این آیه از نشئهای سخن میگوید که انسان در آن نشئه به ربوبیت خدا و عبودیت خود آگاه شد و پیمان بست و تعهد سپرد: (وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی) فرمود ما در نشئهای انسانها راگواه خودشان قرار دادیم. نفسشان را به خودشان نشان دادیم و آنها به ربوبیت خدا و عبودیت خود اعتراف کردند. این کار را انجام دادیم تا در قیامت که روز حساب است، کسی بهانه نیاورد و نگوید من در محیط غیر مذهبی تربیت شدم و سنتهای قومی در من اثر گذاشت: (أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ)؛ سوره اعراف(7): آیه 172. به این ترتیب، بهانههای سیاسی، جغرافیایی، قومی و نژادی بی تأثیر خواهد بود. <BR>خداوند فرمود شما در آن نشئه به حقیقت خود پی بردید که شما عبد خدایید و خدا رب شما است. آن نشئه، نشئه تاریخی نیست که شما بگویید فراموش کردیم. الان هم با شما هست و خواهد بود. و اذ یعنی واذکر؛ به یاد آن صحنه باش؛ یعنی اگر الان هم تفکر کنید، آن صحنه را به یاد میآورید، این گونه نیست که عالم دیگری باشد و از یاد شما رفته باشد تا بگویید یادمان نیست. این مطلب را خدای سبحان در سوره اعراف مدلل کرد و فرمود: دلیل این کار آن است که هیچ کس در قیامت بهانه نیاورد. <BR>اصل توحید و نبوت و وحی و شریعت در درون هر کسی پیش بینی شده است: (أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ؛ مبادا در قیامت کسی بگوید ما وارث سنتی باطل بودیم و در محیط بد تربیت شدیم).<BR>این صحنه کجا است؟ این صحنه، پشت صحنه نعمت است. نعمت یا نعمت جوانی است یا علم است یا مال است یا زیبایی است. اگر انسان الاهی باشد، این نعمتها برایش مانند یک شیشه شفاف است که از پشت آن، همه حقایق را میبیند؛ و اگر غیر الاهی باشد، این نعمتها برایش مانند پردهای است که نمیتوان پشت آن را دید. <BR>فرد باید این پرده را بالا بزند تا حقایق را ببیند. تفاوت عارف با بقیه مردم در همین است. عارف در یک اتاق شیشهای زندگی میکند و تمام حقایق بالا و پائین و جلو و عقب و راست و چپ عالم را آشکارا میبیند ولی بقیه نه. <BR>تمام این نعمتها برای ما که غافلیم پرده است؛ برای مثال سلامت برای ما پرده است. همین که این پرده در اثر بیماری پاره شود، میگوییم: یا الله؛ همین که جوانی به پیری گرایید، میگوییم: یا الله؛ وقتی از مقامی عزل شدیم، ندای (یا الله) مان بالا میرود. فرق غافل و عاقل همین است. عاقل اگر جوان باشد، عالم باشد، پولدار باشد، همه اینها برایش شیشه است؛ یعنی میداند اینها را خداوند عطا کرده وامانت است. بدین سبب مغرورانه زندگی نمیکند. و جوانی و علم و مال و مقام خود را به جا مصرف میکند.<BR>غافل به عکس است. جوان غافل وقتی پیر شد، پرده غفلت جوانیاش کنار میرود و به فکر قضای نمازهای خود میافتد. وقتی تندرستیاش به بیماری تبدیل شد، (أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ)؛ سوره نمل(27): آیه 62. میخواند. ذات اقدساله در درون همه ما شیشه شفافی گذاشته است که گردو غبار غفلت و گناه روی آن را میپوشاند و در اثر طول زمان و غفلت مدام به پرده و حجاب تبدیل میشود. <BR>انسان نه میتواند از فقر خود چشم پوشد و نه از نیازش به غنی. ما فقیریم. تنها کسی که میتواند نیازمان را برآورد، غنی با لذّات است. اگر سفینه فضایی در کره ماه گرفتار مشکلی شود، سرنشینانش به چه کسی متوسل میشوند؟ مسلماً به قدرتی که (فِی السَّماءِ إِلهٌ وَ فِی الْأَرْضِ إِلهٌ)؛ سوره زخرف(43): آیه 84. است، متوسل میشوند.<BR>در ادبیات عرفانی معشوق را دلارام میگویند، یعنی چیزی یا کسی که دل انسان، با رسیدن به آن، آرام میشود و قرار میگیرد. <BR>اول، جوانی معشوق انسان است؛ ولی بعد میفهمد چنین نیست. بعد مقام، بعد مال و مانند اینها. انسان این امور را یکی پس از دیگری پشت سر میگذارد و به تدریج در مییابد هیچ یک از آنها نمیتواند برای او آرامش به ارمغان آورد. تمام این موارد واسطه و نردبان صعودند نه دلارام. برای این که بفهمیم به معشوق رسیدهایم یا نه، باید ببینیم آرام شدهایم یا نه. اگر در سوره مبارکه رعد آمده است (أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)؛ سوره رعد(12): آیه 28. برای همین است.<BR>این طمأنینه در عربی همان است که در فارسی به آن دلارام میگوییم. این دل در اختیار خود ما است و همه میدانیم با چه چیز آرامش مییابد.اینکه انسان بعد از به دست آوردن مدرک، پول، همسر و مانند اینها آرام نمیشود، دلیل بر این است که آنها معشوق او نیستند. معشوق حقیقی ذات اقدس اله است. <BR>به هر حال، در درون انسان همه چیز هست. اگر گاهی نسیمی نشاط آور بر شما وزید و لحظاتی نشاط یافتید، بدانید قلب کسی را خوشحال کردهاید و اثر آن خوشحالی به صورت نسیم بهشتی بر شما وزیده است. <BR>اگر نیشی زدید یا غیبتی کردید یا کسی را رنجاندید، این به شکل نسیمی جهنمی بر شما میوزد و میبینید مضطرب یا غمگین شدهاید. اگر انسان مراقبه و محاسبه داشته باشد و هر روز این شیشه درونی را گردگیری کند، همیشه شفاف میماند؛ و گرنه این گردها زیاد و به حجابی ضخیم تبدیل میشود. پس این آیه شریفه میگوید: هر روز به یاد صحنه اقرار باشید. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 9/500020)
این آیه از نشئهای سخن میگوید که انسان در آن نشئه به ربوبیت خدا و عبودیت خود آگاه شد و پیمان بست و تعهد سپرد: (وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی) فرمود ما در نشئهای انسانها راگواه خودشان قرار دادیم. نفسشان را به خودشان نشان دادیم و آنها به ربوبیت خدا و عبودیت خود اعتراف کردند. این کار را انجام دادیم تا در قیامت که روز حساب است، کسی بهانه نیاورد و نگوید من در محیط غیر مذهبی تربیت شدم و سنتهای قومی در من اثر گذاشت: (أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ)؛ سوره اعراف(7): آیه 172. به این ترتیب، بهانههای سیاسی، جغرافیایی، قومی و نژادی بی تأثیر خواهد بود. <BR>خداوند فرمود شما در آن نشئه به حقیقت خود پی بردید که شما عبد خدایید و خدا رب شما است. آن نشئه، نشئه تاریخی نیست که شما بگویید فراموش کردیم. الان هم با شما هست و خواهد بود. و اذ یعنی واذکر؛ به یاد آن صحنه باش؛ یعنی اگر الان هم تفکر کنید، آن صحنه را به یاد میآورید، این گونه نیست که عالم دیگری باشد و از یاد شما رفته باشد تا بگویید یادمان نیست. این مطلب را خدای سبحان در سوره اعراف مدلل کرد و فرمود: دلیل این کار آن است که هیچ کس در قیامت بهانه نیاورد. <BR>اصل توحید و نبوت و وحی و شریعت در درون هر کسی پیش بینی شده است: (أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ؛ مبادا در قیامت کسی بگوید ما وارث سنتی باطل بودیم و در محیط بد تربیت شدیم).<BR>این صحنه کجا است؟ این صحنه، پشت صحنه نعمت است. نعمت یا نعمت جوانی است یا علم است یا مال است یا زیبایی است. اگر انسان الاهی باشد، این نعمتها برایش مانند یک شیشه شفاف است که از پشت آن، همه حقایق را میبیند؛ و اگر غیر الاهی باشد، این نعمتها برایش مانند پردهای است که نمیتوان پشت آن را دید. <BR>فرد باید این پرده را بالا بزند تا حقایق را ببیند. تفاوت عارف با بقیه مردم در همین است. عارف در یک اتاق شیشهای زندگی میکند و تمام حقایق بالا و پائین و جلو و عقب و راست و چپ عالم را آشکارا میبیند ولی بقیه نه. <BR>تمام این نعمتها برای ما که غافلیم پرده است؛ برای مثال سلامت برای ما پرده است. همین که این پرده در اثر بیماری پاره شود، میگوییم: یا الله؛ همین که جوانی به پیری گرایید، میگوییم: یا الله؛ وقتی از مقامی عزل شدیم، ندای (یا الله) مان بالا میرود. فرق غافل و عاقل همین است. عاقل اگر جوان باشد، عالم باشد، پولدار باشد، همه اینها برایش شیشه است؛ یعنی میداند اینها را خداوند عطا کرده وامانت است. بدین سبب مغرورانه زندگی نمیکند. و جوانی و علم و مال و مقام خود را به جا مصرف میکند.<BR>غافل به عکس است. جوان غافل وقتی پیر شد، پرده غفلت جوانیاش کنار میرود و به فکر قضای نمازهای خود میافتد. وقتی تندرستیاش به بیماری تبدیل شد، (أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ)؛ سوره نمل(27): آیه 62. میخواند. ذات اقدساله در درون همه ما شیشه شفافی گذاشته است که گردو غبار غفلت و گناه روی آن را میپوشاند و در اثر طول زمان و غفلت مدام به پرده و حجاب تبدیل میشود. <BR>انسان نه میتواند از فقر خود چشم پوشد و نه از نیازش به غنی. ما فقیریم. تنها کسی که میتواند نیازمان را برآورد، غنی با لذّات است. اگر سفینه فضایی در کره ماه گرفتار مشکلی شود، سرنشینانش به چه کسی متوسل میشوند؟ مسلماً به قدرتی که (فِی السَّماءِ إِلهٌ وَ فِی الْأَرْضِ إِلهٌ)؛ سوره زخرف(43): آیه 84. است، متوسل میشوند.<BR>در ادبیات عرفانی معشوق را دلارام میگویند، یعنی چیزی یا کسی که دل انسان، با رسیدن به آن، آرام میشود و قرار میگیرد. <BR>اول، جوانی معشوق انسان است؛ ولی بعد میفهمد چنین نیست. بعد مقام، بعد مال و مانند اینها. انسان این امور را یکی پس از دیگری پشت سر میگذارد و به تدریج در مییابد هیچ یک از آنها نمیتواند برای او آرامش به ارمغان آورد. تمام این موارد واسطه و نردبان صعودند نه دلارام. برای این که بفهمیم به معشوق رسیدهایم یا نه، باید ببینیم آرام شدهایم یا نه. اگر در سوره مبارکه رعد آمده است (أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)؛ سوره رعد(12): آیه 28. برای همین است.<BR>این طمأنینه در عربی همان است که در فارسی به آن دلارام میگوییم. این دل در اختیار خود ما است و همه میدانیم با چه چیز آرامش مییابد.اینکه انسان بعد از به دست آوردن مدرک، پول، همسر و مانند اینها آرام نمیشود، دلیل بر این است که آنها معشوق او نیستند. معشوق حقیقی ذات اقدس اله است. <BR>به هر حال، در درون انسان همه چیز هست. اگر گاهی نسیمی نشاط آور بر شما وزید و لحظاتی نشاط یافتید، بدانید قلب کسی را خوشحال کردهاید و اثر آن خوشحالی به صورت نسیم بهشتی بر شما وزیده است. <BR>اگر نیشی زدید یا غیبتی کردید یا کسی را رنجاندید، این به شکل نسیمی جهنمی بر شما میوزد و میبینید مضطرب یا غمگین شدهاید. اگر انسان مراقبه و محاسبه داشته باشد و هر روز این شیشه درونی را گردگیری کند، همیشه شفاف میماند؛ و گرنه این گردها زیاد و به حجابی ضخیم تبدیل میشود. پس این آیه شریفه میگوید: هر روز به یاد صحنه اقرار باشید. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 9/500020)
- [سایر] عالم ذر چیست؟
- [سایر] عالم ذر چیست؟
- [سایر] مفهوم روح ما چیست؟ در حالی که قسم داده می شود در عالم ارواح (اشاره به بحث عالم ذر آیه 172 سوره اعراف دارد) زیرا هر کدام از ما، یا شیعه، مسلمان و یا در خانواده مسیحی متولد شده ایم.
- [سایر] منظور از عالم ذر چیست؟
- [سایر] منظور از عالم ذر چیست؟
- [سایر] در مورد عالم ذر توضیح میخواستم؟
- [سایر] اگر اعمال دنیوی ما مربوط به تصمیم مان در عالم ذر است، حیات دنیوی چه فایده ای دارد؟ آیا در عالم ذر با اختیار خود انتخاب کرده ایم.
- [سایر] چرا با وجود پیمان عالم ذر برخی از انسان ها ادیانی غیر از اسلام را پذیرفتند؟
- [سایر] چگونه جسمانیة الحدوث بودن نفس با عالم ذر از نگاه علامه طباطبائی قابل جمع است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا همانگونه که ما در عالم دنیا دلبستگی به عوالم قبل(ذر و رحم) نداریم و حتی فردی از افراد عالم ذر را به خاطر نداریم گذشته گان هم نسبت به ما همین حالت را دارند ؟ اگر چنین است آیا می توان خوابهایی که افراد از گذشتگان خود می بینند و با آنها گفت وگو می کنند را رویا و خیال دانست؟
- [آیت الله نوری همدانی] کسی که نمی تواند حرف بزند ، اگر با اشاره حرف بزند ، اگر با اشاره حرف بزند ، اگر با اشاره بفهماند که ملک را اجاره داده ، یا اجاره کرده ، صحیح است .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که هیچ نمی تواند سجده نماید باید برای سجده با سر اشاره کند و اگر نتواند؛ باید با چشمها اشاره نماید و اگر با چشمها هم نمی تواند اشاره کند بنا بر احتیاط مستحب با دست و مانند آن برای سجده اشاره کند و در قلب نیز نیت سجده نماید.
- [آیت الله خوئی] کسی که هیچ نمیتواند سجده نماید باید برای سجده با سر اشاره کند و اگر نتواند باید با چشمها اشاره نماید، اگر با چشمها هم نمیتواند اشاره کند بنابر احتیاط مستحب با دست و مانند آن برای سجده اشاره کند و در قلب نیز نیت سجده نماید.
- [آیت الله سیستانی] کسی که هیچ نمیتواند سجده نماید ، و مقداری که میتواند خم شود بر آن سجده صدق نمیکند ، باید برای سجده با سر اشاره کند ، و اگر نتواند باید با چشمها اشاره نماید ، و اگر با چشمها هم نمیتواند اشاره کند باید در قلب نیت سجده کند و بنابر احتیاط لازم با دست و مانند آن برای سجده اشاره کند ، و ذکر واجب را بگوید .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] کسی که هیچ نمی تواند خم شود باید برای سجده بنشیند و با سر اشاره کند و اگر نتواند باید با چشمها اشاره نماید، و در هردو صورت احتیاط آن است که اگر می تواند مهر را بلند کند و بر پیشانی بگذارد، و اگر با سر یا چشمها هم نمی تواند اشاره کند باید در قلب نیّت سجده کند و بنابر احتیاط واجب با دست و مانند آن برای سجده اشاره نماید.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که هیچ نمیتواند خم شود، باید برای سجده بنشیند و با سر اشاره کند و اگر نتواند، باید با چشمها اشاره نماید و در هر دو صورت احتیاط واجب آن است که اگر میتواند قدری مهر را بلند کند و پیشانی را بر آن بگذارد و اگر با سر یا چشمها نیز نمیتواند اشاره کند، باید در قلب نیّت سجده کند و بنابر احتیاط واجب با دست و مانند آن، برای سجده اشاره نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که هیچ نمیتواند خم شود، باید برای سجده بنشیند و با سر اشاره کند و اگر نتواند، باید با چشمها اشاره نماید و در هر صورت احیتاط واجب آن است که اگر میتواند مهر را بلند و به پیشانی بگذارد و اگر با سر یا چشمها هم نمیتواند اشاره کند، باید در قلب نیّت سجده کند و بنابر احتیاط واجب با دست ومانند آن برای سجده اشاره نماید.
- [آیت الله بروجردی] کسی که هیچ نمیتواند خم شود، باید برای سجده بنشیند و با سر اشاره کند و اگر نتواند باید با چشمها اشاره نماید و در هر دو صورت احتیاط واجب آن است که اگر میتواند مهر را بلند کند و بر پیشانی بگذارد و اگر با سر یا چشمها هم نمیتواند اشاره کند، باید در قلب نیت سجده کند و بنا بر احتیاط واجب با دست و مانند آن برای سجده اشاره نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که نمیتواند بنشیند، باید ایستاده نیّت سجده کند و چنانچه میتواند برای سجده با سر اشاره کند و اگر نمیتواند، با چشمها اشاره نماید و اگر این را هم نمیتواند، در قلب نیّت سجده کند و بنابر احتیاط واجب با دست ومانند آن برای سجده اشاره نماید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که نمی تواند بنشیند، باید ایستاده نیت سجده کند، و چنان چه می تواند، برای سجده با سر اشاره کند، و اگر نمی تواند با چشم ها اشاره نماید و اگر این را هم نمی تواند، در قلب نیت سجده کند، و بنابر احتیاط واجب با دست و مانند آن هم برای سجده اشاره نماید.