثابت شده است . آری ( ( اگر کسی ازدواج کنددر واقع نصف دینش را حفظ کرده ، پس باید راجع به نصف دیگرش تقواپیشه کند ) ) ؛ چون نصف دیگر گناهان هم منشا دیگری دارد (مثل ربا خواری ،رشوه ، ظلم و تعدی ، حب ریاست که منشا آنها حب و علاقه به دنیا است). بیشک هیچ شالودهای، مقدستر از بنای رفیع ازدواج نیسترسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: (ما بنی بناء فی الاسلام احب الی الله عز و جل من التزویج)؛ (هیچ بنایی در اسلام محبوبتر از ازدواج، نزد خداوند بنا نشده است): (وسائل الشیعه، ج 14، ص3). و هر ملتی در دین و آیین خود به نوعی از آن بهرهمند است. دین اسلام بیش از همه بر آن تأکید دارد و برای آن آثار و فواید مهمی یاد کرده است. در قرآن مجید سه آیه در اهمیت اصل ازدواج آمده و همگان را به آن تشویق و دعوت کرده است: 1. (وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی مِنْکُمْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ)؛ نور()، آیه 32. ؛ (مردان و زنان بی همسر خود را همسر دهید و همچنین غلامان و کنیزان صالح را، اگر فقیر و تنگدست باشند. خداوند از فضل خود آنان را بینیاز میسازد؛ خداوند گشایش دهنده و آگاه است). 2. (وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ)؛روم (30)، آیه 21. ؛ (و از نشانههای او این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتاتان مودت و رحمت قرار داد. در این نشانههایی است برای گروهی که تفکر میکنند). 3. (وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتامی فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنی أَلاَّ تَعُولُوا)؛نساء(4)، آیه 3. ؛ (و اگر میترسید که [به هنگام ازدواج با دختران یتیم ]عدالت را رعایت نکنید [از ازدواج با آنان چشم پوشی کنید و] با زنان پاک [دیگر] ازدواج کنید دو یا سه یا چهار همسر و اگر میترسید عدالت را [در باره همسران متعدد] رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید و یا از زنانی که مالک آنهایید، استفاده کنید. این کار از ظلم و ستم بهتر جلوگیری میکند). علاوه بر آیات، روایات بسیاری نیز در این زمینه وجود دارد؛ چنان که از پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله نقل شده است: (هر کس ازدواج کند، به درستی که از نصف دینش پاسداری کرده است).(من تزوج فقد احرز نصف دینه). (وسائل الشیعه، ج 14، ص 5). از این رو فقیهان ازدواج را از مستحبّات مؤکد بر شمردهاند و آن را برای کسی که به سبب نگرفتن همسر به گناه بیفتد، واجب دانستهاند. در اسلام و سنت پیامبر(ص) ترک ازدواج و رهبانیت تبلیغ نشده است، بلکه بین رهبانیت و هرج و مرج نسبی راه صحیح و متعادل که ازدواج و کامیابی شروع و کنترل شده جنسی است پذیرفته شده است. از طرف دیگر ممکن است اشخاص مشکلاتی داشته باشند و نتوانند ازدواج کنند در اینصورت نمیتوان گفت دین آنها ناقص است. آری، اگر شخصی برای او امکانات ازدواج فراهم باشد و شخص خوبی هم در دسترس باشد و با این همه ازدواج نکند. سنتی از سنتهای پیامبر(ص) را ترک نموده است. ارضای غریزه جنسی و تأمین نیازهای فیزیولوژیک انسان از آثار مثبت ازدواج است؛ ولی میتوان فلسفه و حقیقت ازدواج از نظر اسلام را در سه امر جست و جو کرد: تکمیل، تسکین و تولید. 1.تکمیل هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست و پیوسته در جهت جبران کمبود خویش تلاش میکند. جوان در پی رسیدن به استقلال فکری است؛ برای جبران نواقص و تأمین نیازهای بی شمار خود به سوی ازدواج سوق داده میشود و با گزینش همسری مناسب و شایسته موجبات رشد و تکامل خویش را فراهم میکند. مرحوم شهید مطهری در این باره میفرماید: (تشکیل خانواده یعنی یک نوع علاقهمند شدن به سرنوشت دیگران.... و یکی از علل این که در اسلام ازدواج یک امر مقدس و عبادت تلقی شده است همین است... ازدواج اولین مرحله خروج از خود طبیعی فردی و توسعه پیدا کردن شخصیت انسان است... پختگی ای که در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده ایجاد میشود، در هیچ جای دیگر نمیتوان به آن رسید. و آن را فقط در ازدواج و تشکیل خانواده باید بدست آورد.)1 شخصیت انسان پس از ازدواج به یک شخصیت اجتماعی تبدیل میشود؛ زیرا در پرتو ازدواج و زندگی مشترک خود را شدیداً مسؤول حفظ همسر و تأمین وسائل زندگی و تربیت فرزندان آینده تلقی میکند و تمام هوش، ابتکار و استعدادهای خود را به کار میگیرد؛ به عبارت دیگر، احساس مسؤولیت اجتماعی در او شکل میگیرد و بسیاری از شایستگیها و توانمندیهای نهفته در درونش را شکوفا میسازد. بنابراین، میتوان ازدواج را مایه رشد و کمال یافتن انسان دانست. در واقع خداوند انسان را به گونهای آفریده که بدون جنس مخالف ناقص است و با جنس مخالف کامل میشود. مرد به زن نیازمند است و زن به مرد. هر کدام از دو جنس از نظر روحی و جسمی به هم وابستهاند و با قرار گرفتن در کنار هم یکدیگر را تکمیل میکنند. 2. تسکین مهمترین نیازی که بر اثر ازدواج تأمین میشود، نیاز به آرامش و احساس امنیت و آسودگی است این نیاز که در سرشت آدمی ریشه دارد، چنان مهم است که خداوند در بیان فلسفه ازدواج میفرماید: (از آیات و نشانههای خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی قرار دادیم تا در کنار آنان آ رامش یابید.)2 بنابراین، همسر موجب آرامش و امنیت خاطر و محیط خانه وسیله آرامش روحی زن و مرد قرار داده شده است. در اوایل جوانی احساس تنهایی، بیهودگی و نداشتن پناهگاه انسان را فرا میگیرد. ازدواج و قرار گرفتن در کنار همسری شایسته و دلسوز این احساس را از بین میبرد و او را به آرامش روحی میرساند. این احساس آرامش به ثبات فکری و روحی، وقار، احساس ارزشمند بودن و لذت میانجامد. در واقع دست آفرینش نوعی کشش درونی میان زن و مرد به ودیعت نهاده تا هر کدام در سنین خاص خواهان یکدیگر شوند و اضطراب وپریشانیشان از طریق ازدواج به سکونت و آرامش تبدیل گردد. دانشمندان علوم تجربی و انسانی نیز ارضای صحیح و به موقع غریزه جنسی و ترشح معتدل غدد جنسی را برای سلامت جسم و روان آدمی لازم دانسته، عدم آن را سبب پارهای از بیماریهای روانی و گاه جسمانی شمردهاند. 3. تولید یکی از ثمرات بزرگ ازدواج وجود فرزند و بقای نسل آدمی است. تولید و تکثیر نسل را نباید کوچک و بی اهمیت شمرد؛ زیرا هدف آفرینش جهان وجود انسان و پرورش و تکامل او است. تولید و پرورش انسانهای خدا پرست و موحد و نیکوکار و صالح، مطلوب خدای جهان آفرین است. از دیدگاه اسلام، وجود فرزند صالح برای پدر و مادر یک عمل صالح شمرده میشود و در سعادت دنیا و آخرت آنها مؤثر است به همین جهت، معصومان تولید و تکثیر نسل را از اهداف ازدواج خواندهاند. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: (چه مانع دارد که مؤمن برای خودش همسری برگزیند. شاید خدا فرزندی به او عطا کند که با گفتن لااله الاالله زمین را سنگین سازد.) در حقیقت زوجها از طریق فرزندان خود رشته پیوند میان اعضای یک نسل را به وجود میآورند. این امر از اهداف اساسی ازدواج است؛ وجود فرزندان به گرمی، پویایی و صفای کانون خانواده میانجامد و انگیزه ادامه زندگی را در انسان تقویت میکند. البته روشن است که در پرتو ازدواج یکی از نیازها و غرایز مهم انسان (غریزه جنسی) تأمین و به روشی درست ارضا میشود. با تأمین این نیاز جسمانی، فرد از نظر روانی، ذهنی و اخلاقی به آرامش میرسد و مسیر بسیاری از انحرافات جنسی و اخلاقی و اجتماعی بسته میشود. فواید دیگر : گذشته از نیازها که ضرورت ازدواج را معنی می بخشند ، بنای ازدواج تنها بر رفع ضرورتها تکیه ندارد ، بلکه علاوه بر آن ، بر منافع و فواید دیگری نیز استوار است که در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود . 1 بزرگ شدن روح : یکی از مهمترین نتایجی که در اثر ازدواج حاصل می شود بیرون رفتن فرد از مدار فردیت خود و شکسته شدن نسبی اما قابل توجه حصار نفسانیت انسان است ، ازدواج توأم با توجه به یک فرد دیگر که تا بحال غریبه بوده و یا حکم نامحرم داشته است می باشد و این امری است مهم ، چرا که تا بحال جوان ما بجز وجود خود و آمال و آرزوهای خود فکری دیگر نداشته است ، اما بواسطه ازدواج ، یک نفر دیگر نیز در مدار برنامه ریزی و توجه او قرار می گیرد و حاضر است از وجود خود و داشته های خود به دیگری نیز عطا کند و بواسطه محبت و دوستی که ایجاد میشود (( من )) وجودی فرد گسترش یافته و از مدار صرف خودبینی خارج می گردد و تلاش برای آسودگی ، رفاه و آسایش یک نفر دیگر حکایت از بزرگ شدن روح فرد می کند چرا که وی ، یک نفر دیگر را تحت لطف قرار می دهد و بواسطه وی یک نفر دیگر زندگی راحت تری را تجربه می کند . 2 تمرین محبّت کردن : در ازدواج یک اتفاق مهم دیگر می افتد و یا بایستی بیفتد و آن صمیمیت و دوستی بین دو نفر است و این یکی از اهداف مهم دین اسلام است که افراد با هم دوست و صمیمی شوند . خداوند در ازدواج چاشنی یک ارتباط محبت آمیز را با قرار دادن مودت و رحمت بین زوجین قرار داده است ، بنابرین ازدواج یکی از بهترین زمینه ها برای تمرین محبت کردن آنهم یک محبت حلال ، طیب و مهمتر از همه واقعی را فراهم می کند و همین تمرین محبت کردنها کم کم انسان را و روحش را بزرگتر و رئوف تر می کند . 3 تمرین در ارتباطات : در ازدواج فرد سالها تمرین می کند که رابطه محبت آمیز را چگونه حفظ کند و آنرا در حد عالی نگه دارد و این تلاش خود بخود تغییرات عمیقی را در افراد بوجود می آورد ، وقتی فرد عادت کند سالها به خوبی صحبت کند ، اهل عطوفت و گذشت باشد ، رفتار مهربانی داشته باشد ، اهل خیر و انفاق باشد و آنقدر روحش بزرگ شود که دیگری را برخود مقدم بشمارد یا حداقل به اندازه خودش به او اهمیت دهد ، مطمئناً بعد از گذشت چندین سال ، خواهید گفت این فرد بافرد قبل از ازدواج خیلی فرق کرده و خیلی بهتر شده است . 4 شخصیت مفیدتر و مستقل تر : در ازدواج بدلیل اینکه افراد با واقعیتهای زندگی بیشتر مرتبط می شوند و مسئولیت های بیشتری را بر عهده می گیرند ، لذا جسم و ذهن هر دو برای بهبود و رفاه زندگی تلاش بیشتری را می کنند و نتیجتاً فرد از لحاظ فردی از حالت نیاز و وابستگی به سوی استقلال و خودکفایی گام بر می دارد و از لحاظ اجتماعی فرد کم کم از یک وجود مصرف کننده به وجود تولید کننده یا خدمات دهنده در اجتماع تبدیل می شود . 5 و باز هم ادامه خط سیر بزرگ شدن انسان : آنزمان که فرزندانی هم به جمع زوجین اضافه شوند ، این بار زن و مرد از مقام زوجیت به مقام والدین ارتقا می یابند و چه زحمتها ، تلاشها و کوششها برای اینکه انسانی دیگر به این دنیا قدم بگذارد و رشد و پروش یابد را متحمل می شوند و اگر زمانی زن و مرد به یکدیگر عشق می ورزیدند به این دلیل بود که از همدیگر لذت می بردند ، با آمدن فرزندان ، علاوه بر خود به کسانی دیگر نیز مهر و محبت می ورزند ، اما این دفعه نه به این دلیل که نفعی و لذتی ببرند ، بلکه بدین علت که نفعی برسانند و بهره ای را ارزانی کنند . و در این مقام است که انسانها با کمی توجه به رشحاتی از مفهوم خدا بودن و بنده پروری پی می برند . 1. تعلیم و تربیت در اسلام، شهید مطهری. ص 252. 2. سوره روم (30): آیه 21. در پایان توصیه می شود کتاب (آیین همسرداری) نوشته ابراهیم امینی را هم خودتان مطالعه کنید و به همسرتان نیز توصیه کنید مطالعه کنند. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 2/100112565)
مطمئنا شما خوب میدانید که ازدواج بزرگترین و مهمترین حادثه زندگی انسان است و دختران و پسران میوههای باغ زندگی انسانهایند و دست آفرینش نوعی جاذبه و کشش درونی در آنها به ودیعت نهاده است .
0 اضطراب و ناآرامی آنان در این سنین از طریق ازدواج به سکونت و آرامش تبدیل میگردد و قرآن که راز آفریدن همسر را (لتسکنوا الیها) میداند، بدین نکته اشاره دارد . البته ازدواج و زندگی مشترک وقتی ثمر بخش، سودمند و ماندگار است که روحیهها و طرز تفکر دو طرف، همسو و نزدیک باشد . در غیر این صورت، ریسمان وحدت و یگانگی به ضعف و سستی میگراید و سرانجام گسسته میشود. در زندگی خود شاهد پدیدههای تلخ و درد آوری هستیم که دختران و پسران و خانوادههاشان را میآزارد و کاخ زندگی مشترک زوجین را فرو میپاشد .
بیتردید محاسبات غلط، احساسات زودگذر، خیالات و توهمات بیاساس عامل اصلی تحقق این پدیدهها به شمار میآید . بنابراین، اگر در گزینش همسر اصول صحیح رعایتشود، بخش عظیمی از ناگواریها و نابسامانیها و مشکلات از میان میرود و زندگی جوانان پربارتر و زیباتر میشود .
با توجه به نقش بسیار سازنده ازدواج در زندگی فردی و اجتماعی، در دین مبین اسلام سفارش فراوانی در مورد ازدواج شده که همگی بر اهمیت و آثار ارزنده آن دلالت دارد و ناگفته پیداست که تعابیری مثل: النکاح سنتی فمن رغبتی عن سنتی فلیس منی به طور کلی در جهت تشویق و ترغیب به این امر الهی و سنت نبوی(ص) است و هدف از آن ایجاد انگیزه و یادآوری اهمیت و ارزش آن است و با این گونه روایات درصدد گوشزد کردن آثار و خیرات عمیق آن میباشند؛ چنانچه در مورد محاسبه نفس نیز داریم که: کسی که نفس خود را محاسبه نکند و پرونده اعمالش را بررسی ننماید از ما اهل بیت نمیباشد و واضح است که این حدیث به این معنا نیست که چنین فردی شیعه و دوستدار ما خانواده نمیباشد.
بلکه هدف توجه دادن به اهمیت محاسبه نفس میباشد. با توجه به این نکته معلوم میشود در این روایات خطاب به کسانی است که با وجود داشتن امکانات و زمینه ازدواج به این سنت پیامبر(ص) اهمیتی نمیدهند و با این کار عملاً به سنت و شیوه و روش پیامبر(ص) بیاعتنایی کرده و آن را کوچک و کماهمیت میشمرند و این زمینهساز تخلف و سرپیچی و پشت کردن به دیگر سنتهای پیامبر و اولیای الهی(ع) و انحراف از دین مبین میباشد.
مسلماً خطاب این گونه احادیث با افرادی نیست که به خاطر عدم آمادگی و یا وجود موانعی بر سر راهشان هنوز برای ازدواج آمادگی ندارند. بلکه بیشتر متوجه کسانی است که به خاطر ترس از فقر و نداری و یا عدم توکل بر قدرت خداوند و یا ترس از مسؤولیتپذیری زیر بار ازدواج نمیروند.
ازدواج دارای فواید بسیاری است از جمله: 1. بقای نسل، 2. آرامش و تعادل روحی و جسمی، 3. سلامت اخلاقی و اجتماعی جامعه، 4. تامین نیاز طبیعی و غریزی انسان, 5. ارضای حس محبت کردن و مورد محبت قرار گرفتن و... .روم (30)، آیه 21؛ تفسیر المیزان، ج 15، المؤمنون، ذیل آیه 6.
البته ممکن است بعضی از این فایدهها برای برخی مهمتر باشد؛ گاهی شخصی به جهت ارضای غریزه جنسی خود، ازدواج میکند و آن را از نظر اهمیت در رتبه اول قرار میدهد و گاهی به دست آوردن شریک و یاوری دلسوز در زندگی برای او اهمیت دارد و... باید دانست که بعضی از این فواید در ازدواج موقّت نیز تحقق مییابد.
اسلام درباره ازدواج و انتخاب همسر آن قدر قانون و مطلب و تاکید دارد که انسان در شگفتی فرو میرود . استاد محمد تقی جعفری میفرمود: (برتراند راسل، فیلسوف مشهور اروپایی، به من نوشت: چرا اسلام این قدر به ازدواج بها داده و برای آن قانون وضع کرده است؟ در جواب نوشتم: مساله انسان است . با ازدواج میخواهد انسان به وجود آید)
یکی از مهم ترین دام های شیطان که به وسیله آن بیشتر افراداز صراط مستقیم الهی و دین حق منحرف می شوند و به گرداب معصیت وگناه می افتند، مساله غریزه جنسی است . وقتی انسان مورد حلالی برای ارضای این غریزه و خاموش کردن این آتش سوزان داشته باشد، دیگر فکرخیانت به نوامیس دیگران و آلوده شدن به گناهان دیگر ( از قبیل لواط واستمنا ) از سرش بیرون می رود .همچنین مرتکب گناهان دیگری که مقدمه برای بعضی از کارها است ( مثل دروغ ، حیله و مکر، خودکشی ، قتل و .... ) نمی شود و این مساله به تجربه ثابت شده است . آری ( ( اگر کسی ازدواج کنددر واقع نصف دینش را حفظ کرده ، پس باید راجع به نصف دیگرش تقواپیشه کند ) ) ؛ چون نصف دیگر گناهان هم منشا دیگری دارد (مثل ربا خواری ،رشوه ، ظلم و تعدی ، حب ریاست که منشا آنها حب و علاقه به دنیا است).
بیشک هیچ شالودهای، مقدستر از بنای رفیع ازدواج نیسترسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: (ما بنی بناء فی الاسلام احب الی الله عز و جل من التزویج)؛ (هیچ بنایی در اسلام محبوبتر از ازدواج، نزد خداوند بنا نشده است): (وسائل الشیعه، ج 14، ص3). و هر ملتی در دین و آیین خود به نوعی از آن بهرهمند است. دین اسلام بیش از همه بر آن تأکید دارد و برای آن آثار و فواید مهمی یاد کرده است.
در قرآن مجید سه آیه در اهمیت اصل ازدواج آمده و همگان را به آن تشویق و دعوت کرده است:
1. (وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی مِنْکُمْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ)؛ نور()، آیه 32. ؛ (مردان و زنان بی همسر خود را همسر دهید و همچنین غلامان و کنیزان صالح را، اگر فقیر و تنگدست باشند. خداوند از فضل خود آنان را بینیاز میسازد؛ خداوند گشایش دهنده و آگاه است).
2. (وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ)؛روم (30)، آیه 21. ؛ (و از نشانههای او این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتاتان مودت و رحمت قرار داد. در این نشانههایی است برای گروهی که تفکر میکنند).
3. (وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتامی فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنی أَلاَّ تَعُولُوا)؛نساء(4)، آیه 3. ؛ (و اگر میترسید که [به هنگام ازدواج با دختران یتیم ]عدالت را رعایت نکنید [از ازدواج با آنان چشم پوشی کنید و] با زنان پاک [دیگر] ازدواج کنید دو یا سه یا چهار همسر و اگر میترسید عدالت را [در باره همسران متعدد] رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید و یا از زنانی که مالک آنهایید، استفاده کنید. این کار از ظلم و ستم بهتر جلوگیری میکند).
علاوه بر آیات، روایات بسیاری نیز در این زمینه وجود دارد؛ چنان که از پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله نقل شده است: (هر کس ازدواج کند، به درستی که از نصف دینش پاسداری کرده است).(من تزوج فقد احرز نصف دینه). (وسائل الشیعه، ج 14، ص 5).
از این رو فقیهان ازدواج را از مستحبّات مؤکد بر شمردهاند و آن را برای کسی که به سبب نگرفتن همسر به گناه بیفتد، واجب دانستهاند.
در اسلام و سنت پیامبر(ص) ترک ازدواج و رهبانیت تبلیغ نشده است، بلکه بین رهبانیت و هرج و مرج نسبی راه صحیح و متعادل که ازدواج و کامیابی شروع و کنترل شده جنسی است پذیرفته شده است. از طرف دیگر ممکن است اشخاص مشکلاتی داشته باشند و نتوانند ازدواج کنند در اینصورت نمیتوان گفت دین آنها ناقص است. آری، اگر شخصی برای او امکانات ازدواج فراهم باشد و شخص خوبی هم در دسترس باشد و با این همه ازدواج نکند. سنتی از سنتهای پیامبر(ص) را ترک نموده است.
ارضای غریزه جنسی و تأمین نیازهای فیزیولوژیک انسان از آثار مثبت ازدواج است؛ ولی میتوان فلسفه و حقیقت ازدواج از نظر اسلام را در سه امر جست و جو کرد: تکمیل، تسکین و تولید.
1.تکمیل
هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست و پیوسته در جهت جبران کمبود خویش تلاش میکند. جوان در پی رسیدن به استقلال فکری است؛ برای جبران نواقص و تأمین نیازهای بی شمار خود به سوی ازدواج سوق داده میشود و با گزینش همسری مناسب و شایسته موجبات رشد و تکامل خویش را فراهم میکند. مرحوم شهید مطهری در این باره میفرماید: (تشکیل خانواده یعنی یک نوع علاقهمند شدن به سرنوشت دیگران.... و یکی از علل این که در اسلام ازدواج یک امر مقدس و عبادت تلقی شده است همین است... ازدواج اولین مرحله خروج از خود طبیعی فردی و توسعه پیدا کردن شخصیت انسان است... پختگی ای که در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده ایجاد میشود، در هیچ جای دیگر نمیتوان به آن رسید. و آن را فقط در ازدواج و تشکیل خانواده باید بدست آورد.)1
شخصیت انسان پس از ازدواج به یک شخصیت اجتماعی تبدیل میشود؛ زیرا در پرتو ازدواج و زندگی مشترک خود را شدیداً مسؤول حفظ همسر و تأمین وسائل زندگی و تربیت فرزندان آینده تلقی میکند و تمام هوش، ابتکار و استعدادهای خود را به کار میگیرد؛ به عبارت دیگر، احساس مسؤولیت اجتماعی در او شکل میگیرد و بسیاری از شایستگیها و توانمندیهای نهفته در درونش را شکوفا میسازد.
بنابراین، میتوان ازدواج را مایه رشد و کمال یافتن انسان دانست. در واقع خداوند انسان را به گونهای آفریده که بدون جنس مخالف ناقص است و با جنس مخالف کامل میشود. مرد به زن نیازمند است و زن به مرد. هر کدام از دو جنس از نظر روحی و جسمی به هم وابستهاند و با قرار گرفتن در کنار هم یکدیگر را تکمیل میکنند.
2. تسکین
مهمترین نیازی که بر اثر ازدواج تأمین میشود، نیاز به آرامش و احساس امنیت و آسودگی است این نیاز که در سرشت آدمی ریشه دارد، چنان مهم است که خداوند در بیان فلسفه ازدواج میفرماید: (از آیات و نشانههای خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی قرار دادیم تا در کنار آنان آ رامش یابید.)2 بنابراین، همسر موجب آرامش و امنیت خاطر و محیط خانه وسیله آرامش روحی زن و مرد قرار داده شده است. در اوایل جوانی احساس تنهایی، بیهودگی و نداشتن پناهگاه انسان را فرا میگیرد. ازدواج و قرار گرفتن در کنار همسری شایسته و دلسوز این احساس را از بین میبرد و او را به آرامش روحی میرساند. این احساس آرامش به ثبات فکری و روحی، وقار، احساس ارزشمند بودن و لذت میانجامد. در واقع دست آفرینش نوعی کشش درونی میان زن و مرد به ودیعت نهاده تا هر کدام در سنین خاص خواهان یکدیگر شوند و اضطراب وپریشانیشان از طریق ازدواج به سکونت و آرامش تبدیل گردد. دانشمندان علوم تجربی و انسانی نیز ارضای صحیح و به موقع غریزه جنسی و ترشح معتدل غدد جنسی را برای سلامت جسم و روان آدمی لازم دانسته، عدم آن را سبب پارهای از بیماریهای روانی و گاه جسمانی شمردهاند.
3. تولید
یکی از ثمرات بزرگ ازدواج وجود فرزند و بقای نسل آدمی است. تولید و تکثیر نسل را نباید کوچک و بی اهمیت شمرد؛ زیرا هدف آفرینش جهان وجود انسان و پرورش و تکامل او است. تولید و پرورش انسانهای خدا پرست و موحد و نیکوکار و صالح، مطلوب خدای جهان آفرین است. از دیدگاه اسلام، وجود فرزند صالح برای پدر و مادر یک عمل صالح شمرده میشود و در سعادت دنیا و آخرت آنها مؤثر است به همین جهت، معصومان تولید و تکثیر نسل را از اهداف ازدواج خواندهاند. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: (چه مانع دارد که مؤمن برای خودش همسری برگزیند. شاید خدا فرزندی به او عطا کند که با گفتن لااله الاالله زمین را سنگین سازد.) در حقیقت زوجها از طریق فرزندان خود رشته پیوند میان اعضای یک نسل را به وجود میآورند. این امر از اهداف اساسی ازدواج است؛ وجود فرزندان به گرمی، پویایی و صفای کانون خانواده میانجامد و انگیزه ادامه زندگی را در انسان تقویت میکند.
البته روشن است که در پرتو ازدواج یکی از نیازها و غرایز مهم انسان (غریزه جنسی) تأمین و به روشی درست ارضا میشود.
با تأمین این نیاز جسمانی، فرد از نظر روانی، ذهنی و اخلاقی به آرامش میرسد و مسیر بسیاری از انحرافات جنسی و اخلاقی و اجتماعی بسته میشود.
فواید دیگر : گذشته از نیازها که ضرورت ازدواج را معنی می بخشند ، بنای ازدواج تنها بر رفع ضرورتها تکیه ندارد ، بلکه علاوه بر آن ، بر منافع و فواید دیگری نیز استوار است که در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود .
1 بزرگ شدن روح : یکی از مهمترین نتایجی که در اثر ازدواج حاصل می شود بیرون رفتن فرد از مدار فردیت خود و شکسته شدن نسبی اما قابل توجه حصار نفسانیت انسان است ، ازدواج توأم با توجه به یک فرد دیگر که تا بحال غریبه بوده و یا حکم نامحرم داشته است می باشد و این امری است مهم ، چرا که تا بحال جوان ما بجز وجود خود و آمال و آرزوهای خود فکری دیگر نداشته است ، اما بواسطه ازدواج ، یک نفر دیگر نیز در مدار برنامه ریزی و توجه او قرار می گیرد و حاضر است از وجود خود و داشته های خود به دیگری نیز عطا کند و بواسطه محبت و دوستی که ایجاد میشود (( من )) وجودی فرد گسترش یافته و از مدار صرف خودبینی خارج می گردد و تلاش برای آسودگی ، رفاه و آسایش یک نفر دیگر حکایت از بزرگ شدن روح فرد می کند چرا که وی ، یک نفر دیگر را تحت لطف قرار می دهد و بواسطه وی یک نفر دیگر زندگی راحت تری را تجربه می کند .
2 تمرین محبّت کردن : در ازدواج یک اتفاق مهم دیگر می افتد و یا بایستی بیفتد و آن صمیمیت و دوستی بین دو نفر است و این یکی از اهداف مهم دین اسلام است که افراد با هم دوست و صمیمی شوند . خداوند در ازدواج چاشنی یک ارتباط محبت آمیز را با قرار دادن مودت و رحمت بین زوجین قرار داده است ، بنابرین ازدواج یکی از بهترین زمینه ها برای تمرین محبت کردن آنهم یک محبت حلال ، طیب و مهمتر از همه واقعی را فراهم می کند و همین تمرین محبت کردنها کم کم انسان را و روحش را بزرگتر و رئوف تر می کند .
3 تمرین در ارتباطات : در ازدواج فرد سالها تمرین می کند که رابطه محبت آمیز را چگونه حفظ کند و آنرا در حد عالی نگه دارد و این تلاش خود بخود تغییرات عمیقی را در افراد بوجود می آورد ، وقتی فرد عادت کند سالها به خوبی صحبت کند ، اهل عطوفت و گذشت باشد ، رفتار مهربانی داشته باشد ، اهل خیر و انفاق باشد و آنقدر روحش بزرگ شود که دیگری را برخود مقدم بشمارد یا حداقل به اندازه خودش به او اهمیت دهد ، مطمئناً بعد از گذشت چندین سال ، خواهید گفت این فرد بافرد قبل از ازدواج خیلی فرق کرده و خیلی بهتر شده است .
4 شخصیت مفیدتر و مستقل تر : در ازدواج بدلیل اینکه افراد با واقعیتهای زندگی بیشتر مرتبط می شوند و مسئولیت های بیشتری را بر عهده می گیرند ، لذا جسم و ذهن هر دو برای بهبود و رفاه زندگی تلاش بیشتری را می کنند و نتیجتاً فرد از لحاظ فردی از حالت نیاز و وابستگی به سوی استقلال و خودکفایی گام بر می دارد و از لحاظ اجتماعی فرد کم کم از یک وجود مصرف کننده به وجود تولید کننده یا خدمات دهنده در اجتماع تبدیل می شود .
5 و باز هم ادامه خط سیر بزرگ شدن انسان : آنزمان که فرزندانی هم به جمع زوجین اضافه شوند ، این بار زن و مرد از مقام زوجیت به مقام والدین ارتقا می یابند و چه زحمتها ، تلاشها و کوششها برای اینکه انسانی دیگر به این دنیا قدم بگذارد و رشد و پروش یابد را متحمل می شوند و اگر زمانی زن و مرد به یکدیگر عشق می ورزیدند به این دلیل بود که از همدیگر لذت می بردند ، با آمدن فرزندان ، علاوه بر خود به کسانی دیگر نیز مهر و محبت می ورزند ، اما این دفعه نه به این دلیل که نفعی و لذتی ببرند ، بلکه بدین علت که نفعی برسانند و بهره ای را ارزانی کنند . و در این مقام است که انسانها با کمی توجه به رشحاتی از مفهوم خدا بودن و بنده پروری پی می برند .
1. تعلیم و تربیت در اسلام، شهید مطهری. ص 252.
2. سوره روم (30): آیه 21.
در پایان توصیه می شود کتاب (آیین همسرداری) نوشته ابراهیم امینی را هم خودتان مطالعه کنید و به همسرتان نیز توصیه کنید مطالعه کنند. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 2/100112565)
- [سایر] اهمیت ازدواج در اسلام چقدر است؟
- [سایر] اهمیت وجدان کاری در اسلام چقدر است؟
- [سایر] اهمیت فعالیت سیاسی در اسلام چیست؟
- [سایر] اهمیت ازدواج وتشکیل خانواده چیست؟
- [سایر] نان و گندم در دین اسلام چقدر اهمیت دارد؟
- [سایر] دلایل قداست و اهمیت بیت المقدس برای مسلمانان چیست؟
- [سایر] همتایی اعتقادی در ازدواج چقدر اهمیت دارد؟
- [سایر] اهمیت رعایت حقوق زناشویی را بیان فرمایید؟
- [سایر] همتایی اعتقادی در ازدواج چقدر اهمیت دارد؟
- [سایر] اهمیت کار و تلاش از نظر اسلام چیست؟
- [امام خمینی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیت زیاد میدهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریه، باید ملاحظه اهمیت شود، و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمیشود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن.
- [آیت الله اردبیلی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدّس به آن اهمیّت زیاد میدهد، مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروری اسلام، باید ملاحظه این اهمیّت بشود و مجرّدِ خوف ضرر، موجب سقوط وجوب آن نمیشود؛ پس اگر حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروری اسلام بر بذل جان و مال توقّف داشته باشد، بذل آن واجب است.
- [آیت الله بهجت] زن مسلمان، نمیتواند با مرد غیر مسلمان ازدواج نماید و مرد مسلمان هم نمیتواند با زنان کافری که اهل کتاب نیستند، ازدواج کند، ولی با زنانی که یهودی و یا نصرانی باشند، موقتاً بهصورت صیغه میتواند ازدواج نماید.
- [آیت الله اردبیلی] زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر درآید، مرد مسلمان هم نمیتواند با زنهای کافر غیر اهل کتاب یهودی، مسیحی و زرتشتی ازدواج کند، ولی ازدواج دائم یا موقّت با زنهای اهل کتاب مانعی ندارد؛ البته چنانچه مردی همسر مسلمان داشته باشد، بدون اجازه او نمیتواند با زن کتابی ازدواج نماید مگر آن که او را متعه نماید و مدّت ازدواجش بسیار کوتاه باشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در اید و مرد مسلمان هم نمی تواند با زنهای کافره غیر اهل کتاب ازدواج کند ولی متعه کردن زنهای اهل کتاب یعنی یهود و نصاری مانعی ندارد و بنابر احتیاط مستحب ازدواج دایم با انها ننماید ولی نمی تواند با زن های اهل کتاب بدون رضایت زن مسلمان خود ازدواج دایم یا موقت نماید و بعضی از فرقه ها از قبیل خوارج و غلات و نواصب که خودرا مسلمان می دانند و در حکم کفارند مرد و زن مسلمان نمی توانند با انها به طور دایم یا موقت ازدواج نمایند
- [آیت الله نوری همدانی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در آید ، مرد مسلمان هم نمی تواند با زنهای کافره غیر اهل کتاب ازدواج نماید ، ولی متعه کردن زن اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد ، بلکه ازدواج آنها به طور دوام نیز بنابر اقوی جائز است ولی این احتیاط ترک نشود که در صورتی اقدام به ازدواج به طور دوام به آنها بکند که متمّکن از ازدواج با زن مسلمان نباشد .
- [آیت الله علوی گرگانی] زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر درآید، مرد مسلمان هم نمیتواند با زنهای کافره بطور دائم ازدواج کند ولی صیغه کردن زنهای اهل کتاب مانند یهود ونصاری مانعی ندارد.
- [آیت الله مظاهری] زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر درآید. مرد مسلمان هم نمیتواند با زنهای کافر به طور دائم ازدواج کند، ولی صیغه کردن زنهای اهل کتاب مانند یهود و نصاری و مجوس، مانعی ندارد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در آید، مرد مسلمان هم نمی تواند با زنهای کافره بطور دائم ازدواج کند حتی اگر یهودیه یا نصرانیه باشند بنابر احتیاط واجب ولی صیغه کردن زنهای یهودی و نصرانی مانعی ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر درآید، همچنین مرد مسلمان نمی تواند بنابر احتیاط با زن کافر ازدواج دائم کند ولی ازدواج موقت با زنان اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد.