آیه 8 سوره شمس را تفسیر کنید؟
(الهمها) از ماده (الهام)در اصل به معنی بلعیدن ویا نوشیدن چیزی است وسپس به معنی القاءمطلبی از سوی پروردگار در روح وجان آدمی است،گوئی روح انسان آن مطلب را با تمام وجودش می نوشد و می بلعد ،وگاه به معنی وحی نیز آمده است اگر چه برخی مفسرین بین (وحی) و(الهام)تفاوت قائلند ومعتدند که کسی که به او الهام میشود نمی فهمد مطلب را از کجا بدست آورده در حالیکه هنگام وحی میداند از کجا و به چه وسیله ای به او رسیده است. (فجور)از ماده(فجر) به معنی شکافتن وسیع است ، واز آنجایی سپیده صبح پرده شب را می شکافد به آن (فجر)گفته میشود و نیز ازآنجا که ارتکاب گناهان پرده دیانت را می شکافد به (فجور)اطلاق می شود.البته منظور از فجور در آیه مورد بحث همان اسباب وعوامل وطرق آن است. ومنظور از (تقوی) که از ماده (وقایه)به معنی نگهداری است، این است که انسان خود را از زشتیها و بدیها و آلودگیها وگناهان نگهدارد وبرکنار کند. در این آیه خداوند به یکی از مهمترین مسائل مربوط به آفرینش انسان پرداخته است می فرماید:(پس از تنظیم قوی وجسم وجان آدمی،(فجور) و(تقوی) را به الهام کرد(فالهمها فجورها وتقواها) هنگامی که انسان خلقتش تکمیل شد خداوند (بایدها ونبایدها) را به او تعلیم کرد وبه این ترتیب وجودی شد از نظر آفرینش مجموعه ای از (گل بدبو) و(روح الهی) واز نظر تعلیمات (آاه بر فجور وتقوی) ودر نتیجه وجودی است که میتواند در قوس صعودی برتر از فرشتگان وملائکه گردد وآنچه در وهم ناید آن شود وبه قول سعدی : رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است طیران آدمیت رسیدن به این مقام در گرو رام کردن شیطان نفس وبرداشتن وپاره کردن بندهای شهوت است که جز در سایه تقوا میسر نیست طیران مرغ دیدی تو زپایبند شهوت بدرآی تا ببینی طیران آدمیت واز طرفی در قوس نزولی از حیوانات درنده نیز پست تر گردد وبه مرحله (بل هم اضل) برسد واین منوط به آن است که با اراده و انتخابگری خویش کدام مسیر را برگزیند. لازم به یادآوری است که معنی این آیه این نیست که خداوند عوامل فجور وتقوی را در درون جان آدمی ایجاد کرده ،که یکی دعوت به شر ودیگری دعوت به خیر میکند،تا آنچنان که برخی آن را دلیل بر وجود تضاد در درون وجود انسان دانسته اند . بلکه میگوید این دو حقیقت را به او الهام وتعلیم کرد ویا بعبارت ساده تر راه وچاه را به اونشان داد همچنانکه در سوره بلد آیه 10 آمده است (وهدیناه النجدین):(ما انسان را به خیر و شر هدایت کردیم) به تعبیر دیگر قدرت تشخیص وعقل ووجدان بیدار به او داده که فجور وتقوی را از طریق عقل وفطرت دریابد.ولذا برخی مفسرین این آیه را اشاره به مسئله (حسن وقبح عقلی) میدانند. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100131922)
عنوان سوال:

آیه 8 سوره شمس را تفسیر کنید؟


پاسخ:

(الهمها) از ماده (الهام)در اصل به معنی بلعیدن ویا نوشیدن چیزی است وسپس به معنی القاءمطلبی از سوی پروردگار در روح وجان آدمی است،گوئی روح انسان آن مطلب را با تمام وجودش می نوشد و می بلعد ،وگاه به معنی وحی نیز آمده است اگر چه برخی مفسرین بین (وحی) و(الهام)تفاوت قائلند ومعتدند که کسی که به او الهام میشود نمی فهمد مطلب را از کجا بدست آورده در حالیکه هنگام وحی میداند از کجا و به چه وسیله ای به او رسیده است.
(فجور)از ماده(فجر) به معنی شکافتن وسیع است ، واز آنجایی سپیده صبح پرده شب را می شکافد به آن (فجر)گفته میشود و نیز ازآنجا که ارتکاب گناهان پرده دیانت را می شکافد به (فجور)اطلاق می شود.البته منظور از فجور در آیه مورد بحث همان اسباب وعوامل وطرق آن است.
ومنظور از (تقوی) که از ماده (وقایه)به معنی نگهداری است، این است که انسان خود را از زشتیها و
بدیها و آلودگیها وگناهان نگهدارد وبرکنار کند.
در این آیه خداوند به یکی از مهمترین مسائل مربوط به آفرینش انسان پرداخته است می فرماید:(پس از تنظیم قوی وجسم وجان آدمی،(فجور) و(تقوی) را به الهام کرد(فالهمها فجورها وتقواها)
هنگامی که انسان خلقتش تکمیل شد خداوند (بایدها ونبایدها) را به او تعلیم کرد وبه این ترتیب وجودی شد از نظر آفرینش مجموعه ای از (گل بدبو) و(روح الهی) واز نظر تعلیمات (آاه بر فجور وتقوی) ودر نتیجه وجودی است که میتواند در قوس صعودی برتر از فرشتگان وملائکه گردد وآنچه در وهم ناید آن شود وبه قول سعدی :
رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است طیران آدمیت
رسیدن به این مقام در گرو رام کردن شیطان نفس وبرداشتن وپاره کردن بندهای شهوت است که جز در سایه تقوا میسر نیست
طیران مرغ دیدی تو زپایبند شهوت بدرآی تا ببینی طیران آدمیت
واز طرفی در قوس نزولی از حیوانات درنده نیز پست تر گردد وبه مرحله (بل هم اضل) برسد واین منوط به آن است که با اراده و انتخابگری خویش کدام مسیر را برگزیند.
لازم به یادآوری است که معنی این آیه این نیست که خداوند عوامل فجور وتقوی را در درون جان آدمی ایجاد کرده ،که یکی دعوت به شر ودیگری دعوت به خیر میکند،تا آنچنان که برخی آن را دلیل بر وجود تضاد در درون وجود انسان دانسته اند .
بلکه میگوید این دو حقیقت را به او الهام وتعلیم کرد ویا بعبارت ساده تر راه وچاه را به اونشان داد همچنانکه در سوره بلد آیه 10 آمده است (وهدیناه النجدین):(ما انسان را به خیر و شر هدایت کردیم) به تعبیر دیگر قدرت تشخیص وعقل ووجدان بیدار به او داده که فجور وتقوی را از طریق عقل وفطرت دریابد.ولذا برخی مفسرین این آیه را اشاره به مسئله (حسن وقبح عقلی) میدانند.
(لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100131922)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین