در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید : 1- برزخ در سر تکاملی و صعودی انسان منزل میانه و توقفگاه موقت است و با عالم آخرت که منزلگاه دائم و جاوید است تفاوت دارد به همین خاطر آگاهی ما در باره قیامت و آخرت باید بیش از عالم آخرت باشد و شاید به همین دلیل آیات برزخ کمتر از ایات آخرت و بهشت و جهنم است . 2- در آیات و روایت معصومین و نیز با استدلات عقلی و فلسفی عالم برزخ تا حدودی تشریح شده و نظام حاکم بر ان تبیین شده است و در این باره کناب های فراوانی تالیف شده است . 3- برزخ چیزی است که میان دو شیء حایل شود. از این رو به جهانی که میان دنیا و آخرت واقع می شود برزخ اطلاق می گردد؛ چنان که در دو سورة (فرقان)، آیة 53 و سورة (الرحمن)، آیة 20 بیانگر فاصلة میان دو دریاست. از دیدگاه قرآن و روایات، برزخ و قبر یک چیز است که گاهی از آن به (عالم قبر) و گاهی از آن به (جهان برزخ) یاد می شود. قرآن کریم در آیاتی از جهان برزخ خبر داده است؛ مانند: 1 (حتی إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون لعلّی أعمل صالحاً فیما ترکتُ کلاّ إنّها کلمة هو قائلها و من ورائهم برزخ إلی یوم یبعثون) مؤمنون/99100 ؛ [زمانی که مرگ یکی از تبه کاران فرا رسد گوید: پروردگار من! مرا باز گردان، شاید در آنچه ترک و کوتاهی کردم عمل صالحی انجام دهم، ولی به او گفته می شود: چنین نیست و هرگز بر نخواهی گشت. این درخواست و وعده سخنی است که بر زبان می آورد و اگر بازگردد همان کردار سابق را تکرار کند، و پشت سر آنان برزخ است تا روزی که بر انگیخته می شوند.] برخی از تفاسیر برزخ را عین ثواب یا عقاب بین دنیا و آخرت دانسته است؛ زیرا امام صادق(ع) فرمود: برزخ همان قبر (در اصطلاح قرآن) است: البرزخ هو القبر وهو الثّواب و العقاب بین الدّنیا و الآخرة والدّلیل علی ذلک قول العالم: (والله ما نخاف علیکم إلاّ البرزخ) ؛(نر الثقلین 3/553.) امام صادق(ع) جهان برزخ را فاصلة میان زمان مردن تا زمان قیام قیامت معرفی کرده است. عمر بن یزید از آن حضرت(ع) پرسید: برزخ چیست؟ آن حضرت فرمود: (القبر منذ حین موته إلی یوم القیامة) ؛(همان 3/554) ؛ [از هنگام مرگ آدمی وارد برزخ می گردد؛ خواه او را در زمین دفن کنند یا وی را با آتش بسوزانند یا غذای درندگان شود یا در دریا غرق گردد.] حق تعالی دربارة بت پرستان زمان حضرت نوح(ع) می فرماید: (ممّا خطیئاتهم أُغرقوا فأُدخلوا ناراً) نوح/25 ؛ بر اثر خطا کاریها غرق شدند و به مجرد غرق شدن به آتش وارد شدند. البتّه این سخن غیر از تشریفات فقهی مانند لزوم غسل دادن، حنوط و کفن کردن و نماز خواندن و خاک سپاری و نیز نماز لیلة الدّفن است. اگر میّت را دفن نکنند نیز برزخ و سؤال و جواب قبر دارد. از این رو برزخ را قیامت صغرا می نامند. برزخ قیام و زندگی جدید و جهانی نو است؛ خواه گودالی از گودالهای دوزخ باشد، یا باغی از باغهای بهشت. پس برزخ معبر و دالان ورودی به قیامت و حشر اکبر است و انسان در ادامة مسیر زندگی دنیا وارد جهان برزخ می شود، که سراسر آگاهی و حیات است: (النّاس نیام فإذا ماتوا انتبهو)؛ (بحار 4/42) در برزخ حقایق جهان هستی تا حدّی بر او منکشف و از خواب چندین ساله بیدار می شود و نتیجة کردارش را با شگفتی تمام می نگرد؛ خواه بدن او بپوسد یا سالم بماند یا بسوزد یا طعمه حیوانات گردد؛ یعنی انسانیت انسان که تمام حقیقت انسان را تشکیل می دهد وارد جهان برزخ می شود البته در آن عالم دارای بدن خواهد بود، هر چند بدن آن عالم مناسب با عقیده، اخلاق و اعمال اوست، از یک سو و مناسب با برزخ است، از سوی دیگر. 2 (قالوا ربّنا أمتّنا اثنتیْن وأحْییتَنا اثنتین) مؤمن/11 ؛ [پروردگارا ما را دوبار میراندی و دو بار زنده کردی.] 3 (ولا تقولوا لمن یُقتل فی سبیل الله أموات بل أحیاءٌ ولکن لا تشعرون) بقره/154 ؛ [کسی را که در راه خدا کشته شد مرده نپندارید، بلکه او زندة ابدی است، لیکن شما این حقیقت را در نمی یابید.] مفسران این حیات را برزخی دانسته اند؛ گرچه اختصاصی به آن ندارد. یونس بن ظبیان از حضرت صادق(ع) نقل می کند: خداوند هر گاه روح مؤمنی را قبض کند، روح او را در قالبی همگون قالب دنیوی او قرار می دهد و هر گاه کسی بر آنان وارد گشت، او را به همان صورتی که در دنیا داشته است می شناسند: (یا یونس المؤمن إذا قبضه الله تعالی صیّر روحه فی قالب کقالبه فی الدّنیا فیأکلون و یشربون، فإذا قدم علیهم القادم عرفوه بتلک الصّورة الّتی کانت فی الدنیا) ؛(مجمع البیان 1/434؛ نور الثقلین 1/142) 4 (ولا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل الله أمواتاً بل أحیاءٌ عند ربّهم یُرزقون) آل عمران/169 ؛ [البته نپندارید که شهیدان راه خدا مردهاند، بلکه زنده و در نزد خدا متنّعم خواهند بود.] پیامبر اکرم(ص) ذیل این آیة بیانی نزدیک به روایت یونس دارد. سپس می افزاید: جعفر بن ابی طالب را که در جنگ موته شهید شد، در حالی مشاهده کردم که با دو بال همراه فرشتگان در پرواز بود (مجمع البیان 2/883.) بنابراین، شهیدان نخواهند مرد و نمرده وارد بهشت برزخی می شوند؛ گرچه از لحاظ قوانین حاکم بر طبیعت می میرند و مردهاند. 5 (ممّا خطیئاتهم أُغرقوا فأُدخلوا ناراً) نوح/25؛ [از کثرت گناه در دریا غرق شدند و به آتش در افتادند.] مفسران، این آتش را همانند آتشی که در آیه بعد مطرح است، برزخی می دانند و چنان که قبلاً گذشت، این گونه از آتشها در درون آب هم موجود است؛ زیرا مربوط به خود شخص تبه کار است. 6 (النّار یُعرضُون علیها غدوّاً وعشیّاً) غافر/46 [صبحگاهان و شامگاهان بر آتش عرضه می شوند.] پیامبر(ص) فرمود: هرگاه یکی از شما از دنیا برود، اگر از اهل بهشت باشد از بهشت، و اگر از اهل آتش باشد از جهنّم هر صبح و شام جایگاهش به او عرضه می شود؛ و به او گفته می شود: این موقف معین، جایگاه توست وقتی در قیامت خداوند تو را مبعوث کرد، به این جا منتقل می شوی (بحار 6/275؛ مجمع البیان 8/818.) امام صادق(ع) در تفسیر آیه مزبور فرمودهاند: این رخداد پیش از قیامت است؛ زیرا در قیامت صبح و شام نیست. پس اگر کافران هر صبح و شام معذّب می شوند معلوم می شود در برزخ و پیش از قیامت است (مجمع البیان 8/818.) 7 (و مَن أعرض عن ذکری فإنّ له معیشةً ضَنکاً ونحشره یومَ القیمة أعمی) طه/124 ؛ [هر که از یاد من (خدا) روی برتابد زندگیش تنگ و روز قیامت نابینا محشور می شود]، که معیشت ضنک را برخی بر برزخ تطبیق کردهاند. 8 (یثبّت الله الّذین امنوا بالقول الثّابت فی الحیوة الدّنیا و فی الاخرة) ابراهیم/27 این آیه و آیات بعد، بر بهشت برزخی دلالت دارد. 9 (والّذینهاجروا فی سبیل الله ثمّ قُتِلوا أو ماتوا لیَرزقنّهم الله رزقاً حسناً) حج/58 ؛ [آنان که در راه رضای خدا از وطن خود هجرت کردند و در این راه کشته شدند، یا مرگشان فرا رسید البتّه خدا رزق و روزی نیکویی نصیبشان می گرداند.] 10 (قیل ادخل الجنّة قال یا لیت قومی یعلمون بما غفَرلی ربّی و جعَلَنی من المُکرمین) یس/2627 ؛ [به او گفته شد داخل بهشت شو. گفت: ای کاش قبیله من از این نعمت بزرگ آگاه بودند که خدا چگونه در حقّ من مغفرت فرمود و مرا مورد لطف و کرم خود قرار داد. آیة الله جوادی آملی،تفسیر موضوعی قرآن ج 4 (معاد در قرآن) . 4- ما با اینکه در همین عالم مادّه زندگی می کنیم ، هنوز بسیاری از اسرار و رموز آن برایمان مکشوف نیست و روزی نیست که بشر کشف تازه ای درباره ی جهان نداشته باشد. برای مثال ما هنوز نمی دانیم حقیقتاً جسم از چه چیزی درست شده و الکترونها و پروتونها و کوارکها از چه ساخته شده اند؟ هنوز نمی دانیم ماهیّت نور چیست؟ حتّی بدن خود انسان برایش معمّایی است ناگشوده. هنوز حقیقت عقل و خیال و عواطف و ... برای ما مکشوف نیست. از همه مهمّتر روح ما که حقیقت ماست ، ماهیّتش برایمان روشن نیست. و این در حالی است که طبق روایات ، عالم مادّه با تمام عظمتش ، در مقابل عالم برزخ ، چون انگشتری است در وسط یک بیابان وسیع. پس چگونه انتظار داشته باشیم که خداوند متعال تمام اسرار برزخ را برای ما بیان نماید؟ البته مخفی نماند که هم حقیقت عالم برزخ ، تا حدود زیادی برای حکما الهی روشن است ؛ امّا آنچه آنان می دانند از راه مطالعه ی کتب سطح پایین ، به چنگ کسی نمی آید. برای کسب این حقایق باید زحمت تحصیل حکمت را به خود داد و بعد از یادگیری علوم مقدّماتی ، حدّ اقلّ باید ده سال زحمت مداوم کشید تا راهی به سوی حکمت گشود. امّا فراتر از حکما آنان که حقیقت عالم برزخ را دریافته اند عرفای حقیقی می باشند نه صوفیّه ی فریبکار . لکن علم آنها از راه الفاظ و مفاهیم نیست ؛ بلکه آنان در سایه شهود ، به دیدار آن حقایق بار یافته اند. پس چنین نیست که راه برای فهم حقایق غیبی بسته باشد ؛ امّا باید توجّه داشت که روزی هر کسی در فهم حقیقت این امور ، به اندازه ی تلاش علمی و عملی اوست. بنا بر این ، اگر حضرت عالی چنین یافته اید که عالم برزخ به اندازه ی کافی شناسانده نشده ، باید از خود سوال کنید که: آیا حقیقتاً حقایق کم گفته شده اند یا من از آنها کمتر اطّلاع یافته ام؟ اگر حضرت عالی این پرسش را از بنده می کردید ، پاسخ بنده این بود که شما بزرگوار کم در پی این حقایق بوده اید. بلی ممکن است شما بسیار گشته باشید ؛ امّا مهمّ این است که کجا گشته اید؟! یقیناً اگر کسی در وسط کوچه دنبال سنگ طلا بگردد نمی یابد. چون جای سنگ طلا ، معدن طلاست نه وسط کوچه. معدن علوم نیز کتابهای بزرگان علم و سینه ی اهل شهود است نه کتب سطح پایین. 2 در قرآن کریم و روایات نیز مطالب فراوانی درباره ی عالم برزخ و آخرت مطرح شده ؛ بلکه منبع اصلی علما و حکما و عرفا نیز همین آیات و روایات می باشند. امّا باید توجّه داشت که بهره برداری هر کسی از این منابع به اندازه ی اطّلاعات علمی و طهارت درونی اوست ؛ و چنین نیست که میزان فهم و برداشت همگان از این منابع یکسان باشد. قرآن کریم به صراحت می فرماید: ( ... وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ و نازل نمودیم بر تو این کتاب را که بیانگر همه چیز است )(النحل:89 ) ؛ امّا کیست که حقیقت همه چیز را از این کتاب به ظاهر کم حجم بتواند استخراج نماید؟ آنکه به تمام آن آگاه است انسان کامل می باشد و بعد از او هر انسانی به اندازه ی راهی که طیّ نموده از حقایق موجود در قرآن کریم بهرمند می باشد. پس باید توجّه داشت که برزخ شناسی و آخرت شناسی ، به معنی حقیقی کلمه ، با خواندن چند کتاب عامیانه و صرف وقت اندک ممکن نیست. هر متاعی قیمت شایسته ی خود را دارد ؛ پس برای برزخ شناسی و آخرت شناسی باید عمر گذاشت و زحمت تحصیل و تحقیق و مطالعه را تمحّل نمود. و البته حتماً باید چنین نمود ؛ چرا که ما را جز برای همین نیافریده اند. ما را برای دنیا نساخته اند که عمر خود را صرف آن کنیم ، ما را برای زندگی اخروی ساخته اند ، پس باید عمر خود را صرف شناخت و تحصیل آن کنیم تا ضرر نکرده باشیم. 5- در مورد جزئیّات مرگ و عالم برزخ ، اگر مایلید که اطّلاعاتی به دست آورید ، پیشنهاد می شود کتاب ( معاد یا بازگشت بسوی خدا ) نوشته ی استاد محمّد شجاعی را مطالعه فرمایید. این کتاب که در اصل دو جلد می باشد ، تا حدودی دشوار می باشد ؛ لذا توسّط محمّد رضا کاشفی در چندین جلد کوچک تلخیص و ساده نویسی شده است. لذا اگر موفّق به استفاده از اصل کتاب نشدید ، می توانید از صورت ساده شده ی آن استفاده نمایید. ََ َ (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 32/100128268)
برزخ در قرآن چگونه توصیف شده است؟
در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
1- برزخ در سر تکاملی و صعودی انسان منزل میانه و توقفگاه موقت است و با عالم آخرت که منزلگاه دائم و جاوید است تفاوت دارد به همین خاطر آگاهی ما در باره قیامت و آخرت باید بیش از عالم آخرت باشد و شاید به همین دلیل آیات برزخ کمتر از ایات آخرت و بهشت و جهنم است .
2- در آیات و روایت معصومین و نیز با استدلات عقلی و فلسفی عالم برزخ تا حدودی تشریح شده و نظام حاکم بر ان تبیین شده است و در این باره کناب های فراوانی تالیف شده است .
3- برزخ چیزی است که میان دو شیء حایل شود. از این رو به جهانی که میان دنیا و آخرت واقع می شود برزخ اطلاق می گردد؛ چنان که در دو سورة (فرقان)، آیة 53 و سورة (الرحمن)، آیة 20 بیانگر فاصلة میان دو دریاست. از دیدگاه قرآن و روایات، برزخ و قبر یک چیز است که گاهی از آن به (عالم قبر) و گاهی از آن به (جهان برزخ) یاد می شود. قرآن کریم در آیاتی از جهان برزخ خبر داده است؛ مانند: 1 (حتی إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون لعلّی أعمل صالحاً فیما ترکتُ کلاّ إنّها کلمة هو قائلها و من ورائهم برزخ إلی یوم یبعثون) مؤمنون/99100 ؛ [زمانی که مرگ یکی از تبه کاران فرا رسد گوید: پروردگار من! مرا باز گردان، شاید در آنچه ترک و کوتاهی کردم عمل صالحی انجام دهم، ولی به او گفته می شود: چنین نیست و هرگز بر نخواهی گشت. این درخواست و وعده سخنی است که بر زبان می آورد و اگر بازگردد همان کردار سابق را تکرار کند، و پشت سر آنان برزخ است تا روزی که بر انگیخته می شوند.] برخی از تفاسیر برزخ را عین ثواب یا عقاب بین دنیا و آخرت دانسته است؛ زیرا امام صادق(ع) فرمود: برزخ همان قبر (در اصطلاح قرآن) است: البرزخ هو القبر وهو الثّواب و العقاب بین الدّنیا و الآخرة والدّلیل علی ذلک قول العالم: (والله ما نخاف علیکم إلاّ البرزخ) ؛(نر الثقلین 3/553.) امام صادق(ع) جهان برزخ را فاصلة میان زمان مردن تا زمان قیام قیامت معرفی کرده است. عمر بن یزید از آن حضرت(ع) پرسید: برزخ چیست؟ آن حضرت فرمود: (القبر منذ حین موته إلی یوم القیامة) ؛(همان 3/554) ؛ [از هنگام مرگ آدمی وارد برزخ می گردد؛ خواه او را در زمین دفن کنند یا وی را با آتش بسوزانند یا غذای درندگان شود یا در دریا غرق گردد.] حق تعالی دربارة بت پرستان زمان حضرت نوح(ع) می فرماید: (ممّا خطیئاتهم أُغرقوا فأُدخلوا ناراً) نوح/25 ؛ بر اثر خطا کاریها غرق شدند و به مجرد غرق شدن به آتش وارد شدند. البتّه این سخن غیر از تشریفات فقهی مانند لزوم غسل دادن، حنوط و کفن کردن و نماز خواندن و خاک سپاری و نیز نماز لیلة الدّفن است. اگر میّت را دفن نکنند نیز برزخ و سؤال و جواب قبر دارد. از این رو برزخ را قیامت صغرا می نامند. برزخ قیام و زندگی جدید و جهانی نو است؛ خواه گودالی از گودالهای دوزخ باشد، یا باغی از باغهای بهشت. پس برزخ معبر و دالان ورودی به قیامت و حشر اکبر است و انسان در ادامة مسیر زندگی دنیا وارد جهان برزخ می شود، که سراسر آگاهی و حیات است: (النّاس نیام فإذا ماتوا انتبهو)؛ (بحار 4/42) در برزخ حقایق جهان هستی تا حدّی بر او منکشف و از خواب چندین ساله بیدار می شود و نتیجة کردارش را با شگفتی تمام می نگرد؛ خواه بدن او بپوسد یا سالم بماند یا بسوزد یا طعمه حیوانات گردد؛ یعنی انسانیت انسان که تمام حقیقت انسان را تشکیل می دهد وارد جهان برزخ می شود البته در آن عالم دارای بدن خواهد بود، هر چند بدن آن عالم مناسب با عقیده، اخلاق و اعمال اوست، از یک سو و مناسب با برزخ است، از سوی دیگر. 2 (قالوا ربّنا أمتّنا اثنتیْن وأحْییتَنا اثنتین) مؤمن/11 ؛ [پروردگارا ما را دوبار میراندی و دو بار زنده کردی.] 3 (ولا تقولوا لمن یُقتل فی سبیل الله أموات بل أحیاءٌ ولکن لا تشعرون) بقره/154 ؛ [کسی را که در راه خدا کشته شد مرده نپندارید، بلکه او زندة ابدی است، لیکن شما این حقیقت را در نمی یابید.] مفسران این حیات را برزخی دانسته اند؛ گرچه اختصاصی به آن ندارد. یونس بن ظبیان از حضرت صادق(ع) نقل می کند: خداوند هر گاه روح مؤمنی را قبض کند، روح او را در قالبی همگون قالب دنیوی او قرار می دهد و هر گاه کسی بر آنان وارد گشت، او را به همان صورتی که در دنیا داشته است می شناسند: (یا یونس المؤمن إذا قبضه الله تعالی صیّر روحه فی قالب کقالبه فی الدّنیا فیأکلون و یشربون، فإذا قدم علیهم القادم عرفوه بتلک الصّورة الّتی کانت فی الدنیا) ؛(مجمع البیان 1/434؛ نور الثقلین 1/142) 4 (ولا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل الله أمواتاً بل أحیاءٌ عند ربّهم یُرزقون) آل عمران/169 ؛ [البته نپندارید که شهیدان راه خدا مردهاند، بلکه زنده و در نزد خدا متنّعم خواهند بود.] پیامبر اکرم(ص) ذیل این آیة بیانی نزدیک به روایت یونس دارد. سپس می افزاید: جعفر بن ابی طالب را که در جنگ موته شهید شد، در حالی مشاهده کردم که با دو بال همراه فرشتگان در پرواز بود (مجمع البیان 2/883.) بنابراین، شهیدان نخواهند مرد و نمرده وارد بهشت برزخی می شوند؛ گرچه از لحاظ قوانین حاکم بر طبیعت می میرند و مردهاند. 5 (ممّا خطیئاتهم أُغرقوا فأُدخلوا ناراً) نوح/25؛ [از کثرت گناه در دریا غرق شدند و به آتش در افتادند.] مفسران، این آتش را همانند آتشی که در آیه بعد مطرح است، برزخی می دانند و چنان که قبلاً گذشت، این گونه از آتشها در درون آب هم موجود است؛ زیرا مربوط به خود شخص تبه کار است. 6 (النّار یُعرضُون علیها غدوّاً وعشیّاً) غافر/46 [صبحگاهان و شامگاهان بر آتش عرضه می شوند.] پیامبر(ص) فرمود: هرگاه یکی از شما از دنیا برود، اگر از اهل بهشت باشد از بهشت، و اگر از اهل آتش باشد از جهنّم هر صبح و شام جایگاهش به او عرضه می شود؛ و به او گفته می شود: این موقف معین، جایگاه توست وقتی در قیامت خداوند تو را مبعوث کرد، به این جا منتقل می شوی (بحار 6/275؛ مجمع البیان 8/818.) امام صادق(ع) در تفسیر آیه مزبور فرمودهاند: این رخداد پیش از قیامت است؛ زیرا در قیامت صبح و شام نیست. پس اگر کافران هر صبح و شام معذّب می شوند معلوم می شود در برزخ و پیش از قیامت است (مجمع البیان 8/818.) 7 (و مَن أعرض عن ذکری فإنّ له معیشةً ضَنکاً ونحشره یومَ القیمة أعمی) طه/124 ؛ [هر که از یاد من (خدا) روی برتابد زندگیش تنگ و روز قیامت نابینا محشور می شود]، که معیشت ضنک را برخی بر برزخ تطبیق کردهاند. 8 (یثبّت الله الّذین امنوا بالقول الثّابت فی الحیوة الدّنیا و فی الاخرة) ابراهیم/27 این آیه و آیات بعد، بر بهشت برزخی دلالت دارد. 9 (والّذینهاجروا فی سبیل الله ثمّ قُتِلوا أو ماتوا لیَرزقنّهم الله رزقاً حسناً) حج/58 ؛ [آنان که در راه رضای خدا از وطن خود هجرت کردند و در این راه کشته شدند، یا مرگشان فرا رسید البتّه خدا رزق و روزی نیکویی نصیبشان می گرداند.] 10 (قیل ادخل الجنّة قال یا لیت قومی یعلمون بما غفَرلی ربّی و جعَلَنی من المُکرمین) یس/2627 ؛ [به او گفته شد داخل بهشت شو. گفت: ای کاش قبیله من از این نعمت بزرگ آگاه بودند که خدا چگونه در حقّ من مغفرت فرمود و مرا مورد لطف و کرم خود قرار داد. آیة الله جوادی آملی،تفسیر موضوعی قرآن ج 4 (معاد در قرآن) .
4- ما با اینکه در همین عالم مادّه زندگی می کنیم ، هنوز بسیاری از اسرار و رموز آن برایمان مکشوف نیست و روزی نیست که بشر کشف تازه ای درباره ی جهان نداشته باشد. برای مثال ما هنوز نمی دانیم حقیقتاً جسم از چه چیزی درست شده و الکترونها و پروتونها و کوارکها از چه ساخته شده اند؟ هنوز نمی دانیم ماهیّت نور چیست؟ حتّی بدن خود انسان برایش معمّایی است ناگشوده. هنوز حقیقت عقل و خیال و عواطف و ... برای ما مکشوف نیست. از همه مهمّتر روح ما که حقیقت ماست ، ماهیّتش برایمان روشن نیست. و این در حالی است که طبق روایات ، عالم مادّه با تمام عظمتش ، در مقابل عالم برزخ ، چون انگشتری است در وسط یک بیابان وسیع. پس چگونه انتظار داشته باشیم که خداوند متعال تمام اسرار برزخ را برای ما بیان نماید؟
البته مخفی نماند که هم حقیقت عالم برزخ ، تا حدود زیادی برای حکما الهی روشن است ؛ امّا آنچه آنان می دانند از راه مطالعه ی کتب سطح پایین ، به چنگ کسی نمی آید. برای کسب این حقایق باید زحمت تحصیل حکمت را به خود داد و بعد از یادگیری علوم مقدّماتی ، حدّ اقلّ باید ده سال زحمت مداوم کشید تا راهی به سوی حکمت گشود. امّا فراتر از حکما آنان که حقیقت عالم برزخ را دریافته اند عرفای حقیقی می باشند نه صوفیّه ی فریبکار . لکن علم آنها از راه الفاظ و مفاهیم نیست ؛ بلکه آنان در سایه شهود ، به دیدار آن حقایق بار یافته اند.
پس چنین نیست که راه برای فهم حقایق غیبی بسته باشد ؛ امّا باید توجّه داشت که روزی هر کسی در فهم حقیقت این امور ، به اندازه ی تلاش علمی و عملی اوست. بنا بر این ، اگر حضرت عالی چنین یافته اید که عالم برزخ به اندازه ی کافی شناسانده نشده ، باید از خود سوال کنید که: آیا حقیقتاً حقایق کم گفته شده اند یا من از آنها کمتر اطّلاع یافته ام؟ اگر حضرت عالی این پرسش را از بنده می کردید ، پاسخ بنده این بود که شما بزرگوار کم در پی این حقایق بوده اید. بلی ممکن است شما بسیار گشته باشید ؛ امّا مهمّ این است که کجا گشته اید؟! یقیناً اگر کسی در وسط کوچه دنبال سنگ طلا بگردد نمی یابد. چون جای سنگ طلا ، معدن طلاست نه وسط کوچه. معدن علوم نیز کتابهای بزرگان علم و سینه ی اهل شهود است نه کتب سطح پایین.
2 در قرآن کریم و روایات نیز مطالب فراوانی درباره ی عالم برزخ و آخرت مطرح شده ؛ بلکه منبع اصلی علما و حکما و عرفا نیز همین آیات و روایات می باشند. امّا باید توجّه داشت که بهره برداری هر کسی از این منابع به اندازه ی اطّلاعات علمی و طهارت درونی اوست ؛ و چنین نیست که میزان فهم و برداشت همگان از این منابع یکسان باشد. قرآن کریم به صراحت می فرماید: ( ... وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ و نازل نمودیم بر تو این کتاب را که بیانگر همه چیز است )(النحل:89 ) ؛ امّا کیست که حقیقت همه چیز را از این کتاب به ظاهر کم حجم بتواند استخراج نماید؟ آنکه به تمام آن آگاه است انسان کامل می باشد و بعد از او هر انسانی به اندازه ی راهی که طیّ نموده از حقایق موجود در قرآن کریم بهرمند می باشد.
پس باید توجّه داشت که برزخ شناسی و آخرت شناسی ، به معنی حقیقی کلمه ، با خواندن چند کتاب عامیانه و صرف وقت اندک ممکن نیست. هر متاعی قیمت شایسته ی خود را دارد ؛ پس برای برزخ شناسی و آخرت شناسی باید عمر گذاشت و زحمت تحصیل و تحقیق و مطالعه را تمحّل نمود. و البته حتماً باید چنین نمود ؛ چرا که ما را جز برای همین نیافریده اند. ما را برای دنیا نساخته اند که عمر خود را صرف آن کنیم ، ما را برای زندگی اخروی ساخته اند ، پس باید عمر خود را صرف شناخت و تحصیل آن کنیم تا ضرر نکرده باشیم.
5- در مورد جزئیّات مرگ و عالم برزخ ، اگر مایلید که اطّلاعاتی به دست آورید ، پیشنهاد می شود کتاب ( معاد یا بازگشت بسوی خدا ) نوشته ی استاد محمّد شجاعی را مطالعه فرمایید. این کتاب که در اصل دو جلد می باشد ، تا حدودی دشوار می باشد ؛ لذا توسّط محمّد رضا کاشفی در چندین جلد کوچک تلخیص و ساده نویسی شده است. لذا اگر موفّق به استفاده از اصل کتاب نشدید ، می توانید از صورت ساده شده ی آن استفاده نمایید.
ََ
َ (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 32/100128268)
- [سایر] قرآن بهشت را چگونه توصیف کرده است؟
- [سایر] توصیف زندگی دنیا در قرآن چگونه است؟
- [سایر] مقصود از این توصیف (قرآن ذی الذکر) در قرآن چیست؟
- [سایر] باران در قرآن چگونه توصیف شده است؟
- [سایر] فهم توصیف (قرآن مبین)در سوره مبارکه حجر چگونه است؟
- [سایر] قرآن عذاب قوم شعیب را چگونه توصیف می کند؟
- [سایر] مراحل عذاب مکذبین را قرآن چگونه توصیف می کند؟
- [سایر] حضرت سلیمان(علیه السلام) در قرآن، چگونه توصیف شده است؟
- [سایر] حضرت آدم(علیه السلام) در قرآن چگونه توصیف شده است؟
- [سایر] فرزند صالح در قرآن چگونه توصیف شده است؟
- [آیت الله مظاهری] دادن قرآن به کافر مانعی ندارد مگر آنکه بیاحترامی به قرآن یا اسلام باشد.
- [آیت الله مظاهری] اگر پدر و مادر از دنیا رفتند، بر اولاد واجب است به فکر آنها باشند و اگر آنها را فراموش کردند و خیرات و مبرّات برای آنها نفرستادند، پدر و مادر در عالم برزخ آنها را عاق میکنند و گناه عاقّ پدر و مادر برایشان نوشته میشود. [1]. اسراء، 23. [2]. لقمان، 15.
- [آیت الله بروجردی] دادن قرآن به کافر حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باید از دادن قرآن به کافر خودداری کنند، و اگر قرآن در دست اوست در صورت امکان از او بگیرند ولی چنانچه مقصود از دادن قرآن و یا داشتن قرآن تحقیق و مطالعه در دین باشد و نیز انسان بداند که کافری که محکوم به نجاست است با دست تر قرآن را لمس نمی کند اشکالی ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله مظاهری] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله سبحانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر جلد قران نجس شود در صورتی که بی احترامی به قران باشد باید ان را اب بکشند
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر جلد قرآن نجس شود؛ در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد؛ باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در صورتی که دادن قرآن به کافر مستلزم هتک باشد حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.